مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
استعاره مفهومی
منبع:
شعرپژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی استعاره هایی می پردازد که با محوریت احساس غم در دیوان اشعار عراقی به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی است که استعاره را از حد ابزاری صرفاً زیباشناسانه به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن اعتلا بخشیده است. فخرالدین عراقی در دیوان اشعارش برای تبیین بسیاری از ویژگی های غم از حوزه های «اشیا»، «خوراک»، «انسان»، «گیاه» و «بیماری و سلامت» مدد جسته و توانسته این مفهوم انتزاعی را ملموس و عینی جلوه دهد. پژوهش حاضر که با روشی توصیفی-تحلیلی انجام شده، سعی دارد ارتباط بین استعاره با بنیاد اندیشه و جهان فکری عراقی را کشف و تبیین نماید. با تحلیل شناختی دسته ای از استعارهای غم در دیوان اشعار عراقی می توان دریافت که این احساس در نظام فکری وی چیزی دیدنی، لمس کردنی، چشیدنی و تا حدودی شنیدنی است. همچنین دسته ای دیگر از استعاره ها در حوزه غم وجود دارد که روش شناختی برای تحلیل آنها جواب گو نیست، از این رو شناخت استعاره های نوع دوم نیازمند شناخت پیش فرض های عرفانی است.
استعاره های مفهومی زنانه در شعر فروغ فرخزاد و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
113 - 134
حوزه های تخصصی:
زن و جایگاه او در اجتماع، از مهم ترین و اصلی ترین درونمایه های شعر فروغ و غاده السمان است. این دو شاعر سنت شکن برای بیان رنج ها و محدودیت هایی که نسبت به زنان اعمال شده است و نیز ملموس کردن آنچه در ذهنشان برای بیان این آلام می اندیشیده اند، از استعاره های مفهومی بهره برده اند و با استعاره هایی چون: «زندگی جنگ است» به بیان مشکلات زنان پرداخته اند. استعاره های مفهومی یا شناختی، مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیم ملموس بیان می کند و با تغییر قلمرو آنها زمینه فهم و درک آنها را هموارتر می کند. در نظریه شناختی، استعاره تنها منحصر به زبان ادبی و واژه نیست بلکه بخش عمده ای از فرآیندهای فکری آدمی را استعاری می داند. این مقاله بر آن است تا با تطبیق اشعار فروغ و غاده السمان به بررسی استعاره های مفهومی در شعر آنان به عنوان یکی از عناصر مشترک شعری و فکری این دو شاعر بپردازد.
تحلیل کارکردهای غیرزمانی فعل ماضی در قرآن با رویکرد معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
97 - 122
حوزه های تخصصی:
فعل ماضی در قرآن با بسامد بالا برای اشاره به رخدادهایی در زمان گذشته به کار رفته است. اما کارکرد فعل ماضی همیشه محدود به این معنای پیش نمونه ای نیست؛ بلکه با قرار گرفتن در ساختارهای مختلف، کارکردی استعاری یافته و مفاهیم وجهی را کدگذاری می کند که بسط استعاری همان معنای پیش نمونه ای هستند. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، این نوع از کاربردهای فعل ماضی در قرآن را با رویکرد معناشناسی شناختی و بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی و فضای ذهنی مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به این که کاربرد فعل ماضی گاهی فهم آیات را با دشواری هایی روبه رو کرده و زمینه برداشت های مختلف شده است، بررسی کیفیت و کارکردهای این افعال در قرآن از حیث زمانی مهم و ضروری به نظر می رسد. طبق بررسی های انجام گرفته، فعل ماضی در ساختارهای مختلف ازجمله شرطی، التزامی و... کارکرد زمانی ندارد؛ بلکه مفاهیم وجهی مثل غیرواقعی بودن، فرضی بودن و... را به صورت استعاری نشان می دهد.
مفهوم سازی عشق در غزلیات شمس و بررسی ارتباط آن با مضامین قرآنی از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین کانون شکل گیری بسیاری از استعاره ها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهوم سازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجه به استعاره های مفهومی، مفهوم سازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی می کند. استعاره مفهومی یکی ازمهم ترین مباحث زبان شناسی شناختی است. با نظریه استعاره مفهومی می توان جنبه های بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویه ای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهوم سازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رسد. به همین سبب همه استعاره های عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعاره هایی برای مفهوم سازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعاره های قرآنی بهره برده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که در هر دو اثر، استعاره کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی شعریِ شمس، چهار استعاره «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزه های مبدأ نامبرده و نوع نگاشت ها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداع های هنری بود؛ اما با طرح نظریه استعاره مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهوم سازی می شود. استعاره های مربوط به احساسات، به ویژه استعاره عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیاء می پردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبان شناختی و نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره، همچنین معیار طبقه بندی استعاره مفهومی عشق، دسته بندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همه انواع استعاره ها و استخراج نگاشت های مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکره الاولیاء برای مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزه مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره مفهومی عشق نشان می دهد از 166 استعاره یافت شده بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به استعاره های شیءبنیاد و استعاره ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعاره های به کاررفته را در بر می گیرد. استعاره جهتی ازنظر کاربرد در رتبه سوم و استعاره جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبه های بعدی قرار دارد. در تذکره الاولیاء به ترتیب کمترین استفاده به استعاره تصویری (1 عدد) و استعاره حس بنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعاره عینی به عینی در زمینه مفهوم تحقیق شده به کار نرفته است.
استعاره مفهومی سمع و اُذن در آیات قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۲
67 - 88
حوزه های تخصصی:
در معناشناسی شناختی، استعاره مفهومی، نگاشت قلمرو مبدأ به سمت قلمرو مقصد می باشد، همراه با تناظرهایی (نگاشت های مفهومی) بین حوزه مبدأ و حوزه مقصد. در این روش به وسیله استعاره مفهومی، از طریق قلمرو تجربی به طورتقریبی بر قلمرو تجربی دیگرنگاشت می شود. در این اتفاق قلمرو دوم تا حدی از طریق قلمرو اول درک می شود. این نوشتار دو واژه «سمع» و «اُذن» را با روش استعاره مفهومی، در آیات قرآن تحلیل و بررسی نموده است. واژه سمع به صورت اسمی و فعلی در قرآن استعمال گردیده که این واژه همواره در حالت اسمی به شکل مفرد بیان می گردد. در لغت معانی گوناگونی برای این واژه ذکر شده است که اُذن یکی از آن معانی می باشد. آیات قرآن به طوراستعاری ملکیت سمع را بیان می دارند. نظریه استعاره مفهومی در معناشناسی شناختی مترصد است با توجه به نگاشت های موجود بین قلمرو مبدأ و مقصد، درک بهتر و صحیحی از حوزه مقصد ارائه نماید. همان گونه که در اعیان خارجیه ملکیت امری انتزاعی است، ولی ثمن و مثمن امور حقیقی تلقی می گردند، خداوند مالک سمع، به عنوان امری حقیقی تلقی می گردد. آفرینش سمع در آیات قرآن به گونه ای مطرح می شود که ضمن بیان ایجاد این دستگاه مدرکه در وجود انسان، خلقت این بخش فرابدن از دیگردستگاه های بدنی بشر متمایز گردد. قرآن سرشت سمع را نه تنها از بعد بدنی متمایز معرفی می نماید که این قوه را از دیگرقوای مدرکه نیز تفکیک می کند. در مفهوم سازی قرآن، سمع از بصر، عقل، فؤاد و قلب کاملاً مستقل معرفی می گردد. آیات قرآن حتی سمع را از اذن تفکیک نموده، این دو را از یکدیگر متمایز معرفی می کند. واژه اذن در قرآن به عنوان ابزاری در دستگاه حس شنوایی مطرح می شود. قرآن برای این بخش از دستگاه شنوایی موانعی ذکر می کند. اگر برای اذن مانعی محقق گردد، اگرچه فرد از شنیدن انواع اصوات محروم نمی گردد، برای سخن حق، استماع نخواهد داشت.
استعاره وجود به مثابه امر سیال در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
187 - 205
حوزه های تخصصی:
در نظریّه شناختی استعاره، ادراک مفاهیم انتزاعی به واسطه استعاره های مفهومی میسر می شود به گونه ای که با حذف این استعاره ها، بخش بزرگی از معنای این مفاهیم نیز از دست می رود. با فرض پذیرش این نظریه، وجود به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم در فلسفه ملاصدرا نیز به واسطه استعاره های مفهومی گوناگونی فهم می شود. استعاره «وجود به مثابه امر سیال» ویژگی های جسم سیال را به وجود در الهیات نگاشت می شود. جسم سیال قادر به شکل حفظ خود نیست و به شکل ظرف خود در می آید و همچنین جسم سیال پیوسته و یکپارچه به نظر می رسد. این دو ویژگی در مفهوم سازی وحدت وجود نقش بسزایی دارد. همچنین در دیدگاه وحدت وجودی، خلق عالم ممکن با دو اصطلاح سریان و انبساط وجود توصیف می شود. دو اصطلاح مذکور نیز ریشه در فهم وجود به مثابه امر سیال دارد. استعاره مذکور هم در نظریه وحدت تشکیکی وجود به عنوان دیدگاه متوسط ملاصدرا و هم در نظریه وحدت شخصی وجود به عنوان دیدگاه نهایی او مورد استفاده قرار گرفته است.
استعاره های مفهومی علیت در دیدگاه لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره در دیدگاه سنتی نوعی آرایه ی ادبی محسوب می شود. توصیه ارسطو و حکمای مسلمان این است که کاربرد استعاره باید منحصر در متون ادبی باقی بماند. لیکاف با نقد این دیدگاه بیان می دارد که استعاره بخش جدایی ناپذیری از فرایند تفکر در انسان است. اندیشه استعاری امری اجتناب ناپذیر، فراگیر و معمولا ناآگاهانه است. استعاره مفهومی در واقع یک قلمرو ذهنی را بر حسب قلمروی ذهنی دیگر مفهوم سازی می کند. در این مقاله ابتدا به معرفی نظریه معاصر استعاره که توسط لیکاف ارائه شده است، می پردازیم. سپس در پرتوی نظریه مذکور، مفهوم علیت را مورد بررسی قرار می دهیم. استفاده از مفهوم مذکور منحصر به فلسفه نیست. بلکه در تمامی متون علمی و همچنین زبان متعارف می توان این مفهوم را مشاهده کرد. لیکاف می کوشد که با نگاهی کلان به این مفهوم، نشان دهد که میان کاربرد متعارف و فلسفی این مفهوم ارتباطی منسجم و هماهنگ برقرار است. مفهوم علیت شامل یک بخش نحیف تحت اللفظی و بسط های گسترده استعاری است. هر یک از تئوری های فلسفی علیت در واقع حاصل تمرکز بر بخشی از این استعاره های علّی است. علل چهارگانه ارسطویی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و مبتنی بر بنیان هایی استعاری شکل گرفته اند.
اثرپذیری حکمت های نهج البلاغه از قرآن کریم در انعکاس انواع استعاره های هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره یکی از مهم ترین صنایع ادبی است که در رویکرد نوین زبان شناسی از ارکان اندیشه قلمداد شده است. در این رویکرد استعاره منحصر در زبان و واژگان نیست بلکه بخش عمده ای از فرایند اندیشه انسان استعاری است؛ از این رو در همه زبان ها به کار رفته است و به هر نوع مفهوم سازی از یک حوزه براساس حوزه ای دیگر گفته می شود. در این جستار این موضوع در زبان قرآن و کلام امیرالمؤمنین علیه السلام مورد بررسی قرار گرفته است. گونه های استعاره های مفهومی در رویکرد جدید (وجودی، جهتی و ساختاری) به وفور در قرآن به کار رفته است در این نوشتار فقط به استعاره وجودی پرداخته شده است. استعاره های وجودی یا هستی شناختی براساس تجربه های ما از اشیاء و اشخاص شکل گرفته و به سه نوع استعاره پدیده ای یا مادی، استعاره ظرف و استعاره شخصیت بخشی تقسیم می شود. برای یافتن اهداف استعاره در آیات قرآن از آراء مفسران بهره گرفته شده است. بررسی استعاره های به کاررفته در کلام حضرت علی علیه السلام نشان می دهد که این استعاره ها برگرفته از استعاره های مفهومی قرآن یا تجلی آن و در بسیاری از موارد تبیین مفاهیم قرآنی است و بیانگر این مطلب است که آن حضرت بالاترین درک از قرآن را داشته و اندیشه و بنیادهای فکری خویش را از قرآن اخذ نموده و گستره استعاره در کلام حضرت، پرتو هدایت قرآنی و بازتاب جهان بینی و فرهنگ قرآن است.
بررسی و طبقه بندی مفاهیم استعاری مدیریت دانش:مطالعه منابع وحیانی و روایی و منابع غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۹۲
103 - 134
هدف مقاله، دسته بندی استعاره هایی است که مفهوم دانش را تبیین و جایگاه آن را در مبحث مدیریت دانش، نمایان می کنند. در این مقاله مفاهیم نهفته در استعاره هایی که در متون متخصصان این حوزه، برای واژه دانش به کار گرفته شده، بررسی می شود و زمینه را برای پاسخ به این سوال فراهم می آورد که دانش در سازمان ها، چه نقش و جایگاهی دارد و چگونه باید مدیریت شود؟ برای پاسخ به این سوال، مقاله های مدیریت دانش در تعدادی از پایگاه های علمی به صورت روشمند مرور شد. در همین راستا و به دلیل تاکید اسلام بر نقش و اهمیت دانش، مجموعه ای از آیات قرآن و روایاتِ حاوی واژه علم استخراج گردید و پس از بررسی متنِ آیات و روایات به روش تحلیلی، مجموعه گسترده ای از استعاره ها، مختصِّ واژه علم گردآوری شد تا با در دست داشتن یک دسته بندی از استعاره های دانش موجود در متون وحیانی و روایی، ضمن مروری همه جانبه بر استعاره های دانش، بیانِ نتایجِ مدیریتی حاصل، ما را به سمت دستیابی به هدفمان که نمایش جلوه ارزشمند دانش برای رشد و تعالی هر سازمان است هدایت کند.
تحلیل شناختی استعاره های مفهومی در کتاب کافی بر مبنای الگوی لیکاف و جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۸
97 - 124
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران معاصر پس از انتشار کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم، اثر لیکاف و جانسون، نظریه ایشان را مبنای کار خود قرار دادند. استعاره با این رویکرد، فرایندی ذهنی و انتزاعی محسوب می شود. با توجه به اینکه در متون دینی بیشترین فراوانی در مفاهیم انتزاعی وجود دارد، بی شک مهم ترین منبع جهت دست یابی به روایت های معصومان، کتاب شریف کافی است. شیخ کلینی این کتاب را بر سبک جوامع حدیثی گردآوری کرده است؛ بدین صورت که در بردارنده مفاهیم و موضوعات مختلفی است. نگارندگان مقاله با روش کتابخانه ای- اسنادی برمبنای نظریه ارائه شده توسط لیکاف و جانسون، ابتدا استعاره ها را از سراسر کتاب کافی استخراج کرده و سپس با روش تحلیل محتوا، میزان بهره گیری معصومان از این ابزار بیانی و ذهنی را در موضوعات مختلف به دست آوردند. در نهایت نیز به تحلیل پیکره ای و معرفی پربسامدترین حوزه های مبدأ و مقصد پرداخته شد.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومیِ "عشق، جنگ است" در مفهوم سازیِ "فنا" در دیوان شمس و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
179 - 221
حوزه های تخصصی:
مطالعات زبان شناسیِ شناختی می گوید بشر بدون استعاره مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. به کمکِ استعاره مفهومی، می توان با افکار اهل زبان بیشترآشنا شد. باتوجه به شیوه تفکر بشر، انسان برای بیان امور معنوی و انتزاعی، به مصداق های مادی نیازمندست. ادبیات فارسی که دوره ای گزارشگر حالات عرفانی بوده، برای مفهومی کردنِ بسیاری از این حالات، از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این امورِ معنوی «فنا» است که با حوزه عینیِ«جنگ» مفهوم سازی شده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به حوزه جنگ تشبیه شده است؛ می توان گفت طرحِ جنگ و خونریزی در ژانر حماسی، به نوعی در ژانر عرفانی انعکاس یافته و در شعر فارسی به ویژه در دوره اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شده و مضامینِ عرفانی ماندگاریِ را نمایان کرد؛ به گونه ای که با درک استعاره مفهومیِ «عشق، جنگ است»، فهم برخی مفاهیم ماورایی درعرفان، از طریق زیراستعاره هایی مانند «عرفان، جنگ است»، آسان تر خواهد بود. هدف این پژوهش پاسخ به این سؤالاتست که استعاره نامبرده، چگونه در غزلیات مولانا شکل گرفته و نیز این مفهوم سازی تا چه اندازه تحت تاثیر سازوکار شناختی قرآن بوده است. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی پس از اﺳﺘﺨﺮاج ﺧﺮده اﺳﺘﻌﺎره ﻫﺎی ﻣﻔﻬﻮمی در غزلیات شمس و تطبیق یافته ها با آیات و تحلیل محتوی، با رویکرد «نظریه معاصر استعاره» به سؤالات بالا پاسخ می دهد. طبق ﺗﺤﻠیﻞ استعاره «عشق، جنگ است» نشان داده که این استعاره مؤید این زیر استعاره است: «عشق، فنا (وصل) است». شواهد شعری در این پژوهش از صد و ده غزل از دیوان شمس و سوره های مدنی است. نتایج حاکی از آن است که با حذف این استعاره از شعر فارسی (به ویژه در سبک عراقی)، متون عرفانی، بسیار بی مایه خواهد شد.
جایگاه استعاره شیر در مقوله بندی مفاهیم عرفانی مولوی (بررسی نمونه های موجود در غزل های دیوان کبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
7-29
حوزه های تخصصی:
شاعرانِ عارف برای تجسم بخشیدن به مفاهیم عرفانی خود از صورت های زبانی به ویژه الفاظ مربوط به حیوانات استفاده می کنند. در تحقیق حاضر، برای کشف و روشن کردن مفاهیم مطلوب مولانا به مثابه حوزه مقصد، لفظ «شیر» به منزله حوزه مبدأ در غزل های دیوان کبیر با استفاده از نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون بررسی می شود. بررسی ها نشان می دهد که مولانا با ترفند اقتصاد زبانی و ارائه چندین تصویر ذهنی با یک لفظ (شیر)، توانسته است نشاط، تازگی و تنوع شگفت آوری از اندیشه و تفکر عرفانی خود را نمایان سازد. طبق بسامدهایی که در این پژوهش به دست آمد، لفظ شیر در نظام مفهوم عرفانی مولانا تصویر مثبتی دارد؛ دل و عشق در برابر عقل اهمیت و جایگاه والاتری دارد؛ مفاهیم مهمِ «انسان کامل» در برابر نفس و «معشوق» برای نشان دادن عظمت مطلق حق تعالی از راه نمود عینی «شیر» بیان می شود. خلاصه اینکه، انتخاب لفظ شیر برای بیان معانی و مفاهیم والا و ضرورِ عرفانی، از روح کمال طلبی، خوش بینی و علوّ طبع مولانا حکایت دارد. در این تحقیق، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پس از مباحث مقدماتی درباره استعاره مفهومی و مبدأ حیوانات، و زبان استعاری مولانا، برای هر نوع از انواع حوزه مقصد، چند نمونه از ابیات نقل شده است. مشخص کردن الگوی استنباطی، قلمرو منبع یا حسی، تعمیم چندمعنا، نگاشت عمومی و نگاشت جزئی در هر تقسیم بندی گام بعدی است؛ سپس، در جدولی، به بسامد حوزه های مقصد و تعمیم های معنایی آنها و در نهایت به تحلیل داده ها پرداخته شده است.
نگاشت های استعاره ای «حیوانات» در ضرب المثل های برآمده از متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
207-240
حوزه های تخصصی:
به کارگیری استعاره های متفاوت در متن توسط کاربران زبان، بازتابِ نگرش و تلقی آن هاست. ایدئولوژی ها و بینش ها، به منظور تحقق باورها و آموزه های خود، استعاره را خلق می کنند. به این ترتیب، نقش استعاره در اجتماع و زندگی، انکارناپذیر است. ضرب المثل به مثابه بازتابنده اندیشه های گویشوران یک زبان، بخشی از ادبیات بومی و مردمی است که می توان آن را جزو بهترین راه های بیان اندیشه های رایج در میان آنان دانست. نام حیوانات از پرکاربردترین واژه هایی هستند که در ضرب المثل های فارسی، در دیوان شاعران پیشین و معاصر برای نمایاندن ساحت های مادی و معنوی استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی می کوشد به واکاوی استعاره های مفهومی صور حیوانی در ضرب المثل های برآمده از متون ادبی، بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی، بپردازد. داده های این پژوهش برگرفته از فرهنگ بزرگ ضرب المثل های فارسی اثر ذوالفقاری است؛ به این ترتیب که قریب صدهزار ضرب المثل بررسی و موارد موردنظر یادداشت و تحلیل شدند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در کل ضرب المثل های بررسی شده درخصوص کاربرد حیوانات، 184 نگاشت دیده شد که در این میان، استعاره مفهومی «ضعف و ناتوانی» با 26 ضرب المثل و 15 نگاشت، بیشترین بسامد و پس از آن، به ترتیب استعاره مفهومی «دشمنی» 21 ضرب المثل و 8 نگاشت، استعاره مفهومی «نیرومندی» 15 ضرب المثل و 6 نگاشت و سرانجام استعاره مفهومی «نادانی و بی خردی» 12ضرب المثل و 5 نگاشت را به خود اختصاص داده اند.
کارکرد های شناختی استعاره در سیرالعبادالی المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
در رویکرد زبان شناسی شناختی، استعاره ابزاری فرازبانی است که بر پیوند زبان و اندیشه تأکید دارد و جزء لاینفک زبان محسوب می شود. اهمیّت استعاره مفهومی که تجربه امور انتزاعی و توصیف ناپذیر در قالب امور محسوس و توصیف پذیر است، در شناخت نظام فکری و درک مهم ترین مفاهیم ذهنی مسلّط بر هر اثر است. سیرالعباد سنایی، منظومه ای استعاری است که شاعر در آن، تفکرات و تجارب عرفانی توصیف ناپذیر را با زبانی رمزی و به صورت نگاشت های استعاری بیان می کند. این جستار به منظور درک بسیاری از نکات پنهان متن و یافتن برجسته ترین مفاهیم فکری شاعر به تحلیل و بررسی استعاره های مفهومی سیرالعباد پرداخته و مهم ترین مفاهیم استعاری و کارکرد شناختی آنها را تحلیل و بارزترین نمودهای این مفاهیم و برجسته ترین استعاره های شناختی را شناسایی کرده است. بر پایه یافته های پژوهش، پربسامدترین مفاهیم و پدیده های استعاری، اغلب پدیده هایی ناآشنا و متافیزیکی چون رذایل اخلاقی، عقل، عناصر اربعه، دنیا، نفس امّاره و ... هستند که برای در دسترس بودن مخاطب، نیاز به تحلیل استعاری دارند. برجسته ترین کارکرد شناختی مربوط به استعاره های ساختاری و در این میان حوزه مفهومی حیوانات است؛ پربسامدترین قلمرو استعاره های هستی شناسی، حوزه انسان انگاری و در استعاره جهتی بیشترین نمود از آنِ «جهت بالا»ست.
تلفیق مفهومی؛ پیشینه و سازوکار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفیق مفهومی از چارچوب های معنی شناسی است که بر پیدایش و تبیین مفهوم یا ساختار نوظهور تأکید دارد. در این نظریه ، چهار فضای ذهنی (دو درونداد، یک فضای عام و یک فضای تلفیق) پیشنهاد شده است که روابط بین این فضاها، نگاشت درون فضایی و بین فضایی ، فرافکنی انتخابی، ترکیب، تکمیل و گسترش/ تفصیل ابزارهایی هستند که کمک می کنند بتوانیم مفاهیم یا ساختارهای نوظهور را در انگاره هایی بازنمایی کنیم. این نظریه پس از نظریه های استعاره مفهومی و فضاهای ذهنی عنوان شده است. هدف از انجام این پژوهش در وهله نخست، معرفی نظریه تلفیق مفهومی، چگونگی عملکرد آن و مقایسه آن با سایر نظریه های رقیب است. برای نیل به این هدف، با مثال های متعدد زبانی و حتی غیرزبانی کفایت تبیینی تلفیق مفهومی را در بازنمایی مفاهیمی که به هنگام مفهوم سازی برانگیخته می شوند، ارزیابی می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد پویایی مفهوم سازی در فضاهای ذهنی و عدم یک سویه بودن نگاشت ، عدم تک نگاشتی بودن، فرافکنی انتخابی و عدم لزوم وجود مفهوم همتا برای هر عنصر در فضاهای ذهنی و همچنین، عدم منفک پنداشتن کارکردهای ذهنی از ویژگی های نظریه تلفیق مفهومی هستند که قابلیت تبیین آن را در مقایسه با سایر نظریه های رقیب بالا می برد.
تبیینی شناختی بر استعاره های شباهت بنیاد در یازده جزء پایانی قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش معنی شناختی حاضر با هدف ارائه تبیینی شناختی بر زیر گروهی از استعاره های بدیع با عنوان استعاره های «شباهت بنیاد» در 11 جزء پایانی قرآن مجید به شکل توصیفی-تحلیلی انجام شده است. حوزه های مبدأ و مقصد استعاره ها اساس تبیین شناختی بوده اند. استعاره های مستخرج، در تحقیق حاضر در 3 حوزه «زندگی اجتماعی»، «طبیعت»، و «ذهن» و در دو دسته شباهت «ظاهری» و «غیرظاهری» طبقه بندی شده اند. در شباهت درک شده «ظاهری»، «انگاره ها» مبنای تشکیل استعاره ها، و در شباهت درک شده «غیرظاهری»، «طرحواره های رفتارها و ویژگی های مبدأ» سازنده استعاره به شمار می آید. بر این اساس، مقوله های سطح پایه مشتمل بر «اجسام»، «کنش ها» و «روابط» به عنوان «مبدأ» مفهوم سازی استعاره ها تحلیل گردیده اند. پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از: 1- مهمترین حوزه های مبدأ در شکل گیری استعاره های مورد بررسی کدامند و با چه بسامدی در پیکره مورد بررسی به کار رفته اند؟ 2- تبیین شناختی کاربرد این گونه از استعاره ها چیست؟ نتایج تحقیق نمایانگر 27 مورد شباهت درک شده ظاهری و 10 مورد شباهت طرحواره ای غیرظاهری است که بسامد بالاتر عناصر برگرفته از حوزه طبیعت (24 مورد) در طبقه بندی مفاهیم مبدأ، نسبت به زندگی اجتماعی و ذهن را نشان می دهد و به نوبه خود بیانگر تأثیر محیط زندگی طبیعی اعراب در مفهوم سازی استعاری است.
استعاره مفهومی «غم» در دو نوع شعر مرثیّه و حبسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس، شادی و عشق از نظر بررسی استعاره مفهومی در حوزه عواطف از واژه های بنیادی در زبان هستند. در این پژوهش استعاره های مفهومی «غم» در اشعار مرثیه ملاعلی فاخر و حبسیه های مسعود سعد سلمان از منظر معنی شناسی شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. داده ها شامل 4300 بیت از کتاب اشعار گزیده مرثیه ملاعلی فاخر و حدود 18000 بیت از دیوان اشعار مسعود سعد سلمان است. این پژوهش قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه نام نگاشت هایی از استعاره مفهومی غم در این دو اثر وجود دارد؟ و این نام نگاشت ها چه شباهت و تفاوت هایی در این دو نوع شعر با هم دارند؟ بررسی ها نشان می دهد در مرثیه 16 نوع نام نگاشت و دیوان مسعود سعد سلمان 12 نوع نام نگاشت یافت شده است. در این میان 8 نام نگاشت مانند «انسان»، «شی»، «آتش» و ... در دو اثر، حوزه مبدا مشترک داشتند. در برخی از حوزه های مبدا در دو اثر تفاوت هایی نیز وجود دارد. البته در نام نگاشت های مشترک هم تفاوت هایی در دو اثر دیده می شود. برای مثال «غم» در گزیده مرثیه، انسانی سر به گریبان است ولی در حبسیه، مونس و غم خوار انسان است.
تحلیلی استعاره ای از ساخت ایران در روزنامه های مهم ایالات متحده (2013-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
773 - 790
حوزه های تخصصی:
ایران از راه های مختلف به ویژه از طریق متون رسانه ای، به عنوان "دیگری دشمن"در ایالات متحده برساخته شده که این امر از نظر برداشت از ایران در سطوح و عرصه های مختلف و نوع برخورد با آن واجد مدلولات و تبعات مهمی بوده است. سؤالی که این مقاله درصدد پرداختن به آن است، چگونگی ساخت ایران بر مبنای استعاره سازی است (انتقال جنبه هایی از یک قلمرو به قلمرو دیگر به نحوی که از قلمرو دوم به گونه ای سخن گفته می شود که گویی قلمرو مبدأ است). استدلال اصلی مقاله این است که کاربرد انواع خاصی از استعاره های درباره ایران از یک سو، و پیوندیابی های گفتمانی صورت گرفته از سوی دیگر، به ساخت ایران به عنوان یک "دشمن" در رسانه های ایالات متحده منجر شده است. در این مقاله با تکیه بر شاخه خاص از نظریه و روش تحلیل گفتمان، یعنی تحلیل استعاره ای، نقش محوری استعاره ها در برساختن ایران به عنوان "دیگری دشمن"در گفتمان مطبوعاتی ایالات متحده با تکیه بر متون خبری سه روزنامه مهم این کشور (نیویورک تایمز، واشینگتن پست و وال استریت ژورنال) در یک دوره حدوداً دوازده ساله (از یازده سپتامبر 2001 تا سال 2013) بررسی شده و شواهد و داده هایی برای نشان دادن چگونگی استفاده از استعاره های مفهومی اصلی برای ایجاد و خلق روایتی از ایران به عنوان دشمن و نیز چگونگی تداخل گفتمانی و شباهت میان ساخت معنایی در هر سه روزنامه ارائه شده است.
تحلیلِ استعاره های هستومند و مادّه مربوط به «عشق» در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برپایه رویکرد شناختیِ زبان، تجربه انسان از هستومندها (هست + پسوند دارندگی اومند) و مادّه، بنیانی تجربی برای ادراک مفاهیم انتزاعی پدید می آورد. این پژوهش با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی به شواهدی می پردازد که مولانا در غزلیّات خود، حوزه های ملموسِ هستومند و مادّه را بر حوزه انتزاعی عشق فرافکنی کرده است. نتایج پژوهش بیان کننده سیطره چهار کلان استعاره «خداوند سلطان است»، «عشق نیروست»، «معرفت خوراک است» و «معرفت نور است» بر متن و سامان یافتگی گستره ای از خرده استعاره های هستومند و مادّه بر محور این کلان استعاره هاست. این خرده استعاره ها برپایه تناظرهای موجود، شماری از مهم ترین مفاهیم مرتبط با عشق مانند فنا، بقا، جذبه، تسلیم، بسط، تجلّی، وصال را مفهوم سازی می کند. بررسی این استعاره ها ازنظر قلمروهای منبع، بیانگر قدرت تجسّم بخشی آنهاست و ازنظر تنوع و اصلِ «برجسته سازی حاشیه رانی»، پیچیدگی مفهوم عشق را نشان می دهد. همچنین مقایسه بسامد استعاره ها و کارکردهای شناختی آنها بیانگر سه گونه استعاره است: استعاره چندکارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد کم. استعاره های گونه نخست به سبب داشتن میدان تناظری گسترده، توانش ویژه ای در مفهوم سازی جنبه های گوناگون عشق دارد؛ ولی استعاره های گونه دوم و برخی از استعاره های گونه سوم می تواند بر کارکرد خاصی تأکید کند. همچنین مقایسه کارکردهای مثبت و منفی عشق در استعاره ها، عشق را نزد مولانا تجربه ای مثبت، شیرین، خوشایند و مستانه معرفی می کند که هرچند فناکردن هستیِ ظاهری لازمه آن است، زیستن بدون آن ممکن نیست.