فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۳۳ مورد.
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۷
149-186
حوزه های تخصصی:
در جوامع امروزی تبلیغات ابعاد مختلف زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و جزو جداناشدنی آن تلقی می شود. تلویزیون به عنوان یکی از مؤثرترین رسانه ها در دوران کنونی برای تبلیغ کالاها، نقش مهم و اساسی در صنعت تبلیغات ایفا می کند. با این توضیح تحقیق حاضر آگهی های بازرگانی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را با تأکید بر آرای بارت و ویلیامسن و نیز مدل تحلیلی جان فیسک به منظور شناخت عناصر سبک زندگی تحلیل کرده است. این تحقیق یک پژوهش کیفی است که سعی دارد به روش نشانه شناسی با بررسی انواع نشانه ها و قواعد حاکم بر آنها، ساختارهای معنایی فرهنگ و نظام ارزش های پنهان در تبلیغات را کشف کند. در اینجا با نمونه گیری هدفمند، 50 نمونه از آگهی های بازرگانی پخش شده از شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران در بهار 1394 انتخاب شده است. یافته ها نشان می دهد مهم ترین ارزش های فرهنگی و نشانه های معنایی نهفته در این تبلیغات شامل «تلقی کالا به مثابه یک آرزو»، «مصرف کالا به مثابه رخداد یک معجزه»، «منزلت بخشی به کالا»، «اثرگذاری غیرواقعی کالا» و «برساختن نقش های جنسیتی» هستند. با توجه به اینکه آگهی های تجاری ظرفیت فرهنگ سازی در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و فرهنگی را دارا هستند، لازم است سیاستگذاران فرهنگی و به ویژه مراکزی که به ساماندهی فرهنگ تبلیغات و شیوه های اجرا و ارائه آن در تلویزیون می پردازند، به ابعاد و کارکردهای مختلف تبلیغات تجاری نگاه ویژه ای داشته باشند.
شعر دیداری فارسی از دیدگاه نشانه شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه تعامل دو شیوه تصویری و نوشتاری در شعر دیداری فارسی براساس الگوی ادغام در نشانه شناسی شناختی می پردازد. از آنجایی که شعر معاصر ماهیتی چندشیوه دارد، مسئله اصلی این پژوهش چگونگی آمیزش شیوه های کلامی و تصویری به شکل های مختلفی در ذهن انسان است که در نهایت معنای کلی اثر چیزی بیش از معنای موجود در هر شیوه تلقی می شود. پرسش این مقاله بررسی چیستی قلمروهای مورد مطالعه در شعر دیداری براساس نشانه شناسی شناختی است. دستیابی به دسته بندی ای نظام مند از انواع شعر دیداری مبتنی بر بنیان های شناختی ذهن، هدف این نوشتار است. بدین منظور، تمامی شعرهای دیداری موجود در ادبیات فارسی بررسی شدند. بر اساس فرضیه های این پژوهش، الگوی مورد استفاده در این مقاله به غیر از قلمروهای ذهنی- که حاصل تجربه انسان هستند- به قلمروهای طبیعی، فرهنگی و درونی نیز می پردازد و البته در این مقاله با اِعمال برخی تغییرات در الگوی آرهاوس، امکان ترکیب شیوه تصویری و کلامی از خلال تعامل شش فضا با یکدیگر ممکن می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که سه نوع شعر دیداری براساس هشت مشخصه شناختی قابل تفکیک هستند. از آنجایی که جهان مغز و جهان ادبیات الگوهای مشابهی دارند، چگونگی تعامل تصویر و کلام در ذهن، حاصل مواجهه انسان با جهان است که در نتیجه به ساخت جهان ادبی منجر می شود.
نظام حضور و برهم کنش در گفتمان بوف کور با تکیه بر رویکرد نشانه-معناشناسی هستی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه ی هشتاد میلادی، نشانه-معناشناسی با در پیش گرفتنِ رویکردی پدیدارشناختی و با تأثر از نسل جدیدی از اندیشه ها، از نظام کلاسیک که تا پیش از آن مطرح بود، فاصله گرفت. این رویکرد جدید امروزه نشانه-معناشناسی هستی محور خوانده می شود و بر اساس آن، خوانش دیگر نه یک رمزگشایی ساده، بلکه حرکتی به سمت درک و خلقِ دوباره ی معنا به مثابه ی بعدِ حس شده ی هستی است. در رمان بوف کور نیز شاهد ظهور چنین تفکر نشانه-معناشناختی در بطن گفتمان هستیم. بدین معنا که دریافت شخصیت اصلی از خود و جهان پیرامونش و دیگری نه یک برداشت ساده و کلیشه ای بلکه بر پایه ی حضور حسی- ادراکی و پویاست که در تعامل با پدیده ها شکل می گیرد. از این روی در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریات لاندوفسکی که با الهام از تفکر زیبایی شناختی گرماس ، مبحث نشانه معناشناسی هستی محور و تجربه زیسته را در ابعاد وسیع تری مطرح می کند سعی داریم کارکردهای گفتمانی حضور سوژه ی بودشی و نوع ارتباط وی با خود و دیگری را به چالش بکشیم و در نهایت ببینیم تعامل با این ""دیگری"" چگونه و بر چه اساسی، باعث ایجاد نظامهای جدید گفتمانی همچون نظام خلسه و استعلایی می شود و سوژه در جریان این تحول هستی شناسانه به چگونه درکی از خود و جهان پیرامونش دست می یابد.
A Social Semiotic Analysis of Social Actors in English-Learning Software Applications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study drew upon Kress and Van Leeuwen’s (2006, [1996]) visual grammar and Van Leeuwen’s (2008) social semiotic model to interrogate ways through which social actors of different races are visually and textually represented in four award-winning English-learning software packages. The analysis was based on narrative actional/reactional processes at the ideational level; mood, perspective, social distance, and modality at the interpersonal level; and salience, framing, and vector at the compositional level. The findings revealed that although contemporary multimodal texts have tried to be unbiased and neutral in the verbal mode, there are still traces of discrimination, bias, and stereotyping in the visual mode. The results of this research can be of potential help and use for researchers, pedagogues, material developers, software designers, teachers , and students to become visually literate and get aware of the hidden messages that can be communicated by images in textbooks and multimedia.
الگوهای آشوبناک فرآیند زایش معنا در نظام های زبانی و پیشا زبانیِ «تطبیق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی نوین با رویکردی پدیدارشناختی، بیشتر به مطالعة فرآیندهای آفرینش معنا، در قالبی فراتر از نظام های دلالی پرداخته و به نقش توانش ادراکی-حسی سوژه هایی تن دار در فرآیند آفرینش معنا تاکید دارد. ما نیز در این مقاله به سبکِ «پژوهش های میان رشته ای» و با چارچوبِ نظری «تئوری پیچیدگی» نشان داده ایم که چگونه الگوهای آفرینش معنا در خلال کنش متقابل و «هم حضوری» تن-سوژه ها در نظام معنایی تطبیق، مشابه رفتار و اندرکنش سیستم های پیچیدة تکاملی، تابع ویژگی های رفتاری آشوبناک بر طبق «نظریه آشوب» می باشد. پیامد این پژوهش نه فقط جستاری بر وجود انطباقِ الگوها بین دو حوزة نظری، بلکه ارایه پشتوانه ای علمی با رویکردی میان رشته ای بر وجود الگوهایی در فرآیندِ آفرینش معنا است که پیش تر، برخی ویژگی های آن ها هم در نظام معنایی تطبیق و هم نظام های زبانی به شکلی تجربی یا نظری بررسی شده اند. به طور کل، نظام های دلالت معنایی از جمله «زبان»، وجودی مستقل از سوژة انسانی ندارند، به این تعبیر که آن ها زاییده فعل و انفعالات بیوشیمیایی و عصب شناختیِ ارگانیسمی زنده(سیستمی پیچیده) به نام ""انسان"" هستند و انتظار می رود این سیستم های نشانه شناختی نیز مانند سیستمی پیچیده رفتارهای بر پایه الگوهای «نظریه آشوب» از خود نمایان سازند. همچنین کارایی دیگر این انطباق، جدای از ارایه پشتوانه ای علمی به مشاهداتی تجربی یا نظری، این است که وجود مفاهیمی چون «ناامنی»، «ریسک و خطر»، «سرایت حسی» و «حساسیت ادراکی» را در فرایند تولید معنا در نظام تطبیق بر اساس وجود الگوهای نظریه آشوب توضیح داده و در عین حال برخی از ویژگی های مهم معنای تولید شده را هم در نظام های زبانی و هم پیشازبانی تطبیق شرح می دهد. شایان ذکر است که در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
نقش پادگفتمانی استعارة زبانی در ترمیم فرایند ارتباطی در نامه های نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر گفتمانی، عرصه ی فرایند تولید معناست و عناصر مختلفی در شکل گیری این فرایند دخیل هستند؛ استعاره یکی از عناصر معناساز در انواع گفتمان ها است. این مقاله با رویکرد نشانه- معناشناختی، نگاهی تازه به نقش پادگفتمانی استعاره در فرایند تولید معنا و چگونگی برقراری ارتباط در گفتمان نامه های نیما یوشیج دارد. منظور از نقش پادگفتمانی، به کارگیری استعاره به عنوان یک شگرد از جانب گفته پرداز در جهت برجسته سازی بخشی از گفته، تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب، حمایت از گفته، ترمیم روابط زخم خورده، سرپوش گذاشتن بر عواطف و احساسات، القای حسی خاص به مخاطب و ... در گفتمان است. این پژوهش بر آن است تا نقش استعاره را در شکل گیری معنا و انسجام بخشی به گفتمان نشان دهد و نقش های پادگفتمانی استعاره را در ترمیم و بازسازی گفتمان بررسی کند. از این رو مهم ترین کارکردهای ارتباطی استعاره را در نامه های نیما دسته بندی کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
تحلیل نشانه- معناشناختی احساس حسادت در داستان «طلب آمرزش» اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«طلب آمرزش» یکی از داستان های مجموعة سه قطره خون اثر صادق هدایت است. این داستان، روایتِ بخشی از زندگی زنی است که با حسادت ورزی خود، باعث مرگ اولین و دومین فرزند هوویش و سرانجام خود او می شود. داستان پر از ملامت و ناراحتیِ حاصل از احساسِ حسادت است. این پژوهش می کوشد با نگاهی به دیدگاه های لاندوفسکی پیرامون کلیت احساسات بشری و با پیروی از الگوهای منسجم ارائه شده توسط صاحب نظرانی همچون گرمس و فونتنی درباره چگونگی شکل گیری احساسات انسانی، «حسادت» را از دیدگاه نشانه معناشناسیِ عواطف و احساسات بررسی کند. در این راستا مشهود است که چگونه این احساس انسانی، عامل محرک تمامی کنش ها و واکنش ها در داستان بوده و به چه شکل، گفتمانی شده است و همچنین بررسی خواهد شد که جایگاه آن در داستان تا چه اندازه با الگوهای نظام مند مربوط بهنشانه معناشناسی عواطف و احساسات مطابقت دارد. این بررسی، برای نمونه، امکان ارزیابی و سنجش متون داستانی فارسی را براساس الگوهای یادشده، فراهم خواهد کرد.
مقاله به زبان انگلیسی: تحلیل انتقادی بصری نمادهای جنسیت در مواد درسی آموزش زبان انگلیسی از دیدگاه چند بعدی (A Critical Visual Analysis of Gender Representation of ELT Materials from a Multimodal Perspective)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دراین تحقیق محتوایی با بکارگیری دیدگاه چند بعدی و تحلیل انتقادی بصری نماد های جنسیتی در سری کتابهای تاپ ناچ که از پرکاربردترین کتابهای آموزش زبان انگلیسی در ایران میباشند، مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظورشش تصویر از این کتاب ها انتخاب شده و از لحاظ حالت های معنایی ""بازنمادی""، ""تعاملی"" و ""ترکیب بندی"" مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصله نشان داد که هیچ گونه پیش بینی قالبی و کلیشه ای در مورد جنسیت وجود ندارد و هر دو جنس مذکر و مونث عاملان اجتماعی در وضعیت برابری نشان داده شده اند. تحلیل انتقادی تصاویردر این تحقیق می تواند برای برنامه ریزان مواد آموزشی و نیزمسئولین انتخاب کتب آموزشی بطور کلی و کتب آموزش زبان انگلیسی بطور خاص اهمیت داشته باشد
بررسی نقش گسست و پیوست در زنجیرة گفتمانی غزل های روایی حافظ: رویکرد نشانه -معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیدة شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیرة پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانة آن ها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل -روایت ها و تبیین گسست ها و پیوست های درونی آن ها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینة ایجاد گسست های عاملی را فراهم می کند. انفصال های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونة احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست های شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسست ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.
Monde en tant que « texte »,monde en tant que « expérience vécue »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
From the view point of the classical structural semiotics, the "empirical experience" is considered as a pre-semiotic alien to any signification of the world, and it's based from there, by nature, below the threshold of the analyzable. While structuralist semioticism has given "narrative discourse", that is, what conveys the empirical life to "narrate", and while giving it a "textual" effect, this makes it susceptible to be the subject of the analysis of a semiotician, which justifies the great slogan of Greimas "out of the text point of salvation". On the contrary, we have the opinion that these are two processes of meaning production that the one does not necessarily exclude the other. As a result, we have two sets of views on the world that each have a specific design regime. By giving examples of a variety of domains, and more particularly of literature, the purpose of this series is to demonstrate that the "empirical experience", as well as the "discourse of the narration "both relate to the rejection and semiotic analysis.
تحلیل نشانه شناسی اجتماعی فیلم نامة آژانس شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار هر فرد ارائه دهندة باورها، ارزش ها و جهان بینی هایی است که به صورت نهفته در زبان فرد جای می گیرند و افراد ناخواسته آنچه را که می اندیشند، بر زبان خود جاری می سازند. استفاده از این خاصیت زبانی، روشی مناسب برای پیشبرد اهداف رسانه ها خواهد بود، تا جایی که آنها قادرند با استفاده از این ویژگی، ایدئولوژی ای را مثبت تلقی کرده، آن را برجسته کنند و یا ایدئولوژی ای را منفی نشان داده، آن را به حاشیه برانند. در این میان، فیلم های سینمایی نیز از این قاعده جدا نیستند. به همین منظور، ما در این مقاله فیلم نامة «آژانس شیشه ای»، نوشتة ابراهیم حاتمی کیا را از منظر نشانه شناسی اجتماعی مورد تحلیل قرار دادیم و متوجه شدیم زندگی در فضای دوقطبی، بر ذهن او بی تأثیر نبوده است. برای این کار از دو ابزار فرانقش اندیشگانی (در دستور نظام مند هلیدی) و قطب بندی «خود» و «دیگری» (بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک) استفاده شده است. آن گاه بعد از قطب بندی شخصیت های درون فیلم نامه، دریافتیم که قطب1 بر ضلع برجسته سازی نکات مثبت «خود» بیش از ضلع های دیگر مربع ایدئولوژیک تکیه کرده است و این تکیه را با استفاده از فرایندهای مادی نشان داده و قطب مقابل بر برجسته سازی نکات منفی «دیگری» تکیه کرده و برای این کار از فرایند رابطه ای بهره برده است که این شیوة کاربرد با ویژگی های شخصیت های فیلم نامه متناسب است.
نقدی بر روش نشانه شناسی و تحلیل روایت «رولان بارت»
حوزه های تخصصی:
روش نشانه شناسی وتحلیل روایت رولان بارت نظریه پرداز فرانسوی درمطالعات رسانه ای وتحلیل خبردستمایه تحقیق بسیاری ازمحققان دردانشگاه های ایران است، پذیرش این روش بدون نقد و بررسی آن یکی ازمشکلات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است. این مقاله درصدد بررسی و نقد این روش ها است.
بازنگری درآرا و اقوال اندیشمندان غربی که بدون نقد وبررسی عالمانه به محیط های علمی و آکادمیک ایران اسلامی وارد و مورد استقبال بی شائبه برخی دانشگاهیان قرار می گیرد، از اهداف اصلی این مقاله است و در همین جهت هم به بررسی و نقد آرای مهم رولان بارت فرانسوی به عنوان منتقد ادبی می پردازد. اندیشه های بارت در حوزه هایی چون: نشانه شناسی، ساختارگرایی، تحلیل روایت ونقد ادبی بردانشگاهیان ایران تاثیرگذار بوده است. زبان پیچیده و پست مدرنی بارت، آرا و اقوال او را غیرقابل درک کرده و او را از نقد و بررسی در امان گذاشته است. در این بررسی مشخص می شود که دوران سخت کودکی و بیماری بارت درشکل گیری شخصیت همجنس گرای او موثر بوده است. او درنقد آثار نویسنده، به مرگ مولف باور دارد و خواننده را تنها مفسر متن می داند.
بارت، مخالف شیوه های علمی در دانشگاه هاست. در نشانه شناسی به ساختارگرایی می رسد و پس از آن با نفی رابطه میان دال و مدلول، همچون دریدا به نفی متافیزیک حضور می رسد. بنابراین سیرتحولی بارت از ساختگرایی به پسا ساختگرایی کاملاً قابل درک و فهم است.
یکی دیگر از حوزه های کاری بارت، تحلیل روایت است. انحراف او از مبادی و مبانی تحلیل روایت کلاسیک ولادیمیر پراپ و دیگران روش تحلیلی بارت را پیچیده و غیر قابل استفاده کرده است به نحوی که هر تحلیلگری می تواند برداشت هایش را از کنش شخصیت های روایت به عنوان تحلیل بنویسد.
بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان های ورزشی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل کلامی نمونههایی از متنهای ورزشی روزنامههای ایران میپردازد و به نظام کنشی (روایی) و غیرکنشی (عاطفی و شناختی و تنشی) در رویکرد نشانهمعناشناختی نوین در تحلیل متن توجه میکند. هدف مقاله حاضر بررسی شرایط تولید معنا از نظر سازوکارهای کنشی و غیرکنشی در گفتمانهای ورزشی است. بر همین اساس، مشاهده میشود که معنا و فرایند تولید آن در همه گفتمانها دارای سازوکارهای یکسان نیستند. در گفتمان (ورزشی)، معنا میتواند از ویژگی های نظام روایی، عاطفی، شناختی و تنشی تبعیت کند.
با بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان ورزشی و براساس متنهای منتخب از مطبوعات ورزشی، بسامد کارکرد هر یک از نظامهای گفتمانی مشخص شده است. گفتمان ورزشی همانند دیگر گفتمانها از تعامل نظام گفتمانی متنوعتری بهرهمند است تا بتواند وقایع و رویدادهای ورزشی را بهخوبی بازگو نماید؛ اما براساس تحلیلهای انجامشده درباره متنهای ورزشی در مقاله حاضر، این نتیجه حاصل میشود که نظام کنشی بیش از نظام غیرکنشی زیربنای متنهای ورزشی را تشکیل میدهد.
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی با رویکرد نشانه- معنا شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» از شفیعی کدکنی می پردازد. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معنا شناختی، تولیدات زبانی را تابع فرآیندی پیچیده می داند که عوامل نشانه-معنایی بسیار در آن دخیل اند. آنچه دارای اهمیت است، نوعی موضع گفتمانی است که به دلیل پویایی، ما را با نوعی جهت گیری گفتمانی، بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا نا همسو مواجه می سازد. گفتمان ادبی، جریانی سیال است که تعامل دو گونة شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا می شود که عدم قطعیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه- معنا شناختی است. هدف ما در این مقاله، بررسی شعر «سفر به خیر» از نظر ساز و کار تولید و دریافت معنا با تکیه بر شرایط پیوستار و گسست گفتمانی و تأثیر گذاری آن در درک مفهوم شعر است. از طرفی فضای تنشی، محلی برای بروز احساسات در گفتمان است. بدین جهت ما رویکردهایی چون «روند شکل گیری معنا»، «شاخص ها»، «انفصال و اتصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنما سازی» و «گونة القا» را برای نشان دادن عمق عاطفه در شعر بررسی کرده ایم. بدین ترتیب گونه های تقابلیِ شناخته شده و دخیل در تولید معنا، به گونه هایی سیال و ناپایدار تغییر می یابند. استفاده از این نشانه- معناها باعث افزایش عاطفه در کلام، دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و درنتیجه، اثرگذاری بیشتر بر خواننده می شود.
این پژوهش به شیوة کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است و براساس نتایج به دست آمده می توان گفت غلبة فضای گفتمانی عاطفی در شعر ذکرشدة شفیعی کدکنی بسیار بارز است.
بررسی نشانه- معناشناختی ظرفیت های نمایشی تعزیه و تراژدی با رویکرد نشانه شناسی آنالوگ و دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراژدی و تعزیه، دو سنت نمایشی کلاسیک محسوب می شوند که به دلیل ریشه داشتن در آیین و نیز وابستگی به مذهب، فرهنگ، اسطوره و لحن، قابل بررسی تطبیقی هستند. هدف از این پژوهش، بررسی ارزش ها و ظرفیت های نمایشی این دو گونة نمایشی در تطابق با یکدیگر است. در راستای این هدف، مؤلفه های مختلفی همچون روایت یا تقلید، شبیه و شخصیت، شیوة اجرایی، جلوه های کلامی، تزکیه و تأثیر بر مخاطب مقایسه می شوند.
در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه می توان ظرفیت نمایشی تراژدی را بر تعزیه یا بالعکس (یکی را بر دیگری) رجحان داد؟ به نظر می رسد با استفاده از رویکرد نشانه- معناشناسی و نیز زیرمجموعه های آن، نشانه شناسی دیجیتال و آنالوگِ لویی ژان کلوه بتوان میزان تشابهات و اختلافات نمایشی این دو گونه را بهتر بررسی کرد. هدف دیگر از این پژوهش، نقدی بر پژوهش های تطبیقی موجود تعزیه با نمایش های تراژدی و حماسی است که به نظر می رسد از مهم ترین رکن تعزیه، یعنی شیوة اجرایی آن چشم پوشی کرده اند و ارزش های آن را نسبت به گونه های دیگر سنجیده اند.
خوانش نشانه شناختی فیلم سینمایی زندگی خصوصی آقا و خانم میم با تکیه بر نظریة «سپهر نشانه ای» در مطالعات زبان و متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمن (1993-1922) که از بنیان گذاران مکتب نشانه شناسی مسکو- تارتو به شمار می رود، جایگاه مهمی در معرفی و بسط مبانی و خرده نظریه های نشانه شناسی فرهنگی، همچون نظریة سپهر نشانه ای دارد. به عقیدة لوتمن، نظریة سپهر نشانه ای هر متن را به عنوان یک کلیت فرهنگی درنظر می گیرد که می توان ازطریق بررسی رمزگان نشانه ای آن، به شیوة تولید زنجیرة معانی خاص در یک فرهنگ معین دست یافت؛ ازاین رو، خوانش مبتنی بر نظریة سپهر نشانه ای با انتخاب متونی که به یک دورة اجتماعی- تاریخی متعلق هستند، امکان بازشناسی ژرف ساخت های فرهنگی- اجتماعی آن دوره را فراهم می کند. این خوانش با درنظر گرفتن تولیدات فرهنگی یک مقطع خاص زمانی و بررسی مناسبات و تعاملات بینامتنی، اشتراک و همسانی فرآیند تولید معنا در یک سلسله متون و بخش قابل توجهی از ژرف ساخت های اجتماعی- فرهنگی آن دوره را نشان می دهد.
در این مقاله، با تکیه بر نظریة سپهر نشانه ای، ابتدا فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم (1390) ساختة سید روح الله حجازی را به عنوان جزئی از یک سپهر نشانه ای کلان بررسی و سپس قابلیت های نشانه ای این فیلم را در رابطة پویا و مطمئن با ژرف ساخت های اجتماعی- فرهنگی دهة 80 مطالعه می کنیم. از سوی دیگر، درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که عناصر مشترک سپهر نشانه ای متون سینمایی این دهه ازرهگذر چه استعاره پردازی ها و نمادسازی هایی توانسته اند بر مختصات اجتماعی- فرهنگی جامعة ایران دهة 80 دلالت کنند.
Gender Representation in Interchange (Third Edition) Series: A Social Semiotics Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Gender representation has long been studied in both verbal and visual modes of ELT textbooks. However, regarding the visual mode, research has mainly focused on superficial analyses of how often each gender appears in different roles rather than on how the two genders are represented. The tools proposed in Kress and van Leeuwen’s (2006) social semiotics framework, however, permit deep analysis of images taking into consideration how pictorial elements are shown both alone and in relation to other pictorial elements, on the one hand, and the viewers on the other. Following the above-mentioned framework, the present study applied the three dimensions of representational, compositional and interactive meaning presented to 16 photographs randomly selected from the Interchange (Third Edition) series (Richards, 2005) to explore gender portrayals and disclose ideologies in the visual mode of the series. Qualitative data analysis showed some ideologies and stereotypical portrayals, each of which appeared either in one or a few photographs. Taken together, the findings indicated gender bias in favor of men in the series
پویایی زندگیِ در رقابت: تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمانی در داستان کوتاه «خلأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناختی گفتمانی رویکردی نو در حوزة نقد ادبی به شمار می رود. در این رویکرد نشانه- معناها گونه هایی سیال ، پویا و چند بُعدی هستند و با کنترل نظامی که فرآیند گفتمانی نام دارد، نمایان می شوند. در این جستار نحوة شکل گیری فرآیند عاطفی گفتمان در داستان «خلأ» اثر نجیب محفوظ، نویسندة مصری و برندة نوبل ادبیات 1988م، بررسی می شود تا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه گفتمان داستان، حس رقابت را به عنوان کنشی ارزشمند در زندگی شخصیت های داستان نشان داده است؟ در واقع هدف این جستار نشان دادن نقش فرآیند عاطفی در تغییر شرایط تحول گفتمان و تأثیر آن بر سبک حضور شوش گران است. یافته ها نشان می دهد که رخداد دو حادثه در زندگی شَوِش گر با تأثیر بر باور و تغییر در نوع احساس او، روند گفتمان را تحت تأثیر قرار می دهد و کارکرد ارزشی آن را متحول می سازد.
تحلیل فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه»، با تکیه بر نشانه شناسی تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پیاده سازی نشانه شناسی تنشی در تحلیل فرآیندهای گفتمانی سوره های قرآن کریم است و از این جهت، نخستین کوشش محسوب می شود.
یک «کلّ معنادار» از دو منظر قابل مطالعه است: ازمنظر «زایشی» که ناظر به مطالعة«فرآیند»تولیدآن است و ازمنظر «تأویلی» که ناظر به تحلیل «ساختار» شکل یافتة کل معنادار است. نشانه شناسی «گفتمان» یا تعبیر تفصیلی «فرآیند گفتمان» به هردو منظر توجه می کند؛ زیرا در ساحت تحلیل گفتمان، فرآیند تولید یا «گفته پردازی» هم پیوند با فرآوردة تولیدشده یا «گفته» است. در مقالة حاضر، از چنین منظری به گفتمان سوره های قرآن می نگریم و برای نمونه، فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه» را تحلیل می کنیم.
در روش تحلیل، روشن است که این رویکرد کل گرا به گفتمان، از فروکاست و تقلیل گرایی در روش فاصله دارد و مسیری تکثرگرا را برگزیده است. بستر نظری روش تحقیق، الگوی تنشی دلالت، از دستاوردهای نشانه شناسی پساگریماسی است. این الگوی نظری در بخش اول روش شناسی معرفی شده است. بخش دوم روش شناسی به تبیین «ساختارهای تنشی گفتمان» و «میدان عملیات گفتمان»، به مثابة ابزارهای تحلیلی متناظر و مکمل، اختصاص دارد. «ساختارهای تنشی» شاکلة گفتمان را درقالب تنش و هم پیوندی فشاره- گستره (قبض- بسط) تحلیل می کنند و «میدان عملیات گفتمان» جریان تولید گفتمان را در تحلیل فرآیند های گفتمانی گسست- پیوست بازمی نماید.
فرآیندهای گفتمانی سورة قارعه در کلیت آن، مطابق ساختار تنشی نزولی و در جهت گسست گفتمانی پیش رفته است؛ اما گفتمان آیة 10 با ساختار تنشی صعودی و پیوست به فضای گفته پردازی، همچون رویدادی خلاف انتظار در فرآیند نزولی- گسستی گفتمان سوره است.
فرآیند معناسازی در مثنوی سلامان و ابسال جامی بر اساس الگوهای نشانه- معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی، رویکردی نوین در تجزیه و تحلیل متن و نظام های گفتمانی است. این رویکرد در نقد ادبی، به ارائة الگوهای متعددی منجر شده است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا از متن را مورد تبیین قرار می دهد. این الگوهای برآمده از منطق متن تلاش می کنند هرگونه امکان خوانش متکثّرِ خارج از نظام ارزش گذاری اثر ادبی را تا جای ممکن کاهش دهند. از این رو این مقاله، مثنوی سلامان و ابسال جامی را که از جمله متون عرفانی و دارای بیان رمزی و قابلیت تأویل پذیری است، برای بررسی مورد توجه قرار داده، تلاش می کند ضمن معرفی چگونگی عملکرد الگوهای نشانه- معناشناسی، چرایی بهره مندی شاعر از هر دو فرآیند ممکن معناسازی در این متن را تبیین نماید؛ فرآیندی که به صورت رفت وبرگشتی در الگوی مربع معناشناسی تجلی می یابد. مقاله حاضر با بهره گیری از الگوهای نشانه- معناشناسی در بررسی تحلیلی مثنوی سلامان و ابسال جامی، این فرض را مطرح می کند که بهره گیری از هر دو فرآیند معناساز در این متن، اشاره به مفهوم «بازگشت» دارد و جامی تلاش می کند این مفهوم را از طریق رمز و بیان رمزی در قصة «سلامان و ابسال» ارائه نماید.