مطالب مرتبط با کلیدواژه

منطق تکوینی


۱.

ساختار منطق(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ابواب منطق ساختار منطق منطق دو بخشی اجزای ‌منطق منطق تکوینی منطق تدوینی منطق نُه بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۲۷
مباحث و ابواب منطق دارای ترتب عقلانی است و نمی‌توان مباحث منطق را به دلخواه آغاز کرد؛ چرا که مفاهیم و محتویات ذهن روابط خاص و آرایش ویژه‌ای دارند. در سخنان منطق‌دانان درباره تعداد ابواب منطق و ترتیب آنها و وجه آن، تفاوت‌هایی وجود دارد که می‌توان آنها را به سه دسته تقسم کرد: دستة اول مربوط به تعداد ابواب منطق ارسطوست که بعضی آنها را شش، برخی هفت و بعضی هشت باب شمرده‌اند؛ دستة دوم مربوط به حذف و اضافه‌هایی است که در ابواب منطق ارسطو صورت گرفته است؛ زیرا بعضی یک باب به ابواب منطق ارسطو افزوده‌اند و برخی یک بابِ آن را حذف کرده‌اند، و بعضی قسمتی از یکی از ابواب آن را جدا کرده و در باب مستقل قرار داده‌اند؛ دستة سوم نیز مربوط به ترتیب بین ابواب منطق و وجه آن است؛ چرا که بعضی جایگاه یکی از ابواب منطق را بر یک یا چند باب دیگر مقدم می‌دانند و برخی جایگاه همان باب را نسبت به آن یک باب یا چند باب مقدم نمی‌دانند و گاه نیز در وجوب یا اولویت تقدیم یک باب بر باب یا ابوابی دیگر اختلاف کرده‌اند و هرکدام بر مدعای خود دلیلی ذکر می‌کند. این مقاله سخنان منطق‌دانان را دربارة تعداد ابواب منطق و ترتیب بین آنها و وجه آن، بررسی می‌کند.
۲.

ماکس وبر و بازسازی منطق استعلایی کانت در منطقِ تکوینیِ علم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: منطق استعلایی کانت منطق تکوینی علم اجتماعی ماکس وبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۴ تعداد دانلود : ۷۴۹
هر مجموعه معرفتی، به ضرورت، از روش و منطقی تبعیت می کند. وبر از بنیان گذاران علم اجتماعی، مدعی است که از منطق تکوینی برای این علم استفاده می کند. از سویی وی را از جمله اندیشمندان نوکانتی به حساب می آورند، لذا پرسش اصلی مقاله این است که چگونه منطقِ استعلایی کانت در منطقِ تکوینی بازسازی شده است. برای پاسخ به پرسش مذکور، از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. نتایج حاکی است؛ همان گونه که نسبت امرِ پیشینی؛ یعنی فلسفه، و امرِ پسینی؛ یعنی علم تجربی، در منطق کانت، معیت است، بدین معنا که فلسفه، امکان علم تجربی را فراهم می آورد، در منطقِ وبر نیز همین مسأله جاری است؛ البته با تحولات مفهومی که در منطق وبر شکل گرفته است. علم، گران بار از ارزش است. ارزش ها، بخشی از واقعیت را معنادار می سازد. در ذیل ایده های ارزش گذار، نوع مثالی شکل می گیرد؛ هم چون نومن های کانتی، تعیین حدود می کند، تا امر فوق، به واسطه مفهوم امکان عینی از دیدگاه معرفت تعمیمی، کافی؛ و نه ضرورت متافیزیکی، تحقق یابد.
۳.

منطق تکوینی علم اجتماعی دورکیم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دورکیم واقعیت های اجتماعی منطق تکوینی تبیین عینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
پایه و بنیان شکل گیری علوم مختلف از جمله علوم اجتماعی مبتنی بر منطقی است که امکان علم و معرفت را فراهم می آورد و چگونگی تجزیه و تحلیل پدیده ها و وقایع اجتماعی را مشخص می سازد. در این باب دانشمندان و بزرگانی بسیار تفلسف نموده، که از جمله می توان به امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی اشاره نمود. در نظر دورکیم منطق تکوینی که درصدد مشورت با خود چیزها و اشیاءست به جامعه شناسی رنگ و صبغه عینیت می بخشد، چرا که تبیین پدیده های اجتماعی را نه در شعورهای فردی و بحث های انتزاعی بلکه در انواع اجتماعی جستجو می کند. بنابراین سلسله تفکرات دورکیم از قبیل شی انگاری پدیده های اجتماعی، تبیین علی و کارکردی، توجه به عمومیت و آمارها و... همه برای تحقق یک علمی آبژکتیو است.
۴.

بازخوانی انتقادی منطق تکوینی علم اجتماعی دورکیم از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: منطق تکوینی علم اجتماعی منطق وجودی حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۷ تعداد دانلود : ۱۶۹
پایه و بنیان شکل گیری علوم مختلف مبتنی بر منطق و روش هایی است که چگونگی تجزیه و تحلیل واقعیت ها را مشخص می سازند؛ از جمله آن ها منطق تکوینی است که دورکیم در علم اجتماعی خویش مدعی استفاده از آن است. به این معنا که در تحقیق واقعیت های اجتماعی لازم است از ساده ترین نمود پدیده های اجتماعی آغاز کرد تا از این طریق بتوان به انکشاف واقعیت های پیچیده در اجزای ساده دست یافت. این امر با نگاه به اصول فلسفی حکمت متعالیه رویکرد متفاوتی را رقم می زند. مقاله پیش رو با استفاده از روش کتابخانه ای و به شیوه اسنادی در صدد بیان این نکته است که هرچند توجه به منطق تکوینی در حکمت متعالیه موضوعیت دارد، اما نادیده گرفتن سایر سطوح معرفتی که نقشی پررنگ در تولید و پیشرفت علم دارند، باعث تقلیل گرایی، نسبی گرایی و ... می شود. در حکمت متعالیه با توجه به همبستگی طولی ادراکات، تنوع روشی، توجه به قصد کنشگران، توجه به اصول عقلی و ارتباط وثیق علم با متافیزیک، ثبات علم و حقیقت محوری آن با بازگشت به باورهای پایه تضمین می گردد.