مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
استعاره مفهومی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی استعاره در عناوین خبری روزنامه های ورزشی ایران اختصاص دارد. تحقیق حاضر تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که در آن با اتخاذ نظریه استعاره مفهومی به بررسی عبارات زبانیِ استعاری موجود در عناوین خبری دو روزنامه خبر ورزشیو پیروزیدر پاییز 1393 پرداخته شد. با بررسی تعداد 108 عبارت استعاری، استعاره های مفهومی مربوط به فوتبال در ده قلمرو استعاری دسته بندی گردید. یافته ها نشان می دهند استعاره "" فوتبال جنگ است"" بالاترین بسامد را در بین عبارات استعاری مربوط به عناوین اخبار فوتبال دارد. قلمرو مبدأ تنها جنگ نیست و شامل فوتبال به مثابه ماشین و قلمروهایی چون پدیده های طبیعی، حیوانات، جادوگری، ورزش ها، آزمون، جهت، نمایش و قلعه را هم در کاربرد استعاری ورزش فوتبال شاهدیم. استعاره های مورد بررسی در دسته بندی سه گانه ساختاری، هستی شناختی و جهتی دسته بندی شدند که عمدهاستعاره ها به ترتیب به دسته ساختاری و هستی شناختی و جهتی تعلق داشتند.
ظرفیت نظریه استعاره های مفهومی برای استخراج الگوهای قرآنی در تبیین «زیست معنوی»
حوزه های تخصصی:
بیشتر عالمان مسلمان درباره زیست معنوی انسان با استعاره های لفظی حرکت در صراط، سبیل و طریق سخن گفته اند؛ گویا براساس تجارب شخصی و برخی شواهد قرآنی، زیست معنوی در فرآیند مسافتی اتفاق می افتد؛ ازاین رو برخی اندیشمندان مسلمان باتوجه به زبان قرآن به شکل استعاری این نوع زیستن را «سفر معنوی» یا «سیروسلوک» خوانده اند؛ اما زبان وحی برای تبیین زیست معنوی، استعاره های متعددی دارد که یکی از آن ها «سفر معنوی» است. برخی دیگر از استعاره های قرآن عبارت اند از: حرکت از ظلمات الی النور؛ زراعت؛ تعبد و بندگی؛ حرکت از چپ به راست یا از پایین به بالا. این مقاله ابتدا پیشینه الگو سازی را براساس استعاره مشهور سفر معنوی یا «زیست معنوی سفر است» می اورد تا اهمیت این استعاره و میزان تأثیر آن را بر درک مسلمانان از زیست معنوی نشان دهد. سپس نظریه «استعاره های مفهومی» را معرفی می کند و می کوشد ظرفیت های این نظریه را برای درکی جدید از تعدد تبیین ها از زیست معنوی در قرآن نشان دهد. یافته اصلی مقاله این است که در قرآن الگوهای متعددی برای تبیین زیست معنوی وجود دارد که نظریه استعاره های مفهومی می تواند برای آشنایی با تعدد این تبیین ها افق هایی را بگشاید.
تأملِ اندکِ رسانگیِ طرح واره های خطبة 3 نهج البلاغه در واژة «ابل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین دیدگاهی که شایسته است از آن به نهج البلاغه نگریسته شود گزاره های شناختیآن است . در این میان بحث رسانگی طرح واره ها به همراه شباهت براساس استعاره های مفهومی و برحسب ویژگی های قلمرویی مبدأ و مقصد در نهج البلاغه، مفهوم بسیار گسترده دارد. رسانگی که بهترین صفت استعاره مفهومی در این جستار است برپایه واژة «ابل» در خطبة سوم با بسط در مفاهیم مختلف تحلیل می شود و در این راستا به صورت توصیفی- تحلیلی براساس چارچوب استعاره ساختی و رسم طرح واره های تصویری مبدأ و مقصد، آموزه های دینی و تربیتی با ذکر مثال های متنوع خطبة سوم بیان می گردد. لیکن در این موضوع آنچنان که باید و شاید کمتر بحث نظری شده است. البته فارغ از جنبة معرفتی موضوع ، آثار و نتایج عملی گفتمان هایی از این دست تأثیر شگرفی در زندگی فردی و اجتماعی می گذارد .
بررسی تطبیقی استعاره مفهومیِ «عشق جنگ است» در دیوان غزلیات حافظ و سروده های پترارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به شیوه ای تحلیلی و تطبیقی، استعاره مفهومیِ «عشق جنگ است» به منظور درک و فهمِ دل دادگی و دل ربودگی و سخن گفتن از آن، در دیوان سروده های عاشقانه حافظ و پترارک در چارچوب نظریه استعاره مفهومی بررسی شده است. باوجود شباهت های بنیادین بسیار در درون مایه استعاری مزبور، دو تفاوت عمده در تصویرپردازیِ حافظ و پترارک از این استعاره مفهومی به چشم می خورد: نخست آنکه حافظ در کاربرد خود از استعاره مفهومی «عشق جنگ است» از تعبیرها و اصطلاحات جنگی بیشتری استفاده می کند؛ دوم آنکه عشق در شعر پترارک در بسیاری موارد در تصویر خداوندگار عشق، کوپیدون در افسانه های رومی، پدیدار می شود که با کمان و پیکان خود دل عاشق را نشانه می رود و او را گرفتار می کند؛ اما در شعر حافظ با چنین تصویرپردازیِ صریحی که به نیروی مجرد و نادیدنیِ عشق در چهره یک ایزد جان و شخصیت ببخشد، روبه رو نیستیم؛ بلکه درعوض این معشوق یا ابروان وی است که به گونه ای استعاری از مژگان ناوک روانه دل عاشق می سازد و روح وی را تسخیر می گرداند.
استعاره و نقد بوم گرا: مطالعه موردی دو داستان « گیله مرد» و « از خم چمبر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های محیط زیست حاصل تفکر و اندیشه ای است که انسان را در محور و رأس جهان خلقت می بیند و همه چیز را برای او و در رابطه با نیازهای او تعریف می کند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه زیست محور قرار دارد که طبیعت را محور همه چیز می داند. این دو دیدگاه به خوبی نشان دهنده این مسئله اند که انسان ها همانطور که بر طبیعت و جهان تاثیرگذارند، از سویی دیگر از طبیعت تاثیر می پذیرند و این تاثیرات بر تفکر و ذهن آنها نمایان و نیز بر زبانشان جاری می شود. در تحقیق حاضر، هدف، بررسی تاثیر محیط زیست بر طرز تفکر و اندیشه انسان ها است، که در قالب استعاره بازنمود می یابد. بر اساس طبقه بندی شیری(1387) دو اقلیم شمال و خراسان(علوی و دولت آبادی) جهت بررسی انتخاب شدند. در تکوین سبک نویسنده علاوه بر انگاره ها و انگیزش های فردی و درونی، شمار زیادی از محرک های مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. در این پژوهش فرض بر این است که دیدگاه زیست محور در داستان های اقلیمی بازنمود می یابد. نویسندگان داستان های اقلیمی آگاهانه یا ناخودآگاه طبیعت را محور قرار داده اند و استعاره «مادر طبیعت» را به صورت های مختلف در داستان های خود به کار برده اند.
بررسی مبانی استعاری ضرب المثل های دینی – مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه ی استعاره مفهومی، مثل ها که بخشی از اصطلاحات رایج زبان هستند بنیان مفهومی- استعاری دارند. بخش وسیعی از دانش متعارف جامعه ی ایران که قابلیت برانگیختن مفاهیم را دارد به مذهب و اعتقادات دینی مربوط می شود. فرض بر این است که این مفاهیم گسترده دینی مبنای بسیاری از اصطلاحات رایج زبان فارسی بویژه ضرب المثل ها قرار گرفته اند و میدانی استعاری ایجاد کرده اند که رابطه ی حوزه های مبدأ و مقصد از ضوابط خاصی تبعیت می کند. حدود دویست ضرب المثل پرکاربرد دینی مذهبی در این پژوهش انتخاب شده و پس از دسته بندی، در هر دسته از مثل ها، نگاشت های مرتبط ترسیم شده اند و روابط مفهومی دو حوزه ی مبدأ و مقصد انطباق داده شده اند. تحلیل داده ها بر اساس دیدگاه استعاری لیکاف و کوچش(Kovecses) انجام شده که مثل ها را گونه ای استعاره ی مفهومی با نگاشت عام خاص است، می شمارد. نتیجه ی پژوهش این است که ضرب المثل های فارسی که مبنای آنها فرهنگ دینی است استعاره هایی مفهومی بیشتر از نوع استعاره ی ساختاری هستند که در رابطه ی دو حوزه ی مبدأ و مقصد، به جز رابطه ی عام خاص است، نگاشت ترسیم شده برای هریک، تعیین کننده ی رابطه ی حوزه های مبدأ و مقصد است.
کاربرد استعاره های مفهومی در تیترهای خبر 30: 20 شبکه دو سیما، مطالعه ای در چهارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، مطالعه استعاره های مفهومی در تیترهای خبر 20:30 شبکه دو سیما در چهارچوب معناشناسی شناختی است. در این رویکرد، استعاره یک فرایند شناختی عمده در نظام مفهومی زبان است که با استفاده از آن، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم عینی تر درک می شوند. از طرفی، کاربرد استعاره در تیتر خبر تلویزیونی، به عنوان اولین نقطه درگیری مخاطب با متن خبر، نوعی فرایند فعال ذهنی است که مقوله ای مهم در مطالعات زبان شناختی محسوب می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که کاربرد جلوه های انواع استعاره های مفهومی در تیترهای این بخش خبری چگونه است. برای این منظور تعداد 67 نمونه از تیترهای خبر 20:30 در دی ماه 1394 به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش توصیفی تحلیلی و براساس نظریه استعاره لیکاف و جانسون (1980) بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد که استعاره های مطرح در نظریه یاد شده، با جلوه های مختلف در تیترهای خبری حضور دارند؛ ضمن اینکه برای هر سه نوع استعاره مفهومی ساختاری، هستی شناختی و جهتی نیز در تیترهای خبری نمونه های مناسبی یافت می شود که در این بین استعاره های هستی شناختی دارای بالاترین میزان وقوع هستند.
استعاره ها و مجازهای مفهومی در تبلیغات رسانه ملی؛ رویکردی شناختی و پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی استعاره ها و مجازهای مفهومی در پیکره ای از تبلیغات رسانه ملی می پردازد. بنیان نظری این پژوهش را نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون، همچنین آرای آنها در باب مجاز مفهومی تشکیل می دهد که در آن استعاره و مجاز نه تنها به عنوان پدیده هایی کلامی، بلکه به عنوان بازتابی از فرایندهای ذهنی در نظر گرفته می شوند. یکی از نمودهای استعاره ها و مجازهای مفهومی، در تبلیغات است. استعاره ها ابزاری قدرتمند برای تبلیغات به شمار می روند. از این رو، پیکره ای متشکل از 75 تیزر تبلیغاتی سیما در پنج گروه مختلف مورد بررسی قرار گرفت. داده های پیکره ای نشان داد که استعاره ها و مجازهای مفهومی، نقش بسیار مهمی در تبلیغات تلویزیونی ایفا می کنند، به طوری که بیش از 97 درصد تبلیغات بررسی شده، حاوی یک و یا هردو این موارد بود ه اند. همچنین مشخص شد که عناصر فرهنگی نقش مهمی در شکل گیری استعاره ها و مجازهای مفهومی بر عهده دارند که این به نوبه خود، منجر به شکل گیری استعاره های ذهنی در لایه های پنهان ذهن جامعه ایرانی می شود.
قابلیت کاربرد مدل استعاری الکسیوا در اصطلاح شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره نقش بسیار مهمی در توسعه و انتقال دانش و نیز در علم اصطلاح شناسی، به خصوص ااصطلاح شدگی دارد. استعاره های علمی خلاف استعاره های ادبی، در فهم و آموزش علم مؤثر هستند و با ایجاد «آشنازایی» روند اصطلاح سازی را تسهیل می کنند. در این راستا، ارائه مدل استعاری نقش بسزایی در ترجمه ماشینی و هوش مصنوعی در حیطه اصطلاح شناسی دارد. سؤالی که به ذهن می رسد این است که آیا مدل استعاره ای الکسیوا که براساس آن استعاره ها نوعی «حامل های زبانی» محسوب می شود، می تواند مدلی کارآمد در اصطلاح شناسی و اصطلاح سازی باشد؟ در این تحقیق، پس از تعریف استعاره و ذکر دسته بندی آن، ابتدا به تحلیل مدل اصطلاح استعاری الکسیوا می پردازیم و در گام بعدی مدلی استعاری پیشنهادی خود را با توجه به مثلث معنایی آگدن و ریچاردز معرفی می کنیم و نیز مثال هایی ارائه می دهیم. نتایج حاکی از آن است که مدل ساعت شنی الکسیوا استعاره را فرایندی می داند که از جهان ذهن به جهان زبان حرکت می کند، حال آنکه در ساخت اصطلاح گاه استعاره های مفهومی و گاه استعاره های زبانی نقش دارند.
استعاره های خشم در زبان نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینا بر مبنای انگاره فورسیول (2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون,1980) Lakoff &Johnson)، در کتابی با نام استعاره هایی که ما با آنها زندگی می کنیم ( Metaphors We Live B y ) مطرح شد. بر اساس این نظریه، استعاره مفهومی، امری تصوری و ذهنی است که در زبان به صورت استعاری تجلی می یابد. بیشتر مطالعه ها در مورد استعاره های مفهومی منحصر به گفتار و نوشتار است، در صورتی که بررسی استعاره های مفهومی مخصوصاً استعاره های عواطف در تصاویر می تواند به گسترش الگوی استعاره های مفهومی کمک کند. فورسیول (Forceville 1996, 1999, 2002,2005 ( برای اولین بار به مطالعه وجود نگاشت های استعاره خشم در تصاویر و فیلم ها پرداخت. مقاله حاضر استعاره های خشم در گفتار و نوشتار 10 نابینای مطلق مادرزاد و 10 همتای بینا را بر اساس انگاره فورسیول (2005) بررسی می کند. شباهت ها و تفاوت هایی در درک دو گروه از خشم و استعاره های خشم طبق این الگو مشهود است. می توان تأثیر زبان را در شکل گیری تصاویر ذهنی یک نابینای مطلق مادرزاد که هیچ تصور دیداری از محیط پیرامون ندارد را مشاهده کرد.
مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر: بررسی ای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
87 - 109
حوزه های تخصصی:
این پژوهش توصیفی- تحلیلی به ایجاد و بررسی مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر پرداخته است. بدین منظور معانی این واژه های چند معنا با استفاده از فرهنگ روز سخن و فارس نت و کتاب های دیجیتالی ژانرهای مختلف، وبلاگ های فارسی و یا مشاهدات پژوهشگر از گفتار روزمره افراد استخراج شد. آن گاه این معانی مقوله بندی گردید و با توجه به ارتباطات مطرح شده راجع به مجموعه های شعاعی به نقل از لواندوسکا تومازسیک (2007) به بررسی معانی این واژه ها در مقوله های یافت شده پرداخته شد. ارتباطات مطرح شده شامل استعاره مفهومی، مجاز، علاقه و طرحواره تصویری بودند که به ایجاد مقوله های شعاعی که به صورت نمودارهایی متجلی گردید، منجر شد. این پژوهش علاوه بر ایجاد مقوله های شعاعی یاد شده، به دنبال پاسخگویی به این سئوالات بود: آیا با توجه به ارتباطات میان سرنمون و واژه های بسط یافته از آن، امکان مقوله بندی و تشکیل مقوله های شعاعی مفاهیم چند معنای اندام های حوزه سر وجود دارد؟ تبیین چه عباراتی حاوی این اندام ها با کمک این ارتباطات میسر نیست؟ آیا تبیین های ارائه شده می توانند در فرهنگ نگاری و آموزش زبان مفید باشند؟ پس از تحلیل داده ها، نتیجه حاصل نشان داد این ارتباطات در تشکیل مقوله های شعاعی برای واژه های یاد شده کارایی لازم را داشته اما در مورد اصطلاحات حاوی این واژه ها زیاد مفید نبودند. به نظر می رسد با وجود این که می توان با توجه به معنای کلی اصطلاحات آنها را مقوله بندی نمود اما ساز وکارهای معرفی شده در مورد مقوله های شعاعی نمی تواند به آسانی این مقوله بندی را تبیین نماید. همچنین یافته ها حاکی از این بود که مقوله های شعاعی حاصل در آموزش زبان و فرهنگ نگاری نوین قابل استفاده می باشند.
بررسی استعاره های خشم در زبان های فارسی، کردی و گیلکی در چهارچوب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش میدانی و توصیفی- تحلیلی حاضر، به بررسی ساختار مفهومی خشم در سه زبان فارسی، کردی و گیلکی پرداخته ایم. روش مطالعه، تحلیل الگوی استعاری است که استفانوییچ (2006) پیشنهاد نموده است. چهارچوب نظری در بررسی استعاره، مدل انطباقی لیکاف و جانسون (1980) و در بررسی استعاره احساسات و نقش فرهنگ در شکل گیری آن، رویکرد کووچش (2005) است. عبارات استعاری مبیّن خشم، در سه زبان با مصاحبه و گفت وگو با گویشوران گردآوری شد و پس از تحلیل و استخراج نگاشت ها، شباهت ها و تفاوت ها مشخص گردید. نتایج نشان می دهد شباهت ها ریشه در تجربیات یکسان انسان ها از این حس، و تفاوت ها ریشه در نگاه متفاوت فرهنگی و انتظارات متفاوت هر زبان از اعضای خود دارد.
بررسی مفهوم تکاملی مرگ در اشعار مولانا براساس نظریه استعاره شناختی مدل فرهنگی استعاره زنجیره بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه زبان شناسان شناختی، استعاره مفهومی به هرگونه فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس اطلاق می شود. در این پژوهش، از میان راهکارهای مختلفی که لیکاف و ترنر در تحلیل استعاره مفهومی استفاده کرده اند، با استفاده از ویژگی سلسله مراتبی مدل استعاره زنجیره بزرگ، به بررسی مفهوم تکامل در اشعار مولانا پرداخته می شود. بررسی اشعار مولانا نشان داد خصوصیت سلسله مراتبی استعاره زنجیره بزرگ که نشان دهنده نوعی تکامل است، در نظام ذهنی مولانا نیز برقرار است. او تکامل انسان را در گذشتن از قالب جمادات و گیاهان و حیوانات و حتی خود انسان و رسیدن به مراتب بالاتر یعنی فرشتگان و قرب الهی بیان می دارد که این دو مرتبه اخیر از نظر زبان شناسان شناختی دور مانده است. مولانا شرط گذشتن و عبور از مراتب پایین تر را مردن و فنا می داند و آن را با نوعی استعاره جهتی یعنی حرکت روبه جلو نشان می دهد که در آن، درک استعاری ویژگی های یک ماهیت در یک سطح، از طریق ویژگی های یک ماهیت در سطح دیگر امکان پذیر است؛ یعنی هر بار با زایشی مجدد روبه رو هستیم. با توجه به ماهیت جهانی جسم انسان و محققاً الگوهای جهانی تعاملات فیزیکی ما با جهان، این نوع رابطه در میان فرهنگ های مختلف همچنان تا حدی یکسان عمل می کند، اما جهان بینی و تجربیات مولانا تکاملی افزون تر از نگاه زبان شناسان برای انسان ترسیم کرده است.
بررسی استعاره مفهومی «عرفان خرابات است» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات زبان شناسی شناختی به این مهم دست یافته است که بشر بدون استعاره مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. با کمک گرفتن از استعاره مفهومی افزون بر راه یابی به ذهن اهل زبان، با افکار آنان نیز بیشتر می توان آشنا شد. باتوجه به شیوه تفکر بشر می توان دریافت انسان برای بیان امور معنوی و ماورای فیزیک، به امور مادی و برخی مصداق ها نیازمند است تا بتواند به آنها اشاره کند. ادبیات فارسی که در دوره ای گزارشگر حالات عرفانی عارفان بزرگ بوده است. در بسیاری از موارد، برای مفهومی کردن این حالات از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این حوزه ها، خرابات و میکده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به خرابات تشبیه شده است. گویا خرابات و میکده ادامه سنتی آیینی به نام نوشیدن هوم (شیره سکرآور در مزدیسنا و پیش از آن) است که در شعر فارسی در دوره اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شد و مضامین عرفانی ماندگاری را نمایان کرد؛ به گونه ای که بدون استعاره مفهومی «عرفان، خرابات است»، درک مفاهیم ماورایی در عرفان آسان نخواهد بود. تلاش نگارندگان در این پژوهش بر آن است تا با استفاده از واژه ها و اصطلاحات حوزه خرابات نشان دهند استعاره نامبرده چگونه شکل گرفته است. شواهد شعری در این پژوهش از دیوان حافظ است. نتایج نشان می دهد با حذف این استعاره از شعر فارسی (به ویژه در شعر سبک عراقی)، متون عرفانی بسیار بی مایه خواهد شد.
منظومه استعاره های مفهومی لمعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه فکری مسلط بر هر اثر را می توان به کمک تحلیل استعاره های مفهومی آن توصیف کرد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن ساختار برآمده از استعاره های مفهومی لمعات است که منظومه فکری مسلط بر این متن را نشان می دهد. به این منظور، ابتدا با بررسی دقیق زبان لمعات ، استعاره های مفهومی آن را مشخص کرده و در مرحله دوم با تحلیل استعاره ها و یافتن پیوند آن ها با یکدیگر، ساختار برآمده از استعاره های مفهومی متن را که آینه جهان بینی آن است، توصیف نموده ایم. چهار استعاره مفهومی خداوند عشق است، عشق پادشاه است، عشق خورشید است و عشق آینه است، ارکان اصلی جهان بینی لمعات را می سازند. علاوه بر پیوندی که این چهار استعاره با یکدیگر دارند، استعاره مفهومی عشق انسان است، در پیوند این چهار استعاره مفهومی با یکدیگر و ظهور سطح اندیشگانی لمعات در سطح زبان، نقش مهمی را ایفا می کند. در لمعات استعاره های مفهومی دیگری نیز وجود دارد که هر کدام گوشه ای از جهان بینی اثر را تبیین و در ساختار آن، ایفای نقش می کنند؛ اما نقش پنج استعاره گفته شده، محوری تر است.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
استعاره های مفهومی عشق در آینه ضرب المثل های فارسی، انگلیسی و ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی حوزه عشق در آینه ضرب المثل های سه زبان فارسی، انگلیسی و ترکی می پردازد. تلاش شده است از 15 منبع برای سه زبان مذکور، داده های مورد نیاز از هر سه زبان استخراج و گردآوری شود. با جست وجو در منابع، بیش از 10 هزار ضرب المثل مورد مطالعه قرار گرفت که از این تعداد به 201 ضرب المثل در حوزه عشق و تعداد 96 نگاشت نام در این ضرب المثل ها رسیدیم. تلاش شد تا پربسامدترین نگاشت نام ها در هر سه زبان مشخص و جداگانه در جدول آورده شود. در کنار نگاشت نام ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند تا مشخص شود گویشوران این سه زبان بیشتر از چه نگاشت نام ها و حوزه های مبدأ برای بیان استعاری عشق استفاده می کنند. مشخص شد در زبان فارسی پربسامدترین نگاشت نام عشق، بلا، درد، رنج، بیماری است. در زبان انگلیسی و زبان ترکی «عشق روشنایی است» پربسامدترین نام نگاشت ها بودند. همچنین پربسامدترین حوزه های مبدأ که برای مفهوم سازی عشق به کار رفته اند، به ترتیب حوزه های مبدأ «انسان/ بدن انسان» در زبان فارسی، «روشنایی و تاریکی» در زبان انگلیسی و «انسان/ بدن انسان» در زبان ترکی بودند که بسامد وقوع به نسبت تعداد ضرب المثل های بررسی شده در هر زبان آورده شده است.
نقش استعاره مفهومی در فهم آیات با تطبیق استعاره «زندگی تجارت است»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
139 - 158
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی یکی از نظریه های معناشناختی است که با آسان سازی درک مفاهیم فرامادی، دستیابی به فرایند مفهوم سازی یک متن را هدف قرار داده است. قرآن کریم متنی اللهی و دربردارنده تعبیرهای حکیمانه برای انتقال به مخاطب است. این تعابیر به گونه ای است که با کمک استعاره مفهومی، می توان تاحدودی، برخی مفهوم سازی های قرآن را کشف کرد. در گستره کاربست استعاری قرآن، چنین می نماید که استعاره «زندگی تجارت است»، الگوی مناسبی برای به تصویر کشیدن حقیقت زندگی انسان و نقش تسهیل کننده و زمینه ساز استعاره در فهم معانی پیچیده قرآن است. نگاشت از حوزه مبدأ به حوزه مقصد چارچوب اصلی پژوهش حاضر را تشکیل داده و این فرض را مطرح کرده که سود و زیان حقیقی زندگی، بسته به ارتباط با باری تعالی است. فرجام انسان ها در تجارت زندگی و تقسیمشان به سه گروه مؤمن، کافر و منافق و نسبت سود و زیان هر یک، از مواردی است که نگارنده به آنها دست یازیده است.
ضرورت کاربست زبان شناسی شناختی در فهم قرآن و دستاوردهای آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
5 - 54
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی یکی از علوم شناختی است که در دهه های اخیر گسترش چشمگیری یافته است. این شاخه علمی که از نتایج دیگرعلوم شناختی در خصوص ذهن و فرایندهای ذهنی سود می برد، تأثیر گسترده ای بر مطالعات ادبی و فهم متون دینی داشته است. به کارگیری این جریان در مطالعات قرآنی دستاوردهای زیادی داشته و همچنان در حال گسترش می باشد. نگارنده با اشاره به ادعای اصلی این جریان و اصول آن، به بیان نقدهای مختلف از قبیل تجربه گرایی و نسبیت گرایی و عدم همخوانی با تجرد نفس و تجرد ادراک و غیره می پردازد و این نقدها را ناشی از سوء فهم این اصول و برخی ادعاهای فلسفی و عدم تعمق در آنها می داند. از این گذشته، به وجود تقریرهای مختلف از برخی دیدگاه ها- مانند بدن مندی- می پردازد؛ همچنین نگارنده تفاوت استعاره های مفهومی با استعاره ادبی را بیان کرده، مغالطات مخالفان در این زمینه را بر می شمارد و در پایان، به برخی دستاوردهای این نوع تحلیل در مطالعات قرآنی می پردازد. مطالعات قرآنی در عصر حاضر به مطالعات پیشین و پسین تقسیم می شوند. در نوع نخست، بر خلاف نوع دوم، به مفهوم سازی های درونی قرآنی وقع چندانی نهاده نمی شود و به تطبیق پاره ای از اصول زبان شناختی پیشین بسنده می شود.</span>
مفهوم سازی «اعمال نیک» در قرآن کریم با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه استعاره در رویکرد معناشناختی جایگاه ویژه ای دارد. استعاره عنصر بنیادین در مقوله بندی و درک انسان از جهان خارج و از ساز و کارهای اصلی فرایند تفکر است که در درک مفاهیم انتزاعی نقش مهمی دارد. استعاره های مفهومی ابزاری برای تحلیل متن و جهان بینی متون، خاصه متون دینی به شمار می روند. با قراردادن استعاره های مفهومی در کنار یکدیگر به ساختار و جهان بینی قرآن و اندیشه های نهفته در آن چون متنی دینی دست یافته می شود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با رویکرد شناختی به استعاره های مفهومی «اعمالِ نیک» انسان در قرآن پرداخته شود تا در سایه آن به چگونگی مفهوم سازی «اعمال نیک» در قرآن و نیز حوزه های مبدأ رایج در این مفهوم سازی دست یافته شود. بررسی حوزه معنایی «اعمالِ نیک» در قرآن نشان می دهد استعاره های مفهومی این حوزه به صورت نظام مند در کنار یکدیگر منتهی به مدل شناختی می شود که در پرتو آن علاوه بر دستیابی به استعاره بنیادی «عملِ نیک حرکت است»، به این مهم دست یافته می شود که قرآن برای نظام مندکردن ذهن مخاطب و ایجاد تحول در اندیشه مخاطب از چه شبکه معنایی بهره گرفته است. ازحوزه های مبدأ به دست آمده برای مفهوم سازی اعمال نیک در قرآن به حوزه های کارجسمانی، شیء، حرکت، پوشش، نیرو، جهت، مکان، نور، پوشاک، خوراک، انسان، زاد و توشه، بستر اشاره می شود.