مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نشانداری
حوزههای تخصصی:
ترجمه همواره در محیطی چند وجهی صورت میگیرد که زبان را با فرازبان پیوند میدهد. در سطوح مختلف زبانی همواره امکان انتخاب یا عدم انتخاب وجود دارد. یک جمله را میتوان به صورتهای مختلف از نظر ساختاری، میزان نشانداری، ساخت آغازگری بیان کرد. بنابراین، مترجمان همواره نیازمند تعیین راهبردی در انتخاب یا عدم انتخاب این فاکتور زبانی یا دیگریاند. عوامل مؤثر بر انتخاب یا عدم انتخاب میتواند درون زبانی باشد، مانند ساختهای نحوی ممکن که زبان مقصد اجازه میدهند. عوامل فرازبانی از جمله بافت و ایدئولوژی نیز میتوانند منجر به انتخابها و ساختهای متفاوت شوند و راهبردی آفرین در ترجمه ظاهر شوند. با توجه به این موضوعات این مقاله به بررسی راهبردهای به کار رفته در ترجمههای قرآنی میپردازد. مفهوم انتخاب در پس زمینه مقاله وجود دارد و فاکتورهای تاثیرگذار بر آن، مفهوم راهبرد را در این مقاله معنی میبخشند و باعث گوناگونی در متن و ایجاد ترجمههای گوناگون میشود.
بررسی تحولات معنایی و ساخت اطلاع ساخت های نشانداری در فرآیند ترجمه از انگلیسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تحولاتی می پردازد که ممکن است در لایه های مختلف معنایی، و ساخت اطلاع یک ساخت نشاندار در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی روی دهد. منظور از ساخت نشاندار در این پژوهش، ساخت هایی چون ساخت نقش برابر، ساخت های وارونه، و ساخت هایی است که در آن ها پیشایندسازی صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش را دستور نقشگرای نظام مند هلیدی فراهم آورده است و تحولات معنایی ساخت های نشاندارِ ترجمه شده با توجه به فرانقش های سه گانه این دستور یعنی فرانقش تجربی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی بررسی شده است. داده های پ ژوهش نیز از میان نمونه های بسیاری گزینش شده اند که از ده متن ترجمه شده انگلیسی به فارسی استخراج شده اند. این پژوهش نشان می دهد که در لایه های مختلف معنایی یک ساخت نشاندار، و ساخت اطلاع آن، در فرآیند ترجمه ممکن است تحولاتی رخ دهد. برخی از این تحولات، گریز ناپذیر و بسیاری از آن ها قابل اجتناب هستند. همچنین به نظر می رسد که آرایش واژگانی آزاد زبان فارسی، امکانات فراوانی برای بیان معنای ساخت های نشاندار در اختیار آن قرار داده است .
نشانه شناسی موسیقی دستگاهی ایران (تحلیل مفاهیم نشانداری و دلالت موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحقیق کیفی نوشته شده و هدف اصلی، تبیین مفاهیم نشانداری سلسله مراتبی و فرایند دلالتگری در موسیقی دستگاهی ایران است. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها نشان می دهد که نشانداری در موسیقی ایرانی به چند شکل اصلی روی می دهد: 1. روابط بین گوشه های مشترک دستگاه ها 2. روابط بین نت ها.
همچنین دلالتگری نیز عمدتاً در قالب گستره فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد می شود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
دستورمندی جمله ساده در نثر فنی (مطالعه موردی: منشآت خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش نثر فنی را به پیروی از زبان عربی دانسته اند؛ ولی آیا این پیروی همه سطوح صرفی، نحوی، بلاغی و معنایی را دربر گرفته است؟ وضعیت سطح دستوری زبان در این وام گیری چگونه است؟ در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بسامدی دستورمندی جمله در منشآت خاقانی و مقایسه آن با دو نمونه از نثر مرسل و بینابین پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که در حدود پنج درصد جمله ها در منشآت خاقانی، نادستورمند است؛ ولی در بخش هایی از تاریخ بیهقی و مقدمه شاهنامه ابومنصوری، این میزان به شانزده درصد می رسد. افزون بر این، گوناگونی ساختار های نادستورمندِ جمله در منشآت خاقانی، بسیار کمتر از دو کتاب دیگر است. برپایه این نتایج، می توان دستورمندی جمله را یکی از ویژگی های سبکیِ نثر فنی و نشان دهنده تکامل نثر دانست که خود در پی عواملی مانند «جلوگیری از پیچیدگی متن»، «ریزبینی نویسنده در گزینش دقیق واژگان و کاربرد دستور» و همچنین «دوری از زبان عامیانه» بوده است.
بررسی و تحلیل نشان داری جملات فارسی نوین معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچه صورت یک نشانه پیچیده تر یا نشان دارتر باشد درنتیجه معنی هم پیچیده تر خواهد بود. نشان داری می تواند شکل یک رابطۀ دوتایی را به خود بگیرد یا به صورت طیفی باشد که از بی نشانی آغاز می شود و به نشان دارترین صورت ختم می شود. در مورد نشان دار بودن و پیچیده بودن آنچه در بدو امر مطرح می شود این نکته وجود دارد که صورت پیچیده یا نشان دار، تکواژهای بیشتری نسبت به صورت بی نشان دارد و بسامد وقوع آن ها نیز کمتر از صورت های بی نشان است. بنابراین، بین نشان دار بودن یک مقوله و تنوع معنایی و پیچیده بودن آن رابطۀ مستقیم وجود دارد. فرایندهای نحوی که ترتیب کلمات جمله را تغییر می دهند فرایندهای مؤکدسازی ازجمله مبتداسازی، اسنادی سازی، سازه آمیزی، مجهول سازی و فراگذری هستند که باعث نشان دار شدن جمله می شوند. ساخت نحوی ویژۀ دیگر، ساخت افعال متوالی است که ساختی نشان دار است و در این مقاله به آن اشاره خواهد شد. فرضیۀ اصلی مقالۀ حاضر عبارت است از اینکه تغییر ترتیب متعارف کلمات در جملات فارسی که منتج از فرایندهای نحوی است با نشان داری مرتبط است. هر کدام از موارد ترتیب کلمات و نشان داری به تنهایی تاکنون در پژوهش های مختلفی بررسی شده اند؛ اما در این مقاله ارتباط چگونگی و چرایی تغییر آرایش و ترتیب کلمات در جملات نمونۀ فارسی معیار با موضوع و مفهوم نشان داری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. برای نخستین بار نوعی متفاوت از انواع نشان داری با عنوان نشان داری حرکتی در این مقاله مطرح خواهد شد که از نوآوری پژوهش حاضر است.
نشانداری در بیان شفاهی و تکرار بیماران زبان پریش: مطالعه ای بر پایه رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
247 - 273
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، خطاهای دو بیمار زبان پریش بروکا و یک بیمار ترانس کرتیکال حرکتی در تولید اسم های ساده و مرکبی با ساختار «اسم+اسم»، «صفت+اسم» و «اسم+ستاک فعل» مورد مطالعه قرار گرفت. سپس نشان داری این خطاها، با توجه به نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی (Prince & Smolensky, 1993) بررسی شد. خطاها و فرایندهای واجی بیماران زبان پریش، در تکالیف نامیدن در مواجهه با و یا تکرارِ 32 اسم ساده و 32 اسم مرکب، بر اساس الگوها ی حذف، پیشین شدگی، انسدادی شدگی، حذف همخوان پایانی، کوتاه شدگی خوشه همخوانی پایانه هجا و واکداری همخوان های گرفته آغازه هجا تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که خطاهای این بیماران واجی اند و در هیچ یک ازخطاها فرایند درج در رفتار زبانی بیماران مشاهده نمی شود. فرایند حذف و کوتاه شدگی در خوشه های پایانی واژه ها صورت می گیرد، در حالی که فرایند واک داری بیشتر در همخوان های گرفته آغازه هجا رخ می دهد. مرتبه بندی محدودیت ها در خطاهای بیماران نشان می دهد که آواهای پیش زبانی در مقایسه با آواهای بدنه ای و نیز انسدادی ها در برابر سایشی ها بی نشان هستند. این آواها، به ترتیب از طریق محدودیت های نشان داری *بدنه زبانی و *سایشی نشان داده شده و نظریه نشان داری یاکوبسون (Jakobson, 1972) را تأیید می کنند. بیماران زبان پریش بروکا و ترانس کرتیکال حرکتی بیشتر همخوان های گرفته واک دار را در آغازه هجا به کار می برند. این امر با یافته های یاکوبسون (Jakobson, 1972) همخوانی ندارد و نمایانگر آسیب پذیر تر بودن همخوان های انسدادی بی واک در مقایسه با جفت های واک دار است. در میان واکه ها، واکه های افراشته بی نشان ترین واکه ها هستند.
بازشناسی تقابل های دوگانه ی فضایِ شهریِ جنسیتی، مبتنی بر رویکرد نشانه شناسی - تحلیلی بر فضای عمومی در محلات سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی شهری، باید عرصه ای همه شمول باشد. علی رغم این موضوع، همواره مواردی وجود داشته که فضای شهری نتوانسته است به این مهم دست یابد. در این میان اگر زنان به عنوان نمونه ای از گروه های اجتماعی، حضورشان در فضا کاهش یابد، فضای شهری، به فضایی جنسیتی تبدیل می شود. براین اساس این مقاله، با طرح مسئله ی فضای جنسیتی، بر آن است تا ابعاد فضای جنسیتی را در محلات تبیین نماید. پیش فرض مقاله ی حاضر، تأثیرگذاری شکل گیری فضاهای جنسیتی در محلات (که مهم ترین بستر حضور و فعالیت زنان هستند) بر کاهش حضور و فعالیت زنان و شکل گیری هویت جنسیتی زنان به عنوان یک زن سنتی است. در این نوشتار برای بررسی فضای جنسیتی، از نشانه شناسی ساختارگرا و پساساختارگرا استفاده شده است. نمونه ی موردی به منظور بررسیِ بازنمایی رابطه ی فضا و جنسیت، نمونه ای از فضاهای محله ای سنتی در تهران- میدان امام زاده علی اکبر در محله ی چیذر- بوده است که در قالب روش تحقیق نشانه شناسی دال ها، مدلول ها و انواع رمزگان ها از خلال بررسی واحد تحلیل که در اینجا روایت های 30 زن از فضای محله ای است شناسایی شده اند. بررسی ها حاکی از آن است که عملکرد جنسیتی و نمایش عملکرد فضا، دو عامل عمده در ایجاد فضای جنسیتی هستند که تصرف فضایی، زمانی و فعالیتی-رفتاری را جنسیتی می کنند. بدین ترتیب فضای خانه به عنوان فضای درون، به فضای امن زنانه و فضای بیرون به فضای مردانه تبدیل شده است. این امر بدین معنی است که نگرش زنان به هویت خویش (در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی)، ناشی از فضای جنسیتی و ایدئولوژی و اسطوره سازی، به مثابه ی یک زن مذهبی است. نتایج بررسی ها همچنین نشان داد، رمزگان های کالبدی و فعالیتی در فضا (عملکرد جنسیتی فضا)، تحت تأثیر رمزگان اجتماعی - فرهنگی (نمایش عملکرد فضا) در ایجاد فضای نامطلوب برای زنان تأثیر داشته است. به استناد تحلیل روایت های زنان، فضای جنسیتی در مقیاس محله، فضایی غیرپاسخده، ناامن، غیرپذیرنده، نامطلوب، مردانه و ناخوشایند است.
بازنمایی وحدت شکلی در تصریف فارسی و انگلیسی بر اساس نظریه صرف طبیعی: رویکردی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
413-442
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان وحدت شکلی نشانه های تصریفی فارسی و انگلیسی بر اساس نظریه صرف طبیعی پرداخته که نقشی اساسی در تعیین میزان طبیعی بودن زبان دارد. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که وحدت شکلی نشانه های تصریفی اسم، فعل، صفت و قید در مقولات دستوری این دو زبان چگونه قابل تبیین هستند. روش تحقیق به صورت کیفی کمی و توصیفی تحلیلی است. داده ها از دو پیکره فارسی و انگلیسی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و سپس، بر اساس ملاک وحدت شکلی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش ضمن شناسایی انواع صورت های دارای وحدت شکلی در هر دو زبان، به لحاظ بسامد نشان می دهند که در پیکره فارسی نشانه تصریفی فعلی در 526 مورد و نشانه های صفت ساز در 185 مورد وحدت شکلی دارند، اما همه نشانه های اسم ساز فاقد آن هستند. این در حالی ا ست که در پیکره انگلیسی، نشانه تصریفی فعلی در 89 مورد دارای وحدت شکلی است. با وجود این، 172 نشانه اسم ساز و 23 نشانه صفت ساز فاقد آن هستند. به طور کلی، هرچه بسامد وحدت شکلی نشانه های تصریفی بیشتر باشد، آنها بی نشان ترند و هرچه نشانه ای کمتر نشانه دار باشد، طبیعی تر است. لذا شناسه ها، نشانه منفی ساز و نشانه وجه التزامی در نظام تصریفی فارسی طبیعی تر از نشانه های وجه دعایی، /-ɑd/ گذشته ساز و نشانه تصریفی امری ساز هستند. به همین ترتیب، نشانه های تصریفی شخص و شمار در زبان انگلیسی طبیعی تر از نشانه تصریفی نمود ناقص هستند. شایان توجه است که تمام صورت های متراکم، صورت های مکمل و همجوشی ها (امتزاج ها) نیز به واسطه آن که رابطه یک به یک بین صورت و نقش در تصریف آنها رعایت نشده است، از میزان طبیعی بودن نظام تصریفی در هر دو زبان کاسته اند. دستاوردهای تحقیق حاضر می توانند در حوزه ترجمه و مطالعات ترجمه سودمند و مؤثر باشند.
تحلیل آوایی فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فواصل قرآنی یکی از برجسته ترین ویژگی های لفظی قرآن به شمار می روند. با توجه به اینکه برای بسیاری از موضوعات واجی، تبیینی آوایی وجود دارد، جستار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی تحلیلی علاوه بر تعیین و توصیف فواصل قرآنی، تبیینی آوایی برای گزینش و حضور واج های مختلف در این جایگاه ارائه دهد. به این منظور، ابتدا تمامی فواصل که همان واج پایانی کلمه انتهایی آیات است (6236 مورد)، استخراج و بسامد آن ها مشخص شد. در ادامه براساس مباحث مطرح در علم تجوید و تطبیق آن ها با مباحث و نظریه های آواشناسی نوین، حضور هر واج مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که عواملی همچون کمّیت و کیفیت سرنخ های شنیداری و ادراکی، میزان دشواری آوایی و همچنین میزان نشانداری یک آوا نقشی تعیین کننده در رابطه با حضور یا عدم حضور هر واج و فراوانی آن در این جایگاه دارد. به عبارت دیگر، آواهایی که از سطح شنیداری و ادراکی بالاتری برخوردارند و شنونده آن ها را درست تر و بهتر دریافت می کند و همچنین از میزان دشواری آوایی و نشانداری کم تری برخوردارند، مانند واکه ها و همخوان های رسا، حضور چشمگیرتری در این جایگاه دارند و در مقابل آواهایی که فاقد چنین ویژگی هایی هستند، مانند همخوان های گرفته یا همخوان هایی با تولید دوّمین، نقش کم رنگ تری را در این محیط ایفا می کنند.