مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
نظامی گری
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه شاهد پایان عصر سلطه آمریکایی است. کاخ سفید پس از 11 سپتامبر، اسلام را بزرگترین چالش غرب در سنت و در راهبرد امنیت ملی قرن بیست و یکم خود و خاورمیانه را محل اسلام سیاسی و مسلح معرفی کرد و به امید اینکه با واژگونی یکسوی دولتهای غیروابسته و غیرهمانند و انجام اصلاحات در دولتهای وابسته، سلطه بلامنازع خود را تضمین کند، راهبرد پیشدستانه را اتخاذ نمود. امروزه نیروی محرک سیاسی در خاورمیانه اسلام گرایی و نظامی گری محسوب می گردد. نظامی گری ویژگی مشخص کشورهای خاورمیانه و اسلام گرایی به عنوان نیروی محرک سیاسی و موجب تغییرات سیاسی و امنیتی در منطقه تلقی می شود. فرضیه این نوشتار بر آن است که: امروزه در منطقه خاورمیانه مشخصه هایی از جدال سیاسی و استراتژیک بین دو الگوی محافظه کار و رادیکال و مخالف صریح با مداخلات غرب در منطقه مشهود است، بنابراین غرب به سرکردگی آمریکا برای مقابله با هرگونه مقاومت سیاسی و ایدئولوژیک اسلام گرایان، به جدال سیاسی علیه فضای امنیتی موجود در منطقه اقدام می کند. روش پژوهش مقاله حاضر به صورت نظری و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها تبیینی ـ تحلیلی است.
انسان، اسلحه و جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جامعه بشری توام با جنگ بوده است، تمایز انسان با دیگر موجودات در تسلط بر طبیعت و تسخیر آن است که برای تحقق این تسلط از طریق تعقل اقدام به ابزارسازی کرده است. ابزارسازی زمینه تولید و انباشت سرمایه را فراهم کرده و برای حمایت از این منافع مادی و خواسته های برتری طلبانه، توسط تولید ابزار اقدام به ساختن اسلحه کرده است، تکامل تولید ابزار به همراه تکامل تسلیحات بوده است و جوامع صنعتی با تولید و تجارت اسلحه به اقتصاد خود وجود قوام بخشیده و پشتوانه بازار کار، صنایع فلزی و تسلیحات را فراهم نموده اند. پیش رفت فن آوری و علوم در خدمت قدرت های سیاسی منجر به رقابت بر سر قدرت و سیطره بر جهان شده است که نهایت آن گسترش و تولید تسلیحات کشتار جمعی است.
برنامه های خلع و کنترل سلاح و مقررات بین المللی در کاهش و جلوگیری از جنگ تاثیری نداشته است. پیشنهادات مخالفین جنگ با راه حل تغییر ساختار اجتماعی کافی نیست، هم چنانکه نظریاتی که تلاش در جهت از بین بردن جنگ را بیهوده می دانند، به چالش کشیده می شوند و قابل انتقادند
بررسی تأثیر پایگاه اجتماعی ـ سیاسی امرای نظامی سلجوقی در گرایش های سیاسی امرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلجوقیان که نظام قبیله ای داشتند و از رسوم و سنت های قبیله ای پیروی می کردند، در آغاز در امور نظامی نیز ساخت قبیله ای داشتند. سلاجقه در جایگاه جدید خود در مقام حاکمان قلمروی وسیع مجبور به استفاده از عناصر و امرای نظامی از دیگر قوم ها بودند که این امر به اختلاط قومی در داخل سپاه ثابتی منجر می شد که بنا به نیازها و ضرورت ها تشکیل داده بودند. روند سازماندهی عناصر نظامی در بافت سپاه سلجوقیان و به دنبال آن جای گیری این عناصر در ساختارهای سیاسی و اداری، به حضور آنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جدید منتهی می شد و پایگاه سیاسی و اجتماعی را برای امرا در پی داشت. جای یابی در این ساختارها و عرصه ها موجب جهت یابی ها و جهت گیری هایی به منظور کسب حداکثر منافع می شد. نوشتار حاضر درصدد بررسی تأثیر پایگاه اجتماعی و سیاسی کسب شده در حکومت سلجوقی از سوی امرای نظامی در گرایش مرکزگرایی یا مرکزگریزی آن هاست. به همین منظور ابتدا به شناسایی پایگاه امرای نظامی پرداخته شده است که جای یابی امرای نظامی با پایگاه های قومی مختلف چون ترکمن، ترک، عرب، و ایرانی را در گروه بندی های موجود از امرای نظامی در ساختار حکومت شامل امرای اقطاع دار، امرای درباری، و امرای سرگردان نشان می دهد. قرارگرفتن در این گروه بندی ها پایگاهی سیاسی برای این عناصر قدرت درپی داشت که خود پایگاه اجتماعی را موجب می شد. قرارگرفتن امرای نظامی در این چهارچوب ها گرایش هایی را همچون مرکزگرایی و مرکزگریزی درپی داشت که در روند سیاسی و اجتماعی جامعه نیز مؤثر بود. با قدرت گیری امرای نظامی در این چهارچوب ها و شکل گیری ارتباط های اجتماعی با جامعه تحت تسلط شان، حوزه های مستقل قدرت شکل می گرفت که حکومت سلجوقی را دچار ضعف و زمینه ازهم پاشیدگی سلجوقیان را فراهم می کرد.
علل وقوع انقلاب اسلامی ایران؛ چرایی و چگونگی
حوزه های تخصصی:
بدون تردید انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین انقلاب قرن بیستم بوده است که توانسته تأثیرات گسترده ای در سطح داخلی و بین المللی برجای بگذارد. وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها، در تأکید آن بر معنویت و ارزش های ملهم از دین اسلام بود، به نحوی که با تکیه بر قدرت فرهنگی منشعب از اسلام و احیای ارزش های اسلامی در یک شرایط بین المللی و داخلی خاص توانست با بسیج همگانی به پیروزی برسد. بررسی علل انقلاب ها، همواره یک ی از جذاب ترین موضوعات علوم سیاسی و جامعه شناسی می باشد. تاکنون در خص وص علل وقوع انقلاب اسلامی ایران، دیدگاه ه ای مختلفی مطرح شده است. در این پ ژوهش قصد داریم نارضایتی ها و ناکامی اقشار مختلف جامعه در قالب محرومیت نسبی و همچنین ارتباطات مستقیم و غیر مس تقیم ارت ش و ش خص محمدرضا پهلوی، و تاثیراتی که این روابط بر بروز ناآرامی ها و نارضایتی ها داشته که پس از آن منجر به وقوع انقلاب شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
جایگاه تجارت تسلیحات در روابط شمال - جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
23 - 44
حوزه های تخصصی:
تجارت اسلحه کشورهای شمال با کشورهای جنوب تنها یکی از رشته های شبکه بغرنج بین المللی است که ممالک قوی و زورمند را با ممالک کم بنیه و فقیر مربوط می کند و فقط در محدوده این متن کلی قابل فهم است. تأثیرات منفی هزینه های نظامی، سدی در مقابل رشد و توسعه ی کشورهای جنوب شمرده می شود. البته تنها کشورهای شمال مقصر اصلی در نظامیگری کشورهای جنوب نیستند بلکه به دلایلی خود این کشورها نیز در این عارضه سهیمند. امروزه وضعیت بسیار پر رونق بازارهای تسلیحاتی و تحمیل استعماری این تجارت به کشورهای جنوب تحت تاثیر تحولات عمده جهانی و موضوعاتی مانند فروپاشی شوروی، جهانی سازی نظام سرمایه داری، حادثه یازده سپتامبر، بهانه مبارزه با تروریسم ،بحران های اقتصادی در کشورهای شمال، و پیشرفت های علمی، فناوریِ نظامی و تسلیحاتی بویژه در عرصه نانو و فضا باعث گسترش روز افزون این تجارت پرسود و نظامی گری
اقتصاد سیاسی نظامی گری و مداخله نظامی امریکا در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
117 - 134
حوزه های تخصصی:
ده سال از مداخله نظامی امریکا در افغانستان که هدف از آن مبارزه با تروریسم اعلام شده بود، می گذرد. طی این مدت نه تنها تروریسم ریشه کن نشده، بلکه فزونی یافته است. در حالی که امریکا هدف از مداخله نظامی خود در افغانستان را مبارزه با تروریسم می داند، برخی از آن به عنوان ابزار استراتژی کلان امریکا برای سیطره بر جهان یاد می کنند. این پژوهش در پاسخ به این پرسش که دلیل اصلی مداخله نظامی امریکا در افغانستان چیست و افغانستان چه مزیتی دارد که ایالات متحده هزینه های زیادی را در آن صرف کرده است؟ این فرضیه را مطرح ساخته و به بررسی آن پرداخته است که «دلیل اصلی مداخله نظامی امریکا در افغانستان، ناشی از منافع مجتمع صنعتی– نظامی ایالات متحده در ایجاد بحران و نظامی گری است».
سیاست خاورمیانه ای آمریکا و تروریسم در منطقه خاورمیانه پس از یازدهم سپتامبر (مطالعه موردی: عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
41 - 56
حوزه های تخصصی:
سیاست قدرت های بزرگ تأثیر گسترده ای بر تروریسم در منطقه خاورمیانه داشته است. با توجه به این نکته، مقاله حاضر به بررسی تأثیرات سیاست خاورمیانه ای آمریکا بر تروریسم منطقه ای می پردازد. پرسش اصلی این مقاله این است که سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا چه تأثیری بر تروریسم در این منطقه داشته است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه اصلی پژوهش این است که سیاست خاورمیانه ای آمریکا (متغیر مستقل) به واسطه اعمال نظامی گری غیرضروری (متغیر میانی مداخله گر)، بهانه ها و توجیهاتی جدید برای فعالیت گروه های تروریستی فراهم آورده و موجب تقویت آنها شده است (متغیر وابسته).
منابع انرژی و حضور قدرت های فرامنطقه ای در دریای خزر
حوزه های تخصصی:
دریای خزر به دلیل وجود منابع غنی نفت و گاز و وضعیت نوین ژئوپلیتیک در جایگاه مهم ترین منطقه ی اوراسیا قرار گرفته و در صدر مناطقی است که به شدت از چالش های ژئوپلیتیک تأثیر می پذیرد. در گذشته حضور قدرت های بزرگ در حوزه خزر به عنوان یک مسئله به حساب می آمد، اما بعد از فروپاشی شوروی اختلاف بر سر منابع دریا موجب تنش در روابط میان کشور های ساحلی و گسترش رقابت های امنیتی- راهبردی میان آنها شده است. بنابراین، موضوع تأمین امنیت انرژی، مسیرهای انتقال انرژی و تمایل دولت های کوچک حاشیه دریای خزر به حضور قدرت های فرامنطقه ای (آمریکا، چین و اتحادیه اروپا) به ویژه ایالات متحده آمریکا، به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی، به عنوان عاملی برای مقابله با نفوذ روسیه و ایران، زمینه ساز رشد نظامی گری در منطقه خزر گردیده است. بنابراین، با توجه به این واقعیت این سؤال مطرح می شود که منابع انرژی چه تأثیری بر حضور نظامی قدرت های بزرگ در حوزه دریای خزر داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که به دلیل نیازمندی و اهمیت منابع انرژی از دلایل اصلی حضور نظامی قدرت-های فرامنطقه ای و مداخله گرایی آنها در منطقه ی خزر ارزیابی می شود. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده می شود و یافته های علمی پژوهش حاضر این است که برای آمریکا و متحدان استراتژیک آن علاوه بر منابع انرژی، انتقال مسیر حمل و نقل انرژی ورای قلمرو روسیه و ایران حائز اهمیت است. چین و روسیه گرچه در حوزه ی خزر هم شریک و هم رقیب هم محسوب می شوند اما منافع مشترک آنها موجب کاهش نفوذ آمریکا و متحدان استراتژیک آن شده است.
تأثیر نظامی گری بر رشد اقتصادی دوران پهلوی (1357-1332)؛ یک بررسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، تأثیرتاریخی نظامی گری بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1357-1332 بر اساس خاطرات کارگزاران حکومت پهلوی بررسی می شود. مسئله اصلی تحقیق این است که مخارج نظامی دوران پهلوی دوم چگونه بر رشد اقتصادی ایران تأثیرگذاشت؟ بنابر فرضیه تحقیق، در طول برنامه دوم عمرانی، هزینه های نظامی که علاوه بر درآمد ناکافی نفت، از کمک های بلاعوض خارجی به دست می آمد باعث اتلاف اندک منابع مالی کشور شد و در طول سه برنامه عمرانی بعدی که درآمد نفت رو به بهبود نهاد، هزینه های نظامی باعث انحراف منابع مالی شد و بر رشد اقتصادی ایران تأثیر منفی گذاشت. نتایج این تحقیق که با شیوه ای توصیفی و تحلیلی و بر اساس منابع دست اول یعنی خاطرات کارگزاران پهلوی به انجام رسیده است، نشان می دهد که نظامی گری با تأثیر بر دو مؤلفه سرمایه مالی و سرمایه انسانی رشد اقتصادی ایران را که در سال های دهه 40 و 50 به رقم قابل توجهی رسیده بود، دچار آسیب و انحراف کرد و بر روند رشد اقتصادی تأثیر منفی گذاشت.
استراتژی دولت ترامپ در قبال تحولات عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات عراق یکی از موضوعات مهم غرب آسیا است که در سال های پس از 2003، به نوعی همه بازیگران خارجی را درگیر خود کرده و نقش ایالات متحده به عنوان یک بازیگر مداخله گر در تحولات منطقه ای غرب آسیا غیرقابل انکار است. واشنگتن تحولات عراق را عاملی مهم جهت بازتعریف نظم نوین منطقه قلمداد می کند و با هدف کسب اهداف و منافع منطقه ای، تحولات این کشور را در کانون سیاست خاورمیانه ای خود قرار داده است. لذا سؤالی که مطرح می شود این است که آمریکا در استراتژی نوین خود در قبال تحولات عراق چه سیاستی را دنبال می کند؟ فرضیه پژوهش این است که آمریکا در راستای دست یابی به منافع و اهدافی همچون کاهش نفوذ منطق ه ای ایران و دستیابی به منابع نفتی عراق، سیاست تهاجمی و فعالی را در قبال تحولات عراق اتخاذ نموده است. واشنگتن با اتخاذ چنین سیاستی، ضمن تأمین منافع دلالان اسلحه، به بهانه عدم بازگشت تروریست ها به عراق و نیز برقراری ثبات در این کشور به تثبیت حضور و نقش دوباره آمریکا در عراق آینده مبادرت می ورزد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای نظریه نئورئالیسم شکل می گیرد.
تبیین ساختاری دگردیسیِ احزاب افغانستان از نظامی گری به مصالحه (نمونه پژوهی: حزب اسلامی گلبدین حکمتیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
101 - 125
حوزه های تخصصی:
پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم ترین پیش آمدهای جنجال برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه ای این کشور است. ریشه یابی این دولت پذیری و دولت ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، بازنمایی نقش سیاست بر خشونت و مصالحه در این کشور ست. پرسش جستار حاضر، این است که علت رویکرد نظامی حزب حکمتیار در برابر دولت های افغانستان (2016-1969م.) و سپس، تغییر آن به رویکرد سیاسی چه بود؟ فرضیه پژوهش که در چارچوب نظریه نظم های اجتماعیِ باز و بسته داگلاس نورث عملیاتی گردیده، بدین شرح است: نوع ساختار سیاسی قدرت در افغانستان در گزینش رویکردهای نظامی یا سیاسی حزب اسلامی تأثیر مستقیم داشته است. طبق یافته های پژوهش، ماهیت و ساختار قدرتِ نظام های پادشاهی (1933م.)، اقتدارگرا (1973م.)، کمونیستی (1978م.)، غیرنهادمند (1992م)، و بنیادگرای افغانستان (1996م.)، که متضاد با خط مشی اسلام خواهی و دموکراسی خواهی حکمتیار بود، رویکردی مسلحانه بر حزب تحمیل کرد. اما ساختار و نظام درحالِ دموکراتیک، نهادمند و اسلامی افغانستانِ پساطالبان، در کنار خروج حداکثری نیروهای خارجی از این کشور، اتخاذ رویکرد مسالمت آمیز حزب را فراهم ساخت. در تحلیل نهایی، سیاست دولت ها و نه ساختار سنتی جامعه، موجد زایش خشونت های اجتماعی افغانستان است.
نقش مجتمع های نظامی- صنعتی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
مجتمع های نظامی-صنعتی با نفوذ در ساختار سیاسی آمریکا، اهداف و منافع اقتصادی خود را به عنوان اهداف و منافع این کشور و هم پیمانانش جلوه داده و با بهره گیری از مکانیزم های مختلف، نقش برجسته ای را در شکل دهی و پیشبرد سیاست خارجی ایالات متحده در دوران جنگ سرد و پس از آن ایفا کرده اند. در این مقاله با طرح این سؤال که مجتمع های نظامی-صنعتی چه نقشی در سیاست خارجی آمریکا داشته اند، این فرضیه را به آزمون می گذاریم که نفوذ مجتمع های نظامی-صنعتی در نهادهای مرتبط با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا باعث هدایت سیاست خارجی این کشور به سمت مداخله گرایی و جنگ شده است. اطلاعات و داده های تحقیق متکی به منابع کتابخانه ای و اسنادی است و نویسندگان می کوشند با استناد به شواهد و مصادیق مهم تاریخی به تحلیل و تبیین مکانیزم ها و نقش مجتمع های نظامی- صنعتی در سیاست خارجی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بپردازند.
شناخت کارکردهای گفتمان نظامی حکومت افشاریه در ایجاد حس تعلق مردم به قلمرو سرزمینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 13
حوزه های تخصصی:
هویت مشترک اجتماعی پدیده ای تاریخی بوده و در هر مقطعی از زمان متأثر از فرایندهای سیاسی – اجتماعی صورت بندی ویژه ای از هویت متجانس اجتماعی شکل می گیرد. به بیان دیگر هویت مشترک اجتماعی به معنای ایجاد احساس تعلق به قلمرو سیاسی - اجتماعی معین؛ محصول تلاش آگاهانه یک طبقه سیاسی برای ایجاد ابزاری است که ابقای قدرت و اعمال حاکمیت را تسهیل نماید. میلیتاریسم نادری در عصر افشاریه نقش مهمی در تجمیع اجزای پراکنده طایفه ای- قومی در ایران داشته است. لیکن در این مطالعات کمتر به چگونگی عملکرد نظامی گری حکومت افشاریه و نقش آن در ایجاد حس تعلق مردم به قلمرو سرزمینی پرداخته شده است. در این مقاله کوشش گردیده با اتکا به روش تفسیری؛ چگونگی صورت بندی گفتمانی مفهوم هویت مشترک اجتماعی در سرزمین ایران، در عصر نادرشاه افشار موردبررسی قرار گیرد. در این راستا با واکاوی متن اجتماعی - سیاسی این مقطع زمانی چگونگی ساماندهی مؤلفه های مؤثر بر آن از طریق رویکرد نظامی نادرشاه در ایجاد حس تعلق سرزمینی در ایران موردبررسی قرار می گیرد. نتایج پژوهش نمایان گر آن است که جهت گیری ساخت هویت مشترک اجتماعی در این دوره عمیقاً متأثر از رویکردهای نظامی حاکمیت بوده و عواملی نظیر غیریت سازی ژئوپلیتیک با همسایگان شرقی به ویژه گورکانیان هند، اجبار سیاسی- نظامی در جهت تقریب آموزه های تشیع و تسنن در جهت ایجاد یک امپراطوری بزرگ اسلامی و اعتباردهی به نیروهای نظامی ایلات مهم ترین مؤلفه های ایجاد هویت مشترک اجتماعی در این دوره بوده است.