مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قواعد تفسیر
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این نوشتار نخست از انگیزه نگارش تفسیر توسط فیض کاشانى، سخن گفته سپس مبانى تفسیر وى را مطرح کرده است آنگاه از منابع تفسیرى و روائى مفسر یاد نموده است در ادامه از ویژگى هاى لغوى، روائى و روش قرآن به قرآن در تفسیر صافى بحث کرده است و در پایان قواعد به کار رفته در تفسیر را بر شمرده است.
ترمینولوژی مبانی و روشهای تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید هیچ کتابی به اندازه ی قرآن کریم مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته باشد. بر اساس آمارهایی که از تفاسیر موجود و نیز اطلاعات کتاب شناسی به دست آمده، تاکنون بیش از سه هزار تفسیر بر قرآن کریم به سبکها و روشهای مختلف نوشته شده است. با این حال، هنوز عناصر اصلی دخیل در تفسیر نظری مبانی، اصول، قواعد، روشها و گرایشهای تفسیری در یک نظام منسجم تعریف نشده است و نوعاً مفسّران بدون شفاف سازی این گونه مباحث، به طور مستقیم به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند. در سالهای اخیر کتابهای چندی دربارة اصول و مبانی و نیز و روشها و گرایشهای تفسیری نوشته شده است، ولی هنوز تعاریف موجود در این زمینه به هماهنگی و وضوح نرسیده است. این مقاله درصدد است عناصر موجود در تفسیر قرآن را در یک نظام دقیق اصطلاحی تعریف کند.
تأثیر گذاری پیش فرض¬های کلامی در تفسیر (با تأکید بر تفسیر الجامع لاحکام القرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تفسیر قرآن به قرآن، یکی از روش¬های معتبر و کارآمد در تفسیر قرآن است؛ با این حال، از آسیب¬هایی که پیوسته آن را تهدید می¬کند، گرفتار شدن در دام تفسیر به رأی است؛ چنانکه برخی از مفسران بزرگ و نامدار نتوانسته¬اند از آن رهایی یابند. این پژوهش، کوشیده است با بررسی نمونه¬هایی از تفسیر الجامع لاحکام القرآن، اثر مفسر مشهور اهل سنت، قرطبی، نشان دهد که پیش فرض¬های کلامی مفسر، تا چه اندازه در روش تفسیری قرآن به قرآن وی موثر بوده است. با بررسی¬های به عمل آمده، آشکار می¬شود که قرطبی برای اثبات دیدگاه¬های کلامی خود، برخی از ضوابط مهم تفسیری را نادیده گرفته است و یا از روش تفسیری قرآن به قرآن به شکل نامطلوبی استفاده کرده است.
دلالت التزامی و نقش آن در فهم و تفسیر متن با تاکید بر تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متون وحیانی، از جمله قرآن، همانند دیگر گفتارها و نوشتارها، دارای مدلول التزامیاند و باید در مقام فهم و تفسیر، آنها را مورد توجه قرار داد. لوازم معنایی آیات قرآن، مقصود خداوند بوده، میتوان به آنها استناد کرد. با آنکه برخی از عالمان همة لوازم آیات، اعم از بیّن و غیر بیّن را معتبر میشمارند، اما در مقابل، گروهی دیگر فقط بر اعتبار لوازم بیّن تأکید میکنند. در این مقال، پس از بیان انواع دلالت ها و اقسام دلالت التزامی، دربارة نقش دلالت التزامی آیات در تفسیر قرآن بر نکات زیر تأکید شده است:
دلالت التزامی اگرچه تابع دلالت لفظی است، دلالتی عقلی و معنا بر معنا است. این دلالت ارتباطی به باطن آیات نداشته، همة عالمان قرآن پژوه میتوانند با دقت درلوازم عقلی یا عرفی مفاد آیات، بدان دست یابند. دلالت لتزامی در جایی که بیّن بمعنیالاخص باشد، مقصود گوینده به شمار میآید، و هرچند مشروط به اراده او نیست و به طور طبیعی مدلول های التزامی غیربیّن مغفول عنه واقع میشوند، در باب کلام خداوند و معصومان که به همة لوازم سخن خود آگاه اند، میتوان پذیرفت که به لوازم بیّن و غیربیّن آن نیز توجه داشته اند.
شرط دلالت التزامی، قابل درک بودن لازم معنای لفظ برای مخاطب است و شرط دیگری برای آن متصور نیست. اگرچه مدلول التزامی مرز خاصی ندارد، عقلا به لوازم قریب کلام تکیه میکنند و لوازم بعید را وا مینهند. شمردن مدلول التزامی به مثابه مفهوم
مجاری تأثیر پیش دانسته های مفسر در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفسر هنگام تفسیر خالی الذهن نیست، بلکه از دانسته هایی برخوردار است. هدف این مقاله بررسی مجاری تأثیر پیش دانسته های مفسر در تفسیر قرآن است. به این منظور با در نظر گرفتن ماهیت عمل مفسر و بررسی تفاسیر قرآن، وجوه روای تأثیرِ پیش دانسته ها در تفسیر شناسایی خواهد شد.
پیش دانسته های مفسر را از جهات مختلف میتوان دسته بندی کرد. برخی پیش دانسته ها بدیهی و برخی نظریاند. قسم دوم خود به پیش دانسته های ابزاری، مبنایی و محتوایی تقسیم میشوند. از منظر دیگر برخی پیش دانسته ها با ظواهر آیات هماهنگ اند و برخی ناهماهنگ.
مهم ترین وجوه روای تأثیر پیش دانسته های تفسیر عبارت اند از: ابزار بودن برای تفسیر، در اختیار نهادن مبانی و نیز قواعد تفسیر، قرینه بودن برای فهم آیات، شناساندن فضای نزول و فضای سخن، مسئله سازی و گسترش زاویة دید مفسر و نقش تأییدی و تبیینی برای محتوای آیات.
نقش دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن و رسیدن به معنا و مراد خدای متعال از واژگان و جمله های قرآن کریم تأثیر چشمگیر و بسزایی دارد.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی نگارش یافته و هدف آن، ارائه و تبیین موارد و میزان نقش آفرینی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش موارد و میزان تأثیر دانش اصول فقه در تفسیر و نیز برخی از کاربردهای عینی و عملی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن به ویژه در غیر آیات الاحکام را از دیدگاه ایشان به اختصار ذکر می کنیم.
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در سه بخشِ مبانی تفسیر، قواعد تفسیر، و منابع تفسیر نقش آفرین است و از میان بخش های یادشده، بیشترین تأثیر مربوط به بخش قواعد تفسیر است.
قواعد تفسیر در سخنان معصومین
حوزه های تخصصی:
هر علمی، قواعد واصولی دارد. رعایت آن قوانین واصول، ازمهمترین امور به شمار می رود. در علم تفسیر قرآن برای درک صحیح و نزدیک به واقع از کلام الهی، اصول و قواعدی لازم است.
قواعد تفسیر، مجموعه ضوابط کلی ای را در بر می گیرد که مفسر با رعایت آنها، به تفسیر قرآن می-پردازد. توجه به انواع قرائن کلام، درنظر گرفتن قواعد ادبی، مبنی بودن علم وعلمی و ... از جمله قواعد تفسیر است.
در این مقاله، اصول و قوانین تفسیر، از دیدگاه روایات منسوب به معصومین ارائه می شود. از این رو ابتدا به ذکر هر قاعده، مبادرت شده و در پایان، روایات و احادیثی، مرتبط به آن قاعده یا به صراحت و یا به نحو تلویحی عرضه خواهد شد.
نقد و بررسی نظریّة برخی از مستشرقان در باب تناقض در آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعجاز قرآن در دانش علوم قرآن از جایگاه ویژه ای برخوردار است، چراکه بودن قرآن از سوی خدا، از رهگذر اعجاز آن اثبات می شود. یکی از وجوه اعجاز قرآن که از صدر اسلام تاکنون مورد توجّه دانشمندان بوده است، اعجاز آن در پیراستگی از اختلاف است. اثبات اعجاز قرآن در پیراستگی از اختلاف، بر پیش فرض ها و مقدّماتی استوار است. یکی از آن مقدّمات، پاسخگویی به شبهات و آیات موهِم اختلاف و تناقض است. لذا شناخت دقیق آرای خاورشناسان دربارة قرآن کریم و نقد علمی دیدگاه های آنان برای ما مسلمانان ضرورتی انکارناپذیر است. روش تحقیق در این پژوهش، مطالعة کتابخانه ای و رویکرد آن، توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. باید گفت صرف نظر از انگیزة مستشرقان از ادّعای وجود اختلاف در آیات قرآن، یکی از عللی که موجب توهّم اختلاف و تناقض در میان آیات قرآن شده، در نظر نگرفتن قواعد صحیح در تفسیر آیات و بی توجّهی به شرایط تناقض است. از این رو، در نظر نگرفتن مبانی و قواعد صحیح در تفسیر آیات قرآن و در نظر نگرفتن شرایط تناقض، از جملة عوامل اصلی ایدة آنان است. لذا چون آنان تصوّر درستی از تعریف تناقض ندارند، هر آیه ای را که با آیة دیگر به نوعی متفاوت باشد، مصداق تناقض دانسته اند، درحالی که زمانی می توان ادّعا کرد میان دو آیه تناقض وجود دارد که اختلاف آن دو به گونه ای باشد که همواره از صدق هر یک، کذب دیگری و از کذب هر یک، صدق دیگری لازم آید. در این مقاله بیان شده که هیچ یک از شبهات آنها مبتنی بر دلیل علمی و منطقی نیست و تنها بر اساس پیش فرضهای نادرست است.
تحلیل تطبیقی قاعده ترادف واژگان در تفسیر قرآن با رویکرد معناشناسی در تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران هرچند از اصول و قواعد خاصی در تفسیر بهره برده اند، غالباً بدون تبیین این قواعدِ نانوشته و ناگفته، به امر تفسیر پرداخته اند. تحقیقات موجود در این باره نیز صرفاً به استخراج قواعد از کتب علوم قرآن، اصول فقه، لغت و قواعد عربیت، برخی مقدمات تفسیر و کتب پراکنده اکتفا نموده اند؛ حال آنکه استخراج قواعد از متن تفاسیر و کاوش در میان نظرات تفسیری مفسران در لابه لای آیات قرآن، قواعد و نکات بدیعی را برخواهد نمود. تنقیح این قواعد، گنجینه پرارزشی از قواعد تفسیر و زیرساخت های آن در اختیار مفسران قرار می دهد و رهاورد این تلاش، ضابطه مند شدن علم تفسیر از رهگذر تدوین مجموعه ای متقن از قواعد تفسیر است که قطعاً فهم دقیق تر و به دور از لغزش و خطا در فهم مراد از آیات قرآن کریم را به دنبال دارد. این جستار بر آن است تا زیرساخت های مورد استفاده در ترادف واژگان قرآن کریم را با رویکرد معناشناسی جدید، در میان نظرات تفسیری دو مفسر مٶثر در قرون اخیر، یعنی علامه طباطبایی و ابن عاشور جستجو کند.
بازکاوی آرایه مشاکله و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن "مشاکله" از آرایه های معنویِ بدیع و بر پایه همگونی است که بسیاری از نمونه های برجسته آن در میان کاوش های قرآنی، ناشناخته یا کم شناخته مانده است. این پژوهش پس از بازخوانی تاریخچه و بازشناخت جایگاه مشاکله در علوم بلاغت و بازتعریف گونه های آن، به شیوه توصیفی-تحلیلی، با نو خوانی آیات در پی یافتن نمونه های تازه و نغز این آرایه در قرآن رفته است. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی متن کارا دانسته و در تفسیر سودمند ندیده اند، هدف بنیادین این جستار، پاسخ بدین پرسش است که شناخت آرایه مشاکله در فرایند برداشت معنای متن قرآن چه کارکردهایی دارد؟ این پژوهش نشان می دهد مفسّر آشنا با این شیوه ادبی، به مدلول ظاهریِ واژگان بسنده نکرده، در دام خطای در تفسیر نیفتاده و در پی آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان خواهد رفت. افزون بر این چند سودمندی، نشان داده می شود نمایان سازی لحن تهکمی متن و پیش آوری برداشتی رسا و گیرا بر پایه همگونی، از دیگر کارکردهای شناخت آرایه مشاکله است.
فرآیندشناسی شگرد ادبی "تهکم" و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ادبی "تهکم"، شگردی بر پایه وارون گویی و با بسامد بالا در قرآن است. این پژوهش با بازخوانی انتقادی تاریخچه این شیوه زبانی در دانش بلاغت و نمایان سازی ناهمسانی آن با استعاره و سایر مجازها، افزون بر جایگاه شناسی شیوه زبانی تهکم در دانش بدیع، از فرآیند و رمز و راز کارایی و گیرایی این فن ادبی پرده برداری می کند. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، شناخت دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی قرآن کارا دیده و آن را در فهم و تفسیر سودمند ندیده اند، این جستار با بازتعریف کاربردی از شگرد تهکّم و با نوخوانی آیات، به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ بدین پرسش برآمده که شناخت این آرایه، چه کارکردهای فراگیری در فهم و تفسیر قرآن دارد؟ نتیجه پژوهش آن است که پرده برداری از معنایِ معنا و تحلیل ناسازواری درون متنی یا برون متنی آیات، آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان در محور جانشینی، پیش آوری برداشتی پویا و اثرگذار با فعلیت بخشی و بازسازیِ نشانه های متن، و پیشگیری از حمل واژگان بر معانی و مصادیق غیرظاهر، از کارکردهای شناخت این شیوه زبانی در فرآیند برداشت معنای متن قرآن است.
کاربست شناخت شگرد ادبی «استخدام» در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از آرایه های چندمعنایی دانش بدیع، فن «استخدام» است که چندمعنایی آن بر پایه چندپیوندی است. استخدام، شیوه ای گسترده در بلاغت است که بسیاری از گونه ها و نمونه های ادبی آن در قرآن، ناشناخته یا کم شناخته مانده است. ازآنجاکه برخی قرآن پژوهان، دانش بدیع را در فرایند تفسیر و برداشت معنای متن، سودمند ندیده اند، این پژوهش پس از بازشناسی گستره استخدام و بازکاوی سازوکار آن، نمونه های نغز و برجسته ای را از این شگرد زبانی در قرآن یافته و به شیوه توصیفی تحلیلی در پی پاسخ بدین پرسش برآمده است که شناخت آرایه فراگیر استخدام، چه کارکردهایی در تفسیر متن قرآن دارد؟ نتیجه پژوهش آن است که مفسر آشنا با شیوه استخدام، در پی گسترش معنای فشرده متن خواهد رفت و هنگام مرجع یابی ضمیر، دچار سرگردانی و خطا نخواهد شد؛ افزون بر اینها، در چند نمونه هنری قرآنی نشان داده می شود که آشکارسازی انسجام متن و ارائه تفسیری پیوسته از نشانه های سخن، همچنین نمایان سازی کارایی و گیرایی معنای متن، از دیگر کارکردهای شناخت آرایه استخدام است.
بازکاوی آرایه «جدّ هزل وار» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن «الهزل الذی یراد به الجدّ» یا «جدّ هزل وار»، یکی از آرایه های دانش بدیع است که هرچند بلاغت پژوهان سنتی زبان عربی گواه های گوناگونی برای این شیوه ادبی برشمرده اند، ولی به نمونه های قرآنی این آرایه نپرداخته اند. از آنجا که برخی تفسیرپژوهان، شناخت آرایه های بدیع را در فرآیند تفسیر کارساز ندانسته و تنها در زیبایی شناسی متن کارا دیده اند، این نوشتار برای نخستین بار در کاوش های تفسیری- زبانی، افزون بر یافتن نمونه های نغز و برجسته از این شیوه ادبی در قرآن، در پی پاسخ بدین پرسش است که شناخت این آرایه، چه کارکردهایی در تفسیر قرآن دارد؟ برای پاسخ بدین مسئله، این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، با بازبینی تلاش ادب پژوهان و با یاری از دستاوردهای برخی زبان شناسان معاصر، در پی بازکاوی سازوکار این صنعت ادبی رفته است تا با فرآیندشناسی این آرایه، کارایی شناخت این شیوه را در تفسیر روشن سازد. با برآیند کاوش در سازوکار این آرایه، به دست می آید که مفسر آشنا با فرآیند شگرد ادبی جدّ هزل وار، به مدلول ظاهری آیات بسنده نکرده و در پی دریافت پیام جدی سخن می رود؛ و افزون بر این، پرده برداری از انگیزه گزینش واژگان جایگزین، هویداسازی نقش عاطفی «مشبه به» و پیش آوری تفسیری پیوسته نیز پیامد شناخت عملکرد این فن ادبی است.
تطبیق قواعد تفسیری بر تفسیر آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله علیه از آیه تطهیر
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
45 - 59
حوزه های تخصصی:
مفسّران در علم تفسیربرای کشف مراد خداوند متعال از آیات قرآن نیازمند قواعد خاصّ تفسیری می باشند. به هر میزان مفسر از قواعد بهره ببرد تفسیر او از خطا در کشف مراد خداوند مصون خواهد بود. آیه تطهیر از جمله آیات مهم و اختلافی میان شیعه و اهل سنّت است که یکی از محورهای اختلاف را می توان در بهره مندی از قواعد تفسیر در میان مفسّران جست و جو کرد. در این نوشتار قواعد تفسیر در تفسیر آیه تطهیر در کتاب اهل البیت آیت الله فاضل لنکرانی(ره) تبیین می شود و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با شیوه تحلیلی توصیفی در صدد تطبیق قواعد در تفسیر آیه می باشد. مهم ترین قواعد به کار رفته عبارتند از: توجه به قرائن متّصل لفظی و غیر لفظی ، توجه به قرائن منفصل، لزوم کاربرد علم و علمی،توجه به قواعد ادبیات عرب، توجه به مفاهیم کلمات در زمان نزول، قاعده تمایز و معنای حقیقی لفظ از غیر آن.
فیض و تفسیر صافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ و ۵
70 - 109
تفسیر صافی اثر ارزشمند محمدمحسن ابن مرتضی مشهور به ملا محسن فیض کاشانی، از تفاسیر مهم و معروف شیعه در قرن یازدهم هجری است. فیض در این اثر، به بیان احادیث معصومان در ذیل آیات پرداخته، به هنگام نیاز آنها را شرح داده و در جایی که حدیثی در خور بیان ندیده، از تفسیر بیضاوی بهره برده است. وی در آغاز کتاب، نکات بسیاری را در باب احادیث تفسیری و مبانی و روش تفسیری خود آورده است. با توجه به مقدمه و متن کتاب، روش ایشان حدیثی و همراه با اجتهاد است. در این مقاله، میزان توجه فیض به قواعد تفسیر بررسی شده و به بخشی از نقدهای محمدحسین ذهبی در باب روش تفسیری صافی پاسخ داده شده است.
بازتعریف اصطلاح «روش تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
185 - 206
حوزه های تخصصی:
در رایج ترین تعریف ارائه شده از اصطلاح «روش تفسیر»، معنای منبع تفسیر و در سایر تعاریف به مفاهیمی چون مبانی، قواعد و گرایش تفسیری اشاره شده است. چنین تعاریفی، به دلیل عدم ترادف با روش، عدم ارائه دلیل برای بیان این تعاریف، خلط مفاهیم، محدودسازی مفهوم کلی روش تفسیر در مفاهیم جزئی و غفلت از شکل نظامند روش ها، نیازمند بازتعریف است. با توجه به تعریف هریک از این مفاهیم، اصطلاح روش تفسیر، به شکلی نظامند، تمام آنهارا در بر می گیرد. یعنی هر روش تفسیری از مبانی مورد پذیرش مفسر، آغاز می گردد و بر اساس قواعد مصونیت بخش از خطای مفسر، به بهره گیری از منابع معتبر می پردازد تا تفسیری روشمند ارائه دهد. از ابتدا تا انتهای تفسیر ارائه شده از سوی مفسر، تمایل و تخصص مفسر در برداشت وی از آیات با تاکید بر مبنا یا قاعده ای، بیش از سایر مبانی یا قواعد دیگر، به چشم می آید که گرایش تفسیری وی محسوب می گردد. هریک از این اجزا در روش تفسیر، نقشی را به عهده دارند که همچون اجزاء یک ساختار، مرتبط و هماهنگ با یکدیگر عمل می نمایند.
تحلیل پیوند تاریخ و تفسیر ادبی (فرهنگی) معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفسیر ادبی (فرهنگی) از رویکردهای معاصر و نوین، تفسیری است که از سوی امین الخولی نواندیش مصری نظریه پردازی شد و توسط شاگردان و قرآن پژوهان بعدی ادامه و توسعه یافت. در تفسیر ادبی معاصر، تبارشناسی مفردات قرآنی و گزارش های تاریخی ناظر به عصر جاهلی و زمان نزول، رکن اصلی به شمار می آید و نتایج آن در دو محور «بازشناسی تاریخ عصر جاهلی» و «تفسیرِ دقیق تر آیات» قابل پیگیری است. این مقاله به روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی تبیینی و با تمرکز بر آثار قرآن پژوهان مکتب تفسیر ادبی معاصر تلاش کرده تا گونه های پیوند تاریخ و فرهنگ عصر نزول و تفسیر ادبی معاصر را در محور دوم نشان دهد. حاصل اینکه معنایابی تاریخی واژگان قرآن، تصحیح تفسیر برخی آیات، بازتفسیر قصص قرآن و نقد کاربست گزارش های تاریخی نادرست در تفسیر، از آثار پیوند تاریخ با تفسیر ادبی است که می تواند به صورت الگویی به کار گرفته شود. در عین حال انحصار معنای قرآن در بافت تاریخی نزول و متأثر، دانستن قرآن از فرهنگ زمانه و تمسک به گزارش های ضعیف تاریخی، از انحرافات تفسیر ادبی در بهره مندی از تاریخ است.
بررسی تطبیقی شش قاعده تفسیری از دیدگاه اخباریان و عقل گرایان شیعه
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
264 - 288
گرایش اخباری، رویکردی معرفتی در حوزه دانش های شیعی نظیر: فقه، اصول، تفسیر و ...و یکی از جریان های فعال و تاثیرگذار محسوب می شود. پرسش پژوهش حاضر که به روش توصیفی ،تحلیلی و بنیادین نگاشته شده، مقایسه دیدگاه های اخباریان و مفسران عقل گرای شیعه در قلمرو شش قاعده تفسیری است .هرچند اندیشه های نخستین اخباری گری ظاهرا حدود پنج قرن قبل از محمد امین استرابادی به شکل نهفته و پنهان وجود داشته، ولی عمدتاً در قالب محدثان شیعه و در تضاد با اصولیانی همچون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی نبوده است. دستاورد مقایسه تطبیقی دو رویکرد فوق در مورد شش قاعده تفسیرگری عبارتست از: انکار مطلق اعتبار ظن در آموزه های دینی؛ اعتبار ظنون که برخاسته از عقل ناقص، قیاس ،استحسان، رای شخصی و هوای نفس نباشد، با تفاوت دیدگاهشان با عقل گرایان در خصوص ظنون برخاسته از عقل محض؛ ظنی و غیر معتبر دانستن احکام نظری در اصول و فروع دین برخاسته از ظواهرقران؛انحصار تحصیل یقین در احکام دینی صرفاً از طریق روایات اهل بیت(ع)؛ انکار مطلق یا محدود ساختن قلمرو قواعد چهارگانه : پیوستگی متن قرآن ،سیاق ،جری و تطبیق و توأمانی ظاهر و باطن قران
کاربست قاعده تفسیری سبب نزول در تفسیر تسنیم
منبع:
تفسیرپژوهی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
215 - 230
اصول و قواعد تفسیر که همان احکام و قضایای کلی برای استنباط معانی قرآن کریم است، از امور بسیار مهمی است که پایبندی به آن مفسر را از خطای در فهم بازمی دارد و سبب می شود مبنای مناسبی برای تفسیر صحیح قرآن فراهم آید. کشف و استخراج اصول و قواعد یادشده به ویژه درباره تفاسیر مهم و تأثیرگذار شیعه، از موضوعات جدید در حوزه مباحث تفسیرپژوهی است و گامی مهم جهت اطلاع از مبانی مفسر برای تفسیر آیات به شمار می آید. آقای جوادی آملی در تفسیر تسنیم برای فهم دقیق تر آیات از قواعد متعددی بهره برده که هر یک به جای خود می تواند به فهم بهتر منظومه فکری ایشان و بهره مندی بیشتر مخاطب از تفسیر او بینجامد. در این میان توجه به قاعده سبب نزول، موضوع پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. نتایج این نوشتار نشان می دهد مفسر تسنیم تنها سبب نزول هایی را معتبر می داند که روایت بوده و دارای سند صحیح باشند. از نگاه ایشان گستره تأثیرگذاری این گونه روایات تا حدی است که با خطوط کلی قرآن هماهنگ باشند، در غیر این صورت وانهاده می شوند. همچنین این دست روایات از منظر ایشان تنها می تواند بیانگر مصداقی از مفهوم کلی آیات باشد و لذا به عنوان مقید و مخصّص نمی توان از آنها در تفسیر قرآن بهره برد.
ارزیابی روش تئودور خوری در تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یکی از کتاب های آسمانی، همواره مورد مطالعه مستشرقان با فعالیت های مختلفی از جمله ترجمه و تفسیر و با اهدافی چون ایجاد تشابه ویا تقابل قرآن و سایر کتاب های آسمانی، عرضه ضعف قرآن، کشف واقعیت با معیارهای علمی و ... بوده است. تئودور خوری کشیش مسیحی آلمانی است که بخش زیادی از فعالیت های علمی خود را بر ترجمه و تفسیر قرآن کریم متمرکز کرده و توانسته طرفدارانی را از جامعه مسیحیان به خود جلب کند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که روش تفسیری تئودور خوری، کشیش مسیحی آلمانی، در تفسیر او از قرآن کریم در محورهای مبانی، قواعد و منابع چگونه قابل ارزیابی است؟ بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله در سه حیطه مبانی در بخش اعجاز، قواعد در بخش توجه به قرائن و حیطه استفاده از منابع مختلف تفسیری نشان می دهد تفسیر وی علی رغم اعتقاد به الهی و معجزه بودن قرآن، به دلیل بسنده کردن به برخی منابع اهل سنت در تفسیر آیات و عدم بررسی سایر مستندات مسلمانان، بیشتر با سطحی نگری در آیات و در برخی موارد با تسامح همراه بوده و همین امر موجب شده نه تنها تفاوتی میان قرآن وکتاب های مقدس نیابد، بلکه در برخی موارد او را از نگاه بی طرفانه نسبت به جنبه های مختلف اسلام و قرآن بازداشته است.