مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
چین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق، با رویکردی تطبیقی یافته های پژوهش ها که توسط ایوان وایسون در خصوص اعتماد مردم چین به پلیس انجام شده است را با اطلاعات مربوط به اعتماد مردم تهران به پلیس مقایسه نموده و علاوه بر مقایسه، میزان اعتماد مردم این دو کشور به پلیس، شاخص های سنجش اعتماد مردم به پلیس را هم مورد بررسی قرارداده است.
روش: در بحث نظری با استفاده از تئوری تعارض به عنوان چارچوب نظری راهنما، آثار متغیر های متضاد جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد و شغل و همچنین، اثر سیاسی، رضایت از امنیت عمومی و رضایت از کیفیت زندگی با استفاده از روش مطالعه تطبیقی در دو کشور ایران و جین باهم مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج نشان میدهد که متغیر های متضاد، وضوح چندانی درباره میزان طرز فکر مردم راجع به پلیس ندارند. معمولاً جوانان چینی و فقیران تهرانی و آن هایی که قدرت سیاسی زیادی ندارند، اعتماد بالایی هم به پلیس نمیکنند.
نتیجه گیری: رضایت مردم از ایجاد امنیت و کیفیت زندگی خود، رابطه مثبت با اعتماد مردم به پلیس دارد.
جایگاه چین در اقتصاد انرژی خلیج فارس (با تمرکز بر جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع اقتصادی چین در دو دهه اخیر و حرکت شتاب زده آن در مسیر تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در عرصه سیاست بین الملل ،میزان تاثیر گذاری این کشور بر مسائل بین المللی را افزایش داده است. باز تعریف موقعیت استراتژیک چین در سال های اخیر که عمدتاً متاثر از رشد اقتصادی و در نتیجه آن افزایش توان نظامی و دیپلماتیک است، راهبرد خارجی این کشور را در حوزه های مختلف دچار تحول ساخته است.در همین راستا یکی از مناطقی که در سال های اخیر در سیاست خارجی چین مورد بازتعریف قرار گرفته است،منطقه خلیج فارس است. این منطقه و کشورهای واقع در آن،به دلیل برخورداری از بیشترین ذخایر انرژی،طبعاًاز بالاترین قابلیت ها در تامین امنیت انرژی چین و پاسخ گویی به نیاز استراتژیک این کشور برخوردارند. چینی ها با درک این موضوع در سال های اخیر تلاش های وسیعی برای ارتقای روابط با کشورهای نفتی این منطقه، به ویژه کشورهای اصلی انجام داده اند تا در پرتو آن بتوانند سهم خود را از ذخایر این منطقه هر چه بیشتر افزایش دهند.به اضافه اینکه ورود دیر هنگام چین به بازار بسیار رقابتی نفت خلیج فارس(عموماً خاورمیانه) این کشور را ناگزیر می نماید که به دنبال منابع و کشورهایی باشد که خارج از دایره سلطه کشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار داشته باشند، که از جمله ج. ا.ایران با توجه به ذخایر عظیم نفت وگاز و از سویی فشار ها و محدودیت های بین المللی(تحریم های چند جانبه)، منبعی نسبتاً مطمئن برای تامین امنیت انرژی چین می باشد.از این رو می توان این سئوال اصلی را مطرح ساخت، که آیا چین به عنوان قدرتی مهم و رو به خیزش در عرصه سیاست بین الملل، از حاشیه به متن خلیج فارس خواهد آمد؟ به عبارت دیگر جایگاه چین در اقتصاد انرژی خلیج فارس چگونه خواهد بود؟ فرضیه پژوهش حاضر بر این مبناست که،با توجه به رویکرد عملگرایانه و واقع گرایانه، چینی ها درک کردند که امنیت انرژی نیز می تواند حوزه ای برای آسیب پذیری استراتژیک آن کشور باشد.از این رو بر اساس ضعف قدرت نظامی چین،به ویژه نیروی دریایی آن ومضافاً نیاز فزاینده به انرژی وارداتی وقرار گرفتن بیش از 70% منابع انرژی در خاورمیانه(خلیج فارس)،می توان گفت،بر حسب ضرورت، انتخاب و اهمیت استراتژیک امنیت انرژی هم اکنون و در دهه های آتی، چین در فرایند گذآر از حاشیه به متن اقتصاد انرژی منطقه خلیج فارس می باشد.اما به دلیل کنترل نفت خاورمیانه به ویژه خلیج فارس از سوی آمریکا و نیز رقابت ژاپن واروپا به عنوان شرکای آن،این دو در ترکیب با یکدیگر،وضعیت سختی را برای چین ایجاد می کند. از این رو جهت تحقق بخشی امنیت انرژی و کسب جایگاه برتر آتی در اقتصاد انرژی خلیج فارس،چین نوعی خط مشی تدافعی جویانه(با آمریکا ومتحدانش)، تعاملی هم افزا(با عربستان) و دیپلماسی حذفی(با مرجح بودن ج.ا.ایران)با کشورهای عمده این منطقه در پیش گرفته است.
برای بررسی این مسئله که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام خواهد شد،نخست به تعریف و توصیف مفاهیم ژئوپلیتیک انرژی، امنیت انرژی و ارتباط آن با اقتصاد انرژی پرداخته می شود و سپس با نگاهی به وضعیت ذخایر انرژی جهان و خلیج فارس،به تحلیل وتبیین جایگاه چین در اقتصاد انرژی خلیج فارس با تمرکز بر کشور ج.ا.ایران پرداخته خواهد شد.
تقابل سرد در آسیا؛ پیامد رویکرد نظامی جدید امریکا در آسیا ـ پاسفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین طی 10 سال گذشته به شدت رشد کرده و پیش بینی می شود طی دهه های آتی، این رشد تداوم پیدا کند. امریکا نگران است که رشد فزاینده اقتصاد چین در خدمت نیروی نظامی آن کشور قرار گیرد و چین را به هژمون در آسیا با ظرفیت هژمونی در جهان تبدیل کند که در هر دو حالت، تهدید کننده منافع امریکا و متحدان آن در آسیا- پاسفیک خواهد بود. امریکا برای رفع و یا کاهش این نگرانی در قبال چین، رویکرد همکاری - تقابل را در پیش گرفته است. براساس استراتژی جدید نظامی امریکا، این کشور در نظر دارد حضور نظامی خود در آسیا - پاسفیک را تقویت کند. امریکا در جست وجوی برقراری موازنه جدیدی از قدرت در آسیا است و تلاش می کند از طریق مهار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی چین این موازنه را برقرار سازد.
مطالعه دامنه مکانی و زمانی تجارت چینی آلات در بندر مهروبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهروبان از بنادر باستانی سواحل خوزستان است که نقش ویژه ای در تجارت دریایی بین المللی داشته است. گذشته از اشاره های منابع تاریخی، شواهدی چون خرده سفالینه های موجود در سطح شهر مهروبان، از رواج فعالیت های تجاری دست کم از روزگار ساسانیان در این بندر خلیج فارس وجود دارد. در منابع تاریخی اسلامی در حد فاصل قرون 3 تا قمری از مهروبان به عنوان بندری در زیر سایه رونق سیراف، و پس از زلزله و سقوط سیراف، به عنوان بندری در غرب خلیج فارس در حد فاصل عراق، خوزستان و فارس یاد شده است. اما یافته های باستان شناسی، خاصه خُرده های انبوه چینی آلات یافته شده در بررسی سطحی منطقه باستان شناسی مهروبان توسط هیأت مشترک باستان شناسان و مورخان ژاپنی و ایرانی در اردیبهشت 1386 نشان از وسعت تجارتی دارد که تا سواحل چین در جریان بوده و از نظر زمانی تا قرن هشتم قمری ادامه داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ گوید که با توجه به مدارک تاریخی و باستان شناختی، دامنه مکانی و زمانیِ تجارت چینی آلات در بندر مهروبان تا کجا و چه زمانی بوده است؟ فرضیه تحقیق آن است که گرچه با سقوط خلافت عباسی در بغداد به دست مغولان راه های دریایی عراق به هند، و با ویرانی اصفهان به دست مغولان راه های پس کرانه ای منتهی به مهروبان به کلی تضعیف شد، از اواسط دوره ایلخانان مهروبان رونقی مجدد یافت، تا آنجا که تا قرن هشتم کتان نواحی پس کرانه ای را با چینی آلات مشرق زمین مبادله می کرد.
پیشرفت های تمدنی چین و تأثیر آن در جهان اسلام
حوزه های تخصصی:
«چین» و پیشرفت های تمدنی آن موضوعی است که کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. آشکارسازی دستاوردهای تمدنی چین و تأثیر آن در تمدن اسلامی، می تواند نقش مؤثری در شناسایی هرچه بهتر تمدن اسلامی داشته باشد. شاید در ابتدای امر این گونه به نظر برسد که «چین» نقش چندانی در تمدن اسلامی نداشته است، اما بررسی موضوع نشان می دهد که آنها از نظر تمدنی نسبتا پیشرفته بودند و ورود دستاوردهای تمدنی این کشور به جهان اسلام موجبات ترقی و پیشرفت هرچه سریع تر تمدن اسلامی را سبب شده است. ازجمله این دستاوردها می توان به صنایع کاغذسازی، چاپ، سفال گری، پرورش کرم ابریشم و تولید پارچه، ساخت جنگ افزار و اختراعاتی نظیر قطب نما، باروت، ساعت آبی و دستاوردهای هنری همانند نقاشی و پیشرفت های علمی آنها اشاره کرد.
امنیت انرژی و تحولات آینده بازارهای نفت و گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکان پذیری بهره برداری تجاری از ذخایر نفت و گاز نامتعارف مانند شیل های نفتی و شیل های گازی ابعاد جدیدی در مسئله امنیت انرژی مطرح کرده است. سیاست سرمایه گذاری کشورهای بزرگ مصرف کننده نفت خام در اکتشاف، توسعه و تولید در کشورهای صاحب ذخایر بزرگ به منظور تأمین امنیت عرضه نفت خام مورد نیاز، ناکارایی خود را نشان داده است. وابستگی فزاینده اروپا به نفت و گاز روسیه در میان مدت و بلندمدت به همراه رویکرد جدید خاورمیانه به ویژه پنج کشور بزرگ تولیدکننده نفت در خلیج فارس به بازار رو به رشد چین و سیاست های تهاجمی تولید و صادرات LNG توسط قطر از عوامل کلیدی امنیت انرژی در آینده است. برنامه های توسعه شبکه خطوط لوله در امریکا، کانادا، روسیه، آسیای مرکزی و اروپا که نقش مهمی در بازار های منطقه ای و جهانی نفت و گاز ایفا خواهد کرد، می تواند امنیت عرضه انرژی را در آینده تحت تأثیر قرار دهد. نتیجه گیری پایانی مقاله این است که علی رغم آمارهای خوشبینانه از توازن عرضه و تقاضای نفت و گاز متعارف در میان مدت و بلندمدت (2035)، کشورهای مصرف کننده به ویژه اقتصاد رو به رشد چین در معرض عدم امنیت عرضه انرژی در بلندمدت قرار دارند.
چگونگی اثربخشی مقوله نقض حقوق بشر در روابط اروپا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین به عنوان بازیگری تاثیرگذار در عرصه منطقه ای و جهانی، همواره در کانون توجه اتحادیه اروپا قرارداشته و این اتحادیه در مناسبات خود با پکن، مسائل و موضوعات مختلفی را مدّنظر دارد. در این ارتباط می توان به دو متغیر حقوق بشر و اقتصاد اشاره نمود. موضع این اتحادیه نسبت به وضعیت حقوق بشر چین در نظر و عمل متفاوت بوده است؛ به گونه ای که دول اروپایی از یک سو، همواره نسبت به وضعیت نامناسب حقوق بشر در این کشور انتقاد داشته و خواستار بهبود این وضعیت و احترام دولت چین به حقوق شهروندانش شده اند و از سوی دیگر، این اتحادیه پایبندی به منافع حاصل از همکاری و مشارکت اقتصادی با پکن را مدّنظر داشته و از تأثیرگذاری منفی رویکرد حقوق بشرگرایی بر روابط اقتصادی متقابل، پرهیز نموده است. بر این مبنا، پرسش اساسی این است که میزان اثربخشی مقوله حقوق بشر در روابط اتحادیه اروپا و چین به چه صورت است؟ در این زمینه، فرضیه موردنظر نیز این است که در روابط اتحادیه اروپا و چین، مولفه و متغیر حقوق بشر در مقایسه با ملاحظات اقتصادی و تجاری از جایگاه و نقش نازل تر و ثانوی برخوردار بوده است.
قدرت های بزرگ و وحدت کره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث های وحدت در شبه جزیره کره با مرگ رهبر کره شمالی در دسامبر 2011، در محافل سیاسی و علمی جدی تر شده است. تقسیم این سرزمین به دو بخش شمالی و جنوبی از زمان پایان جنگ جهانی دوم، توسعه یکپارچه مردم کره را متوقف، دشمنی را در روابط شمال - جنوب ایجاد و به سدی بزرگ در جهت صلحی جامع در شمال شرق آسیا و شبه جزیره کره تبدیل شده است. ریشه جدایی و بحران های فعلی شبه جزیره کره به جنگ سرد و عوامل خارجی برمی گردد. اما با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد، بحران کره همچنان لاینحل باقی مانده و گفت گوهای وحدت نیز نتیجه ای در برنداشته است. این پژوهش، ضمن بررسی کوتاه تاریخی از تقسیم کره و چشم انداز برای وحدت مجدد، درصدد است جایگاه قدرت های بزرگ در نایل شدن به این امر را با رویکرد نظری تحلیل کند. پژوهش ذیل با استفاده از مؤلفه های نظریه نوواقع گرایی روابط بین الملل، به این نتیجه می رسد که خواست قدرت های بزرگ مؤثر در این منطقه (ایالات متحده امریکا، روسیه، چین و ژاپن) بر حفظ وضع موجود بوده، زیرا وحدت کره باعث تغییر در معادلات منطقه ای قدرت شده و به منافع بلند مدت آنها که در حفظ موازنه است، آسیب وارد می کند.
پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: در این مقاله، سعی کرده ایم تا با نگرشی تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی نشان دهیم که ادبیات تطبیقی در چین کی و چگونه شروع شده و تا زمان حاضر چه روندی را طی کرده است. این سیر تاریخی به چهار دوره زمانی متمایز تقسیم شده است. پیش از قرن بیستم، از زمان سلسله هان شرقی، چین بیشترین تأثیر را از هند و از طریق ترجمه متون مذهبی و ادبی آن کشور می پذیرد. از اوایل قرن بیستم تا دهه 1930، ادبیات روسیه جایگاه مهمی در ادبیات چین پیدا می کند. در این دوران، رمان نویس های چینی تحت تأثیر نویسندگان کلاسیک و معاصر روس و سنّت های ادبی آنها سبب رونق و شکوفایی ادبیات چین می شوند. از 1930 تا 1950، با ترجمه آثار نویسندگان اروپایی مکتب فرانسه، ادبیات تطبیقی در آثار نویسندگان چینی جایگاه خاصی پیدا می کند. از 1950 تا 1980، پژوهش های مهمی در این حوزه در چین حاصل نمی شود. پس از دهه 1990، با کارهای پژوهشگران ادبیات تطبیقی مانند لانگشی، جوهان یانگ، هونگ یو، و ونگ نینگ و آگاهی از نظریات غربی، ادبیات تطبیقی در چین ماهیت چندبعدی پیدا می کند و توانمندی های ادبیات خود را بیشتر می شناسد و، در عین حفظ اصول فرهنگی و ادبی چین، به گفت وگو و تعامل ادبی با غرب می پردازد. با آنکه ادبیات تطبیقی در چین هنوز با چالش هایی روبه روست، اما بسیاری از تطبیقگران چینی از این دشواری ها آگاه اند و می کوشند با نگرشی علمی به پژوهش در حوزه های جدید ادبیات تطبیقی، مانند ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی یا ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، راه جدیدی برای گسترش هر چه بیشتر این رشته در چین بگشایند. همچنین افزایش تأسیس این رشته در دانشگاه ها و چاپ مجلات و آثار تخصصی و برگزاری همایش های ملی و بین المللی در این زمینه حاکی از رشد ادبیات تطبیقی در چین است.
چین در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان کشوری که بر سرزمین های زیاد و مردمان بسیار از فرهنگ های مختلف سلطه داشته و با آنها تعامل داشته است، همواره مورد توجه بوده است. درحقیقت، جایگاه ایران در تاریخ جهان و سهم آن در تاریخ نوع بشر تنها می تواند در پرتو بررسی تماس و تعاملات با قدرت های بزرگ همسایه آن شناخته شود. از جمله این فرهنگ ها، فرهنگ و تمدن چین است. ایران در روزگار پیش از اسلام، به مناسبت های مختلف و از راه های گوناگون با فرهنگ و تمدن چین تماس داشته است و از دوره ای مشخص، سفرایی از ایران به طور مرتب به چین سفر می کردند. این روابط گسترده، جنبه های مختلفی از فرهنگ و تمدن ایران را تحت تاثیر خود قرار داد و شعر فارسی، تجلی گاه این تاثیرات است. شاهنامه فردوسی یکی از منابع مهم برای درک روابط بین ایران باستان و چین و تاثیر این روابط است اما به رغم افزونی مناسبات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ایران با چین در قرون نخستین اسلامی، آگاهی های فردوسی از چین و موقعیت جغرافیایی اش و جلوه های گوناگون فرهنگ و تمدن این کشور ناصحیح است. در حقیقت، فردوسی به مانند صاحبان ماخذ و منابع اطلاعاتی خود و همعصران خویش، از چین اطلاعات دقیقی به ما نمی دهد. اگر شاهنامه را به دو بخش اساطیری و تاریخی تقسیم کنیم، سخت است در آن تمایزی میان چین به عنوان یک کشور تاریخی و سرزمین اساطیری قائل شویم زیرا فردوسی به ندرت بین ترکستان شرقی، چین و شرق دور تمایز قائل شده است. به همین دلیل، پژوهش حاضر بر آن است تا ابتدا جایگاه جغرافیایی چین و ماچین را در شاهنامه فردوسی معلوم نماید و سپس مشخص کند که چین اساطیری و تاریخی در شاهنامه فردوسی چه تفاوت ها و شباهت هایی با یکدیگر داشته اند.
سیر تحّول مجسـمه سازی بودایی در چین با تأکید بر خصلت اندام وارگی پیکره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان حوزه های هنری مربوط با آئین بودایی در چین، شاخه ای که به شدت از این کیش و ویژگی های خاص آن تأثیر پذیرفت، مجسمه سازی بود؛ گرایشی که با پشت سر گذاشتن چند قرن از زمان ورود بودیسم به این سرزمین مسیر تکامل خود را طی کرد و به هنری مستقل و تمام عیار تبدیل شد. پیکرتراشی بودایی چین در آغاز متأثر از فرهنگ هندوستان بود که این روند به زودی جای خود را به روح حاکم بر هنر چینی سپرد و به حالتی غیر اندام وار و طبیعتاً غیرجسمانی تبدیل شد؛ روندی در جهت بومی سازی که با روی کار آمدن سلسله خاندان های شش گانه شدت گرفت و به مرور، از نوعی خصلت خطی موزون و آرام بهره مند شد که حاکی از روح هنری چین بود. این حوزه در عصر تانگ با تأثیرپذیری از سبک گوپتای هند، ظاهری ناتورالیستی با پیکره ای بدن نما و منعطف به خود گرفت؛ درحالی که در دوره سونگ، مادینگی، نشستن غیر رسمی و استفاده از چوب را سه مبنای عمده برای خود قرار داد. در دوران سلطنت های یوآن، مینگ و چینگ پیکره سازی بودایی به حاشیه رفت و با آغاز قرن بیستم و گرایش به رئالیسم سوسیالیست، موضوع های اجتماعی و سیاسی در مجسمه سازی چین وارد شد و بهره گیری از دستاورد های هنری غرب نیز به امری ناگزیر بدل شد. هدف این پژوهش، بررسی تاریخی و تکامل این پیکره ها از دیدگاه فیگوراتیو (آناتومی، فرم، رنگ، بافت و...) و تطبیق کیفی آثار هر دوره (با ویژگی های خاص خود) با دیگر دوران است؛ از این رو، این روند تاریخی از اواسط امپراتوری هان، یعنی قرن اول میلادی - مصادف با ورود بودیسم به چین - آغاز شده و تا دوران اخیر تداوم یافته است.
تعاملات چین و روسیه با آمریکا و تأثیر آن بر پرونده هسته ای ایران
حوزه های تخصصی:
روسیه و چین دو بازیگر مهم در موضوع پرونده هستهای ایران به شمار میروند. در دورههای گذشته این دو کشور علیرغم همراهی نهایی غرب در اعمال تحریمها علیه ایران، همواره از فرمول بند ی های تند و تهدید به اقدامات شدید از جانب شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران جلوگیری کردهاند. اوباما که با شعار تغییر به ریاست جمهوری آمریکا رسید، بر خلاف بوش، در راستای سیاست تعامل با روسیه ، مهمترین چالش چند سال اخیر روسیه و کشورش را که به ایجاد سپر موشکی آمریکا در شرق اروپا مربوط میشد، کنار گذاشت. روسیه نیز که طی سالهای گذشته همواره از پرونده هسته ای ایران برای کسب امتیاز از آمریکا استفاده نموده، این بار با ارائه هویج بزرگتر از سوی آمریکا، همراهی کامل با غرب را در اعمال تحریمها علیه ایران در پیش گرفته است. علاوه بر آن، تاکنون از تحویل موشکهای S-300 به ایران خودداری کرده است. در این میان، روابط چین با آمریکا برخلاف روسیه- آمریکا نه تنها بهبود نیافته بلکه در برخی مواقع تیرهتر نیز گردیده است. با توجه به این اختلافات، چینیها این بار بیش از گذشته با اعمال تحریمها علیه ایران مخالف بودند اما همانطور که سیاست چین در سالهای گذشته نیز نشان داده، این کشور علیرغم اختلافات جدی با آمریکا، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نمیباشد. لذا علیرغم مخالفتهای چین با تحریمهای ایران، این کشور نیز ناچار به همراهی غرب در فشار بر ایران گردید.
بررسی سیاست ها، راهبردها و اهداف چین در قاره آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط چین و قاره آفریقا سابقه طولانی دارد، دریانوردی بین سواحل چین و شرق آفریقا در اقیانوس هند از مهم ترین وسایل ارتباط بین دو منطقه بوده است. هرچند که در مراحل تاریخی این روابط دارای فراز و نشیب بوده است. اما پس از روی کار آمدن نظام جدید در چین و استقلال کشورهای آفریقایی، روابط دو منطقه به علت نیاز متقابل طرفین و اشتراکات ایدئولوژیکی تعمیق یافت. بروز حادثه میدان تیان آن من در سال 1989 و انزوای سیاسی این کشور از سوی غرب، باعث اهمیت بیشتر قاره آفریقا گردید و چین دریافت که می تواند در مواقع بحرانی به کمک کشورهای آفریقایی تکیه نماید. این مقطع را می توان نقطه عطف روابط چین و قاره آفریقا یاد کرد که همزمانی آن با سیاست های گشایش اقتصادی و تعدیل سیاست های ایدئولوژیک و پایان جنگ سرد، باعث گردید تا چین با تدوین سیاست ها و راهبردها بتواند از فضای جدید بهره برد و اهداف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را در این قاره پیاده نماید و با استفاده از آرای کشورهای آفریقایی و دیگر کشورهای جنوب در جهت تقویت جایگاه خود در نظام بین الملل گام بردارد، به طوری که اکنون روابط استراتژیک بین چین و قاره آفریقا برقرار شده است و جمهوری خلق چین این نوع روابط را طولانی مدت و با هدف نتایج گسترده در روابط خارجی خود در نظر گرفته است. این مقاله در تلاش است با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به بررسی تاریخ روابط، سیاست ها و اهداف جمهوری خلق چین در قاره آفریقا بپردازد و چگونگی تدوین راهبردها و اجرای سیاست های یک کشور را در روابط خارجی نسبت به آفریقا نشان دهد.
بازگشایی جاده ی ابریشم: ارتباط و برهم کنش فرهنگ های ایران و چین هم زمان با سفرهای جانگ چیان به مرزهای شرقی شاهنشاهی اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های صورت گرفته درباره ی روابط ایران و چین، سرآغاز تماس فرهنگی بین ایران و چین با سفر جانگ چیان به سرزمین های غرب امپراتوری هان در سده ی دوم ق.م، هم زمان دانسته شده است. پیش از اکتشافات جانگ چیان در مناطق غربی آسیا در اواخر قرن دوم ق.م، فرهنگ های ایرانی و هلنی با فتوحات و اقدامات شاهنشاهان هخامنشی و اسکندر به طور گسترده ای انتشار یافته بودند. این فرهنگ ها توسط هخامنشیان، یونانیان و سپس پارتیان، با مرکزیت رودخانه ی جیحون، از باختر به هند در جنوب و سپس به چین در شرق گسترش یافته بودند. همه ی این تحولات به ایجاد یک پایه ی محکم و وسیع برای شکل گیری و گسترش جاده ی ابریشم و ایجاد زمینه برای مبادلات بیشتر بین شرق و غرب از جهات اقتصادی و فرهنگی کمک کردند. در پژوهش حاضر، نخست تماس فرهنگ های چین و ایران را پیش و پس از سفر جانگ چیان به آسیای مرکزی و مرزهای شرقی شاهنشاهی اشکانی، با تکیه بر منابع چینی و یونانی و مدارک باستا ن شناسی بررسی می کنیم و سپس نقش فتوحات هخامنشیان و اسکندر درکنار سفرهای جانگ چیان در بازگشایی جاده ی ابریشم را بیان می کنیم.
درس هایی از سیاست های توسعه کشاورزی و منابع آب کشورهای هند و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر ارائه درس هایی از سیر تحولات کشاورزی، آب و روستایی کشورهای چین و هند در دوره های مختلف برای کشاورزی و منابع آب ایران است. برای این منظور، سیاست های مهم بخش کشاورزی و آب این کشورها با استفاده از مطالعات و منابع اطلاعاتی مختلف طی دوره 2012-1961 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های این مطالعه، کشورهای چین و هند راهکارهای مختلفی در زمینه های مختلف در جهت حل مشکلات و مسائل موجود در بخش کشاورزی و منابع آب خود مورد استفاده قرار داده اند که استفاده از آنها در بخش کشاورزی و منابع آب ایران می تواند در جهت توسعه این بخش ها مفید واقع شود. در این مطالعه، درس های توسعه کشاورزی و منابع آب در بخش های مختلف در راستای بهره گیری در بخش کشاورزی و منابع آب ایران ارائه گردید.
آمریکا و چین و چشم انداز نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی و قدرت یابی چین و آغاز فرایند ترجمه قدرت اقتصادی این کشور به موقعیت و نفوذ سیاسی در نظام بین الملل متغیر، سیال و انتقالی معاصر از رخدادها و پدیده های شاخص دوره پساجنگ سرد به شمار می رود. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور و آمریکا به عنوان نماینده قدرت های سنتی نمادهای دو فرایند رقیب و متعارض در سیاست جهانی سده بیست ویکم محسوب شده و روابط آن ها به مهم ترین گزاره ادبیات سیاست بین الملل این دوران تبدیل گشته است. باتوجه به نسبت معنادار تحول در روابط آمریکا و چین با چرخش قدرت در روابط بین الملل، فهم ماهیت و مولفه های اثر گذار بر روابط این دوکشور می تواند در فهم مشخصه ها و چشم انداز نظام بین الملل هم سودمند و روشنگر باشد.
تردیدی نیست که اهمیت مناسبات چین و آمریکا و به ویژه نقش این دوکشور در نظام بین الملل دوره انتقالی و پیامدهای آن بر بازتوزیع قدرت، نقش و جایگاه بازیگران اقتصاد و سیاست جهانی، پرسش مهم مناظره های بین المللی جاری را تشکیل می دهد. نوشتار حاضر با طرح این پرسش که روابط چین و آمریکا چه تاثیری بر نظام بین الملل دوران انتقالی دارد؟ در صدد است تا با بررسی و واکاوی موضوعات و مباحث مهم روابط این دو کشور به تحلیل و ارزیابی پیامدهای آن بر نظام بین الملل بپردازد. برمبنای یافته های این مقاله ، چین و آمریکا پیش تر نوعی ""سیاست همکاری توام با رقابت"" را در پیش گرفته بودند. این سیاست اینک در دهه دوم سده جاری و در دوره انتقالی نظام بین الملل درحال تبدیل شدن به ""سیاست رقابت توام با همکاری"" است.
بنیادهای امنیتی سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد ارائه پاسخ به یک تحول مبنایی در سیاست خارجی چین است. سؤال اصلی این است که چرا با گذشت زمان علایق ایدآلیستی در سیاست خارجی چین کمونیست به حاشیه رفته است؟ فرضیه مقاله این است که شکنندگی امنیت ملی عاملی کلیدی در تقویت نشانه های عمل گرایی در سیاست خارجی چین بوده است. این شکنندگی معلول بقای تهدیدات امنیتی در سه سطح داخلی، پیرامونی و سیستمی است. از این رو، در هدف گذاری سیاست خارجی چین، نقش امنیت ملی بسیار پررنگ است. در این چارچوب، چین از نیروی انقلابی و تحول خواه به کنش گر محافظه کار و هماهنگ با نظم بین المللی جاری تبدیل شده است. چین اگرچه با یکجانبه گرایی آمریکا مخالف است، اما حاضر نیست برای مهار آن هزینه سنگینی بپردازد.
نگرش و رفتار چین در قبال نظم موجود جهانی و جایگاه این نظم در قدرت یابی پکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موازات افزایش قدرت چین، موضوع نگرش و رفتار این کشور در قبال نظم موجود جهانی مجال طرح گسترده تری می یابد. پرسش در این زمینه این است که آیا همگرایی و پیروی چین نسبت به قواعد، هنجارها و نهادهای نظم جهانی که وجه مشخص سیاست خارجی این کشور از 1979 به این سوست، ماهیتی موقت و تاکتیکی دارد و یا دارای ویژگی بلندمدت و استراتژیک است؟ در این نوشتار با بهره گیری از نظریه وابستگی متقابل استدلال می شود که برخلاف انتظار و تحلیل صاحب نظران متأثر از واقع گرایی تهاجمی، دستاوردهای همگرایی چین با نظم موجود بین المللی، سبب ساز متقارن شدن نگاه و منافع این بازیگر با سایر بازیگران عمده شده و لذا پکن، ملاحظات و منافع مشترکی با دولت هایی مانند ایالات متحده در پاسداری از ثبات ناشی از تداوم نظم جهانی لیبرال یافته است. این امر به معنای تبدیل چین به بازیگری حامی وضع موجود و رنگ باختن تجدیدنظرطلبی این کشور در سطح کلان است.
موازنه قوا و روابط راهبردی چین با ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه موازنه قوا یکی از مهمترین نظریه های مربوط به نظم یافتگی سیاست بین الملل می باشد «شخصیت» و «نقش» قدرت های بزرگ در ایجاد، استمرار و حتی تزلزل نظم در زندگی اجتماعی بین المللی توسط نظریه های متفاوت منجمله نظریه انتقال قدرت و موازنه قوا مورد توجه قرار گرفته است. نظریه موازنه قوا ادعا می کند که الگوهای جاری در سیاست بین الملل بر اساس منطق موازنه شکل می گیرند. رشد و افزایش قدرت موجب شکل گیری کنش های استراتژیک بازیگران عمده بین المللی شده و این امر ثبات و تغییر در نظام بین الملل را سبب می شود. در نتیجه، عامل «رشد قدرت» نقش مهمی در پژوهش ها پیدا کرده است. در شرایط کنونی بین المللی «رشد قدرت» چین به عنوان مهمترین متغیر در مطالعات سیاست بین الملل به شمار می آید. رشد قدرت چین به طور مستقیم با موقعیت و کارکرد و نقش بین المللی ایالات متحده آمریکا گره خورده و موجب در هم تنیدگی روابط راهبردی این دو کشور می شود. در نتیجه، تعامل استراتژیک چین با ایالات متحده آمریکا به گونه ای روزافزون به کلیدی ترین پرسش سیاست بین الملل یعنی ثبات و تغییر در نظم یافتگی سیاست بین الملل تبدیل شده است. مقاله حاضر به چگونگی روابط این دو قدرت در دوره پس از جنگ سرد می پردازد. از منظر نویسنده، چهارچوب مفهومی موازنه قدرت، به ویژه در خوانشی که کنت و التز و جان مرشایمر از آن صورت داده اند، از بیشترین قابلیت توضیح دهندگی در تبیین تعاملات استراتژیک دو کشور برخوردار است. بر این مبنا، نویسنده شیوه های موازنه سازی ایالات متحده در برابر چین و چین در برابر آمریکا را مورد بحث قرار داده است.
چشم انداز موازنه قدرت در روابط هند - پاکستان در پرتو تحولات اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی موازنه قدرت رخ داده در آسیا در پرتو رقابت های هند و پاکستان است. هند و پاکستان از زمان استقلال تاکنون، به دلیل پیشینه مشترک، نوعی گریز و منازعه نسبت به یکدیگر داشته اند. آن گونه که پس از آزمایش هسته ای ١٩٧٤ هند، پاکستان به دنبال حفظ موازنه دفاعی خود با این کشور برآمد. در دهه ١٩٩٠ نیز دو کشور برای حفظ موازنه قدرت در مقابل یکدیگر، به یک بازدارندگی هسته ای دست پیدا کردند و قاعده بازی قدرت در روابط دو کشور تبدیل به حاصل جمع جبری صفری شد. با تحولات و حوادثی که از دهه اول قرن ٢١ رخ داده است، از جمله کشته شدن بن لادن، تیرگی روابط پاکستان و امریکا، مبارزه با تروریسم، همکاری های هسته ای و امنیتی هند-امریکا و تاثیر این تحولات بر روابط کشورهای منطقه جنوب آسیا با یکدیگر و با قدرت های خارج از منطقه این پرسش قابل طرح است که چشم انداز موازنه قدرت در روابط دو کشور هند و پاکستان به کدام سو سیر خواهد کرد؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که با توجه به حاکم بودن ژئوپلتیک بحران بر روابط هند و پاکستان در منطقه جنوب آسیا هر یک از دو کشور هند و پاکستان سعی دارد به نوعی موازنه قدرت در مقابل دیگری مبادرت ورزد، با اتحاد و ائتلاف با دیگر کشورهای خارج از منطقه جنوب آسیا موازنه را به نفع خود تغییر دهد و به نوعی با کشورهای فرامنطقه ای وارد مناسبات و اتحاد استراتژیک شود. شایان ذکر است برای بررسی فرضیه مذکور از روش آینده پژوهانه و با استفاده از تکنیک گذشته نگری استفاده خواهد شد.