مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
قدرت
حوزه های تخصصی:
دولت اسلامی سیاست خارجی را در چهارچوب منفعت گرایی حقیقت گرایانه و با توجه به آرمان ها و ارزش های نفس الامری دنبال می کند؛ هرچند که در پیگیری حقایق به واقعیت های موجود نیز توجه می کند. با توجه به محدودیت توانمندی های دولت و تزاحم میان منافع گوناگون در مرحله اجرا، این سؤال اساسی مطرح می شود که منفعت ورزی دولت در سیاست خارجی با توجه به چه معیارها و ملاکاتی تعدیل و تنظیم می شود؟ پاسخ به این سؤال می تواند تا حدود زیادی تصویر الگوی منافع دولت اسلامی در سیاست خارجی را از ابهام خارج سازد. این پژوهش در پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این انگاره را مطرح می کند که کنش سیاست خارجی دولت در پیگیری منافع، از یک.سو وابسته به کمیت و کیفیت منابعی است که واحد سیاسی در اختیار دارد و می توان از آن به توان طبیعی تعبیر کرد؛ و از سوی دیگر، وابسته به مصالحی است که تحقق هر کنش برای واحد مزبور به دنبال دارد. بنابراین، توان طبیعی و مصلحت، دو عنصر تعدیل کننده و تنظیم کننده منفعت ورزی دولت هستند.
بررسی مفهوم و مصادیق حیات در قرآن و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفه های پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسان ها دارای حیات دانسته می شدند چراکه فقط این دو دسته دارای قوای مدرکه و محرکه بودند و گیاهان و جمادات فاقد این قوا بودند و در نتیجه طبق این فلسفه ها فاقد حیات دانسته می شدند. این دیدگاه با آیات قرآن و مبانی فلسفه ملاصدرا قابل پذیرش نیست. در بسیاری از آیات قرآن به تسبیح عمومی همه موجودات اشاره می کند، تسبیحی که برای انسان قابل فهم نیست. محتوای این آیات نشان دهنده ی این است که همه موجودات دارای آگاهی و حیات هستند. آگاهی و حیاتی که ملاصدرا توانست آن را با اصول فلسفه خود اثبات کند.
صداهای خاموش در کشمکش های گفتمانی سده هفتم از دید سعدی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادن تاریخیتِ متون ادبی به نمایاندن طبقات برتران و فروتران و همچنین گفتمان های جاری زمان و تعارض موجود میان آنها در شبکه قدرتِ قرن هفتم پرداخته شده است. رخ نمودنِ شکاف هایی میان مفاهیم ناظمان و برهم زنندگان نظم، فرایندی است که از پسِ تغییر جریان قدرت برآمده است و پیروِ آن، مدلول های جدیدی برای دال های پیشین در متون شکل گرفته؛ چراکه گفتمان ها با تغییر مرکز قدرت دچار دگرگونی و تعارض شده اند. رویکرد مقاومتی متن در برابر برخی از گفتمان ها و گروه های مقتدر، نشان دهنده وجود قدرت های اصلی و همچنین گفتمان سازی نوینی در جامعه است. درعین حال، در کشمکش های گفتمانی، مطابق با آرمان تاریخگرایی نو، نشان داده شده که چگونه لایه های فرودین یا اقلیت خاموش شده جامعه در متون به صدا درمی آیند و با این چندصدایی از ابژه بودگی به جایگاه سوژ گی برمی نشینند و گاه خود از طریق همان ایدئولوژی که آنان را در طبقه رعیت جای داده، به تأدیب پیشوایان می ایستند. جامعه آماری بر کتاب گلستان سعدی استوار است؛ درعین حال با توجه به رویکرد بینامتنی، به متون همزمان با آن نیز پرداخته شده؛ روش اتخاذشده در جستار نیز بر مبنای نظریه قدرت و مقاومت فوکو است.
فهم روابط غیر رسمی در بستر زندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
229 - 259
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و شناخت الگوهای ارتباطی و شیوه های تعامل و همچنین قدرت های غیر رسمی در داخل زندان می پردازد.اهمیت قدرت غیررسمی را می توان در تاثیر مستقیم آن بر قدرت رسمی و همچنین حیات اجتماعی زندانیان، اعم از الگوهای ارتباطی، شیوه های تعامل، الگوها و معادلات اقتصادی حاکم دانست. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر بیش از آنکه کاربست مفاهیم از پیش آماده بر وضعیت باشد، بر فهمی کیفی و اکتشافی از وضعیت استوار است. به این ترتیب گافمن و نظریه کنش متقابل نمادین برای پژوهش حاضر یک چارچوب مرجع است برای شناخت منطق تعاملات و ارتباطات غیر رسمی. منطق تعامل نمادین، زبان، چارچوب های کنش، شعائر و مناسک، فرایندهای هویتی و منطق روابط قدرت مفاهیمی بنیادین برای پژوهش حاضر محسوب می شوند که از افق فهم متفکران کنش متقابل نمادین خاصه گافمن مورد توجه قرار گرفته اند. روش تحقیق این پژوهش روایت پژوهی است که از تکنیک مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.جامعه مورد پژوهش زندانیان زندان مرکزی کرج می باشند و تلاش شده نمونه به صورت تصادفی از لیست اسامی زندانیان انتخاب شود ولی در برخی موارد بنا به نیاز تحقیق از روش گلوله برفی استفاده شده است.نتایج پژوهش حاضر بر این مسئله دلالت دارند که فهم رایج از فضای زندان فهمی یکجانبه است و تنها از منظر قانونگذار و نگاه هنجارگذاران به زندان می نگرد.صورت بندی های کنش در تقابل با قدرت رسمی حاکم بر زندان طیفی از همدستی، تقابل، پنهان سازی و... را در بر دارند که می توانند به قالب انواعی از مقاومت تعریف شوند.
قدرت و مقاومت زنان در خانواده ایرانی: روایت زنان از شیوه های مقاومت فرهنگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادایم غالب در جامعه شناسی خانواده در ایران، مبتنی بر این ایده کلی است که خانواده، کانون پدرسالاری است و زنان در خانه، در انقیاد جنسیتی به سر می برند و زیر سلطۀ مردانه گرفتار شده اند. در تأیید این دیدگاه، حجم گسترده ای از کارهای پژوهشی در سال های اخیر انجام شده است. با این همه، پژوهش حاضر در پی شناسایی الگوهای انقیاد و انفعال زنانه نیست بلکه برعکس، به دنبال مطالعۀ راهبردهای مقاومت زنان در مقابل قدرت مردانه در خانه است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که «زنان چگونه از فرهنگ به عنوان ابزاری برای مقاومت و تغییر توازن قدرت در خانواده بهره می گیرند». دراین راستا، با 36 زن متأهل در شهر تهران مصاحبه شد. روش پژوهش، کیفی و شیوۀ نمونه گیری، هدفمند بود. یافته های پژوهش نشان داد که زنان از راهبردهایی مانند «مبارزه بر سر معنا»، «رمزگشایی های تقابلی»، «بازی دوگانه با کلیشه ها»، «نمایش تمکین»، و «مقاومت از طریق سنت» به مقاومت فرهنگی در خانواده می پردازند تا از این طریق، بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت را برقرار کنند. راهبردهای گوناگون مقاومت، نشان دهندۀ این است که «منابع مقاومت» زنان در خانواده، متکثر است. مقاومت در خانواده، هیچ جایگاه و کانون مرکزی ندارد و در عرصه های مختلف به گونه ای نامتمرکز عمل می کند. نقاط مقاومت در خانواده، پراکنده و سیال است و در قالب شبکه ای مویرگی از خرده مقاومت ها عمل می کند. این موارد، گویای این است که اِعمال قدرت فراگیر و سلطۀ کامل مردانه در خانواده، دست کم در نسل های جدید زنان، کمتر می تواند شاهدی برای خود پیدا کند.
هنر درباری و خشونت نمادین (مورد مطالعه: طراحی قالی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 78
حوزه های تخصصی:
هنر در عصر صفوی در همراهی با گفتمان(های) مسلط جامعه به یک ابزار قدرت و در سطحی دیگر به خشونت نمادین بدل میشود، این مسئله از آنجا که بسیاری از هنرهای صفوی از جمله قالیبافی در کارگاههای درباری تولید می شده اندو تحت حمایت و نظارت مستقیم دربار بوده قابل تامل است و این ذهنیت را تشدید می نماید که دربار به نوعی تلاش داشته علایق و جهانبینی خود را تا بر روی این تولیدات هنری فرهنگی و اجتماعی انعکاس دهد. نقشمایه ها، نمادهاو نشانه ها در قالی سبک شهری، بازتاب دهنده ی گفتمانهای غالب و نشاندهنده مناسبات و روابط موجود در جامعه و ارزشها و هنجارهای آن می باشد، این میدان جدید یکی از قویترین میدانهای هنری عصر صفوی بوده که اشکال بالقوه ایجاد نمود که در شرایط خاص فعال و کاربردی شدند.هدف اصلی پژوهش شناسایی رابطه گفتمانی بر میدان قالی صفوی و تجلیات خشونت نمادین بر طرح و نقش قالی این دوره است. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد گفتمانی و مظاهر خشونت نمادین در میدان قالی سبک شهری دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر، نظریه قدرت نمادین پی یر بوردیو میباشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم نظارت و توجه ویژه به کیفیت و تولید و استفاده دولت صفویه از فرهنگ و هنر برای توسعه و تعمیق گفتمان های خود موجب شکل گیری میدانهای تخصصی در حوزه های گوناگون و بلاخص میدان جدید قالی سبک شهری شده است.خشونت نمادین نیز حاصل شکل گیری همین میدان تخصصی است و به کنشگر این امکان را می دهد که هنر را آنگونه خلق کند که شرایط میدان قدرت اقتضا می کند.
درآمدی بر جایگاه زنان در مناصب قدرت (مطالعه موردی زنان در جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی زنان و واگذاری مسؤولیت درحوزه مدیریت و ریاست اعم از ریاست جمهور و یا مسؤولیت هایی که قدرت اعمال نفوذ و اثربخشی حضور آنان را معنادار می سازد، از گذشته بحث محافل سیاسی، دینی و مطالبه زنان قدرتمند و توانمند بوده است. با طرح این سؤال که آیا دیدگاه های اسلامی مانعی است برای حضور زنان در قدرت وآیا حضور زنان در قدرت یک امر واجب است و یا اقتضای جهان امروز و ضرورت این حضور است که این مطالبه را شکل داده است؟تا جایی که منجر به بروز دیدگاه ها و رفتارهایی شده که حاکی از تلاش برای جبران کمبودها و نادیده گرفتن ها برای رسیدن به مناصب قدرت در عرصه سیاست شده است. مثل بروز مکتب فمینیسم و یا سهمیه خواهی، برابری خواهی و اجرای تساوی برای آنان در همه زمینه ها. در این مطالعه که با روش مطالعه میدانی، تجربه زیسته و منابع کتابخانه ای تدوین شده به اثبات ضرورت حضور زنان در مناصب حکومتی و عدم مغایرت مبانی دینی دراسلام به این موضوع پرداخته شده است. حاصل بررسی موضوع نشان می دهد که زنان در ج.ا.ا علیرغم همه تلاش های خود موفق به حضور در مناصب قدرت و مدیریت کلان کشور نشده اند و عوامل این امر قوانین و مقررات مربوط به احزاب و نگاه مردسالارانه در بهره مندی از توان زنان است.
افسانه صوفی ستیزی فقیهان (نگاهی تبارشناسانه به نزاع میان فقیهان و صوفیان در دروه قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دوره زندیان، با بازگشت صوفیان نعمت اللهی به ایران، جریانی از نقد تصوف در ایران شکل می گیرد. این دوره که مصادف با قدرت گرفتنِ فقیهانِ اصولی در حوزه های فقهی شیعی، و نیز مقارنِ پیوند عالمانِ شیعی و حکومت قاجار، خاصه در دوره فتحعلی شاه است، تقابلی جدی میانِ فقهای شیعه و صوفیان ایجاد می کند. دیدگاه رایج در این زمینه، حاکی از اختلاف بر سر مسائل معرفت شناسانه است و دوری صوفیان از شریعت را عامل این اختلاف می داند. اما بررسی منابع تاریخی این فرض را زیرسوال می برد؛ چرا که اسنادِ تاریخی حاکی از وجود یکی از سلاسل صوفی، ذهبیان، است که فقها نزاعی باایشان نداشته اند و این درحالی است که مبانیِ معرفتیِ ذهبیان و نعمت اللهیان، تفاوتِ خاصی ندارد.در این پژوهش با استفاده از نظریه تبارشناسی فوکو، نشان دادیم که وراءِ این نزاع معرفت شناسانه، امری دیگر نهفته است و آن حضور در مرکز گفتمانِ سیاسیِ دوران است. در واقع مساله قدرت در تعیین چگونگی رفتارِ فقها و صوفیه با یکدیگر تأثیر بسیار مهمی داشته است. ذهبیه از آنجا که تمایلی به قدرت نداشتند، با ستیز فقیهان مواجه نگردیدند اما نعمت اللهیان که داعیه قدرت داشتند، به سرعت سرکوب گردیدند. ما این مقوله را با استفاده از مفهومِ قدرت در اندیشه فوکو تبیین کردیم.
دیپلماسی عمومی جدید؛ بسترساز قدرت دیپلماسی رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۲
125 - 148
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی جدید برنامه های دولت محوری است که هدفش اطلاع رسانی یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهاست. دراین باره کشورهای قدرتمند با اشاعه و ترویج ایدئولوژی، ارزش و هنجارهای خود درصدد صدور پیام و فرهنگ خویش و هم چنین کسب برتری بوده اند. این بستر با همکاری رسانه ها شکل می گیرد. بر این اساس کشورهای قدرتمند نفوذ خود را مدیون رسانه های بین المللی هستند که در پوشش اطلاع رسانی به تأمین منافع کشور و پیش برد سیاست خارجی از رهگذر تبلیغات سیاسی، اطلاع رسانی و شکل دهی به افکار عمومی می پردازند. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که کارکرد، جایگاه و عملکرد دیپلماسی عمومی در بستر افزایش قدرت دیپلماسی رسانه ای چگونه ارزیابی می شود؟ به نظر می رسد الگوی ارتباط دیپلماسی عمومی، به لحاظ هدف، ابزار، متدولوژی و دوره ی زمانی بستر نفوذ رسانه ها بر ساختارهای مدل دیپلماسی و سیاست خارجی را فراهم کرده است. نویسندگان این مقاله بر این باور هستند که دیپلماسی رسانه مهم ترین بخش دیپلماسی عمومی جدید محسوب می شود و استراتژی ضروری و محوری برای قرن 21 است. همچنین پژوهش حاضر به این مسأله نیز می پردازد که رسانه ها با تأثیر بر افکار عمومی در فرآیند تصمیم گیری سیاست خارجی نیز اثرگذار هستند.
پساساختارگرایی، قدرت و فقر نظریه پردازی در روابط بین الملل (مطالعه موردی: مفهوم امنیت انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
185 - 212
حوزه های تخصصی:
امروزه نظریّه های کلان روابط بین الملل، از تحلیل بسیاری از ریشه های دغدغه های جدید در سیاست جهان، نظیر مشکلات زیست- محیطی، گرسنگی و مهاجرت بازماند ه اند. این موضوع سبب شده تا گرایش هایی در دیسیپلین روابط بین الملل شکل گیرند که ساختارها و الگوهای آنها با جهان واقع و معیارهای علمی مطابقت نداشته باشد. یکی از این گرایش ها، «امنیت انسانی» است. نظریه پردازان این مفهوم، اجماع خاصی بر اصول و ساختار امنیت انسانی ندارند و کشورهای درحال توسعه را بدون شواهد علمی، مرجع اصلی تهدیدها علیه امنیت بشریت می دانند. اکنون جای پرسش است که چگونه می توان رابطه قدرت و بحران نظریه پردازی در روابط بین الملل را تحلیل نمود ؟ با کنکاش در بنیادهای پارادایم پساساختارگرایی در ارتباط با بازتاب رابطه قدرت- دانش و تفسیر افراطی از قدرت در نظام معنا ، مشخص شد: مفهوم امنیت انسانی، در شناسایی تهدید کنندگان امنیت بشری، سهم عمده ای از کشورهای صنعتی و نظام سرمایه داری را نادیده می گیرد. همین رویکرد، بنیادهای نظری و روشی امنیت انسانی را از معیارهای علمی دور نموده است. لذا، این گرایش که از آن به مثابه «پارادایم» نیز یاد شده، کمک شایانی به پیشرفت اندیشه ورزی در روابط بین الملل نمی کند. رویکرد تحقیق حاضر تحلیلی- تبیینی، نوع آن نظری- انتقادی، شیوه تجزیه و تحلیل داده ها کیفی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است.
تبیین ساختاری دگردیسیِ احزاب افغانستان از نظامی گری به مصالحه (نمونه پژوهی: حزب اسلامی گلبدین حکمتیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
101 - 125
حوزه های تخصصی:
پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم ترین پیش آمدهای جنجال برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه ای این کشور است. ریشه یابی این دولت پذیری و دولت ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، بازنمایی نقش سیاست بر خشونت و مصالحه در این کشور ست. پرسش جستار حاضر، این است که علت رویکرد نظامی حزب حکمتیار در برابر دولت های افغانستان (2016-1969م.) و سپس، تغییر آن به رویکرد سیاسی چه بود؟ فرضیه پژوهش که در چارچوب نظریه نظم های اجتماعیِ باز و بسته داگلاس نورث عملیاتی گردیده، بدین شرح است: نوع ساختار سیاسی قدرت در افغانستان در گزینش رویکردهای نظامی یا سیاسی حزب اسلامی تأثیر مستقیم داشته است. طبق یافته های پژوهش، ماهیت و ساختار قدرتِ نظام های پادشاهی (1933م.)، اقتدارگرا (1973م.)، کمونیستی (1978م.)، غیرنهادمند (1992م)، و بنیادگرای افغانستان (1996م.)، که متضاد با خط مشی اسلام خواهی و دموکراسی خواهی حکمتیار بود، رویکردی مسلحانه بر حزب تحمیل کرد. اما ساختار و نظام درحالِ دموکراتیک، نهادمند و اسلامی افغانستانِ پساطالبان، در کنار خروج حداکثری نیروهای خارجی از این کشور، اتخاذ رویکرد مسالمت آمیز حزب را فراهم ساخت. در تحلیل نهایی، سیاست دولت ها و نه ساختار سنتی جامعه، موجد زایش خشونت های اجتماعی افغانستان است.
ایالات متحده؛ جایگاه و قدرت هژمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63 - 91
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، ایالات متحده به دلیل برتری در قدرت، به یک قدرت بلامنازع (هژمون) تبدیل شد. در قرن بیست و یکم، با توجه به تحولات جهانی، نظم بین الملل و تغییر سیاست بین الملل جایگاه هژمونی ایالات متحده آمریکا را با چالش های جدیدی مواجه نمودند. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در دهه دوم قرن حاضر، ایالات متحده همچنان جایگاه و قدرت هژمون خود را حفظ نموده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده دیگر در جایگاه هژمون قرار ندارد. در ارتباط با قدرت این کشور در حوزه قدرت سخت، همچنان جایگاه برتر را در بخش قدرت نظامی حفظ نموده، اما در بخش قدرت اقتصادی و در مقایسه با رشد اقتصادی چین، مشخص می شود که جایگاه اقتصاد ایالات متحده نسبت به قبل متزلزل شده و دیگر به عنوان تنها قدرت برتر در این زمینه محسوب نمی گردد. در حوزه قدرت نرم و در بخش فرهنگ نیز، زوال نسبی در آموزش دیده می شود و در بخش ارزش ها و مشروعیت، به دلیل سیاست خارجی ایالات متحده مبتنی بر «اول آمریکا» و اقدامات یک جانبه گرایی، زوال نسبی در نظم هژمونی لیبرال مبتنی بر دموکراسی و تضمین امنیتی ایالات متحده، حوزه قدرت نرم ایالات متحده با افول نسبی مواجه شده است. در نتیجه می توان اظهار داشت که ایالات متحده در توانمندی هایش دچار افول نسبی شده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت داده های مختلف، از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است.
ویژگی های راهبردی و قدرت بازدارندگی تسلیحات موشکی با تمرکز بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۶
137 - 171
حوزه های تخصصی:
تولید و گسترش قدرت در عرصه نظامی با محوریت راهبرد توسعه موشکی در دوران پساجنگ تحمیلی در دستور کار سیاست گذاران دفاعی - امنیتی ایران قرار گرفت. سؤالی که مطرح می شود این است که تسلیحات موشکی واجد چه امتیازات و مزایایی هستند که در بین وجوه مختلف قدرت نظامی، موشک ها به عنوان نقطه ثقلِ توسعه قدرت توسط ایران انتخاب شد؟ بنابراین هدف پژوهش حاضر؛ تشریح ویژگی های راهبردی و قدرت بازدارندگی تسلیحات موشکی با تمرکز بر جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش تحلیلی - توصیفی و منابع گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. در پاسخ به سؤال اصلی، فرضیه ای که مطرح می شود این است که موشک ها با دارا بودن ویژگی های راهبردی هشت گانه درنهایت بهترین گزینه برای کشوری همچون ایران با ویژگی های ژئوپلیتیکی خود است، چرا که این امر منجر به تولید و توسعه قدرت نظامی به منظور نیل به بازدارندگی و موازنه سازی دربرابر دشمنان و رقبای خود است، این اهمیت زمانی دوچندان می شود که اساساً ایران در محیطی به شدت امنیتی قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد، تسلیحات و سامانه های موشکی با ویژگی های عدم وجود پدافند مؤثر، قابلیت حمل سلاح های کشتارجمعی، کمک به فرایند انقلاب در نگرش به امور نظامی، افزایش اعتبار بین المللی، تثبیت و تقویت مؤلفه عمق راهبردی، امتیازات فنی، آسیب پذیری قدرت های بزرگ و پیشبرد برنامه های فضایی بهترین تسلیحات درجهت ایجاد بازدارندگی و موازنه دربرابر رقبا ازسوی ایران محسوب می شوند.
سیستم های بین المللی پیچیده-آشوبی و نظریه نوین دیپلماسی دفاع شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی دفاع، دارای پیشینه تاریخی طولانی و همزاد با قدرت نظامی است که وظیفه کاربست آن را در قالب دیپلماسی در زمان جنگ و صلح به عهده داشته است. به دلیل پیچیدگی و آشوبی شدن سیستم بین الملل، در قالب الگوی غیرخطی، قدرت، به عنوان پیشران اصلی دیپلماسی دفاع، به الگوی شبکه ای تغییر یافته است که پیچیدگی ساختاری، فرایندی، سازه ای، و قاعده ای را به عنوان ویژگی های تعریف کننده آن مطرح کرده است. با توجه به نوپدیدی سیستم های بین المللی غیرخطی و جدال های نظری در این حوزه، ادبیات روابط بین الملل در تبیین دستگاه تحلیلی دیپلماسی دفاع دچار عقب ماندگی جدی هستند و برهمین اساس، این پرسش اساسی به عنوان دغدغه اصلی پژوهش حاضر مطرح است که «برپایه اصول و مبانی نظریه سیستم های پیچیده و آشوبی، دستگاه تحلیلی دیپلماسی دفاع، چگونه قابل بازسازی مفهومی است». در پاسخ به این پرسش و با بهره گیری از روش آبدکشن که بر واقعیت های نوپدید و شیوه یافتن بهترین تبیین برای آن ها تأکید دارد، مقاله حاضر، دیپلماسی دفاع شبکه ای چندلایه را به عنوان مفهومی نوآورانه به ادبیات روابط بین الملل ارائه می دهد. ویژگی اصلی این مفهوم، دلالت آن بر دیپلماسی دفاع به عنوان یک سیستم با هسته مرکزی سخت بر محوریت سیستم های کنترل واحد پایه ای است که سیستم های کنترل دیگر، به عنوان سیستم های حمایتی بر روی آن بنیان نهاده شده و در قالب سیستم یکپارچه با پیوندهای کارکردی میان لایه کنترلی، به صورت هیبریدی عمل می کند.
نقش جمعیت در حفظ اقتدار کشور با رویکرد امنیت اقتصادی
منبع:
مطالعات امنیت اقتصادی سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
121 - 154
حوزه های تخصصی:
در جوامع مختلف ویژگی های جمعیت در اقتدار و امنیت اثر گذار بوده و به عنوان یک عامل مهم در نظر گرفته می شود. همان گونه که اندازه جمعیت جوان در سن کار می تواند تأمین کننده نیروی کار کشور باشد و یا اندازه جمعیت سالخورده می تواند بار مالی زیادی برای نگهداری از آنان را داشته باشد، ویژگی های جمعیتی همچون سطح تحصیلات و مهارت ها و نظایر آن، به عنوان چهارچوب سرمایه انسانی می تواند آثار مثبت و منفی برای جامعه داشته باشد. از آنجا که جمعیت یکی از عناصر مهم در اقتدار و امنیت ملی محسوب می شود، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مروری بر تحولات و تغییرات جمعیتی ایران، رابطه میان جمعیت و اقتدار ملی را بررسی می کند. مطابق با یافته ها، در حال حاضر کشور ایران با داشتن جمعیتی بالغ بر 87 میلیون نفر و ارتقای سرمایه انسانی، از جمله داشتن جوانان انبوه و با تحصیلات بالا، یک قدرت منطقه ای و قدرت متوسط جهانی تلقی می شود. اما با توجه به کاهش تدریجی و مداوم میزان باروری کل، این نگرانی وجود دارد که ایران طی سال های نه چندان دور دچار رشد منفی جمعیتی شود که نتیجه آن مواجهه با جمعیتی سالخورده است که مسلماً زنگ خطری برای قدرت و امنیت اقتصادی ایران در سطح منطقه محسوب می شود.
بررسی نظریه های مورد غفلت قرار گرفته در ادبیات ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1353 - 1374
حوزه های تخصصی:
نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. تا کنون آثار ارزشمندی از نظریه های ژئوپلیتیک در ادبیات تخصصی این مبحث در ایران منتشر شده است. با این وجود نظریه هایی وجود دارد که تا کنون در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته اند و یا به صورت بسیار پراکنده و یا تیتروار در کتب و مقاله های گسترده ژئوپلیتیکی به آن ها پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق بنیادی و نظری، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیو ۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، بررسی نظریه های مغفول مانده در ادبیات ژئوپلیتیک ایران به صورت نظام مند است که با رجوع به منابع معتبر بین المللی از میان مهمترین آثار اندیشمندان کلاسیک و معاصر این رشته به دست آمده است. این نظریه ها عبارت اند از: سیکل قدرت (دوران)، به هم پیوستگی (کیسینجر)، اضمحلال امپراتوری روسیه (کالینز)، تخته شطرنج اوراسیا (برژینسکی) آخرین نقشه (کاپلان)، مرگ هارتلند (تزنین)، پیکربندی سیستماتیک ژئوپلیتیک (دوسویی)، حلقه دریایی (کوهن)، تجدید آرایش نقش بازیگران (لانمن)، پایان ژئوپلیتیک و آغاز ژئوپلی نومی (کازی)، مجذوب هارتلند (ریستیک و مالینسون)، چارچوب استعاره ای ژئوپلیتیک شبکه ای (وربوفسکی) که محوریت بحث ما در این پژوهش را تشکیل می دهد. سیر زمانی این نظریه ها از 1971 تا 2020 ادامه دارد. همچنین در پایان به صورت فشرده، 3 نظریه ژئوپلیتیکی کم استناد دیگر شامل گروه بندی منطقه ای سلسله مراتبی (کرون)، مناطق کلیدی (سیلاک)، شبه جزیره عربستان، محور قدرت جهانی (شرایبر) را بررسی خواهیم کرد.
بررسی روابط قدرت حکومت، عشق و سرمایه در داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامینیک داستان عاشقانه پارتی از فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است که در آن مسئله ی عشق و ازدواج بر مبنای ساختارهای اجتماعی پیش از اسلام مطرح شده است. فارغ از عشق ممنوع و ریشه های شکل گیری آن در این داستان، می توان آن را نمودی از برتری قدرت و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت محسوب داشت. ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روابط میان اعمال قدرت حکومت و سرمایه از یک سو و عشق و عواطف انسانی از سوی دیگر پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکس العمل شخصیت های این داستان در مقابل قدرت متفاوت است. «شهرو» تسلیم قدرت سرمایه می شود. عکس العمل «ویرو» در برابر قدرت حکومت ایستادگی است؛ اما درنهایت تسلیم آن می شود. «ویس» با استفاده از قدرت عشق به جنگ سرنوشتی می رود که به طور ناخواسته بر وی تحمیل شده است و روند رو به تکاملی را نیز در این مسیر طی می کند.
صداوسیما و بازنمایی فرهنگ و هویت در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
21 - 40
رسانه های جمعی، انتقال و هدایت دامنه گسترده ای از نمادها، هنجارها، ارزش ها، عقاید، پیام ها و افکار را در درون جامعه برعهده دارند. این ابزارها توانسته اند متأثر از گسترش نقش و جایگاه رسانه های جمعی، نقش بسیار مهمی در فرآیند برساخته شدن هویت فرهنگ و قدرت ایفا کنند.
مقاله می کوشد با بهره گیری از روش گفتمان، نقش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را در هویت بخشی به افراد جامعه بررسی کند. در همین راستا بعد از طرح مباحث نظری در باب رسانه، به سیاست های سلبی و ایجابی که صداوسیما از طریق آنها به دنبال تثبیت و تدوام گفتمان هویتی است پرداخته می شود تا مجاری و سازوکارهای بازنمایی قدرت در گفتمان برتر و پیامدهای هویتی آن در برنامه های کودک و نوجوان، سریال، فیلم و برنامه های خانوادگی، آگهی های بازرگانی شناسایی شوند.
صداوسیما با بهره گیری از سازوکارهای هویتی، فرهنگی و اعتقادی به تولید و انتشار گفتمان جمهوری اسلامی ایران در درون تمام ساختارهای اجتماعی می پردازد. در این تعبیر، با گذار از نظریه های کلاسیک که قدرت را به عنوان لایه زیرین جامعه و عرصه ای مستقل در نظر می گرفت، آن را در ارتباط با رفتارها و فرآیندهای قانونی، سیاسی، فرهنگی، روان شناختی و ایدئولوژیک می بیند که از طریق رسانه ها تولید و منتشر می شود.
بررسی تطبیقی تحولات مفهومی قدرت در نظریه روابط بین الملل و جنگ در نظریه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۷
55 - 83
حوزه های تخصصی:
تأملات نظری در دانش روابط بین الملل مبتنی بر مفهوم محوری «قدرت» شکل گرفته و همچنین کاربست قدرت، عینی ترین رفتار در سیاست خارجی دولت هاست. بااین حال با ورود به دوران جهانی شدن، قدرت در مفهوم، ابعاد، ابزارها، حتی مبانی و گفتمان ها دچار تحول شده است. متناظر با این روند، «جنگ» نیز در نظریه های نظامی دچار تحولاتی در ابزارها، هدف و ... شده است. لذا به نظر می رسد مطالعه تطبیقی میان دو مفهوم قدرت و جنگ در رویکردهای مربوطه، می تواند ضمن توسعه دانش نظری، درک راهبردی از فضای امنیتی-دفاعی پیش رو را نیز ارتقا دهد. بر این اساس این پژوهش با هدف «بررسی تطبیقی تحول مفهوم جنگ در نظریات نظامی با تحول در مفهوم قدرت در روابط بین الملل» انجام شد. نوع پژوهش «توسعه ای» و روش مورداستفاده ترکیبی از «تبینی-مقایسه ای» است. نتایج پژوهش نشان داد که در تحول مفهومی قدرت و جنگ، می توان یک خط سیر انباشتی و متناظر را شناسایی کرد که طی آن «جنگ هیبریدی» در تناظر با مفهوم «قدرت هوشمند» مفهوم سازی می شود. در یک تحول پارادایمی نیز می توان تناظر دیگری را میان «قدرت پسامدرن» در نظریه روابط بین الملل و «جنگ شناختی» در نظریه های نظامی، ترسیم کرد.
مطالعه تحلیلی نقاشی نظامی میدان مشق اثر محمدحسن افشار در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
73 - 91
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نمایش قدرت در دوره قاجار در مرکز توجه نقاشی های پیکرنگاری دربار بوده و نقاشی های به سفارش مراکز نظامی بستر نمایش این موضوع بوده است. سؤال اصلی پژوهش به این شرح است که قدرت نظامی در تصاویر نقاشی این دوران چگونه به تصویر کشیده شده و ویژگی بصری و ساختاری نمایش قدرت در نقاشی میدان مشق اثر محمد حسن افشار به وسیله هنرمند چگونه بوده است؟ هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقاشی نظامی دوران ناصرالدین شاه و ویژگی های ساختاری و بصری اثر میدان مشق ارائه شده است. روش پژوهش: این پژوهش با نگاه تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی ارائه شده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی) است. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که نمایش قدرت در نقاشی دوره قاجار در تصاویر نظامی همواره جایگاه ویژه ای داشته و در نقاشی میدان مشق اثر محمد حسن افشار نمایش قدرت نظامی با تأکید بر حضور شاه، ولیعهد و سپهسالار در کنار هم در بازدید از میدان مشق، که محل تمرین و آموزش و آرایش نظامیان بوده، نشان داده شده است.