مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
چین
حوزه های تخصصی:
حمله مغول ها به رغم همه مصائب و مشکلاتی که برای کشورهای ایران و چین به بار آورد، سبب شد تا مناسبات بین دو کشور به شکل بهتری دنبال شود. با توجه به اینکه مشروعیت حکومت های مغولی سایر نواحی از سوی قاآنات مغولی چین صادر می شد؛ روابط سیاسی بین دو کشور ایران و چین به بالاترین سطح خود تا آن تاریخ رسید. در این میان قوبیلای قاآن به عنوان فاتح چین و مؤسس سلسله یوآن (معاصر با پنج حاکم ایلخانی) نقش تعیین کننده ای در ایجاد مناسبات بین دو کشور ایران و چین داشت. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی جایگاه قوبیلای قاآن در مناسبات بین ایران و چین در دوره ایلخانان است. با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتایخانه ای خواهد بود.
مطالعه آثار تجارت با چین بر اشتغال بخش صنعت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر چین به عنوان یکی از شرکای مهم تجاری ایران مطرح شده است. در مطالعه حاضر با استفاده از روش داده های ترکیبی[1] برای بخش صنعت براساس کدهای 2 رقمی طبقه بندی استاندارد بین المللی تمام رشته فعالیت های اقتصادی[2] طی دوره زمانی 1375 تا 1390، اثر تجارت با چین بر اشتغال بخش های صنعتی اقتصاد ایران بررسی می شود. نتایج بررسی ها برای 22 بخش صنعتی حاکی از آن است که واردات از چین باعث کاهش سطح اشتغال کل می شود و صادرات ایران به چین به خلق فرصت های اشتغال کمک می کند. برآوردها همچنین نشان می دهند، واردات کاهش سطح اشتغال را برای شاغلان مرد به دنبال دارد و صادرات ایران به چین رابطه مثبت و معناداری با سطح اشتغال زنان و مردان دارد. بررسی ها برای 19 بخش صنعتی نیز دلالت بر آن دارد در حالی که واردات از چین به کاهش فرصت های اشتغال منجر می شود، صادرات به خلق فرصت های اشتغال کمکی نمی کند.
کارآفرینی و توسعه روستایی؛ آموزه هایی از تجارب کشور چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی در بهره گیری از توان محلی محسوب شده و در برنامه ریزی توسعه روستایی مورد توجه بیشتری قرار گرفته است . مقاله حاضر با رویکردی پژوهشی با تأکید بر کارآفرینی روستایی به بررسی سیاست گذاری ها و برنامه های عملیاتی توسعهکارآفرینی روستایی در کشور چین پرداخته است. با توجه به نوپا بودن کارآفرینی روستایی در ایران، هدف اصلی این مقاله، شناسایی نتایج برنامه های موفق کارآفرینی روستایی در کشور چین به منظور بهرمندی از آنها در تدوین برنامه های کارآفرینی روستایی در ایران است. مطالعات این پژوهش نشان می دهد که چالش های متعددی در برنامه های کارآفرینی روستایی کشور چین وجود داشته است و اتخاذ راهبردهای مناسب مختلف بویژه در سه دهه گذشته نظیر صنعتی سازی تواحی روستایی و ارائه خدمات آموزشی و ... موجب موفقیت برنامه های کارآفرینی روستایی در این کشور شده است.
واپسین ساسانیان در تخارستان و چین و ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از شکست ساسانیان در نهاوند، یزدگرد سوم (632 تا 651م/۱۰ تا ۲۹ق) به شرق ایران پناه برد. او برای بازپس گیری نواحی ازدست رفته، تلاش های بسیاری، مانند اتحاد با بزرگان و اشراف ایرانی ساکن در این مناطق انجام داد؛ اما این امر محقق نشد. پس از مرگ یزدگرد، فرزند وی پیروز، به همراه تعدادی از بزرگان دربار ساسانی، به دولت تانگ در چین پناه برد. آن ها همواره سعی می کردند تا با کمک چینیان و سُغدیان و تخاریان، ایرانشهر را از اعراب باز پس گیرند؛ اما در این راه، موفق نشدند. آگاهی ما درباره بازماندگان ساسانی که بعد از یزدگرد، به آسیای مرکزی و شرق دور پناه بردند، براساس منابع نخستین اسلامی، متون پهلوی، گزارش ها تاریخی چینی و ژاپنی و یافته های باستان شناختی در چین و ژاپن است. در اینجا سعی خواهیم کرد تا با بررسی و نقد اطلاعات متون فوق و پژوهش های جدید، تصویری روشن تر از واپسین بازماندگان ساسانیان در تخارستان و چین و ژاپن ارائه کنیم.
ظرفیت استراتژیک ایران در دکترین خیزش صلح آمیز چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری خلق چین به عنوان بزرگ ترین اقتصاد جهان که از سویی برخوردار از فناوری های مؤثر و از سوی دیگر دارای حوزه تمدنی متفاوت از غرب است، از جمله کشورهایی محسوب می شود که همواره در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است. افزون بر این، نیاز رو به افزایش چین به منابع انرژی فسیلی، روابط تاریخی دوستانه ایران و چین به همراه مخالفت چین با سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا از دیگر عواملی هستند که در ظاهر به نظر می رسد می توانند تکوین روابط راهبردی ایران و چین را تسهیل کنند. با این وجود به نظر می رسد روابط دو کشور به واسطه نحوه تفکر رهبران نسل چهارم و پنجم چین همواره دستخوش فراز و نشیب هایی بوده است، به گونه ای که این روابط در حوزه های انرژی و اقتصاد محدود شده است. این پژوهش با مفروض گرفتن این نکته که روابط اقتصادی ایران و چین بویژه در حوزه انرژی طی سالهای پس از جنگ سرد افزایش قابل ملاحظه ای یافته است، می کوشد تا امکانات و تهدیدات و فرصت های ناشی از این رویداد را با تمرکز بر مطالعه منابع و اسناد چینی مربوط به انتخاب های استراتژیک بین المللی چین در قرن 21 در دوره موسوم به خیزش صلح آمیز در سیاست خارجی چین مورد بررسی و سنجش قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که ایران در انتخاب های نوین چین واجد چه میزان ظرفیت استراتژیک است؟ مقاله ضمن بررسی نگاه چین به نظام و امنیت بین المللی پس از جنگ سرد و با بهره گیری از آمار و داده های مستند، این فرضیه را مورد بررسی قرار خواهد داد که: «به نظر می رسد الزامات معرفتی و راهبردی در دکترین خیزش صلح آمیز چین، با وجود بازتولید عناصر هویتی و معرفتی مستقل از غرب، مانع از تحقق سطح عالی روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در کوتاه مدت و میان مدت خواهد بود».
تجارت خارجی ماوراءالنهر در دوره ی سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجارت از مهم ترین شاخص های اقتصادی ماوراءالنهر بود و بازرگانان این منطقه از دیرباز با نواحی اطراف مناسبات تجاری داشتند. هر چند تجارت داخلی در ماوراءالنهر در قرون اولیه اسلامی رونق داشت؛ اما تجارت خارجی این سرزمین از سده ی چهارم هجری، هم زمان با تثبیت حکومت سامانیان بر این منطقه، رونق گرفت. مقاله ی حاضر بر این هدف است تا با روش توصیفی-تحلیلی مشخص سازد، سامانیان چگونه و با کمک چه عواملی به توسعه ی تجارت خارجی ماوراءالنهر پرداختند و عمده ی تجارت خارجی آنها با کدام سرزمین ها بود. یافته های تحقیق نشان می دهد، تجدید حیات اقتصادی و تجاری ماوراءالنهر در عصر سامانیان بازتابی از نظم و امنیت سیاسی و اجتماعی این دوره بود. امرای سامانی، علاوه بر ایجاد وحدت سیاسی، با سامان دادن به امور اقتصادی و ایجاد شبکه ی ارتباطی مناسب و همچنین کاهش عوارض و مالیات، موجب سرازیر شدن کاروان های تجاری به این سرزمین و رشد تجارت خارجی در ماوراءالنهر شدند. تجارت خارجی ماوراءالنهر در دوره ی سامانیان، به طور عمده، با بازرگانان سرزمین های چین و تبت، سرزمین ترکان، اروپای شرقی، خراسان و عراق انجام می شد.
تاثیر چین بر ایجاد توازن منطقه ای در خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به دلایل مختلف ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک همواره از جایگاه و اهمیت ویژه ای در سیاست جهانی برخوردار بوده است. این منطقه به تنهایی با داشتن بیش از 60 درصد از ذخایر نفت دنیا و حدود 40 درصد از ذخایر گازی جهان، به عنوان یک هارتلند اقتصادی دارای جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی قدرت های بزرگ جهانی است. یکی از کشورهایی که در سال های اخیر توجه ویژهای به خلیج فارس داشته است، جمهوری خلق چین است. این کشور جهت تداوم رشد اقتصادی خود که مهم ترین ابزار مشروعیت ساز حزب کمونیست است، نیاز روزافزونی به نفت خلیج فارس پیدا کرده است و در این میان ایران و عربستان به عنوان پایه های دیپلماسی نفتی چین در خلیج فارس به ترتیب 9 و 19 درصد از نفت وارداتی چین را تأمین می کنند. از این رو پژوهش حاضر در صدد است تا به تحلیل و بررسی تأثیر حضور چین در خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پژوهش حاضر با توجه به حضور چین در خلیج فارس، سه سناریوی امنیتی را در مورد امنیت این منطقه فراروی ایران می نهد: «سناریوی امنیت آمریکامحور»، «سناریوی امنیت دسته جمعی» و «سناریوی توازن قدرت» و منافع و معایب هر کدام را توضیح داده و در پایان به این نتیجه می رسد که محتمل ترین سناریوی پیش روی ایران در مورد امنیت خلیج فارس، توازن قدرت در مقابل آمریکا و متحدین عربی اش از طریق ایجاد تفاهم استراتژیک با چین است.
سازمان قدرت های اقتصادی در حال ظهور (بریکس): اهداف، توانمندی ها و جایگاه آن در نظام بین المللی
حوزه های تخصصی:
تحولات سریع و شتابنده دنیای امروز در سطوح مختلف منطقه ای و بین المللی، باعث شده تا کشورها به سوی همکاری و تعامل بیشتر حرکت کنند. این امر به نوبه خود، پیمان ها و ائتلاف های جدیدی را رقم می زند یا ائتلاف های پیشین را تقویت یا حتی تضعیف می کند. سازمان قدرت های اقتصادی در حال ظهور (بریکس) از جمله این ائتلاف ها و نهادهاست که فعالیت خود را از سال 2009م آغاز کرد و با هدف معماری جهانی تازه، به سرعت به یک نهاد مؤثر در عرصه بین المللی تبدیل شد. این مقاله درصدد است تا در چارچوب رویکردی کیفی و با استفاده از روش استنادی- استدلالی به این پرسش پاسخ دهد که بریکس چه جایگاهی در نظام بین المللی کنونی دارد و چه چشم اندازی را می توان برای آن متصور بود؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که بریکس توانسته است در مدتی اندک، قطب اقتصادی جدیدی را در برابر غرب ایجاد کند و کم کم به موضوعات امنیتی و سیاست بین الملل نیز پابگذارد و در صورت رفع برخی آسیب ها و چالش های پیش روی، این نهاد خواهد توانست تا نقش ارزنده ای در تغییر و اصلاح ساختار نظام بین المللی کنونی داشته باشد.
راهبرد سیاسی و امنیتی ایالات متحدة آمریکا در قبال چین ( ٢٠١٢ ٢٠٠٨) بر اساس تئوری موازنه نرم
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن بیست ویکم، آمریکا با خیزش اقتصادی و نظامی چین رو به رو شد؛ کشوری که هم اکنون رقیب آمریکاست و در آینده ای نزدیک تهدیدی برای او در نظام جهانی تلقی خواهد شد. هم اکنون عواملی نظیر نفوذ اقتصادی این کشور نوظهور در مناطق مختلف جهان و عضویت دائمی و دارا بودن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل از یک سو و حجم وافر بدهی های مالی و کاهش مستمر نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، از سوی دیگر، که مواجهه و مقابله مستقیم آمریکا با این کشور را دشوار کرده است ، ذهن راهبردشناسان آمریکایی را برای مقابله با چین به خود مشغول کرده است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است راهبرد های سیاسی و امنیتی آمریکا از سال 2008 تا 2012 در قبال خیزش اقتصادی، نظامی و سیاسی چین بررسی شود. در پژوهش حاضر اعتقاد بر این است که آمریکا با بهره گیری از نظریه موازنه نرم، درصدد است از سلطه نظامی چین و فرامنطقه ای شدن قدرت چین جلو گیری کند. در این راستا آمریکا از طریق برقراری روابط گسترده نظامی و متعهد کردن کشورهای پیرامونی چین به خود، استفاده از مناطق چالش زا به عنوان ابزاری برای فشار بر این کشور، بهره گیری از سازمان ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای برای افزایش هزینه های سیاسی و اقتصادی چین و رقابت با چین در مناطق مختلف جهان برای کاهش نفوذ این کشور، به دنبال مهار و انزوای دولت پکن است.
امکان یا امتناعِ«بومی سازی علوم سیاسی»؛ در پرتو تجربه ی علوم سیاسی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند مطالبه ی بومی گرایی برای رشته ی علوم سیاسی ایران، سابقه ی نسبتاً طولانیِ حدود سی ساله بعد از انقلاب اسلامی دارد، امّا این پدیده، طیِّ دو یا سه سال اخیر، تحت اراده ی نظام سیاسی، به میزانی تشدید شده که موضوعِ «تحوّل ماهوی و بنیادین علوم انسانی» و به تبع آن علوم سیاسی، در دستور کار متولّیان نظام آموزش عالی کشور قرار گرفته است. به نظر می رسد، به دلیل برخی همانندی ها بین جامعه و انقلاب ایران و چین، بررسی روند و تجربه ی علوم سیاسی چین می تواند امکان یا امتناع بومی سازی در این رشته دانشگاهی را آشکار سازد. اکنون با بررسیِ گسترش علوم سیاسی در چین می توان نسبت بین بومی گرایی و علوم سیاسی را به نحو مناسب تری درک کرد. علوم سیاسی معاصر چین، بیانگر آن است که این علم، ضمن رشد و توسعه در درون چارچوب و پارادایم علوم سیاسی جهان، به مثابه یک رشته دانشگاهی مستقل و با به کارگیری روش ها، جهت گیری ها و اصول علمی، توانسته است اعتبار مناسب در میان جامعه علوم سیاسی را پیدا کند. مهم ترین ویژگی علوم سیاسی در چین و در ارتباط با بومی گرایی، ربط و مناسبت آن با جامعه و حکومت چین است. از این دیدگاه، موضوعات موجود در عرصه ی سیاست چین با روش های متعارف علمی بررسی و تحلیل می شوند. به نظر می رسد، با توجّه به تجربه ی علوم سیاسی در چین، و نیز تسرّی آن به علوم سیاسی در ایران، بومی گرایی به معنای به کارگیری روش ها، الگوها و نظریه های علوم سیاسی در مورد موضوعات مرتبط با جامعه ی مورد بررسی است و تحوّل ماهوی و بنیادی در این دیسیپلین دانشگاهی، غیر علمی، غیرعملی و ممتنع است.
نفوذ فزاینده چین در شورای همکاری خلیج فارس بعد از جنگ سرد: از قدرت اقتصادی تا نفوذ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین چین و شورای همکاری خلیج فارس جزء مهمی از مجموعه روابط بین چین و خلیج فارس تلقی می گردد. چین یکی از قدرت هایی است که موقعیت آن با سرعتی شگفت انگیز در سیاست بین الملل ارتقا می یابد. انرژی صنعت اصلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است و چین برای توسعه اقتصادی خود، به یک بازار باثبات انرژی نیاز دارد. توسعه سریع اقتصادی در چین باعث افزایش تقاضای انرژی شده است و همکاری این کشور با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در حوزه انرژی سنگ بنای رابطه و همکاری های اقتصادی و سیاسی دوجانبه است، که خود را در تجارت، سرمایه گذاری و پروژه های ساخت و ساز نشان می دهد و ابعاد همکاری اقتصادی- سیاسی را گسترش می دهد. با توجه به گسترش روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس در سالهای اخیر، این سوال مطرح می شود که گسترش روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس در چه زمینه هایی قابل ترسیم است؟ این تحقیق بر این فرضیه تاکید دارد که چین به عنوان یک قدرت نوظهور سیاسی -اقتصادی جهت تثبیت جایگاه خود و نقش آفرینی بیشتر در همه زمینه ها در صدد توسعه روابط سیاسی و اقتصادی دو جانبه با شورای همکاری خلیج فارس می باشد و در آینده قادر خواهد بود به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقه ای مطرح، به فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مثبت خود ادامه دهد. بنابراین، رابطه سیاسی-اقتصادی چین و شورای همکاری خلیج فارس در آینده امید بخش خواهد بود. این تحقیق در صدد است تا ضمن بررسی مناسبات سیاسی و اقتصادی چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تصویری شفاف ازچشم انداز این مناسبات ارایه نماید.
تحولات اوکراین و تأثیر آن بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر نظریه های روابط بین الملل، نظام بین الملل محیطی است که تمامی رفتارها، جهت گیری ها، نیت ها و خواسته های اجزای تشکیل دهنده از آن محیط تأثیر می پذیرند؛ بنابراین هر تحولی که در این نظام صورت می گیرد، ممکن است قانونمندی های رفتاری بازیگران را تغییر دهد. تحولات اوکراین در سال 2013 که آثار آن تا به امروز نیز تداوم داشته است، یکی از جدیدترین تحولاتی است که آثار متعددی بر نظم منطقه ای و بین المللی داشته است. باوجود اهمیت بررسی پیامدهای منطقه ای تحولات اوکراین، شناسایی آثار این تحولات بر عرصه بین المللی بیش ترین اهمیت را دارد که هدف این پژوهش نیز بررسی همین آثار است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که تحولات سال 2013 اوکراین چه آثار و پیامدی بر نظام بین الملل داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین تأثیر این تحولات در سال 2013، نزدیکی روسیه و چین و تقویت توازن قوا در قرن بیست و یکم است. برخی عقیده دارند که توازن قوا استعاره ای قدیمی است که توان تحلیل پدیده های قرن بیست و یکم را ندارد، اما پژوهش حاضر استدلال می کند که آنچه بعد از تحولات اوکراین در عرصه بین المللی در حال وقوع است، توازن قوایی است که روسیه و چین از طریق نزدیکی به همدیگر در حال شکل دادن به آن هستند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است
مطالعه مقایسه ای فرهنگ استراتژیک آمریکا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ استراتژیک توانایی تأثیرگذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین جامعه یک کشور را داشته و از این قابلیت نیز برخوردار می باشد که نحوه عملکرد آنها را در عرصه های مختلف تعیین نماید. بدین ترتیب شناسایی مؤلفه های شکل دهنده به مبانی هویتی کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشورها کمک بسیار موثری در فهم چرایی کنش کشورهای مختلف- از جمله قدرت های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا و چین- به دست می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش می کند با شناسایی و احصاء مؤلفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا که دارای ویژگی تهاجمی اند و چین که دارای خصلت تدافعی است، به مقایسه آنها پرداخته و وجوه افتراق و اشتراک آنها را تشریح نموده و در نهایت، به تبیین و تشریح تأثیر این مؤلفه ها بر سیاست خارجی آن دو در خاورمیانه بپردازد.
ریشه های تکثر گفتمان هویت بین المللی در سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با برجسته کردن اهمیت تنوع الگوهای رفتاری چین در موضوعات مختلف بین المللی و توجه به این مفروض که گفتمان های متکثر هویت بین المللی در این موضوعات نقشی اساسی دارند، به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که چرا سیاست خارجی چین با روندی متکثر در عرصه گفتمان های هویت بین المللی مواجه بوده است؟ به همین منظور، به عواملی چون اصلاحات اقتصادی، تمایلات رهبران، تغییرات اجتماعی، ناسیونالیسم و هنجارهای سیاست خارجی در سطح داخلی و دگردیسی در هنجارهای بین المللی و چالش های ژئوپلتیک در سطح خارجی به عنوان مؤلفه های تأثیرگذار بر تکثر گفتمان های هویت های بین المللی چین اشاره می شود. در این رابطه، بررسی نظری نسبت هویت و منافع در سیاست خارجی، برشمردن گفتمان های هویتی متکثر در سیاست خارجی چین و تبیین دلایل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر این تکثر هویتی، محورهای اصلی مورد بحث در این مقاله است.
تحلیل ماهیت همکاری در روابط جمهوری اسلامی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مطرح در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، سیاست نگاه به شرق است. اتخاذ این رویکرد، در اولویت سیاست خارجی ایران در پی گذشت یک دهه از قطع روابط دیپلماتیک ایران با ایالات متحده امریکا و تشدید تحریم های گسترده این کشور و نیز اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا جمهوری اسلامی ایران تلاش نمود تا در جهت تأمین بخشی از آرمان ها و اهداف سیاسی خود با اتخاذ این رویکرد جدید، از تک قطبی شدن ساختار نظام بین الملل پس از جنگ سرد، جلوگیری نماید. در این میان، کشور چین به عنوان یک قدرت برتر در نظام بین الملل که ماتریس قدرتش همواره در حال اوج گرفتن است و شاخص های برتری قدرت خود را در ابعاد مختلف اقتصادی، نفوذ سیاسی و نظامی ارتقاء بخشیده است، مورد توجه دستگاه دیپلماسی ایران قرارگرفت تا از طریق توسعه همکاری با این کانون ثروت و قدرت بین المللی، بخشی از اهداف ملی ایران در سطوح منطقه ای و بین المللی تأمین شود. با توجه به این مهم، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که جمهوری اسلامی ایران از ایجاد ائتلاف راهبردی با چین چه اهدافی را دنبال می کند؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر فرضیه ذیل را به سنجش می گذارد: جمهوری اسلامی ایران در پی آن است که با ایجاد ائتلاف راهبردی، از چین به عنوان یک شریک تجاری و متحدی راهبردی در نهادهای بین المللی بهره گیرد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و برای تبیین مسئله پژوهش از نظریه چرخش قدرت و نقش، بهره گرفته می شود.
امنیت، توسعه و انتخاب استراتژیک: تلاش چین برای دستیابی به جایگاه قدرت بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام بین الملل در طی سال های اخیر شاهد خیزش فزاینده چین است که ضمن گذار از سیاست های تجدیدنظرطلبانه و نظم ریز گذشته، توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی را در اولویت استراتژیک خود نشانیده است. اساس فلسفی سیاست های رفتاری چین در طی سال های اخیر، مفهوم جهان هماهنگ اما غیرمتشابه بوده است که نه تنها بر ثبات پویا و فعال تأکید نموده است، بلکه با تغییر رویکردهای اِعمالی و اِعلانی در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و بین المللی، در تلاش برای دستیابی به اهداف استراتژیک است. پرسش از منطق استراتژیک و مکانیسم های مدیریت سیاسی چین برای نیل به موقعیت جاری بین المللی، به عنوان اهتمام اصلی این پژوهش است. مشارکت راهبردی در نهادهای چندجانبه، گسترش دیپلماسی اقتصادی، تعقیب سیاست درهای باز و وابستگی متقابل پیچیده و همکاری با قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای، به عنوان فرضیه اصلی نگاشته می باشد. این پژوهش با استفاده از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، به تجمیع اطلاعات تحقیقی پرداخت و با استفاده از روش شناسی مدیریت استراتژیک و کاربست تئوری سازه انگاری، به تبیین روند دستیابی چین به جایگاه قدرت بزرگ می پردازد.
تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با روسیه، هند و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش تعاملات نظامی با قدرت های بزرگ، یکی از اهداف کلیدی سیاست امنیتی اسرائیل در سال های اخیر بوده است. هدف این مقاله بررسی روند تحول در تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با چین، هند و روسیه به عنوان مهم ترین قدرت های در حال ظهور در یک دهه اخیر است. پرسش کلیدی مقاله آن است که چه عواملی، تحولات در تعاملات نظامی اسرائیل با هند، چین و روسیه در دوره کنونی را شکل داده است و چه دلایلی باعث شده درجه موفقیت در مورد این سه کشور متفاوت باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش طراحی شده عبارت از این است که سیاست خارجی اسرائیل علی رغم تنش های گاه و بیگاه بین این رژیم و ایالات متحده، بخصوص در بعد دیپلماسی نظامی اش، هنوز متاثر از اهرم های فشار امریکا به عنوان پایه گذار اولیه صنعت دفاعی این رژیم و شریک تحقیق و توسعه نظامی آن و بالاخره اهداکننده میلیاردها دلار کمک نظامی به این رژیم است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اسرائیل در پیشبرد ابعاد مختلف دیپلماسی خود، هرچند دارای درجه ای از استقلال در تصمیم گیری است، اما در بعد دیپلماسی تسلیحاتی، به دلایلی که در مقاله تبیین می شود، عملا نسبت به فشارهای ایالات متحده حساس بوده است. به همین دلیل در بین سه کشور هند و چین و روسیه، تعاملات نظامی با هند از بیشترین توفیق برخوردار بوده است، اما تعاملات نظامی این رژیم با چین، به دلیل مخالفت امریکا با نوعی بن بست روبرو شده است
مناسبات ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا (1392 – 1381): سنجش نگاه به شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با مطالعه یک دوره دوازده ساله در مناسبات ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا (1392-1381)، پدیده جهش در این مناسبات را در فاصله سال های 1386 تا 1390 و بازگشت آن به شرایط پیش از جهش، مورد بررسی قرارمی دهد. پرسش اصلی این است که علت جهش در مراودات میان ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا در دوره زمانی بین 1386 تا 1390 و ناپایداری آن چیست؟ در پاسخ به این پرسش، نویسنده این ایده را مطرح می کند که روابط میان ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا، از دو عامل اولویت سیاست بر اقتصاد و نوع کنشگری قدرت های بزرگ تأثیر پذیرفته است. بر این اساس، این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که دلیل افزایش ناگهانی مناسبات میان ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا در دوره زمانی بین 1386 تا 1390، تلاش ایران برای برقراری پیوندهای محکم اقتصادی با شرق در جهت کاستن از فشارهای سیاسی غرب و ناپایدار بودن آن، نتیجه فشارهای غرب برای تحریم ایران از یک سو و اولویت چین در سیاست نگاه به شرق ایران از سوی دیگر است. مطالعه روند مناسبات تجاری و اقتصادی ایران و کشورهای جنوب شرق آسیا، با استفاده از تحلیل داده های گمرک جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است
چین و ایران؛ راهبردهای سیاست خارجی و چالش همکاری های فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی ریشه های نوسان موجود در روابط میان ایران و چین و عدم شکل گیری رابطه مبتنی بر همکاری فراگیر در دوران بعد از انقلاب تا سال 2013 با تکیه بر بنیان های راهبردی دو کشور است. بررسی سیر روابط ایران و چین در دوران بعد از انقلاب اسلامی نشان می دهد که این بخش از روابط خارجی برای ایران با چالش ها و بحث های زیادی همراه بوده است؛ چنان که با وجود اشتراکات زیاد میان دوطرف برای تقویت همکاری در برهه هایی از زمان، روابط دو کشور شاهد الگوهای رفتاری بوده که سبب شده تا در پرتو مقولات همزمان همکاری و تعارض رابطه مبتنی بر همکاری فراگیر شکل نگیرد. این مقاله با طرح این سئوال که راهبردهای سیاست خارجی چین و ایران چگونه در دوران بعد از انقلاب تا سال 2013 منجر به عدم شکل گیری رابطه راهبردی و منحنی نوسانی در روابط دو کشور شده است؟ یافته این پژوهش آن است که در حالی که راهبردهای سیاست خارجی ایران برای چین وزنی راهبردی، بلندمدت و فارغ از رفع نیازهای مقطعی در نظر گرفته اما سیاست گذاری خارجی چینی ها همکاری با ایران را تاکتیک محور و ابزاری، کوتاه مدت، معطوف به موضوع و وابسته به شرایط زمانی می داند. در راستای بررسی این ادعا این مقاله بعد از طرح چهارچوب نظری، در بخش دوم سیر فراز و فراد روابط دو کشور بعد از انقلاب اسلامی را نشان داده و در بخش سوم محتوای راهبردهای سیاست خارجی دو کشور را بررسی می کند.
روابط امریکا و چین در خلیج فارس: همکاری یا تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش استراتژی امریکا را در قبال چین در منطقه خلیج فارس بررسی می کند و کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به وابستگی روزافزون چین به منابع انرژی خلیج فارس، امریکا به عنوان قدرت هژمون چه سیاستی را در قبال چین در این منطقه دنبال کرده است؟ آیا سیاستی لیبرال در پیش گرفته و با چین همکاری کرده است یا با اتخاذ سیاستی واقع گرا در پی تقابل و مهار چین بوده است. این پژوهش به روش مطالعه موردی و با بهره گیری از دو نسخه واقع گرا و لیبرال نظریه ثبات هژمونیک بر این مدعی است که استراتژی امریکا تعامل آمرانه بوده است که ترکیبی از هر دو رویکرد واقع گرایانه و لیبرال است. امریکا مانع حضور اقتصادی چین در خلیج فارس نشده است بلکه با رویکردی لیبرال با پکن تعامل داشته است؛ اما رفتار امریکا در قبال چین در بحران های پسایازده سپتامبر نظیر تحولات عراق و سوریه و بخصوص برنامه هسته ای ایران، امریکا با رویکردی واقع گرایانه کوشیده است چین را وادار به همراهی با سیاست های واشینگتن در منطقه سازد و این رقیب خود را در بعد استراتژیک در چهارچوب سیاست های امریکا مهار و کنترل کند. لیکن در طولانی مدت تعارض ذاتی در راهبرد تعامل آمرانه یعنی تعامل اقتصادی و مهار استراتژیک موجب شده است با عمیق تر شدن روابط پکن با کشورهای منطقه، ادامه این روند برای امریکا دشوارتر شود و پکن آزادی عمل بیشتری یابد.