مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
موسیقی ایرانی
حوزه های تخصصی:
رساله موسیقی موسوم به کلیات یوسفی منسوب به ضیاالدین یوسف، در دوره فتحعلی شاه قاجار(حک: 1212- 1250ه.) نوشته شده است. این رساله کوتاه، با وجود تکراری بودن برخی مطالب آن، از آن رو که تداوم نگارش رسالات موسیقی را در دوران قاجار نشان می دهد، اهمیت دارد. اشاره به نام دوازده دستگاه در این رساله نیز نکته مهمی را در روند تاریخی مفهوم دستگاه روشن می کند. مفهوم وزن در موسیقی (ایقاع) که در این رساله، چون بیشتر رسالات موسیقی دوران صفوی و پس از آن، با نام “اصول” شناخته می شود، آخرین فصل این رساله است. بخش اول این فصل که با تاثیر از رساله موسیقی میرصدرالدین قزوینی (د. 1008 ه.) نوشته شده، با تعریف اصول و نقره آغاز، و در ادامه از 5 دور متقدم و سپس هفده دور متاخر یاد می شود، سپس مولف به اصناف تصانیف (انواع یا ژانرهای موزون موسیقی) می پردازد؛ در بخش دوم که احتمالا تاثیر گرفته از رساله بهجت الروح است، بیست و چهار دور ایقاعی شرح داده شده است.
نشانه شناسی موسیقی دستگاهی ایران (تحلیل مفاهیم نشانداری و دلالت موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحقیق کیفی نوشته شده و هدف اصلی، تبیین مفاهیم نشانداری سلسله مراتبی و فرایند دلالتگری در موسیقی دستگاهی ایران است. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها نشان می دهد که نشانداری در موسیقی ایرانی به چند شکل اصلی روی می دهد: 1. روابط بین گوشه های مشترک دستگاه ها 2. روابط بین نت ها.
همچنین دلالتگری نیز عمدتاً در قالب گستره فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد می شود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
بهره هایِ متقابلِ نقد ادبی و نقد موسیقایی در حوزه آثارِ مکتوب مطالعه موردی: «موسیقی شعر» و «پیوند شعر و موسیقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
پیوند ادبیات و موسیقی بیش از همه در حوزه هایِ موسیقیِ آوازی و موسیقیِ شعر نمود پیدا کرده است. آثارِ مکتوبِ جدید در حوزه ادبی موسیقاییِ و پیوند شعر و موسیقیِ آوازی افزون بر «معادل یابی »هایِ متریک و ریتمیک اوزانِ شعرِ فارسی با موضوع های جدیدی مواجه شده که نقد ادبی از بررسیِ آن ها دور مانده است. از سویِ دیگر، «موسیقیِ شعر» با بن مایه فرمالیستی، در دهه هایِ اخیر، معیارهایِ زیباشناسانه ای در نقد و بررسی شعرِ فارسی ارائه کرده و از اصطلاحات موسیقایی هم چون موزیکالیته، هارمونی، و ارکستراسیون بهره برده است. حال آن که، نقد موسیقی درباره آثارِ مکتوبِ «موسیقیِ شعر» تا حد بسیاری سکوت کرده است. پیچیدگی و کمبود منابعِ نظریِ نقد و موانع روان شناختی و جامعه شناختی آن از دلایل انفعالِ نقد ادبی و موسیقایی در این حوزه ها بوده است. یافته های این مقاله نشان می دهد لفظ موسیقی در موسیقیِ شعر با تعریف موسیقی شناسان مغایر است. این یافته ها هم چنین روشن می کند که بررسیِ آثارِ مکتوبِ «پیوند شعر و موسیقیِ آوازی» می تواند به رشد و توسعه دیدگاه هایِ تازه عروضی در حوزه نقد ادبی کمک شایانی کند. نتایج پژوهش حاضر به منزلة مطالعه ای بین رشته ای حاوی پیشنهادهایی برای شناخت و افزایشِ بهره هایِ متقابلِ نقد ادبی و نقد موسیقایی است که مهم ترین آن پیشنهاد تشکیل گروه مطالعاتی و برگزاریِ همایش هایی با محوریت «نقد شعر و موسیقی» است.
نگاهی تحلیلی تطبیقی به معماری و موسیقی ایرانی بر مبنای مفاهیم حکمت سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
123-148
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با در برداشتن مفاهیم حکمی ایرانی اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی نقش مفاهیم حکمی در هنر ایرانی اسلامی ایرانی در نظر گرفته شود. بر این اساس، هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که نمود مفاهیم حکمت سهروردی در معماری و موسیقی ایرانی به چه شکل صورت پذیرفته است. بدین منظور ابتدا به تبیین مفاهیم حکمت اشراق سهروردی پرداخته شده است؛ سپس به صورت مجزا نمود این مفاهیم به صورت استدلالی و تحلیلی در دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی بررسی گشته و در نهایت تطبیق این دو حوزه بر اساس مفاهیم عنوان شده صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این امر است که نمود مفاهیم حکمی اشراقی سهروردی به روشنی در هر دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی قابل مشاهده و بررسی می باشد و آراء سهروردی می تواند به عنوان مبنای تطبیق مفهومی معماری و موسیقی ایرانی در نظر گرفته شود.
اثربخشی موسیقی درمانگری فعال بر کاهش مشکلات اجتماعی کودکان مبتلا به لوسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
402-412
حوزه های تخصصی:
بدخیمی های دوران کودکی می تواند زندگی روانشناختی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد و موجب بروز مشکلاتی در زمینه رفتارهای اجتماعی در آنها شود به گونه ای که این کودکان را به سمت انزوای اجتماعی سوق دهد مطالعات گوناگون اثربخشی موسیقی بر توانایی های اجتماعی کودکان را مورد تأیید قرارداده اند اما آنچه هدف پژوهش حاضر است سنجش اثر موسیقی ایرانی بر کاهش مشکلات اجتماعی کودکان مبتلا به بدخیمی به صورت اجرای فعال است. این پژوهش در قالب طرح شبه آزمایشی و از نوع سری های زمانی است. که برای اجرای آن 5 کودک 6-11 ساله از بین 40 کودک که شرایط اولیه شرکت در طرح را داشتند، بر اساس دارا بودن مشکلات اجتماعی، انتخاب شدند و در 8 جلسه موسیقی درمانگری فعال (برگرفته از دووراک، 2011) شرکت کردند والدین آنها علاوه بر فرم پیش آزمون، دو مرتبه دیگر، فهرست نشانگان رفتاری کودکان آشنباخ (مینایی، 1390) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش اندازه گیری مکرر (سطح معناداری 0/005) نشان داد که موسیقی درمانگری فعال با استفاده از تم های ایرانی موجب کاهش مشکلات اجتماعی می شود.
بررسی و نقد کتاب فرم و آفرینش در موسیقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
87-109
کتاب «فرم و آفرینش در موسیقی ایران» بر اساسیکی از عناوین دروس دانشگاهی در رشته ی موسیقی ایرانی نگاشته و تدوین شده است و دست کم به این دلیل که منابع مکتوب در این زمینه بسیار محدودند، کتاب حاضر منبعی باارزش تلقی می شودونقد آن نیز با هدف ایجاد زمینه های بیش تر مطالعه در این حوزه انجام شده است. تأمین کننده ی بخش عمده ای از پشتوانه های نظری این کتاب، ایده پردازی ها و تجربیات شخصی نویسنده به عنوان یک متخصص با سابقه و خوش نام در این زمینه بوده است. به کارگیریِ نمونه های متعدد و متنوع، مرتبط با عناوین و مطالب وهم چنین محتوای بخش آخر کتاب درخصوص گونه های معمول در موسیقی ایرانیاز نقاط قوت اثراست. اما مواردی هم چون پراکندگی مطالب در برخی عناوین،عدم ارائه ی تعریف و توضیح لازم در مورد برخی اصطلاحات و ابهام در به کارگیری بخشی از واژگان تخصصی از نقاط ضعف این کتاب هستند.
بررسی جامعه شناختی پیدایش گفتمان «سنت گرا و نوگرا» در میدان موسیقی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
25 - 1
حوزه های تخصصی:
یکی از گفتمان های مهم در میدان موسیقی ایرانی از دوره ی مشروطه به بعد بر محوریت دوگانگی بین سنت و مدرنیته قرار گرفته است. این دوگانگی وقتی ظهور یافت که موسیقی ایرانی در دوره ی مشروطه با چالش هایی ملهم از غرب روبرو شد. این گفتمان و کشمکش های آن ناشی از کنش های کنش گران میدان موسیقی ایرانی بود، کنش گرانی که هر کدام تاحدی واجد سرمایه ی جدید و یا سرمایه ی سنتی بودند. با این که صورت نهایی این گفتمان بیش تر در دهه ی 1340 در میدان روشنفکری مفصل بندی شد، شروع شکل گیری آن را می توان تا دهه ی 1290 پی گرفت، یعنی زمانی که میدان موسیقی تازه داشت شکل می گرفت. هدف این مقاله آن است که با تمرکز بر جدال میان وزیری و عارف، دو چهره ی اصلی میدان موسیقی ایرانی، پیدایش این گفتمان را در حوزه ی موسیقی ایرانی در دهه ی 1290 بررسی کند. چارچوب مفهومی این پژوهش از نظریه ی میدان پیر بوردیو است. برای انجام دادن این پژوهش از روش مطالعه ی موردی بهره گرفته شده و داده های مورد نیاز از نوشته های کنش گران میدان در روزنامه ها، مجلات، کتاب ها و سرگذشت نامه ها گردآوری شده است. نتیجه ی پژوهش حاضر نشان می دهد که آن چه به اصطلاح دوگانگی بین سنت و مدرنیته خوانده می شود در سال های شکل گیری میدان موسیقی ایرانی وجود نداشته است، بلکه در نسل های بعدی به خاطر موقعیت میدان های سیاسی و روشنفکری در دهه ی 1340 برساخت پیدا کرده است.
تاثیر القای خلق مثبت و منفی با استفاده از موسیقی ایرانی بر واکنش-های قلبی عروقی
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات دهه های اخیر نشان می دهند که حالت های روان شناختی بر مکانیسم های زیست شناختی تاثیر می گذارند. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر القای خلق مثبت و منفی با استفاده از موسیقی ایرانی بر واکنش های قلبی عروقی بود. برای این منظور، بر اساس ملاک های ورود، 40 نفر از دانشجویان (شامل 20 نفر دختر و 20 نفر پسر) دانشگاه تربیت معلم تهران انتخاب شدند. به منظور القای خلق مثبت و منفی از قطعه موسیقی های ایرانی دارای محتوای هیجانی شاد و غمگین استفاده شد. شاخص های قلبی عروقی ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در حالت پایه (آرامش)، القای خلق منفی و القای خلق مثبت مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که القای خلق مثبت از طریق موسیقی ایرانی منجر به کاهش ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در مقایسه با حالت آرامش می گردد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از این بود که القای خلق منفی از طریق موسیقی ایرانی منجر به افزایش ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) در مقایسه با حالت آرامش می گردد. علاوه بر این، اثر متغیر جنسیت در هیچ یک از حالت ها معنادار نبود. در مجموع یافته های تحقیق حاضر از الگوی اختلال های روان تنی و نقش حالت های خلقی و تجارب هیجانی در واکنش های قلبی عروقی حمایت می کند.
عنوان ملازم در فقه و جایگاه آن در مجالس مطربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
۱۴۶-۱۳۵
حوزه های تخصصی:
ادوار موسیقی پر است از سوءاستفاده های بیش از اندازه از آن برای لذت رانی حاکمان و زورگویان تاریخ، به طوری که این امر باعث ایجاد نگرش منفی جامعه نسبت به موسیقی شده است. به نظر می رسد همراهی و ملازمت رقص زنان بی پروا و پسربچگان زیبا و همراهی شراب با موسیقی در دوران صفویه و قاجار که دوران رشد و قوام مجالس مطربی بود، باعث ایجاد یک ذهنیت منفی در جامعه نسبت به موسیقی شده باشد. لذا همان گونه که در موضوعات فقهی گاهی حکم، به روی ملازمات یک موضوع می رود و این عناوین ملازم چنان در نگرش یک فقیه در بررسی یک موضوع مؤثر است که می تواند یک موضوع حرام را به حلال تبدیل کند، ملازمت و قرین شدن برخی از عناوین، باعث ایجاد یک نوع موسیقی (به طور خاص) مطربی شده است که همین امر نیز موجبات ایجاد یک ذهنیت منفی نسبت به موسیقی در میان متشرعین را فراهم کرده است. در این پژوهش مبتنی بر یک مبحث فقهی به بررسی وضعیت مطربی در ایران، در دوران رشد و قوام آن یعنی صفویه و قاجار پرداخته شده است. به بیان دیگر روش فقهای شیعه در ارزیابی برخی از مسائل فقهی، به موضوع موردبحث تسری داده شده و از آن استفاده جامعه شناختی شده است. نکته حائز اهمیت پژوهش این است که در اینجا بحث در مورد دلایل و ضوابط حرمت و حلیت موسیقی نبوده و مباحث به گونه مورداشاره از نظر گذشته و نقطه نظر این پژوهش، پاسخ به علت و چرایی نگرش بعضاً منفی و تنفرگونه جامعه ایرانی به خصوص قشر متشرع به موسیقی است.
بررسی تطبیقی سیستم های کوک در موسیقی ایرانی در آرای نظریه پردازان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشته ابعاد مختلف نظریات کوک در موسیقی دستگاهی ایران را از نگاه پژوهشگران معاصر (پس از سال 1332) جمع بندی و با یکدیگر مقایسه می کند و به دلایل تکثر آرا می پردازد. پرداختن به مقوله کوک در دوران کنونی در تولید سمپل های صوتی، طراحی ساز و نیز بحث های پیرامون چندصدایی ضرورت دارد. پژوهشگران کوک در موسیقی ایرانی دلایل انحراف ها از یک سیستم کوک نظیر کوک درست یا فیثاغوری را سیستماتیک بحث نکرده اند. لذا پرسش اساسی پژوهش بدین شرح است که نحوه اندازه گیری ریزپرده ها و مبنای نظریات چه بوده و با یکدیگر چه اختلافی دارند؟ در گام دوم، چه ملاحظاتی را در زمینه کوک باید در نظر داشت؟ بدین منظور در ابتدا به چالش های کوک در موسیقی ایرانی می پردازیم و در مرحله بعد نظریات را بررسی می کنیم و اختلافات را می سنجیم. روش تحقیق در ابتدا از نوع کتابخانه ای است و در منابع نظریات و فواصل بر مبنای یک معیار عددی سنت طبقه بندی و نقصان های هر یک از مدعیات بررسی می شوند. در انتها جدول مقایسه جهت ورودی نرم افزار و میزان انحراف به دست آمده است. همچنین برخی از مهمترین دلایل انحراف به شرح زیر مشخص شده اند: الف) ملاحظات آکوستیکی و سایکوآکوستیکی ب) عدم کفایت جامعه آماری ج) مکتب های آموزشی د) ملاحظات تاریخی
مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق (مطالعه موردی گروه کامکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه گذشته، صنایع خلاق به بخش مهمی از اقتصاد جهانی تبدیل شده اند. صنایع خلاق و به ویژه صنعت موسیقی را می توان به عنوان بهره برداری تجاری از دانش هنری در نظر گرفت. صنایع موسیقی به عنوان بخشی از صنایع خلاق، نمونه ای آشکار از تغییرات اجتماعی-اقتصادی معاصر هستند که از صنایع تولیدی به سمت کسب وکارهای مبتنی بر دانش و خلاقیت حرکت می کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق با تأکید بر گروه کامکارهاست. در این راستا داده های پژوهش از ترکیبی از روش های مطالعه اسنادی و تحلیل تماتیک گردآوری شده اند. نتایج پژوهش حاضر مؤید ده مؤلفه اصلی در فعالیت های گروه کامکارها در راستای ترویج صنایع خلاق هستند که عبارت اند از: برقراری ارتباط دوجانبه بین موسیقی کردی و موسیقی ایرانی، ترویج و ارتقا سازهای محلی و ایرانی، استفاده از زبان های کردی و فارسی در آهنگ ها، شیوه انتخاب پوشش در اجراها، عضویت زنان در گروه، هم راستا بودن عضویت گروهی و خلاقیت فردی، همکاری با سایر گروه ها و خواننده ها، آموزش موسیقی، برگزاری کنسرت در مناطق مختلف و ارتقای وجه اجتماعی گروه با انجام کارهای عام المنفعه. نتایج پژوهش حاضر مؤید این نکته هستند که در فعالیت کامکارها تعامل دائمی بین امر کلی و امر جزئی مشاهده می شود. امر کلی در اینجا موسیقی ملی ایرانی و امر جزئی موسیقی محلی کردی است. کامکارها با ترکیب این دو سبک موسیقایی توانسته اند پایه گذار سبکی نوین باشند که مؤلفه های هر دو سبک موسیقایی را داشته باشد.
سیر تطور تنظیم آوازهای محلی ایرانی برای کُر و رهیافت های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برای نخستین بار به مطالعه " تنظیم آوازهای محلی ایرانی برای کُر" در تاریخ موسیقی نوین ایران می پردازد. اهمیت بررسی این قالب موسیقایی در طرح مسائل متعددی است که فرایند "تنظیم" را مستلزم فعالیت پیچیده آهنگسازی ساخته، و آن را از صرف یافتن صداهای متناسب با آواز محلی (هارمونیگذاری) فراتر برده است. در پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل نمونه های آثار آهنگسازانی همچون روبن گریگوریان، سرگئی آغاجانیان، ثمین باغچه بان، محمد تقی مسعودیه و حمید عسکری، ضمن نشان دادن ویژگی ها و امکانات این گونه "تنظیم"، به تبیین دستاوردهای هنری آهنگسازان در این قالب پرداخته شده است. این تحلیل ها عمدتاً مرتبط با فرم، ساختار، هارمونی، پلی فونی و کلام می باشند. این پژوهش نشان می دهد که آهنگساز چگونه با نگرشی زیباشناسانه موفق به آفرینش چنان تابلوی رنگین صوتی می گردد که هم حیاتی نو به آواز محلی بخشیده و هم بعنوان یک اثر خلاقانه مستقل قابل مطالعه است. قالب "تنظیم آوازهای محلی برای کُر"، راه حل های جدیدی در فرهنگ موسیقی یکصدایی ایران عرضه نموده و از این طریق در عرصه موسیقی ملی، رهیافت های نوینی بویژه در زمینه هارمونی مُدال، الگوهای پلی فونیک و اسلوب های ساختاری و آوایی نوین ارائه کرده است.
مطالعه پدیده "ارکستر" در فرهنگ موسیقایی ایران معاصر، با تکیه بر مُدل سازیِ امکان تحقق صور بالقوه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نهایی از پژوهش حاضر آن است که به منظور تبیین نحوه مواجهه فرهنگ موسیقایی ایران و غرب از نظر اخذ تفکر ارکسترال، با ترسیم مُدل هایی مبتنی بر صورت های بالقوه ارکستر در ایران و مصداق یابی تعیّنی آنها، امکان تحقق الیناسیون در هر یک از مواجهات آزموده شود. لذا فرضیه این پژوهش، بدین نظریه منتج شده است که بر خلاف رهیافت های سنت گرایانه، که تمامی مواجهات با فرهنگ موسیقایی غرب مطرود پنداشته می شود، پاره ای از مواجهات، نظر به رهیافت تأویلی و آگاهانه آن، نه تنها به الیناسیون در موسیقی ایرانی نینجامیده، بلکه به تکامل و غنای قالب های اجرایی موسیقی ایرانی منتهی شده است. از سویی دیگر، بخش دیگر این نظریه بر آن اذعان دارد که به خلاف رهیافت های غرب گرایانه که هرگونه تکوین و تکاملِ موسیقی ایرانی مستلزم اخذ تام و تمام بنیان های موسیقایی غرب انگاشته می شود ؛ بخش قابل ملاحظه ای از مواجهات میان فرهنگ موسیقایی ایران و غرب جهت اخذ تفکر ارکسترال، نه تنها تکوین و تکامل موسیقی ایرانی را در پی نداشته، بلکه به تضعیف، تنزّل و حتی حذف برخی خصوصیات بنیادین موسیقی ایرانی انجامیده است. بر این اساس می توان چنین اذعان نمود که مواجهه موسیقی ایرانی و غربی در دوره معاصر از نقطه نظر اخذ تفکر ارکسترال، دارای روندی دو قطبی (سازنده و غیر سازنده ) بوده است.
ارتباط ساختاری موسیقی کردستان و موسیقی دستگاهی ایران (مطالعه موردی آواز بیات کرد و خرده بندِ بهاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات موسیقی شناسی ایرانی، نسبت میان موسیقی قومی و موسیقی دستگاهی است. اعتقاد بر این است که میان این دو موسیقی، ارتباط وجود دارد. یکی از نمودهای این ارتباط، نسبت میان آواز بیات کرد موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی قوم کرد است. موسیقی شناسان حوزه موسیقی دستگاهی بر ارتباط این دو تأکید دارند، در حالی که درون فرهنگ موسیقی کردی زمزمه های نفی چنین ارتباطی وجود دارد. با این وجود، هیچکدام از اینان نتوانسته اند شواهد قانع کننده ای بر مدعای خود بیاورند. در این پژوهش به چرایی ارتباط بیات کرد و موسیقی کردستان پرداخته می شود و با تکیه بر مطالعه تطبیقی بیات کرد و یکی از گونه های موسیقی کردستان به نام خرده بندِ «بهاره»، وجود نسبت خانوادگی و شباهت های ساختاری مُدال در بیات کرد و موسیقی کردستان تبیین می شود. این پژوهش با تأثیرگیری از شیوه تحلیل مُدال معرفی شده توسط استاد داریوش طلایی، ویژگی های مُدال بهاره را تحلیل کرده، و سپس به مقایسه بهاره و بیات کرد، بر اساس سه محور اشل صوتی، نقش و فونکسیون درجات، و الگوهای رفتاری گردش نغمات و سیر ملودی، با استفاده از سنجه های مربوطه می پردازد. مطالعه تطبیقی نشان می دهد که این دو در واحدهای ساختاری فواصل و اشل صوتی، دانگ بندی، درجات دارای نقش و جاذبه، و الگوهای گردش نغمات مرتبط با پرورش جاذبه مدال، شباهت بنیادین و کلان دارند.
سازبندی و سازشناسی در تعزیه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
27 - 41
حوزه های تخصصی:
تعزیه از نمودهای بارز تجلی موسیقی سوگ در اجتماعات مذهبی ایران به شمار میرود که در پیوند با سنت به جایگاه مهم، فراگیر و تاثیرگذاری در هنر آیینی ایران دست یافته است.موسیقی، نظام بخش و جزء لاینفک هنر تعزیه است و به دو گونه سازی و آوازی در آن بروز و ظهور دارد. تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی با استفاده از مستندات موجود و احصاءنظر صاحب نظران، در پی آنست که ضمن شناسایی و معرفی آثار متقابل تعزیه و موسیقی ایرانی بر یکدیگر، از دو منظر سازبندی و سازشناسی ابعاد موسیقایی این نمایش آیینی را مورد واکاوی، تحلیل و معرفی قرار دهد. از یافته های تحقیق چنین استنتاج گردید: موسیقی تعزیه که منبعث از موسیقی نواحی و دستگاهی ایران است،علاوه بر کمک به حفظ، اشاعه، ترویج و تبدیل آرام حرمت های موسیقی به حلیت ها، موجب شکل گیری موارد مهمی چون: ایجاد نیاز در مذهبیون برای فراگیری آواز، بکارگیری صدای پسران نابالغ بجای صدای زنان، تبادل محتوا با انواع گونه های موسیقی و نهایتا بسترسازی برای ابداع مرکب خوانی شده است. از سوی دیگر ویژگی های بارزی باعث شده بسیاری از سازها در سازبندی تعزیه مورداستفاده قرار نگیرند،این موارد شامل: لزوم داشتن حجم و شدت صوتی بالا، عدم نیاز به اعمال کوک، تطبیق تاریخی-مکانیسمی، قابلیت اجرا در حین دسته روی، عدم حرمت از نظر فقها، قابلیت قرینه سازی تاریخی و داشتن جنس صدای حزین یا رعب آور می باشد. در این مقاله دوگروه از سازهای بادی و کوبه ای مورداستفاده در سازبندی مرسوم تعزیه موردمعرفی و تشریح از منظر سازشناسی قرارگرفته است. از دیگر نتایج حاصله کارکردهای موسیقی سازی در تعزیه است که تحت عناوینی چون: تشریفات، تقویت حس حماسی، همراهی آواز، تشدید یا تلطیف دراماتیک، رابط و فضاساز، بسترساز رخدادهای آینده، نفس گیری شبیه خوانان، افزایش جذابیت صحنه، القای نظم زمانی، ایجادتنوع صوتی و ایجاد آمبیانس غالب، موردمعرفی و تشریح واقع شده اند.