مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
علم
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله در پی توضیح این نکته است که توجه به اهمیت مهندسی و ارتباط فقه با آن، می تواند از یک سو خطای معرفتی پیشین را تصحیح کند و از سوی دیگر، جایگاه و نقش تازه و حائز اهمیتی را برای این حوزه ارائه کند. روش: روش مورد استفاده در مقاله، تحلیل اسنادی است. یافته ها: 1. اگر فقها بخواهند به نحو مؤثری فعالیت خود را پیش ببرند، باید نظیر مهندسان، معرفت خود را در باره مسئله- موقعیت های خاص که در زمره امور مستحدث هستند و با ظرف و زمینه های متنوع سروکار دارند افزایش دهند. 2. نظر به پیچیدگی فزاینده مسائل نوظهور، همه مهندسانی که در اندیشه ارائه راه حلهای هر چه کارامدتر برای مسائل و چالش ها هستند، دریافته اند که یک شرط ضروری برای موفقیت، به روز نگاه داشتن دانش و اطلاع خود از تحولات جدید معرفتی، علمی و فنّاورانه است.3. اگر فقه به قلمرو فراخ مهندسی تعلق داشته باشد و اگر در تکاپوی همگام شدن با تحولات زمانه جدید است، تخصصی شدن قلمرو های مختلف فقه گریز ناپذیر خواهد بود. نتیجه گیری: با توجه به آهنگ شتابان و بی وقفه تحولات در دوران مدرن، اگر فقه خود را با این پیشرفت ها همگام نسازد، در معرض این خطر جدّی قرار خواهد گرفت که نظیر بسیاری از فنّاوری های از دور خارج شده، به فعالیتی بدل شود که دیگر کسی را بدان حاجت نیست.
بررسی امکان پذیری علم دینی از طریق تحلیل ماهیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، روشن شدن این مسئله است که آیا علم به لحاظ ذات و ماهیت خود، اقتضای دینی یا غیر دینی بودن را دارد یا خیر؟ روش: روش انجام تحقیق از نوع مروری- تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. یافته ها: در نگرش امتناع علم دینی، علم به معنای کسب شناخت آیینه وار از پدیده ها تلقی می شود و بر این اساس، هیچ عامل زمینه ای یا انسانی در شکل گیری ماهیت آن تأثیرگذار نیست. اما در نگرش امکان علم دینی، ادعا می شودکه علم در خلأ ایجاد نمی شود، بلکه ذات علم همواره مبتنی بر مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی است که برآیند این عوامل، جهت کلی علم را مشخص می سازد. نتیجه گیری: ماهیت علم به نحو اجتناب ناپذیری متأثر از مبانی و پیش فرض های متافیزیکی آن و اهداف و انگیزه های فاعل شناسا است و به این اعتبار، می توان هر علم را ذاتاً دینی یا غیر دینی برشمرد
مبانی و معیارهای دینی بودن علم از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب معیار و مؤلفه های دینی بودن علم، دیدگاهها و تلقی های مختلفی مطرح است که یکی از آنها، نظریه آیت الله جوادی آملی است. هدف: هدف مقاله حاضر، طرح مبانی و معیارهای دینی بودن علم از منظر آیت الله جوادی آملی و نقد و بررسی آن است. روش : منطق مقاله، بر دو رویکرد روش شناختی استوار است: به لحاظ جمع آوری اطلاعات، از روش اسناد و مدارکی(کتابخانه ای) و به لحاظ تجزیه و تحلیل داده ها، از روش عقلی- تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته ها: در تلقی و رویکرد آیت الله جوادی آملی، دو معیار کلی در باب دینی بودن علم وجود دارد: معیار نخست اینکه، هر گونه ادراکات و علومی که مطابق با واقع باشد، دینی خواهد بود؛ زیرا هر علمی که به بررسی فعل و قول خداوند و همچنین بررسی قول و فعل معصوم بپردازد، علم دینی است. بر این اساس، تمامی علوم حتی علوم انسانی و طبیعی را می توان در زمره علم دینی برشمرد. اما بر اساس معیار دیگر، علم فی نفسه، نه دینی است و نه سکولار؛ بلکه دینی بودن یا سکولاربودن علوم به فلسفه مطلق برمی گردد. نتیجه گیری: دو معیار یادشده، مبتنی بر مبانی خاصی است؛ اعم از مبانی دین شناختی و علم شناختی. این مبانی و معیارها، دارای برایند و نتایج مختلفی در باب علم دینی است که برخی از آنها، از ابهامات و ایرادات این نظریه به حساب می آید؛ اما در عین حال، نظریه یادشده از قوی ترین و جامع ترین نظریه ها در این باب است
بررسی اصالت و کارایی شیوه های رفع تعارض علم و دین از نظرگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف نوشتار حاضر، بررسی اصالت و کارایی شیوه های رفع تعارض ادعایی علم و دین، ارائه شده توسط مصباح یزدی بوده است. روش: پژوهش پیش رو در گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای و در مقام داوری ابتدا از روش توصیفی، در ارائه شیوه های رفع تعارض علم و دین از دیدگاه اندیشمندان غربی و مصباح یزدی بهره برده و سپس با روش تطبیقی، شیوه های اندیشمندان غربی و مصباح یزدی را با یکدیگر مقایسه و با روش تحلیلی، اصالت و کارایی شیوه های مصباح یزدی را ارزیابی کرده است. یافته ها: مصباح یزدی با شیوه های مختلفی مانند شیوه های ناظر به ماهیت، قلمرو، مبنا، منبع و معیار علم، شیوه ناظر به اعتبار معرفت شناختی علم و شیوه تمسّک به برخی نظرات علمی به رفع تعارض ادعایی علم و دین پرداخته است. نتیجه گیری: شیوه های مصباح یزدی به طور عمده مبتنی بر فلسفه علم اسلامی است. این شیوه ها به مقدار زیادی کارامد است و تکرار شیوه های رفع تعارض متفکران غربی نیست.
نقد رویکرد طبیعت گرایی علمی در خصوص رابطه علم و متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طبیعت گرایان، متافیزیک را به عنوان معرفتی پیشینی و مقدم بر علم نمی پذیرند و معتقدند مسیری فراعلمی برای فهم متافیزیکی وجود ندارد. در این دیدگاه، علم به عنوان مطالعه تجربی بر «متافیزیک» مقدّم است و متافیزیکدانان، متافیزیک خود را در «درون» مرزهای علم معاصر شکل می دهند. هدف این محقق در این مقاله، بررسی این مسئله بود که آیا دیدگاه طبیعت گرایان در این خصوص، دیدگاهی منسجم است؟ و آیا در عمل، نظریه های علمی منطبق با الگوی طبیعت گرایان شکل می گیرند و رشد می یابند؟ روش: در این مقاله از روش اسنادی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: ادعای طبیعتگرایان در خصوص رابطه علم و متافیزیک، خود شکن است؛ به این معنا که برای توجیه دیدگاه خود چاره ای جز توسل به متافیزیک ندارند. همچنین بر خلاف نگرش طبیعت گرایان، نظریه های علمی در عمل، هماهنگ با دیدگاه طبیعت گرایان شکل نمی گیرند و متافیزیک به عنوان چارچوبی برای علم، نقشی اساسی در شکل گیری و رشد نظریات علمی ایفا می کند.
مقایسه آرای مارتین هایدگر و سید حسن نصر در باب علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اندیشه هایدگر و نصر در باب علم مدرن بود. در راستای نیل به این هدف، نخست دیدگاه هایدگر در باب علم مدرن، واکاوی و به این امر اشاره شد که وی ماهیت فنّاوری در جهان مدرن را نه امری تکنیکال، بلکه امری متافیزیکی و مبتنی بر سوبژکتیویسم می داند. همچنین او در مصاف با سوبژکتیویسم مترتّب بر علم مدرن، به تفکر هستی شناسانه مبتنی بر از میان برداشتن شکاف میان سوژه و ابژه روی آورده است. سپس در واکاوی دیدگاه نصر در باب علم مدرن، بر این امر تأکید شد که نزد وی، تنها راه مصون ماندن از هجوم امواج فنّاوری و علوم مدرن، گسست کامل از علم مدرن و بازگشت به سنّت و علم قدسی است. در پایان پژوهش نیز به شباهتها و تفاوتهای میان هایدگر و نصر در باب علم مدرن اشاره شد. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی- مقایسه ای بود. یافته ها: اگر چه هایدگر نیز همچون نصر، عقلانیت فنّاورانه مترتّب بر عالم مدرن را به مهمیز نقد کشید؛ اما او همانند نصر قصد وانهادن کامل علم مدرن و بازگشت به دوران قدیم را نداشت و روش شناسی او در مواجهه با علم مدرن، گسستی-پیوستی بود. نتیجه گیری: از نظر هایدگر، تنها راه مواجهه صحیح با فنّاوری و علم مدرن این است که ضمن استفاده صحیح و بهینه از دستاوردهای علمی و فنّاورانه می توان اسیر و خادم فنّاوری هم نشد. اما نصر بر خلاف هایدگر، رویکردی کاملاً گسستی و سلبی در قبال علم و فنّاوری مدرن دارد. واقع امر این است که به دلیل عدم مخالفت دین مبین اسلام با برگرفتن علم و فنّاوری مدرن، رویکرد گسستی-پیوستی در مواجهه با علم و فنّاوری مدرن، راهکاری منطقی تر و کارامدتر در راستای مواجهه با علم مدرن به شمار می آید.
معنا و مناسبات علم ودین در اندیشه امام خمینی«ره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
نسبت علم ودین، یکی از مسائل فلسفه دین بوده که تحلیل های پرشمار و برخاسته از نظرگاه های مختلف، ازجمله نگاه علمی و فرهنگی ارزشی را نیز به خود دیده است. پژوهش حاضر درصدد است دیدگاه امام خمینی«ره» را درباره چیستی علم ودین و نسبت این دو به دست آورد. این پژوهش، به روش تحلیلی و تطبیقی و با تتبع در منابع مکتوب و در کانون بحث، متمرکز بر آثار امام خمینی«ره» شکل گرفته است. یکی از تقسیمات مشهور که امام خمینی«ره» دیدگاه خود را از آن نقطه سازمان می بخشد، تقسیم علم به «حقیقی» و «اعتباری» است. در دیدگاه ایشان، علوم طبیعی به عنوان علوم اعتباری و علوم انسانی به عنوان علوم حقیقی شناخته شده اند. در دیگرسو، دین در نظر امام خمینی«ره» حقیقتی متنزّل از عالَم غیب برای اداره همه امور و شئون حیات دنیوی انسان است که در این زمینه هیچ امر لازمی را فروگذار نکرده است. بر این اساس هدف این تحقیق، یافتن مناسبات علم ودین، با ملاحظه تقسیمات و ویژگی های بیان شده در آراء امام خمینی«ره» می باشد. آنچه این نوشتار بدان دست یافته، نفی تعارض علم ودین، تداخل علم ودین در علوم انسانی و تعامل، تعدیل و تکمیل متقابل در علوم طبیعی از نظرگاه امام خمینی«ره» است.
بررسی نظریه علم دینی استاد رشاد (مبادی، معیارها و ارکان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸
5 - 43
حوزههای تخصصی:
مسأله علم دینی، از مسائل پرچالش در حوزه فلسفه علم و فلسفه دین است. در این زمینه، دیدگاه های مختلفی شکل گرفته است. برخی دیدگاه ها به صورت خام و اولیه و برخی دیگر در ساختار و قالب یک نظریه علمی ارائه شده است. از جمله دیدگاه هایی که دارای ساختار نظریه است «نظریه علم دینی» استاد علی اکبر رشاد است. این نظریه با عنایت به آسیب های علوم رایج و نقد آن ها و همچنین ظرفیت های دین اسلام و تحقق رسالت و غایت دین، شکل گرفته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی و فلسفی قصد دارد نظریه استاد رشاد را از نظر مبادی، معیارها و ارکان علم دینی مورد نقد و بررسی قرار دهد. مقاله حاضر ضمن تقریر این نظریه به نقاط قوت و ضعف آن اشاره کرده و به نتایج زیر دست یافته است: الف) برخی نقاط قوت نظریه عبارتند از: جامعیت نسبی، داشتن چارچوب نظری، مبتنی بر مبانی معتبر و دینی و امثال آن. ب) برخی از ابهامات و خلاء های احتمالی عبارتند از: صعوبت قلم، عدم دقت در کاربرد برخی مفاهیم و اصطلاحات، ابهامات در تعریف علم دینی، ابهامات در معیارهای علم دینی و امثال آن.
معمای انقلاب علمی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
67 - 99
حوزههای تخصصی:
علم در تمدن اسلامی، علی رغم برخی پیشرفت هایی که داشت، نتوانست یک تغییر یا انقلاب جدی را در خود به وجود آورد و به گمان برخی از اندیشمندان آخرسر با رکود و افول مواجه شد. در این نوشتار، به بررسی و ارزیابی برخی از عواملی می پردازیم که از آن ها به عنوان موانع بروز تحول در علم ورزی تمدن اسلامی یاد می شود. در این راستا عواملی مانند حاکمیت تفکر اشعری و تضادش با پژوهش در علوم تجربی، نبود حمایت های اجتماعی و اقتصادی، و همچنین فلسفه ارسطویی را بررسی و تحلیل می کنیم. سعی می کنیم نشان دهیم که اشاعره آنگونه که عموما تصور می شود، مخالف علم ورزی نبودند و چه بسا اگر واقعا چهارچوب فکری آنان در علم ورزی حاکمیت پیدا می کرد، احتمالا شاهد تحولاتی چشم گیر در علم تمدن اسلامی می بودیم. بدین ترتیب، نقش تخریبی اشاعره را تعدیل می کنیم. در ادامه، ضمن پذیرش اهمیت حمایت های اجتماعی و اقتصادی در توسعه علم در دوران طلایی تمدن اسلامی، لزوم توجه به روش شناسی را مورد تاکید قرار می دهیم. با تکیه بر مثال هایی تاریخی از نورشناسی ابن هیثم و اسطرلاب زورقی، از یک طرف، نقش تخریبی روش شناسی مبتنی بر فلسفه ارسطو را مجددا تایید می کنیم و، از طرف دیگر، مساهمت مان در رابطه با تعدیل نقش تخریبی اشاعره را به شکل انضمامی تری توضیح می-دهیم.
الزامات سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری در جمهوری اسلامی ایران با استفاده از روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
5 - 52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چیستی الزامات سیاست گذاری علم،فناوری و نوآوری در جمهوری اسلامی ایران به روش فراترکیب انجام شده است. در این فراترکیب کیفی، جامعه پژوهش شامل تمامی مقاله های مرتبط در راستای اهدف پژوهش بوده است.ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش کیفی به صورت کتابخانه ای و با بررسی مقالات علمی پژوهشی از طریق جست وجو در منابع مربوطه، با انتخاب مناسب کلیدواژه و رصد پایگاه های اطلاعاتی است.در این فراترکیب کیفی، جامعه پژوهش شامل تمامی مقاله های مرتبط در راستای اهدف پژوهش بوده است. در مجموع 59 مقاله براساس کلیدواژه های مناسب یافت و براساس ملاک ورود عنوان، 11 مقاله حذف و براساس ملاک خروج بررسی چکیده و محتوا 24 مقاله حذف و در نهایت 24 مقاله انتخاب شد.در نتیجه یافته های حاصل از پژوهش به استخراج 198 کد اولیه درکدگذاری باز، ۵۹ مولفه فرعی درکدگذاری محوری و در نهایت در کدگذاری انتخابی توسط،پژوهش گر 8 مولفه اصلی(1- توجه به بازیگران،ذینفعان و نهادهای واسط 2- توجه به بخش خصوصی 3- توجه به دانشگاه ها و تعاملات بین المللی با انتقال دانش و تجربیات 4- وجود پایگاه و منبع اطلاعاتی جامع و واحد 5- وجود یک مرکز و نهاد واحد در خط مشی گذاری،دراجرا، ودر نظارت و ارزیابی 6-وجود یک مدل منسجم جهت یکپارچگی بین سیاست گذاران،مجریان و قوانین و اسناد بالادستی 7- تکمیل و ایجاد زیر ساخت مناسب با شناسایی وضعیت موجود،تبیین اشکالات موجود و ارائه راهکار 8- وجود یک ساز وکار مناسب در ارزیابی) به عنوان الزامات سیاست گذاری علم،فناوری و نوآوری شناسایی گردید.
دیپلماسی علمی و فناوری و توسعه منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
175 - 191
حوزههای تخصصی:
دنیای چندبُعدی شده در تمام امور خود نیازمند داشتن متغیر جدید به نام دیپلماسی علمی است. هیچ واحد بین الملل و دولت مستقلی نمی تواند این بُعد نوین سیاست را نادیده بگیرد. دیپلماسی علم به عنوان ساحتی نرم از قدرت نه تنها با استفاده از متغیر علم سیاست و روابط بین الملل، بلکه با درون مان کردن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و وابسته گی جدید آنها به ماهیت علم، مرزهای جدیدی در مفهوم شناسی نوینی تأسیس کرده است. یکی از این مفهوم شناسی ها ارتباط درهم تنیده دیپلماسی علم و توسعه است. کشور ایرن در منطقه غرب آسیا با داشتن نیروی جوان و تحصیل کرده و دارای تجربه رشد مداوم شاخص های علمی و فناورانه، زمینه قطعیِ استفاده از این متغیر در توسعه سیاست خارجی خود را داراست. بنابراین، مهمترین وجه عمومی کشور ایران در شرایط کنونی استفاده کامل از این ظرفیت بی بدیل در توسعه منطقه ای با در نظر گرفتن اولویت های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. این پژوهش در روشی کیفی و با بررسی اسناد مختلف در حوزه های مدنظر و با برشمردن ویژگی های هر کدام از این متغیرها، منطق ارتباط دیپلماسی علمی و توسعه منطقه ای را واکاوی کرده است.
دانش بومی و توسعه روستایی: ریشه ها وچالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
226 - 239
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر هم زمان با تحول پارادایمی در ادبیات توسعه با جهت گیری معرفتی درون گرایانه، دانش بومی به عنوان یکی از گزینه های مؤثر برای توسعه روستایی از سوی نظریه پردازان مطرح شده است. این مقاله به ارزیابی ظرفیت جایگزینی این رویکرد می پردازد و با بررسی ریشه های پیدایش این رویکرد بر این باور است تأکید صرف بر آن نوعی افراط گرایی شبه معرفتی بوده و محل مجادله و مناقشه است. در این راستا، به دو عامل عمده اشاره می کند: تجربه نه چندان موفق برنامه های توسعه با ماهیت تکنوکراتیک آمرانه؛ و ظهور گفتمان های انتقادی مانند پسانوگرایی و پسااستعمارگرایی. مقاله استدلال می کند که این باور نوعی موضع گیری های رادیکالی (له و علیه) را نسبت به دو معرفت (بومی و علمی) سبب شده که ریشه در دوگانه گرایی تقابلی دکارتی دارد که در عمل به تقابل های قطبی مبالغه گرایانه و تجریدگرایی از واقعیت ها انجامیده است. مقاله نتیجه می گیرد که علی رغم مزیت های مطرح شده برای دانش بومی، این دانش مستعد چالش های مختلفی مانند رمانتیزه شدن، بی توجهی به تمایزپذیری و مناسبات قدرت، تمرکز بر تجارب و مهارت ها، خاص گرایی و وابستگی به جغرافیاها و متن ها ، خصلت ایستایی و غیره است. باتوجه به قدرت هژمونی بالای علم جدید/رسمی، برای ایجاد توازن شناختی، مقاله اقدامات عملی مشتمل بر ترویج آگاهی از دانش بومی به عنوان شکلی از آموزش استعمارزدایی تا توسعه کنش های جمعی پایدار سیاسی را برای مقابله با فرایند قدرت و سلطه توصیه می کند.
اشتباه در شخص در جرایم علیه تمامیت معنوی اشخاص با رویکردی به نظریه شرّ انتقال یافته
منبع:
قضاوت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
25 - 36
حوزههای تخصصی:
اشتباه در شخص در حقوق کیفری ایران در مبحث «جنایات» در بند پ ماده 292 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، به عنوان عامل مؤثر بر رکن روانی جرم مورد بررسی قرار گرفته است. در حقوق کامن لا نیز اشتباه در شخص در مبحث قتل مطرح شده و طبق این دیدگاه که «هدف به دنبال گلوله است»، اعتقاد بر این است که این اشتباه تأثیری بر عمدی بودن بزه واقع شده بر جرم دیده نامقصود ندارد. پرسشی که مطرح می شود این است که در حقوق ایران، آیا این اشتباه صرفاً به جرائم علیه تمامیت جسمانی اختصاص دارد یا درخصوص سایر جرائم خصوصاً جرائم علیه تمامیت معنوی، مؤثر است؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که بر خلاف نظریه شر انتقال یافته در حقوق کامن لا، در حقوق ایران، اشتباه در شخص در تشکیل سوءنیت مطلقِ جرائم عمدی به عنوان نوعی اشتباه در موضوع بزه (یعنی انسان معیَّن) مؤثر است به نحوی که تأثیر رفتار مقصود بر هدفِ نامقصود، اصولاً به لحاظ فقدان قصد موضوع، موجب زوال عنصر روانی عمدی می گردد، مگر اینکه درصورت فقدان قصد، علم به عنوان جایگزینِ قصد محرز و مسلّم باشد. نتیجتاً در جرائم علیه تمامیت معنوی اشخاص، با عنایت به ماده 144 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 می توان دو فرض را در نظر گرفت؛ نخست اینکه مرتکب بدون قصد، جرم دیدهِ نامقصود را مخاطب جرائم علیه کرامت یا شخصیت معنوی قرار داده و نیز علم به موضوع رفتار نداشته است (عدم قصد و علم). دوم، مرتکب با وجود فقدان قصد، می دانسته یا باید می دانسته رفتار وی منتهی به جرم علیه شخصیت معنوی بزه دیده نامقصود می گردد (عدم قصد و وجود علم). در فرض اول، به لحاظِ فقدان عنصر روانی، بری است و در فرض دوم به لحاظ احراز عنصر روانیِ علمی، مجرم است و اشتباه تأثیری ندارد. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع می پردازد.
بررسی انتقادی نظریه «انکشاف» و ارائه نظریه «انفطار» درباب حصول علم بر اساس آثار و مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
چگونگی تحقق علم در نفس ناطقه انسان از محوریترین مباحث معرفت شناسی است. این مهم، بر اساس مبانی صدرایی، بویژه اصل نظام توحیدی ذات مظاهر یا همان وحدت شخصی وجود ، تبیینی نو بخود گرفته که نظریه «انکشاف» جدیدترین نظریه در اینباره است. اما بر نظریه «انکشاف» نقدهایی وارد شده که عبارتند از: خلط میان نفس کلیه و نفوس جزئیه؛ عدم بساطت تام نفوس جزئی، نقض بساطت با بطون و ظهور، عدم استکمال نفس، تبیین ناپذیری علم اجمالی و تفصیلی، منافات بساطت با وجود حجابها. مقاله حاضر، با بازخوانی دقیق آثار صدرایی و توجه خاص به نوآوریهای وی در موضوع نفس، ضمن رفع نقد وارده بر نظریه «انکشاف»، به نظریه یی جدید رسیده که آن را «انفطار» نام نهادیم. تقریر کلی نظریه «انفطار» چنین است: نفس انسان بر اساس تجرد، بساطت و اشتداد وجودی حاصل از حرکت جوهری، وجود واحد سیال اتصالی است که هر «آن»، در صیرورت است؛ بهمان نحو که خود نیز صیرورت و نمودی از نفس کلیه الهی است. هر مرحله از این صیرورت، نحوه یی از حصول علم است که با نظر به نوع معدات، حصولی یا حضوری خوانده میشود. «انکشاف»، ناظر بر «بودن» است اما «انفطار» مبین «شدن و شکوفایی» خواهد بود.
تحلیل تقریرهای برهان نظم و پاسخ به اشکالات وارد بر آن بر مبنای نوع حجت منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
برهان نظم از ساده ترین و رایج ترین براهینی است که انسان را به ماوراء عالم ماده پیوند می زند. انسان ها از دیرباز با تعقل در ساختار موجودات و غایتمندی آنها به وجود ناظمی علیم و حکیم اذعان کرده اند. تقریرهای مختلفی از این برهان با درجاتی متفاوتی از قوت و دقت در سخن اندیشمندان اسلامی و غربی دیده می شود که ازطریق برهان، تمثیل یا استقراء و با تکیه بر مصادیق جزئی یا کلی نظم در طبیعت درصدد اثبات ناظمی هوشمند است. فهم صحیح برهان و تحلیل درست مقدمات آن بر پایه عقل می تواند اعتبار و وجاهت آن را در اثبات ناظمی الهی افزایش دهد و ما را در پاسخگویی به قسمت عمده ای از اشکالات وارد بر آن یاری رساند. این نوشتار از نگاه معرفت شناسی و به روش توصیفی تحلیلی به بررسی اشکالات وارد بر این برهان می پردازد و با تکیه بر شرایط انواع حجت های منطقی درصدد رفع و پاسخگویی به آنها با تبیین جایگاه و نقش آفرینی عقل در این برهان است و به دفاع از وجاهت و اعتبار آن در اثبات ناظمی فرامادی و ابطال عقیده مادی گرایان می پردازد.
اقدامات علمی عثمان دان فودیو در غرب افریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
116 - 135
حوزههای تخصصی:
عثمان دان فودیو (1754-1817م) از معروف ترین رهبران سیاسی مذهبی و همچنین از چهره های شاخص علمی و فرهنگی در سده های اخیر در غرب افریقاست. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، بر این هدف است که ابعاد علمی و آموزشی شخصیت عثمان دان فودیو را تبیین کند و به این سوال اساسی پاسخ بدهد که عثمان دان فودیو چه اقداماتی در زمینه رونق علم و دانش در منطقه غرب افریقا انجام داد؟ براساس یافته های پژوهش، عثمان دان فودیو پس از تحصیل علوم مختلف از محضر اساتید گوناگون و کسب مراتب علمی و عرفانی، به تبلیغ دین اسلام در سراسر منطقه هاوسا پرداخت و کوشید از طریق ترویج یادگیری و دانش، اسلام را در منطقه غرب افریقا احیا نماید. دان فودیو پس از پیروزی قیامش و تشکیل خلافت سوکوتو به نهادینه سازی آموزش و تربیت در سراسر خلافت سوکوتو، در سطحی وسیع و بین همه طبقات جامعه، پرداخت و شهرهای منطقه غرب افریقا را به مراکز بحث و بررسی علوم دینی و غیردینی و محلی برای تعلیم و تربیت دانشمندان بزرگ بدل کرد و بدین ترتیب، سبب رونق فرهنگ و تمدن اسلامی در منطقه غرب افریقا گشت.
بیماری: تنزل یا تعالی، نگاهی صدرایی به بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۹)
88 - 100
حکمت بروز بیماری از مسائل پیچیده انسان در اعصار مختلف بوده است. در متون انسان شناسی سلامتی را برای تعالی انسان ضروری می دانند و بیماری را سدی برای پیشرفت بشر می شناسد. اما در روایات اسلامی به سازنده بودن بیماری اشاره شده است. این مقاله به تحلیل تأثیر بیماری بر تعالی انسان با نظر به فلسفه متعالیه همت گماشته است تا گامی در جهت غایت شناسی بیماری باشد. بنابراین به روش کتابخانه ای و با در نظر داشتن اصول فلسفی، حکمت متعالیه به تحلیل اثر یا اثرات بیماری بر انسان می پردازد. این تحقیق روشن می سازد که برخلاف نظر بسیاری از پزشکان و فلاسفه که بیماری را مُخِل رشد و تعالی انسان معرفی می کنند؛ بر اساس اصول حکمت متعالیه بیماری می تواند یکی از مهم ترین ابزار صعود و تعالی نفس انسان باشد. به عبارتی بیماری در همان نقش هایی که برای تعالی انسان مُضِر به نظر می رسد، می تواند یاری گر ارتقای او باشد. بر این اساس بیماری می تواند حداقل بر علم آموزی، عبادت، ذکر، تفکر و رأی، درک لذات، کنترل تشویش و اضطراب اثراتی مفید داشته باشد و حتی بهتر از سلامتی انسان را متنبه نموده، تعالی بخشد.
واکاوی حجیّت خبر واحد در اعتقادات و تکفیر منکرین آن از دیدگاه امامیه و شافعیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
291 - 318
حوزههای تخصصی:
موضوع حجیّت داشتن خبر واحد در اعتقادات دینی و تکفیر منکرین این گونه اخبار از مباحث چالشی در حوزه معرفت شناسی دینی است، و دو مذهب امامیه و شافعیه نیز از آن مستثنی نیستند. در این مقاله؛ آرای علمای دو مذهب توصیف عینی گردیده و موضوع پس از تبیین کامل، تحلیل تطبیقی شده است. اکثر علمای امامیه و شافعیه حجیّت این اخبار را در مسائل غیر اعتقادی پذیرفته و به آیات؛ نبأ و نفر، روایات قطعی-الصدور، اجماع و سیره عقلا استناد نموده اند. متقدمین امامیه قائل به عدم حجیّت اخبار آحاد در اعتقادات ولی متأخرین آنها حجیّت این اخبار را در اعتقادات اگر محتف به قرائن باشد قبول دارند. شافعیه نیز خبر واحد را اگر محفوف به قرائن یا مورد قبول امت باشد، مفید علم دانسته و در اثبات اعتقادات حجت می دانند. علمای دو مذهب، به دلیل تنوع طرق حصول علم و یقین نسبت به اخبار آحاد و استدلالی بودن علم حاصل از این اخبار، منکرین آن را تکفیر ننموده اند. نزدیکی دیدگاه دو مذهب، دلیل بر وجود اشتراکات علمی و نظری جهت همگرایی و تقریب بین آنهاست.
تخریب مبانی تمدنی در بستر ژورنالیسم اندیشه سایبری
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
87 - 109
حوزههای تخصصی:
علم و فرهنگ ازجمله مسائل هستند که همواره با یکدیگر ارتباط داشته و نظریه پردازان مختلف به دنبال کشف نوع ارتباط بین آن ها هستند. بر اساس دیدگاه فلسفه اسلامی، علم به عنوان پایه و مبنای فرهنگ و تمدن جوامع بشری معرفی می شود که برای قضاوت آن تمدن باید به بررسی مبانی علمی آن پرداخت. از این رو در صورت تخریب یا تزلزل مبانی علمی یک فرهنگ و تمدن، قابل دفاع بودن شعارها و آرمان های آن از بین رفته و پای تحریف به عرصه آن باز می گردد. یکی از مهمترین عوامل تزلزل ساختمان علم، تنزل مقام صدور آن از جایگاه متافیزیکی و سقوط آن به ورطه زبان و پدیده های اجتماعی است. این تنزل که نتیجه ای جز ورود مقوله نسبیت به ساختمان علم ندارد، هنجارهای فرهنگی برآمده از آن علم را نیز متزلزل ساخته و آن ها را عصری می نماید. ژورنالیسم اندیشه مدرن یکی از مهمترین ابزارهایی است که با تنزل ساحت علوم به ادبیات سطحی و مبتذل، با وجود همراه سازی توده جامعه با خود، ریشه های علمی تمدن جوامع را نشانه می رود. مدل سایبری و معاصر این نوع از ژورنالیسم نیز به دلیل ویژگی های خاصی همچون برساختی بودن محتوا، اقتضایی و زمانمند بودن، غلبه فردگرایی، ابتنای بر مولتی مدیا، محوریت زبان و مخاطب محوری، نسبت به مدل های پیشین تاثیرگذاری بیشتری در مسیر تنزل ساحت علم و تخریب مبانی تمدنی دارد. در کشور ما نیز ژورنالیست های اندیشه فعال، در تحلیل مسائل مختلف ابتدا به سراغ ناموجه نشان دادن مبانی اندیشه ای نهفته در عناصر و هنجارهای فرهنگی رفته و درنهایت به صورت غیرمستقیم، اصل ایدئولوژی اسلام و انقلاب را نشانه می روند. مقاله پیش رو سعی دارد تا با استفاده از روش تجربه نگاری فضای مجازی، فرآیند این تخریب را تبیین نماید.
تبیین تربیتی چگونگی تبدیل علم به ایمان در دیدگاه علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در تربیت دینی که مهم ترین بعد تعلیم و تربیت است، باید علم و آگاهی و احساسات متربی در مسیری مثبت جاری شود و عواطف او درگیر ایمان گردد. تحقق یا شکل گیری ایمان و به ویژه ایمان به خدا، از مسائل پیچیده در فلسفه، الهیات و بلکه روان شناسی بوده است. اندیشمندان در ضمن مباحث فلسفی، کلامی، اخلاقی، تفسیری و روان شناختی، اشاراتی به بحث ماهیت علم و ایمان و ارتباط این دو برحسب استنباط خود از متون دینی نموده اند. یکی از دیدگاه های مطرح در این زمینه، دیدگاه نظام مند و منسجم علامه مصباح یزدی(ره) است که ارزش بررسی توسط پژوهشگران عرصه علوم انسانی و معارف دینی را داراست. تبیینِ تربیتیِ نحوه شکل گیری ایمان برای تدوین الگوی تربیت دینی، مسئله ای است که نبودش احساس می شود. لذا هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیل محتوا، دیدگاه علامه مصباح(ره) را در مورد ماهیت علم و ایمان و ارتباط این دو عنصر با یکدیگر، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، تا از این طریق تبیینی تربیتی از چگونگیِ تبدیل علم به ایمان از منظر ایشان ارائه دهد. یافته تحقیق این است که بر اساس تحلیل های انجام شده، تصدیق عقلی بایستی با یکی از گرایش های فطری نفس همگام شود تا خوشایند نفس انسان گردد و بدان شوق پیدا کند و سرانجام به تصدیق قلبی تبدیل شود و ایمان حاصل گردد.