مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
سواد بصری
حوزه های تخصصی:
انسان در سراسر تاریخ، برای برقراری ارتباط با همنوعان و محیط اطراف خویش، تلاش و کوشش کرده است و از دوران ماقبل تاریخ، استفاده از تصویر یکی از مهم ترین راه های بیان اندیشه و افکار او بوده است. هما ن طور که در طول قرون گذشته موفق شد زبان و کلام را به درستی درک کند و با تسلط کامل از آن ها استفاده کند، دستیابی به سواد تصویری نیز برای انسان امروز مستلزم فهم نکات خاصی است. در جهان امروز با عقبگردی به گذشته، کاربرد دوبارة زبان تصویر، برای سرعت بخشیدن به دریافت پیام، دیده می شود که تمایل همیشگی انسان به پیام های تصویری را نسبت به گفتار و نوشتار تأیید می کند. انسان از دیرباز دلایل گوناگونی برای خلق تصویر داشته است که مهم ترین آن ها نیاز است. نیاز به بیان احساسات، افکار، برقراری ارتباط و... در نهایت سبب شده است که انسان به کارهای گوناگونی بپردازد. اختراع عکاسی در جهان، آغازگر حرکت بزرگی در پیوند های ارتباط بصری میان مردم و جوامع شد. گسترش روزافزون استفاده از تصویر در زندگی امروز به نوعی فرهنگ تبدیل شده است. در این مقاله، تلاش شده است تا اهمیت زبان تصویر و نقش تأثیرگذار آن در برقراری و گسترش ارتباط میان افراد، گروه ها، جوامع و تمدن ها آشکار شود.
تأثیر دوره آموزشی سواد بصری در تجزیه وتحلیل تصاویر آموزشی
حوزه های تخصصی:
رشد مدارس هوشمند همگام با رشد فناوری بوده است، استفاده از فناوری، یادگیری و انگیزه دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد. تابلوهای تعاملی نمونه ای از فناوری های نوین است که در مدارس هوشمند مورداستفاده قرار می گیرند. با توجه به فراگیر شدن تابلوی تعاملی د
تاثیر سواد بصری بر مصرف علائم و نشانه های مترو توسط مسافران در زندگی روزمره؛ مورد مطالعاتی: سیستم علائم و نشانه های مترو تهران
امروزه ارتباط با محیط و فضای شهری و نظم و منطق ارتباطی در آن تحت تاثیر ارتباط تصویری است. بنابراین تلاش بشر بالاخص جامعه طراحان ایجاد کانال ارتباطی بصری به عنوان جایگزین ارتباط کلامی و زبانی است که سیستم علائم و نشانه-ها از مهم ترین ابزارهای آن بشمار می رود و هرگونه بی توجهی به اصول طراحی و ارائه آن موجب ضعف و اغتشاش ذهنی و بصری می شود. از اینرو فهم عمیق از خصوصیات و کارکرد عناصر اولیه سواد بصری برای تدوین زبانی که هیچ گونه مرزی نمی شناسد ضروری است. از اینرو پژوش حاضر با هدف تعیین نقاط و ضعف علائم و نشانه ها و تاثیر سواد بصری بر میزان مصرف آن از دیدگاه مسافران ایستگاه مترو شهر تهران به عنوان مصرف کنندگان علائم در زندگی روزمره، درباره جنبه های گوناگون کیفیات بصری و اطلاعاتی کلیه علائم و نشانه های مترو پرداخته است. جهت انجام پژوهش و دستیابی به یافته های تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی و استراتژی اتنوگرافی مشاهده ای و اتنوگرافی اطلاع دهنده استفاده و داده ها به روش تحلیل تماتیک کدگزاری و مقوله سازی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالا بودن میزان عدم رضایت افراد و ارتباط آن با ضعف در اصول بصری، بیانگر عدم توجه لازم به مبانی سواد بصری و در نتیجه عدم رغبت مسافران در مصرف علائم و نشانه ها می باشد.
تحلیل پویانمایی آقای فاکس شگفت انگیز بر اساس رویکرد چندوجهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشته به واکاوی ماهیت و کارکردهای ایدئولوژیک سینمای هالیوود در پویانمایی آقای فاکس شگفت انگیز ، محصول سال 2009 برای رده سنی کودک و نوجوان، با بهره گیری از رویکرد نوینِ چندوجهیت می پردازد. هدف اصلی پژوهش تبیین راهبردهای گفتمان مداری است که به مدد آن ها سواد بصری و به تبع آن نظام اندیشگانی بینندگان فیلم هم سو با گفتمان جهانی سازی و بایسته های آن، مثل مصرف گرایی و نفی ارزش های بومی و ملی، سامان می یابد. چندی است گفتمان جهانی سازی در صدد ایجاد پیوند میان کودکان، فرهنگ مصرف گرایی و سینمای هالیوود است. به همین خاطر با تمرکز بر مسائلی چون جهانی سازی و مصرف گرایی، و بازیگران این عرصه، در صدد پاسخ گویی به این سؤالات هستیم: بازنمود هویت فرهنگی از طریق سازوکارهای چندوجهیت چگونه است؟ رابطه بین چندوجهیت و تجربه زیست جهان چگونه است؟ بازنمودهای چندوجهی چگونه شخصیت های ارائه شده و مجازی را به قهرمانان زنده و واقعی تبدیل می کند؟ کارآمدترین وجه های ایدئولوژی ساز در تجاری سازی سینمای هالیوود چیست؟ یافته های این پژوهش با بهره گیری از جوهره انتقادی چندوجهیت، نشان دهنده کارکردهای ایدئولوژیک مستتر در پویانمایی هاست. با رمزگشایی از دوگانه ما (انسان ها، غربی ها) و آن ها (حیوانات) نشان می دهیم که مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع غیرغربی که حیوانات نمایندگان آن هستند چگونه بازنمایی می شود. برای رسیدن به آرمان شهر موعود غرب، حیوانات چگونه با اقرار به ضعف ها و نداشته های خود پذیرای فرهنگ غربی می شوند؛ و مهم تر اینکه، چگونه بینندگان با هم ذات پنداری با حیوانات، با آن ها ابراز هم بستگی و همدلی می کنند. همه این فرایندها مستلزم مشروعیت بخشی به گفتمان سینمای هالیوود هستند که با دست کاری سواد بصری بینندگان فیلم محقق می شود.
مقایسه ی میزان مصرف رسانه ای و سواد رسانه ای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانه های ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه ی میزان مصرف رسانه ای و سواد رسانه ای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانه های ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی است. روش تحقیق این پژوهش علی- مقایسه ای است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه سواد رسانه ای رجبی (2013) با آلفای کرونباخ 73/0 و از پرسشنامه مصرف رسانه ای حسنی (2010) با آلفای کرونباخ 80/0 استفاده شد. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین میزان سواد رسانه ای، مصرف رسانه ای و سواد بصری در بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانه های ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی وجود ندارد و همه ی آن ها تنها با اندکی تفاوت، از میزان متوسط و قابل قبولی از سواد رسانه ای، مصرف رسانه ای و سواد بصری برخوردار هستند. می توان از یافته های پژوهش استنباط کرد که عملکرد سیستم آموزشی در ارتقای سطح سواد رسانه ای دانشجویان ضعیف بوده و به دلیل عدم وجود آموزش های کاربردی نتوانسته بین سطح سواد رسانه ای دانشجویان رسانه با دیگران تفاوتی ایجاد کند. البته اینکه تمامی آزمودنی ها از میزان قابل قبول و متوسطی از سواد رسانه ای و سواد بصری بهره مند هستند، خوب است; اما می توان در جهت ارتقای سواد رسانه ای آن ها به درجات بالاتر نیز کوشید.
آسیب شناسی دیوارنگاره های شهر تبریز مبتنی بر اصول سواد بصری
دیوار نگاری به جهت تأثیرات قوی بصری خود و آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم، نقش مهمی در خلق آثار معماری به ویژه زیباسازی عناصر شهری ایفا می کند. این پژوهش با روش توصیفی _ تحلیلی، نوع کیفی _کمی است. بخش داده های تحقیق به روش کتابخانه ای شامل رجوع به آثار مکتوب، مجلات معتبر، گردآوری شده است. ضمن تحلیل ادبیات تخصصی موضوع چارچوب نظری مربوط طراحی شده و براساس الگوی امتیازدهی به نمونه های مطلوب به روش دلفی بررسی شده است. جمع آوری نمونه ها، به شیوه مشاهده ای، عکاس بر داری و مطالعات میدانی صورت گرفته است. براساس یافته های تحقیق و طبق تحلیل های انجام گرفته بر روی نمونه های منطبق بیشترین خواهان میانگین بدست آمده از مولفه های سواد بصری، توسط عنصر رنگ با 91.42 درصد، ، پایین ترین میانگین بدست آمده از پیام تبلیغاتی با درصد 1.42 درصد می باشد. نشان دهنده این امر می باشد که رابطه معناداری میان متغیر اصول سواد بصری و دیوارنگاره های منتخب وجود دارد. از مهم ترین آسیب های این تحقیق، نداشتن شناخت کافی هنرمندان این حوزه، از اصول مبادی سواد بصری و بکار نبستن آنها در طرح ها و ترکیب بندی های دیوارنگاره ها، باعث می شود اجزاء، فرم و رنگ بندی اثر بدرستی اجراء نشوند و کیفیت دیوارنگاره ها کاهش یابد. از این رو رعایت و استفاده از اصول سواد بصری، نه تنها یک ضرورت می باشد بلکه نوید دهنده دیوارنگاره هایی با کیفیت بیشتر در آینده نیز می باشد.
سواد رسانه ای مدیران و کارکنان روابط عمومی های وزارتخانه ها و سازمان های دولتی کشور و عوامل مرتّبط با آن
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۱
91 - 126
حوزه های تخصصی:
سواد رسانه ای، توانایی دسترسی به رسانه ها، درک و ارزیابی انتقادی جنبه های مختلف محتوای رسانه ها برای خلق ارتباطات در زمینه های گوناگون است. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای دنیا، آموزش سواد رسانه ای به اقشار مختلف مردم آغاز شده و این موضوع اهمّیت خود را پیدا کرده است. هرچند تمام ایدئولوژی های رسانه ای منفی نیستند و رسانه ها ایدئولوژی های مثبت هم دارند، اما افرادی کهسوادرسانه ایکمیدارند،بایدپیام هایرسانه ایراهمان گونهکهرسانه هاارائهمی کنند،بپذیرندو میخ هایگردپیام هایرسانه ایرادرسوراخ هایچهارگوشومربّع شکلزندگیخودچفتکردهوتطبیقدهند. در کشور ما نیز سواد رسانه ای و آموزش آن به خصوص برای کسانی که بیشتر با رسانه ها در ارتباط اند، اهمّیت ویژه ای دارد. از این میان، مدیران و کارکنان روابط عمومی ها، از جمله کسانی هستند که به انحاء مختلف با رسانه ها در ارتباط اند و علاوه بر توانایی درک و ارزیابی انتقادی محتوای رسانه ها، باید بتوانند محتوای رسانه ای مناسبی خلق کنند. پژوهش حاضر میزان سواد رسانه ای این قشر و عوامل مرتّبط با آن را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد عواملی نظیر میزان تحصیلات، سواد بصری، سابقه کار، رشته تحصیلی، عادت رسانه ای و مصرف رسانه ای به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سواد رسانه ای مدیران و کارکنان روابط عمومی ها دارند و متغیرهای سرمایه فرهنگی و پست سازمانی در رگرسیون خطی تأثیر مستقیم بر سواد رسانه ای ندارند. مقدارRبدست آمده در تحقیق کنونی، 819/0 می باشد که نشان می دهد 67 درصد از تغییرات میزان سواد رسانه ای ناشی از متغیرهای فوق است و 33 درصد تغییرات باقیمانده متأثر از عوامل و متغیرهایی است که در تحقیق حاضر مدنظر نبوده اند.
بررسی اثربخشی آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
85-100
حوزه های تخصصی:
با توجه ب ه اینکه در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری هستند، آموزش سواد رسانه ای یکی از ملزومات اساسی ب رای شهروندان محسوب می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تهران تشکیل دادند. از این جامعه آماری استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، یک مدرسه انتخاب شد؛ مدرسه انتخاب شده دو کلاس پایه اول متوسطه داشت که یکی از این کلاس ها، بصورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند. روش اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا برای هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پیش آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا اجرا شد، سپس طرح درس 8جلسه ای آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه کنترل، هیچگونه آموزشی اعمال نشد، بلافاصله بعد از اتمام آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش، پس آزمون مهارت های تفکر انتقادی برای هر دو گروه اجرا شده و در نهایت با استفاده از آزمون کوورایانس و مصاحبه نیمه ساختاریافته به تحلیل یافته ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که استفاده از آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی و 4 بعد آن (تحلیل، ارزشیابی، استنباط و استدلال استقرایی) غیر از بعد استدلال قیاسی، تاثیرمثبت و معنی داری دارد می تواند باعث رشد این مهارت ضروری در دانش آموزان شود.
سنجش مولفه های سواد بصری (مطالعه ی موردی: کتاب مبانی هنرهای تجسمی پایه دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات نوین و گسترش رسانه های تصویری، فرا گرفتن سواد بصری و بکارگیری عملی آموزه های آن در سطوح مختلف فرهنگی و اجتماعی را ضروری ساخته است. لازمه ی دستیابی به این مهم و همگام شدن با اهداف سواد بصری، سنجش عملکرد هر نهاد از این منظر است؛ اما فقدان چارچوب مشخص برای این مفهوم، آموزش و سنجش آن را با چالش مواجه کرده است. در همین راستا پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سوال که چگونه می توان سواد بصری را اندازه گیری کرد؟ و در جستجوی روشی برای سنجش مولفه های پنجگانه ی سواد بصری؛ ادراک بصری، زبان بصری، یادگیری بصری، تفکر بصری، ارتباط بصری- بر مبنای نظریه آوجرینو- ضمن شرح دامنه ی این مولفه ها، هرکدام را به واحدهای کوچکتر و قابل شمارش تجزیه کرده است و از این مقوله ها یک فهرست وارسی به دست آمده که برای نمونه در تحلیل محتوای کتاب درسی مبانی هنرهای تجسمی پایه ی دهم بکارگرفته شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا با بکارگیری روش آنتروپی شانون است. نتایج تحقیق نشان داد مولفه های«ارتباط بصری» و «تفکر بصری» کمترین ضریب اهمیت را در کتابِ موضوعِ تحقیق به خود اختصاص داده اند و از فرآیند کلی تحقیق نیز می توان نتیجه گرفت که تئوری سواد بصری قابلیت آزمایش و اندازه گیری داشته و می توان آموزه های آن را همسو با اهداف هر حوزه تعدیل کرده و به شکل موثری بکار گرفت.
بررسی اثر روش توصیف تصاویر دیجیتال بر سواد بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش روزافزون حجم اطلاعات در دنیای کنونی و ضرورت استفاده از تصاویر در حوزه های مختلف، اهمیت سواد بصری بر کسی پوشیده نیست. به دلیل افزایش حجم منابع اطلاعاتی لازم است اطلاعات در قالب تصویر انتخاب شوند. هدف اصلی پژوهش بررسی تأثیر روش توصیف تصاویر دیجیتال بر سواد بصری دانشجویان است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این طرح ابتدا سواد بصری گروه آزمایش و گواه (۱۱ نفر در گروه آزمایش و ۱۱ نفر در گروه گواه) به وسیله پیش آزمون سنجیده شد و سپس، گروه آزمایش تحت آموزش قرار گرفته و طی ۹ جلسه ۳۰ دقیقه ای از طریق تصاویر، آموزش دریافت کردند. تصاویر مورد استفاده در این پژوهش از سایت های «گتی ایمیجز» و «فلیکر» انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه سواد بصری استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) انجام گرفت. با توجه به یافته ها می توان دریافت که میانگین مؤلفه های سواد بصری در پس آزمون گروه آزمایش به نسبت گروه گواه افزایش قابل توجهی داشته و سطح معناداری هر یک در تحلیل کوواریانس کمتر از ۰۵/۰ است که نشان از پیشرفت آن ها در گروه آزمایش است. در نتیجه، می توان گفت که روش توصیف تصاویر دیجیتال بر سواد بصری دانشجویان و مؤلفه هایش تأثیر مثبت و معناداری دارد. افراد باید بتوانند پیام های موجود در تصاویر را درک و پیام های تصویری را ایجاد کنند. بنابراین، باید سعی شود در نظام آموزشی که مبتنی بر شیوه های سنتی است، تغییراتی ایجاد کرد و سواد بصری را به دانشجویان آموزش داد تا بتوانند مفاهیم را درک کنند و یادگیری خود را افزایش دهند.
شناسایی الگوهای ذهنی متخصصان در آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در راستای ارتقای آگاهی مخاطبان به ارزش های میراث معماری ایرانی، سعی دارد به شناسایی و اکتشاف ابعاد و الگوهای غالب ذهنی متخصصان در خصوص «آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان» با تأکید بر آموزش های غیررسمی بپردازد. منظور از سواد بصری میراث معماری ایران، توانایی درک و خوانش ویژگی ها و ارزش های میراث معماری ایرانی است. این پژوهش، از حیث اینکه به استخراج ابعاد و الگوهای ذهنی متخصصان می پردازد، دارای ماهیت اکتشافی است. روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. مراحل انجام پژوهش شامل انجام دلفی و تحلیل نتایج آن از طریق تحلیل عامل Q است که در چهار گام با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت: ۱. مصاحبه با متخصصان؛ ۲. تحلیل متن مصاحبه ها با کدگذاری باز و محوری، تهیه جدول هدف-محتوا و پرسشنامه محقق ساخت بر اساس آن؛ 3. پیمایش دلفی در دو مرحله؛ 4. تحلیل عامل Q. جامعه آماری پژوهش به دلیل نو بودن موضوع، شامل متخصصانی از حوزه های معماری، حفاظت از بناهای تاریخی، باستان شناسی، طراحی گرافیک و آموزش کودکان (رسمی و غیررسمی) است. تعداد متخصصان در گام اول شامل 10 نفر از متخصصان بود که به روش گلوله برفی تا اشباع نظری ادامه یافت و در گام پیمایش دلفی شامل 30 نفر از متخصصان بود که به روش هدفمند غیر تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش پس از تحلیل عاملی نشان داد که 8 دیدگاه غالب در زمینه آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان، در میان متخصصان وجود دارد که تعیین کننده ابعاد آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان نیز هستند. این ابعاد به ترتیب شامل «فراکالبدی مفهومی»، «زیبایی شناختی»، «میراثی حفاظتی»، «ادراک فضایی»، «تعاملی گروهی»، «تجربه فردی»، «محیط یادگیری» و «بستر فرهنگی اجتماعی» هستند. همچنین، الگوهای ذهنی متخصصان متناسب با وجوه متفاوت موضوع، طیف های متفاوتی از شناخت آثار میراث معماری (معناگرا، زیبایی شناختی، میراثی حفاظتی و فضانگر)، توجه به یادگیرنده ( فردی، تعاملی) و شرایط یادگیری (زمینه ای، فرهنگی اجتماعی) را شامل می شود. این ابعاد می تواند راهگشای آموزش سواد بصری به کودکان با تمرکز بر روش های غیررسمی باشد.
نقش عکس تاریخی در توسعه تفکر انتقادی در آموزش تاریخ
حوزه های تخصصی:
تجربه بصری انسان نخست به خاطر یادگیری، فهم و واکنش او نسبت به محیط اوست. یادگیری در انسان به صورت های مختلف انجام می پذیرد. یکی از این روش ها استفاده از عکس است. انسان ها با نگاه کردن به عکس ، تصاویر را به ذهن منتقل می کنند، مغز انسان علاقه زیادی به تحلیل و ذخیره اطلاعات به صورت بصری دارد تا جائی که حتّی ارتباط میان اشیاء و اطلاعات را به شکل دیداری ذخیره می کند نه واژگانی. بنابراین بهره گیری از عکس در تدریس تاریخ در صورتی که با طراحی و اندیشه معلم و رعایت اصول یادگیری- یاددهی انجام گیرد موجب تقویت سواد بصری و توسعه مهارت تفکر انتقادی در دانش آموزان می شود. منظور از تفکر انتقادی، مجموعه ای از نگرش ها و مهارت های فکری است که برای تحلیل و فهم و استدلال به کار می آید. آموختن تفکر نقادانه به تمرین نیاز دارد و استفاده از عکس در آموزش تمرین خوبی در این زمینه است. سئوال پژوهش حاضر اینست که استفاده از عکس های تاریخی در آموزش تاریخ چگونه موجب توسعه تفکر انتقادی در فراگیران می شود؟ یافته های پژوهش که با استفاده از روش تحلیل تاریخی و مستند به شواهد انجام گرفته بیانگر آنست که استفاده از عکس های تاریخی موجب رشد سواد بصری فراگیران و بازنمائی واقعیّات گذشته شده و با تقویت قدرت تفسیر ، تحلیل و ارزیابی در توسعه تفکر انتقادی فراگیران نقش آفرین است.
نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.