مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معنی شناسی
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۷ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
از دیرباز در غرب و شرق، فیلسوفان و زبان شناسان بسیاری به مبحث الفاظ لاوجود پرداخته اند. سوال اساسی در این باره همواره این بوده است که چگونه می توان واژه هایی همچون «رستم» را که به چیزی در جهان خارج ارجاع نمی دهند درک کرد و حتی آنها را با ترکیب های مختلف در جمله به کار برد؟ فلاسفه پاسخ های متفاوتی به این سوال داده و هر یک به جنبه ای از موضوع پرداخته اند. نگارنده سعی دارد در این مقاله، با ابزارهای معناشناختی، به پاسخ این سوال دست یابد و بدین ترتیب، ملاک هایی را نیز برای طبقه بندی این گونه الفاظ پیش رو نهد
شیوه ادراک و طبقه بندی الفاظ لاوجود از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز در غرب و شرق، فیلسوفان و زبان شناسان بسیاری به مبحث الفاظ لاوجود پرداخته اند. سوال اساسی در این باره همواره این بوده است که چگونه می توان واژه هایی همچون «رستم» را که به چیزی در جهان خارج ارجاع نمی دهند درک کرد و حتی آنها را با ترکیب های مختلف در جمله به کار برد؟ فلاسفه پاسخ های متفاوتی به این سوال داده و هر یک به جنبه ای از موضوع پرداخته اند. نگارنده سعی دارد در این مقاله، با ابزارهای معناشناختی، به پاسخ این سوال دست یابد و بدین ترتیب، ملاک هایی را نیز برای طبقه بندی این گونه الفاظ پیش رو نهد.
مطالعه پدیده های حوزه علوم کتابداری و اطلاع رسانی در پرتو نظریه های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر اطلاعات، پیچیدگی فرایندها و ارتباط میان پدیده ها را بیش از پیش آشکار ساخته است. مفاهیم و معنا از مقوله های اصلی علم اطلاع رسانی هستند و به حوزه معنی شناسی ارتباط می یابند. این مقاله با هدف تمرکز بر نظریه های معنایی و بیان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن بر مطالعه پدیده هایی چون "بازنمون" و "ربط" در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی نگارش یافته است. به این منظور برخی از نظریه های معنایی و گوشه ای از تاثیر آن نظریه ها بر این حوزه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین معنا در فرایند ارتباطی، اهمیت اشتراک در معنی و بافت غیر زبانی در درک معنی مورد تاکید قرار گرفت. در ادامه نظریه تحلیل حوزه یورلند و امکان ساخت و توسعه ابزارهای بازنمون دانش با این رویکرد مورد اشاره قرار گرفته است.
پیشنهادی در طبقه بندی تقابل معنایی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
بررسی برهم کنش صرف و معنی شناسی در مطالعات دستوریان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگرش های معنی شناختی دستوریان مسلمان تا نیمه نخست قرن دهم هجری قمری بررسی شده است. پس از معرفی گذرای چهار پژوهش انجام شده در این زمینه در قسمت دوم، با مراجعه به منابع دسته اولِ نگاشته شده از سوی دستوریان، از سیـبویه [161/ 180 هـ.ق] تا سیـوطی [911 هـ.ق]، ابتدا مباحث «تصریف» از مباحث «نحو» جدا شده و سپس برمبنای تقسیم بندی مباحث تصریفی از سوی ابنعصفور [669 هـ.ق] به برجسته سازی نکات معنی شناختی در هر قسم پرداخته شده است تا در قسمت پایانی اینگونه نتیجه بگیریم که جایگاه معنی در مطالعات تصریفی دستوریان این دوره، چه در استدلالهای صرفی و چه در توصیفات صرفی آنان، جایگاهی محوری بوده است؛ چنانکه «معناداریِ» ساختهای صرفی در استدلالهای قیاسیِ آنان حد وسط در اقترانی حملی و مقدم مثبت یا تالی منقوض در استثنایی اتصالی قرار می گرفته و «معنا»ی صورتهای صرفی در توصیفات صرفیِ اینان تعیین کننده نوع رابطه صوری بین صورتهای صرفی بوده است.
بررسی افزایش و کاهش معنایی در ضرب المثل های زبان فارسی راحله گندمکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیندهای «افزایش و کاهش معنایی» که نخستین بار از سوی صفوی (1379: 247) معرفی شد، از جمله ابزارهای مناسب برای توجیه و تبیین بسیاری از پدیده های معنایی از جمله چگونگی شکل گیری معنی برخی ساخت ها و نحوه درک آنها از سوی شنونده است. عملکرد فعال این دو فرایند در مکالمات روزمره سخنگویان زبان باعث شده تا «افزایش و کاهش معنایی» به عنوان یکی از فرایندهای مهم معناشناختی و پدیده ای انکارناپذیر در مطالعه همزمانی و درزمانی معنی تلقی شود. چگونگی عملکرد این فرایند و کارایی آن را در مورد ده ضرب المثل مطرح و مصطلح در زبان فارسی با استناد به «امثال و حکم» دهخدا (1376) و «کتاب کوچه» شاملو (1377) بررسی کردیم. آنچه از نتایج این ارزیابی به دست آمد حاکی از کارآمد بودن فرایندهای افزایش و کاهش معنایی در توجیه و تبیین چگونگی شکل گیری معنی ضرب المثل های زبان فارسی است.
نگاهی به مبادی و مسائل فلسفه اطلاعات لوچیانو فلوریدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اطلاعات عنوانی است که لوچیانو فلوریدی، فیلسوف معاصر ایتالیایی، برای اشاره به یک حوزه جدید در مطالعات فلسفی عنوان کرده است. فلسفه اطلاعات در زمره آن دسته از فلسفه های مضاف است که هم دارای جنبه پدیدارشناختی است و هم دارای جنبه فرانظریه ای. این بدان معنی است که فلسفه اطلاعات از یک سو متکفل تحقیق انتقادی درباره ماهیت مفهومی و اصول اساسی اطلاعات، از جمله دینامیک های اطلاعات، کاربرد اطلاعات و علوم مربوط به اطلاعات است و از سوی دیگر، معطوف به اخذ و کاربرد روش شناسی های مبتنی بر نظریه اطلاعات و رایانش برای حل مسائل فلسفی است. در مقاله حاضر، پس از تبیین سیر تاریخی ظهور فلسفه اطلاعات در تاریخ تفکر غرب، مسائل هجده گانه مطرح در آن به اجمال تبیین می شود.
تداخل معنایی واژگان مترادف در ادبیات جاهلی و واژگان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترادف یک پدیده مشترک میان زبانهای مختلف است. زبان شناسان دنیا نظرات گوناگونی درباره ی آن داشته اند. از این رو، این بحث ابتدا در میان زبان شناسان عربی بررسی و سپس درباره ی گستره ی آن در قرآن کریم بحث می شود. پدیده ترادف موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام دلایل خاص خود را دارند و سبب پیدایش این اختلاف، نبودن تعریفی جامع و مانع از ترادف بوده است. از طرف دیگر واژگان عربی در قرآن به واسطه بافت و سیاق آیات، تحولات معنایی گسترده ای پیدا کرده است.
این نوشتار با پژوهش در معانی برخی از واژه های مترادف در قرآن، درصدد است تداخل معنایی واژه های مربوطه را به جای ترادف کامل مطرح نماید که همین امر موجب تولید و تکثیر معنایی شده است. به عنوان مثال خوف و خشیت تداخل معنایی دارند ولی به سبب تغایر مفهومی نمی توانند کاملاً عین هم باشند اما در انسانهایی نظیر انبیای الهی که مظهر تجلی صفات پروردگارند، خوف و خشیت مصداقاً در آنان به وحدت می رسد.از دستاوردهای تداخل معنایی، پیدایش شبکه های معنایی واژگان در قرآن است که مجموعه های سازمان دار با در هم پیوستگی بسیار از آن حاصل می آید. این شبکه های معنایی معارف نهفته در آیات را روشن کرده و اندیشه نظام دار بودن آن معارف را تقویت می کند.
بازشناسی مفهوم «راه» از دیدگاه یک جهانِ زبانی ـ فرهنگی با تأکید بر واژه های حوزة معناییِ «فضاهای ارتباطی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یکی از نظام های نشانه ای از یک سو رو به فرهنگ دارد و از سوی دیگر رو به جهانِ مردمی که در آن جامعة زبانی زندگی می کنند. بنابراین یکی از روش هایی که می توانیم به ریشه، عمق فرهنگ و جهانِ مردم یک جامعة خاص پی ببریم، مراجعه به زبان آنها در چارچوب نشانه شناسی فرهنگی است. نیازهای جدید و رشد سریع علوم و فنون، باعث ورود یکبارة نظریه ها و عناصر کالبدی بسیاری به حوزة شهرسازی شده است. در این ارتباط دو سهل انگاری عمده صورت گرفت؛ یکی فراموشی میراث غنی و سرمایه ای که از گذشته به ما رسیده و دیگر عدم برنامه ریزی قابل قبول برای تحولات جدید و تنها وارد کننده بودن که گاه حتی منجر به کژفهمی در درک و به کارگیری عناصر ذهنی و عینیِ وارداتی شده است.
هدف این پژوهش، کنکاشی در میراث غنی فرهنگ ایرانی و اثبات فرضیة خاص بودن مفاهیم در این فرهنگ، از طریق بررسی واژه های زبان فارسی برای حوزة معنایی ""فضاهای ارتباطی"" است؛ تا مفاهیم موجود در مورد این پدیده را پیدا کرده و آنها را (چه از لحاظ کالبدی و چه زبانی ـ فرهنگی) با درک کلیت شان در نظام نشانه ای غنا بخشد و بستر مناسبی برای به کارگیری در آینده فراهم آورد. بدین منظور از نظریه های موجود در علم نشانه شناسی و به ویژه زبان شناسی برای نشان دادن چگونگی این رابطه کمک گرفته شده است شیوة مورد استفادة این پژوهش را می توان در حوزة پدیدارشناسی و از نظر روش شناسی در چارچوب تحلیل محتوا دانست.
بر اساس یافته های پژوهش، در زبان فارسی واژه های بسیاری برای اشاره به حوزة معنایی فضاهای ارتباطی استفاده می شود که به ابعاد و جنبه های گوناگونی اشاره دارد. این مفاهیم به شش دسته قابل تقسیم است. مفاهیم جدید و امروزی می توانند با توجه به این الگوها بومی سازی شوند و مورد استفاده قرار گیرند.
زبان شناسی و اخلاق عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده یکی از دانش های نوپا در دنیا و به ویژه در کشور ما، دانش معنی شناسی است که از شاخه های زبانشناسی به شمار می آید. متون اسلامی اعم از قرآن و حدیث و مطالب عرفانی حاوی نکات اخلاقی و کدهای اخلاقی فراوان است. متأسفانه در سال های اخیر با وجود تحقیقات ارزنده در تمام شاخه های علوم اسلامی، پژوهش قابل قبولی راجع به معنی شناسی اخلاقی- عرفانی نشده است. این جانب در اصل مقاله تصمیم دارم تصویری روشن از معنی شناسی اخلاقی- عرفانی را برای علاقه مندان به اخلاق عرفانی بیان کنم تا مشتاقان به ارزش و اهمیت این پژوهش پی برند. معنی شناسی اخلاقی در پی روشن کردن مفاهیم و کدهای اخلاقی است که از دیرباز در زبان عربی و متون ادب فارسی وجود داشته است. عارفان اسلامی به پشتیبانی قرآن و حدیث به دستاوردهای بسیار ارزشمندی در این زمینه رسیده اند، لیکن همه ی این دستاوردها روشمند نیست و کار معناشناسی اخلاقی- عرفانی، تنظیم حوزه ی معناشناسی واژگانی است که هرچند واژه به صورت یک سیستم یا لایه یا حلقه یا میدان، ایده ای کامل و علمی در تکامل اخلاقی کلونی و سیستماتیک را نشان دهند. بدیهی است مثال هایی که در متن مقاله خواهد آمد، برگرفته از قرآن یا متون حدیث و منابع عرفانی فارسی و عربی خواهد بود. ان شاء اللّه این روش جدید بتواند فصل تازه ای در تولید علم اخلاق، آن هم اخلاق دینامیکی ایجاد نماید.
بررسی و مقایسه ویژگی های زبانی کودکان اوتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان با اختلال اتیسم دارای طیف وسیعی از اشکالات می باشند . مشکلات ناشی از عدم درک معنای کلام، یکی از شاخصه های اصلی کودک اتیسم است. همچنین ممکن است کودک توانایی کلامی برای برقراری ارتباط مناسب را نداشته باشد. بطور خلاصه، حیطه های زبانی دچار مشکل در این کودکان، در سایر زبانها، نوعا حیطه های کاربرد شناسی و تاحدی معنی شناسی گزارش شده است. با توجه به این که بر قراری ارتباط با کودکان اتیستیک بسیارمشکل است؛ مطالعات اندکی بر روی این کودکان انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق، ترسیم نیم رخ زبانی دقیقی از کودکان اتیستیک و تعیین سطح زبانی این کودکان در زبان فارسی می باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی تحلیلی، از نوع مقایسه ای می باشد و بر روی 23 کودک مبتلا به اتیسم انجام گرفت. پس از جلسات برقراری ارتباطی و با توجه به معیارهای ورود، کودکان با استفاده از آزمون رشد زبانی TOLD بصورت انفرادی مورد بررسی قرار گرفتند. مهارتهای زبانی فرد که زبان گفتاری، گوش کردن، سازماندهی، صحبت کردن، معنی شناسی و نحو را در بر می گرفت، توسط آزمون TOLD ارزیابی شد. سن کودکان مورد مطالعه، بین 6/5 تا 8/7 سال (با متوسط4/6) بود. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه بین مهارت زبان گفتاری و همه مهارتها، بجز مهارت نحوی، تفاوتی معنی داری، وجود دارد (P
واکاوی معنای زمستان در دو شعر(عبدالصبور و شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر عربی و فارسی بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در واژگان، تصویری روشن از دغدغه های انسان معاصر، ارائه دهد. در این بین، شاعران به عنوان بخشی آگاه از اجتماع، ضمن وقوف بر این مهم، خود، روایتگ ران قص ة حض ور انسان و کاوشگران معنا در دنیای واژگان اند.
جستار حاضر بر آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجّه به پس زمینه های تاریخی و اجتماعی، واژگان چگونه می توانند در شکل بخشیدن به فضای معنایی یک شعر، مؤثّر واقع شوند. به همین علت با انتخاب دو شعر از دو حوزة زبانی مختلف، به واکاوی معنایی مشترک پرداخته و کوشیده است تا کارکرد معنا را در «أغنیة للشتاء» صلاح عبدالصبور مصری و غزلی از محمدحسین شهریار، شاعر پارسی گوی، بر مبنای کارکرد اجتماعی شعر، مورد بررسی قرار دهد.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که کارکردهای مختلف واژگانی در دو شعر، در راستای اعادة معانی مورد نظر، تأثیر گذار بوده و ضمن تأمین وجوه زیباشناسی، در عملکردهای انسانی و اجتماعی نیز توفیق داشته اند.
واژة “ عروس“ در فرهنگ ژرمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی واژة عروس (Braut) در زبان ژرمنی و ریشه شناختی آن با توجه به چند زبان دیگر خانوادة زبانی هند و اروپایی می پردازد. از این کلمه، معانی: زوجة شرعی، زن در روز ازدواج، نامزد، همسرِ پسر، دوشیزه، باکره و همبستر از متن های گوناگون باستان و میانه در دست است. در یک دوره، معنای صفتی هم داشته است که احتمالاً کلمة عروسی (Hochzeit) هم ریشه با این معنی است. در تحولات آوایی این واژه, بار فرهنگی آن را نباید فراموش کرد.
بررسی ساخت های طرح واره ای در غزلیات حافظ به منظور معرفی طرح واره های جدید (رویکردی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدیدترین مکتبی که در حوزة زبان شناسی معرفی شده، مکتب شناختی است و با وجود اینکه کتاب های پربار و مقالات درخور توجهی در این حوزه نوشته شده، به علت تازگی، هنوز جای کار بسیار دارد. در زمینة حافظ و دیوان نفیس او هم مطالب با ارزشی علی الخصوص در حوزة ادبیات و صنایع ادبی به رشتة تحریر درآمده، اما هنوز نکات بررسی نشدة اشعار او بسیار است که از آن جمله بررسی از منظر شناختی را می توان نام برد. در این مقاله نگارندگان سعی بر آن داشته اند به این مهم بپردازند؛ یعنی ساخت های طرح واره ای را در غزلیات حافظ بررسی کنند و از این رهگذر به نتایج جالب توجهی هم دست یافتند که عبارت است از اینکه طرح واره ها در زبان فارسی به تعداد اندکی که در کتاب جان سعید معرفی شده خلاصه نمی شود و به علت توانایی منحصر به فردی که دراین زبان وجود دارد، قابلیت استفاده از طرح واره در اشعار وجود دارد. این طرح واره ها چه به لحاظ کیفیت و چه به لحاظ کمیت بسیار غنی تر از آن چیزی است که سعید معرفی کرده است. روشی که در این مقاله از آن بهره گرفته شده است توصیفی تحلیلی است. بدین منظور ابتدا مطالعات فیلسوفان، اندیشمندان اسلامی، معنی شناسان و همین طور معنی شناسان شناختی توصیف و بررسی شد؛ سپس اشعار حافظ از منظر شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، طرح واره های جدید از آن استخراج شد. شاعر با توانایی خود از این قابلیت زبان فارسی استفاده کرده و علاوه بر سه طرح وارة حرکتی، قدرتی و حجمی - که سعید آن ها را معرفی کرده - برای رساندن مفهوم و مقصود خود از طرح واره های دیگری نیز بهره برده که عبارت اند از طرح وارة اعضای بدن، طرحوارة طبیعی، طرح وارة رنگ، طرح وارة زمان، طرح وارة لباس و طرح وارة مکان
بررسی معنایی افعال مرکبِ اندام بنیاد در زبان فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویی شناختییی در دهة 1970 جوانه زد، شامل چندین نظرییی برخوردارند. معنی شناسانِ شناختی، همچون لیی و مفاهیم را ازطرییریِ طرح واره های تصورییر میین تجسم ذهنی در ساخت های زبانیی شود. با بررسی یاد در زبان فارسیی نگرش دبیرمقدم (1384) گردآوری شده اند، چنین به نظر مییییری طرح واره های تصوری قابل تأیید است، و در واقع، می توان عامل اصلییری طرح واره های تصوری را «هستة معنایییی شناسی شناختی در توجیه معنایی تمامی هم ازطریق به دست دادنِ طرح واره های تصورییی لازم و مطلوب برخوردار نیست.
نقش و کارکرد تقابل های معنایی در ترجمه نهج البلاغه (مطالعه موردی ترجمه های دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمینه ی تحلیل متن و درک مفاهیم دقیق آن می توان از ساز و کارهای فراوانی مدد جست که در این بین، توجه به تقابل های دوسویه بین واژگان، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در حوزه ی با هم آیی که یکی از مباحث بسیار مهم معنی شناسی به شمار می رود، تقابل های معنایی با انواع خاص خود می تواند مترجمان را به معنای دقیق واژگان متن رهنمون شود. بدین معنا که مترجم با شناخت تقابل های دوسویه ی بین واژگان جملات مقارن با یک دیگر، می تواند بسیاری از چالش های دست یابی به ترجمه ی دقیق را پشت سر بگذارد. از آنجا که کتاب گهربار نهج البلاغه سرشار از واژگان متقابل با یک دیگر می باشد، در این جستار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا مترجمان فارسی خطبه های نهج البلاغه در برگردان تقابل های دوسویه ی واژگانی به خوبی عمل کرده اند و تا چه اندازه بافت کلام را مورد اهتمام قرار داده اند؟ بدین منظور ابتدا به انواع با هم آیی واژگانی و تقابل های معنایی اشاره ای خواهیم نمود و در ادامه، فرازهایی از خطبه های نهج البلاغه را که حاوی چنین تقابل هایی هستند ارائه می نماییم و سپس به تبیین عملکرد ترجمه ها ی فارسی دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام در انتقال معنای صحیح این تقابلات خواهیم پرداخت. برآیند این جستار نشان می دهد که در بسیاری از موارد، مترجمان با بی توجهی به جملات متقابل، از معنای دقیق دور شده اند و با در نظر گرفتن بافت کلام این نقیصه را می توان بر طرف نمود.
«چرخش زبان در جنبش سماع» تأثیر پیش انگاشت های زبان شناختی در سیر تحول مفهوم سماع عارفانه نزد محمد غزالی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده و ابزار اصلی در مطالعات ادبی- عرفانی را زبان تشکیل می دهد؛ بدین سبب، علم زبان شناسی بیش از هر دانش دیگری می تواند رهیافت های کاربردی را در این زمینه به ادبیات عرضه کند و حاصل این مطالعات، درعین استفادة متقابل این دو رشته از یکدیگر، شکل گیری حوزه ای بینارشته ای باعنوان زبان شناسی ادبی- عرفانی است. یکی از نظریات کاربردی در این میان، نظریة مربوط به پیش انگاشت ها و انگاره های زبانی است که با بررسی شرایط اقتضا و تناسب گزاره در محیط و بافتی که در آن اظهار می شود، می تواند ما را در تحلیل برخی جنبه های ناپیدای معنا در یک گزارة معرفتی- ادبی یاری رساند. این مبحث با تمام انواع نظریه های زبان شناسی در تعارض و غالباً واجد صبغه ای معناشناختی و گاه کاربردی است. مقالة حاضر درصدد اثبات این مدعاست که چگونه پیش انگاشت های زبان شناختی می تواند سیر تطور موضوع سماع عرفانی را از طریق ارتباط آن با مقتضیات بافت هستی شناختی، معرفت شناختی و فرهنگی ترسیم کند و درکل، به ارائة مخاطب شناسی ارتباط عرفانی بپردازد. در پایان، این نکته تبیین خواهد شد که دستیابی به پیش انگاشت های مزبور هدف غایی دو شخصیت نامدار عرفان و ادب، امام محمد غزالی و مولوی بلخی، از ورود به مبحث سماع عارفانه است و کوشش می شود فواید و نتایج آن در سنت های عرفانی و ادبی آشکار شود.
نقش پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک کردیون، بتیون و بوکوواتیون در زبان سمنانی در بازنمایی جزایر معنایی از منظر رویکرد شناختی: تعامل میان صرف و معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام صرفی زبان سمنانی نقش اساسی در رمزگذاری و بازنمایی معنی ایفا می کند. افعال سبک سمنانی دارای پیشوندهای اشتقاقی متنوعی هستند که هریک از آن ها سهم مهمی در بازنمایی معنی دارند. پرسش های اساسی پژوهش حاضر عبارت است از: پیشوندهای اشتقاقی اساساً چه نقشی در بازنمایی فضای معنایی افعال سبک در زبان سمنانی دارند؟ آیا پیشوندهای اشتقاقی در ایجاد تمایز معنایی درون هریک از ساخت های افعال سبک نقش ایفا می کنند؟ چه ارتباطی بین پیشوندهای اشتقاقی و جزایر معنایی افعال سبک وجود دارد؟ پیکره پژوهش شامل چند کتاب به زبان سمنانی، واژه نامه گویش سمنانی و گفتار 50 گویشور زبان سمنانی است که افعال سبک کردیون (kerd -iyún)، بتیون (b(e)-et-iyún) و بوکوآتیون(bū-kkūwātiyún) از این پیکره استخراج شده اند. داده های پژوهش نشان می دهد که پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک مذکور نقش مهمی در بازنمایی جزایر معنایی دارند و درحقیقت نقش عمده چنین پیشوندهایی در حوزه بندی افعال مرکب است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن است که در برخی موارد تشابه معنایی نسبی بین برخی پیشوندهای افعال سبک وجود دارد؛ اما با نگاه دقیق می توان دریافت که حتی در چنین مواردی پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک باعث تدقیق تمایز معنایی می شوند. همچنین داده های پژوهش نشان می دهد که پیشوندهای افعال سبک نقش اساسی در انتخاب جزء غیرفعلی دارند و اغلب جزء غیرفعلی افعال مرکب تنها با یکی از مشتقات فعل سبک به کار می رود و موارد نادری را می توان یافت که جزء غیرفعلی با مشتقات یک فعل سبک به کار می رود؛ اما معنای آن ها متفاوت است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکردهای پیشوندهای اشتقاقی افعال سبک کردیون، بتیون و بوکوواتیون در زبان سمنانی است.
تأثیر به کارگیری حوزه معنایی و واژگانی در تصحیح متن تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از نظریه های مختلف زبان شناسی برای تحلیل کیفیت متون ادبی، در دهه های اخیر از مقبولیت فراوانی برخوردار بوده؛ به ویژه که با به کارگیری این امر، افق های نگرش تازه ای در نقد متون ادبی به وجود آمده است. یکی از مهم ترین حوزه های زبان شناسی، مبحث «معنی شناسی» است که خود شامل مصادیق مختلفی است. از جمله موضوعات مهم معنی شناسی، مسیله حوزه معنایی و واژگانی است که زبان شناسان مختلف، درباره این دو حوزه در آثار خود صحبت کرده اند. این نظریه را حتی در تصحیح متون فارسی می توان به کار گرفت. این مقاله با به کارگیری تکرار، با هم آیی معنایی، تضاد معنایی و جز این ها به بررسی دو اثر تعلیمی تصحیح شده ( قابوسنامه و بوستان سعدی) از سوی مرحوم یوسفی می پردازد. باتوجه به مجال مقاله می کوشد تا با این عناصر، متن تصحیح شده را واکاود و انتخاب اصح و ادق را از غیر اصح باز نماید. باهم آیی واژگانی و معنایی در این دو اثر تعلیمی بررسی شد و دلیل انتخاب نسخه بدل به متن یا متن به نسخه بدل ها باز نموده شد.
معنی شناسی و کاربردشناسی حال کامل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر درصدد واکاوی ابعاد معنی شناختی و کاربردشناختی زمان حال کامل در زبان فارسی با تکیه بر نظریه دکلرک (2006 و 2015) است. ابتدا با بررسی وضعیت زمان گزاره شده در حوزه پیشاحال، وجوه معناشناختی زمان حال کامل را بیان و سپس با تحلیل رابطه میان زمان تام و گستره پیشاحال، تفاسیر کاربردشناختی این زمان را بررسی خواهیم کرد. بر این اساس، دو ساخت معنایی از زمان حال کامل (پیشاحال و شمولی) در زبان فارسی وجود دارد که دارای سه نقش کاربردشناختی (نامعین، تاکنونی و تداومی) می باشند. ساخت معناییِ پیشاحال می تواند چهار تعبیر کاربردشناختی تجربی، خبر داغ، تأخری و نتیجه ای را القا کند، اما زبان فارسی از ساختی ویژه (زمان دستوری گذشته و قیدهای زمان حال) برای بیان حال کامل متأخر بهره می برد. این ساخت حاوی نوعی تضاد اطلاعاتی میان زمان دستوری و قید زمان است که نوعی حالت بینابینی میان گذشته و حال را برجسته می سازد. از سوی دیگر ساخت معنایی حال کامل انطباقی نیز با صورت کامل افعال و همچنین با قیدهای راست چین ساخته می شود. این قیدها کل گستره پیشاحال را پوشش داده و رخداد را بر این گستره منطبق می سازند. در برخی از جملات محصول این ساخت، حضور نمود استمراری نیز مشاهده می شود و ضمناً این ساخت، حاوی تعبیر کاربردشناختیِ تاکنونی نیز می باشد، اما قادر به القای تعبیر تداومی نیست که در زبان فارسی عمدتاً با ساختی خاص (زمان دستوری حال و قیدهای تداومیِ معطوف به گذشته) بیان می شود. در این ساخت نیز تنش معنایی بین هویت زمانی قید و زمان دستوری وجود دارد.