ذهن

ذهن

ذهن تابستان 1403 شماره 98 (مقاله پژوهشی حوزه)

مقالات

۱.

بررسی نظریه علم دینی استاد رشاد (مبادی، معیارها و ارکان)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دین علم علم دینی نظریه معیارها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۸
مسأله علم دینی، از مسائل پرچالش در حوزه فلسفه علم و فلسفه دین است. در این زمینه، دیدگاه های مختلفی شکل گرفته است. برخی دیدگاه ها به صورت خام و اولیه و برخی دیگر در ساختار و قالب یک نظریه علمی ارائه شده است. از جمله دیدگاه هایی که دارای ساختار نظریه است «نظریه علم دینی» استاد علی اکبر رشاد است. این نظریه با عنایت به آسیب های علوم رایج و نقد آن ها و همچنین ظرفیت های دین اسلام و تحقق رسالت و غایت دین، شکل گرفته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی و فلسفی قصد دارد نظریه استاد رشاد را از نظر مبادی، معیارها و ارکان علم دینی مورد نقد و بررسی قرار دهد. مقاله حاضر ضمن تقریر این نظریه به نقاط قوت و ضعف آن اشاره کرده و به نتایج زیر دست یافته است: الف) برخی نقاط قوت نظریه عبارتند از: جامعیت نسبی، داشتن چارچوب نظری، مبتنی بر مبانی معتبر و دینی و امثال آن. ب) برخی از ابهامات و خلاء های احتمالی عبارتند از: صعوبت قلم، عدم دقت در کاربرد برخی مفاهیم و اصطلاحات، ابهامات در تعریف علم دینی، ابهامات در معیارهای علم دینی و امثال آن.
۲.

معیار ثبوتی صدق قضایا در رئالیسم انتقادی با تأکید بر دیدگاه آندرو سایر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معیار صدق مطابقت عین ذهن رئالیسم انتقادی کفایت عملی توافق بین الاذهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۰
چگونگی ادراکات ذهنی و بازنمود عالم واقع در ذهن، پرسشی معرفت شناختی است که ذهن اندیشمندان زیادی را به خود مشغول داشته است. بر محور پاسخ به این پرسش، دو جریان عمده شکل گرفت که یکی بر تناظر جزء به جزء ذهن و عین همچون بازتاب تصویر بر آینه اصرار دارد و جریان دوم، معرفت بشری را سراسر برساخته ذهن می داند که راهی به عالم عین ندارد. در این میان برخی، ادراکات ذهنی را محصول تعامل و تفاعل ذهن و واقعیت خارجی می دانند. رئالیسم انتقادی اگرچه جهان خارج را مستقل از ذهن فاعل شناسا مفروض می گیرد، اما ادراک جهان خارج را مساوی با جهان بیرونی نمی داند. بر این اساس واکاوی نقادانه معرفت خود از جهان را لازمه دست یابی به معرفتی معتبر می داند. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که موضع رئالیسم انتقادی درباره ماهیت صدق یا معرفت معتبر چیست تا از خلال پاسخ به این پرسش، خلأهای محتمل در این مکتب تبیین گردد. درنهایت ضمن پذیرش برخی دعاوی رئالیسم انتقادی با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، نشان می دهد توافق بین الاذهانی و کفایت عملی به عنوان جایگزین مسئله صدق خالی از اشکال نیست.
۳.

الزام دوگانه انگار ویژگی به دوگانه انگاری جوهری از طریق اختلاف ساحت ذهن و فیزیک(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دوگانه انگاری ویژگی دوگانه انگاری جوهری ویژگی ذهنی ویژگی فیزیکی عرض ساحت وجودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۴
دوگانه انگار ویژگی در جوهر فیزیکالیست است و در ویژگی دوگانه گراست؛ یعنی درعین حال که انسان را جوهراً فیزیکی می داند ولی قائل است جوهر مذکور حامل دو گونه ویژگی فیزیکی و غیرفیزیکی (ذهنی) است. ویژگی فیزیکی آن است که علم فیزیک بدان دسترسی دارد و در مورد آن نظریه پردازی می کند در مقابل، ویژگی ذهنی خارج از دسترس علم فیزیک است. اگر اثبات کنیم هر امر ذهنی در ساحت وجودیِ ذهن رخ می دهد و هر امر فیزیکی در ساحت وجودیِ فیزیک رخ می دهد، لازمه دوگانه انگاری ویژگی این می شود که ویژگی ذهنی در یک ساحت از وجود و جوهر فیزیکی آن، در ساحت دیگر از وجود تحقق یابد. مقاله حاضر قائل به نامعقولت لازمه مذکور است چراکه ویژگی یک جوهر از مراتب وجودی آن جوهر بوده و هم مرتبه با جوهرش است و باید با جوهر خود هم-ساحت باشد؛ پس اگر ویژگی ای، ذهنی بود؛ یعنی در ساحت ذهن تحقق یافت، نشان دهنده این است که جوهری مناسب (صرف نظر از جوهر فیزیکی) در همان ساحت وجودی متحقق است؛ پس لازمه صدق دوگانه انگاری ویژگی تحقق دوگانه انگاری جوهری است
۴.

بررسی امکان تحقق «شک ریاضی» در ذهن انسان در راستای برون رفت از شکّاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: شکاکیت یقین واقعیت شک ریاضی یقین روان‌شناختی ترجیح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۲
بدون تردید از دیرباز تاکنون، از مهمترین پرسش هایی که ذهن اندیشمندان را درگیر نموده، چیستی معیار سنجش و راستی آزمایی آگاهی های انسان؟ یا به سخن دیگر، چگونگی اثبات تصورات موجود در ذهن با واقعیت در عالم خارج است. به دیگر سخن، چنانچه واقعیتی در عالم خارج موجود است ضامن این همانی این تصورات و آن واقعیت چیست؟ نوشتار پیش رو با روش تحلیلی، به بررسی عقلی امکان تحقق «شک ریاضی» در ذهن انسان و مقایسه رابطه این نوع شک با «یقین ریاضی» پرداخته است. نتایج حکایت از آن دارد که، میان «شک ریاضی» و «یقین ریاضی»، از جهت امکان تلازم وجود دارد به گونه ای که اگر یکی ممکن باشد، لاجرم دیگری ممکن خواهد بود و اگر تحقق یکی ممتنع باشد دیگری نیز چنین خواهد بود. با اثبات این تلازم می توان چنین نتیجه گرفت که، قضیه تشکیک در مدرکات و تصورات بشر از قبیل؛ ایجاد «شک استدلالی و مزاجی» در ذهن بشر بوده و اساسا با چنین شکی نمی توان مقابله برهانی کرد زیرا پای هرگونه برهان در مقابل چنین شکّاکیتی عملاً سست خواهد شد، آنچه مسجل می شود آن است که تنها راه مقابله با شکاکیت مذکور ایجاد نوعی «یقین روانشناختی» با استفاده از مسئله ترجیح در دفع ضرر محتمل است.
۵.

کارکرد استعاره مفهومی در تحلیل چالش کلامی آیه 116 سوره مائده(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی شناختی استعاره مفهومی استعاره ادبی صفات الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
اطلاق نفس برای خداوند در فراز «لا اعلم ما فی نفسک» آیه 116 سوره مائده، دانشمندان مسلمان را با دو چالش مربوط به جسمانیت خداوند مواجه کرده است. چالش نخست اطلاق نفس بر خداوند که جسمانیت را به همراه دارد و چالش دوم، ظرفیت در این اطلاق است . دانشمندان مسلمان با توجه به پیش فرض های مکاتب کلامی خود و همچنین با رویکرد ادبی سعی بر تطبیق یافته های علمی خود داشته اند. پاسخ دانشمندان مسلمان تطبیق بر اسلوب مشاکله، تعیین معنای ذات برای نفس و معنای حقیقی نفس است. نگاشته حاضر ضمن بررسی پاسخ های یاد شده با روش تحلیلی عقلی درصدد پاسخ به این مسئله است که معناشناسی شناختی به ویژه استعاره مفهومی چگونه می تواند چالش های اشاره شده در آیه 116 سوره مائده را پاسخ دهد. استفاده از اسلوب شخصیت بخشی در اطلاق واژه نفس و نیز استعاره مفهومی ظرفیت در این عبارت، یافته های این پژوهش است.
۶.

گذر از خودشناسی به شناخت غیر از منظر سهروردی و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت سهروردی خودشناسی نفس نور معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۲
سهروردی و دکارت ضمن تعلق به دو فرهنگ فکری مختلف و اتخاذ مبانی فلسفی متفاوت بر نقش خودشناسی در معرفت تأکید دارند. در فلسفه دکارت من می اندیشم، پس هستم به عنوان پایه معرفت در نظر گرفته می شود که شناخت سایر مراتب وجود مانند خداوند و عالم خارج از دل آن استنتاج می شود. در فلسفه سهروردی نیز نفس انسانی نوری از انوار الهی است که در پرتو خودشناسی می تواند انوار مافوق خود، نورالانوار و اشیاء مادی را بشناسد. البته سهروردی و دکارت از دو منظر متفاوت به مسئله نفس و خودشناسی توجه می کنند. سهروردی از منظر معرفت شهودی و دکارت از منظری عقلی-استدلالی به این مسئله می پردازد. اکنون با توجه به این مقدمه مسائل مهمی مطرح می شود: چه تفاوتی میان دیدگاه سهروردی و دکارت راجع به خودشناسی وجود دارد؟ نگاه متفاوت این دو فیلسوف به مسئله خودشناسی چه تأثیری بر دیدگاه آنها راجع به سایر معارف دارد؟ این نوشتار با روشی توصیفی-تحلیلی درصدد است این نکته را تبیین کند که چگونه تلقی های متفاوت سهروردی و دکارت از نفس انسانی و مسئله خودشناسی سبب می شود این دو فیلسوف نگاهی متفاوت به شیوه گذر از خودشناسی به شناخت غیر داشته باشند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۳