مقالات
حوزه های تخصصی:
مادیان هزار دادستانمتنی حقوقی به خط و زبان پهلوی است. مادیاندر دوره ساسانیان نوشته شده و تنها کتابی از این دوران است که تنها به مسائل حقوقی پرداخته است. برده داری، قیمومت، ضمانت، شراکت، ازدواج، طلاق و ... از جمله موضوعات مطرح در این اثر است. آنچه که در این مقاله بررسی شده، قوانین حقوقی مربوط به ضمانت است که با اصطلاح پایندانی و هم پایندانی مطرح شده است. این گزارش شامل دو بخش است: در بخش نخست، مفهوم پایندانی (= ضمانت) و پایندان (= ضامن) و قوانین مربوط به آن بررسی می شود. اینکه پایندان به وسیله چه کسی انتخاب و چگونه تأیید می شد، طلبکار چه وقت و در چه صورتی می توانست به پایندان رجوع کند و چه چیزهایی می توانست مورد ضمانت باشد. در بخش دوم همپایندانی (= ضمانت مشترک) و قوانین مربوط به آن بررسی می شود؛ اینکه، هم پایندانی چه ویژگی هایی داشت، چه تعهداتی را به وجود می آورد و تفاوت آن با پایندانی چه بود.
سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسف اثر احمدبن محمدبن زید طوسی در چارچوب فرانقش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از الگوهای زبان شناختی در بررسی سبک متون مختلف، اعم از ادبی و غیرادبی، می تواند سبک شناسی فارسی را از ورطة تکرار روش های سنّتی بیرون آورد و آن را وارد مسیری نو کند. مسیری که منجر به پویایی بیش تر و کاربردی تر شدن این دانش می شود. به این منظور، در پژوهش حاضر تلاش کرده ایم تا با به کارگیری چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، مشخصاً فرانقش متنی، به سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسفبپردازیم. برای رسیدن به این هدف پس از تجزیه و تحلیل 16 حکایت از کتاب مزبور، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه در نگاه نخست بسامد بالاتر استفاده از آغازگرهای بی نشان و ساده، و نیز کاربرد بیش تر ارجاع برای ایجاد انسجام نثر این حکایت ها را مرسل جلوه می دهد، امّا استفادة نسبی از جملات طولانی و آغازگرهای نشان دار و مرکّب، و نیز بسامد اندک عامل انسجامی حذف و جایگزینی برای ایجاد سجع و موازنه، حاکی از گرایش مؤلّف به نثری بینابین است.
استعاره های خشم در زبان نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینا بر مبنای انگاره فورسیول (2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون,1980) Lakoff &Johnson)، در کتابی با نام استعاره هایی که ما با آنها زندگی می کنیم ( Metaphors We Live B y ) مطرح شد. بر اساس این نظریه، استعاره مفهومی، امری تصوری و ذهنی است که در زبان به صورت استعاری تجلی می یابد. بیشتر مطالعه ها در مورد استعاره های مفهومی منحصر به گفتار و نوشتار است، در صورتی که بررسی استعاره های مفهومی مخصوصاً استعاره های عواطف در تصاویر می تواند به گسترش الگوی استعاره های مفهومی کمک کند. فورسیول (Forceville 1996, 1999, 2002,2005 ( برای اولین بار به مطالعه وجود نگاشت های استعاره خشم در تصاویر و فیلم ها پرداخت. مقاله حاضر استعاره های خشم در گفتار و نوشتار 10 نابینای مطلق مادرزاد و 10 همتای بینا را بر اساس انگاره فورسیول (2005) بررسی می کند. شباهت ها و تفاوت هایی در درک دو گروه از خشم و استعاره های خشم طبق این الگو مشهود است. می توان تأثیر زبان را در شکل گیری تصاویر ذهنی یک نابینای مطلق مادرزاد که هیچ تصور دیداری از محیط پیرامون ندارد را مشاهده کرد.
صفات پادشاهان ایران و انیران در آیینه علم فراست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم فراست که در متون دوره اسلامی با عناوین علم قیافه و قیافه شناسی نیز آمده است، یکی از اقسام علوم غریبه است که اکثر دانشمندان اسلامی آن را ذیل فروع حکمت طبیعی قرار داده اند. فراست، دانشی است که به کمک آن می توان از نشانه های ظاهری و علائم صوریِ فرد به باطن و سیرت او راه یافت، دانشی که پیشینه آن را به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد و به دوره بقراط و ارسطو رسانده اند. موضوع این مقاله، فراست نامه ای فارسی منسوب به آذرکیوان است که در میان فراست نامه های فارسی و عربی نظیری ندارد. در این فراست نامه، آذرکیوان علائم و نشانه های ظاهری پادشاهان ایران باستان را توصیف کرده و آنها را با اخلاق و منش ایشان تطبیق داده است. توصیفات ظاهری شاهان و پهلوانان ایرانی اغلب بر محور اعتدال می چرخد و در برابر، اجزای چهره و اندام شاهان و پهلوانان انیرانی یا بسیار درشت و بزرگ اند یا باریک و نزار. بدترین و ظالم ترینِ پادشاهان، ضحاک و تور و گرسیوز و شغاد و ماهوی سوری اند که تقریباً همه صفاتِ شخصیت های بد و ظالم را دارند.
دیرش ذاتی واکه های گونه معیار فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در چارچوب آواشناسی آزمایشگاهی به این پرسش می پردازد که آیا گویشورانِ فارسی معیار، مشخصه ثانویه دیرش واکه را که با ارتفاع واکه در این زبان همبستگی دارد، به طور عمدی کنترل می کنند و یا اینکه این مشخصه صرفاً پی آمد ویژگی های اولیه است و در نتیجه می توان آن را با توجه به عوامل زیست-مکانیکی توجیه کرد. به این منظور، تفاوت در دیرش واکه های افراشته، افتاده و میانه در سرعت های مختلف گفتار (آهسته، معمولی و سریع) در دو جایگاه پیشین و پسین، و همچنین تفاوت در دیرش واکه های کوتاه و کشیده در سرعت های مختلف گفتار مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که دیرش واکه هایِ دارای ارتفاع های مختلف، به طور عمدی توسط گویشوران کنترل نمی شوند؛ اما همین نتایج نشان می دهند، که با توجه به اینکه کاهش ارتفاع واکه ها با افزایش دیرش واکه ارتباط مستقیم ندارد، دیرشِ واکه ها در فارسی گفتاری معیار را با استناد به عوامل زیست-مکانیکی نیز نمی توان تبیین کرد.
گرفتار، صفت بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاره ای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت griftārو گونة خطی دیگری همنشین شده است. griftārرا در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کرده اند. در این مقاله با توجه به معانیِ griftan و griftār، نشان داده شده است که griftārدر این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش griftārōmandبه معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.