مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
استعاره مفهومی
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی در رویکرد معنی شناسی شناختی که از شاخه های زبان شناسی شناختی است از ساز و کارهای اصلی فرآیند تفکر است و ابزاری برای بیان مفاهیم انتزاعی در قالب مفاهیم عینی و ملموس به شمار می رود. از کاربردهای استعاره های مفهومی استفاده از آن ها به عنوان ابزاری برای تحلیل و جهان بینی متون مخصوصاً متون مذهبی و قرآنی است. قرآن کریم با سرشت استعاری خود با ابزار استعاره مفهومی مفاهیم بسیار پیچیده از امور غیبی و مجردات مانند مفهوم انتزاعی حیات آخرت را با زبانی ساده و قابل شناخت و ملموس به بشریت عرضه کرده است. این نام نگاشت از الگوهای استعاری بسیار مناسب برای به تصویر کشیدن قیامت که از منزل گاه های رستاخیز بزرگ آخرت است می باشد. نگاشت حوزه مبدأ به حوزه مقصد چارچوب اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. این پژوهش بر آن است با رویکرد توصیفی_تحلیلی و بر اساس نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسن به مفهوم سازی نام نگاشت «آخرت دادگاه است» بپردازد و با بررسی تناظرهای نظام مند میان مفاهیم مأنوس و ملموس حوزه مبدأ و مفاهیم انتزاعی و فرامادی جهان بزرگ آخرت که اعماقش ناپیدا و ناشناخته است نگاشت های بین عناصر سازه ای قلمروی مبدأ و مقصد را تبیین نماید. از مهم ترین یافته های این پژوهش شناسایی تناظرهای نظام مند میان دو حوزه «آخرت» که حوزه «مقصد» و حوزه «دادگاه» که حوزه «مبدأ» است می باشد و این خود تأییدی دیگر بر اعجاز قرآن کریم در بهره مندی از نظام مفهومی کاملاً ساختارمند و هماهنگ و به هم پیوسته و منسجم است.
بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی موضوعی در زبانشناسیِ شناختی است که موضوع آن بررسی استعاره هایی است که در ذهن نویسنده یا گوینده به عنوان بخشی از نظام تفکری او وجود دارند؛ بررسی این موضوع می تواند به شناخت زیربنای فکری نویسنده و ابعاد گوناگون آن کمک کند. مرصادالعباد از متون مهم عرفانی زبان فارسی و تألیف نجم الدین رازی(573-654 ه.ق.) است که با استفاده از تمثیل، استعاره، آیات و احادیث فراوان در زمینه عرفان اسلامی نوشته شده است. در بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد اثر نجم الدین رازی مشخص می شود که این نویسنده به این مفهوم استعاری در سراسر اثر خود توجه ویژه داشته است؛ پس از طبقه بندی استعاره های مفهومی مربوط به بذر در این اثر به این نتیجه می رسیم که این استعاره ها برپایه استعاره کلی ترِ «جهان آفرینش بذر است» شکل گرفته در نهایت استعاره کلی «خداوند کشاورز است» را به ذهن متبادر می سازد. ریشه های چنین تفکری را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی، زبانی و اعتقادی نجم الدین رازی می توان جستجو کرد.
استعاره مفهومی و تصویرسازی در شعر غاده السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ی مفهومی و تصویرسازی در شعر غاده السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسون چکیده: زبان شناسان شناختی برداشت تازه ای از استعاره را ارائه کرده اند که با مفهوم سنتی آن متفاوت است. این برداشت از استعاره را نخستین بار، لیکاف و جانسون معرفی کردند. در این برداشت تازه، استعاره دیگر واحدی برحسب مشابهت با واحدی دیگر جایگزین نمی شود بلکه، نوعی ساخت اسنادی است و قبلا بر اساس تجربه حسی در ذهن ثبت شده است. برای مثال، استعاره زبانی «عاشق، کوله باری از رنج بر دوش دارد» بازنمود یک استعاره مفهومی ثبت شده در ذهن مان است که: «عشق، سفر است». استعاره های مفهومی به سه دسته: جهتی، هستی شناختی، ساختاری تقسیم می شوند. این مقاله بر آن است تا استعاره مفهومی را تشریح کرده و چگونگی ورود آن به زبان شعر نو را بر اساس نمونه های متعددی تحلیل کند و آنگاه به تحلیل و تطبیق استعاره های مفهومی در نمونه هایی از اشعار خانم غاده السمّان شاعر پرآوازه سوری بپردازد. در این میان، ارزش تصویری اشعار غاده السمان و هنجارگریزی در شعر وی نیز به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. مهم ترین دستاورد این مقاله را می توان اثبات حضور پررنگ استعاره های مفهومی در شعر غاده السمان و تحلیل تصویرشناسانه این اشعار و تاثیر محیط زیست عربی شاعر، بر شعر وی دانست و این که صحرا به عنوان تصویر مرکزی و محوری شعر وی محسوب می شود.
بررسی کلان استعاره های اشعار جعفر ابراهیمی در مفهوم سازی صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث ادبی که ظهور و رشد علوم جدید مسیر بررسی آن را دگرگون ساخت، استعاره بود. این عنصر ادبی که سالیان متمادی به عنوان ابزاری صرفا تزئینی و متعلق به زبان شاعرانه تلقی می شد، با ظهور زبان شناسی شناختی اساس تفکر و وسیله درک مفاهیم انتزاعی معرفی شد. با این توضیح که ذهن بشر، مفاهیم غیرمادی را در قالب امور محسوس و با بهره گیری از استعاره درک می کند و چون ذهن، امور فرامادی را در قالب مادیات مورد تجربه خود بازآفرینی می کند، از این رو استعاره های کاربردی افراد به آشکارسازی شالوده های ذهنی آن ها کمک می کند. بر اساس این گفته ها، کوشیده ایم مفهوم سازی صفات را در آثار کودکانه بررسی کنیم تا فضای ذهنی غالب در تولید آن ها را نشان دهیم. پس اشعار شاهد را انتخاب و با روشی تحلیلی و توصیفی کلان استعاره هایی که در مفهوم سازی صفات این اشعار دخیلند بررسی کرده ایم. نتایج نشان می دهد شاعر در مفهوم-سازی صفات به 3 کلان استعاره: درک ما از پدیده ها، دارای مزه است؛ دل امری موجود است و محبت آتش است، نظر داشته است. از میان انواع استعاره مفهومی، تنها استعاره هستی شناختی مد نظر شاعر بوده و در انتخاب حوزه مبدا اغلب از ملموسات دو حوزه لامسه و چشایی در مفهوم سازی های خود بهره گرفته است.
بررسی استعاره مفهومی سگ در غزل های دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیت های این تجربه استفاده کرده و حوزه های مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزه های مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقاله حاضر، استعاره مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی و به صورت جمع آوری کتابخانه ای صورت می گیرد؛ پس از مباحث مقدماتی، بخش اصلی پژوهش، به بررسی الگوهای استنباطی، قلمروهای حسی، تعمیم های چندمعنا، نگاشت های عمومی و جزئی هر یک از نمونه ها به همراه تعیین بسامد هر یک از حوزه های مقصد پرداخته، توضیحات لازم را در ذیل هریک از آن ها آورده ایم. از منظر مولوی، وجه مشترک همه حوزه های مقصد منفی همان غفلت است که برای رسیدن به کمال انسانی از راه ریاضت و عشق و محبّت به معشوق ازل باید از برابر دیدگان سالک برطرف شود. مولانا با استعاره سگ به مخاطب نشان می دهد که بدِ مطلق در جهان وجود ندارد و آدمی هم مستعدّ کمال انسانی و هم آماده سقوط به اسفل سافلین است.
تحلیل استعاره مفهومی زمان در دیوان شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان، یک مفهوم کلیدی در عرفان اسلامی است که تحت تأثیر تجربه های زیسته عرفا به گونه هایی متفاوت مفهوم سازی شده و در متون عرفانی بازتاب یافته است. با مطالعه این مفهوم و چگونگی مفهوم سازی و بازنمایی آن در آثار عرفا می توان تحلیلی دقیق تر از نگرش ها و تجارب صاحبان این آثار در موقعیت ها و زمان های مختلف عرضه کرد. از این رو در مقاله پیش رو برآنیم تا با بررسی و تحلیل کمّ و کیف کاربرد مفهوم زمان و برخی تعابیر زبانی مرتبط با آن در جلد اول کلیات شمس به این پرسش پاسخ دهیم که مولوی مفهوم زمان را در اشعار مورد بررسی چگونه و تحت تأثیر چه زمینه هایی مفهوم سازی کرده است. رویکرد تحلیلی این پژوهش نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون است که از منظر زبان شناسی شناختی در تبیین مفهوم «زمان»، انگاره اولیه «زمان شئی است» و انگاره های ثانویه «زمان شئی متحرک و ثابت است» را مطرح کرده اند. حاصل این پژوهش نشان می دهد که مولوی زمان را با انگاره های «زمان به مثابه شئی متحرک»، «زمان به مثابه شئی ثابت»، «زمان به مثابه مکان محصور و فضا»، «زمان به مثابه گنج/اندوخته» و «زمان به مثابه انسان» مفهوم سازی کرده است.
استعاره مفهومی شادی در داستان های علی محمد افغانی و تطبیق آن در شادمانی نگارهای درباری مکتب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
74 - 93
حوزه های تخصصی:
نظریه ی استعاره ی مفهومی، برگرفته از زبان شناسی شناختی نوعی ابزار مفهومی در جهت کشف معنای متن در حوزه عواطف و احساسات است که در درک مفاهیم انتزاعی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این مقاله یکی از کاربردهای استعاره مفهومی در حوزه ی شادی، در دو داستان «شوهر آهو خانم» و «بافته های رنج» علی محمد افغانی به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. شادی از عواطف بنیادین بشر است که در همه ی فرهنگ ها وجود دارد و با بررسی استعاره ی مفهومی آن تفاوت و شباهت فرهنگ ها در اظهار آن به دست می آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در دو اثر افغانی مجموعه 47 مورد استعاره مفهومی مربوط به شادی یافت شد، که اغلب با استعاره های جهانی شادی که توسط کووچش ارائه شده مطابق است، براساس حوزه مبدأ 16 اسم نگاشت، با فرآیند های جانورانگاری، طبیعت انگاری، سیال انگاری، جسم انگاری و جهتی در استعاره سازی دو داستان آمده است. از اقسام سه گانه استعاره مفهومی: 4 مورد استعاره ی جهتی، 19 مورد استعاره ی هستی شناختی و 24 مورد آن استعاره ی ساختاری است. به لحاظ مبدأ پربسامدترین حوزه آن «ماده ی درون ظرف» است. بررسی تطبیقی این مقوله در نگاره های مکتب تبریز دوره صفوی حاکی از انعکاس این موضوع در آثار برجای مانده از این مکتب است. اهداف پژوهش: 1.آشنایی با مفهوم شادی در داستان های علی محمد افغانی. 2.بررسی تطبیقی عنصر شادی در داستان های علی محمد افغانی با نگاره های مکتب تبریز. سؤالات پژوهش: 1.مفهوم استعاری شادی چه جایگاهی در داستان های علی محمد افغانی دارد؟ در نگاره های مکتب تبریز عنصر شادی چه بازتابی دارد؟
مقایسه استعاره های مفهومی «دنیا» در اشعار سعدی و پروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
93 - 124
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه استعاره مفهومی، نظام مفهومی در ذهن انسان ماهیّتی استعاری دارد و استعاره ها ارکان اصلی انتقال مفاهیم انتزاعی هستند. در پژوهش پیش رو، مسئله اصلی آن است که «شیوه مفهوم سازی استعاری «دنیا» در قصیده ها و قطعه های سعدی و پروین چگونه است؟». هدف اصلی پژوهش آن است که پی ببریم مفهوم سازی دنیا، دیدگاه غالب این دو شاعر را نسبت به دنیا چگونه بازنمایی می کند. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی داده ها شامل 229 استعاره در حوزه مقصد دنیاست که از قصیده ها و قطعه های دو شاعر نمونه گیری و ارزیابی شد. یافته ها نشان می دهد حوزه های مبدأ شیء، انسان، ساختمان، سفر، حیوان، دریا، مزرعه، اقتصاد و تجارت و جنگ در اشعار هر دو شاعر بیان شده است. استعاره سرزمین و ملک تنها در اشعار سعدی یافت شد؛ درحالی که حوزه های مبدأ باغ، معدن، قصه، جادو، کوه، دیو و اژدها، ورزش، چاه، خیمه و چادر، آتش، غذا، دشت، محکمه گاه، صاعقه، مکتب و مدرسه، کندو، گیاه، کمینگاه و دِه تنها در اشعار پروین نمود یافته است. سعدی غالباً از حوزه مبدأ شیء، و پروین از حوزه مبدأ انسان برای مفهوم سازی دنیا استفاده می کند؛ پروین با انسان نگاریِ پدیده دنیا به مجموعه ای متنوع از استعاره ها دست یافته است که چگونگی درک از دنیا و چگونگی عملکرد نسبت به آن را در چارچوب انگیزه ها، ویژگی ها و فعالیت های انسانی مهیا می کند. گفتنی است هر دو شاعر حوزه مبدأ «شیء ازدست دادنی» را در قصیده و نیز در قطعه به کار گرفته اند که می تواند مبیّن آن باشد که ایشان دنیا و متعلقات دنیا را شایسته وابستگی و دلبستگی ندانسته اند. درمجموع، با آنکه در اشعار پروین تنوع استعاری بیشتری دیده می شود، نگرش و اندیشه اش نسبت به مفهوم دنیا هم جهت با سعدی است؛ تاآنجاکه می توان گفت پروین در نگاه به دنیا از سعدی تأثیر پذیرفته است.
بررسی استعاره مفهومی در آیات دالّ بر تجسّم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر معناشناسان شناختی استعاره، منحصر در زبان و واژگان نیست بلکه مفهومی فراگیر می یابد و به صورت استعاره مفهومی – که در آن یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه مفهومی دیگر فهمیده می شود- نمود می یابد. در استعاره مفهومی، بسیاری از مفاهیم، به خصوص مفاهیم انتزاعی، از طریق انطباق استعاری اطلاعات و انتقال دانسته ها نظم می یابد و دایره گسترده ای از مفاهیم با بیانی جدید در اختیار مخاطب قرار می گیرد. یکی از مهم ترین آموزه های دینی قرآن کریم که مفاهیم انتزاعی را با ساختار استعاری، مفهوم سازی نموده، مسأله تجسم اعمال است که تحلیل و بررسی آیات مربوط به آن می تواند زوایای نهفته محتوایی و تناظرها و برجستگی های موجود در آن را فرادید مخاطب قرار دهد. این نوشتار با روش توصیفی– تحلیلی و با رویکرد شناختی، استعاره های مفهومی را در آن دسته از آیاتی که به طور صریح بر تجسم اعمال دلالت دارند و منطبق با الگوهای استعاری مطرح شده از سوی لیکاف و جانسون هستند، بر مبنای طبقه بندی استعاره های عینی به ذهنی در سه حوزه؛ ساختار بنیاد، شی ء بنیاد و جاندار بنیاد، مورد بررسی قرار داد و به این نتایج دست یافت که؛ بازنمایی آیات دالّ بر تجسم اعمال با حوزه های مبدأ؛ کالا، غبار پراکنده، غل و زنجیر و... با نام نگاشت هایی چون؛ عمل، کالا است، عمل مجرمان، غبار پراکنده است، عمل کافران، غل و زنجیر است و... سبب شده مفاهیم موجود در آنها ملموس تر و قابل فهم تر به مخاطب منتقل شود.
کاربرد شیوه نامه میپفو برای شناسائی استعاره های زبان فارسی با تکیه بر داده هایی از گفتمان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
173 - 201
حوزه های تخصصی:
پروتکل میپفو، روشی استاندارد، نظام مند و صریح است که برای شناسایی استعاره های سطح زبان طراحی شده است. به سبب انعطاف پذیری و ساده بودن کاربرد آن، افزون بر زبان انگلیسی، زبان های دیگر نیز با اعمال تغییراتی، آن را در پژوهش های خود به کار برده اند. هدف اصلی این مقاله، بررسی کارایی این پروتکل برای شناسائی استعاره های زبانی فارسی و ارائه الگویی برای برچسب دهی واژگان مرتبط با استعاره در پیکره های زبان فارسی است. هدف دیگر، تحلیل آماری و مفهومی استعاره های زبانی است که در نتیجه اعمال پروتکل میپفو بر داده های پژوهش (دو مجموعه داده از کلاس های درس زبان فارسی اول ابتدائی (5886 واژه) و دوم ابتدایی (4630 واژه) به دست آمده است. در اعمال پروتکل میپفو بر داده های زبان فارسی با توجه به تفاوت های زبان فارسی با زبان انگلیسی چالش هایی در پیوند با چگونگی توکن بندی عناصر مانند فعل های مرکب، فعل های پیشوندی، واژه های مرکب، اسم های خاص، عبارت های چندواژه ای و واژه بست های فارسی وجود داشت. بر مبنای تحلیل آماری داده های برچسب دهی شده، میزان کاربرد استعاره در کل داده های گفتمان آموزشی حدود 1.2% است و بیشتر این استعاره ها، بر مبنای دسته بندی که در میپفو از انواع استعاره ها ارائه شده، استعاره غیر مستقیم هستند. فراوانی کاربرد استعاره ها در گفتمان کلاس زبان فارسی پایه دوم، بیشتر از فراوانی کاربرد آن ها در گفتمان کلاس زبان فارسی پایه اول است. واژه هایی که بر مبنای پروتکل میپفو برچسب استعاره دریافت کرده بودند، بر مبنای نظریه استعاره مفهومی تحلیل شدند و چهار استعاره مفهومی کلی استخراج شد: [حروف الفبا اشکال هندسی/اجسام هستند]، [کودک موجود غیر انسانی است]، [کتاب/جمله/واژه ظرف است]، [تصویر انسان است].
کارکردهای چندمعنایی واژه «چنگ» در شعر فارسی با رویکرد نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
99 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق پیش رو، مطالعه کارکردهای چندمعنایی واژه «چنگ» در شعر فارسی است. مهم ترین پرسش در مقاله حاضر این است که چه انگاره های تصویری مرتبط با واژه «چنگ» در عبارات تشبیهی و استعاریِ شعر فارسی استفاده شده و شاعران از چه صور خیالی برای «چنگ» بهره گرفته اند. از نتایج مهم تحقیق حاضر این است که چنگِ بی جان، در شعر فارسی عنصری جاندار پنداشته شده و صفات و شخصیت انسانی یافته است. برخی از این مفاهیم در شعر شاعران فارسی نهادینه شده و در سبک های مختلف دوره های تاریخی تداوم یافته اند. مفهوم «کهنسالی» مهم ترین کاربرد ساز چنگ در اصطلاحات تشبیهی و استعاری شعر فارسی است و چنگ به دلیل دربرداشتن مفهوم کهنسالی به عنوان استعاره ای برای فلک و دنیا نیز به کار رفته و همچنین در مقام نصیحت گویی پیران ظاهر شده است. تشبیهات و استعارات دیگری که با خمیدگی ظاهری چنگ مرتبط هستند عبارتند از: خمودگی ناشی از غم و اندوه، خمیدگی به سبب شرمساری و سرافکندگی، خمیدگی از روی خدمت گزاری و سر تسلیم و ارادت خم کردن. انگاره هایی نیز مرتبط با اجزای ساختمان ساز چنگ خلق شده اند، مانند تشبیه زه های چنگ به گیسوی یار، تشبیه چوب دسته ساز به جامه پلاسین و کنایه از درویشی و زهد، تقابل پلاس پوشی چنگ با جنس ابریشمی زه های آن و کنایه از ریاکاری. طبق نظریه استعاری مفهومی، در این تحقیق مبدأ یکی (چنگ) و قلمرو مقصد شامل چندین مفهوم متفاوت تعریف شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، اشعار شاعران مهم از قرن چهارم هجری تا شاعران دوره معاصر است.
استعاره مفهومی سلول برای اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
764 - 787
حوزه های تخصصی:
استعاره ها در رویکرد جدید به دلیل ظرفیت های درونی همانند برجسته سازی و تنوع نگاشت ها از حوزه های منبع، امکان فهم اخلاقی و زیست اخلاقی بهتری را برای ما فراهم می کنند. به تعبیر برخی، استعاره ها نه منحصر در استعاره های متعارف هستند و نه صرفاً امر شناختی، بلکه ما برای تفکر عمیق و ملاحظات فرهنگی سنجیده، نیازمند استعاره های پیچیده و نامتعارف هستیم. از سویی دیگر، سلول های بنیادی ویژگی های فوق العاده ای برای حوزه منبع در استعاره نامتعارف و پیچیده اخلاقی دارند. از این رو، نگارنده، از استعاره مفهومی سلول برای اخلاق بهره برده است. پرسش اساسی این جُستار این است: استعاره مفهومی سلول در اخلاق چه زوایایی از اخلاق را برای ما برجسته می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. استعاره مفهومی سلول برای اخلاق، برخلاف اکثر استعاره های اخلاقی که استعاره های ساده و متداولی هستند و طبیعتاً قدرت کمتری برای زیست اخلاقی دارند، استعاره ای پرتوان، نامتعارف و پیچیده ای است که بخوبی می تواند از عهده تحلیل مراتب اخلاق برآید؛ 2. استعاره یادشده در اخلاق، پدیدارهای اخلاقی شکل گرفته و تمایزیافته در محیط دین و عرفان را به رسمیت می شناسد؛ 3. در پرتو استعاره سلولی اخلاق، تفاوت عملکرد اخلاقی در موقعیت ها و کنشگران اخلاقی مختلف بهتر تبیین می شود؛ 4. این استعاره، برخلاف دیگر استعاره ها، آیدوس اخلاق را برجسته می کند نه یک ویژگی یا چند ویژگی اخلاقی را.
تحلیل آماری از استعاره های علیت در کتاب الشواهد الربوبیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره های مفهومی بیان می دارد که فهم مفاهیم انتزاعی به واسطه مفاهیم عینی و کمتر انتزاعی امکان پذیر می شود. لیکاف و جانسون، «علیت» را به عنوان یکی از مفاهیم انتزاعی معرفی می کنند که به واسطه استعاره های مفهومی گوناگونی فهم و توصیف می شود. علیت، چه در زبان متعارف و روزمره و چه در متون علمی و تخصصی، به واسطه ساز و کارهای شناختی واحدی مفهوم سازی می شود. این پژوهش در چارچوب نظریه استعاره مفهومی، واژگان گوناگونی را که به منظور توصیف علیت در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> به کار گرفته شده است، تحلیل می کند. مهم ترین استعاره های مفهومی به کاررفته در <em>الشواهد الربوبیه</em> در توصیف علیت استخراج شده است. هر یک از این استعاره ها به واسطه مشتقات یک یا چند ریشه لغوی در متن کتاب ظهور و بروز می یابد. با محاسبه فراوانی به کارگیری تمام واژگانی که ذیل استعاره ای، علیت را توصیف می کنند، فراوانی آن استعاره در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> استخراج می شود. استعاره های معرفی شده در این پژوهش به ترتیب فراوانی آماری در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> عبارت اند از: «علیت حرکت به سمت خارج است» (306)؛ «علیت اساس و پایه قرارگرفتن است» (156)؛ «علت نقطه آغاز است» (120)؛ «علیت ساختن است» (117)؛ «علیت بر جای گذاشتن نشانه است» (112)؛ «علیت انتقال دارایی ها است» (61).
بررسی بازنمایی استعاره مفهومی کرونا در رسانه های افغانستان (با تکیه بر تیترهای کرونایی روزنامه ۸صبح)
منبع:
پژوهش ملل فروردین ۱۴۰۱ شماره ۷۴
123-140
هدف اصلی مقاله حاضر تجزیه و تحلیل استعاره مفهومی کرونا در رسانه های افغانستان و نوع شناخت و تعبیر انسان از این مفهومی ناپدیدار بوده است. مفهوم انتزاعی کرونا در رسانه های افغانستان در ساختار چیزها و پدیده های مختلفی، چون: دشمن، انسان، گیاه و غیره بازنمایی زبانی شده است. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. پرسش اصلی که بدان پاسخ داده شده، چگونگی بازنمایی و تعبیر مفهوم انتزاعی کرونا در رسانه های افغانستان مبتنی بر تیترهای کرونایی (روزنامه ۸صبح) می باشد. یافته ها نشان می دهد که شایع ترین استعاره مفهومی کرونا در رسانه های افغانستان بویژه در تیترهای کرونایی روزنامه ۸ صبح، استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» می باشد. این استعاره یکی از جدیدترین و نیز اصلی ترین استعاره های مفهومی زبان پارسی در حوزه پزشکی به شمار می رود. استعاره مفهومی «کرونا دشمن است» از لحاظ گونه های استعاری، از جمله استعاره های ساختاری خوانده می شود که منظور از این گونه استعاره ها، بازنمایی یک مفهوم بر مبنای ساختار مفهوم دیگر است.
تحلیل استعاره های مفهومی در حوزه شرم با تکیه بر آثار منظوم مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۶۰-۳۳۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد تحلیل استعاره هایی است که در پیوند با احساس شرم در مثنوی و دیوان مولوی به کار رفته اند. بنیاد نظری پژوهش، استعاره های مفهومی است که استعاره را از کارکرد بلاغی به رویکردی برای شناخت برتری داده است. این پژوهش که با شیوه ای توصیفی تحلیلی انجام شده، سعی دارد پیوند میان استعاره با زیست جهان عرفانی مولوی را کشف و تبیین کند. برایند این پژوهش گویای آن است که مفهوم انتزاعی شرم در اشعار مولوی در حوزه های عینی و ملموسِ «اشیا و پدیده های طبیعی»، «انسان»، «خوراک»، «گیاه» و «حیوان» نمود یافته است، ازاین رو فرایند انتقال مفاهیم استعاری از حوزه مبدأ به مقصد، در قالب گزاره هایی نظیر «شرم شیء است»، «شرم انسان است»، «شرم خوراک است»، «شرم گیاه است»، «شرم حیوان است» قابل درک می باشد. بیشترین بسامد کلان استعاره شرم، مربوط به حوزه اشیاست که گویای اهمیت اشیا و پدیده های طبیعی در نظام ذهنی مولوی نسبت به دیگر حوزه هاست. همچنین الگوهای استعاری شرم در اشعار مولوی به واسطه حواس پنج گانه ظاهری، ملموس و قابل درک شده اند ازاین رو این احساس در نظام ذهنی مولوی امری «لمس کردنی»، «دیدنی»، «چشیدنی» و «شنیدنی» است. فراوان ترین بسامد تجربه حسی مربوط به حس لامسه است که گویای نقش ویژه تجربه بساوایی در عینی سازی مفهوم شرم در نظام فکری مولوی نسبت به دیگر تجارب حسی است. با این اوصاف، می توان اذعان کرد که بررسی استعاره به روش شناختی، مفهوم انتزاعی شرم را در نگرش عرفانی مولوی، به صورت امری عینی، محسوس و به شکل تجربه ای زیستی قابل درک کرده است. همچنین این رویکرد، به عنوان الگویی مناسب، نظریه وصف پذیر بودن دریافت های عرفانی را تقویت کرده است.
کاربست نظریه استعاره و مجاز مفهومی در سینما: مطالعه موردی فیلم برف روی کاج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی زبانی استعاره های مفهومی در پژوهش های متعدد ایرانی و غیرایرانی مطالعه شده است؛ اما آثار کمتری به بازنمایی های تصویری و سینمایی استعاره پرداخته اند. در این مقاله، مفهوم سازی های استعاری و مجازی فیلم برف روی کاج ها براساس نظریه استعاره و مجاز مفهومی و نظریه استعاره چندوجهی مورد بررسی قرار گرفت. بر همین اساس، تمامی صحنه ها و گفتگوهای فیلم موردنظر بررسی شده، استعاره ها و مجازهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به درون مایه اصلی اثر یعنی خیانت و عشق مربوط می شدند، تحلیل شدند. تحلیل های به دست آمده حاکی از آن است که برخی از استعاره ها همچون غم به مثابه تاریکی و رابطه عاطفی به مثابه ماده خوراکی به صورت تک وجهی و صرفاً برحسب نشانه های تصویری و برخی دیگر همچون عشق به مثابه سفر، کنترل/غیرت به مثابه بالا، انسان به مثابه گیاه (درخت کاج) و عدم وجود رابطه عاطفی به مثابه برف به صورت چندوجهی و برحسب ترکیبی از نشانه های تصویری و گفتاری یا ترکیبی از نشانه های تصویری و نوشتاری بازنمایی شده اند. همچنین در اثر سینمایی حاضر، دو مجاز معلول به جای علت و دارایی به جای دارنده نقش برجسته ای را در شکل گیری مفهوم سازی های استعاری ایفا کرده اند.
چگونگی نمایش احساس تعجّب در زبان فارسی؛ بر اساس روش ترکیبی واژگانی و پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبود مطالعات تخصّصی در زمینه احساس تعجّب به نسبت دیگر احساس ها سبب شده تا پژوهش حاضر به بررسی طرح واره و مفهوم احساس تعجّب در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی و پیکره ای بپردازد. ازجمله اهداف تعیین شده برای نوشتار پیش رو، ترسیم طرح واره احساس تعجّب برای زبان فارسی و بررسی میزان زایایی حوزه های مبدأ این احساس است. طرح واره احساس نشان می دهد که احساس تعجّب در زبان فارسی چه ساختاری دارد و چگونه نمایش داده می شود. به منظور ترسیم طرح واره از رویکرد واژگانی استفاده و واژه های کلیدی احساس تعجّب و تعبیرهای فرهنگ استعاری ابوالحسن نجفی بررسی شده است. مطالعه حوزه های مبدأ نیز با کمک رویکرد پیکره بنیاد براساس دسته بندی کوچش از حوزه های مبدأ احساس صورت گرفته است و میزان زایایی تعابیر تعجّبی واکاوی شده است. نتایج به دست آمده نشان از آن داشت که در طرح واره احساس تعجّب، به علّت نبود بخش های کنترل و بخش فعالیت، احساس تعجّب با دیگر احساس ها تاحدودی تفاوت دارد؛ همچنین حوزه «بدن» برای نمایش احساس تعجّب کاربرد فراوانی دارد و تمایل به بی حرکتی و سکون در بیشتر موارد مرتبط با تعجّب به روشنی به چشم می خورد.
مفهوم سازی نگاشت تناظرهای نظام مند حوزه مبدأ بر حوزه مقصد دراستعاره مفهومی «آخرت مسابقه است» در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
169 - 207
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم با ابزار استعاره مفهومی مفاهیم نامحسوس امور غیبی مانند مفهوم فرامادی حیات آخرت را با زبانی ملموس در قالب مفاهیم تجربی به بشریت عرضه کرده است. مطالعه استعاره های مفهومی قرآن در چارچوب زبان شناسی شناختی علاوه بر اینکه روشی برای فهم مفاهیم غیبی قرآنی مانند «آخرت» در سیمای مفاهیم تجربه شده مانند «مسابقه» است روشی نیز برای رسیدن به لایه های معنایی عمیق تر آیات مورد بحث درباره مفهوم ماورایی آخرت محسوب می شود و تداعی مفهوم ناملموس آخرت در ذهن در تصویر شفاف مسابقه دریچه ای دیگر از معارف درهم تنیده قرآنی را بر روی مخاطبان سعادت جو که به دنبال شناخت محسوس تر سرای ابدی هستند می گشاید. پژوهش حاضر علاوه بر این که با رویکرد توصیفی_تحلیلی و بر اساس نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسن به مفهوم سازی «آخرت» به عنوان حوزه مقصد در ساختار مفهوم شناخته شده «مسابقه» به عنوان حوزه مبدأ می پردازد؛ به صورت کمی و در قالب نمودار نگاشت این استعاره مفهومی را نیز ترسیم می نماید. از مهم ترین یافته های پژوهش استنباط نام نگاشت «آخرت مسابقه است» با تحلیل کانون های استعاری آیات مؤید این استعاره در قرآن کریم و شناسایی تناظرهای نظام مند میان حوزه ناشناخته «آخرت» و حوزه عینی و شناخته شده «مسابقه» می باشد؛ این نام نگاشت از الگوهای استعاری بسیار خلاقانه برای تصویرسازی حیات وصف ناپذیر آخرت می باشد.
استعاره های مفهومی خشم در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
35 - 64
حوزه های تخصصی:
استعاره از مهم ترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعاره ها به حوزه اندیشه و شناخت واردشده و از چشم اندازهای مختلف در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزه شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره موردتوجه بوده است؛ چراکه عواطف انسان همواره به عنوان یک حوزه مبدأ در ساختارپردازی استعاری مفاهیم متنوع در اغلب زبان ها به کار گرفته می شوند و از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره می برند. خاقانی، ازجمله شاعرانی است که در بهره گیری از استعارات بدیع و تازه در شمار خلاق ترین شعرای فارسی گوی قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی کاربرد و فراوانی نگاشت نام های مفهومی در شعر خاقانی با رویکرد مجاز مفهومی یا استعاره مفهومی و تحلیل داده های شعر خاقانی می باشد و با بررسی در حوزه عاطفه خشم می توان به این نتیجه رسید که حدود 160 بیت، مربوط به عاطفه خشم و مترادفات آن است. البته سه حوزه مبدأ «تغییر حالت»، «تغییر نگاه» و «بی تابی» را می توان در یک حوزه مبدأ تغییر فیزیکی گنجاند. درنهایت حوزه مبدأ «خشم درخط شدن است» و «خشم طیره شدن است» پربسامدترین حوزه مبدأ برای مفهوم سازی خشم در دیوان خاقانی است.
عشق؛ یک مفهوم و سه درک استعاری (بررسی و تحلیل نظام استعاره های مفهومی در سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها ی مفهومی هر متن به دلیل خاستگاه شناختی استعاره ها، فهمی تازه از شیوه ادراک هر نویسنده به دست می دهد؛ درنتیجه بررسی پیوند و ساختار برآمده از استعاره های مفهومی هر متن، راهی به فهم دقیق تر متن، شرح بهتر آن، تحلیل ساختار معنایی و جهان بینی نویسنده آن است؛ بنابراین در مقاله حاضر می کوشیم به سه سؤال مهم پاسخ دهیم: مهمترین استعاره های مفهومی سوانح العشاق کدام اند؟ این استعاره ها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ساختار برآمده از این استعاره ها چگونه است؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه استقرایی، استعاره های مفهومی هر فصل را به طورجداگانه بررسی و براساس دو معیار «پرتکراربودن» و «جایگاه در ساختار استعاره ها»، مهمترین استعاره های متن را مشخص کردیم. بررسی ها، گویای این است که «پیوند» مهمترین مفهوم متن است که با عشق درک می شود. سپس «عشق» با حوزه های مفهومی «مرغ»، «آینه»، «گیاه»، «اشتقاق»، «خورشید»، «پادشاه» و «ویرانی» درک می شود. از میان اینها ویرانی نقش ویژه ای دارد؛ زیرا این مفهوم برای درک غایت عشق، «فنا»، نیز به کار می رود. همچنین در جایگاه کلان استعاره با حوزه های مفهومی «سکر»، «آتش»، «جنگ» و «خورندگی» نمود می یابد. درنهایت مهمترین استعاره های مفهومی متن عبارت اند از: «پیوند عشق است»، «عشق آینه است»، «عشق ویرانی است».