مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رهایی
آزادی خواهی و رهایی طلبی از درون مایه های اشعارغنایی سده اخیر است که بخصوص با در نظر گرفتن زمینه های اجتماعی شکل گیری آنها شایسته تامل بیشتری است. نقش شاعران در ایجاد فضای آزادی خواهی و استبداد ستیزی و ترغیب مردم به مبارزه فکری و عملی با بیداد حاکم بر اجتماع در دوران مشروطیت و پس از آن قابل چشم پوشی نیست. محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) یکی از شاعران بزرگ پس از مشروطه ایران است که اندیشه های اجتماعی و موضوعاتی همچون آزادی، آزادی خواهی و استبدادستیزی از آرمان های او بوده و حجم کثیری از اشعار وی را در بـر گرفته است. ما در این مقاله کوشیده ایم با روش توصیفی ـ تحلیلی مفاهیم و موضوعات آزادی خواهی و استبدادستیزی را در اشعار پیش از انقلاب اسلامی شفیعی کدکنی بررسی کنیم تا به واسطه آن هم نقش این شاعر آزادی خواه را در آگاهی بخشی به جامعه عصر خود روشن تر کنیم و هم جلوه هایی از تعهد و رسالت اجتماعی شاعر را باز نماییم. مهم تر آنکه شیوه بیانی موثری را که او در بیان این موضوع، متناسب با فضای اجتماع عصر خود برگزیده است، آشکار کنیم. زیرا به نظر می رسد بین شیوه بیان غیر صریح، تمثیلی، نمادین و رمزگونه شاعر در موضوعات آزادی خواهی و استبدادستیزی با فضای جامعه استبداد زده عصر او در پیش از انقلاب اسلامی رابطه مستقیم وجود دارد.
سن ژون پرس در مسیر رهایی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اشعار پر رمزو راز یکی از برجسته ترین شاعران قرن بیستم فرانسه بر اساس روش نقد مضمونی و از دیدگاه منتقد مشهور فرانسوی ژان پیر ریشارد بررسی می گردد آنچه مد نظر است ‘ پیگیری مسیر تخیل و رؤیاهای شاعر و دست یابی به راز خلاقیت اوست. این روش که در اصل ا ز نقد دنیای خیال گاستون باشلار ملهم است با توسل به سبک شناسی شعر افق های تازه تری را در نقد اشعار پرس می گشاید. در این راستا‘ آرایه ها و تصاویر شاعرانه‘ همراه با تناقض هایی که در بطن این اشعار پیچیده وجود دارند مورد مطالعه قرار می گیرد.همچنین ارتباط اشعار پرس با مفهوم زمان که از جلوه های مهم این اشعار است و نیز درونمایه های دیگری مانند حرکت و پیشروی به سوی فتح و رهایی تحلیل می گردد.
چهارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد استخراج یک چهارچوب تحلیل سیاست خارجی از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است. هدف نشان دادن امکان و قابلیت به کارگیری و کاربست اصول، مفروضه ها و مفاهیم این نظریه برای تحلیل سیاست خارجی می باشد. به سخن دیگر تلاش می شود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که: آیا می توان نظریه انتقادی را به عنوان چهارچوب مفهومی و نظری برای تحلیل سیاست خارجی به کار برد؟ برمبنای این سوال پرسش های فرعی دیگری قابل طرح است. مدل بازیگر و منطق اقدام کشورها در سیاست خارجی چیست؟ اهداف و معیارهای سیاست خارجی کشورها کدامند؟ عوامل تعیین کننده و منابع سیاست خارجی کدامند؟ درچه سطحی می توان سیاست خارجی را تحلیل کرد؟ پاسخ موقت به سوال اصلی آن است که « امکان تحلیل سیاست خارجی به طور عام و به ویژه سیاست خارجی انتقادی در چهارچوب نظریه انتقادی وجود دارد».
بررسی روش شناسی نظریة «کنش ارتباطی» هابرماس با رویکرد انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت یکی از عناصر اصلی مدرنیته به شمار میرود. هابرماس ازجمله متفکران حلقة انتقادی فرانکفورت است که درواقع، عقلانیت انتقادی را سوار بر عقلانیت ارتباطی میداند. راهکاری که او برای رهایی از تنگناهای مدرنیته ارائه میدهد، عقلانیت ارتباطی است. اما معیار رهایی و ارتباط آزاد او در عقلانیت ارتباطی بنابر محدودیت های معرفتی او نمیتواند چیزی جز فرهنگ عمومی یا عقل عرفی باشد؛ چراکه دست او از معیارهای عقل قدسی که بالاترین مراتب عقل است، خالی است و نمیتواند براساس عقل عملی معیارهای ارزشی و هنجاری براساس بالاترین ارزش ها و آرمان های انسانی ارائه دهد. در مکتب اسلام هم اگر ما نتوانیم بر پایة تعالیم وحی معیاری فراتر از عقل عرفی ارائه دهیم، ناچاریم همان معیارهای مورد نظر هابرماس را برای رهایی از این تنگناها بپذیریم. در این نوشتار ما با استفاده از مبانی معرفتی و هستیشناختی اسلام و براساس روش شناسی بنیادین، به نقد مبنایی نظریة کنش ارتباطی هابرماس میپردازیم و با نگاهی به مبانی نظریة او درصددیم ببینیم این نظریه در دیدگاه اسلام چه جایگاهی میتواند داشته باشد. به عبارتی دیگر، آیا از نظر اسلام معیارهایی که هابرماس در تفکر انتقادی خود از طریق کنش ارتباطی برای رهایی ارائه میدهد، پذیرفته اند یا نه.
استخراج چارچوبی چند جنبه ای به منظور ارزیابی موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمان(ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به منظور ارزیابی موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازٌ کلان موثر بر موفقیت سیستم عبارتند از رهایی، تحقق اهداف و رضایت کاربر. هنجارهای کلان خصلتی چند جنبه ای داشته و میزان تاثیرگذاری جنبه های مختلف در هر یک از آنها محاسبه شده است. مطابق با نتایج این تحقیق، موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمان زمانی حاصل می شود که هنجارهای کلان تحقق یافته باشند. تحقق هر یک از هنجارهای کلان مستلزم توجه به همه جنبه های تاثیرگذار می باشد.
«هنر» و «حقیقت» در نظریة زیباشناختی آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور ""آدورنو"" به نقش هایی که هنر می تواند در بسترهای مختلف زندگی انسان ایفا کند، متفاوت از جزم اندیشی هایی است که فرهنگ و فلسفة سنتی تاکنون آن را به مثابه کارکردهایی برای هنر در نظر گرفته است. به اعتقاد آدورنو، مهم ترین کارکرد و نقشی که هنر می تواند داشته باشد، کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» آن در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب است. از همین رو، باور او به نظریة انتقادیِ هنر دربارة جامعه و نقش هنر در تغییر آگاهی اجتماعی به آن چیزی باز می گردد که وی آن را «محتوای معطوف به حقیقت» هنر و اثر هنری می نامد. مهم ترین چالشی که آدورنو را برای این نقد و تفحص برمی انگیزد، پرسش از رابطه «هنر» و «حقیقت» و نیز نقش اجتماعی و کارکرد معرفتی ای است که هنر می تواند داشته باشد. در این مقاله، برخی از مهم ترین و اصلی ترین ایده ها و مفاهیم اندیشه ورزی آدورنو به منظور روشن تر شدن موضوع «محتوای معطوف به حقیقت هنر»، در کتاب نظریة زیباشناختی وی، مورد بحث قرار می گیرد.
رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم در نظریّة انتقادی تکنولوژی اندرو فینبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی انتقادی تکنولوژی، عنوانی است که اندرو فینبرگ، به حاصل تأملات خود در باب تکنولوژی اطلاق می کند. این عنوان، صریحاً بیانگر تعلق فینبرگ به اندیشه ی انتقادی برآمده از مکتب فرانکفورت است. در نظریه ی انتقادی تکنولوژی، تکنولوژی نه امری اهریمنی قلمداد می شود و نه توسعه ی آن به شکل فعلی مورد پذیرش قرار می گیرد. فینبرگ از سویی به خطرات فضای تکنولوژیک حاکم اشاره می کنند و از سوی دیگر، مطلق توسعه ی تکنولوژیک را خطرناک قلمداد نمی کند. در نظریه ی انتقادی تکنولوژی، تحلیل تکنولوژی ها در دو سطح کارکردی و تحقق خارجی صورت می گیرد و پیامدهای نامطلوب تکنولوژی مدرن در صورت فعلی آن، با توجه به چنین تحلیلی آشکار می گردد. فینبرگ به آشکار ساختن چنین پیامدهای نامطلوبی اکتفا نمی کند و رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم را بر پایه ی ارزش های دموکراتیک مورد توجه قرار می دهد. وی کوشش برای محقق ساختن شق دیگری از مدرنیته را که بر پایه ی محدوده ی وسیع تری از ارزش ها شکل می گیرد، راهکار رهایی، قلمداد می کند. در این مقاله، ابتدا عناصر اصلی نظریه ی انتقادی تکنولوژی شرح داده می شود. سپس به وجه رهایی بخش رهیافت فینبرگ برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم و محقق ساختن مدرنیته ی بدیل به عنوان آرمان وی پرداخته می شود و نهایتاً به پاره ای از مشکلات این رهیافت و ارتباط میان نظریه ی انتقادی تکنولوژی و سهم فرهنگ ملی در طراحی های تکنولوژیک اشاره می شود.
اسلام؛ دین رهایی بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو، به بحث اسلام و خشونت می پردازد. بحث اسلام و خشونت، بحث دیرینه ای است، امّا در پی تحوّلات یکی دو دهة أخیر در جهان، به ویژه جهان اسلام، رخ داده، توجّه جهانیان، خصوصاً غربی ها، بیشتر به این موضوع جلب شده است و بسیاری با استفاده از این وضعیّت، تعالیم اسلامی را مورد هجمه قرار می دهند. نوشتار حاضر، دیدگاه های موجود دربارة اسلام و خشونت و دلایل آنها را مطرح و بررسی، و در پایان، نویسنده دیدگاه برگزیدة خود را ارائه می کند. بر اساس این دیدگاه، اسلام نه صرفاً دین جنگ و خشونت است و نه صرفاً دین صلح و نرمش. بسته به شرایط، اسلام از هر یک از این دو وضعیّت برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند. هدف اسلام، رهایی بشر از اسارت های درونی و بیرونی برای رسیدن به کمال و خودشکوفایی است. کمال انسان در بندگی خداست. بندگی خداوند اوج آزادگی است. وقتی انسان به مقام بندگی می رسد، خود را از رذایل تخلیه و به کمالات تحلیه می کند. اسلام با زدودن موانع بیرونی و درونی و فراهم آوردن زمنیة بندگی خدا، در واقع، از یک سو، انسان را که فطرتاً به دنبال دینداری و عبودیّت است، از سرگردانی و حیرانی نجات می بخشد و او را به سمت و سوی یک قطب خاص رهنمون می گردد و از سوی دیگر، او را با وصل کردن به وجود بیکران الهی از هر گونه محدودیّتی می رهاند و قابلیّت های او را به فعلیّت می رساند.
مبانی نقد و بازاندیشی جامعه شناسی سیاسی در اندیشه ژاک رانسیر (امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا زاویه ای از معنای متحول امر اجتماعی و اندرکنش آن با امر سیاسی را در دهه های متاخر، با تبیین مبانی نقد و بازاندیشی ژاک رانسیر نسبت به جامعه شناسی سیاسی مورد واکاوی قرار بدهد. پرسش کانونی نوشتار این است که جامعه شناسی (سیاسی) در تفکر انتقادی رانسیر چگونه و بر مبنای چه نشانگان، مبانی، مقوله ها و مولفه هایی مفصل بندی شده و چگونه در پی تحلیل و بازنمایی امر واقع است؟ در پاسخ، این فرضیه مقدماتی مطرح می گردد که جامعه شناسی (سیاسی) در اندیشه رانسیر در سایه فهم خاص از مفهوم ضدجامعه شناسی، برپایه طرح و بازخوانی انگاره هایی مانند رهایی، دموکراسی، پولیس، سیاست، کهن سیاست، زیبایی شناسی سیاسی، سوژه سازی سیاسی، امر محسوس و... و در دیالکتیک و اندرکنش عموما سلبی با نظریه پردازانی همچون بوردیو، در راستای ساخت بندی و بازاندیشی امر اجتماعی مفصل بندی می شود. این فهم از جامعه شناسی سیاسی به دنبال گذار از معانی و خوانش های متعارف این علم (سنتی، مدرن و حتی پسامدرن) و دادن عمق فلسفی و کنش گرانه بیشتر به آن است. این سنت نوپدید، که به وسیله کسانی همچون رانسیر نمایندگی می شوند می کوشد معنای امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن را صورت بندی مجدد نماید.
پیوند هرمنوتیک انتقادی با مطالعات سازمان و مدیریت: تحلیلی بر مبانی فلسفی و اسلوب اجرای آن در سازمانها(مقاله علمی وزارت علوم)
هرمنوتیک انتقادی در علم فلسفه به طور اعم و در روش شناسی علوم انسانی به طور اخص ریشه دوانده است. این رویکرد از منظر روش شناسی، نوعی پژوهش کیفی قلمداد می شود و هدف آن، دستیابی به فهم درونی در بسترهای متنوع (از قبیل زبانی، زمانی، تجربی و...) است. یورگن هابرماس که از متقدمان مکتب فرانکفورت و نماینده این روش محسوب می شود، در سال 1981 یکی از بهترین آثار خود را به نام «نظریه کنش ارتباطی» منتشر و اشکال نمادین تعامل اجتماعی را به نظریه انتقادی فرانکفورت اضافه کرد. بدین نحو، هرمنوتیک انتقادی به دنبال نمایان ساختن «یک جواب واحد» نیست؛ بلکه در پی به تصویر کشیدن فهم پدیده های اجتماعی بوده که از طریق گفتمان حاصل می شوند. گفتمان، به عنوان ابزار کسب داده در هرمنوتیک انتقادی به کار می رود و به زعم هابرماس شرط اساسی گفتمان، فراهم ساختن فضایی خالی از هرگونه قدرت است. در این نوع پژوهش کیفی، پژوهشگر با انجام گفتمان های انفرادی و عمیق با افراد و رونویسی این گفتمان ها، پدیده را به متن تبدیل می کند. این متون داده های پژوهش را شکل می دهند. در ادامه، پژوهشگر به تفسیر شکلِ متنیِ پدیده ها (موضوعات) می پردازد و نتایج حاصل را در تعداد محدودی تم نمایان می سازد که هر یک از این تم ها در طبقات محدودی قرار می گیرند. از آنجایی که مهم ترین مزیت هرمنوتیک انتقادی، در بسط و توسعه رویکردهای تفسیری موجود به سمت مطالعه مدیریت است، مقاله حاضر بر آن است تا این رویکرد را به منزله روش پژوهش کیفی در مطالعات سازمان و مدیریت مورد بررسی و کنکاش قرار داده و فرایند و عناصر اساسی آن را باز نمایاند.
بررسی و نقد کتاب فلسفه سیاسی تکنولوژی اطلاعات:رهایی یا انقیاد
منبع:
مجموعه مقالات اولین همایش ملی نقد متون و کتب علوم انسانی ۳۰ آذر ۱۳۹۶ جلد اول «تجارب حرفه ای نقد»
محور اصلی مقاله حاضر نقد و بررسی کتاب رهایی یا انقیاد؛ فلسفه سیاسی تکنولوژی اطلاعات در قرن بیستم است که از سوی انتشارات تیسا منتشر شده است. در مقاله حاضر تلاش شدهاست ضمن معرفی اثر یاد شده، نقد و ارزیابی شکلی و محتوایی آن در دستور کار نویسنده قرار گیرد. جستار حاضر به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر است: دغدغه و کانون تمرکز نویسنده اثر چیست؟ مدعای اصلی مطرح شده در آن بر چه مبنایی استوار است؟ هدف این اثر و جایگاه آن در منابع موجود این حوزه به چه صورتی است؟ این سؤآلات از مهمترین موضوعاتی هستند که نویسنده مقاله در تلاش است تا بهآنها بپردازد. مدعای نویسنده این است که اثر مذکور به مسئله بسیار مهم و قابل تأملی پرداخته است، زیرا نقش و جایگاه تکنولوژی در زندگی سیاسی و اجتماعی انسان معاصر موضوعی است که به جهت روزآمدی و کاربرد مستمر آن در زندگی روزمرّه باید مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار گیرد. با وجود اهمیت طرح چنین مسئلهای در اثر مورد مطالعه، به نظر میرسد که نویسنده به دلیل خلط بیش از حد مباحث تئوریک در حوزههای مفهومی مختلف نتوانسته است تبیین دقیقی از رابطه سیاست و تکنولوژی اطلاعات ارائه نماید.
تحلیل مبانی و کارکردهای مفهوم «رهایی» و «موعودگرایی» در الهیات عمل گرای یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار درصدد به پرسش گرفتن مبانی و اندرکنش سطوح فکری و اجتماعی الهیات یهود است. بر پایه فرضیه پژوهش، الهیات و عرفان یهود را نمی توان جدای از ارتباط آن با بعد سیاسی - اجتماعی اش تحلیل کرد. بر این اساس، در کنار باور یهود به اینکه قوم برگزیده خدا است، آنان معتقدند رنج های تاریخی فراوانی (آوارگی، تبعید، کشتار، بردگی و...) گریبان گیر قومشان بوده است. شاید از همین رو است که برخلاف سایر ادیان توحیدی که بر مفهوم رستگاری تمرکز دارند، ادبیات الهیاتی عرفانی یهود، از رهایی و نجات سخن می گوید. این رهایی مبتنی بر دو بُعد فردی و جمعی است. بُعد جمعی که الهیات یهود را به زندگی اجتماعی پیوند می دهد، با موعودگرایی عمل گرایانه در هم آمیخته است. این امر نه تنها بر انتظارِ ظهور ماشیح استوار است، که بیش از آن دربردارنده لزوم اقدام عملی برای تحقق ظهور و رهایی نهایی است. چارچوب نظری پژوهش استوار بر نظریه تحلیل گفتمان (انتقادی) به ویژه خوانشی است که نورمن فرکلاف از آن به دست می دهد.
اسارت و رهایی به روایت سانکهیه و نخجیران مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات و مضامین مکرر در مجموعه متون عرفانی جهانی، تبیین راه و راه های رهایی انسان از ماده و تبیین دلایل و عوامل هبوط و اسارت انسان در جهان زیرین است. این موضوع، مورد توجه مکتب سانکهیه در سنت دینی، عرفانی هندوئیسم بوده و در متون مختلف این مکتب بازتاب یافته است، البته این امر، اندیشه مشترک همه مکاتب هند است. این موضوع، در آثار مولوی نیز مطرح و او نیز اسارت و رهایی انسان را به عنوان مهم ترین تم های اصلی خود قرار داده است. میان این دو نگرش، تقارب های قابل توجهی وجود دارد؛ زیرا در سانکهیه برای رهایی انسان، بیشتر بر کوشش های انسان تأکید می شود. درحالی که در اندیشه مولوی، خدا جایگاه ویژه ای در رهایی دارد. در باب تشابه های آن دو باید گفت: در هر دو اسارت انسان امری جهانی و انسان شناختی است؛ زیرا سرشت انسان و جهان زیست او قرین غفلت اند. همین امر موجب اسارت او می شود. راهزنی گونة پرکریتی و معرفت خیالی، دچار شدن به جهل و پیروی از هوا و هوس، به عنوان عوامل عینی این اسارت و ریاضت، برای کسب معرفت از راه های رهایی در سانکهیه اند. سلوک برای رهایی در هر دو مطرح است، اما در مثنوی با کلی نگری و در سانکهیه، با برنامه معین مانند یوگا مواجه هستیم.
بُعد تجسمی عصیان و رهایی زبان با تأکید بر شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردِ» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواست رهایی در سه دفتر اول شعریِ، «اسیر»، «دیوار» و «عصیانِ» فروغ فرخزاد به صورت عصیان در برابر معشوق و ارزش های جامعۀ مرد سالار است. فروغ فرخزاد در دفتر «تولدی دیگر»، تسلط مرد سالاری بر جامعۀ گذشته و شروع به انتقاد صریح و در عین حال شاعرانه از تمام ارزش های مسلط بر جامعه را نقد می کند. شاعر در بیشتر شعرهایش، میل دارد از تمام آنچه خود به آن می تازد رها شود و همواره مانعی بر سر راه این رهایی می بیند. این مانع می تواند مرد، قانون، جامعه، یا انسان باشد؛ اما در دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ، بیشتر از انسان مدرن انتقاد می کند. در این واپسین دفتر، شاعر مضمون های عصیان و رهایی را به صورت انتزاعی و در برخی موارد چند بعدی به تصویر می کشد. به ویژه در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» که عنوان مجموعه نیز هست، شاعر با روش های گوناگون میل خود را به عصیان و پس از آن رهایی بیان می کند. در این مقاله ما سعی می کنیم با روش نشانه معنا شناسی به تحلیل و واکاوی بُعد تجسمی شعر فروغ در بازنمایی مفهوم عصیان و رهایی بپردازیم. هدف از ارائۀ این مقاله آن است که نشان دهیم بُعد تجسمی یکی از ساختارهای اصلی معنا ساز متن است. فرض ما بر این است، بُعد تجسمی در شعر فروغ در خدمت پرداختِ مفهوم عصیان و رهایی قرار گرفته است و گاهی دریافت این دو مفهوم برای خواننده دشوار می شود.
رهایی" و فراروی از دیالکتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
221 - 237
حوزه های تخصصی:
سخن از رهایی به مثابه بخش مهمی از بحث تحول اجتماعی، جایگاه ویژه ای در تفکر سیاسی جدید دارد. پیوند این بحث با فلسفه تاریخ در دو سده اخیر، که فصل بزرگی از آن به خط فکری آغازشده از هگل بازمی گردد، موجب شده است که سخن از رهایی با محورهای اصلی این سنت فکری ارتباط تنگاتنگی بیابد. "دیالکتیک" با وجوه هستی شناختی، شناخت شناسانه و روش شناختی اش محور اصلی پیوند یادشده است. در این مقاله ضمن بررسی نسبت دیالکتیک با بحث رهایی و دشواری هایی که از این نسبت متوجه نظریه های معطوف به رهایی شده، ضرورت نقد و فراروی از دیالکتیک در دستیابی به نظریه های راهگشاتر به بحث نهاده شده است.
تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی بر اساس نظریه انتقادی روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد واکاوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران جنگ تحمیلی است. یکی از نظریه هایی که در تلاش است تا چگونگی کارکرد نظام بین الملل و هنجارهای حاکم بر آن و چگونگی تغییر نظم موجود و رسیدن به نظم مطلوب را توضیح دهد، نظریه انتقادی روابط بین الملل است. به نظر می رسد با توجه به رویکرد تجدیدطلبانه و استکبارستیزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نظریه انتقادی روابط بین الملل قادر به تبیین سیاست خارجی در این سالها باشد. با توجه به همسویی اصول و مفاهیم سیاست خارجی در دوران جنگ تحمیلی ایران و نظریه انتقادی روابط بین الملل، این مقاله نشاندهنده ماهیت انتقادی سیاست خارجی ایران در این دوران است. در واقع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سالهای جنگ تحمیلی امکان تحلیل با نظریه انتقادی روابط بین الملل را دارد.
علامه جعفری و معیار آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۴
147 - 162
حوزه های تخصصی:
علامه محمدتقی جعفری (رضوان الله تعالی علیه) از جمله عالمان زمان شناس است که در کشاکش مناقشات نیروهای مذهبی و غیرمذهبی درباره بافت آزادی در بین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی به تأملات فلسفی مهمی پرداخته است. مهم ترین پرسشی که او دراین باره دارد، آن است که آزادی از منظر ادله عقلی و درون نصی در برابر آنچه در غرب به آزادی مثبت و منفی بیان می شود، چیست و بر چه قلمروهایی دلالت دارد؟ او با تفاوت نهادن میان سه مفهوم «رهایی»، «آزادی» و «اختیار» تلاش می کند آزادی را «اختیار شایسته» تعریف نماید و فضاهای چنین تعریفی را در چند قلمرو آزادی عقیده، آزادی بیان تبیین نماید. علاوه بر این او کوشیده است محدودیت های نظری و عملی این آزادی را بررسی و راهی به سوی تحقق آن در جامعه دینی فراهم آورد. در پایان این مقاله مؤلف می کوشد امکانات و مشکلات رویکرد علامه جعفری به آزادی گفته شده را بررسی کند تا شاید برای اکنون ما به کار آید.
تحلیل جنبش های اجتماعی نوین بر اساس مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی نوین یکی از مهمترین پدیده هایی هستند که در شاخه های مختلف علوم اجتماعی و انسانی در مورد آنها مطالعه و پژوهش صورت می گیرد. انتقاد از نظم اقتصادی موجود و مسائل هویتی مدرنیته از مهمترین وجوه شباهتی هستند که بسیاری از جنبش های نوین را به هم پیوند می دهند. آنها مبین پیوند عمیق بین اقتصاد و فرهنگ هستند. از این زاویه، جنبش های مذکور پیوند عمیقی با تئوری انتقادی پیدا می کنند. مقاله حاضر به تحلیل ریشه و نقش جنبش های اجتماعی نوین بر پایه مکتب فرانکفورت می پردازد. مقاله استدلال می کند که از نگاه این مکتب، جنبش های اجتماعی نوین محصول تداوم روابط سلطه در مدرنیته و بالاخص سرمایه داری متأخر بوده و رسالت اصلی اش رفع سازوکارهای سلطه و سرکوب است. پژوهش حاضر به روش نقد و ارزیابی نظری تنظیم شده، به این معنی که از یک چشم انداز فکری خاص به تحلیل یک پدیده اجتماعی می پردازد.
بررسی تطبیقی فنای فی الله در عرفان اسلامی و مکشه در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای ابن عربی و شَنکَره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، «فنای فی الله» مقصد نهایی است و در مکتب ادویته ودانته «مُکشه». با توجه به شباهت های میان عرفان اسلامی و مکتب مذکور، مقایسه این دو آموزه می تواند به درک عمیق تر «فنای فی الله» کمک کند. پرسش این است: چه وجوه اشتراک و تفاوتی میان مقام «فنای فی الله» در عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مقام «مُکشه» در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای شَنکَره می توان یافت؟ برای پاسخ، در مرحله جمع آوری اطلاعات، روش توصیفی، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، روش تحلیلی مقایسه ای به کار رفته است. بر اساس یافته های تحقیق، وحدت گرایی، معرفت محوری، و نقش ابزاری عمل، وجوه شباهت این دو آموزه است و تفاوت های آن دو عبارت است از: وجودی معرفتی بودن فنا به رغم شهودی بودن مُکشه؛ مبدأ بودن حرکت حبی برای فنا به رغم مبدأ بودن سَمساره برای مُکشه؛ نقش انسان کامل در فنا به رغم عدم توجه به انسان کامل در مُکشه؛ تأکید بر وجه خاص در آموزه فنا به رغم عدم توجه به آن در مُکشه؛ توجه به مرحله بقای بعد الفنا در آموزه فنا و عدم توجه به آن در مُکشه.
منشاء رنج و راه رهایی از دیدگاه بودا و ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
79 - 99
حوزه های تخصصی:
رنج دریافتی درونی - عاطفی (در مقابل درونی - معرفتی / ارادی و جسمانی) است که همه ابنای بشر به نوعی با آن آشنا هستند و آن را در زیست درونی خود تجربه می کنند. ازاین جهت، رهایی از آن یکی از مهم ترین مسائلی است که هر انسانی به آن نظر دارد. ابوسعید ابوالخیر به عنوانِ عارف مسلمان و بودا در کسوت بنیان گذار یک سنت دینی - معرفتی، در باب علت رنج و راه رهایی از این وضعیت نامطلوب سخنانی گفته اند. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، درصدد تبیین نگاه این دو متفکر برآمده است. به نظر می رسد که در مقایسه بین این آرا، هم بودا و هم ابوسعید، به نحوی مسئله رنج را با «ناآگاهی»، «خود» و «خواست» پیوند داده اند و «معرفت» و «اخلاق» را راهی برای رهایی از آن معرفی کرده اند. البته تفاوت های مهمی در تحلیل همین دو نکته به چشم می خورد که ناظر به فهم متفاوت آن ها از هستی، انسان و غایت اوست.