نظریه استعاره مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون,1980) Lakoff &Johnson)، در کتابی با نام استعاره هایی که ما با آنها زندگی می کنیم ( Metaphors We Live B y ) مطرح شد. بر اساس این نظریه، استعاره مفهومی، امری تصوری و ذهنی است که در زبان به صورت استعاری تجلی می یابد. بیشتر مطالعه ها در مورد استعاره های مفهومی منحصر به گفتار و نوشتار است، در صورتی که بررسی استعاره های مفهومی مخصوصاً استعاره های عواطف در تصاویر می تواند به گسترش الگوی استعاره های مفهومی کمک کند. فورسیول (Forceville 1996, 1999, 2002,2005 ( برای اولین بار به مطالعه وجود نگاشت های استعاره خشم در تصاویر و فیلم ها پرداخت. مقاله حاضر استعاره های خشم در گفتار و نوشتار 10 نابینای مطلق مادرزاد و 10 همتای بینا را بر اساس انگاره فورسیول (2005) بررسی می کند. شباهت ها و تفاوت هایی در درک دو گروه از خشم و استعاره های خشم طبق این الگو مشهود است. می توان تأثیر زبان را در شکل گیری تصاویر ذهنی یک نابینای مطلق مادرزاد که هیچ تصور دیداری از محیط پیرامون ندارد را مشاهده کرد.