مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
استعاره مفهومی
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی که رویکردی جدید در زبان شناسی شناختی است، در تبیین و روشنگری متون به ویژه متون دینی نقش به-سزایی دارد. کاربرد این نظریه در سبک شناسی شناختی و تحلیل متون ادبی و دینی می تواند کارگشا باشد. از آن جایی که زبان دین، زبانی استعاری است، استعاره های مفهومی در آن کارکرد فراوانی دارند. در این پژوهش بر آن هستیم تا براساس شیوه توصیفی- تحلیلی استعاره های هستی شناختی حوزه قیامت در جزء سی قرآن کریم را واکاوی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم که کارکرد استعاره های هستی شناختی حوزه مفهومی قیامت در جزء سی قرآن کریم به چه صورت است- ؟ با بررسی استعاره های هستی شناختی حوزه مفهومی قیامت در جزء سی قرآن کریم براساس نظریه استعاره مفهومی به چه ویژگی هایی می توان دست یافت؟ یافته ها نشان می دهد که تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی و ملموس ترکردن آنها از برجسته ترین کارکرد استعاره های هستی شناختی است و بررسی استعاره های هستی شناختی حوزه مفهومی قیامت در جزء سی دست یابی به ویژگی هایی براساس استعاره مفهومی لیکاف و جانسون است.
انگاره استعاری زمان در زبان فارسی: مطالعه ای پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «زمان» یکی از مهم ترین و اساسی ترین مفاهیم در ذهن و زندگی انسان است که طبق یافته های زبان شناسان شناختی، در زبان ها و فرهنگ های مختلف غالباً به صورت استعاری درک و بیان می شود. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی زمان در زبان فارسی می پردازد و هدف آن ارائه انگاره ای نظام مند از انواع استعاره های مفهومی است که سخنگویان زبان فارسی برای درک و بیان مفهوم زمان به کار می گیرند. این مطالعه براساس نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999، لیکاف، 1993) و نظریه طرحواره های تصوری (جانسون، 1987) انجام می گیرد و داده های آن عمدتاً از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند که با داده های حاصل از جستجوی اینترنتی در جستجوگر گوگل تکمیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی مفهوم زمان براساس سه طرحواره تصوری حرکت، ظرف و شیء و از طریق استعاره های مفهومی «زمان، مکان است»، زمان شیء (متحرک یا ثابت) است»، «زمان انسان است» و «زمان ظرف است» درک و بیان می شود.
جامعه در آینه زبان؛ بررسی سِیر خشونت، ادب، غم و شادی در جامعه فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان پدیده ای اجتماعی است. آنچه در جامعه می گذرد، در زبان منعکس می شود. به همین دلیل، مطالعه اجتماعی زبان می تواند واقعیت هایی را در مورد جامعه زبانی نشان دهد. اگر جامعه ای خشن، بی ادب یا غمگین باشد، در زبان جلوه گر می شود. با این فرض، مقاله حاضر به بررسی سیر سه ویژگی اجتماعی خشونت، ادب، و غم و شادی و بازتاب آن در زبان فارسی در پنج دهه گذشته می پردازد. دو پرسش اصلی پژوهش این است: آیا جامعه فارسی زبان در پنج دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است؟ آیا بین رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و سیر این تغییرات رابطه ای وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها پیکره ای زبانی از پنج دهه گذشته تحلیل شد که شامل فیلم های سینمایی، روزنامه ها، داستان ها، سخنرانی های سیاست مداران و ترانه ها بود. پیکره به پنج دهه تقسیم شد که در هر دهه یک یا چند رخداد مهم سیاسی و اجتماعی در کشور روی داده است: دهه پنجاه (انقلاب)، دهه شصت (جنگ)، دهه هفتاد (سازندگی و اصلاحات)، دهه هشتاد (مهرورزی و مسائل انتخابات) و دهه نود (اعتدال و تحریم). در این پیکره به دنبال یافتن، تحلیل و تعیین فراوانی ابزار زبانی بوده ایم که ویژگی های مدّ نظر را نشان می دهد؛ مانند استعاره ها، صفات، صورت های خطاب، و دشواژه ها. این مطالعه نشان می دهد که به صورت کلّی جامعه فارسی زبان حداقل در دو دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است. همچنین ارتباط مشخصی بین رخدادهای اصلی سیاسی-اجتماعی در هر دهه و میزان افزایش یا کاهش ویژگی های مذکور دیده می شود.
تلفیق نظام نیرو-پویایی و استعاره های مفهومی در تحلیل استعاره های کوید- 19 زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
127 - 153
حوزه های تخصصی:
با ظهور ویروس کرونا، تعابیر استعاره ای آن مورد توجه پژوهش های متعددی قرار گرفت تا نقش نظام شناختی در درک یک مفهوم جدید و ناشناخته آشکار گردد. این در حالی است که پژوهش های گذشته از اهمیت برخی فرایندهای مفهومی همچون نیرو-پویایی که نقش قابل توجهی در مفهوم پروری ویروس کرونا ایفا می کند باز مانده اند. لذا پژوهش حاضر با استفاده از مدل کوچش (a2020، بزودی) که ترکیبی از نظریه استعاره مفهومی و نظام نیرو-پویایی است، به دنبال آشکار کردن نقش اساسی نیرو-پویایی در تفسیر استعاره های کرونا است. همچنین، این مقاله قصد دارد دریابد آیا ارتباط پایداری بین استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1989) و نیرو-پویایی (تالمی، 2000) وجود دارد تا درک عمیق تری از استعاره های کرونا حاصل شود. بدین منظور، با استفاده از یافته های مطالعات پیشین حوزه های معنایی مورد نیاز را شناسایی نموده که عبارتند از جنگ، آتش، نیروی طبیعی، حیوان وحشی و ابزار که همگی شامل طرحواره نیرو هستند. یافته های این پژوهش حاکی از ارتباط میان استعاره های بیماری و نیرو-پویایی است که در درک بهتر ساختارهای استعاره ای پیچیده کمک شایانی به ما نموده و ماهیت های نیرو و گرایش های آن را مشخص می کند.
مقایسه رویکردهای مفهوم سازی غم، در اشعار محمدجواد محبت و یدالله بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های بدیعی که در دهه های گذشته برای بررسی استعاره از جانب معناشناسان شناختی، در قالب استعاره مفهومی و طرح واره های تصوری به دست داده شده است، تمایز آشکاری با شیوه های سنتی بررسی استعاره دارد. در این سازوکار، احساسات بشری ب ه مثاب ه اجسام تصویر می شوند؛ به گونه ای که مفهوم انتزاعی حس در قالب پدیده ای واجد هستی تجلی می یابد. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد آن است تا ابزارهای بیان استعاری مفهوم غم را در قالب تجلیات عینی در اشعار یدالله بهزاد و محمدجواد محبت تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاضر که با روش توصیف و تحلیل به انجام رسیده است، نشان می دهد که عینی سازی مفهوم غم در آثار هر دو شاعر با استفاده از جاندارانگاری، مکان مندی، عناصر طبیعت و اشاره به پدیده های قابلِ خوردن و آشامیدن صورت گرفته است. همچنین، وجود دو طرح واره اختصاصی «زمان» و «آفت» در شعر بهزاد، مؤید این مسئله است که وی غم را با تنوع بیشتری تجربه کرده است. استعمال طرح واره های مشترک در آثار هر دو شاعر نیز می تواند از اشتراکات فکری و زبانی کسانی حاکی باشد که در بطن یک فرهنگ پرورش یافته اند. بنابراین، نتیجه می گیریم که مشابهت و تنوع در آثار ادبی، نتیجه اشتراکات و تفاوت های محیط، فرهنگ، دین و ویژگی های شخصی و شخصیتی سراینده های آن هاست.
تحلیل استعاره مفهومی جنسیت در دیوارنگاره های بزم و رزم کاخ چهلستون براساس آرای لیکاف و جانسون
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
23 - 41
حوزه های تخصصی:
جنسیت از مهم ترین مفاهیمی است که با قدرت در ارتباط بوده و برمبنای آن معناسازی می شود.. گفتمان های مختلف جنسیت در هر عصر پاره ای از گزاره ها و احکام پیرامون زنانگی و مردانگی تعریف کرده و برمبنای آن روابط اجتماعی را تنظیم می کنند. در این میان استعاره های مفهومی یکی از مهم ترین ابزار گفتمان ها برای این معناسازی است. استعاره مفهومی، که لیکاف و جانسون زبان شناسان شناختی مطرح کردند، ساختار ادراک و نظام مفهومی انسان ها را استعاری می داند. بر مبنای این نظریه، مفهوم سازی یک حوزه تجربه برحسب حوزه تجربی دیگر و درک کردن چیزی بر اساس چیز دیگر امکان پذیر است. بر این مبنا این پژوهش در نظر دارد استعاره مفهومی جنسیت در عصر صفوی را بررسی و به پیامدهای آن در هنر، جامعه و روابط اجتماعی بپردازد. این تحقیق با هدف توصیفی-تحلیلی و به روش کیفی با مطالعه منابع کتابخانه ای صورت گرفته و در آن از نظریه استعاره مفهومی، به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل دیوارنگاره های کاخ چهل ستون استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که با توجه به تغییرات گفتمانی پادشاهی در عصر شاه عباس صفوی مسئله جنسیت نیز رنگ و بوی زمینی گرفته و به جهان واقعیت نزدیک تر شده است. همچنین در عصر صفوی، دوگانه انگاری جنسیتی مدرن وجود نداشته و زنانگی و مردانگی صرفاً در ارتباط با قدرت شاه معنا می شدند؛ به این معنا که در این دوران زنان و مردان هم می توانند سوژه و هم ابژه های میل باشند؛ اما در برابر شخص شاه، همه در مقام ابژه قرار می گیرند.
تحلیل استعاری مفهوم سازی فعالان زن ایرانی از «زن بودگی» در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه عبارات استعاری در یک زبان در خصوص زن و زن بودگی می توان به شناخت نظام ادراکی حاکم بر ذهن گویشوران آن زبان در این خصوص دست یافت. با تشدید روندهایی همچون شبکه ای شدن و گسترش روزافزون بهره گیری از رسانه های اجتماعی، فعالان زن نیز از این رسانه ها در جهت اهداف خود بهره می گیرند. هدف این مقاله، تحلیل استعاری مفهوم سازی فعالان زن ایرانی از «زن بودگی» در اینستاگرام و چگونگی ادراک تجربه زن بودگی توسط ایشان از طریق شناخت استعاره های محوری است که معانی آن را با یکدیگر مرتبط می سازد. برای دستیابی به هدف مذکور، با بهره گیری از رویکردهای زبان شناسی شناختی، به پرسش های ذیل پاسخ داده شده است؛ 1، مقوله مفهومی زن و تجربه زن بودگی چگونه توسط فعالان زن ایرانی در اینستاگرام معناسازی شده است و برساخت معنایی این فعالان زن از مفهوم زن چیست؟ فعالان زن چگونه درباره مفهوم زن می اندیشند و بر مبنای آن به کنش می پردازند؟ چه معنایی از زن بودگی را با مخاطبان خود در اینستاگرام به اشتراک می گذارند؟ با تحلیل مضامین و محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط 40 فعال زن در اینستاگرام، 160 استعاره مفهومی استخراج شد. این استعاره های مفهومی حول سه محور عمده شکل گرفته است: بازنمایی وضعیت کنونی زنان در جامعه ایرانی و گفتمان مسلط مردسالاری، نفی سنت های مردسالارانه در جامعه ایرانی و مفهوم سازی سلبی از زن بودگی و نیز معنادهی به تجربه زن بودگی به صورت عمومی.
حوزه های مفهومی واژه «هدایت» در قرآن کریم در چارچوب رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک از استعاره های مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
155 - 190
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر همراه با تحلیل استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه «هدایت» در دوازده جزء آخر قرآن کریم به تبیین حوزه های مفهومی آن بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک (1995) می پردازد. کلیدهای مفهومی فوق و مفهوم سازی آنان در قالب عوامل واژگانی خاص همراه با نمونه های قرآنی نشان داده شده و با حوزه های مفهومی مشخص تبیین گردیده است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و در چارچوب زبان شناسی شناختی می باشد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر تحلیل آن است که در تبیین استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه هدایت، کدام حوزه های مفهومی به کار رفته اند؟ در این راستا و با تحلیل آیات مورد بررسی حوزه های مفهومی حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از: دین، سفر، آگاهی، توحید، نور، وحی، اختیار، درمان، تقوی، داوری، تلاش، پاداش، شرایط آب و هوایی، تکوینی بودن (آفرینش). بیشترین کاربرد این حوزه ها مربوط به حوزه دین و سفر است که خود کلیدهای مفهومی «دین هدایت است» و «زندگی معنوی سفر است» را برمی انگیزد.
استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
91 - 122
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مقوله های بنیادی زبان شناسی شناختی است. مقوله زبانی که صرفاً مربوط به واژه ها نیست، بلکه از فرآیندهای تفکر انسان است و زبان را از حد شگردی بلاغی به سطح وسیله ای برای اندیشه عمیق تر و شناخت والا می رساند. با توجه به اینکه شیوه حرکت و سیر تعالی در آموزه های عرفانی به زبان رمز است و عرفان قلمرو هنری زبان در معنای یک نظام اشاری است و از آنجا که در نظریه شناختی، استعاره به عنوان پدیده ای در کلیت زبان حضور جهت دهنده دارد به این معنی که یک حوزه مفهومی براساس حوزه مفهومی دیگر شناخته می شود، این استعاره در اشعار عرفانی راه پیدا کرده است. عماد فقیه کرمانی از عارفان قرن هشتم در طریقت نامه که آن را در 10 باب و هر باب را در 10 فصل در آداب سیر و سلوک و وظایف سالکان و مقامات و احوال عارفان سروده، کمال محبت به حق تعالی را عشق می داند. در این پژوهش ابتدا گزارشی از زندگی عمادالدین فقیه کرمانی، طریقت نامه، استعاره مفهومی داده شده و در آخر به بررسی استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه پرداخته شده است. از آنجا که استعاره مفهومی دارای دو حرکت از مبدأ به مقصد است بر این اساس دارای سه بار معنایی مثبت، منفی و خنثی می شود. نتیجه پژوهش این است که عماد از دو طریق «انتقال معنا» و «تغییر معنا»، توانسته معناهای تازه ای به عشق داده و با ایجاد تعلیق در معنای واژه ها، خواننده را در گرفتن معنا و تعابیر گسترده تر آزاد بگذارد.
منشأ قرآنی استعاره مفهومی آفرینش در زُبده الحقایق نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش، مقوله مهمی در جهان بینی های گوناگون ازجمله دیدگاه های مرتبط با عرفان و تصوف است. این اهمیت، موجب به کارگیری انواع هنر و آرایش زبانی، در تبیین و تفهیم آفرینش در آثار عرفانی و تعلیمی شده است. سرچشمه بسیاری از تصاویر به کار رفته در آثار صوفیه را می توان در قرآن جست وجو کرد. نسفی از مفسران قرآن است. وی با توسل به آیات قرآن، موضوعات عرفانی، بخصوص آفرینش جهان و انسان را در نوشته هایش، به شکلی روشن و ملموس بیان می کند. در این مقاله، استعاره های آفرینش در زُبده الحقایق نسفی در چارچوب نظریه ی استعاره مفهومی، با روش تحلیلی- توصیفی بررسی شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بسیاری از استعاره های مفهومی آفرینش، در این اثر، ریشه در آیات قرآنی دارند و نسفی با شیوه خاص خود در تأویل و تفسیر آیات، از آن ها بهره جسته و برای توضیح آفرینش تعبیرات مختلفی به کار گرفته است. این استعاره ها در قالب مفاهیمی چون نور، روح، سفر، گیاه، درخت، مرکّب بازتاب یافته و همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و با هدف تشریح آفرینش به عنوان یک حرکت هدفدار به کار رفته اند که در ذیل کلان استعاره «آفرینش، سفر است» می گنجند.
بررسی انواع استعاره در اشعار شاعران عاشورایی بر پایۀ زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی از جمله علومی است که از دیدگاهی متفاوت با رویکرد بلاغت سنتی، به بررسی استعاره می پردازد. در دیدگاه شناختی، استعاره ها ابزارهایی برای فهم هستند که کاربرد آنها در ارتباط مستقیم با نوع تفکر انسان و ایدئولوژی حاکم بر آن قرار می گیرد. روابط معنایی موجود در واژه ها، در استعاره های مفهومی روند درک امور غیرمحسوس را آسان تر می سازد. دو حوزه مبدأ و مقصد که استعاره های مفهومی برآن بنا شده اند، در ادبیات جایگاه قابل توجهی دارند. نوع انتخاب حوزه های مبدأ و معانی ضمنی حاصل از آنها بیانگر واقعیات ذهنی گوینده ها و شیوه شناخت آنها از جهان است. در این پژوهش، استعاره های مفهومی موجود در اشعار شاعران عاشورایی با تکیه بر حوزه مفهومی عاشورا، امام حسین(ع) و حوزه های معنایی مرتبط با این مفاهیم بررسی می شوند تا با استخراج و تحلیل نگاشت های صورت گرفته حوزه های مبدأ پرکاربرد، ایدئولوژی بازتولید شده در اشعار، جهانبینی شاعران و ساخت های فرهنگی در ارتباط با این حوزه انتخاب شده بازنمایی شود. از جمله نتایج حاصل از پژوهش، این است که حوزه های مبدأ گوناگونی چون حوزه «دین»، «جواهر ارزشمند» و غیره به صورت نشان دار و همراه با بار معنایی مثبت برای توصیف حوزه مفهومی امام حسین(ع) و دیگر مفاهیم مرتبط استفاده شده است. معانی ضمنی برآمده از حوزه های مبدأ انتخاب شده بیانگر معانی ای چون: «ارزشمندی»، «قداست»، «مقاومت»، «بر حق بودن»، «حیات بخشی» و غیره است. همچنین حوزه های معنایی متفاومتی چون: «پاییز»، «دیو»، «ابلیس» و غیره با بار معنایی منفی برای دشمنان امام حسین(ع) انتخاب شده است. در نهایت تقویت گفتمان حق و تقابل آن با ظلم و ناحق در اشعار قابل مشاهده است.
استعاره های مفهومی و کارکردهای آن ها در گفتمان سیاسی دولت تدبیر و امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
305 - 333
حوزه های تخصصی:
به کارگیری استعاره به عنوان راهبردی زبانشناسی، دیری است که موردتوجه سیاستمداران در سراسر دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکرد استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) در سخنرانی های سه تن از اعضای دولت تدبیر و امید آقایان روحانی، جهانگیری و ظریف است. مسئله اصلی پژوهش آن است که نشان دهد استعاره های مفهومی چگونه در کلام این مقامات سیاسی نمود یافته و کارکرد آنها در جهت سازمان دهی واقعیت های سیاسی چگونه قابل تبیین است. بدین منظور داده ها را به شیوه کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیلی مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استعاره های سیاسی در حوزه های مبدأ متفاوت به کاررفته اند که عبارتند از سفر، جان بخشی (انسان، حیوان و گیاه)، جنگ، ورزش، ساختمان و پدیده های طبیعی که در میان آن ها، سفر بیش ترین و پدیده های طبیعی کم ترین میزان استفاده را داشته اند. نتایج به دست آمده مبین این واقعیت است که استعاره دارای کاربرد مهم فن ّبیانی و متقاعدکنندگی در گفتمان سیاسی است و نقش بسزایی در انتقال پیام های سیاسی اعضای دولت تدبیر و امید دارد. آنچه محرز است، آن است که استعاره علاوه بر تسهیل تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی برای مخاطبان، به این سیاستمداران فرصت داده که به شیوه ای راحت تر مباحث مدنظر خود را تبیین کنند، تا احساسات مخاطب را برانگیزند. آن ها می کوشند به کمک استعاره، برخی از جنبه های گفتمان سیاسی را پررنگ و یا پنهان کرده تا به مدد آن بتوانند در جهت اعمال باورهای خود، به اقناع مخاطبان بپردازند. باید گفت استعاره های مفهومی با جلوه های گوناگون در راستای مقاصد گفتمان دولت تدبیر و امید، موسوم به گفتمان اعتدال نمود یافته اند. بنابراین استعاره ها می توانند به عنوان ابزاری کارآمد و قدرتمند در اختیار خبرنگاران، تحلیل گران سیاسی و محققان حوزه گفتمان سیاسی قرار گیرند تا از این رهگذر آنان به تحلیل پیام های مقامات سیاسی، و تسهیل رمزگشایی آن بپردازند. لذا نتایج حاصل از این پژوهش می تواند برای این دسته از متخصصان و در نهایت برای سنجش نبض سیاسی کشور سودمند باشد.
مفهوم سازی های استعاری در گفتمان ورزش فوتبال بر اساس رویکرد پیکره-بنیاد به تحلیل انتقادی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مرداد و شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۳
287 - 314
حوزه های تخصصی:
با بررسی استعاره های مفهومی به کار رفته در متون ورزشی می توان به نوع نگاهی که ناخودآگاهانه در پس ذهن نویسندگان وجود دارد پی برد. از این رو استعاره های به کار رفته در دو روزنامه خبر ورزشی و ابرار ورزشی در سال 1398 جهت دست یابی به شیوه-های مفهوم سازی و نگرش های پنهان در پس متون تولید شده بررسی شدند. از دو رویکرد "تحلیل انتقادی استعاره" چارتریس بلک - 2004 که حاصل تلفیق رویکردهای شناختی، تحلیل انتقادی گفتمان، کاربردشناسی و پیکره ای است، به مثابه روش تحقیق، و همچنین رویکرد "استعاره های مفهومی" لیکاف و جانسون- 1980، به منزله چارچوب نظری، برای بررسی داده ها استفاده شدند. مسئله اصلی این تحقیق پرداختن به این موضوع است که از کدام حوزه های مبدا در مفهوم سازی های مطبوعات ورزشی در ورزش فوتبال بیشتر استفاده می شود؟ چرا؟ برای پاسخ به سؤال مقاله از داده های دو سایت ورزشی مقالات مربوط به سال 1398 و نه همه جمع آوری شدند در یک فایل وورد بصورت پیکره ذخیره و سه مرحله چارتریس بلک اجرا شد. در همین راستا 400 متن خبری در شش ماه اول و دوم سال 1398 متشکل از 94.955 کلمه بررسی گردید یکی از خصیصه های زبان ورزش ترویج استعاره-های جنگ است اما تحقیقات ما نشان می دهد تصویری کمتر خشونت آمیز و حتی به لحاظ زیبایی شناختی زمینه ای لذت بخش از فعالیتهای انسان و قلمروهای غیر خشونت قابل ساختار بندی است.
بررسی استعاره های تصویری و تصویری-کلامی در پوسترهای علیه جنگ نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
79 - 106
یکی از ابزارهای تولید محتوای تبلیغاتی در زمینه های مختلف، استعاره است. امروزه با توجه به روند پیشرفت تبلیغات از طریق رسانه های تصویری، استفاده از استعاره تصویری اهمیت و کاربرد روزافزونی در انتقال محتوای ایدئولوژیک پیدا کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی و تفسیر استعاره های تصویری، تصویری-کلامی و حوزه های مفهومی آن ها در پوسترهای علیه جنگ نرم در زبان فارسی براساس مدل تحلیلی فورسویل (1996) است. این پژوهش از نوع کیفی می باشد و روش انجام آن به صورت توصیفی–تحلیلی است. همچنین این پژوهش به دنبال نشان دادن ابزارهای شناختی دیگر در پوسترها می باشد. همچنین تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سوالات می باشد: 1- در پوسترهای علیه جنگ نرم از چه نوع استعاره های مفهومی برای انتقال مفاهیم استفاده شده است؟ 2- حوزه های مفهومی استعاره های مورد استفاده در پوسترهای علیه جنگ نرم کدام اند؟ 3- در استعاره های مورد استفاده در پوسترهای علیه جنگ نرم، چه مفاهیمی از حوزه مبدأ در حوزه مقصد نگاشته شده است؟ بدین منظور، از میان تصاویر و پوسترهای موجود، ده پوستر و تصویر به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که ابزار مختلفی توسط طراحان پوسترها و تصاویر استفاده شده است. این ابزارهای شناختی عبارتند از استعاره مفهومی، مجاز مفهومی، تلفیق، استفاده از رنگ های نمادین و استعاره های مخلوط و ایستا. در تصاویر و پوسترهای استعاری تک وجهی، تصاویر به تنهایی قادر به انتقال مفهوم مقابله با جنگ نرم بوده اند و در تصاویر و پوسترهای چند وجهی کلام با تصویر در می آمیزد و مفهوم مدنظر را به مخاطب ارائه می دهند.
استعارههمفهومی «دانستن به مثابه ی دیدن» در نظام فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
در چارچوب نظریه ی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابه ی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و عرفی، به متون فلسفی و عرفانی نیز راه یافته است. ملاصدرا از این استعاره جهت توصیف و تبیین معرفت حضوری بهره برده است. در فرایند دیدن، سه عنصر قابل تفکیک است؛ بیننده، شی دیده شده و نسبت میان بیننده و شی دیده شده. هر کدام از این عناصر بواسطه استعاره های فرعی دیگری جهت تبیین معرفت حضوری بکار گرفته شده اند. استعاره های «عالم به مثابه بیننده»، «معلوم به مثابه شی دیده شده» و «کیفیت علم به مثابه نسبت میان بیننده و شی دیده شده» در ذیل استعاره «دانستن به مثابه دیدن» قابل تعریف است. این استعاره ها تنها جنبه آموزشی و یا زیبایی شناختی ندارند بلکه بخش جدایی ناپذیری از تبیین نظریه معرفت در دستگاه فلسفی ملاصدرا محسوب می شوند.
شناسایی و دسته بندیِ نگاشت های استعاری در حوزه مطالعات نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاشت های استعاری طی دهه های گذشته در حوزه های مطالعاتی مختلفی استفاده شده اند و بینش های عمیقی را برای تبیین ویژگی های جدید یک پدیده کمتر شناخته شده یا پیچیده ارائه کرده اند. در مقاله حاضر با تمرکز بر حوزه مطالعات نوآوری به شناسایی و دسته بندی مهمترین نگاشت های استعاری پرداخته شده و به این منظور، از مرور نظام مند پیشینه برای بررسی و تحلیل منابع موجود شامل 48 نگاشت استعاریِ منتخب استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استعاره پردازی در حوزه مطالعات نوآوری ذیل 5 مضمون اصلی شامل «مفهوم سازیِ فرایند توسعه و انتشار نوآوری»، «تدوین راهبرد و رهنگاشت نوآوری»، «پیش بینی تغییرات فناورانه، تکامل و توسعه نوآوری»، «توصیف فضای حاکم بر نوآوری و تعاملات و ارتباطات موجود» و در نهایت «سیاست گذاری و مدیریت علم، فناوری و نوآوری» قابل طبقه بندی است. در نهایت تمامی مضامین مستخرج، در قالب یک کلان استعاره با عنوان «نوآوری به مثابه راهبرد» با اقتباس از چارچوب 5p مینتزبرگ پیشنهاد شده است.
کاربستِ استعاره مفهومی در علومِ شناختیِ معاصر به مثابه چارچوبی نظری در فهمِ متون اندیشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
91 - 105
مفهوم استعاره از دیرباز در شاخه های گوناگون دانش بررسی شده است؛ این امر بدان معناست که استعاره، برخلاف تصوّر رایج و عامیانه دیگر تنها به عنوانِ یک آرایه ادبی مورد توجه نیست، بلکه به موازاتِ رشد دانش در شاخه های گوناگون علوم انسانی بر اهمیت استعاره و جایگاه آن افزوده شده است. در این پژوهش می کوشیم با نگاهی تاریخی به سیر استعاره پژوهی مبتنی بر دستاوردهای جدید علومِ شناختیِ معاصر و ذیل آن علومِ زبان شناختی−عصبْ شناختی، نخست تعریفی جدید از استعاره و اهمیت آن ارائه دهیم و سپس با معرفیِ استعاره به عنوانِ پایه شناخت، مؤلفه های اساسیِ علوم شناختی و استعاره شناختی را به مثابه مهم ترین رکنِ این علوم به عنوانِ چارچوبی نظری در حیطه روش شناسیِ فهمِ اندیشه (سیاسیِ) استعاری پیشنهاد کنیم. براساس داده های مقاله پیش رو مشخص شد، با توجه به آنکه در چارچوبِ علومِ شناختیِ معاصر، یکی از بنیادهای اساسیِ نظامِ مفهومیِ ما سازوکارِ استعاریِ فهم است، پس اندیشه سیاسی در متون اندیشه سیاسی نیز از قاعده استعاری اندیشی پیروی می کند؛ براین مبنا فرضیه اصلیِ پژوهش حاضر این است که با در نظر گرفتنِ نظریه استعاره مفهومی به مثابه یکی از ارکانِ اصلیِ چارچوبِ نظریِ علومِ شناختیِ معاصر، پرتویی نو بر فهم دیگرگونه ای از مفهوم پردازی و استدلال در متون اندیشه سیاسی با ابتناء بر نظریات معاصرِ استعاره و علومِ اعصابِ شناختی افکنده می شود و مبنایی در روش شناسیِ فهم متون اندیشه سیاسی فراهم خواهد شد.
تحلیل نقش صورت بندی های زبانی و حوزه های فرهنگی در ترجمه ی ترکیب های استعاری (از منظر زبان شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
توجه به محدودیت های زمینه ای، فرهنگی و شناختی در ترجمه به عنوان یک فرآیند چند بُعدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین، تحلیل صورت بندی های زبانی از این منظر، تأثیر بسزایی در ارتقای کیفیت ترجمه خواهد داشت. از آنجایی که ساختارهای شناختی از طریق صورت بندی مقوله های مفهومی، محتوای مفهومی مورد نظر را تعیین می کنند؛ از این رو، بررسی این استعاره ها به عنوان یکی از پرکاربردترین صورت بندی های زبانی که نقش بسزایی در القای مفاهیم و اندیشه های هر زبان دارند، بسیار ضروری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی– مقابله ای ضمن بررسی نمونه هایی از استعاره های مفهومی در زبان فارسی، عربی و انگلیسی، بار معنایی هر یک از این استعاره ها و نحوه ترجمه برابر یا نابرابر آن را مورد بحث قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استعاره های مفهومی در زبان های مذکور، فرهنگ بنیاد و مطابق با تجربه های زیسته گویشوران آن زبان ها شکل گرفته و تأثیر قابل توجهی در مفهوم سازی ها داشته است. بنابراین، ترجمه ای هم که برای انتقال معنای صورت بندی ها در نظر گرفته می شود باید ترجمه ای نابرابر و مطابق با فرهنگ و تجربه زیسته گویشوران زبان مقصد باشد. به طورکلی، می توان گفت اهتمام به مقوله های شناختی در ترجمه و مفهوم سازی پیام براساس مبانی فکری و فرهنگی دو زبان مبدأ و مقصد، موجب درک درستی از جهان های معنایی در دو زبان و به تبع آن ارائه ترجمه ای مناسب می شود. بر این اساس، مترجم بی آنکه خود را ملزم به تعادل در ترجمه کند باید با توجه به نظام دانایی، معرفتی، فرهنگ و جهان بینی زبان مقصد به انتقال مفاهیم بپردازد.
خوانشی معناشناختی از استعاره های مفهومی در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
65 - 84
برپایه الگوهای علوم شناختی و در رویکردهای معنی شناسی، استعاره های مفهومی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. استعاره های مفهومی همان هایی بودند که نخستین بار جورج لیکاف و مارک جانسون مدّعی طرح آن شدند. انگاره هایی که ویژگی قلمرو مبدأ را تعیین می کنند و بر قلمرو مقصد نگاشته می شوند. تجربیاتی حسی که نتیجه تعامل ما با محیط پیرامونمان هستند. پژوهش حاضر استعاره های مفهومی (جهتی، ساختاری و هستی شناختی) را در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی بررسی کرده تا ضمن واکاوی میزان استفاده دو شاعر از این الگو، جهت گیری و سمت و سوی دو شاعر را در استفاده از این تصاویر بشناسد. پس از بررسی اشعار این دو شاعر، به طور جداگانه مشخّص شد که هردو شاعر، به صورت کاملاً متعادل از این استعاره ها در اشعارشان بهره برده اند و با استفاده از تصاویر حاصل از استعاره های مفهومی، به شعرشان پویایی، پیوستگی، سرعت و شتاب بخشیده اند. با این تفاوت که خلیل مطران از این مفاهیم درراستای تصویرسازی در تمامی مواضع و جهت ها (عشق، سیاست، وطن، جهل، ستم و...) بهره برده است؛ اما گلچین گیلانی به جز در مواردی اندک، از این استعاره های مفهومی در تصویرسازی طبیعت و انتقال احساسات خود استفاده کرده است.
عاطفه «شادی» در طرحواره های تصویری سه داستان (فارسی، انگلیسی و عربی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقاله پیشِ رو کوشیده است با جستجو در استعاره های مفهومی سه داستان از سه زبان که به شیوه جریان سیال ذهن نگاشته شده اند، نشان دهد که چگونه کارکردهای ذهنی، در میان سه زبان مشابهت های نسبی را در طرحواره های تصویری رقم می زند و نیز متقابلاً چگونه فرهنگ های هر اقلیم بر ایجاد تفاوت های ساختاری در طرحواره های تصویری اثرگذار است. در پژوهش حاضر روش پیکره ای به کار گرفته شده است و استخراج داده ها با جستجوی کلیدواژه های مربوط به حوزه (مقصد) «شادی» و با توجه به بافت زبانی مرتبط صورت پذیرفته است. توصیف و تحلیل نمونه های دارای استعاره، برای بررسی حوزه های مبدأ و نام نگاشت های موجود به شیوه مقایسه ای انجام گردیده است. داده های این تحقیق در سه داستان سنگ صبور، خشم و هیاهو و میرامار، با استفاده از فهرست طرحواره های تصویری ایوانز (2006) مشخص می کند که صادق چوبک (فارسی) از پنج طرحواره تصویری «حرکت، نیرو، وجود، حجم و فضا»، ویلیام فاکنر (انگلیسی) از چهار طرحواره تصویری «وجود، حجم، نیرو و حرکت» و نجیب محفوظ (عربی) از سه طرحواره تصویری «وجود، حجم و نیرو» برای بیان احساس «شادی» استفاده کرده اند. شباهت های موجود نشان دهنده جهانی بودن و تفاوت ها، بیانگر فرهنگ ویژه بودن طرحواره های تصویری مورد بحث است.