مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
علم
حوزه های تخصصی:
تفکیک معانی علم و دین و تعیین نسبت دقیق این دو حوزه، شرط لازم برای تنقیح معنا و ماهیت علم دینی از منظر استاد مصباح است. بیان جایگاه علم در منظومه علم دینی و فهم صحیح از تاثیرات دین و مبانی ارزش شناختی بر علم، افق هایی نوین در زمینه ارائه نظریات علمی و اعتبارسنجی نظرات مذکور پیش روی محققین می گشاید. تدقیق معنای علم و توجه به ساحت های مختلف علم، حیطه انتظارات و توانمندی های موجود در شکل گیری نظریات علمی را سامان بخشیده و به قضاوت صحیح از علم می انجامد. با استناد بر آراء استاد مصباح، آنچه بر شکل گیری نظریات علمی اثرگذار بوده و در این مقاله با عنوان دین و مبانی ارزش شناختی معرفی شده است، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده، تعیین محدوده اثرگذاری هر یک شایان توجه است. به همین سبب در این مقاله به بیان تقریرهای موجود از این بحث و ذکر اشکالات موجود پرداخته شده است. استاد مصباح در بخش توصیفی علوم انسانی همانند بخش توصیه ای، قائل به اثرگذاری دین و مبانی ارزش شناختی است.
آنارشیسم معرفتی - تحلیل ونقدی ازآراء فایرابند درفلسفه علم والزامات تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
23 - 44
حوزه های تخصصی:
تعلیم وتربیت ارتباط وثیقی با تصورما از«علم» دارد ودانشی که دیدگاه ما رادرباره علم تنقیح می کند«فلسفه علم» است. مکاتب فلسفه علم را ازدیدی کلان می توان به دودسته عمده استقراگراونااستقراگراتقسیم کرد.فایرابند که متعلق به نحله نااستقراگرادرفلسفهعلم است وتولیدعلم رامحصول خلاقیت شخصی می داند،برخلاف عقلانیت انتقادی پوپرارزیابی نظریه هارانیزتابع روش های منطقی تجربی نمی داندو«روش معین»برای علم راانکارمی کند. فایرابندجامعه ای آرمانی را دنبال می کند که درآن افراد،نه باتلقین وتکراروتبلیغ نظریه ها،بلکه با آزادی مطلق ازروش،وباتفکری نقادانه واستدلالی،مدعایی راقبول یا رد می کنند.وی نظام آموزشی موجودکه «علم»رابه عنوان یگانه راه وصول به حقیقت ودستیابی به سعادت،آموزش وتبلیغ وتلقین می کند،سخت موردانتقاد قرار می دهدومعتقداست علم حق حیات را از سنت های دیگر سلب کرده است.هدف پژوهش حاضربررسی پیشنهادهای اودرباره تعلیم وتربیت ونقدوتحلیل آنهااست.روش پژوهش تحلیلی-فلسفی است ونشان می دهدکه سخنان فایرابند گرچه به لحاظ منطقی خالی ازقوت نیست،امااوهیچ مکانیسمی برای عملیاتی شدن آن ایده هاارایه نکرده است. نتیجه پژوهش آنست که تازمانی که روش هایی عملی برای آن ایده هاارایه شود-اگراساساچنین چیزی عملی باشد-مهم ترین عامل درتحقق ایده آموزش نقادانه،وبطور کلی تربیت«انسان رشید»که فایرابند به تبعیت ازمیل دنبال می کند،دانش،خلقیات وشخصیت معلمان / اساتید است ونقش اساتید آموزش عالی دراین زمینه بسیارمهم تر از معلمان در آموزش پیش دانشگاهی است.آرمان های فایرابند از جنس فضایل اخلاقی اند وفضایل اخلاقی ،در کنار تکیه بر علم،از جنس عمل اند و«مصاحبت» با استادی صاحب فضیلت در این میان شاید مهم ترین نقش را درپیدایش آن به عهده داشته باشد. کلید واژه: فایرابند، تعلیم وتربیت، علم، آنارشیسم معرفتی
سنجش سهم علمی زنان دانشگاهی رشته علوم اجتماعی (با تاکید بر عضویت در گروه های علمی و نشریات علمی -پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
93 - 112
حوزه های تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در تولید علم، امروزه به طور فزاینده ای، مورد توجه جامعه شناسان علم قرار گرفته است. آگاهی از وضعیت اولویت های علم، فناوری، و منابع انسانی مبتنی بر جنس، از عوامل تعیین کننده در سیاست گذاری های علم و موفقیت برنامه ها خواهد بود. مطالعه حاضر با هدف بررسی جایگاه و سهم زنان در گروه های علمی و نشریات علمی پژوهشی علوم اجتماعی انجام شده است. این پژوهش از روش کمّی از نوع تحلیل ثانویه استفاده کرده است. در این راستا، با مراجعه به بایگانی 18 نشریه علمی پژوهشی علوم اجتماعی در فاصله سال های 1388 1392 و انتخاب تصادفی یک شماره از هر سال در مجموع 89 جلد از نشریات مذکور جهت تحلیل انتخاب شدند. نتایج نشان داد از میان نشریات بررسی شده، زنان فقط در 4 مجله (22درصد) مدیر مسئول و در 5 مجله (28 درصد) مسئولیت سردبیری را بر عهده داشته اند. همچنین، 47 نفر (21درصد) از کل هیئت تحریریه نشریات (224 نفر) زن بودند. از مجموع 685 مقاله چاپ شده در کل نشریات منتخب، زنان در 19درصد مقالات نویسنده اول و در 23درصد مقالات نویسنده دوم بوده اند. همچنین، فقط 4درصد کل مقالات را زنان به صورت انفرادی نوشته اند و فقط 7 / 6درصد مقالات به صورت هم نویسی بین زنان بوده است. میزان کلی مشارکت زنان در تولید ایده ها و تألیف مقالات معادل 42درصد کل مقالات است که نشان می دهد با وجود پایین بودن حضور زنان در موارد ذکر شده، زنان نقش تعیین کننده ای در تولیدات علمی داشته اند. نتایج تحقیق نشان دهنده وجود نابرابری جنسیتی در گروه های علمی و نشریات علمی پژوهشی علوم اجتماعی و ناکافی بودن سیاست گذاری در درون نهاد علم در این حوزه است.
ملازمت «انسان» و «خرد» در شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
113 - 128
حوزه های تخصصی:
میان ناصرخسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری مشابهت های فکری و گرایش های مشترک مذهبی بسیار است. توجه و شوق به تجربه زندگی عقلی و وجدانی که از آثار هر دو پیداست امکان واکاوی یک موضوع مشترک در اندیشه و شعر ایشان را ممکن می سازد؛ به ویژه آن که «انسان و ارتقای حیات روحی و باطنی آن» از محورهای اساسی فکر و شعر آن دو به شمار می آید. در این نوشتار کوشیده ایم تا ضمن تبیین جایگاه «خرد» در کارنامه انسان شناختی شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء به طرح مواضع مشترک آن ها در مواجهه با موضوع خرد و استخراج زمینه های همسان فکری آن دو در این باب بپردازیم و به نظرگاه مشترک هر دو حکیم در باب ملزومات خرد یعنی سخن و علم هم اشاره کنیم.
صاحب بن عباد و تأثیر او بر زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
279 - 296
حوزه های تخصصی:
صاحب فردی دانشمند و دانش دوست بود، به طوری که در علوم مختلف صاحبنظر بوده است. او شاگردانی را تربیت کرد که بعداً هر کدام به نوبه خود استادی بزرگ در علوم مختلف شدند. صاحب اگرچه ایرانی و فارسی زبان بود، ولی ادبیات عرب را کامل فرا گرفت به نحوی که هم به زبان عربی سخن می گفت و هم به زبان عربی کتابت می نمود. علاقه وافری به یادگیری زبان عربی داشت و سعی می کرد که دیگران هم به این زبان تکلم کنند. صاحب همانگونه که به شعر و ادبیات عرب توجه کامل داشت، ذوق و رغبت بسیاری نیز به شعر و ادبیات فارسی نشان می داد. صاحب نه تنها ممدوح شعرای تازی گوی بوده بلکه شعرای فارسی گوی نیز او را مدح می گفتند. در این نوشتار سعی شده شخصیت و نقش فعالانه او در کسب علم و بکارگیری صحیح آن به وجه احسن و همچنین خدمات ارزنده وی به ادب عربی و فارسی، برای کسانی که به علوم عربی و فارسی آشنایی داشته و مشتاق علم اندوزی و خدمت هستند معرفی شود.
نگاه مکتب ابن عربی به جایگاه اساسی چهار لحاظ «علم»، «وجود» ، «نور» و «شهود» در تعین اول
حوزه های تخصصی:
محقق فرغانی به «علم»، «وجود»، «نور» و «شهود» به عنوان چهار لحاظ اصلی، که ابتدا، در تعین اول به نحو اندراجی و بدون تمایز تفصیلی، مطرح اند و سپس نقش حلقه های واسط میان احدیت تعین اول و کثرات تفصیلی در مراتب بعدی را به عهده دارند، توجه نشان داده و آن را به طور منسجم و منقح بیان کرده است. این چهار لحاظ، در ویژگیِ ذاتیِ «کاشف مستور بودن» مشترک اند و از این جهت، تعین اول را به سوی ظهور در مراتب تنزلی، سوق می دهند. البته ریشه های این مبحث را می توان در آثار استاد او، محقق قونوی نیز مشاهده کرد. تبیین فرغانی از چهار لحاظ اصلی «علم»، «وجود»، «نور» و «شهود» پس از او مورد توجه بزرگان فن همچون فناری، صائن الدین ابن ترکه، محقق جامی و ... قرار گرفته است و به این ترتیب، مسأله فوق، به عنوان یکی از مباحث علم عرفان نظری از سوی عارفان، پذیرفته شده و آن را در آثار خود منعکس کرده اند.
مهارت موفقیت تحصیلی (علمی) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۰
81 - 100
حوزه های تخصصی:
در اولین آیات نازله بر پیامبر اسلام سخن از خواندن و نوشتن به میان آمده است که نشان از اهمیت و ارزش علم و دانش آموزی است. براساس حس کنجکاوی، آدمی میل به کشف مجهولات وجود خود و اطرافش و پیشرفت علمی دارد. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی با تکیه بر آیات کریمه و روش تفسیر موضوعی ومعنی شناسی وهدف ارائه مهارت های قرآنی در موفقیت تحصیلی بوده، که آدمی در پرتو آن می تواند در مسیر تحصیلی به موفقیت های چشم گیری دست یابد و بلکه در رشد خویش و جامعه بهره گیرد. قرآن کریم ازسه نوع مهارت شناختی، رفتاری و معنوی (که در مقاله مورد بررسی قرار گرفته است) در موفقیت تحصیلی بهره گرفته است که آدمی برای موفقیت تحصیلی ناگزیر از بهره گیری مهارت های مذکور می باشد.
آسیب شناسی کتاب «هرمنوتیک قرآنی طبرسی و مهارت تفسیر قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
9 - 29
حوزه های تخصصی:
کتاب «هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن» اثر برویس فاج ( Bruce fudge ) از جمله آخرین نگاشته های خاورشناسان در زمینه تفسیر امامیه است. بررسی کتاب نشان می دهد که با وجود ابتکار و تلاش فاج در خلق برخی مطالب کتاب، کاستی ها و اشکالات مهمی نیز به چشم می خورد. مقاله پیش رو، ضمن اشاره به محتوی کتاب و بیان نقاط قوت و ضعف آن، برخی نظریات ناصواب در کتاب را با استفاده از مصادر معتبر و استدلال های متقن به بوته نقد گذاشته است. شبهه نسخ و وجود تناقض در قرآن، حل نشدن مسأله تحریف قرآن نزد دانشمندان معاصر، برداشت اشتباه از برخی احادیث از جمله موارد مطرح شده در کتاب فاج است که بایسته بررسی و نقد می باشد که در نوشتار حاضر به سامان رسیده است.
خلافت الهی از منظر سهروردی، قرآن و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
111 - 131
حوزه های تخصصی:
مسأله کمال انسانی که در قرآن کریم با عنوان «خلافت الهی» از آن یاد می شود، در طول تاریخ مورد توجه نظام های دینی و فکری مختلف بوده است. در نظام فکری سهروردی و در شریعت اسلامی نیز به این مسأله پرداخته شده است. هدف این نوشتار بررسی مسأله خلافت الهی در دستگاه فلسفی سهروردی با تکیه بر تأثیر و نفوذ آیات و روایات اسلامی است. در هر دو دیدگاه، انسان دارای ظرفیت های بالقوه علمی و عملی است که با به فعلیت رساندن آن ها می تواند به مقام جانشینی خداوند برسد؛ اما میان مصادیقی که شیخ برای خلیفه الهی ذکر می کند با مصادیقی که شریعت اسلامی به ویژه روایات شیعی برای خلیفه خدا برمی شمرد، اختلاف چشمگیری وجود دارد؛ بنابراین نمی توان قاطعانه اظهار کرد که آراء سهروردی با آیات و روایات کاملاً همخوانی دارد.
لزوم تفسیر موضوعی آیات جهت تسریع در روند علمی شدن مباحث علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
363 - 380
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی به همان میزان که علم و صنعت پیشرفت حاصل نموده است سطح عقول انسانی نیز تحت تأثیر این پیشرفت قرار گرفته است. لذا ضروری است که در این شرایط خاص زمانی، مبانی قرآن کریم به صورت علمی و با توجه به نیازها و سطح فکری جوامع انسانی عصر حاضر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یک راهکار برای نیل به این هدف، تمرکز بر «موضوعی نمودن» آیات قرآن است به این صورت که راجع به مباحث مختلف علوم انسانی، آیات مرتبط با آن موضوعات را به صورت سرفصل منسجم و به صورت «موضوعی» مرتب ساخته و سپس در مناسبت ها و موقعیت های گوناگون در کتب مختلف و به فراخور موضوع، برای تحلیل و واکاوی مسائل مختلف علوم انسانی از آن استفاده شود؛ لذا ضروری می نماید که با بازبینی تفاسیر موضوعی، آن موضوعات تفسیری در قالب های کاملاً علمی، منطقی و استدلالی، در سرفصل کلیه علوم و خصوصاً کتب علوم انسانی به صورت گسترده(نه فقط در کتب تفسیری) گنجانده شود.
چگونگی تاثیرگذاری علم بر سکولاریزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفی شدن چه می باشد؟ این نتیجه حاصل شد که علت تأثیر علم بر عرفی شدن تخالف و ناسازگاری «پیش فرض ها و اعتقادات اساسی»، «پیامد ها»، «ویژگی ها»، «تبیین ها» و «روحیه» علمی با دین می باشد. در این وضع یعنی وجود ناسازگاری میان موارد بالا با دین علم از طریق کاهش نیاز به دین یا تغییر نگرش ها و اعتقادات افراد موجب عرفی شدن جامعه می گردد. یعنی علم از یک سو نیاز افراد به دین را کاهش می دهد و از سوی دیگر موجب تغییر در نگرش ها و اعتقادات آنان می گردد و از این طریق عرفی شدن را نتیجه می دهد.
سیر تطور تراانسان گرایی در تاریخ علم و فلسفه از سده هفدهم تا بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
213-236
حوزه های تخصصی:
در سایه پرداختن به نظریات اصلی و شناخته شده در تاریخ، همواره بخشی از اندیشه های متفکران بزرگ مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. گذر زمان و بروز مسائل نوین، ابعاد تازه ای از این دست اندیشه ها را آشکار می سازد. تراانسان به عنوان یک جنبش علمی-فناورانه از جمله این مسائل است. صاحب نظران این جنبش مدعی اند تراانسان گرایی دارای ریشه های عمیق تاریخی-فلسفی است، و بیش از هر چیز وجوه تاریخی تراانسانی را در دوران مدرنیسم و فلسفه جدید می جویند. در این مقاله در صددیم سیر تطور تراانسان گرایی در تاریخ علم و فلسفه از سده هفدهم تا بیستم را مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که در تاریخ اندیشمندان متعددی بوده اند که اعتقاد راسخ به ارتقاء انسان از طریق فناوری داشته اند و آن را با اندیشه های علمی- فلسفی خویش در آمیخته اند. آنها باور داشتند که بسیاری از جنبه های طبیعت انسان، زیست شناسی، و فرهنگ را می توان با استفاده از فناوری و نبوغ انسانی تغییر داد؛ تقویت شان کرد، و یا در نهایت بر آنان چیره شد. گرچه تراز علم و فناوری در آن زمان به گونه ای نبود که اجازه دهد طیف وسیعی از بلندپروازی های تراانسانی خود را به بوته آزمایش بگذارند؛ اما طرح این بلندپروازی ها، سیری تاریخی-فلسفی را ایجاد نمود که امروزه تراانسان گرایان در وجاهت بخشی به اندیشه های خود از آن بهره می برند.
تحلیل فلسفی «حُب» از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «حُب» نشان دهنده نوعی میل و گرایش به چیزی است که محب آن را ملائم با خود می داند. مفهوم حب، مفهوم کلی از نوع معقول ثانی فلسفی است. درواقع این مفهوم از مقایسه میان وجود محب با امر یا اموری که با آن وجود ملائم است، انتزاع می گردد. بنابراین مفهوم حب، صرفاً بیانگر نوعی رابطه وجودی و نحوه آن است و برای خود وجودی مستقل از دو طرف مقایسه ندارد. البته گاهی ممکن است حب را از حیث مصداقی یا از جهت منشأ انتزاعش در نظر گرفت و از این جهت مفهومی ماهوی از آن انتزاع کرد و از همین روست که شماری از حکما، مفهوم حب را از این قبیل مفاهیم ماهوی برشمرده اند. ملاک انتزاع حب، درک ملائمت است. ادراک ملائمت از دو طریق علم حضوری و یا حصولی محقق می شود. با توجه به ابتنای مفهوم حب بر درک ملائمت، ضمن تحلیل فلسفی حب و بررسی نحوه انتزاع آن، با بررسی انحای گوناگون درک ملائمت، به بررسی تمایز میان بعد بینشی و گرایشی می پردازیم.
ارائه الگویی جهت فهم مدیریت اسلامی از رهگذر همکاری حوزه و دانشگاه در چارچوب رویکرد تقسیم کار
منبع:
اسلام و مدیریت سال هشتم بهار-زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵ و ۱۶
153 - 174
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها و رویکردهای مختلفی در پاسخ به این سؤال که مدیریت اسلامی چیست؟ و چگونه قابل تحقق است؟ ارائه شده است. در این مقاله الگویی جهت فهم مدیریت اسلامی از رهگذر تبیین چگونگی همکاری حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد متولی دین (اسلامی) و علم (مدیریت) ارائه شده است. بدین منظور براساس رویکرد تقسیم کار مدل مفهومی اولیه ای طراحی شده و سپس در قالب مصاحبه های عمیق با 30 تن از خبرگان این حوزه اعتبارسنجی شده است. محتوای مصاحبه ها از طریق روش تحلیل محتوا و تکنیک خوشه بندی تحلیل و طبقه بندی شد. نظرات اساتید در قالب 41 مفهوم پایه، 15مفهوم محوری و 3 مفهوم اصلی دسته بندی شده و مدل اولیه براساس آنها بازطراحی گردید. در این مدل، الگوی پیشنهادی همکاری حوزه و دانشگاه بدین صورت است که در مواجهه با مسائل و موضوعات نیازمند پاسخ به دو سؤال دانستن (چیستی حکم) و توانستن (چگونکی پیاده نمودن حکم) هستیم و حوزه و دانشگاه در هر دو محور حضور فعال دارند. خروجی چنین همکاری منجر به تولید علم مدیریت اسلامی می شود که در مواجهه با مسائل و موضوعات، چهار نوع یافته علمی به دست می دهد: 1. تبیین آموزه های دینی به عنوان راه حل مواجهه با مسائل؛ 2. پیشنهادات علم مدیریت در موضوع شناسی و تببین ابعاد تخصصی موضوع؛ 3. راهکارهای علم مدیریت در ارائه شیوه های توانستن اجرای آموزه ها و 4. تبیین خطوط قرمز دین یا ارائه توصیه هایی در مقام اجرای راهکارهای ارائه شده توسط علم مدیریت.
معرفت از دیدگاه غزّالی با تأکید بر معرفت وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
7 - 25
حوزه های تخصصی:
نظرات غزّالی در باب علم و معرفت از جهت احاطه به علوم مختلف از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله تفاوت معرفت وحیانی به عنوان یک معرفت خاص که ویژه انبیاء است در مقایسه با علوم بشری و به ویژه علوم دنیوی مشخص شده است. غزّالی با تقسیم علوم به لحاظ متعلق، روش و غایت به بیان تفاوت علوم پرداخته و برتری وحی را نشان داده است و معتقد است تنها وحی را می توان معرفت نامید. به علاوه این که معرفت وحیانی از دو جهت ارزش دارد یکی اینکه معرفتی یقینی است و دوم اینکه بدون آن نمیتوان به سعادت رسید، لذا جایگزینی ندارد. با این وجود علوم دیگر را بی اعتبار نمی داند. او برای تبیین معرفت نبوی از مفاهیم فلسفی و کلامی بهره می گیرد اما معرفت نبی را در نهایت فراتر از آنها این می داند، این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی تلاش دارد تا نگاه غزّالی را در حوزه معرفت تبیین نماید.
اراده الهی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی
منبع:
کلام حکمت سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
9 - 20
حوزه های تخصصی:
بحث از اسماء و صفات خداوند، یکی از مسائل مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. در این میان یکی از صفاتی که از دیرباز ذهن اندیشمندان اسلامی را به خود معطوف داشته، صفت اراده الهی است. از منظر خواجه نصیرالدین طوسی اراده الهی صفتی موجود، ذاتی و عین ذات خداوند است. وی معتقد است اراده نوعی از علم و آن هم علم به مصلحت نهفته است. فخر رازی نیز به پیروی از مکتب اشعری، اراده را صفتی قدیم و ازلی و غیر از علم و قدرت دانسته است. وی از طریق نیاز فعل الهی به مخصص برای وقوع در زمان معین، به اثبات اراده می پردازد. این پژوهش که با هدف مقایسه و تبیین دیدگاه دو اندیشمند مهم شیعه و سنی یعنی خواجه نصرالدین طوسی و فخر رازی صورت گرفته، به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی نگارش شده است.
موضوعات علم بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله نشان دادن تغییرات موضوعات مرتبط با علم بر مبنای سه سیر فلسفی صدرایی است که می توان با عناوین نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی از آن یاد کرد. پرسش اصلی این است که متناسب با سه سیر یادشده چه تحولاتی در موضوعات مرتبط با علم اتفاق افتاده است؟ ما در این مقاله تحول چند موضوع مهم را در سه مرتبه سیر فلسفی بررسی کرده ایم؛ که شامل چهار موضوع مهم «حقیقت تجرید، نحوه قیام صور به نفس، اتحاد یا عدم اتحاد عاقل و معقول و علم وجودات مادی» است؛ حاصل تحقیق این است که درباره مسائل یادشده بر مبنای سه سیر، تحولات مهمی رقم خورده است؛ برای نمونه، تقشیر در مرتبه اول به نحو «از دست دادن زواید و عوارض مادی» است تا ادراک تحقق یابد؛ حال آنکه به اقتضای سیر دوم تجرید یا تقشیر به نحو «سیر نفس در مراتب» جلوه می کند و در سیر سوم یا قابل طرح نیست یا به نحو سیر در مظاهر نمود دارد. نحوه قیام صور به نفس در سیر اول قیام حلولی، در سیر دوم به نحو قیام صدوری و در سیر سوم به نحو قیام ظهوری است. در موضوع اتحاد عاقل و معقول به اقتضای سیر اول اتحادی صورت نمی گیرد؛ به اقتضای سیر دوم اتحاد عالم و معلوم اثبات می شود و به اقتضای سیر سوم اتحاد به وحدت ارتقاء می یابد. در باب علم وجودات مادی، در سیر اول وجودات مادی نه علم به خود دارند نه علم به دیگری و نه مورد علم واقع می شوند؛ درحالی که به اقتضای سیرهای دوم و سوم و به پشتیبانی اصولی چون تساوق علم و وجود، حمل حقیقت و رقیقت، بازگشت تقسیمات وجود به مراتب وجود و قاعده بسیط الحقیقه هم علم به خود و دیگری دارند و هم مورد علم واقع می شوند.
تحول «تجرید» ادراکی در سه سیر فلسفی (نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 113
حوزه های تخصصی:
اهمیت مسأله «تجرید»، در پیدایش ادراکات و تعیین حدود و ویژگی های آن است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، تجرید چه معنا و کارکردی می یابد؟ در نگاه ماهوی تجرید به تقشیر از ماده معنا می شود و ضمن قوام بخشیدن به علم، چگونگی تولد ادراکات سه گانه، انواع معقولات و نفی اضافی بودن علم را توضیح می دهد. در سیر دوم یعنی اصالت وجود با رویکرد تشکیکی، علم حقیقتی وجودی، متحد با نفس و رو به تعالی دارد. تجرید به این معناست که علم و عالم با یکدیگر از مرتبه ای جدا شده و به مرتبه ای دیگر راه می یابند. با گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصیه ی وجود، علم به ظهور و تجرید هم به پیراستگی آن ظهور از خفا یا ظهور پایین تر معنا می شود. متناسب با سیرهای سه گانه، فرایند تجرید با عبور از کثرت، به وحدت و به خود علم نزدیک تر می گردد تا سرانجام در سیر سوم با ظهور علمی یکی می شود.
نوآوری علامه طباطبایی در مبادی فعل ارادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 82
حوزه های تخصصی:
فلاسفه، مبادی علمی و شوقی و عملی را آغاز افعال انسان برمی شمارند. از دیدگاه علامه طباطبایی اراده، در فرآیند فعل، مبدئی مستقل از مبادی علمی و شوقی است. این پژوهش با روش تحلیلی، توصیفی به نوآوری علامه در این زمینه می پردازد. فارابی و ابن سینا با اعتقاد به فاعلیت بالعنایه، منشأ اصلی فعل را علم دانسته، شوق و اراده را به عنوان لازمه ی علم، مبادی فعل می دانند. ملاصدرا با اعتقاد به فاعلیت بالتجلی، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی را به عنوان منشأ اصلی فعل تحلیل کرده و اراده را به عنوان لازمه ی شوق، مبدء فعل می داند. به این ترتیب که با شدت یافتن شوق، اراده حاصل می شود و اراده از جنس شوق است. علامه علم و شوق را منشأهای اصلی فعل نمی داند. از دیدگاه ایشان، وجود، منشأ فعل است. علم و شوق، صفات ذاتی هستند، نه فعلی. به عنوان علت ناقصه در تحقق فعل تأثیر می-گذارند، اما علت تامه، وجود بوده و با اراده به مرحله ی عمل می رسد، پس از دیدگاه علامه، اراده، منشأ اصلی در تحقق فعل است.
بررسی نقش و جایگاه علم در احیای تمدن اسلامی از منظر نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این مقاله بررسی نقش و جایگاه علم در احیای تمدن اسلامی از منظر نهج البلاغه بود.روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی و تحلیلی به نگارش در آمده است.نتایج: نتایج نشان می دهد که علم از مسائلی است که بشر به اقتضای حکمت خداوندی و برحسب فطرت حقیقت جو و کمال طلب خویش، همواره به آن توجه داشته است و دین هدایتگر حیات مادی و معنوی انسان است که به آدمی عزت و شرافت می بخشد و زیباترین جلوه ی رحمانیت حق برای هدایت نوع بشر می باشد. در این میان، عالمان دین که متولیان اصلی امور دینی در جوامع هستند، نقش بسیار موثری در تعالی دین و هدایت افراد جامعه دارند، چرا که آنان مروجان فرهنگ دینی هستند و افراد جامعه آنان را به عنوان الگوی عملی خود در رفتار فردی و اجتماعی قرار می دهند. از این رو، در این پژوهش تلاش شده است با مطالعه ی کتاب شریف نهج البلاغه، یه این سوال محوری پاسخ داده شود که: علم در سخنان امام علی (ع) از چه جایگاهی برخوردار است؟ بر اساس یافته های این پژوهش بحث علم در نهج البلاغه از جایگاهی ارزشی برخوردار می باشد و گزاره ها و مفاهیم نهج البلاغه به روشنی جایگاه علم و عالم در نهج البلاغه را تصریح می کند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با بکارگیری آموزه های نهج البلاغه می توان به احیای تمدن اسلامی کمک فراوانی نمود.واژگان کلیدی: علم، احیای تمدن اسلامی، نهج البلاغه.