مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
علم دینی
حوزههای تخصصی:
هدف : نوشتار حاضر با هدف پاسخ به این پرسش که آیا در فرایند تولید علوم انسانی اسلامی، شاهد تغییر ماهیت و بنیادهای این علوم خواهیم بود، یا صرفاً با حفظ ماهیت، تغییراتی در هویت آنها پدید می آید؟ و در نهایت، ترجیح دیدگاه تأسیس بر دیدگاه تهذیب، انجام شد. روش: در گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای و در استنتاج دیدگاه، از روش توصیفی تحلیلی و در کارکردها و برایندها، از روش اجتهادی بهره برده است. یافته ها: ضمن نقد دیدگاه یگانه انگار، دیدگاه دوگانه انگار بر اساس دلایلی مورد پذیرش قرار گرفت. نتیجه گیری: اولاً: عناصر ماهیت ساز این علوم از عواملی مانند گزاره های کلامی اثر می پذیرند و برایند آن، اسلامیت این علوم است؛ لذا اسلامیت به ماهیت علوم انسانی مرتبط است. ثانیاً: پذیرش نظریه تناسق در ملاک تمایز علوم و اقتضائات ارتباط سه سطحی مؤلفه های علم، می تواند توجیه مناسبی را برای پذیرش این مدعا ارائه کند. از سویی در بحث علم دینی، معنای دیسیپلین علم، محوریت دارد و از سویی دیگر، تأثیر گزاره های کلام شیعی بر مؤلفه های علوم انسانی از حیث قلمرو، حداکثری و از حیث میزان، بنیادین است؛ به گونه ای که چاره ای جز پیشنهاد عناصر ماهیت ساز جدید در علوم انسانی اسلامی وجود ندارد.
آموزش دینی علم: از رویکرد بین رشته ای تا آموزش خداباورانه علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۹)
1036 - 1021
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی راه حلهایی برای پاسخ این پرسش بود که چگونه می توان در پرتو نظریه های علم دینی، آموزش دینی علم سازگار داشت. این پرسش که خود ذیل مسئله «کاربست علم دینی در آموزش علوم» تلقی می شود، در تحلیل دقیق تر مسئله، به پرسش از امکان و سازگاری «آموزش دینی علم» تقلیل یافته بود. روش : در راستای هدف تحقیق، سه فرضیه مطرح شد و فرضیه ها با روشی تحلیلی- فلسفی، هم در پرتو نظریه علم دینی مهدی گلشنی که متناسب ترین نظریه با علوم طبیعی است و هم از منظر سازگاری برساخته «آموزش دینی علم»، بررسی شدند. یافته ها: پس از تحلیل و بررسی و تدقیق فرضیه ها، یافته های این پژوهش نشان داد که در حوزه آموزش علوم: نخست، «آموزش خداباورانه علم» رویکردی حداکثری برای «آموزش دینی علم سازگار» است؛ دوم، «آموزش خداباورانه علم» در ساحت نگرش قابل تحقق است؛ سوم، رویکرد بین رشته ای، رویکردی منصفانه و حداقلی در برنامه «آموزش دینی علم سازگار» است. نتیجه گیری : برای دستیابی به «آموزش دینی علم سازگار»، می توان در طیفی از راه حلها از رویکرد بین رشته ای(رویکرد حداقلی) تا آموزش خداباورانه علم(رویکرد حداکثری) عمل کرد.
الزامات نهادی مدیریتی تحوّل علوم انسانی در گام دوم انقلاب تحلیلی بر مبنای عقلانیت نقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این این پژوهش، بررسی عوامل نهادیِ عدم توفیق مطلوب در زمینه تحوّل علوم انسانی در گام اول انقلاب اسلامی و ارائه رهنمودهایی برای برنامه ریزی بهتر در آینده، با الهام از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. روش: این بررسی مبتنی بر رویکرد عقلانیت نقّاد در ارتباط با رشد و توسعه علم و فنّاوری و مطالعه آسیب شناسانه اقدامات انجام شده در گام اول انقلاب(تأسیس مراکز فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی و سیاستگذاری) انجام شده است. یافته ها: «رویکرد محوری نداشتن مراکز فعال در زمینه تحوّل علوم انسانی»؛ «گستردگی اهداف و برنامه های این مراکز»؛ «انجام فعالیتهای غیر مرتبط با مأموریت اصلی آنها»؛ «نداشتن خبرگزاری تخصصی با محوریت تحوّل علوم انسانی» و «نداشتن نقشه راه تحوّل و ارتقای علوم انسانی» از عواملی اند که تحوّل علوم انسانی را با مانع روبه رو کرده اند. نتیجه: بدون انجام آسیب شناسی مرتب اقدامات گذشته در زمینه تحوّل علوم انسانی و رفع موانع پیش روی این حرکت، دستیابی به هدفی که در چندین سند بالادستی نظام مرتب بر آن تأکید شده است، ممکن نیست.
طرحی پیشینی برای طبقه بندی علوم با رویکرد توحیدی به تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برای ساخت تمدن نوین اسلامی مبتنی بر دانش بومی و اسلامی، تقسیم بندی علوم برخلاف سایر تقسیم بندی هایی که با نگاهی پسینی به موضوع، روش و غایتِ دانش های موجود انجام شده است، باید با نگاهی پیشینی به معلم حقیقی آن یعنی خداوند علیم صورت پذیرد. هدف این پژوهش ارائه طرحی پیشینی برای تقسیم بندی علوم بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و با روش کتابخانه ای مبتنی بر روش اجتهادی و تحلیل عقلی سامان یافته است. یافته ها: تفکر عمیق در ساحات حیات با هدف کشف، خلق، تغییر، مدیریت، کاربرد و تعالی آن در راستای معنایابی و معناسازی زندگی خوشایند، علاوه بر جهت مندی ما را به دسته بندی جدیدی از علوم رهنمون می سازد. نتیجه گیری: مدل مفهومی حلزونی دانش با تقسیم بندی شش گانه علوم به کشفی، تولیدی، تغییری، مدیریتی، کاربردی و متعالی؛ و مدل میانجی دانش در جهت ساختار اجرایی تولید علم در سه بسته علوم اندیشگاهی، دانشگاهی و کاربستی، برای تمدن نوین اسلامی پیشنهاد شد.
مبانی قرآن شناختی برای حکمی سازی علم مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در قرآن کریم گزاره های هدایتگری وجود دارد که می توان از آنها گزاره های مشاوره ای را استنباط کرد. تحقق این امر، نیازمند مبانی جامع و مانعی است تا این استنباط ها از استواری لازم، برخوردار و مانع تحریف آنها شود. لذا هدف از انجام این مقاله، تبیین مبانی قرآن شناختی با نگاه به الگوی حکمی- اجتهادی، برای حکمی سازی علم مشاوره در دو حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از آیات کریمه بود. روش: روش این پژوهش، کتابخانه محور از نوع کاربردی، میان رشته ای و مسئله محور است. طریق اندیشه ورزی روی داده های کتابخانه ای نیز تبیینی و استنتاجی بود. یافته ها: مبانی قرآنی در حیطه امکان حکمی سازی علم مشاوره، جامعیت قرآن و گستره آن در هدایتگری بشر، فطری بودن آموزه های قرآنی، حکیم بودن کلام قرآن، مناسبت ویژگی های زبان قرآن با اصول مشاوره و وجود موضوعات مبنایی آموزه های مشاوره ای در قرآن کریم است. در حوزه جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآنی، آیات دالّ بر تدبّر در قرآن کریم است. نتیجه گیری: با توجه به مبانی یافت شده در حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآن، آیات کریمه بستر مناسب برای ایجاد نظام مشاوره ای را فراهم می کنند.
بررسی نظریه علم دینی استاد رشاد (مبادی، معیارها و ارکان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۸
5 - 43
حوزههای تخصصی:
مسأله علم دینی، از مسائل پرچالش در حوزه فلسفه علم و فلسفه دین است. در این زمینه، دیدگاه های مختلفی شکل گرفته است. برخی دیدگاه ها به صورت خام و اولیه و برخی دیگر در ساختار و قالب یک نظریه علمی ارائه شده است. از جمله دیدگاه هایی که دارای ساختار نظریه است «نظریه علم دینی» استاد علی اکبر رشاد است. این نظریه با عنایت به آسیب های علوم رایج و نقد آن ها و همچنین ظرفیت های دین اسلام و تحقق رسالت و غایت دین، شکل گرفته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی و فلسفی قصد دارد نظریه استاد رشاد را از نظر مبادی، معیارها و ارکان علم دینی مورد نقد و بررسی قرار دهد. مقاله حاضر ضمن تقریر این نظریه به نقاط قوت و ضعف آن اشاره کرده و به نتایج زیر دست یافته است: الف) برخی نقاط قوت نظریه عبارتند از: جامعیت نسبی، داشتن چارچوب نظری، مبتنی بر مبانی معتبر و دینی و امثال آن. ب) برخی از ابهامات و خلاء های احتمالی عبارتند از: صعوبت قلم، عدم دقت در کاربرد برخی مفاهیم و اصطلاحات، ابهامات در تعریف علم دینی، ابهامات در معیارهای علم دینی و امثال آن.
چالش ها و کارکردهای علم دینی از منظر استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
11 - 32
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های متنوع در مورد علم دینی، نشان دهنده تنوع فکری در این زمینه است.نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی به عنوان یکی از نظریات برجسته در این حوزه، توجه ویژه ای را در میان اندیشمندان به خود جلب کرده است.نهادینه شدن این نظریه می تواند به ایجاد تحولی عظیم در سطح جهانی منجر شود.تحقیق حاضر به بررسی چالش ها و کارکردهای نظریه علم دینی ایشان پرداخته است.یافته های تحقیق نشان می دهد چالش هایی مانند تقابل با علم الحادی،تعارض بین عقل و نقل، نهادینه شدن طبیعت به جای خلقت، تعارض احتمالی نتایج و محصولات دانش تجربی با علم دینی، استقرار علم غربی هویت برانداز، چالش تقابل وحی و عقل و وجود تفکر قارونی در میان دانشمندان از جمله موانع اصلی در مسیر تحقق علم دینی هستند. هرکدام از چالش های مذکور نیازمند تحقیق مستقلی است، لیکن در این تحقیق صرفا به تبیین آنها و ارائه پاسخ اجمالی به آنها بسنده شده است. همچنین کارکردهای این نظریه شامل رویکرد حداکثری به دین، وحدت علم و دین، جامعیت منابع معرفتی، کمال انسانی، نیل به حیات طیبه، وحدت حوزه و دانشگاه، هم افزایی عقل و نقل، تسریع در تمدن سازی، دسترسی به منبعی فراتر از عقل، و رفع تعارض میان علم و دین می باشد. این کارکردها نه تنها زمینه ساز تحول در تمدن اسلامی هستند بلکه بستری برای تعامل میان حوزه های مختلف دانش فراهم می آورند. این تحقیق بر اهمیت این نظریه به عنوان راهکاری برای مواجهه با چالش های معاصر و بهره برداری از فرصت های پیش رو تأکید می ورزد.
بررسی نظریه «جهت داری علم»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علم دینی پیشنهاد شده. یکی از مراکزی که با سابقه طولانی به این امر اهتمام ویژه ای داشته و تولیدات و نظریات پیرامونی قابل توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی قم» است. بررسی هویت علم دینی مورد نظر فرهنگستان علوم تا قبل از تبیین و بررسی مبانی آن امری خطاست و محققین را به مغالطات فراوان مبتلی خواهد کرد. فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به مبانی ششگانه غرب شناختی، جامعه شناختی فرآیند تولید علم، معرفت شناختی، فلسفی، منطقی، روش شناسی، دین شناسی معتقد است. یکی از نظریات ویژه فرهنگستان که به منزله رنسانسی در مباحث معرفت شناسی محسوب می شود نظریه «جهت داری علم» است. این نظریه یکی از مبانی ابداعی و بسیار تاثیرگذار فرهنگستان در تحلیل هویت علم دینی است. در نوشته حاضر با بهره گیری از روش تحقیقات کتابخانه ای و بررسی عقلانی مباحث به تبیین زوایای مختلف نظریه جهت داری علم و نقد آن پرداخته ایم. پرداختن به این نظریه از جهت ریشه ای بودن آن و ایجاد امکان نقد باقی نظرها و آثار علمی فرهنگستان از اهمیت خاصی برخوردار است. ویژگی دیگر خاص این تحقیق بهره بردن از آثار موجود در مخزن فرهنگستان است که بعضا منتشر نشده است.
روش شناسی علم دینی؛ نقدِ روش شناختیِ الگوی حکمی- اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
221 - 249
حوزههای تخصصی:
تحقق تمدن نوین اسلامی بدون عنصر دانش نو و آن نیز بدون مطالعات علوم انسانیِ اسلامی شدنی نیست. یکی از خلاء های مطالعات علوم انسانیِ اسلامی امروز مطالعات روش شناسی بوده و الگوی حکمی اجتهادی به عنوان یکی از روش های علوم انسانیِ اسلامی محل بحث و نقد و بررسی علمی است. از سوی دیگر، «نقد علمی»، تحلیل و ارزیابی امتیازات و کاستی های یک اثر علمی است و بر این اساس در مقاله پیش رو به نقد علمیِ "الگوی حکمی- اجتهادی علوم اجتماعی اسلامی"، و ارزیابیِ نقاط امتیاز و کاستی های آن پرداخته می شود. مواردی مانند: اهتمام به نظریه پردازی، اهتمام به مساله علم دینی، ضرب در سنّت فلسفی صدرایی و سنت اجتهادی، توجه به جنبه های روش شناختی، اهتمام به نظریه پردازی و به روزسازی الگو در ذیل نقاط قوت مطرح شده و همچنین نقاط ضعف به دو دسته نقاط ضعف ساختاری و محتوایی تقسیم می شوند مانند: فقدان تعریف جامع و مرزگذاری مفاهیم، عدم نظام مندی نسبت الگو با طبقه بندی علوم، پَرش های ساختاری، نحوه تلقی از علوم اجتماعی، اغتشاش مفهومی، معیار نظریه معرفت شناختی، و مسائل روشی. در این پژوهش از روش تحلیلی – انتقادی بهره بردیم و در نهایت بر این نکته تاکید شده که همواره نقدهای متدیک(روش شناختی) برنقدهای محتوایی مقدّم هستند چرا که از چگونگی شکل گیری ساختار علمی یک پژوهش سخن می گویند و تا چارچوبی روشمند تنظیم نشود، راهی به سوی سرزدن یک اندیشه، دیدگاه، یا نظریه علمی باز نخواهد شد.
ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی: پارادایمی بالقوه میان پارادایم های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
245 - 270
حوزههای تخصصی:
ضرورت برنامه درسی اسلامی موضوعی بنیادی و مغفول است که در این مقاله اختصاصاً به آن پرداخته شده است. در ابن پژوهش با روش تحلیلی و نظرورزانه، نگاه شمول گرایانه و جامعی به ضرورت برنامه درسی اسلامی مطرح شده است که ضمن تبیین اندیشه های موجود، به روی فعالان این حوزه، دریچه های جدیدی می گشاید و هم خط سیر ضرورت برنامه درسی اسلامی را از نگاهی سلبی تا نگاهی ایجابی تبیین می کند. ضرورت های چهارگانه توصیفی، پیامدی، انتقادی، و خلق و تولید مهمترین انواع ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی هستند که از دل منابع استقراء شدند. اما در این میان ضرورت نظریه ای، آن وجهی است که مورد تکید نویسندگان می باشد. این ضرورت بیانگر این است که تا شالوده های نظری و دانشی درباره برنامه درسی اسلامی به خوبی تدوین نشود، منطقاً امیدی به ظهور آن وجود ندارد. ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی، پرداخت تئوریک به مبانی هستی شناختی، ارزش شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این دانش، به منظور معرفی و ارائه آن بعنوان پارادایمی در میان پارادایم های موجود دانش برنامه درسی است.
مسئولیت پذیری طلاب در قبال تغذیه فکری نظام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۳۱۵
67 - 77
حوزههای تخصصی:
با وقوع مرحله ی اول انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی، وظایف مهمی در راستای تحقق بخشیدن به اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی بر عهده ی حوزه ی مبارکه ی علمیه به عنوان تنها نهاد متولی امور و مسائل دین اسلام در دوران غیبت قرار گرفت. انقلاب اسلامی که دارای ویژگی تحول دائمی است با وقوع مرحله ی اول آنکه همان تغییر حاکمیت سیاسی بود، به اتمام نمی رسد و تشکیل دولت اسلامی، رسیدن به امت اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی، از اهداف کلان و مراحل فرایند انقلاب است. ازاین رو نمی توان بدون کنکاش و پژوهش در متون وحی و منابع فقهی به جهت تغذیه ی فکری حاکمیت سیاسی اسلام و رفع نیازهای نظری و اجرایی حکومت اسلامی، انقلاب را به سر منزل مقصود رساند. در این نوشتار به مسئولیت علما و طلاب در زمینه ی پرداختن به فقه حکومتی و اهمیت احکام و فروعات اجتماعی اسلام پرداخته می شود. حوزه های علمیه می توانند از راه تدوین مبانی فقهی برای ساختارهای مدیریتی و تبیین سیره ی حکومتی معصومین(ع)، به تولید علوم اسلامی ایرانی بپردازند تا از این رهگذر بتوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تعریف کرده و در بستر جامعه نیز سبک زندگی اسلامی را به مردم معرفی نمود.
امکان سنجی تحقّق علوم انسانی اسلامی در پرتو ارزیابی رویکردهای گوناگون پیرامون رابطۀ علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: کاستی های علوم انسانی، موجب شکل گیری ضرورت تحول علوم انسانی در قالب تحقق علوم انسانی اسلامی در جوامع مسلمان شده است. امر مبنایی در تحقق آن، نوع رابطه علم و دین است. مسئله مقاله پیش رو این بود که چه نوع رویکردهایی پیرامون رابطه علم و دین، مبانی لازم را برای تحقق علوم انسانی اسلامی فراهم می آورند. روش: از آنجا که ارزیابی این امر زمانی میسّر می شود که بتوان رویکردهای گوناگون را با معیاری علمی و متفق علیه سامان بخشید، معیار تقسیم بر اساس روابط چهارگانه منطقی انتخاب شده و کلان دیدگاههای موجود ذیل هر رابطه، ارائه و نقّادی شده اند. این مطالعه با روش کتابخانه ای آغاز شد و در قالب روش تحلیلی و انتقادی ادامه یافت. یافته ها: این پژوهش نشان داد رویکردهایی که به تباین، تساوی یا عموم و خصوص مطلق بین علم و دین منجر می شوند، تحقق علوم انسانی اسلامی را منسد یا محدود می کنند. نتیجه گیری: مطابق دلایلی که در متن آمده است، رویکرد تداخل روشمند با ارائه تعریف دقیق از علم و دین، جاگذاری درست گزاره های تبیینی و هنجاری، بهره مندی از تعدد روشی در استنتاج علوم و...، نتایج مثبتی را در تحقق علوم انسانی اسلامی در دوران گذار از علوم سکولار به دست می دهد.
جامعیتِ تبعی قرآن؛ از نظریه تا تطبیق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
51 - 70
حوزههای تخصصی:
نظریه جامعیتِ تبعی قرآن بر دو مؤلفه مهم ذاتی بودن جامعیت و شرطی بودن عینی سازی آن در دوره بعد از رحلت رسول خدا استوار است. برابر مؤلفه نخست، جامعیت خصیصه ذاتی و درونی قرآن است که خداوند آن را به علم و حکمت خویش در این کتاب نهادینه کرده است. مؤلفه دوم بر این گزاره تأکید دارد که بعد از رحلت حضرت محمد (ص)، دستیابی به جامعیت قرآن مشروط به مراجعه به عترت (ع) برای کشف و عینی سازی جامعیت است. این نظریه از سوی اهل بیت (ع) در نمونه های متعددی تطبیق داده شده و توانمندی ایشان در عینی سازی جامعیت قرآن مورد پذیرش سایر عالمان قرار گرفته است. نمونه های تطبیقی اثبات گر این مهم هستند که دستیابی به جامعیت قرآن بدون عترت میسور نیست. این مقاله به تقریر ماهیت، رهاورد، مبانی نظریه جامعیت تبعی قرآن و ارائه نمونه هایی از کاربست آن در سیره تفسیری عترت (ع) پرداخته است.
چیستی علوم انسانی اسلامی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
33 - 60
حوزههای تخصصی:
ایده علوم انسانی اسلامی چندین دهه است که در حوزه های معرفتی جهان اسلام مورد بحث و بررسی است. در این راستا آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندانی است که در بستر حکمت و فلسفه اسلامی درباره این موضوع ضمن مباحث مختلف دیدگاه خویش را ارائه داده است. ایشان از رهگذر عبور از تلقی تجربه گرایانه به علم و علوم انسانی نافی تقید علم در معنای حسی و تجربی است و معتقد است هویت علم و از جمله علوم انسانی در انکشاف آن نسبت به معلوم است. ایشان با تمایز میان دو دسته معلومات در علوم طبیعی و علوم انسانی، معیار اسلامی بودن علوم انسانی را علاوه بر انکشاف علم نسبت به معلوم، تطابق موضوع با اراده تشریعی خداوند می داند، بدین صورت که اگر موضوع علوم انسانی در نسبت با اراده تشریعی خداوند در نظر گرفته شود و علوم انسانی متکفل بررسی چنین موضوعی باشد، علوم انسانی اسلامی محقق خواهد بود.
تحقق «معماری اسلامی» از دیدگاه نظریه «علم دینی» (در جستجوی مبانی نظری برای «مکتب معماری اسلامی» به عنوان یکی از مؤلفه های «تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «علم دینی» یا «علم اسلامی» دارای ریشه ای کهن بوده و تاریخ آن با شکل گیری اسلام مطابق است اما شکل امروزی آن تحت عنوان نظریه علم دینی پس از ظهور انقلاب صنعتی و علوم مدرن و شهود نتایج منفی آن، در جوامع اسلامی بیان شد. این نظریه پس از انقلاب اسلامی در ایران با هدف اسلامی کردن علوم و در پی آن اسلامی کردن دانشگاه ها و تولید علم در راستای تحقق « تمدن نوین اسلامی- ایرانی» از سوی نظام حکمرانی به عنوان مطالبه ای از سوی اندیشمندان مطرح شد و به طور جدی بررسی شد، چنان که اکنون به قوام قابل قبولی رسیده است. ازاین رو، لازم است کاربرد این نظریه در علوم مختلف بررسی شود. ازسویی، بحث معماری اسلامی و تحقق آن در معماری معاصر و آینده ایران از چالش های مهم کشور در حوزه معماری است. ازاین جهت، بررسی ارتباط این دو موضوع با این سؤال که «شاخص های معماری اسلامی از منظر نظریه علم دینی چیست؟» به عنوان پرسش اصلی و «معماری اسلامی چه هست و چه نیست؟» به عنوان پرسش فرعی مورد نظر قرار گرفت. هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین شاخصه ها، چهارچوب و اصولی برای «تحقق معماری اسلامی» با بهره گیری از مبانی «نظریه علم دینی» است.روش پژوهش: در راستای تحقق هدف پژوهش، ابتدا ملاک های علم دینی و سپس ابعاد معماری از منظر حکمت اسلامی با روش کتابخانه ای استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شده است. سپس با داده های به دست آمده از آن و با روش استدلال منطقی، چهارچوبی مفهومی برای تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی مستلزم اسلامی بودن پنج معیار «موضوع، مبنا، منبع، روش و کاربرد» در چهار حوزه «علوم طبیعی و پایه، علوم انسانی و اجتماعی، علوم کاربردی و مهندسی، و هنر» در معماری است. از مجموع ترکیب پنج معیار علم دینی در چهار حوزه معماری به عنوان یک علم بین رشته ای، بیست شاخص برای «معماری اسلامی» به دست آمد. این بیست معیار به هم پیوسته بوده اند و یک مفهوم منسجم، یکپارچه و واحد را به صورت یک منظومه معرفتی تحت عنوان «معماری اسلامی» سامان می دهند. بدیهی است که شناخت و معرفت معماران و نیت عمل به آموزه های اسلامی، شرط لازم برای شکل گیری آثار شایسته است. شرط کافی، دارابودن مهارت تبدیل نظر به عمل و اثر است. آثار معماری حاصل این فرایند، به طور نسبی «اسلامی» هستند.
تبیین نسبت «علم، عالِم و عالَم» بر اساس خطبه امام حسین علیه السلام در منا
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین یادگارهای امام حسین، خطبه ای است که حدود دو سال قبل از مرگ معاویه در صحرای منا ایراد فرموده اند. امام حسین در این خطبه به هویتی که علم به دانشمندان میبخشد و نیز وظایفی که عالمان در قبال جامعه دارند به بهترین وجه اشاره نموده و نسبت آن را تبیین کرده اند. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی توصیفی بر آن است تا نسبت «علم، عالِم و عالَم» را بر اساس خطبه امام حسین در صحرای منا تبیین و ارائه نماید. این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی بهره برده است. در این پژوهش به اثر هویتی علم بر عالِم اشاره شده و در ادامه به پشتوانه این هویت، نقش عالمان در یک جامعه از منظر امام حسین مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. از جمله ره آوردهای پژوهش، در کنار تبیین این نسبت در کلام حسینی، توجه دادن به جایگاه حقیقى علم و عالم و رسالت تاریخى آنها است که عنایت به آن میتواند باعث جهت دهی درست و حرکت آفرینی جهادی در جریان علم موجود بشود.
بررسی تطبیقی نظریه «علم مقدّس» سنّت گرایان و نظریه «علم دینی» فرهنگستان علوم اسلامی
حوزههای تخصصی:
رابطه علم و دین و مسئله تولید علم دینی، یکی از پربحث ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی است. عموم علم شناسان را می توان در دو دسته کلّیِ قائلان به علم دینی و منکران علم دینی قرار داد. کسانی که قائل به وجود علم دینی هستند، نظریات متفاوتی در این باره ابراز نموده اند که نظریه علم مقدّس سنّت گرایان و نظریه علم دینی فرهنگستان علوم اسلامی، جزو مهم ترین آنها به شمار می آیند. سنّت گرایان، علمِ مقدّس را علمی می دانند که از توجّه به حقایق بی زمان و بی مکان عالَم پدید آمده باشد؛ عالَم را سلسله مراتبی ببیند و معنا را بر مادّه مقدّم بدارد. فرهنگستان نیز علمِ دینی را علمی تعریف می کند که از اراده های متوجّه به خداگرایی و تحت ولایت حق ایجاد شده باشد. اگرچه این دو نظریه در باور به علم دینی و نفی علوم جدید مشترکند، امّا تعریف ایشان از دین و سنّت و قلمرو آنها، تقدّم یا عدم تقدّم اراده بر ادراک، خیر و شر دیدن جهان یا تشکیکی دیدن خیر در آن، و نهایتاً اعتقاد و باور به تمدن های گذشته و علوم باستانی و یا عدم باور به دینی بودن علوم سنّتی، چهار تفاوت جدّی میان این دو نظریه پدید آورده است.
تحولات علم شناسی در ایران و غرب (با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی)
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
53-128
حوزههای تخصصی:
مطالعات علم نگاهی ویژه به تاریخ علم دارد. به مدد تاریخ علم، فراز و نشیب های آن را رصد می کنیم و در فلسفه ورزی از آن بهره می بریم. از اوایل شکل گیری فلسفه تا زمان نیوتن و تا امروز، علم شناسان بسیاری در اطراف استقراء گرایی، گرد آمدند و در قرن بیستم این ابطال گرایان بودند که برگرمی کار خود افزودند. با این حال تاریخ علم نشان از آن دارد که توقف بر استقراء گرایی و ابطال گرایی، رافع مشکل نبوده است. در واقع پوزیتویسم که بر شانه نیوتن استوار بود، مواجه با چالش های جدی گردید. از سوی دیگر فلسفه های علم متأخر به ما می گویند که فرایند نظریه پردازی متکی به «پارادایم» (در معنای چهارگانه «هستی شناسی »، «معرفت شناسی »، «روش شناسی » و «ارزش شناسی ») معطوف به موضوعی است که آن نظریه پردازی پیرامون آن انجام می گیرد. همچنین به ما می گوید که نمی توانیم رفتارهای انسانی و اجتماعی را با الگوی علم فیزیک مطالعه کنیم و به عبارت دیگر نظریه های علوم انسانی و اجتماعی ارزش باره هستند. در مقاله حاضر کوشیده ایم معنای علم را در ایران پس از اسلام مورد توجه قرار داده و اوج و حضیض آنرا نشان دهیم و متناظر با احوالات سانحه در ایران، احوالات غرب را نیز مورد توجه قرار دهیم. مطالعه حاضر نشان میدهد که در دوران زرین علم (قرون نخست اسلامی) علم شناسی فیلسوفان مسلمان ایرانی اثرات وسیعی بر اندیشه غربیان داشته، لکن برای مدت قریب به 800 سال پس از آن، مواجه با انحطاط گردیده است. اگرچه در این 200 سال اخیر از آن انحطاط قدری کاسته شده، اما هنوز گفتگو و هم پرسگی میان فیلسوفان علم مسلمان ایرانی و غربی (بدلیل نا هم زبانی و اختلاف سطح) وجود ندارد. مضافاً تأخیر فاز علم شناسی نسبت به اندیشه های غربی در ایران وجود دارد و از این منظر ضرورت تحول، احساس می شود. در پایان مقاله، درس هایی از تحولات تاریخ علم شناسی در ایران گرفته شده و زیر عنوان رهیافت ارائه گردیده است.
بررسی تلقی آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی از «علم دینی» و نقش آن در تبیین گستره مرجعیت علمی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
331 - 346
حوزههای تخصصی:
بحــث مرجعیــت علمــی قــرآن کریــم نهتنهــا یــک اصــل اساســی در حــوزه تفکـر اسلـامی اسـت، بلکـه از ســوی دانشــمندان شــیعه مــورد تأکیــد بوده اســت. از این رو، قــرآن به عنــوان محــور مشـترک همـة مسـلمانان، باید در علوم مختلـف، اعـم از اسـلامی و انسـانی، مدار و محور قرار بگیرد و شـاخصة اصلـی حرکـت اسـلامی در جهـان بـر مبنـای آن شـکل بگیـرد. در ایـن مسـیر، تلاشهـای زیادی صـورت گرفتـه؛ امـا ابعـاد روششـناختی، مبانـی نظـری، و جهتگیریهـای کاربـردی آن تـاکنون مـورد توجـه جـدی قـرار نگرفتـه و در قلمرو تـلاش آکادمیک دانشـمندان اسلـامی نبـوده اسـت. رویکــرد مرجعیــت علمــی قــرآن کریــم از جایــگاه معرفتــی و وحیانــی در علــوم اسـلـامی، انســانی، و طبیعــی به عنــوان عرصههای گوناگــون علــوم ســخن به میــان مــیآورد. همچنیــن در هــر یــک از علــوم قلمروهــای مختلفــی به عنــوان ســطوح آن علم وجــود دارد کـه مرجعیـت علمـی قـرآن کریـم به دنبـال بررسـی تأثیـر قـرآن بـر ایـن سـطوح دانشـی اسـت. تحقیق پیش رو با هدف واکاوی نظریات آیتالله جوادیآملی و آیتالله مصباحیزدی به گستره مرجعیت علمی قرآن از حیث داشتن قابلیت استناد میپردازد. این مقاله با روش توصیفی و مطالعه موردی به نظریات و دیدگاه دو مفسر فوق درباره مرجعیت علمی قرآن خواهد پرداخت.
تحلیل و بررسی مبانی علم سکولار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۹
۵۰-۲۷
حوزههای تخصصی:
واژه «علم سکولار» و در مقابل آن «علم دینی» در دهه های اخیر کانون بحث های نخبگانی قرار گرفته است و درباره توصیف علم به سکولار سخن بسیار گفته شده است. در میان متفکران اسلامی سخن از علم سکولار رفته است اما در بیانات ایشان سخنی از مبانی علم جدید و رابطه آن با سکولاریسم نیامده است.اینکه مبانی تفکر سکولار و سکولاریسم به عنوان یک جهان بینی چگونه علم را تحت تأثیر قرار می دهد و علم سکولار تولید می شود، در آثار متفکران اسلامی بیان دقیقی یافت نشد. مسأله این تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته بررسی نقش مبانی سکولاریسم در تولید علم سکولار می باشد و یافته آن عبارت است از اینکه، جهان بینی و تفکر در تولید علم نقش دارد و لذا سخن از علم سکولار قابل دفاع خواهد بود. در این مقاله با بیان معنای علم سکولار، هفت مبنای فکری علم سکولار تحلیل و بررسی گردیده و تلاش شده تا رابطه سکولاریسم با علم سکولار تبیین شود.