مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
رهایی
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
35 - 68
حوزه های تخصصی:
سلطه و رهایی از مفاهیم اصلی در فلسفه و علوم اجتماعی است. در حکمت اسلامی نیز این مسائل نیاز به تبیین و تحلیل دارند. مسئله این مقاله تبیین سلطه و رهایی در حکمت اسلامی با تقریر و تبیین آیت الله جوادی آملی است. نوشتار حاضر با روش دیالکتیکی همراه با نقدِدرون ماندگار به تبیین مسئله فوق می پردازد. مراد از سلطه، سلطه ناشی از عقلانیت ابزاری است که هرچند ابتدا در دنیای مدرن با نشانه های چون ازخودبیگانگی و شیءوارگی نمایان شد، اما اینک سراسر جوامع انسانی را درنوردیده و معضلی برای کل انسانیت به شمار می آید. بر مبنای حکمت اسلامی باید ریشه های سلطه و رهایی را در دیالکتیک طبیعت و فطرت جستجو کرد. راهکارهای برون رفت از سلطه را نیز در تعامل عقل و نقل در بعد معرفت شناختی و برساخت اجتماعیِ واقعیت بر مبنای تعامل و تعادل فطرت و طبیعت؛ و تعامل عقل و نقل پی گیری کرد. از این منظر سلطه اجتماعیِ ناشی از ساختارهای اجتماعیِ مبتنی بر طبیعت، توحش گرا است و رهایی در صورتی تحقق می یابد که ساختارهای اجتماعی ذیل تعادل فطرت و طبیعت مورد نقددرون ماندگار بر مبنای خواسته های فطری قرار گیرند.
ماهیت رهایی یا «مکشه» در مکتب فلسفی ودانته
یکی از موضوعات مهم در تفکر هندی، مسئله ی چرخه ی تولدهای پی در پی است که انسان را دچار رنج می کند. به منظور رهایی از این شرایط ناگوار، متفکران بسیاری در مکاتب مختلف فلسفه ی هند، دیدگاه هایی را ابراز کرده اند. اهمیت این نظریات فلسفی تا آن حد بالا بوده است که در دیگر ادیان، مذاهب و مکاتب فکری تاثیر فراوانی نهاده اند. در میان این دیدگاه ها، اندیشه ی مکتب ودانته به عنوان یکی از مهمترین و مشهورترین مکاتب فلسفی هندویی، مورد توجه متفکران و پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است و حتی عموم مردم اقبال بیشتری نسبت به این مکتب داشته اند. آموزگاران این تفکر، تعالیم خود در مورد رهایی را از منابع معتبر هندوئیسم استخراج کرده اند. در این تحقیق، ابتدا به معرفی مکتب ودانته و مهمترین متفکران آن پرداخته و سپس موضوع رهایی مورد بررسی قرار می گیرد.
تبیین نظریه اشارات نسبی در رمان سرزمین خوشحالی اثر رابرت الن جیمیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
460 - 479
حوزه های تخصصی:
جریان ادبیات معاصر کمابیش از وصف اضطراب و تشویش در زندگی امروزی به سوی شناخت دوباره و رویارویی با آن در حرکت است. نوشتار حاضر نشان می دهد که جیمیسون در کولاژ داستانی سرزمین خوشحالی چنین هدفی را منظور کرده؛ لذا اختلاط سبکی و بی نظمی روایی رمان وی صرفاً انعکاسی آشنا از ناآرامی های فردی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی نیست، بلکه همزمان ترسیم الگویی برای زیستن علیرغم «فقدان» حاصل از این کشمکش ها است. روایت رمان که با تنیدن مسائل دنیوی و معنوی و همچنین شخصی و همگانی در قالب های نوشتاری متعدد شکل گرفته، سرانجام با دعوت دیگران به کنکاش خلاقانه در هزارتوی داستان ها معنا پیدا می کند. اینکه در سرزمین خوشحالی مشخصه های ادبی همراه با درگیری های فردی و اجتماعی مطرح می گردد، اما پیش از ترسیم مضمون واگذار می شوند، نظریه «اشارات نسبی» فلیکس گتاری را القا می کند. بنابراین، تحلیل روایات رمان نشان می دهد جیمیسون مواجهه با «فقدان» را در «کثرت» قصه های ناتمام و همچنین تجلی «رهایی» را در نگاشتن، تشریح و جمع آوری آنها ممکن می پندارد.
مصرف موسیقی رپ به مثابه خرده فرهنگ معارض (مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف موسیقی رپ در میان نوجوانان و جوانان پدیده رایجی است؛ بخش قابل توجهی از اوقات فراغت آن ها را به خود اختصاص داده و جزء اصلیِ برسازنده سبک زندگیِ خرده فرهنگی آن ها است. پژوهش حاضر می کوشد شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی این پدیده را در میان دانش آموزان دبیرستان شهر همدان به شیوه ای کیفی مطالعه کند. نمونه ها به شیوه ای هدفمند انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل مضمونی داده های حاصل از مصاحبه ها بیانگر آن است که شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی موسیقی رپ در میان دانش آموزان دبیرستان را می توان ذیل شش مضمون محوری دسته بندی کرد: ابراز عواطف و هیجان زدگی، برقراری ارتباط، بازنمایی خود، تفنن و سرگرمی، محدودیت گریزی و رؤیاپردازی، و پس زدن دیگریِ بزرگ. سه مضمون اول دلالت بر آن دارند که دانش آموزان این ژانر موسیقایی را در خدمت دستیابی به نوعی رهایی ایجابی مصرف می-کنند و می کوشند به میانجی مصرف این موسیقی معناها و امکان هایی در زندگی شخصی و عمومی خود بیافرینند. اما سه مضمون دوم ناظر به نوعی رهایی سلبی هستند، یعنی رهایی از قیود، الزام ها و موانعی که فضاهای نمادین موجود بر حیات روزمره دانش-آموزان تحمیل می کند. مصرف موسیقی در این جا دستمایه ای ست برای گریز و مقاومت و طفره روی. می توان گفت که مصرف موسیقی رپ در میان دانش آموزان فعالیت روزمره ای است که از ناهمگونی و شکاف بین جهان رویایی و جهان واقعی زندگی آن ها تغذیه می کند.
سوبژکتیویته زن و رهایی در اندیشه ژولیا کریستوا: ایده ای برای مشارکت امر نشانه ای خلاق در عرصه عمومی نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
187 - 206
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سیاسی متأخر، راه حل های متعددی برای رهایی سوژه زنانه از سرکوب و نابرابری ارائه شده است. برای مثال، فمنیست های پساساختارگرای فوکویی از امتناع دائمی زنان، فمنیست های پسامدرن بودریاری از حادسازی امر واقع مردانه، فمنیست های شالوده شکن پسااستعماری همانند اسپیواک از واکاوی دوگانه های حاکم بر عقل محوری (لوگوس سنتریسم) مردانه استعماری، فمنیست های پسامارکسیستی همانند سیلویا والبای از الحاق زنان به انقلاب سیاسی علیه سرمایه داری، فمنیست های لیبرال متأخر همانند سوزان مولر اوکین از حقوق جهان شمول و... دفاع می کنند. در این میان، به نظر می رسد ژولیا کریستوا متفکری که در مرز میان مدرنیسم و پسامدرنیسم در حرکت است راه حلی متفاوت برای مسئله سوبژکتیویته زن ارائه می کند که بنا بر فرض نگارندگان مقاله، می تواند حاوی پیشنهادهای سازنده ای برای جامعه ما در عصر حاضر باشد. بر این اساس، مقاله حاضر دو پرسش اصلی را طرح می کند: 1. راه حل کریستوا برای رهایی سوژه زنانه از سرکوب و نابرابری چیست؟ 2. این راه حل حاوی چه نتایج عملی و نظری برای جامعه ما در عصر حاضر است؟ به نظر می رسد ایده نبوغ زنانه راه حل خاص کریستوا برای رهایی سوبژکتیویته زن است که براساس آن زنان که بیش از مردان حاوی امر نشانه ای اند می توانند در امر نمادین مردانه مشارکت کنند و آن را به تعادل برسانند. همچنین، به نظر می رسد مهم ترین نتایج این نظریه برای جامعه ما نیز بدین قرار است: 1. به جای تغییرات رادیکال یا مقاومت منفی می توان از ایده مشارکت خلاقانه سوژه های نشانه ای زنانه در بافتار زبانی فرهنگی جامعه بهره برد؛ 2. مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ایرانی مستلزم نادیده انگاشتن نهاد خانواده، نقش مادری، و ارزش های زنانه نیست. مقاله حاضر از چارچوب نظری منطق درونی برای بازخوانی کلیت اندیشه کریستوا بهره می برد. روش مقاله هم هرمنوتیک زمینه محور است.
پی جویی و روشنگری اندیشه رهایی در سخنان پیران خراسان
حوزه های تخصصی:
خاستگاه نخستین اندیشه های عرفانی و نخستین مشایخ تصوف در ایران، سرزمین خراسان بزرگ بوده و اندیشه رهایی که لب تصوف و عرفان، و انگیزه و آماج بزرگ رهروان می باشد، در سخنان صوفیه و پیران خراسان بازتاب های گسترده ای داشته است. در پژوهش حاضر، تاریخ اندیشه رهایی در تصوف خراسان و سیر تطور اندیشه رهایی در سخنان و آموزه های پیران قدیم خراسان و قومس با روش واکاوی-سنجشی؛ که بر پایه بررسی سیر تاریخی و بهره گیری از متون دست یکم می باشد، واکاوی شده است. اندیشه رهایی از دنیا در نخستین تجارب زاهدانه خراسان و قدمای معنویت خراسان تا زمان مولانا دیده می شود و همواره یک اصل مسلم در نزد تمام ایشان بوده است. اما اندیشه رهایی از خود و مرگ در زندگی با واژگانی همچون نیستی، فنا و بقا، خلاص، خودی و بیخودی، مرگ و تولد دوباره، و نواهای جذبه آمیزی همچون سبحانی و اناالحق همپوشی دارد. سیر تاریخی و گشت و گذر معنوی اندیشه رهایی در عرفان خراسان از رهایش و آزادی مبتنی بر زهد، عبادت و ریاضت آغاز می گردد و در رهگذر تطور و گسترش خود به رهایی عاشقانه (راه عشق) و فنای عاشق در معشوق می رسد.
معناشناسی آزادی در مکتب فرانکفورت و نقد آن از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
349 - 372
حوزه های تخصصی:
مفهوم آزادی از جمله مباحث بسیار مهم و مطرح در بحث آزادی است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ابتدا دو مؤلفه اصلی آزادی(مفهوم آزادی، راهکارهای دستیابی به آزادی) را در مکتب انتقادی فرانکفورت که یک تفکر قرن بیستمی است بررسی کرده و پس از واکاوی مفهوم و مبنای آزادی در قرآن کریم، آزادی مد نظر مکتب فرانکفورت را مورد نقد قرار می دهیم. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که مفهوم آزادی در مکتب فرانکفورت مفهومی اخلاقی و به معنای آزادی از مناسبات نظام اقتصادی سرمایه داری است و تمرکز صرف بر آزادی اجتماعی و رهایی از هرگونه قیود بیرونی دارد. در حالی که در اسلام محور مسائل اخلاقی، خود را فراموش کردن و رهایی از خود می باشد؛ قرآن کریم موانع آزادی را انسان های دیگر و امیال و هواهای نفسانی انسان مطرح کرده و آزادی را در دو بُعد آزادی درونی(معنوی) و آزادی بیرونی(اجتماعی) مطرح می کند. مهم ترین نقد وارد بر مفهوم آزادی در فرانکفورت عدم تأکید بر آزادی معنوی و آزادی درونی در کنار آزادی اجتماعی جهت دستیابی به کمال و حفاظت از حقوق جامعه و پایمال نشدن آن حقوق می باشد.
ژیل دلوز و روایت رهایی سوژه بر اساسِ کتاب منطق احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
623 - 638
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز در کتاب «منطق احساس» که شرحی بر نقاشی های فرانسیس بیکن است به صراحت و مکرر از نقد روایت می گوید؛ اما حقیقت این است که او نه روایت به طور کلی که روایت فیگوراتیو و بازنمایانه را رد می کند و از نحوه روایتی بدیل در نقاشی های بیکن سخن می گوید. موضوع این مقاله آشکار کردن این شیوه بدیل روایت نه در کار بیکن که در کار خود دلوز در این کتاب است. به زعم نگارنده دلوز در «منطق احساس» شیوه روایت بسیار جالب توجهی دارد، او در این کتاب یک کارگردان تئاتر است. او با زدودن همه عناصر روایت فیگوراتیو و بازنمایانه به دو عنصر می رسد: صحنه و فیگور، صحنه خالی و فیگور منزوی و میخکوب در صحنه. ما در کل روایت مان از «منطق احساس» تنها به این دو عنصر پایبند می مانیم و درصدد آشکار کردن نسبت های تغییریابنده میان این دو عنصریم که همچون موتور محرک روایت مان عمل می کند. اگر این دو، عناصر اصلی این روایت باشند موضوع روایت از این قرار است: رهایی فیگور منجمد در صحنه ؛ اما این آزادی بی واسطه رخ نمی دهد و شامل پنج مرحله یا پرده است: یک) انزوا و گیرافتادگی فیگور. دو) کژسانی فیگور. سه) متلاشی شدن فیگور. چهار) ناپدید شدن فیگور. پنج) تولد فیگور رهایی یافته به منزله یک بندباز، به بیان دیگر ورزشکارانگی در اتاق خواب. این پنج مرحله پنج پرده روایت اجرای تئاتری اند که در نهایتِ آن رهاییِ فیگورِ در بند محقق می شود.
بررسی تطبیقی مبانی فرا نظری، ایده ها و راهبردهای ضدسلطه در اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
119 - 154
حوزه های تخصصی:
اندیشه انقلاب اسلامی، با طرح مفاهیمی چون مقاومت در عرصه منطقه ای و بسط آن در حوزه نظری روابط بین الملل، در نقد استکبار و نظام سلطه، پیامی مبتنی بر تغییر ساختارهای بین الملل ظالمانه موجود و تبیین نظم مطلوب ارائه می دهد. از سوی دیگر در مناظره چهارم دانش روابط بین الملل، رویکردهای متعددی وجود دارند که با تأکید بر تغییر مناسبات بین المللی و در برابر وضع موجود جهتی انتقادی به خود می گیرند. در این میان می توان به «مکتب انتقادی فرانکفورت» با طرح مباحث صنعت فرهنگ، هژمونی، رهایی و ... اشاره کرد. با توجه به ضرورت توسعه دانش نظری، هدف این پژوهش «بررسی تطبیقی ایده ها و راهبردهای ضدسلطه در اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت» بوده است. بر این اساس پرسش اصلی این گونه طرح شده است که «نقاط اشتراک و افتراق اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی فرانکفورت در طرح ایده ها و راهبردهای ضدسلطه کدم اند؟»پژوهش حاضر به شیوه توصیفی‑ تحلیلی با تکیه بر اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته و با استفاده از رویکرد مقایسه ای برای بررسی تطبیقی مؤلفه های استخراجی از دو نظریه پیش گفته، این فرضیه ارائه شده است: «اندیشه انقلاب اسلامی در مشروعیت زدایی از سلطه و ترسیم افق عادلانه و اخلاقی در سطح بین الملل، واجد رویکردهای مشابه با نظریه انتقادی است؛ اما با تفاوت در مبانی فرا نظری و ماهیت نظریه پردازی، این اندیشه با راهبرد نفی ظلم و تحقق نظام صلح عادلانه بین المللی وارد کنش عملیاتی چندسطحی، دعوت اخلاقی، استحکام درونی، موازنه چندجانبه گرا، مقاومت و بازدارندگی علیه نظام با بازیگرانی متکثر و ابزارهای متفاوت می شود. همچنین به واسطه نگرش تمدنی در انقلاب اسلامی نظم مطلوب مبتنی بر جامعه سازی الهی، تفاوت های جدی با نظام اخلاقی بین المللی در نظریه انتقادی دارد.»