مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
گیلکی
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۵ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
واژه شناسی اجتماعی گویش گیلکی ، مطالعه موردی ؛ اصطلاحات خویشاوندی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجاکه در دهه های اخیر گویشهای ایرانی در جهت همگرایی با زبان فارسی به سرعت دستخوش تحول بوده اند، مطالعه و ثبت ویژگیهای اجتماعی آنها اهمیت بسیار دارد. از نتایج این مطالعات، علاوه بر شناخت خصوصیات منحصر به فرد این گویشها، می توان در سیاستهای کلان اجتماعی و آموزشی، برنامه ریزیهای زبانی و مطالعات تطبیقی گویش شناسی سود جست. این مقاله به بررسی جبنه های اجتماعی واژگان خویشاوندی و جنسیتی در گویش گیلکی رشت و نواحی اطراف آن می پردازد. گستردگی روابط و تعاملات خانوادگی، نامطبوع بودن خویشاوندی ناتنی، گستردگی و اهمیت چند همسری، و خانواده های گسترده مرد مَدار، از مسائل قابل تاملی هستند که در واژگان گیلکی بازتاب یافته اند. همچنین واژگان و اصطلاحات گیلکی از نظر ارجاع و خطاب، کاربرد افعال در حوزه همسرگزینی، بخش کنایی و... با ارزش گذاری جنسیتی همراه اند.
تحلیل فرایندهای آوایی گویش گیلکی بر مبنای اطلس زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، می کوشیم ضمن تهیه اطلس زبانی استان گیلان به سه پرسش عمده پاسخ دهیم: (1) در سطح استان گیلان و در محدوده گویش گیلکی، چه فرایندهای آوایی رخ می دهد؟ (2) آیا تقسیم بندی سنتی گیلکی به گونه های بیه پس در مناطق غربی استان و بیه پیش در نواحی شرقی استان، مبنایی آوایی دارد؟ (3) آیا وقوع فرایندهای آوایی در شهرستان های مرکزی استان با شهرستان های غیرمرکزی از الگویی متفاوت تبعیت می کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها 100 واژه از مقولات واژگانی مختلف مانند اسم، فعل، صفت، ضمیر و غیره انتخاب شد و تلفظ اهل زبان از طریق ضبط صدا و مصاحبه گردآوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد 18 نوع فرایند آوایی در سطح استان گیلان و در محدوده گویش گیلکی دیده می شود که از این میان، مرکزی شدگی، افراشتگی، حذف و سایشی شدگی به ترتیب پربسامدترین فرایندهای آوایی استان هستند. در خصوص پرسش دوم پژوهش مشخص شد که میان تنوعات آوایی و متغیر جغرافیایی همبستگی وجود دارد و بنابراین تقسیم بندی گیلکی به دو ناحیه بیه پس و بیه پیش منطق و توجیه آوایی دارد. هم چنین، مشاهده شد که در شهرستان های غیرمرکزی استان و در رأس آن رودسر در مجاورت استان مازندران، بسامد فرایندهای آوایی بیشتر از شهرستان های مرکزی استان است و به این ترتیب پاسخ پرسش سوم تحقیق مثبت است.
خطاب های انسانی و استعاره های مبتنی بر نام حیوانات در زبان گیلکی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در استعاره های مبتنی بر نام حیوانات، ویژگی های مختلف انسان با کارکرد تحقیر یا تحبیب در ساخت های واژی- نحوی مختلف توصیف می شود. هدف این جستار، بررسی کاربرد نام حیوانات در خطاب قرار دادن انسان، هم برای تحقیر و هم تحبیب، در زبان گیلکی (گونه اشکورات) و در چارچوب رویکرد شناختی است. برای گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفته است. صد نفر از گویش وران گیلکی اشکورات، فارغ از جنسیت و سن به روش خوشه ای چند مرحله ای، برای حجم نمونه انتخاب شدند. به سبب آنکه نمونه های تحقیق سواد کافی برای تکمیل پرسش نامه نداشتند، روش مصاحبه ساخت یافته به کار رفت. در این مصاحبه، پرسش هایی پیرامون کاربرد یا عدم کاربرد نام 58 حیوان به زبان گیلکی در خطاب قرار دادن انسان (زن یا مرد)، به گونه تحقیر یا تحبیب و وصف موقعیت با مثال مطرح شد. مقایسه نتایج این تحقیق با پژوهش هایی مشابه در زبان های دیگر، نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است. شباهت ها ناشی از انگیزه ای جهانی است که در قالب نظریه تجسد تبیین می شود. همچنین، آگاهی از بافت فیزیکی و فرهنگی را می توان از دلایل عمده کاربرد اختصاصی عبارت های استعاری در این زبان دانست.
تأثیر تماس زبانی بر ویژگی های صرفی و نحوی گویش تاتی رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاتی رودبار از گویش های تاتی است که در بخش هایی از شهرستان رودبار در استان گیلان تکلم می شود. استیلو تاتی رودبار را در گروه تاتیک قرار داده که تمام گویش های تاتی، تالشی، وفسی، الویری و ویدری را در بر می گیرد اما آنها را در حال تغییر به زبان گیلکی، از گروه زبان های کرانه جنوبی دریای خزر دانسته است. در این مقاله با ذکر شواهدی از ویژگی های صرفی و نحوی تاتی رودبار، تفاوت های این گویش با دیگر گویش های تاتی و علت تغییر کنونی آن به نفع گویش گیلکی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان گونه های تاتی رودبار، گونة جوبُنی برای تحقیق انتخاب شده است. روستای جوبُن در دهستان رستم آباد جنوبی در بخش مرکزی شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که این گونه در صرف و نحو با دیگر گونه های تاتی متفاوت است.
ویژگی های آوایی شمال غربی در گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیلکی از گویش های شمال غربی ایران است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر در استان گیلان صحبت می شود و به همراه تالشی، مازندرانی و سمنانی گروه گویش های خزر را تشکیل می دهد. این گویش گونه های مختلفی در رشت، لاهیجان و لنگرود دارد، اما گونه کهن تر و اصیل تر آن؛ گالشی، گویش برخی کوه نشینان شرق گیلان است. این گویش از زبان فارسی تأثیر زیادی گرفته است. تأثیر فارسی بر واژگان و ساخت آوایی گیلکی چنان است که ویژگی های آوایی شمال غربی آن تا اندازه زیادی از میان رفته یا تنها در برخی ساخت های کهن مانده است. هدف مقاله بررسی گونه های مختلف گیلکی برای یافتن و بررسی ویژگی های آوایی شمال غربی در این گویش است. با بررسی واژگان گیلکی به ویژه در گونه های اصیل تر آن مانند گالشی سعی کرده ایم واژه ها و ساخت های کهنی که ویژگی شمال غربی گیلکی را نشان دهد بیابیم.
بررسی استعاره های خشم در زبان های فارسی، کردی و گیلکی در چهارچوب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش میدانی و توصیفی- تحلیلی حاضر، به بررسی ساختار مفهومی خشم در سه زبان فارسی، کردی و گیلکی پرداخته ایم. روش مطالعه، تحلیل الگوی استعاری است که استفانوییچ (2006) پیشنهاد نموده است. چهارچوب نظری در بررسی استعاره، مدل انطباقی لیکاف و جانسون (1980) و در بررسی استعاره احساسات و نقش فرهنگ در شکل گیری آن، رویکرد کووچش (2005) است. عبارات استعاری مبیّن خشم، در سه زبان با مصاحبه و گفت وگو با گویشوران گردآوری شد و پس از تحلیل و استخراج نگاشت ها، شباهت ها و تفاوت ها مشخص گردید. نتایج نشان می دهد شباهت ها ریشه در تجربیات یکسان انسان ها از این حس، و تفاوت ها ریشه در نگاه متفاوت فرهنگی و انتظارات متفاوت هر زبان از اعضای خود دارد.
تمایز میان زبان و گویش: بررسی وضعیت گونه گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
121 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف از انجامِ این پژوهش، بررسی و نقدِ آرایِ پیشین در پیوند با تمایزِ میانِ زبان و گویش و بررسیِ وضعیتِ گونه گیلکی از دو دیدگاه زبان شناختی و غیرِ زبان شناختی است. داده های این پژوهشِ کیفی، بر پایه شمِّ زبانیِ نگارنده و در صورتِ لزوم، با مراجعه به سخن گویان بیشتر و منابعِ مکتوبِ گیلکی گردآوری شده اند. نخست، نشان دادیم که هیچ گونه اجماعی بین زبان شناسان در مورد معیارهایی که بتوان بر اساس آن ها وضعیت گونه های زبانی را تعیین کرد وجود ندارد و معیارهای پیشینِ مطرح شده دچار اشکال های اساسی هستند. سپس، استدلال کردیم که با توجه به شرایط حاکم زبانی، اجتماعی، سیاسی و با توجه به کارکرد گیلکی در جامعه زبانی ایران، این گونه زبانی از منظر غیر زبان شناختی گویش محسوب می شود؛ اما از منظر زبانشناختی، گیلگی زبان است، زیرا تفاوت های متعدد آوایی، صرفی، نحوی و معنی شناختی/ کاربردشناختی بین گیلکی اشکورات و فارسی معیار و حتی در مواردی بین گونه های مختلف گیلکی وجود دارد و این تفاوت ها سبب می گردد که فارسی زبانان قادر به فهم سخنگویان گیلکی اشکورات نباشند. بنابراین، یافته های حاصل از بررسی وضعیت یک گونه زبانی از منظرهای متفاوت ضروتاً یک دیگر را تأیید نمی کنند و می توانند در تعارض با یک دیگر باشند.
بازتاب فرهنگ کار در ادبیات عامه گیلان؛ با نگاهی بر ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
717 - 756
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها به مثابه بخش مهمی از فرهنگ عامه، نمایاننده فرهنگ و شخصیت جوامع مختلف هستند. وجود فرهنگ کار در هر جامعه ای یکی از مهمترین مولفه های تأثیرگذار در توسعه می تواند باشد. بخش قابل توجهی از پژوهش ها در ایران ضعف فرهنگ کار در ایران را یکی از مهمترین موانع توسعه معرفی می کنند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی بازتاب فرهنگ کار در فرهنگ عامه مردم گیلان با رویکردی توصیفی تحلیلی با استفاده از تحلیل محتوای ضرب المثلهای گیلکی است. بدین منظور تعداد3070 ضرب المثل مورد بررسی و خوانش قرار گفت. در ادامه، مثل های مورد بررسی ، ذیل 10مقوله دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد ارزش کار و تلاش، توجه به تخصص، مهارت و تجربه ، مشارکت و کار جمعی، فردگرایی خوداتکایی، تقدیرگرایی، دوراندیشی و آینده نگری، عنصر زمان و نظم و قاعده در کار، ارزش ثروت، رضایتمندی از کار از جمله مهمترین مؤلفه های مربوط به کار هستند که در ضرب المثلهای گیلکی بازتاب پیدا کرده اند. بررسی فراوانی مقوله ها حاکی از وجود نگرش مثبت نسبت به کار در فرهنگ عامه گیلان است.
بررسی تطبیقی توالی صفت/مبنای مقایسه و همبستگی آن با توالی مفعول/فعل در گونه های تالشی و گیلکی بر اساس نظریۀ سوی انشعاب درایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر مطالعه توصیفی-تحلیلی همبستگی احتمالی بین توالی صفت/ مبنای مقایسه و مفعول/فعل و بررسی توالی غالب صفت/مبنای مقایسه و مفعول/فعل در گونه های زبانی تالشی و گیلکی، از زبان های شمال غربی ایران، بر اساس نظریه سوی انشعاب درایر می باشد. به همین منظور پس از بررسی گرایش و همبستگی غالب توالی های فوق، نتایج با الگوهای مشاهده شده درایر مقایسه شد. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه ساختاریافته بر اساس پرسشنامه تدوین شده ای شامل 60 جمله و عبارت فارسی با 10 گویشور سالخورده بی سواد و کم سواد از هر یک از گونه های تالشی و گیلکی به ترتیب از اهالی شهرستان های هشتپر و بندرانزلی در استان گیلان گردآوری شد. نتایج نشان می دهد همبستگی آشکاری بین توالی مبنای مقایسه-صفت با توالی مفعول-فعل در گونه تالشی وجود دارد که به خوبی با یافته های درایر مطابقت دارد، ولی در گونه گیلکی هر دو توالی صفت-مبنای مقایسه و مبنای مقایسه-صفت با توالی مفعول-فعل بطور مساوی کاربرد دارد. بنابراین هیچ ادعای قطعی دال بر بسامد توالی مبنای مقایسه-صفت که با نظریه سوی انشعاب درایر مطابقت داشته باشد در گونه گیلکی وجود ندارد. گرچه هر دو گونه تالشی و گیلکی به گروه زبانهای فعل پایانی تعلق دارند اما گرایش توالی صفت/مبنای مقایسه می تواند وجه تمایزاین گونه های زبانی به شمار رود. این مطالعه می تواند بستر مناسبی در راستای بررسی بیشتر سطح گسترده ای از توالی واژه گونه های زبانی متعلق به یک خانواده زبانی باشد.
نگاهی تاریخی به صورت های بیان وجه اجازه در گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گیلکی، چهار صورت زبانی برای بیان وجه اجازه به کار می رود: vâhâštǝn، bedâ، benǝ و tânǝstǝn. برخی از این صورت ها بر صدور اجازه و برخی بر درخواست اجازه دلالت دارند. این ابزارها حاصل دستوری شدگی صورت هایی هستند که در دوره های پیشین زبان های ایرانی، کارکرد واژگانی داشته اند. در این مقاله، روند دستوری شدگی ابزارهای بیان وجه اجازه براساس داده های زبان اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه و متون ادب فارسی بررسی شده است. در غالب زبان ها، وجه اجازه یا با دستوری شدگی فعل هایی که بر رهاکردن و ترک کردن دلالت دارند، بازنمایی می شود یا با دستوری شدگی فعل هایی که بر مفهوم توانایی دلالت دارند و برای بیان احتمال نیز به کار می روند. صورت های زبانی vâhâštǝn و bedâ از ریشه harz/hard به معنی رهاکردن در دوره باستان زبان های ایرانی بازمانده اند. benǝ از مصدر nehan است که علاوه بر معنی واژگانی «قراردادن»، در مرحل ه ای از تحول زبان برای بیان معنی «رهاکردن» به کار رفته و سپس، فعل امر آن برای بیان مفهوم اجازه دستوری شده است. tânǝstǝn نیز از ریشه tav به معنی «توانایی داشتن» در زبان های دوره باستان است که در سیر تحول، علاوه بر مفهوم وجهی توانایی، برای بیان احتمال و اجازه نیز به کار رفته است.
بازنمایی زن در ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
623 - 645
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها به منزله یکی از عناصر مهم ادبیات شفاهی می توانند بازتابی از باورها و نگرش های حاکم بر جامعه باشند. یکی از موضوعات مهم تحقیقات حوزه اجتماعی بررسی چگونگی بازنمایی زن در فرهنگ و ادبیات شفاهی است. در این مطالعه، تلاش می شود با بررسی مثل های گیلکی به تصویری نسبتاً روشن از چگونگی جایگاه زن در جامعه گیلان دست یابیم. این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی بوده که در آن ضمن تحلیل محتوای چهار کتاب «فرهنگ مثل ها و اصطلاحات گیل و دیلم»، «جادکفته گبان»، «ضرب المثل ها و اصطلاحات گیلکی» و کتاب «ضرب المثل های گیلکی»، که حاوی 4562 ضرب المثل حوزه شرق و غرب و مرکز گیلان هستند، تعداد 182 ضرب المثل مرتبط با موضوع پژوهش احصا شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شده و مثل های با مضامین مشترک و مشابه ذیل پنج مقوله کلان تصویری از سویه های مثبت زنان، تصویری از سویه های منفی زنان، زن به مثابه عنصری فرودست، زن به مثابه عنصری فرادست و زن به مثابه عنصری برابر در نسبت با مرد دسته بندی شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد تصویر زن در فرهنگ مردم گیلان متنوع و چندوجهی است و اگرچه در بخشی از مثل ها زن به مثابه عنصری ضعیف و فرودست بازنمایی می شود، بخش درخور توجهی از ضرب المثل ها بر نقش زن به مثابه عنصری فرادست یا برابر با مرد در جامعه دلالت دارد.
بررسی ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مالکیت مفهومی جهانی است. بازنمود این مفهوم در نحو به دو شکل کلی اسمی و محمولی است. مالکیت اسمی به شکل گروهی اسمی شامل مالک و مملوک بازنمود دارد و مالکیت محمولی به صورت جمله بیان می شود. در این مقاله، ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت با رویکردی رده شناختی بررسی می شود. روش پژوهش ترکیبی از داده های اولیه و ثانویه است. 420 جمله نمونه با مصاحبه از گویشوران گیلکی رشت به دست آمد و صحت آن ها به تائید 12 گویشور این زبان رسید * . داده های پژوهش راستورگوئوا و همکاران (2012) نیز برای پژوهش استفاده شدند. چارچوب نظری پژوهش پیش رو، استاسن (2009) است که در آن چهار رده برای رمزگذاری ساخت ملکی محمولی معرفی شده اند. این چهار رده عبارتند از مالکیت مکانی، مالکیت بایی، مالکیت مبتدایی و مالکیت با محمول «داشتن». سه رده مالکیت مکانی، مالکیت بایی و مالکیت با محمول «داشتن» در داده ها وجود داشتند، اما شواهدی از وجود مالکیت مبتدایی در این زبان یافت نشد. در بین این سه رده، کاربرد ساخت ملکی با محمول «داشتن» بیش تر است و بیش تر داده های پژوهش به این راهبرد تعلق دارند. به همین دلیل، این راهبرد را می توان راهبرد اصلی رمزگذاری مالکیت محمولی دانست.
بازنمایی دین در ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
157 - 194
حوزه های تخصصی:
بسیاری از عقاید و باورهای جامعه در دین ریشه دارد. چگونگی بازتاب دین در جامعه و فرهنگ یکی از موضوعات جالب توجه در حوزه جامعه شناسی دین است. نظام باورها و ارزش های جامعه در ادبیات و فرهنگ شفاهی جامعه بازتاب پیدا می کند. ضرب المثل ها به عنوان یکی از مهم ترین عناصر ادبیات شفاهی می توانند بازتابی از باورها و نگرش های حاکم بر جامعه باشند. در این مطالعه تلاش شد تا با بررسی مثل های گیلکی تصویری نسبتاً روشن از چگونگی بازنمایی دین و ابعاد آن در ادبیات عامه گیلان ارائه شود. این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که در آن ضمن تحلیل محتوای تعداد 4562 ضرب المثل حوزه شرق و غرب و مرکز گیلان، تعداد 209 ضرب المثل مرتبط با موضوع دین برگزیده شده است. داده ها براساس محتوا و مفاهیم در قالب چند مقوله مورد دسته بندی قرار گرفت. با تکیه بر یافته های تحقیق می توان گفت بازتاب ابعاد چهارگانه اعتقادی (43%)، مناسکی و آیین ها و آداب و رسوم (24%)، اخلاقی (16%) و شریعتی (16%) در مثل ها نشان می دهد در فرهنگ عامه گیلان در کنار توجه به ظواهر دینی و شعائر و مناسک، بر جنبه های اعتقادی و نقش کارکردگرایانه دین در جامعه و نهادینه شدن روح دین داری و اخلاق دینی در جامعه توجه و تأکید می شود.
واژه بست ها در زبان گیلکی: رویکردی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه بست ها تکواژهای مقیدی هستند که ازنظر نحوی واژه اند؛ اما از نظر ساختواژی به یک واژه وابسته اند و با آن، نوعی واحد ساختواژی تشکیل می دهند. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل واژه بست های زبان گیلکی (گویش گیلکی اشکورات) با بهره گیری از آزمون های مطرح شده در پیشنه مطالعات، است.نخست، داده ها از طریق شمّ زبانی یکی از نگارندگان و همچنین با رجوع به برخی از منابع مکتوب گردآوری شده و سپس، تمام تکواژهای وابسته با اعمال آزمون های آوایی، صرفی و نحوی بررسی شده اند. براساس رویکرد کلاونس (1982)، می توان گفت که همه واژه بست ها در گیلکی اشکورات بعد از پایه به کار می روند و از این رو،همگی پی بست هستند. در گیلکی اشکورات11 واژه بست وجود دارد که از این میان 9 مورد، واژه بست ویژه و 2 مورد واژه بست ساده به شمار می روند. شایان توجه است که به نظر می رسد واژه بست های زبان گیلکی عمدتاً فاقد تکیه هستند.