مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
علم دینی
این مقاله با هدف پیشبرد ادبیات بحث علم دینی، به ویژه در زمینه روش شناسی علم دینی و با بهره گیری از روش تحلیل عقلی به معرفی روشی تلفیقی می پردازد که بر استفاده از ظرفیت های اجتهاد (روش تخصصی فهم و تفسیر متون دینی) و روش های علوم اجتماعی در جهت افزایش تعامل میان آنها در مقام نظریه پردازی استوار است. نتیجه این تحقیق، ارائه روشی شش مرحله ای برای نظریه سازی دینی در علوم اجتماعی است که دو راهبرد استقرائی و قیاسی را به طور طولی با هم ترکیب می کند. مراحل شش گانه این روش عبارتند از: تدوین پرسش تحقیق، مروری بر ادبیات بحث، جستجو و استخراج گزاره های مرتبط با مسئله تحقیق در متون دینی، گزاره پردازی، ساخت الگوهای نظری انتزاعی و تجربی انضمامی. با توجه به اینکه تطبیق مباحث بر مثال های مشخص در انتقال بهتر آنها تأثیر بسزایی دارد، مسئله عرفی شدن که از مسائل بسیار مهم در حوزه جامعه شناسی دین است، برای نمونه انتخاب شده است.
راهکارهای تولید علم دینی مبتنی بر نظریة آیت الله جوادی آملی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته نظریة خاص آیت الله جوادی آملی درخصوص تولید علم دینی، که به نظریة «علم دینی حداکثری» شهرت یافته، تبیین می شود. ایشان نظریة تولید علم دینی را به گونه ای سامان می دهد که در ضمن آن هریک از مبادی معرفتی بشر، اعم از عقل، نقل، شهود و حتی تجربة حسی، ارزش و اعتبار خاص خود را به دست می آورند.
پس از بررسی و دسته بندی آرای معظم له درخصوص معنای دقیق علم دینی، به تبیین راهکارهای تولید علم دینی از دیدگاه ایشان پرداخته، بیان می کند که ایشان با برداشتی جدید از معنای دین و رابطة آن با عقل، دست کم به سیزده راهکار مشخص درخصوص تولید علم دینی، مبتنی بر نظریة خود دست یافته اند که البته می توان این راهکارها را در رابطة طولی به «راهکارهای مرتبط با حوزة نظریه پردازی» و «راهکارهای مرتبط با حوزة عملیاتی و میدانی» دسته بندی کرد.
نگارنده ابهاماتی بر این نظریه وارد می داند، که با بهسازی و رفع مشکلات این نظریه، می توان آن را مبنای مناسبی برای فعالیت های نظریه پردازانه و فعالیت های عملی درخصوص تولید علم دینی قرار داد.
تبیین و نقد نگرش استاد خسروپناه پیرامون تحول در علوم انسانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استاد خسروپناه برآن است که برای ایجاد تمدن اسلامی به علوم انسانی اسلامی نیاز داریم. وی نسبت تمدن اسلامی با تمدن غرب را «گزینش» می داند و برای پالایش متافیزیک ضد دینی علوم موجود، از دین مدد می جوید و برای تأمین متافیزیک فلسفی علوم به فلسفة صدرایی رجوع می کند و در نهایت، پس از آسیب شناسی فلسفة اسلامی با روش ابداعی «دیدبانی» (تاریخی منطقی)، «حکمت خودی» را پی می ریزد.
در فلسفة تأسیسی استاد خسروپناه، هریک از عوارض و احکام انضمامی یا انتزاعی و استنتاجی وجود انضمامی انسان، موضوع کلانی می شود که عوارض و احکام آن ، فلسفه های مضاف به حقایقی را پدید می آورند. ایشان با روش دیدبانی، به بازنگری فلسفه های علوم و خود علوم می پردازد و متافیزیک تولیدشده را نخست به فلسفة هر علم و سپس به خود علوم اشراب می کند تا علم دینی به دست آید. اما نتجیه چنین اندیشه ای علمی، فلسفی خواهد بود، نه تمدنی بر محور وحی و آموزه های انبیا.
نقدهای دیگری نیز از جمله «بنای آن بر فرض ظرفیت دستگاه فلسفی صدرایی برای ورود به عرصة مدیریت علوم و بحث از فلسفه های حقایق» هم دربارة این نظریة استاد خسروپناه مطرح شده است.
در این نوشتار بعد از بیان ضرورت جست وجوی علم دینی، به طرح دیدگاه در دو حوزة «چیستی علمِ مدرن» و «چیستی دین» می پردازیم تا به فهم نظریة علم دینی این صاحب نظر نزدیک شویم.
بازخوانی نظریه علم دینی جوادی آملی در پرتو اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی یکی از جدی ترین نظریات حوزه معرفت و علمی است که در سال های اخیر بیان شده است. صرف نظر از موافقت یا مخالفت با کل یا بعض اجزای این نظریه، هر کس در این حوزه فعالیت می کند ناچار است اطراف و اکناف آن را بررسی و تدقیق کند. نظریه علم دینی هم نقص علم جدید را روشن می کند و هم پایه های علم دینی را مشخص می نماید. این نظریه سه پایه دارد: علم لزوماً مبانی فلسفی دارد، قوام و تمایز علوم به موضوعشان است و عقل از منابع دین و علم دینی است. آنچه مهم است و کمتر به آن توجه شده این نکته است که علی رغم نو و بدیع بودن این نظریه، بنیاد و پایه های آن ریشه در منظومه فکری علامه طباطبایی دارد. مقاله حاضر درصد تبین این مطلب و روشن کردن تأثیر علامه طباطبایی در نگرش استاد جوادی آملی است. بدین منظور ابتدا سه پایه نظریه مذکور تقریر می شود، سپس نسبت آن با مکتب فلسفی علامه سنجیده می شود اما نقد آن، جز در یک مورد، به نوشتاری دیگر واگذار می گردد.
بررسی نقادانه دیدگاه مخالفان در ملاک تمایز علم دینی از علم غیر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تمایز علم دینی از علم غیر دینی در نگاه مخالفان است در این رابطه معتقدند که ملاک و معیاری بر این تمایز وجود ندارد. برای اثبات این مطلب سه مقوم فرضی علم، «موضوع روش غایت» را در مقام ثبوت و اثبات بررسی می کند. لذا در مقام ثبوت، دینی بودن را به هیچ معنایی نمی پذیرد، اما در مقام اثبات، بین مقام داوری و مقام گردآوری تفکیک می کنند و مدعی می شوند که تنها در مورد مقام گردآوری است که می توان سخن از علم دینی به میان آورد. نتیجه این شد که اولاً سخنان آنها معلول نوعی مغالطه است که از خلط بین مقام ثبوت و مقام اثبات نشأت گرفته است و ثانیاً برخی از مدعیات وی برخلاف سایر مبانی علم شناسی ایشان می باشد و ثالثا بخشی از مدعیاتش بدون دلیل و برخلاف واقعیت های تاریخ علم است.
نقد و بررسی مدل های علم دینی مبتنی بر الگوهای علم شناختی پساپوزیتیویستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مدل های مختلفی برای تولید دانش دینی از سوی استادان و صاحب نظران دانشگاه و حوزه ارائه شده است. بین این گروه، شمار درخور توجهی از نظریه پردازان، نقدها و دیدگاه های پساپوزیتیویستی درباره علم و فعالیت علمی را نقطه عزیمت مناسبی برای حرکت به سمت تولید علم دینی دیده اند. پساپوزیتیویسم بر پایه دیدگاه ما طیف متنوعی از نظریه ها را تشکیل می دهد که درباره مدعیاتی همچون عینیت، بین الاذهانیت و عقلانیت تردید کرده و به نوعی از نسبی گرایی گذر کرده اند که یکی از تأثیرگذارترین نمونه ها را می توان در نظریه پارادایم های کوهن مشاهده کرد. مدل های علم دینیِ یادشده در این مقاله که اساس کار خود را با پذیرفتن چنین دیدگاه هایی آغاز نموده اند، به جز نمونه علم مقدس نصر و دیدگاه زیباکلام، از یک سو به دلیل پذیرفتن چنین دیدگاه های نسبی گرایانه و از سوی دیگر تمایل به مدعیات پوزیتیویستی با مشکلی اساسی مواجه اند. این مشکل را می توان ناتوانی در سازگاری بین ادعاها و نتایج نظری دو پارادایمِ ناسازگار دانست.
معیار علم دینی با تأکید بر علوم انسانی اسلامی (از منظر علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
«معیار علم دینی» عنوانی است که در این مقاله، مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت. در این زمینه دیدگاه ها و روی کردهای مختلفی مطرح است که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی از جمله آن می باشد. دینی بودن علم را می توان در عناصر و مؤلفه های مختلفی نظیر مبانی، موضوع، مسائل، روش، هدف و... جست وجو نمود. این ملاک ها را می توان در اضلاع سه گانه علم، عالم و معلوم ترسیم نمود. اضلاع مرتبط با عالِم و معلوم، از سنخ عناصر بیرونی و غیررکنی اند و علم به عنوان ضلع درونی و هسته مرکزی، خود دارای عناصر رکنی و غیررکنی است و هر کدام از این عناصر، نقش و سهم خاصی در تعیین هویت علم- از لحاظ دینی یا غیردینی بودن- دارند. مقاله حاضر می کوشد عناصر و مؤلفه های یادشده را از منظر علامه طباطبایی بررسی کند.
بررسی و نقد نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان اسلامی تقریرهای مختلفی از علم دینی کرده اند. یکی از دیدگاه های ابتکاری در بحث علم دینی، دیدگاه عبدالله جوادی آملی است. وی که از موافقان علم دینی است، معتقد است علم اگر علم باشد (نه وهم و خیال)، حتماً دینی خواهد بود و اساساً علم، غیردینی نیست و هر علمی دینی است. برای اطلاق علم دینی به همه علوم، البته صحیح بودن و روشمندانه بودن، شرط علمیت یک گزاره است. علم صائب، تفسیر خلقت و فعل الهی است و تبیین کار خدا، حتماً اسلامی است، گرچه فهمنده، این حقیقت را درنیابد و خلقت خدا را طبیعت بپندارد. این دیدگاه مبانی و پیش فرض هایی دارد که در این پژوهش با رجوع به آثار مکتوب ایشان و تحلیل آن مبانی به آن ها اشاره می شود. در پایان نیز نقدهای وارد بر این دیدگاه را بیان خواهیم کرد. این نظریه در عرصه علم دینی، باوجود نظام مند بودن آن، اشکالات فراوانی دارد ازجمله؛ خلط مفاهیم الهی، دینی و اسلامی؛ ناسازگاری درونی؛ نقص روشی نظریه؛ ناروایی جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»؛ خدشه پذیر بودن لوازم دینی دانستن همه علوم؛ ناظر بودن نظریه به مقام ثبوت نه اثبات و...که مانع کارآمدی آن می شود.
رویکردها و منظومه پژوهشی مطالعات مدیریت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا طرحی نو در اندازد و رویکردهای مختلف را نسبت به مدیریت اسلامی مشخص و طبقه بندی کند. روش پژوهش، کیفی است که با استفاده از روش شناسی فرا روش انجام شده است. در نهایت رویکردها از لحاظ قیاسی و استقرایی در چهار دسته طبقه بندی شد. از لحاظ رویکرد قیاسی، رویکردها از لحاظ منشأ و ساختار نظری یا موضوع و از لحاظ منابع و ابزار شناخت طبقه بندی شدند که از لحاظ منشأ و ساختار نظری یا موضوع رویکردها شامل رویکردهای تأییدی، تهذیبی، استنباطی، تأسیسی، تطبیقی و تلفیقی است و از لحاظ منابع و ابزار شناخت، رویکردها شامل رویکرد علمی، رویکرد فلسفی، رویکرد عرفانی و رویکرد دینی است. رویکردها از لحاظ استقرایی از لحاظ ماهیت و محتوای نظریه یا موضوع و از لحاظ غایت پژوهش طبقه بندی شد که از لحاظ ماهیت و محتوای نظری یا موضوع رویکردها شامل رویکردهای اصولگرا، اخلاقگرا، وظیفه گرا، مبانی گرا، تخصصی گرا، الگو گرا، منبع گرا، فقهی گرا، حاکمیت گرا و ترکیبی است. از دیدگاه غایت پژوهش نیز رویکردها شامل رویکردهای موضوع محور، مسئله محور و سنجش و ارزیابی است. در پایان نیز منظومه پژوهشی برای نظام مند کردن مطالعات مدیریت اسلامی پیشنهاد شده است.
از علم دینی تا اخلاق پزشکی دینی؛ مفاهیم و مبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق پزشکی
در این مقاله بر آن هستیم پس از تبیین مفهوم علم دینی، اخلاق پزشکی دینی را معنا کرده، تشابه و تفاوت آن را با دانش اخلاق پزشکی غیر دینی نشان دهیم. روشن است که توجه به باورهای بیماران و کادر درمانی در تصمیم گیری پزشکی برای درمان یا چگونگی درمان بیماران، رابطه ای دائمی با دینی بودن اخلاق پزشکی ندارد؛ اما پذیرش اخلاق پزشکی دینی، می تواند ضمن تغییر نگاه به انسان در فرایند درمان، بسترساز تدوین اصول رفتاری کادر درمانی با بیماران بر اساس باورهای آنان باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد با پذیرش مفهوم علم دینی قادر خواهیم بود تعریفی مستقل از اخلاق پزشکی دینی در برابر اخلاق پزشکی غیر دینی ارائه دهیم که بر اساس آن، حقوق و وظایف متقابل بیماران و کادر درمانی بر اساس آموزه های دینی تبیین و تعیین می شوند؛ آموزه هایی که مبتنی بر اصول هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی تعریف شده در ساحت دین هستند.
واکاوی مفهوم «دین» و«دینی» در نظریة علم دینی آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، پاسخی است به این پرسش که آیا دو مفهوم «دین» و «دینی» تفاوت دارند؟ ازآنجاکه روشن شدن نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی منوط به داشتن تصویری درست از مفاهیم پایه است و توجه نداشتن به این مفاهیم، سبب طرح بعضی از اشکالات شده است، سعی نویسنده تبیین برخی مفاهیم پایه در دیدگاه صاحب کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینیاست. هدف دیگر، پاسخ به نقدها در سایه آن مبانی است. نویسنده با مراجعه به کتاب ها و مقالات ایشان، با شیوه ای تحلیلی- استدلالی، بیان تازه ای از نظریه علم دینی حضرت استاد عرضه کرده است. باتوجه به تفاوت «دین» و «دینی»، به اشکالات پاسخ می دهیم و مفهوم «علم دینی» را از نگاه صاحب نظریه روشن تر می کنیم. مهم ترین نتایج عبارت اند از 1) حقیقت دین، معرفتی است از سنخ علم حضوری که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و معصومین (علیهم السلام) به آن دسترسی دارند؛ 2) معرفت دینی، مجموعه ای از دانش هاست که غیرمعصومین ازراه علم حصولی به دست می آورند؛ 3) معرفت دینی منحصر به فهم «نقل» نیست و معرفت های «عقلی»، حتی عقل تجربی، با تکیه بر جهان بینی الهی، معرفتی «دینی» است؛ 4) علم دینی، یعنی کشف «قول» یا «فعل» خداوند که به واسطه عقل یا نقل یا هردوست.
مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تولید علم در هر یک از رشته های علوم انسانی ویژگی های انسان، ظرفیت های خاص او و عوامل تکامل و انحطاطش باید روشن شود. این ها همه می تواند در نوع ، کیفیت و نتایج علوم انسانی اثرگذار باشد. به همین دلیل مبانی انسان شناختی علوم انسانی غربی با مبانی انسان شناسی علوم انسانی اسلامی متفاوت است. علوم انسانی نشات گرفته از غرب، نتایج و عواقبی را برای فراگیران و دانشمندان این کشورها خواهد داشت که در موارد زیادی با فرهنگ، دین ، ارزش ها و هنجارهای جامعه اسلامی در تعارض است. برای حل این مساله، پژوهش حاضر بخشی از مبانی علوم انسانی را که به شناخت انسان و ویژگی های او مربوط می شود و می تواند دستاوردهای علوم انسانی را تغییر دهد و درعین حال در آثار موجود به طور نظام مند به آنها پرداخته نشده، با استناد به قرآن کریم مورد بررسی قرار داده است. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی دیدگاه چندین دانشمند معاصر ازجمله امام خمینی و پیروان مکتب فکری علامه طباطبایی، شش مبنا را که از مهم ترین مبانی انسان شناختی در علوم انسانی اسلامی هستند و می توانند سرنوشت علوم انسانی موجود را تغییر دهند مورد بحث قرار می دهد.
بررسی و نقد کتاب «از علم سکولار تا علم دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب از علم سکولار تا علم دینی(گلشنی، 1377/1392) حاصل کوششی برای نقد رویکرد سکولار به علم و دعوت به رویکرد دینی به علم است. مولف در نقد رویکرد سکولار دو گام اساسی برمی دارد. نخست، استدلال می کند که علم نیازمند جهت است؛ جهتی که از جهان بینی دانشمند حاصل می شود. در ضمن این استدلال، مولف به نقد دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) می پردازد و می کوشد نشان دهد که علم پیش فرض های متافیزیکی دارد. دوم این که علم در مقام کاربرد یافته ها محتاج اخلاق است و بدون آن به تخریب می انجامد. در مقاله حاضر، با استفاده از روش نقد درونی و بیرونی، استدلال شده است که به رغم توجه مولف به ارتباط علم با متافیزیک، وی در تبیین این رابطه توفیق نیافته است زیرا آن را از سویی به مقام کاربرد و اخلاق مربوط کرده و از سوی دیگر به صورت افزودن چارچوب متافیزیکی به علم به صورت پسینی محدود کرده است. همین رویکرد افزودنی و پسینی، مولف را ناگزیر از اذعان به ماهیت خنثای علم کرده است که خود نشانگر عدم رهایی کامل وی از اثبات گرایی است. پیشنهاد مقاله حاضر آن است که مفهوم مناسب علم دینی، در گرو توجه به رابطه ارگانیک میان علم و متافیزیک است. این رابطه، به رغم تصور رایشنباخ و به تبع وی استنمارک، علم را دچار نسبیت گرایی مذموم نمی سازد؛ هر چند درجه ای مناسب از نسبیت گرایی را موجب می شود.
بررسی و نقد کتاب «پارادایم اجتهادی دانش دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «پارادایم اجتهادی دانش دینی» از کتب تأثیرگذاری در زمینه علم دینی است. در این کتاب با توجه به ظرفیت ها و محدودیت های مفهوم پارادایم در ادبیات فلسفه علم کوهن و مقایسه آن با واژگانی همچون مدرسه، مکتب و حوزه در ادبیات علوم حوزوی، تعریف جدیدی از پارادایم ارائه شده و نظریه ای بر مبنای آن عرضه گردیده و تلاش شده تا در مقایسه با مولفه های هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و انسان شناختی پارادایم های رایج در حوزه علوم انسانی، مولفه های پارادایم دینی دانش معرفی گردد. در «پارادایم اجتهادی دانش دینی» تلاش می شود هم معرفت بخشی یافته های روش اجتهادی نشان داده شود و هم حجیت و چگونگی استفاده از منابع و روش های مختلف عقلی، نقلی و تجربی در نظامی منسجم ارائه گردد. در این مقاله پس از ارائه گزارشی از کتاب «پارادایم اجتهادی دانش دینی»، ابعاد مختلف آن بررسی می گردد.
جایگاه علم دینی در تمدن اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این تحقیق فهم نسبت دو مقوله علم دینی و تمدن نوین اسلامی و همچنین بررسی و واکاوی جایگاه علم دینی در تمدن نوین اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی می باشد. دال مرکزی بحث پیرامون وضع بینابین جامعه ای است که در آن انقلاب اسلامی رخ داده است؛ جامعه ای که نه با سنت نسبت تام دارد و نه تجدد را به تمامه اخذ کرده است. در وضعیتی که انقلاب اسلامی داعیه تمدن سازی دارد، و از طرفی به دنبال نقشه علمی جامع کشور، پی ریزی و پرداختن به این نقشه، بدون داشتن افق و نگرش تمدنی امری آن چنان که باید نخواهد بود.ین پژوهش به دنبال است که با پرسش اصلی از انقلاب اسلامی و چیستی مسیر بنای تمدن نوین اسلامی از نگاه دکتر داوری اردکانی، به نسبت علم دینی و تمدن حرکت کرده و پس از مشخص شدن این نسبت، ترسیم ایشان از نوع حرکت برای تمدن سازی را بدست اوریم و تحلیل کنیم. لذا در این پژوهش، به دنبال استفاده نظری و راهبردی از این نسبت برای آنچه اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان افق خویش مطرح کرده است یعنی تمدن نوین اسلامی می باشیم. مدعای اصلی این پژوهش آن است که تا زمانی که عالَم دینی نشود، علم دینی شکل نمی گیرد و تا پیش از آن تنها می توان از طلب علم دینی سخن به میان آورد و این طلب است که می تواند زمینه ساز ایجاد عالَم دینی باشد. .
تأملی در شبهه «انحصار علم ارزشمند در علوم دینی و بی ارزش تلقی شدن علوم تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از منتقدان [i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾ [ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شده اند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم می گردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمی داند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نه تنها به همه علوم ازجمله علوم تجربی توجه کرده اند، بلکه تذکر داده اند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخ گویی به شبهه مطرح شده با استناد به آیات و احادیث با بهره گیری از منابع معتبر هستیم. 1. دکترسها [ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که می دانند باکسانی که نمی دانند یکسان اند؟ تنها صاحبان مغز متذکر می شوند. (زمر/ 9)
نقدی بر رویکردهای امکان و تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید می کنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کرده اند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با تصحیح و تکمیل گزاره های علمی، درصدد ایجاد تعامل میان علم و دین است.رویکرد مبناگرا که به عنوان بخشی از رویکرد تاسیسی معتقد است تولید علم دینی باید متناسب با مبانی بنیادین در علوم انسانی باشد با اشکالاتی روبروست از جمله اینکه علم در تولید شده در این روش فلسفی است نه دینی و از سویی ارتباط بین فلسفه های مضاف مه علم مبتنی بر آنهاست مشخص نیست. رویکرد فرا مبنا نیز به عنوان بخش دیگری از رویکرد تاسیسی، با تاکید بر نقش فاعل شناسا در علم، تولید علم دینی را مبتنی بر انسان دینی می داند. اما مهمترین اشکال این رویکرد، ابهام در روش تولید علم دینی است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی، نظری و انتقادی، به نقد و بررسی رویکردهای امکان و تولید علم دینی می پردازد.
علم دینی: واکنشی در برابر علم طبیعت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا با بیان مثال هایی از علوم جدید نشان داده شده است که برخی نظریه ها متأثر از پیش فرض های طبیعت گرایی بوده اند و می توان داده هایی تجربی که این نظریه ها در پی تبیین آنها هستند را به نحوی دیگر با رویکرد دینی تبیین کرد. مدافعان علم دینی، با توسل به این مثال ها، می خواهند نشان دهند که پیش فرض های علم، همان گونه که ممکن است از طبیعت گرایی متأثر شود، ممکن است از دین اثر بپذیرد و بنابراین علم دینی ممکن است. در بخش نهایی مقاله تلاش می شود که با پاسخ به برخی پرسش ها در خصوص علم دینی گامی در راستای تنقیح بیشتر این بحث برداشته شود: آیا ایدة علم دینی به طور غیر مستقیم، صحه گذاشتن بر نسبی گرایی در علم نیست؟، علم دینی با توسل به تجربه توجیه می شود یا با توسل به دین، یا هر دو؟ در صورتی که توسل به دین در توجیه علم دینی دخیل باشد، آیا رفتار مؤمنانه به فعالیت علمی راه نمی یابد؟، آیا امکان علم دینی به معنای نبود مرز مشخص بین علم و دین نیست؟، تطور ویژگی همیشگی نظریه های علمی بوده و علم دینی هم از آن مستثنی نخواهد بود. آیا تطور علم دینی به دین لطمه نمی زند؟، استدلال له امکان علم دینی، آیا علاوه بر امکان منطقی، بر امکان استعدادی علم دینی نیز دلالت می کند؟، مدافعان علم دینی چه چشم اندازی را باید برای آرمان خود تعریف کنند؟
چیستی علم دینی با تاکید بر دیدگاه استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
63 - 92
حوزه های تخصصی:
علم به عنوان یک وصف ذات اضافه که معلوم را نشان میدهد، به حسب ذات خود، به دینی و یا غیردینی متصف نمیشود. اتصاف علم به دینی و غیردینی، نیازمند یک حیثیت تقیدیه است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی میکوشد حیثیات مختلفی را بیان کند که علم میتواند بر اساس آنها به دینی یا غیردینی متصف شود. در این نوشتار به ترتیب از شش حیثیت یاد میشود: متافیزیک، موضوع، روش، تجویز، عالم، و فرهنگ و تمدن. در نتیجه، این مقاله دیدگاه آیتالله جوادی آملی نسبت به موارد یادشده را تبیین میکند.
مقایسه نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
94 - 127
حوزه های تخصصی:
علم دینی منظومهای معرفتی درباره جهان واقع است. تحقیق در مبانی فلسفی علم و مبانی دینشناختی نخستین گام به سوی سامان علم دینی است. پیدایش اصطلاح علم دینی در جامعه علمی کشور به محور برخی مجادلات مبدل گشته است، به گونهای که در میان موافقان و مخالفان، با تقریرهای گوناگونی مواجهیم. توجه به میزان گستردگی نزاع موجود، نمایانگر این امر است که تنها بیان پذیرش یا عدمپذیرش علم دینی از جانب متفکران، به سبب تقریرهای متنوع، نظریه صاحبنظران را بهوضوح ترسیم نخواهد کرد. بازخوانی مکرر دیدگاهها به تنقیح محل نزاع و استحکام تقریر میانجامد. از میان قائلان به امکان علم دینی، به سبب اهمیت نظریه آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی، نظریه علم دینی ایشان مقایسه و بر همین مبنا به جایگاه عقل و وحی در نظریات هر یک از این متفکران اشاره شده است. این نوشتار در پی آن است که با مقایسه دیدگاهها، گامی در جهت روشنی مباحث علم دینی بردارد.