مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
جنوب آسیا
حوزههای تخصصی:
دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که افغانستان در درون دایره نخست قرار میگیرد. بنابراین، این کشور دارای اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی هند است. هند که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان نفوذ خود را در این کشور از دست داده بود، پس از 11 سپتامبر رویکردی مثبت و همکاریجویانه نسبت به این کشور داشته است. هند درصدد است تا با نقش آفرینی بیشتر در تحولات داخلی افغانستان و کمک به بازسازی این کشور، نفوذ دشمن دیرینه خود ـ پاکستان - را کاهش داده و به «محاصره سیاسی» این کشور بپردازد. در این راستا هند سعی کرده است تا با دیگر قدرت های منطقه ای و تأثیرگذار در افغانستان، نظیر ایران، در زمینه های مختلف همکاری داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که افغانستان چه جایگاهی در استراتژی «محاصره سیاسی» هند داشته و این کشور چه رویکردی نسبت به دولت جدید افغانستان داشته است؟ از آنجا که تحولات داخلی افغانستان میتواند تأثیر مستقیمی در امنیت ملی ایران داشته باشد و نیز از آنجا که هند در استراتژیهای سیاست خارجی ایران- بویژه سیاست نگاه به شرق ایران- جایگاه ویژه ای دارد و این پژوهش نیز به تجزیه و تحلیل روابط هند و افغانستان میپردازد، میتوان آن را حائز اهمیت تلقی کرد. هدف این پژوهش نیز تبیین و شناخت جایگاه افغانستان در سیاست «محاصره سیاسی» هند و تبیین رویکرد این کشور نسبت به دولت جدید افغانستان با نگاه به ایران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانه-ای انجام گرفته است.
چشم انداز موازنه قدرت در روابط هند - پاکستان در پرتو تحولات اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی موازنه قدرت رخ داده در آسیا در پرتو رقابت های هند و پاکستان است. هند و پاکستان از زمان استقلال تاکنون، به دلیل پیشینه مشترک، نوعی گریز و منازعه نسبت به یکدیگر داشته اند. آن گونه که پس از آزمایش هسته ای ١٩٧٤ هند، پاکستان به دنبال حفظ موازنه دفاعی خود با این کشور برآمد. در دهه ١٩٩٠ نیز دو کشور برای حفظ موازنه قدرت در مقابل یکدیگر، به یک بازدارندگی هسته ای دست پیدا کردند و قاعده بازی قدرت در روابط دو کشور تبدیل به حاصل جمع جبری صفری شد. با تحولات و حوادثی که از دهه اول قرن ٢١ رخ داده است، از جمله کشته شدن بن لادن، تیرگی روابط پاکستان و امریکا، مبارزه با تروریسم، همکاری های هسته ای و امنیتی هند-امریکا و تاثیر این تحولات بر روابط کشورهای منطقه جنوب آسیا با یکدیگر و با قدرت های خارج از منطقه این پرسش قابل طرح است که چشم انداز موازنه قدرت در روابط دو کشور هند و پاکستان به کدام سو سیر خواهد کرد؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که با توجه به حاکم بودن ژئوپلتیک بحران بر روابط هند و پاکستان در منطقه جنوب آسیا هر یک از دو کشور هند و پاکستان سعی دارد به نوعی موازنه قدرت در مقابل دیگری مبادرت ورزد، با اتحاد و ائتلاف با دیگر کشورهای خارج از منطقه جنوب آسیا موازنه را به نفع خود تغییر دهد و به نوعی با کشورهای فرامنطقه ای وارد مناسبات و اتحاد استراتژیک شود. شایان ذکر است برای بررسی فرضیه مذکور از روش آینده پژوهانه و با استفاده از تکنیک گذشته نگری استفاده خواهد شد.
کاربست نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای در تحلیل مسائل و الگوهای روابط در جنوب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد تبیین کارایی نظریه ی مجموعه ی امنیتی منطقه ای در تحلیل مسائل و پویش های امنیتی منطقه ی جنوب آسیاست. هدف بررسی و نشان دادن میزان ظرفیت های ذاتی این نظریه در تبیین پویش های امنیتی، الگوهای دوستی و دشمنی، نوع روابط میان واحدهای سیاسی و فهم مسائل این منطقه است. از این رو، سؤال اصلی آن است که میزان کارکرد نظریه ی مجموعه ی امنیتی در تحلیل مسائل و پویش های امنیتی جنوب آسیا تا چه اندازه است و چگونه با کاربرد این نظریه می توان به فهم پویش های امنیتی در این ناحیه رسید؟ فرضیه ی تحقیق این است که نظریه ی مجموعه ی امنیتی به خاطر نگاه چند بعدی، ضرورت بررسی توأمان فهم اجتماعی تحولات، کارکرد بالایی در تحلیل مسائل و پویش های امنیتی جنوب آسیا دارد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. یافته های پژوهش بیان گر این مهم است که نظریه ی مجموعه ی امنیتی به دلیل نگاه چند بعدی، ضرورت بررسی توأمان فهم اجتماعی تحولات و فهم روابط قدرت، شناخت نوع روابط میان واحدهای سیاسی موجود در منطقه ی جنوب آسیا را ممکن می سازد. مؤلفه ی اساسی در یافته ها درهم تندیدگی حاد هویتی-فرهنگی و از سوی دیگر، وابستگی های ژئوپلیتک و مادی پایه در این ناحیه است که منطق و دقایق این نظریه ی تحلیل و تبیین، این دو جنبه را توأمان فراهم می آورد. هرچند این نظریه، نقطه ی پایانی بر نظریه پردازی در زمینه ی امنیت منطقه ای نیست، ولی به علت ویژگی های اجتماعی، نوع اقدام سیاسی و تنش های منطقه ای در جنوب آسیا، می تواند نظریه ای مؤثر و کارا تلقی شود.
تحولات ژئوپلیتیک و سیاست خارجی افغانستان؛سال های 1919 تا 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت نزدیک به یک قرن از استقلال افغانستان در سال 1919، هنوز هم موضوع استقلال و ابتکار عمل در سیاست خارجی این کشور در قرن بیستم از موضوع های بحث برانگیز در این کشور است. افغانستان پس از استقلال در تأثیر رقابت قدرت های بزرگ جهانی در وضعیتی خاص به سر برده است. تحولات ژئوپلیتیک در سده گذشته بر وضعیت داخلی و خارجی این کشور تأثیر مستقیم داشته است. این نوشتار کوششی است برای پاسخ به این پرسش که تحولات ژئوپلیتیک منطقه چه تأثیری بر سیاست خارجی افغانستان از زمان استقلال تا رویداد 11 سپتامبر 2001 داشته است؟ نوشتار حاضر توصیفی- تحلیلی است که در آن ارتباط ژئوپلیتیک منطقه و سیاست خارجی افغانستان بررسی می شود. موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان در نظریه ژئوپلیتیک نظام جهانی سائول کوهن بحث نظری نوشتار را شکل داده است، افغانستان به عنوان دولت شبه مستقل در ژئوپلیتیک منطقه نه تنها در دوران پس از جنگ سرد ویژگی خاص افغانستان در منطقه بوده است؛ بلکه این وضعیت از دوران استقلال این کشور تاکنون نیز برجسته بوده است. یافته های نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی افغانستان پس از استقلال در دوره های نظم و گذار ژئوپلیتیکی و تحول در ساختار امنیتی ژئوپلیتیک منطقه، بیشتر گرایش به راهبرد بی طرفی و موازنه در برقراری روابط با قدرت های بزرگ هر دوره داشته است و هر گاه از چنین راهبردی فاصله گرفته است و موقعیت مستقل یا شبه مستقل در ژئوپلیتیک منطقه را با راهبرد همراهی با قدرت بزرگ یکی از مناطق دست خوش تحول کرده است، کودتا، انقلاب و حتی اشغال نظامی نیز در این کشور رخ داده است.
مدیریت محیط امنیتی و افق منطقه گرایی در سارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
625 - 642
حوزههای تخصصی:
«اتحادیه جنوب آسیا برای همکاری منطقه ای» سارک، در سال 1985، برای گسترش همکاری میان کشورهای جنوب آسیا تأسیس شد. سارک فارغ از فضای جنگ سرد، بر مبنای ملاحظات فنی و اقتصادی، مستقل، و خودجوش به وجود آمد، اما رونقی در همکاری و همبستگی آ ن ها پدیدار نشده است. در پاسخ به این سؤال که علی رغم برنامه های مختلف توسعه و گسترش سارک (1985-2014)، چه علل و شرایطی در تطویل ضعف و عدم پویایی آن دخیل بوده اند؟ در این مقاله، به تبیین این فرضیه می پردازیم که دگرگونی نظام امنیتی منطقه در جنوب آسیا از 1990 بیشترین تأثیر را در رخوت و عدم تعمیق منطقه گرایی در سارک داشته است. پویش های ملی ناهمساز کشورهای منطقه پس از جنگ سرد، الحاق افغانستان به سارک (از 2007) و رویکرد قدرت های بزرگ به منطقه، عقلانیت و عملکرد این سازمان را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ به طوری که کشورهای منطقه توانایی مدیریت محیط امنیتی خود را نداشته اند و تعمیق منطقه گرایی نیز آینده روشنی ندارد.
فرصت های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جنوب آسیا (شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
31-58
حوزههای تخصصی:
مناطق ژئوپلیتیکی پیرامونی، نقش ویژه ای در سیاست خارجی کشورها ایفا می کنند. در این میان، یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم پیرامونی ایران منطقه جنوب آسیا است. آنچه که در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع ایران تاثیر گذار می باشد. بنابراین داشتن شناخت مناسب در سیاست خارجی، توانایی لازم را برای حفظ و تقویت منافع ملی ایران در منطقه جنوب آسیا فراهم می نماید. هدف این پژوهش تبیین فرصت های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ایران در منطقه جنوب آسیا می باشد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی - تحلیلی و همچنین روش جمع آوری یافته های پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی خواهد بود. یافته های کیفی نشان می دهد که بخشی از شاخص های طبیعی و انسانی کشور های منطقه جنوب آسیا با جمهوری اسلامی ایران از تجانس و هم تکمیلی در ابعاد مختلف اقتصادی، ارتباطی، فرهنگی، دینی و علمی برخوردار می باشند و یافته های میدانی دوازده شاخص را به عنوان شاخص های فرصت آفرین جمهوری اسلامی ایران در جنوب آسیا تائید می کند.
سازمان منطقه ای و توازن ژئوپلیتیک (نمونه موردی؛ هند-ویتنام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خصومت تاریخی هند پاکستان بر سر کشمیر و رقابت این دو کشور در منطقه، بر محیط امنیتی جنوب آسیا سایه افکنده است. همین امر باعث شده است دو کشور در جستجوی دوستان و متحدانی در سطح منطقه و خارج از منطقه باشند که این امر به نوبه خود باعث شکل گیری نوعی توازن قوای دو قطبی در جنوب آسیا شده است. این در حالی است که ابتکار عمل پاکستان در سطح منطقه ای بیشتر از هند بوده و پاکستان در یارگیری منطقه ای موفق تر از هند عمل کرده است. در سطح منطقه ای مهمترین متحد استراتژیک هند، ویتنام، و مهمترین متحد استراتژیک پاکستان، چین است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این سوال است که روابط هند-ویتنام بر چه اساسی شکل گرفته است؟ نتایج این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، نشان می دهد که شکل گیری یک سازمان منطقه ای با محوریت هند- ویتنام ناشی از احساس تهدید دو کشور از جانب چین بوده است و اتحاد پاکستان- چین نیز به واسطه تهدیدی است که این دو کشور از جانب هند احساس می کنند. از این رو می توان گفت قدر مشترک معادلات هند محور در جنوب آسیا، ضدیت با چین و پاکستان و قدر مشترک معادلات پاکستان محور نیز ضدیت با هند بوده است. این امر در تمام معادلات سیاسی امنیتی موجود در جنوب آسیا مشهود است.
تأثیر رقابت ژئوپلیتیک هند و چین بر چگونگی امنیت منطقه جنوب آسیا با تأکید بر مداخله گری امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
375 - 389
حوزههای تخصصی:
یکی از مناطق جغرافیایی جهان ، که همواره آبستن تنش های ژئوپلیتیک بوده ، منطقه جنوب آسیا است. در این منطق ه ژئوپلیتیک حضور و تأثیرگذاری چین و هند ، که همواره به دنبال گسترش نفوذ خود هستند ، و همچنین توجه ویژ ه امریکا باعث شده است که دامن ه رقابت های منطقه ای و جهانی هر روز ابعاد جدیدی یابد. در این پژوهش تلاش خواهد شد با روش تحقیق توصیفی - تحلیلی به بررسی این نکته پردا خته شود که ماهیت رقابت ژئوپلیتیک بین هند و چین در این منطق ه جغرافیایی بر چه اساسی شکل گرفته است و فرایند مداخله گری امریکا چه تأثیری د ر معادلات قدرت در این بخش از جهان به جا گذاشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد مهم ترین عامل تأثیرگذار در فرایند رقابت ژئوپلیتیک چین و هند پ ُ ررنگ شدن نقش اقتصاد در تحولات جهانی است ؛ ب ه طوری که هر دو کشور از اقتصاد هم به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت داخلی خود و هم به عنوان ابزاری در فرایند گسترش نفوذ خود در مناطق پیرامونی بهره جسته اند؛ ب ه طوری که رقابت میان خود را از حوز ه امنیتی به حوز ه اقتصادی منتقل کرده اند. در این فرایند، ایالات متحده ، با توجه به اشتراک منافع با هند، در تلاش است ، با هدف مهار نفوذ چین در مناطق پیرامونی، مانع ِ به ثمررسیدن طرح های اقتصادی و ارتباطی چین در کشورهایی مانند پاکستان، میانمار ، و بنگلادش شود. این امر از یک طرف باعث افزایش هزینه های نفوذ چین و از طرف دیگر زمینه ساز افزایش قدرت رقابت هند گردیده است ؛ به گونه ای که به نظر می رسد در کوتاه مدت هیچ یک از دو کشور هند و چین نتوانند به برتری مطلق ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در برابر یکدیگر دست یابند.
تاثیرگذاری ژئوپلیتیک انرژی بر تامین امنیت منطقه ای جنوب آسیا با تاکید بر نقش هند و چین در قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1545 - 1561
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب آسیا با نزدیک به دو میلیارد نفر جمعیت در سال 2021، به عنوان یک حوزه ژئوپلیتیکی مستقل همواره یکی از کانون های تنش در سیاست جهانی بوده است. در چند دهه اخیر، با گسترش رشد اقتصادی کشورهای منطقه و افزایش تقاضا برای واردات و مصرف انرژی، کشورهای جنوب آسیا کوشیده اند ترتیباتی مدنظر قرار دهند که بیش از هر چیز تأمین کننده منافع ملی آن ها باشد. در این راستا، مسئله امنیت در این منطقه به دلیل حضور دو کشور هسته ای یعنی هند و پاکستان و نیز چین (در شرق آسیا) که دارای تعارض منافع گسترده ای با یکدیگر هستند؛ به یک موضوع حیاتی برای کشورهای عضو منطقه و دیگر کشورهای جهان تبدیل شده است. به ویژه آن که رشد هم زمان هند و چین، یک عامل اساسی برای درک بهتر قرن بیست و یکم است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به این مهم می پردازد که چگونه انرژی بر فرایند امنیت منطقه ای جنوب آسیا تأثیر گذاشته است؛ و چگونه چین و هند دراین باره به نقش آفرینی می پردازند. نتیجه تحقیق نشان می دهد عواملی همچون تعارض منافع، رقابت های ژئوپلیتیک، کشمکش های سرزمینی موجب شده اند تا چین و هند در راستای توسعه اقتصادی هر چه بیشتر خود اقدام به گسترش حوزه نفوذ در فراتر از مرزهای ملی خودنمایند تا شرایط لازم برای تأمین منافع خود به ویژه در حوزه انرژی موردنیاز را فراهم آورند. این امر موجب شده است امنیت منطقه ای در این بخش از جهان بیش از گذشته شکننده و در معرض تهدید قرار گیرد.
کنشگری امنیتی چین و هند در منطقه جنوب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
125 - 153
جنوب آسیا به سبب یکسری عوامل اقتصادی، استراتژیک، سیاسی و جمعیتی از اهمیت زیادی در ساختار اقتصادی-سیاسی جهان برخوردار است. این منطقه منعکس کننده مجموعه ای از پدیده های متعارض است و با انواع مختلفی از تهدیدات امنیتی روبه رو است. هند بزرگ ترین قدرت نظامی -اقتصادی این منطقه است و چین نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین قدرت های نظامی- اقتصادی جهان همجوار این منطقه است. اهمیت چندبعدی این منطقه به قدری گسترده است که دو کشور هند و چین پیوسته می کوشند با استفاده از تمام ابزارها و فرصت های موجود در جنوب آسیا به برتری دست یابند. در این راستا این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانه ای-اسنادی گردآوری اطلاعات تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که چگونه چین و هند به یک کنشگر امنیتی در جنوب آسیا تبدیل شده اند؟. در راستای پاسخ به این سؤال، اسناد سیاست خارجی و امنیتی-نظامی چین و هند بررسی و سپس اهداف و منافع این دو کشور در این منطقه تبیین شدند. یافته های پژوهش نشان داد مجموعه ای از منافع استراتژیک، اقتصادی و امنیتی-نظامی، چین و هند را به یک کنشگر امنیتی در جنوب آسیا تبدیل کرده اند و هر از این کشورها می کوشند نظم منطقه ای در جنوب آسیا را بر اساس منافع خود شکل دهند.
دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا: تبیینی از منظر فرصت ها و چالش های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
خیزش جهانی چین در چند دهه گذشته موجب شده دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزاری برای کمک به رشد اقتصادی و پیگیری منافع ملی در محیط بین الملل مورد توجه سیاست خارجی این کشور قرار بگیرد. آنچه در این نوع دیپلماسی بیجینگ جلب توجه می کند، استفاده از همکاری های منطقه ای برای پیشبرد منافع اقتصادی در مناطق گوناگون از جمله جنوب آسیا است. هدف اصلی این مقاله بررسی ابعاد مختلف دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا است. مقاله حاضر با اتکا به روش تحلیلی توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آمارهای اقتصادی به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا دارای چه شاخص هایی است؟ در همین راستا می توان گفت با وجود فرصت های اقتصادی چشمگیر در این منطقه برای دیپلماسی اقتصادی چین، چالش های مهمی در برابر این شکل از دیپلماسی وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهند که دیپلماسی اقتصادی چین در جنوب آسیا از فرصت هایی همچون بازار مصرفی بزرگ منطقه، نیاز منطقه به جذب سرمایه خارجی، موقعیت ترانزیتی اقیانوس هند، ظرفیت های سازمان سارک برای توسعه همکاری ها و فرصت های ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک بندر گوادر برخوردار است. چالش های این نوع دیپلماسی نیز شامل حضور قدرت های رقیب، شکنندکی ثبات و امنیت دولت های منطقه و رقابت ها و ضعف اقتصادی درون منطقه ای است.
استراتژی سیاست خارجی ج.ا.ایران در جنوب آسیا با استفاده از مدل swot و sdm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی سیاست خارجی ج.ا.ایران در جنوب آسیا با استفاده از مدل swot و sdm مناطق ژئوپلیتیکی پیرامونی، نقش ویژه ای در سیاست خارجی کشورها ایفا می کنند. در این میان، یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم پیرامونی ایران منطقه جنوب آسیا است. آنچه که در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع ایران تاثیر گذار می باشد. بنابراین داشتن استراتژی مناسب در سیاست خارجی، توانایی لازم را برای حفظ و تقویت منافع ملی ایران در منطقه جنوب آسیا فراهم می نماید. هدف این پژوهش تبیین استراتژی سیاست خارجی ایران در منطقه جنوب آسیا می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک(SWOT و SDM) انجام گرفته است. یافته های پژوهش ضمن شناسایی متغیرهای تاثیرگذار شامل 5 قوت، 5 ضعف، 16 تهدید و 12 فرصت، در نهایت استراتژی تدافعی را به عنوان استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد و در پایان هرکدام از محورهای استراتژی تدافعی را اولویت بندی می کند. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک(SWOT و SDM) انجام گرفته است. یافته های پژوهش ضمن شناسایی متغیرهای تاثیرگذار شامل 5 قوت، 5 ضعف، 16 تهدید و 12 فرصت، در نهایت استراتژی تدافعی را به عنوان استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد و در پایان هرکدام از محورهای استراتژی تدافعی را اولویت بندی می کند. کلمات کلیدی: سیاست خارجی، ج.ا.ایران، جنوب آسیا، استراتژی، برنامه ریزی استراتژیک کلمات کلیدی: سیاست خارجی، ج.ا.ایران، جنوب آسیا، استراتژی، برنامه ریزی استراتژیک
ترتیبات سیاسی- امنیتی در جنوب آسیا و تأثیر آن بر امنیت ملی ج. ا. ایران
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
9 - 31
حوزههای تخصصی:
جنوب آسیا یکی از ناامن ترین و بحران خیزترین مناطق دنیاست. این منطقه که وارث کشمکش ها و اختلافات به جا مانده از استعمار بریتانیاست، وارد دو قطب امنیتی با محوریت هند و پاکستان شده است. بحران کشمیر به عنوان یکی از حادترین بحران های امنیتی جهان، در طول بیش از نیم قرن گذشته مانع از شکل گیری توافقی سازنده بین دو کشور هند و پاکستان گشته است و همین امر موجب شده که این دو کشور چه در سطح منطقه و چه فراتر از آن، اقدام به یارگیری نمایند. هند با گرایش به سمت آمریکا و پاکستان با چرخش به سمت چین، فضایی دو قطبی در جنوب آسیا شکل داده اند که سایر کشورهای این منطقه نیز در حال سازماندهی حول این دو محور هستند. از این رو از آنجا که مسائل امنیتی جنوب آسیا به طور گریزناپذیری به هم پیوسته اند، تئوری «مجموعه امنیتی» باری بوزان و «موازنه قدرت» مورگنتا را برای تجزیه و تحلیل قطب بندی های قدرت در جنوب آسیا برگزیده ایم. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که ترتیبات سیاسی- امنیتی موجود در جنوب آسیا بر چه اساسی شکل گرفته و چه تأثیری بر امنیت ملی ج.ا.ایران دارد؟ فرض این پژوهش بر این است که ترتیبات سیاسی- امنیتی جنوب آسیا بر اساس موازنه قدرت شکل گرفته و بر امنیت ملی ایران تأثیر گذار است. توازن قدرت موجود در جنوب آسیا می تواند قدرت نقش آفرینی ج.ا.ایران را به عنوان نیروی توازن بخش در این منطقه افزایش داده و از این طریق منافع امنیتی ایران را تأمین سازد.
بررسی چالش های ژئوپولیتیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جنوب آسیا (شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
171 - 200
حوزههای تخصصی:
مناطق ژئوپولیتیکِ پیرامونی، نقش ویژه ای در کسب و تأمین منافع و امنیت ملی کشورها ایفا می کند. در همین پیوند، یکی از مهم ترین این مناطق، جنوب آسیا (شبه قاره هند) است. این منطقه در مجاورت آبهای اقیانوس هند قرار گرفته و با سه منطقه ژئوپولیتیک شرق و جنوب شرقی آسیا، آسیای مرکزی و غرب آسیا تلاقی دارد. در رابطه با ایران نیز، این منطقه از مهم ترین مناطق ژئوپولیتیک مجاور این کشور، به شمار می رود. ایران با کشور های این منطقه دارای اشتراکات عمیق فرهنگی و تاریخی از یکسو و منافع اقتصادی و امنیتی از سوی دیگر است. درنتیجه، آنچه در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع و امنیت ملی ایران مؤثر است. مقاله پیش رو تلاش کرده است به بررسی چالش های اساسیِ ژئوپولیتیک این منطقه با تمرکز بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. روش تحقیق پژوهش، توصیفی تحلیلی، شیوه گردآوری یافته ها، کتابخانه ای و میدانی، و چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها، ترکیبی (کمی کیفی) است. یافته های میدانی و کتابخانه ای بیانگر این است که 15 متغیر و چالش در جنوب آسیا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است.
بازی حاصل جمع صفر: تحلیلی بر رقابت هند و پاکستان در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
707 - 681
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر این پایه استوار است که قفقاز جنوبی همواره صحنه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در گذشته های دور این رقابت به امپراتوری عثمانی، ایران و روسیه محدود بود. پس از یک دوره حاکمیت کامل شوروی بر این منطقه، با فروپاشی این کشور پای چین، اروپا و امریکا به منطقه باز شد. همزمان نیز ایران و ترکیه در تلاش برای پر کردن خلأ شوروی، به رقابت در این منطقه وارد شدند. درگیری های نظامی بین ارمنستان و آذربایجان در فردای پس از فروپاشی شوروی، کم کم پای برخی از قدرت های جدید یعنی هند و پاکستان را به منطقه باز کرد. پرسش اصلی پژوهش آن است که چرا هند و پاکستان که در فاصله دور از قفقاز جنوبی قرار دارند، در درگیری های بین کشورهای منطقه مداخله کرده اند؟ فرضیه مقاله که به روش تحلیل مضمونی با رویکرد کیفی بررسی شده، آن است که ورود پاکستان و هند بازتابی از درگیری این دو کشور بر سر کشمیر در جنوب آسیا بوده است. یافته ها نشان داد کشورهایی که در درگیری همیشگی بر سر منافع حیاتی به سر می برند، بازی حاصل جمع صفر بر روابط آنها حاکم است. ازاین رو ورود پاکستان به نفع آذربایجان در قفقاز جنوبی تلاشی برای اثرگذاری بر موقعیت خود در مناقشه کشمیر به زیان هند بوده است؛ بنابراین هند نیز در اقدامی واکنشی، برای خنثی سازی ابتکارات پاکستان به نفع ارمنستان وارد عمل شده است.
بین المللی سازی بازدارندگی ایران در خاورمیانه، اوراسیا و جنوب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه و راهبرد بازدارندگی در دوران پس از جنگ جهانی دوم و پیدایی سلاح های هسته ای، به دوران اوج شکوفایی خود رسید. باوجود کاستی های بازدارندگی، این راهبرد ازنظر قدرت های هسته ای، همچنان پاسخ مناسبی به معمای امنیت بوده، تا جایی که درطول هشت دهه گذشته، جنگ بزرگی در میان قدرت های اتمی رخ نداده است. در این چارچوب، قدرت های بزرگ با کاربست روش های گوناگون، ژرفا و گستره زیر پوشش راهبرد بازدارندگی خود را گسترش داده و از این راه به کارآمدسازی بازدارندگی خود پرداخته اند. پرسش اساسی که این مقاله در تلاش، برای پاسخ به آن است، چیستی ویژگی های مفهومی بین المللی شدن بازدارندگی به عنوان یک چارچوب نظری جدید و اِعمال آن بر راهبرد بازدارندگی ایران در مناطق پیرامونی است. در پاسخ به این پرسش، نگارنده با ارائه نظریه «بین المللی شدن بازدارندگی» یا راهبرد «بین المللی سازی بازدارندگی»، با استفاده از روش کیفی موردپژوهی به کاربست این راهبرد در سطح جهان و همچنین توسط ایران در سطح مناطق پیرامونی شامل خاورمیانه، اوراسیا و جنوب آسیا می پردازد. بین المللی سازی بازدارندگی، راهبردی است که در چارچوب آن، قدرتِ بازدارنده با هدف افزایش کارآمدی بازدارندگی، بخشی از ظرفیت های نظامی و امنیتی خود را به متحدان خود انتقال می دهد. با توجه به گسترش تهدیدهای فرامرزی، در طول سال های گذشته، بین المللی سازی بازدارندگی متعارف با محوریت برنامه موشکی و گرو ه های شبه نظامی، بخشی از راهبرد نظامی و امنیتی ایران در سطح مناطق پیرامونی در خاورمیانه، اوراسیا و جنوب آسیا بوده است.
استراتژی هند برای کاهش تهدیدات روز افزون چین در جنوب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
153 - 186
حوزههای تخصصی:
چین در سال های اخیر برای افزایش روزافزون قدرت اقتصادی و نظامی خویش کوشیده است. همچنین پکن، روابطافزاینده ای گسترش داده و هند این امر را تهدیدی راهبردی دانسته است. در این باره، هند با ایجاد اتحادی راهبردی با آمریکا، به عنوان اهرمی برای فشار به چین و تضعیف و انزوای منطقه ای آن استفاده می کند. به این ترتیب، سؤال اصلی پژوهش این است که هند برای کاهش تهدیدهای روزافزون چین در جنوب آسیا چه راهبردی را دنبال می کند؟ فرضیه پژوهش این است که هند به دلیل اختلافات و درگیری های مرزی طولانی مدتی که با چین داشته، همواره از قدرت یابی این کشور، مدرنیزه شدن ارتش چین و همچنین همکاری های پکن با اسلام آباد به عنوان مهم ترین رقیب و دشمن دهلی در جنوب آسیا، احساس خطر می کند؛ بنابراین، دهلی با برقراری اتحاد استراتژیک با واشنگتن در جهت خنثی سازی قدرت رو به افزایش چین و درنهایت کنترل و انزوای منطقه ای این کشور می کوشد که این امر می تواند به توازن قدرت منطقه ای هند با چین در جنوب آسیا کمک کند. یافته های پژوهش نشان می دهد هند از قدرت روزافزون اقتصادی و نظامی چین و توسعه همکاری های این کشور با پاکستان و تبدیل آن به یک قدرت مسلط آسیایی همواره نگران است؛ بنابراین، دهلی برای جلوگیری از محاصره نشدن ازسوی چین و پاکستان در منطقه، خواهان گسترش مناسبات با واشنگتن است. این اقدام ها بخشی از استراتژی هند برای بازدارندگی علیه محور چین و پاکستان و کاهش نگرانی خود در جنوب آسیا به شمار می رود. برای تحلیل داده های این پژوهش، از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.