مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نشانه شناسی
حوزه های تخصصی:
هر رویدادی در زندگی انسان ممکن است پدیده ای منجر شونده به رویدادهای دیگر محسوب شود. این پدیده که وقایع بعدی را در دورنما قرار می دهد به عنوان «نشانه» شناخته می شود هر جامعه و گروه نشانه های خاص خود را دارد و بنابراین فرهنگ شمول است. این واقعیت حتی در مورد افراد نیز صادق است. بهتر است بگوئیم «نشانه ها» در همه اجزای جهان مشهود و پراکنده هستند. این مقاله تلاشی است در جهت بررسی ادبیات کودکان با توجه به اهمیت نشانه ها و مخصوصا در حیطه ترجمه این نوع ادبیات که انتقال جوانب تصویری - فرهنگی را شامل می گردد. طبق الگوی «وجود نمادی/ نشانه ای به عنوان واحد ترجمه» که توسط حاتم و میسون (1990) مطرح گردید، این مقاله بر آن است که روند ترجمه نشانه های فرهنگی را در کتب تصویری کودکان مورد شناخت قرار دهد. همچنین در این راستا این تحقیق قصد دارد اولا ارتباط بین واژه ها و تصاویر را به عنوان دو جنبه نشانه شناسی در کتب تصویری کودکان مورد تحقیق قرار داده و ثانیا روند انتقال این ارتباط را به زبان مورد هدف مورد بررسی قرار دهد. علاوه بر این هدف دیگر این مقاله این است که جهت اطلاعات جدید و «داده شده» در ارتباط تصویری در دو فرهنگ ایرانی و غرب طبق مفهوم فرهنگ شمولی «توسعه افقی» که توسط پژوهشگرانی همچون کرس و ون لیوون (2006) مطرح گردید را مورد بررسی قرار دهد.
نشانه شناسی حسادت با تکیه بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، معرفی مستند نشانگان حسد از منظر اسلام می باشد. این پژوهش، که از نوع تحقیقات بنیادی است، برای بررسی شاخص ها و نشانه های حسادت و تحلیل روان شناختی آن، اطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری گردیده است؛ یعنی با استفاده از تفاسیر قرآن و کتب روایی، ویژگی های فرد حسود به صورت توصیفی جمع آوری و پس از دسته بندی، تجزیه و تحلیل گردیده است. بدین منظور، این نوشتار پس از تعریف لغوی و اصطلاحی حسادت و تفکیک آن از مفاهیم مشابهی همچون غبطه، منافسه، حسرت، غیرت، غل و نصیحت، به نشانه شناسی حسد با توجه به آیات و روایات می پردازد و با تقسیم نشانه های حسد به سه مؤلفه شناختی، عاطفی و رفتاری، برای حسادت، سه نشانه شناختی، شش نشانه عاطفی و نُه نشانه رفتاری از منابع اسلامی مورد شناسایی قرار می دهد. در پایان راه هایی برای تشخیص موقتی و قطعی حسادت، ارائه گردیده است.
تصویر زن مسلمان در کاریکاتورهای غیرمسلمانان؛ نشانه شناسی کاریکاتورهای پایگاه الکترونیکی «تونپول» ذیل موضوع زن مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه پسااستعماری ذهنیت غرب در مورد آنچه که شرق می داند، تصویری دارای اعوجاج و دور از حقیقت است؛ شناختی که به تبع آن، غرب را در کنش هایش نیز به همان خطاها آلوده می کند. هنر نیز فارغ از این تمایزگذاری های میان خود و دیگری مستتر در گفتمان پسااستعماری نیست. نقش آن روی سکه خود در هر هنری دیگری است که انکار و طرد می شود. در این میان، مضامین هنرهای تصویری از آن رو که تصویر صدق و کذب ندارد و گویا عین حقیقت است، کمتر مورد واکاوی مخاطبان قرار می گیرد. در این تحقیق، کاریکاتورهایی که غیرمسلمانان از زن مسلمان کشیده بودند، با نشانه شناسی به عنوان روشی با قابلیت ترجمه تصویر به یک جمله خبری که پس از این تبدیل، تصویر قابلیت صدق و کذب می یابد، رمزگشایی شد و کاریکاتور به عنوان انتزاعی ترین و طنزآمیزترین هنر تصویری از منظر نظریة پسااستعماری قرائت شد. مطالعة نمونة تحقیق و تحلیل داده ها نشان داد این تصاویر به بازتولید یک «دیگری» منفعل و ناآگاه و عقب افتاده و همواره در نقش یک ابژه جنسی منتهی شده است و نگاه آن منطبق با مؤلفه های مطالعات پسااستعماری بوده است.
بازشناسی مفهوم «راه» از دیدگاه یک جهانِ زبانی ـ فرهنگی با تأکید بر واژه های حوزة معناییِ «فضاهای ارتباطی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یکی از نظام های نشانه ای از یک سو رو به فرهنگ دارد و از سوی دیگر رو به جهانِ مردمی که در آن جامعة زبانی زندگی می کنند. بنابراین یکی از روش هایی که می توانیم به ریشه، عمق فرهنگ و جهانِ مردم یک جامعة خاص پی ببریم، مراجعه به زبان آنها در چارچوب نشانه شناسی فرهنگی است. نیازهای جدید و رشد سریع علوم و فنون، باعث ورود یکبارة نظریه ها و عناصر کالبدی بسیاری به حوزة شهرسازی شده است. در این ارتباط دو سهل انگاری عمده صورت گرفت؛ یکی فراموشی میراث غنی و سرمایه ای که از گذشته به ما رسیده و دیگر عدم برنامه ریزی قابل قبول برای تحولات جدید و تنها وارد کننده بودن که گاه حتی منجر به کژفهمی در درک و به کارگیری عناصر ذهنی و عینیِ وارداتی شده است.
هدف این پژوهش، کنکاشی در میراث غنی فرهنگ ایرانی و اثبات فرضیة خاص بودن مفاهیم در این فرهنگ، از طریق بررسی واژه های زبان فارسی برای حوزة معنایی ""فضاهای ارتباطی"" است؛ تا مفاهیم موجود در مورد این پدیده را پیدا کرده و آنها را (چه از لحاظ کالبدی و چه زبانی ـ فرهنگی) با درک کلیت شان در نظام نشانه ای غنا بخشد و بستر مناسبی برای به کارگیری در آینده فراهم آورد. بدین منظور از نظریه های موجود در علم نشانه شناسی و به ویژه زبان شناسی برای نشان دادن چگونگی این رابطه کمک گرفته شده است شیوة مورد استفادة این پژوهش را می توان در حوزة پدیدارشناسی و از نظر روش شناسی در چارچوب تحلیل محتوا دانست.
بر اساس یافته های پژوهش، در زبان فارسی واژه های بسیاری برای اشاره به حوزة معنایی فضاهای ارتباطی استفاده می شود که به ابعاد و جنبه های گوناگونی اشاره دارد. این مفاهیم به شش دسته قابل تقسیم است. مفاهیم جدید و امروزی می توانند با توجه به این الگوها بومی سازی شوند و مورد استفاده قرار گیرند.
بررسی نقش عناصر محیطی در کیفیت بصری فضا
منبع:
منظر خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک و منظر شهر
حوزه های تخصصی:
یکی از استعدادهای شگرف آدمی درک معقولات و مفاهیم است. قوه مفکره، امکان فهم را برای انسان ها میسر کرده است و نیروی فهم نیز توان تفسیر جهان را فراهم آورده است. پدیده های طبیعی و دست ساخته های انسانی، ابژه ها یا ""برابر نهاده شده"" هایی است که در هر مرتبه ای از مراتب فهم، عرصه تفسیر را نیز مفتوح داشته است. شهرسازی و شهرنشینی تجسم تاریخمند حیات و تجربه زندگی است که به مثابه پیکره ای انداموار نشان از تکاپوی مادی و معنوی نوع بشر دارد. شهر در نگرش هرمنوتیکی همچون متن قابل تفسیر، تجلی گاه زندگی اجتماعی اوست که علاوه بر جنبه های کارکردگرایانه ویژگی های حیات معنوی جوامع انسانی را نشان می دهد.
فرم و شکل شهر از مجموعه بافت های نشانه ای تشکیل شده که ماهیتی زبانی دارند. شکل شهر، می تواند به مثابه شکلی معنادار تفسیر شود. هرمنوتیک در این بحث علم تفسیر نشانه های موجود در متن شهر برای دریافت معانی آن است. علم هرمنوتیک و نشانه شناسی ابزاری کارساز در فهم فرم و محتوا از طریق تحلیل نشانه های منظر شهری است.
نشانه شناسی چشم اندازهای فرهنگی در جغرافیای فرهنگی؛ راهبردی مفهومی برای فهم و کشف معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة آثار و عملکردهای مکانی و فضایی به عنوان بخشی از رفتارهای انسان در مطالعات نشانه شناختی امروزی کاربرد دارد. این آثار انسان ساخت حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانه شناسی است. از آنجا که چشم انداز فرهنگی منعکس کننده فرهنگ حاکم بر آنهاست، می تواند معانی مورد نظر خالق اثر یا «انسان» را نشان دهد؛ از این رو نشانه شناسی «چشم اندازهای فرهنگی» یکی از راه های فهم و کشف معنا در محیط زندگی انسان است و در این راستا چشم اندازهای فرهنگی به مثابه «متن» و «زمینه» یا «بافت» مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند. برای فهم این متن ها یا زمینه ها از طریق چشم اندازهای فرهنگی می توان به نحوه دلالت نشانه ها و معانی موجود در آنها پی برد.
این پژوهش به دنبال آن است که به کمک دانش و روش نشانه شناسی، معنا و محتوای چشم اندازهای فرهنگی را روشن کند. همچنین نقش نمادها و نشانه های فرهنگی در تولید معنا را تبیین کند. این پژوهش نشان می دهد که در چشم اندازهای فرهنگی به عنوان «متن» و هم «زمینه» و با لحاظ شرایط زمانی، نشانه ها و نمادهای فرهنگی نقش مهمی در تفسیر و فهم معناهای نهفته در آنها ایفا می کند. چون این آثار به عنوان واقعیت های خارجی و عینی در ارتباط با حقیقت درونی و باطنی انسان است که از طریق آنها می توان معنای مورد نظر را کشف و تفسیر کرد.
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
عشق متنی تجربه عشق در کتاب عشق روی پیاده رو نوشته مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر مفهوم عشق را در دو ساحت متفاوت و متمایز بررسی می کند. عشق از سویی همواره تجربه و مفهومی استعلایی شمرده شده که ثابت است و با حقیقتی فراانسانی نسبت دارد. این گونه خوانش، از نوشته های افلاطون شروع شده است و همچنان ادامه دارد. اما در برابر، نگاهی به عشق وجود دارد که از همان افلاطون تا به امروز، عشق را پدیده ای انسانی، فرهنگی و از همه مهم تر «متنی» می داند. به این تعبیر، عشق درون زبان (یا به گفتة ژاک لکان، «نظم نمادین») فهمیده، تکثیر و تجربه می شود. در اینجا، نگارنده تنش بین این دو نگاه را در مجموعه داستان های کوتاه عشق روی پیاده رو نوشتة داستان نویس معاصر ایرانی، مصطفی مستور، بررسی و تحلیل می کند. برای طرح این موضوع به مسئلة غیاب در عشق می پردازد و اینکه چگونه تجربة عشق در این داستان ها همواره درگروی غیاب عاشق یا معشوق است؛ دیگر اینکه عشق به عنوان مفهومی نشانه ای درون نظام نشانه ای ساخته و دارای دلالت می شود و سپس اینکه در نهایت، شخصیت های این داستان های کوتاه چگونه همگی با «روایت های عاشقانه» عاشق می شوند و عشق را می فهمند. این همه به عشق مفهومی متکثر و روایتی می دهد. بنابراین، عشق نشانه ای است که همواره درحال ساخته شدن است.
ماهیت فلسفی عکس؛ یا زنان دربار ناصرالدین شاه در عکس چه می کنند؟
حوزه های تخصصی:
ماهیت وجودی یک عکس چیست؟به نظر می رسد یکی از مهم ترین سوالاتی که باید در باره این ابزار و جایگاهش در زندگی بشر، به آن پاسخ داد این پرسش باشد. ما در این مقاله سعی داریم با توجه به یکی از مهم ترین دوران تاریخی ایران، از لحاظ تاریخی و هم از لحاظ هنر عکاسی، یعنی دوران ناصرالدین شاه، با رویکردی تطبیقی بین نظریات موجود درباره عکاسی با عکس های این دوران، از منظرگاهی جامعه شناختی و همچنین نشانه شناسانه، به تفسیری مستقل از رویکردهای تاریخی به برخی سوالات درباره این دوران پاسخ دهیم. همچنین ناصر الدین شاه از بعدی دیگر نیز برای نگاه امروزی مهم و قابل بررسی است و آن حضور و دخالت زنان در امور مملکتی آنهم بصورتی که این تصمیمات نقش مهمی را در شکل گیری برخی از اتفاقات تاریخی داشته باشد، است. این دو بعد زنان سوژه شده و بی تاثیر در عکس ها و زنان با عملکردی زیر لایه ای در تاریخ تضادی است که ما درتفسیر و تاویل عکس ها به دنبال آن هستیم. این رویکرد کاملا نشانه شناسانه و تفسیری در راستای این مورد بررسی قرار می گیرند که نشان داده شود؛ عکس ها جدا از اینکه یک سند تاریخی به حساب می آیند رمزگانی با خود دارند که زیر لایه ها را فرا از تصور عکاس به معرض نمایش و همین طور در معرض تاویل قرار می دهند.
عکاسی و فرهنگ عمومی
حوزه های تخصصی:
انسان در سراسر تاریخ، برای برقراری ارتباط با همنوعان و محیط اطراف خویش، تلاش و کوشش کرده است و از دوران ماقبل تاریخ، استفاده از تصویر یکی از مهم ترین راه های بیان اندیشه و افکار او بوده است. هما ن طور که در طول قرون گذشته موفق شد زبان و کلام را به درستی درک کند و با تسلط کامل از آن ها استفاده کند، دستیابی به سواد تصویری نیز برای انسان امروز مستلزم فهم نکات خاصی است. در جهان امروز با عقبگردی به گذشته، کاربرد دوبارة زبان تصویر، برای سرعت بخشیدن به دریافت پیام، دیده می شود که تمایل همیشگی انسان به پیام های تصویری را نسبت به گفتار و نوشتار تأیید می کند. انسان از دیرباز دلایل گوناگونی برای خلق تصویر داشته است که مهم ترین آن ها نیاز است. نیاز به بیان احساسات، افکار، برقراری ارتباط و... در نهایت سبب شده است که انسان به کارهای گوناگونی بپردازد. اختراع عکاسی در جهان، آغازگر حرکت بزرگی در پیوند های ارتباط بصری میان مردم و جوامع شد. گسترش روزافزون استفاده از تصویر در زندگی امروز به نوعی فرهنگ تبدیل شده است. در این مقاله، تلاش شده است تا اهمیت زبان تصویر و نقش تأثیرگذار آن در برقراری و گسترش ارتباط میان افراد، گروه ها، جوامع و تمدن ها آشکار شود.
رمزگشایی اسطوره در نظام های نشانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله، ضمن معرفی روش نشانه شناسی به عنوان یکی از جدیدترین روش های تحلیلی در مطالعات فرهنگی، با استفاده از آراء رولان بارت، به واکاوی جایگاه اسطوره در نظام های نشانه ای و قرائت رمزگشایانة اسطوره می پردازد. در این مقاله، مروری بر نظریه های سوسور، پیرس و امبرتو اکو صورت گرفته و وجوه تمایز و اختلاف نظرهای کالر، چندلر و فیسک در مورد آراء سوسور و بارت تشریح شده است. در پایان، انحاء مختلف قرائت اسطوره و قرائت مورد نظر برای شناخت و رمززدایی از اسطوره بیان شده و چند پرسش پیش روی تحلیلگران اسطوره مطرح شده است.
نشانه شناسی تصویرهایی از شیوه زندگی ایرانی؛ مطالعه «خودبازنمایی» های دیداری کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی یاهو٣٦٠(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل سازوکار قالب سازی شناسه های تصویر در شبکه اجتماعی برخط یاهو٣٦٠ و بازتاب آن در ذهن مخاطبان می پردازد. به طور روشن تر باید اشاره کنیم که این مقاله به تحلیل انگاره سازی های هویتی در پرتو شیوه زندگی بازنمایی شده در جامعه مجازی ایرانی از طریق تحلیل نشانه شناختی می پردازد. به لحاظ نظری چنین تحلیلی در قالب ملاحظه های نظری «بودریار» درباره «حاد واقعیت» و شبیه سازی قرار می گیرد. همچون بودریار، ما نیز در این مقاله دنیای معاصر ایرانی را دنیای دیداری و مجازی در نظر می گیریم. مطالعه هایی که به صورت تجربی انجام داده ایم، نشان می دهد که در تعریف تصویر شیوه زندگی ایرانی، «شبیه سازی» جای «بازنمایی» نشسته و واقعیت به حاد واقعیت بدل شده است. روش شناسی این کار نیز در قالب تفسیری و با استفاده از کاربرد نشانه شناسی است. ارتباط صمیمی با فضای شبکه های مجازی در مقایسه با سایت های اینترنتی، باورپذیری این شبکه ها را افزون می کند و موجب تسری این تصویر سازی های غیرایرانی در زندگی روزمره ایرانی خواهد شد. این امر لزوم پر کردن خلأ تعریف تصویر زندگی ایرانی را گوشزد می کند که ما در این مقاله بخشی از آن را انجام داده ایم.
ارزش های اخلاقی ارائه شده در تبلیغات بازرگانی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران (برای فروش مواد غذایی به کودکان و نوجوانان•)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلویزیون و محصولات آن به عنوان یکی از موثرترین وسایل ارتباط جمعی، می توانند نقشی دوسویه ایفا کنند، به تقویت و نهادینه کردن ارزش های اخلاقی پرداخته یا با عملکرد نادرست خود به تقویت و رواج ضدارزش ها بپردازند. مقاله حاضر با هدف بررسی ارزش های اخلاقی ارائه شده در تبلیغات بازرگانی)تبلیغاتی که به منظور فروش مواد غذایی به کودکان و نوجوانان تهیه شده(، انجام گرفته و برای نیل به این هدف از روش نشانه شناسی استفاده شده است. نمونه های مورد بررسی شامل 16 آگهی تجاری پخش شده در سال 1388 از شبکه یک سیماست. نتایج نشان می دهد که عمده ارزش هایی که از طریق آگهی های مورد بررسی به مخاطب کودک و نوجوان منتقل شده، ارزش های منفی بوده اند که سازندگان آن با بهره گیری از تمهیدات مختلف همچون تسری معنایی با توسل به شخصیت های کارتونی و سخنگو، جهان مبتنی بر رویا، نمایش کالا در کسوت یک ناجی و … ، بر آن بوده اند تا با تهییج و تحریک احساسات، ضمیر ناخودآگاه کودک و نوجوان را تحت تأثیر قرار داده و پیام خود را منتقل سازند و در یک کلام توجه و اعتماد مخاطب را به خود جلب کنند.
وأدالبنات؛ دراسة دلالیة سیمیولوجیة (پژوهشی از منظر معنی شناسی و نشانه شناسی در زمینه زنده به گور کردن دختران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل و اسباب متعددی در رابطه با زنده به گور کردن دختران گفته شده است. این اختلاف اقوال، خواننده را به تفکر و اندیشه وا می دارد تا در ریشه های فرهنگی این عادت تأمل نماید، تأملی که از خلال آن این نتیجه به دست می آید که دلایل وجود و بروز این عادت، ریشه در مسائلی غیر از آنچه تا کنون گفته شده دارد، آن گونه که شاید این علل بتواند زیر مجموعه آن علت اصلی باشد.
به هر حال، با بررسی علل و انگیزه های وجود این سنت نزد عرب های جاهلی و تحلیل آن از دیدگاه نشانه شناسی، پرده از روی این عادت برداشته می شود. بررسی های نشانه شناسی ثابت می کند که ""دال""های نسبتا زیادی وجود دارد که ""مدلول""هایی غیر از تفسیرهای مذکور می طلبد، علائمی که این عادت و سنت را به دین و اعتقادات دینی پیوند می دهد.
آنگونه که در تاریخ مشهود است، قربانی کردن انسان ها برای خدایان ، نزد دیانت های گذشته و امت های سابق مرسوم بوده است. بررسی های نشانه شناسی و استفاده از روش تقابلی در تفسیر یک عادت میان اقوام و آیین های مختلف، نشان می دهد که میان قربانی کردن انسان ها نزد اقوام گذشته و قربانی کردن پسران برای خدایان، نزد عربهای جاهلیت و همچنین میان زنده به گور کردن دختران ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد؛ ارتباطی که ما را به این نتیجه می رساند که این سنت با اعتقادات ماورائی پیوند و خویشاوندی دارد.
نشانه های کیهانی در شعر و نقاشی سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه ها در ادبیات بیشتر به صورت نمادین و بر اساس جنبه های قراردادی خود شکل می گیرند. شعرها و نقاشی های سهراب سپهری، شاعر و نقاش توانای معاصر نیز آکنده از نشانه هایی است که با رمزگشایی آن ها ملموس تر و قابل فهم تر می شود. خاستگاه نشانه های سهراب اغلب طبیعت و همچنین عرفان بودایی و هندی بوده است. وی با نوعی کشف و شهود عرفانی و استتیک افلاطونی به «همه خدایی» و «همه جا خدایی» رسیده است. بخش قابل توجهی از نشانه های کیهانی در آثار سهراب، نشان دهنده نور ازلی و تجلی ذاتی هستند به گونه ای که شاعر را به سمت حقیقت هستی رهنمون می شوند. از آنجا که پژوهش نشانه شناختی می تواند به کشف لایه های معنایی شعرها و نقاشی های سهراب منجر شود و خواننده را به سپهر نشانه ای او نزدیک کند، در این مقاله کوشیده ایم پاره ای از مهم ترین نشانه های کیهانی را در شعر و نقاشی سهراب سپهری با دیدگاهی نشانه شناسانه و مبتنی بر هر دو مکتب سوسوری و پیرسی تحلیل کنیم و تا حدّ امکان از مفاهیم و دلالت های ضمنی آن ها پرده برگیریم.
کارکرد روایی نشانه ها در حکایت رابعه از الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی با طرح مفاهیمی چون: نظام، رمزگان، هویت ارتباطی و افتراقی نشانه ها و... روشی دیگرگون را در خوانش متون بنیان نهاده است. این دانش با تأکید بر عناصر درونی نظام، سازکار شکل گیری معنا را از طریق فرایند دلالتی نشانه ها به تصویر می کشد و به طبقه بندی و سازماندهی نشانه ها در جریانِ بظاهر آشفته و بی نظمِ متن می پردازد. الهی نامه عطّار از جمله متونی است که سهم بسزایی در شکل گیری و گسترش روایت های کوتاه و بلند در آثار عرفانی دارد. تحلیل نشانه شناختی روایت در حکایت های این متن می تواند تا حدودی زمینه را برای نمایش نحوه ساماندهی عناصر روایت در متون عرفانی مهیا کند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیلِ نشانه شناختی حکایت «دختر کعب و عشق او و شعر او» بپردازد. این حکایت که به لحاظ ساختار و معنا ارتباط مستقیمی با ساختار روایت جامعِ الهی نامه دارد، نشان می دهد که پیشرفت پیرنگ روایت در این حکایت از طریق تباین و تنش در عناصر دو رمزگانِ قدرت و عشق صورت می گیرد؛ یعنی هر عنصر با قرار گرفتن در ذیل این دو رمزگان هم به لحاظ روایی و هم از نظر زبانی، شکل و معنایی متناسب با آن رمزگان می گیرد و پردازش عناصر روایی حکایت در ضمن این تقابل ها صورت می گیرد. با در نظر گرفتن این موضوع و توجه به این نکته که خود این حکایت در ضمن روایت جامع و عرفانی الهی نامه بیان شده است، می توان گفت که تمامی نشانه های موجود در این حکایت از لحاظ ساختاری، در یک فرایند جانشینی، ذیلِ ساختار و نظام گسترده تری به نام عرفان به معنا می رسند و این قواعد و قراردادهای عرفان است که بر چگونگی شکل گیری و صورت بندی روایت تأثیر می گذارد.
نشانه شناسی شخصیت های داستان های کانتربری در متن جامعه قرن چهاردهم انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر شخصیت های کانتربری را از چهار بعد:مطابقت با شرایط اجتماعی قرن 14 انگلستان، تفکرات مذهبی حاکم بر جامعه، زیبایی شناسی و روایت مورد نشانه شناسی قرار می دهد. از بعد اول، ظاهر و رفتار شخصیت ها با الگوهای اقتصادی، تاریخی و اجتماعی همچون گسترش بورژوازی، گسترش شهرنشینی، قیام دهقان ها و فساد اجتماعی رابطه معنی دار و تنگاتنگ نشان می دهد. از بعد مذهبی، برداشت های مذهبی متفاوت با پیروی محض از دستورات کلیسا در میان زائرین مشاهده می شود؛ چنانکه از نظر تاریخی این دوران با افول قدرت کلیسا و گسترش انتقادها همراه بود. از نظر زیبایی شناسی، شخصیت های کانتربری، افکار و احساسات متناقض نشان می دهند. از یکسو دارای حالات گوتیک و ترس از عذاب الهی، خشونت و آلام انسانی هستند و از سوی دیگر، گرایش به زیبایی های دنیوی، روابط پنهان عاشقانه و گناه دارند که این مغایرت از نشانه های تغییر و تحول در ارزش های فرهنگی یک جامعه در حال گذراست. همچنین کاربرد زبان عامیانه، دیدگاه دیالوژیک، سبک حلقه وار داستان ها، خروج از بعد زمان و مکان در انتهای سفر زیارتی به روایت زائرین، خاصیت اعتراف آمیز می بخشد و بیان اندیشه های نو همچون ضرورت توجه به فردیت، حقوق مردم و حقوق زن را در شرایط قرون وسطی ممکن می سازد؛ گفتمانی که تنها در بستر تکامل بشریت قابل درک است
بازنمایی اقوام ایرانی در مجموعه های پربینندة تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال شناخت نحوة بازنمایی مازنی ها در مجموعة تلویزیونی پایتخت و شناسایی رمزگان ها و کلیشه های مورد استفاده در این بازنمایی است. برای دستیابی به این هدف، 16 سکانس شاخص از مجموع سریال، انتخاب شده و مورد تحلیل نشانه شناختی قرار گرفتند.
یافته ها نشان می دهند، سه دسته رمزگان های گفتار و گویش، پوشاک و گریم و حالت چهره و کنش، رمزگان های اصلی هستند که برای بازنمایی هویت قومی و شهرستانی به طور عام و « مازنی» و «علی آبادی» به طور خاص، به کار گرفته شده اند. علی آبادی ها در برابر تهرانی ها با کلیشه هایی چون ساده لوح در برابر خردمند، ناتوان در برابر توانا، روستایی در برابر شهری، بی توجهی به پوشش در برابر آراستگی ظاهر و ... به تصویر کشیده شده اند. در این میان می توان کلیشة شهرستانی ناتوان را به عنوان مهم ترین وجه بازنمایی علی آبادی های مهاجر تلقی کرد اما آنچه اثر این بازنمایی را تشدید می کند، نفی مهاجرت با دست مایه قرار دادن کلیشه های قومیتی است.