مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دلالت
حوزه های تخصصی:
"در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، دلالت های لیبرالیسم آموزشی در مبانی، اهداف، محتوی وروشهای تعلیم وتربیت بررسی شده است. عمده ترین یافته ها عبارت هستند از:
دلالت های لیبرالیسم آموزشی در مبانی تعلیم و تربیت چیست؟
1- مبانی تعلیم وتربیت لیبرال؛ مبنای ارزشمندی فی نفسه کسب دانش، مبنای تعلیم وتربیت عمومی، مبنای پرورش فرد آزاد، مبنای اهمیت دانش برای ذهن، مبنای ارتباط بین دانش و واقعیت، مبنای عقلانیت، مبنای تساوی حیثیت و حرمت را شامل است.
دلالت های لیبرالیسم آموزشی در اهداف تعلیم و تربیت چیست؟
2- اهداف تعلیم وتربیت لیبرال ؛ آشنایی با ارزشها وایجاد فضایل در انسان، فراگیری دانش به خاطر خود آن، پرورش تفکرانتقادی، تربیت انسان شریف، زندگی خوب، ژرف نگری وقانع نبودن به ظواهر امور، پرورش عقل، ایجاد فضیلت درانسان، پرورش تمام ابعادوجودی انسان، تربیت انسان فرهیخته، پرورش شهروندان اجتماعی، ایجادحس نوآوری وخلاقیت در افراد، تربیت انسان سعادتمند، پرورش حس تاریخی را شامل است.
دلالت های لیبرالیسم آموزشی درمحتوی تعلیم وتربیت چیست؟
3- محتوی تعلیم وتربیت لیبرال؛ آموختن چیزهایی که در زندگی به کار آید، آموزش چیزهایی که نهاد انسان ها رانیک بار آورد، آموزش آنچه که باعث افزایش دانش شود، اشکال دانش، صور متفاوت دانش و دروسی مانند شعر، ادبیات، تاریخ وبه طور کلی علوم انسانی یاری کننده تقویت نیروی نقد وبصیرت انسان را شامل است.
دلالت های لیبرالیسم آموزشی در روش های تعلیم وتربیت چیست؟
4- روش های تعلیم تربیت لیبرال: روش دیالکتیک، روش استقرائی، روش های آموزشی متکی بر تجربه های دست اول، سخنرانی کردن، روش برهانی، روش حفظ وتکرار، روش پرسش وپاسخ را شامل است.
"
بیرون شدِ ابن سینا از شکگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۱۱ و ۱۲
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پاسخ اصلی ابن سینا در برابر شکگرایی بررسی میشود. او با توسل به اصل عدم تناقض، یعنی بدیهیترین بدیهیات، میکوشد شکاک را بر سر این دوراهی قرار دهد: یا سکوت و اعراض، یا اعتراف به چیزی معین؛ که در هر دو صورت باید از شکگرایی دست بردارد. بهنظر ابن سینا بهترین راه خروج از شکگرایی همین توجه به نحوة حاکمیت اصل عدم تناقض بر همة اظهارات و بر همة واقعیت است.
بررسی انتقادی رابطة اصول فقه اسلامی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه کلیات رابطه علم اصول با علوم دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
هرمنوتیک دانشی است نوپا و برخاسته از غرب که رسالت کلی آن راهگشایی جهت درک و فهم متونی است که بر حسب طبیعت موضوع خود تفسیر پذیر هستند و چنانچه افق فکری گوینده و مخاطب نیز در آنها متفاوت باشد راهیابی به محتوای آنها و بویژه درک مقصود گوینده آنها مشکلتر است. هرمنوتیک در شرق اسلامی با نیازهای مربوط به تفسیر قرآن و فهم متون روائی به طور عام و در قلمروی محدودتر با مباحث متداول در بخش الفاظ از اصول فقه، از این جهت که در صدد فهم ادله نقلی احکام است و قواعدی لفظی را برای آن منظور می کند ارتباط می یابد. این ارتباط بتدریج زمینه هایی جهت بحث تطبیقی میان هرمنوتیک و اصول فقه اسلامی پدید آورده و آثاری نیز در این زمینه منتشر شده است. نوشته حاضر در صدد است ارتباط میان این دو دانش غربی و شرقی را مورد بررسی قرار دهد و فرضیه ای که پیش روی دارد این است که مباحث سنتی اصول فقه اسلامی با اندیشه هرمنوتیکی همگام ندارد، گو اینکه تجدید نظر در هر سنتی بر حسب نیازهایی که پیش می آید و زمینه هایی که فراهم می شود میسر و گاهی ناگزیر است.
مساله معدومات، وجود ذهنی و وقضیه حقیقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسانها، به طور طبیعی، دارای استعدادی هستند که به وسیلة آن می توانند در مورد اشخاص یا اشیاء جزئی موجود حکم صادر کرده یا تصدیقی انجام بدهند. آنان در موقعیتهای گوناگون و به دلایل مختلف، احکام و تصدیقات خود را در قالب الفاظ مرکب، نظیر جمله های حملیه، تعبیر می کنند، مثلاً: «حافظ شاعر است» و «شما در حال خواندن هستید» در مواقعی نیز، انسانها، به احکام و تصدیقاتی دربارة معدومات نائل می شوند؛ که آنها را نیز در قالب جمله های حملیه موجبه تعبیر می کنند، مانند «مربع مستدیر مستدیر است» و « کوه طلایی مرتفع است » مسأله اینجاست که چگونه می توان در مورد موضوعاتی که معدوم است حکمی صادر کرد؟ اعتقاد مشهور فیلسوفان مسلمان بر این است که به دلیل وجود ذهنی معدومات و حصول ماهیت آنها در ذهن است که می توان آنها را موضوع احکام ایجابی قرار داده و توسط جملات حمیله از آنها تعبیر نمود. در این گفتار تلاش می کنیم نشان دهیم که تقریر مشهور از دلیل معدومات نه تنها از ارائة راه حلی برای «مسأله معدومات» ناتوان است، بلکه از توجیه و تبیین «نظریه وجود ذهنی» نیز عاجز است.
امکان حصول قطع در تفسیر و جایگاه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکان حصول قطع در تفسیر از سوی برخی اندیشمندان مورد انکار قرار گرفته است این مساله در زمان گذشته از سوی کسانی که حجیت ظواهر قرآن را انکار می کرده اند و تفسیر قران را تنها در حیطه اختیارات معصومان می دانسته اند وامروزه از سوی کسانی که به نسبی بودن شناخت متون و تبعیت آن از فضای ذهنی مخاطب معتقدند مورد بحث واقع شده است این مقاله بر آن است تا نشان دهد نصوص قرآن کریم چه تنصیص به کمک قرائن پیوسته لفظی و حالی و چه به کمک قرآن منفصله که شامل سایر آیات قرآن روایات معتبر و سنت مقطوعه و اله عقلی قطعی می شود می تواند برای مفسر ایجاد قطع کند مفسیر باید با احاطه به کل محتوای قرآن کریم و آیات ناظر به یکدگیر و نیز احاطه به روایات صحیح معصومان و علوم قطعی و مسلم و استفاده از عقل فطری خود و احاطه به علوم عربی به تفسیر قرآن به پردازد .
تعبیر از اراده با اشاره در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده، اساس عقود و تصرّفات به شمار میآید، به گونهای که بدون آن نمیتوان بر هیچ عقد و تصرّفی آثار شرعی و حقوقی مترتب کرد. اراده، امری است پوشیده که مکان آن قلب است و کشف آن نیازمند نوعی اظهار؛ که اشاره یکی از آنهاست. اشاره همچون وسایل دیگر تعبیر از اراده، یعنی لفظ، کتابت، فعل و سکوت دارای احکامی است. به طور کلی اشاره یا در شخص لال مادرزاد مطرح است که اشارة وی بنا بر ضرورت تعبیر کنندة اراده است، مگر اینکه قادر به نوشتن باشد که در این حالت کتابت بر اشاره ارجحیت دارد و یا اشاره در مورد شخص لال عارضی (غیر مادر زاد) محل بحث است که اشارة وی بنا بر دفع حرج و ضرر، ملاک تنفیذ است و احتمال رفع لال بودن وی در آینده هیچ تأثیری در حکم ندارد و یا اشاره از شخص ناطق حاصل میشود که در این حالت هم تعبیر به اراده میگردد، زیرا عرف حاضر در تعاملات مردم در مجالس قانونگذاری یا بازارهای بورس و غیره بیانگر تعبیر از اراده است. در همة موارد، اشاره باید مفهم و واضح باشد.
علم بیان
حوزه های تخصصی:
علوم بلاغی که در آغاز با تامل و تدبر در قرآن و حدیث و اشعار عربی پدید آمد، شامل سه علم عمده معانی، بیان و بدیع می شود. معانی و بیان زیر ساخت بلاغت است، در حالی که بدیع به جهات روبنایی آن توجه می کند. از سوی دیگر، محدوده علم بیان و بدیع ادبیات و شعر و محدوده علم معانی زبان است. در حوزه علم بیان، بحث مجاز مطرح می شود که به واسطه آن طرق مختلف و شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، همراه با اختلاف در وضوح دلالت تحقق می یابد و معنای آن استعمال کلمه در غیرمعنای حقیقی است. لازمه صورتهای گوناگون مجاز، برخورداری از عنصر خیال است و بدین ترتیب سخن غیرمخیل از حوزه علم بیان خارج می شود. در مورد ارتباط علوم سه گانه بلاغی باید گفت: علم معانی بر بیان تقدم دارد، زیرا بیان بعد از رعایت مطابقت با مقتضای حال (معانی) حاصل می شود، اما بیان بر بدیع مقدم است، زیرا بدیع از توابع بلاغت است و پس از مطابقت و دلالت ( معانی و بیان) به آن نیاز پیدا می شود.
دلالت سکوت بر اراده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده، اساس و بنیان عقود و تصرفات به شمار میآید، به گونه ای که بدون آن نمیتوان بر هیچ عقد و تصرفی آثار شرعی و حقوقی مترتب کرد. مکان اراده، قلب است و به دلیل منزلت والای اراده است که نمیتوان هیچ امری به آن نسبت داد مگر اینکه اراده، به گونه ای اظهار و علنی گردد. سکوت یکی از طرق اظهار اراده است که همچون وسایل دیگر تعبیر از اراده یعنی لفظ، کتابت، فعل و اشاره، دارای احکامی است: فقها اتفاق نظر دارند که نمیتوان سکوت مجرد را معبر از اراده دانست، ولی در صورت وجود نص شرعی یا قانونی، وجود عرف و قراین مربوطه با شرایط خاصی، با سکوت، تعبیر از اراده میگردد. سکوت ممکن است به صورت صریح یا کنایه بروز کند. جهت تشخیص و تفکیک سکوتی که تعبیر از اراده میکند با سکوتی که معبر از اراده نیست و آثاری بر آن مترتب نمیشود معیارهایی همچون وجود نص، حیا، دفع ضرر، عرف و قرینه مد نظر قرار میگیرد که هر یک مطابق ضوابط خاصی مبین ارادهاند.
در آمدی بر هرمنوتیک و تأویل (با تکیه بر قرآن و حدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک در مفهوم عام‘ برداشت و رمز گشایی از پدیده ها و در مفهوم خاص تأویل و تفسیر الفاظ است. برای برداشت از یک متن عناصر مختلفی وجود دارند. که بی توجهی به آنها‘ ما را در فهم بهتر ناتوان می سازد . این عناصر عبارتند از : زمان ومکان پیدایش ‘ اجزای پیش و پس از متن‘ زمان ومکان منظور گوینده برای افاده معنی و ذهنیت گوینده ‘ معاصرین ومخاطبین مستقیم و غیر مستقیم زبان مرز درهمه جوامع وجود داشته است و در متون دینی نیز نقش به سزایی دارد که نمونه آن را می توان استفاده از اعداد نمادین‘ (بخصوص هفت) در قران شمرد. افراط وتفریط موجود در ارزشگذاری ظواهر الفاظ صحیح نیست و توجه به نصوص از یک سو و در نظر داشتن معانی غیر ظاهری از سوی دیگر لازم است.
دلالت التزامی و نقش آن در فهم و تفسیر متن با تاکید بر تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متون وحیانی، از جمله قرآن، همانند دیگر گفتارها و نوشتارها، دارای مدلول التزامیاند و باید در مقام فهم و تفسیر، آنها را مورد توجه قرار داد. لوازم معنایی آیات قرآن، مقصود خداوند بوده، میتوان به آنها استناد کرد. با آنکه برخی از عالمان همة لوازم آیات، اعم از بیّن و غیر بیّن را معتبر میشمارند، اما در مقابل، گروهی دیگر فقط بر اعتبار لوازم بیّن تأکید میکنند. در این مقال، پس از بیان انواع دلالت ها و اقسام دلالت التزامی، دربارة نقش دلالت التزامی آیات در تفسیر قرآن بر نکات زیر تأکید شده است:
دلالت التزامی اگرچه تابع دلالت لفظی است، دلالتی عقلی و معنا بر معنا است. این دلالت ارتباطی به باطن آیات نداشته، همة عالمان قرآن پژوه میتوانند با دقت درلوازم عقلی یا عرفی مفاد آیات، بدان دست یابند. دلالت لتزامی در جایی که بیّن بمعنیالاخص باشد، مقصود گوینده به شمار میآید، و هرچند مشروط به اراده او نیست و به طور طبیعی مدلول های التزامی غیربیّن مغفول عنه واقع میشوند، در باب کلام خداوند و معصومان که به همة لوازم سخن خود آگاه اند، میتوان پذیرفت که به لوازم بیّن و غیربیّن آن نیز توجه داشته اند.
شرط دلالت التزامی، قابل درک بودن لازم معنای لفظ برای مخاطب است و شرط دیگری برای آن متصور نیست. اگرچه مدلول التزامی مرز خاصی ندارد، عقلا به لوازم قریب کلام تکیه میکنند و لوازم بعید را وا مینهند. شمردن مدلول التزامی به مثابه مفهوم
تحلیل آوایی در صحیفه سجادیه (با تاکید بر دعای استعاذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت از ماده (دلل) به معنای راهنمایی کردن چیزی به چیز دیگر است؛ مانند دلالت دود بر آتش. دلالت در واژه یعنی: به واسطه تصور واژه ای، معنای آن در ذهن شکل گیرد. شکل گیری معنای واژه ها در ذهن انسان به واسطه های گوناگونی انجام می گیرد؛ واسطه هایی چون: ساختار یک واژه، نقش و جایگاه یک کلمه در ترکیب عبارت، استفاده از فرهنگ لغت، سیاق و حال ادای واژه ها و نوع آواهای یک واژه. این مقاله بر آنست که دعای استعاذه را از صحیفه سجادیه بر مبنای آواشناسی تحلیل و ارزیابی کند و نقش و تأثیر آواها را در رساندن پیام به مخاطب بکاود. مهمترین نتیجه این پژوهش آنست که در صحیفه تمامی آواها در جای خویش و متناسب با موقعیت مخاطب به کار برده شده اند. آنگاه که امام سجاد ـ علیه السلام ـ از رحمت و مغفرت الهی و امید به درگاهش صحبت می کند، از آواهای نرم و مهموس و به دور از خشونت استفاده می کند و آنگاه که از عذاب و مجازات الهی سخن می گوید، آواهای خشن و شدید و مجهور به کار می برد. به نحوی که نمی توان آوایی را به جای آوایی دیگر قرار داد. آواها چنان در متن تاثیر گذارند که انسان با گوش دادن به نوای آنها پی به معنای واژه ها و حال غالب بر متن می برد. بنابراین در تمام دعاهای صحیفه سجادیه از جمله در دعای هشتم صورت با محتوا به حدی پیوند خورده که جایگزین کردن واژه های به کار رفته در صحیفه سجادیه با وا ژه ای مترادف یا واج دیگری امکان پذیر نیست.
بررسی معقولیت دلالت کرامت (وقایع خارق عادت دینی) در تطبیق میان اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقایع خارق عادت بسیاری در دوران پس از پیامبران، در اسلام و مسیحیت نقل می شوند. دربارة اصل وجود و دلالت این وقایع که در اسلام به نام کرامت و در مسیحیت به نام کلی معجزه خوانده می شوند اختلاف نظر هایی وجود دارد، اما در بسیاری از موارد نشانه ای از اعتبار الهی و حقانیت معرفی می گردند. مشکل مهم
آن جا رخ می دهد که برفرض اعتبار یکسان نقل این کرامات در اسلام و مسیحیت آیا می توان آنها را نشانه ای از تأیید الهی دانست؟ چگونه یک دلیل می تواند اثبات کنندة دو باور بعضاً متنناقض باشد؟
این مقاله به بررسی دلالت کرامات در اسلام و مسیحیت می پردازد و به این مسئله توجه دارد که چه دلالت معقولی برای کرامات هر دو دین قابل پذیرش است. در نهایت، اصل رجوع به فهم عرف به عنوان مبنای جامعی برای مواجهه با کرامات متعدد اسلام و مسیحیت و فهم دلالت آنان پیشنهاد می شود. این قاعده، دلالت هر کرامت را مطابق با فهم عرف از آن می داند. بر اساس همین اصل، دلالت مجموعة کراماتِ ظاهراً متعارضِ در ادیان نیز با مراجعه به همین قاعدة کلی - یعنی فهم عرف- قابل بررسی است که طبق آن ارزیابی عظمت یک کرامت، مبنای تشخیص برتری آن قرار خواهد گرفت و در نتیجه، عظمت کرامات ملاک برتری و حقانیت بالاتر صاحب آن است.
نشانه شناسی موسیقی دستگاهی ایران (تحلیل مفاهیم نشانداری و دلالت موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحقیق کیفی نوشته شده و هدف اصلی، تبیین مفاهیم نشانداری سلسله مراتبی و فرایند دلالتگری در موسیقی دستگاهی ایران است. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها نشان می دهد که نشانداری در موسیقی ایرانی به چند شکل اصلی روی می دهد: 1. روابط بین گوشه های مشترک دستگاه ها 2. روابط بین نت ها.
همچنین دلالتگری نیز عمدتاً در قالب گستره فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد می شود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
فرایند دلالت لفظی از منظر اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال ذهن از لفظ به معنا را دلالت لفظی گویند که از جهت نسبت بین مدلول و معنای موضوعٌ له به سه قسم تطابقی، تضمنی و التزامی تقسیم می شود. با توجه به مراحل سه گانه دلالت که عبارتند از مرحله تصوری، مرحله تصدیقی تفهیمی و مرحله تصدیقی جدی؛ و با توجه به مناشئ مختلف دلالت در هر مرحله، مشخص می شود که دلالت وضعی لفظی فقط شامل مرحله دلالت تصوری است؛ لذا اینکه در عبارات کلیه صاحب نظران، دلالت تطابقی، دلالت لفظی قلمداد شده است، صحیح نیست؛ بلکه منشأ دلالت تطابقی در مراحل مختلف آن متفاوت است. تبعیت دلالت از اراده مربوط به مرحله تصدیقی است که ناشی از قصد و اراده متکلم است و ارتباطی به مرحله تصوری ندارد؛ زیرا در انتقال ذهن به معنای موضوع له ، وضع و علم به وضع کفایت می کند و احراز و یا عدم احراز اراده، تأثیری در آن ندارد.
شیوه های بررسی حدیث در نظر علامه امینی
حوزه های تخصصی:
نویسنده، گفتار خود را بر دو کتاب علامه امینی: الغدیر و ثمرات الاسفار مبتنی کرده و در سه قسمت سامان داده است. بررسی متن حدیث در نظر علامه امینی، دلالت نصّ نزد علامه امینی، دلالت حدیث غدیر.
در بخش اول؛ عواملی مطرح میشود مانند سازگاری اعتبار متن با جایگاه شخص مورد توصیف، رکیک بودن متن، رجوع به بیانات عالمان اهل تسنن برای بررسی روایات کتابهای سنّی، کشف روایات عوارض با آن متن، خدشه در سند آن متن، جعل در احادیث تسنن. در بخش دوم، استفاده از لایه های پنهانی و مخالفت با عقل سلیم و نقل
معتبر مطرح میشود. در بخش سوم به فهم صحابه، تابعان، مفسّران، محدّثان، شاعران دانشمند از حدیث غدیر، و دلالت های بلاغی این حدیث، که در بیان علامه امینی آمده، اشاره میکند.
از کرامت جاهلی تا کرامت قرآنی؛نشانه شناسی فرآیندهای گفتمانی «کرامت» در قرآن با تکیه بر الگوی تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی تنشی (tensive) که متعلّق به گستره نشانه شناسی پساگریماسی محسوب می شود، به سوی «فرآیند تولید و دریافت معنا» جهت یافته است. الگوی تنشی، دو بُعد بنیادین ادراک را به مثابه ابعاد و ظرفیّت های معناسازی در نظر می گیرد: بعد فشاره ای (درونی، احساسی) و بعد گستره ای (بیرونی، شناختی)، به مثابه ظرفیت های پیشامعنایی، به ترتیب معرِّف «سطح بیان» و «سطح محتوا» هستند. سطوح مشخصی از فشاره و گستره پیوند می یابند و در محل هم پیوندی آنها نشانه-معنا شکل می گیرد. ابعاد فشاره ای-گستره ای شاخص هایی کمّی و قابل سنجش اند و این ویژگی الگوی تنشی را به ابزاری دقیق در تحلیل فرآیند گفتمانی هر نشانه-معنا، از جمله نشانه-معناهای قرآنی، تبدیل می کند. در این مقاله، ضمن معرفی نشانه شناسی تنشی به حیطه مطالعات قرآنی کوششی که نخستین گام در این مسیر است از باب نمونه، فرآیندهای گفتمانی و صورت بندی نشانه-معنای کرامت در قرآن کریم، با تکیه بر الگوی تنشی مطالعه شده است. فرآیندهای گفتمانی کرامت انسانی در قرآن کریم، در دو سطح تنشی محقق شده است: در سطح نخست، شاکله کرامت پیشینی (در فرهنگ جاهلی) که ناظر به افراد دارا و متعلق به تباری خاص بوده، به چالش کشیده شده، «کرامت عام» انسانی با دو مؤلفه ی انتساب تبار همه انسان ها به آدم علیه السلام به مثابه مخلوقِ برتری یافته بر فرشتگان، و برخورداری تمامی آدمیان از نعمت های خداوند، صورت بندی شده است. در سطح دوم تنشی، «کرامت خاص» انسانی در پیوند با ایمان و عمل صالح انسان صورت بندی شده است. این کرامتِ عند الله است که تنها مؤمنان و پرهیزکاران به آن دست می یابند.
بررسی تبعیت دلالت از اراده از منظر ابن سینا و خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
برخی از منطق دانان بر این باورند که دلالت تابع اراده است و تا اراده ای محقق نشود، دلالتی صورت نمی گیرد. ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و دبیران کاتبی از این دسته اند. برخی دیگر از بزرگان منطق نظیر قطب الدین رازی در این امر به مخالفت برخاسته و دلالت را تنها تابع علم به وضع دانسته اند. تتبعات تاریخی نشان می دهد که این مسئله از زمان ابن سینا و به توسط شخص وی مطرح شده است. از این رو تلاش کرده ایم که نظر ابن سینا به صورت کامل، تقریر و درباره اختلافات دو تن از شارحین بزرگ کلام وی یعنی خواجه نصیر طوسی و قطب رازی داوری شود. عده ای از اصولیون به نام نیز که در یک مسئله اصولی اختلاف نظر داشته اند، استطراداً به این بحث پرداخته و تفسیر دیگری را بیان کرده اند و مدعی شده اند که مراد عَلَمین (ابن سینا و خواجه نصیر) چیزی جز تفسیر آنان نبوده است. این نوشتار در صدد مقایسه نظر اصولیان و منطق دانان نیست و ذکر پاره ای از نظرات در اصول فقه تنها نشان دهنده وجودِ برداشت ها و تفسیرهای دیگر از کلام ابن سینا و خواجه نصیر می باشد. در این مقاله به شرح و جرح اقوال مشهور پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در این باب نظر صائب همان قول قطب الدین رازی صاحب محاکمات است.
ملاصدرا و معناشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
صدرا یک بار اشاره می کند که آنچه عارفان بدان اسم می گویند، نزد فیلسوفان به نام ""مشتق"" شناخته می شود. اما در مواضع دیگری، خود از واژه ی اسم استفاده می کند و حتی تقسیم بندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی می نماید. در باب معنای اسم، او در موضعی به صراحت اعلام می کند که اسم ها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نام ها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل می گردد. اما در موضع دیگری بیان می کند که اینطور نیست که تنها ماهیت های کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم می توانند موضوع له نام باشند.
گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیع تر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او درباره ی نام های بی مسما و مسماهای بدون نام سخن می گوید بیشتر به چشم می آید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج می رسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همه ی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همه ی نام ها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشاره های صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشه هایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب می سازد. در واقع نظر به بنیادهای به کلی دیگرگون فلسفه ی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیده ی تردید نگریست.
مدلول معجزه از دیدگاه علامه طباطبایی و سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتاً معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت می دانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطه ای میان یک عمل خارق العاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. می توان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی در دلالت معجزه، صدق مدعی نبوت پیامبر است.
دیدگاه اندیشمندان غربی در این مورد، انسجام و روشنایی لازم را ندارد. در سنت فلسفی الهیاتی غربی از راه معجزه بر وجود خداوند استدلال می شود و فلاسفة غربی تأکید دارند معجزه بر صدق و درستی تعالیم و آموزه های دینی خاص گواهی می دهد و موجب رجحان یک دین بر دین دیگر می شود. از میان اندیشمندان مسلمان علامه طباطبایی بر خلاف بسیاری، راه شناخت انبیا را منحصر در معجزه می داند. و از میان اندیشمندان غربی نیز سویین برن در برخی تعبیرات خود مدلول معجزه را اثبات نبوت معجزه گر می داند. علامه طباطبایی و سویین برن در خصوص مفهوم معجزه برخی نظرات مشترک دارند، ولی در خصوص مدلول معجزه دیدگاه متفاوتی دارند؛ زیرا سویین برن مدلول معجزه را اثبات وجود خدا و درستی تعالیم پیامبر می داند در حالی که علامه طباطبایی مدلول معجزه را فقط صدق مدعی نبوت می داند.
نشانه شناسی پیرس در پرتو فلسفه، معرفت شناسی و نگرش وی به پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، مهمترین ویژگی های نشانه شناسی پیرس، از جمله فرایند پیدایش نشانه ها، نحوه دلالت و بُعد عملی آنها را مورد بررسی قرار می دهد. بررسی سه مقوله فلسفی پیرس و مسأله «ابداکسیون» نشان دهندة نقش محوری نشانه شناسی پیرس هم در وجود شناسی و هم در معرفت شناسی وی است، به گونه ای که تمام اندیشه ها و هر گونه فرایند معناسازی را می توان ناشی از تلقی او از نشانه دانست.
پیرس، نشانه را به مثابه تار و پود همه اندیشه ها در نظر می گیرد و براین اساس، حیات هر گونه علم و حتی ارتباط میان انسانها به نشانه ها وابسته است. در این راستا، بحث تطبیقی مختصری میان مقولات سه گانه پیرس و انواع مدرکات در فلسفه اسلامی مطرح می شود.
به مثابه وسیله تحلیل افکار انسان و پی آمدهای عملی آنها، نشانه شناسی پیرس نیز دارای جنبه پراگماتیستی است – گرچه نمی توان او را پیرو صرف مکتب اصالت عمل دانست - نشانه شناسی پیرس در حوزه های بسیار مختلف از جمله فلسفه رسانه، هنر... مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در این چهارچوب، یکی از کاربردهای عملی نشانه شناسی پیرس برای تفسیر اثر هنری بررسی می شود.