مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
دلالت
منبع:
پژوهش های اصولی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
99 - 124
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین اموری که فقیهان در مباحث خود به آن توجه دارند و در فرآیند استنباط به ان تمسک میکنند، بحث فهم مشهور از متون است. بدین بیان که اگر فهمی که مشهور از متن داشته اند با فهم مجتهد از متن متفاوت باشد، آیا فهم و برداشت مشهور می تواند مانع حجیّت فهم مجتهد شود؟ در این نوشتار به روش توصیفی_ تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای بر پاسخ دادن به این مهم کوشش شده، لذا ابتدا ادله حجّیت ظهور بیان شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، شمول آن نسبت به فرض اعراض مشهور از فهم مجتهد بررسی شده و حجیّت فهم مجتهد (در فرض مخالفت مشهور) به واسطه یقین، اطمینان، انسداد، سیره عقلا، سیره متشرعه، روایات و آیات، مورد بررسی قرار گرفته است و درنتیجه موارد حجیت و عدم حجیت فهم مجتهد تمییز داده شده است.
مساله بازنمایی در موسیقی با رویکرد به منبع شناسی موضوعی آن
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
142-147
حوزه های تخصصی:
بحث در مورد اینکه موسیقی به عنوان هنری کاملاً انتزاعی و دست نیافتنی چه می گوید؟ از دیرباز در نظر فلاسفه و متفکرین
مطرح بوده است. بسیاری از فلاسفه حکم به بیانگریِ موسیقی داده اند و در مقابل متفکرینِ دیگری نیز وجود هرگونه دلالت در
موسیقی را رد نموده اند. در این بین گروهی از فیلسوفان، موسیقی را نه ذاتاً که در شرایط خاص و در همنشینی با دیگر
لایه های متنی، حائزِ منشِ بیانگری دانسته اند. در این مقاله، کلیاتِ بیانگری موسیقی به طور مروری مورد اشاره قرار گرفته است. در بخش دیگر به نقشِ ذهنیتِ مؤلف در
بیانگری و در مقابل توانمندیِ بالقوه مخاطب در ادراکِ این بیانگری اشاره شده است. سپس مبحث بازنمایی در موسیقیِ ایرانی-
اسلامی با توجه به ماهیتِ سنتیِ آن طرح و بیان شده است. در آخر نمایه ای کلی از مهم ترین منابعِ موضوعیِ موجود در زمینه
بیانگریِ موسیقی عنوان می شود. این منابع شامل کتابهایی است که در مورد دلایتِ بیانگرانه در موسیقی بطور عام و دستِ آخر
بیانگری در موسیقیِ دستگاهی نگاشته شده اند.
بررسی تبعیت مدلول التزامی بیّن بمعنی الاخص از مدلول مطابقی در حجیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
83 - 108
حوزه های تخصصی:
از مباحث مربوط به باب ظواهر و حجج، تعیین دامنه اعتبار مدلول التزامی است که در نظام تقنینی فقهی جایگاهی ممتاز دارد. اثبات وجود ملاک که زمینه ساز تصحیح تکالیف است و نفی حکم ثالث در فرض تعارض دلایل در مفاد تطابقی، از جمله مسائلی است که با تعیین گستره مدلول التزامی از پرده ابهام بیرون خواهد آمد و همین امر ضرورت موضوع نوشتار است.
دامنه حجیت مدلول التزامی از آن جهت مبهم است که در پیدایش و وجود، تابع و متوقف بر مدلول مطابقی است. همین امر سبب شده تا این سؤال مطرح شود که آیا اعتبار و حجیت آن نیز متوقف بر بقای اعتبار مدلول مطابقی است یا خیر؟
تتبع در نگاشته های اندیشمندان نشان می دهد که سه نظریه عدم تبعیت مطلق، تبعیت مطلق و تفصیل بین علم به کذب مدلول مطابقی و وجود معارض میان آن ها، وجود دارد. مهم ترین دلیل قائلان به عدم تبعیت، نبودِ دلیل کافی برای اثبات تلازم است؛ زیرا تلازم به عنوان یک امرِ وجودی نیاز به اثبات دارد؛ حال آن که چنین نیست. در مقابل از سوی قائلان به تبعیت، دلایلی بیان شده که نگارنده معتقد است بهترین دلیل، وجود نوعی خاص از ارتباط تنگاتنگ میان دو مدلول است که پذیرش آن، نظریه تبعیت را نتیجه می دهد. بر این اساس، فقیه هر زمان مانعی از مفاد مطابقی ببیند، نمی تواند به مدالیل التزامی عرفی آن استناد نماید.
بررسی دلالت تفسیری و فقهی آیه زنا بر حرمت نکاح با زانی و زانیه.
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
41 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از ادله مهمی که فقهای امامیه در حکم به حرمت ابدی در بحث نکاح با زانی و زانیه خلیه و ذات البعل - ناکح زانی باشد یا غیر ان،-به ان استناد می کنند،آیه 3 سوره نور (آیه زنا) است. در این که آیا آیه مذکوردر این مساله بر حرمت دلالت میکند یا خیر؟ فقها و مفسرین دو دسته اند. برخی از آنها با استناد به ظاهر و سیاق آیه معتقدند: با این که ظاهر آیه خبری است ولی در مقام بیان حکم تشریعی بوده و دلالت بر حرمت ازدواج با زانی و زانیه می نماید . در مقابل بسیاری از مفسرین و فقها با تکیه برسیاق ، واژگان ایه و ادله روایی بر این باورند که ایه در مقام بیان حکم تشریعی نبوده ، بلکه فقط مبین یک واقعیت عینی است که همواره آلودگان دنبال آلودگان رفته و پاکان تن به آلودگان نمی دهند. با بررسی و تحقیق درادله نظرصحیح آن است که آیه در مقام بیان حکم اخلاقی و طبعی است و دلالتی برتشریع و حکم حرمت در مساله مذکور ندارد.
واکاوی انگاره اجتماعی امام موسی صدر و دلالت های آن در تبیین ماهیت تربیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
278 - 312
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد با تحلیل مؤلفه ها و مقولات اجتماعی مورد نظر امام موسی صدر تصویر کلی ایشان از ماهیت اجتماعی شدن را شناسایی کرده و دلالت های آن را برای حوزه تربیت اجتماعی روشن سازد. در این تحقق از روش های توصیفی - تحلیلی و استنتاج عملی مورداستفاده قرار گرفته است. بر مبنای این پژوهش انگاره کلی امام موسی صدر از اجتماع، انگاره ای مبتنی بر تصویر ارگانیزمی جامعه و مبتنی بر نگرش توحیدی است که مؤلفه های اصلی آن در یازده مؤلفه؛ (وحدت، کنشگری انسان، اجتماعی بودن هویت انسان، تفکر تشکیلاتی و تمدنی، کیفیت رابطه فرد و جامعه، آزادی، تعامل و همزیستی، گشودگی و رواداری، گفت وگو، احترام متقابل، ارزش ها)، مورد بررسی قرار گرفته است. دلالت های این انگاره کلی و مؤلفه های تشکیل دهنده آن برای ماهیت تربیت اجتماعی نیز، در هشت دلالت کلی مشخص گردیده است. این دلالت ها عبارت اند از؛ اصل نگرش توحیدی، ا اصل انسان گرایی فطری، اصل نگاه مشفقانه به دیگری، اصل نگاه به دیگری به مثابه خویشتن، اصل باور به آزادی چون ارزش، اصل مبتنی ساختن رشد بر عمل، اصل برخورداری از اندیشه و منش تشکیلاتی، اصل ضرورت گفت وگو چون بینش، منش و روش، اصل هویت سازی بر محور انسانیت
روش میرحامد حسین در اثبات امامت امیرالمومنین (ع) از حدیث ولایت در عبقات الانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به روش بررسی حدیث در مباحثی که مقارن با دیگر مذاهب اسلامی است از بایسته های علوم حدیث است. قطعاً با توجه به اختلاف پیشوایان مذاهب اسلامی، مبانی هریک از از ایشان در علومی مثل حدیث متفاوت خواهد بود و برای پویایی مناظرات و تعاملات نوشتاری بین مذاهب اطلاع از قواعد حدیثی و رجالی طرف مقابل اهمیت فراوانی دارد. میر حامد حسین در کتاب «عبقات الانوار» این توانایی را به عرصه ظهور رسانده و نشان می دهد که چگونه می-توان با توجه به یک حدیث که شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده اند، اثبات مدعا نمود. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی و به هدف بررسی جزئیات روش ایشان، پیرامون اثبات امامت امیرالمؤمنین (ع) در برخورد با مذاهب غیر شیعی با استفاده از حدیث ولایت تالیف شده است. نتیجه این مقاله اثبات کارآمدی روش ایشان در تعامل علمی با مذاهب اسلامی غیر شیعی خواهد بود.
نظریه معنا از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
27 - 48
حوزه های تخصصی:
در نیمه نخست قرن بیستم، رویکرد وجودشناختی در تبیین مسائل فلسفی، نخست به یک رویکرد معرفت شناختی و سپس به یک رویکرد زبان شناختی تقلیل یافت. صاحب نظران رویکرد اخیر مدعی شدند با تکیه بر نظریه های معنا می توان معناداری و صدق گزاره ها را تبیین کرد. درنتیجه بحث دربارة وجود و احکام آن به بحث دربارة زبان و معنا و چیستی آن تغییر پیدا کرد. در این نوشتار سعی کردیم پس از تعریف نظریه معنا و طرح اجمالی نظریات معنا در غرب، به این پرسش پاسخ دهیم که نظریه معنا در فلسفه علامه طباطبایی چیست و آیا این نظریه توان پاسخ به اشکالات نظریه معنا را دارد یا خیر؟ علامه طباطبایی در بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و معنا، اساساً تحقق هر معنایی اعم از معنای لفظی و غیرلفظی را در خارج محال می داند و از طرفی ثابت می کند که معنا همان صورت ذهنی است و جایگاه آن در ذهن است. لذا می توان نتیجه گرفت نظریه ایشان قرابت نزدیکی با نظریه تصوری معنا دارد؛ اما اشکالات نظریه تصوری معنا را که در غرب مطرح است، ندارد و به واسطه مبانی فلسفه اسلامی مثل کاشفیت و حکایت گری صورت ذهنی به آنها پاسخ می دهد.
شرح و ارزیابی رویکرد ضدافلاطونیِ گادامر در رابطه با میمه سیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
105 - 119
حوزه های تخصصی:
یکی از کهن ترین نظریه ها دربارۀ سرشت هنر، نظریۀ «تقلید» (هنر به منزلۀ تقلید طبیعت) است. نخستین بار افلاطون مبانی نظری این نظریه را ازحیث فلسفی بررسی کرد. آنچه در موضع افلاطونی درخصوص ماهیت میمه سیس محوریت دارد، فاصلۀ وجودی میان اصل و روگرفت است. این رویکرد در تاریخ فلسفه موجب واکنش های متفاوتی شده است. هانس گئورگ گادامر در دورۀ معاصر، به تأسی از مبانی هرمنوتیک فلسفی خودش به ارزیابی مسئلۀ میمه سیس و رویکرد افلاطونی پرداخته است. او برخلاف افلاطون، حیث وجودی و معرفتیِ روگرفت را در نسبت با اصل در مرتبۀ نازلی قرار نمی دهد؛ بلکه به باور او، خودِ روگرفت ازحیث «سرشاری و فزونی در وجود» و بازنمایی «معنا» می تواند نقش اصل را بازی کند. برپایۀ این نگرش، ما به جای اینکه روگرفت را براساس اصل بسنجیم، این خود روگرفت است که می تواند بینش ما را نسبت به اصل (یا واقعیت) و حتی خودمان هم متحول سازد. براین اساس، اثر هنری، حتی اگر روگرفت چیزی هم باشد، باز می تواند موجب «بازشناسی» شود. در نوشتار حاضر ضمن شرح موضع ضدافلاطونیِ گادامر درخصوص رابطۀ اصل و روگرفت در حوزۀ هنر، با تکیه بر برخی از آثار مرتبط او، به ارزیابی نگرش او پرداخته می شود و نشان داده می شود که او باوجود تأکیدش بر نقش مستقلِ روگرفت، گهگاهی ناخواسته به همان موضع افلاطونی بازمی گردد.
اثربخشی بازشناسی تعریف دلالت لفظی در تمامیت ارکان آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
161 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از مسلمات دانش منطق اسلامی و از تاثیرگذارترین مولفه های فهم براهین عقلی از منظر این دانش، کارکرد موثر دلالت های لفظی در استدلالات یقینی است. تعریف سازنده از دلالت میتواند در جهت شناخت ساختار کامل آن، راهگشا باشد و برای تعریف دلالت، توجه تام به ارکان آن، مهمترین نقش را در این راستا خواهد داشت زیرا مجموعه ارکان و عناصر دلالت، شاکله اصلی آن را تشکیل داده اند؛ اما بررسی ها نشان می دهد غالب منطق دانان و محققان مشهور در این حوزه، توجه ناقصی به این مسأله داشته اند؛ بنابراین ضرورت می یابد تعاریف آنان پیرامون این موضوع، مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
نوشتار حاضر با رویکرد انتقادی به این تعاریف، نظیر عدم توجه به هیچ یک از ارکان دلالت، عدم ذکر گزاره وضع، عدم تفکیک بین دال و مدلول، عدم ذکر گزاره التفات و اکتفا به واژه علم و... در صدد تبیین فرآیند و تمامیت ارکان در تعریف دلالت ارائه کرده است. در پایان، با ارائه تعریفی نو با ذکر تمامی ارکان، در طریق متناسب ساختن جایگاه ارزشمند دلالت در استدلال برآمده است.
معجزه راهی مناسب برای اثبات پیامبری پیامبر: نقدی بر مقاله «چرا معجزه راه مناسبی جهت اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نقدی است بر مقاله «چرا معجزه راه مناسبی جهت اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (انواری، 1402)» که با محوریت دیدگاه های ابن رشد، غزالی و ملاصدرا نگاشته شده بود. برای نمونه، در نقد این سخن که ایمان از راه معجزه، ایمان عوامانه است و باید از راه شهود به پیامبر ایمان آورد، باید گفت که اگر خداوند معجزات را همراه با پیامبر فرستاده، پس می خواهد که مردم با آن به صدق دعوی نبی ایمان بیاورند؛ پس ایمان از راه معجزه صحیح است. به علاوه، قوت ایمان لزوماً وابسته به قوت دلیل -شهود- نیست. همچنین در نقد این که ملازمه ای میان معجزه و ادعای نبوت وجود ندارد، باید گفت که معجزه برای اثبات نمایندگی انسانی از سوی خداوند متعال است، پس اگر معجزه بودن یک عمل ثابت شود، ادعا ثابت شده است. همچنین در نقد این سخن که راهکار عملی برای تشخیص معجزه وجود ندارد، باید گفت که این سخن با معجزه دانستن قرآن و دیگر معجزات منافات دارد. افزون بر آن، توجه به قید همراهی معجزه با ادعای الهی بودن و نیز انضمام برهان حکمت به آن، تشخیص معجزه از غیرمعجزه را امکان پذیر می سازد. نویسنده تشبه روحی به پیامبر و نیز بررسی معارف آنها را راه پیشنهادی خود برای صدق دعوی نبی معرفی می کند، حال آن که باید گفت معیاری برای تعیین مقدار لازم تشبه به یک نفر ارائه نشده است. ثانیاً بر فرض تحقق تشبه روحی به فرد مدعی نبوت، صرفاً از تحقق تشبه، نبوت او ثابت نمی شود. به نظر می رسد، توجه به قیود دخیل در معجزه و انضمام برهان حکمتْ راهگشای حل مشکلات موجود سر راه دلالت معجزه در صدق دعوی نبوت است.
واکاوی سندی و دلالی حدیث «الانبیاء احیاء فی قبورهم یصلون» از دیدگاه سلفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
105 - 120
حوزه های تخصصی:
یکی از احادیثی که نیاز به بررسی و تأمل دارد، حدیث «الأنْبِیاءُ أَحیاءٌ فی قُبُورِهِم یصَلُّونَ» می باشد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که این حدیث در کتب حدیثی فراوانی با عبارات مختلفی ذکرشده است و در خصوص سند و دلالت آن مباحث زیادی مطرح است. از آنجا که اثبات صحت حدیث و بحث در خصوص نوع حیات ذکرشده در حدیث آثار و پیامدهای کلامی خاصی همچون مشروعیت توسل، استغاثه، شفاعت و ولایت تکوینی دارد مقاله پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی سند و دلالت حدیث مذکور می پردازد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که روایت موردنظر در منابع موردقبول سلفیه آمده است و بر اساس اعتراف برخی از سلفیان همچون البانی، حدیثی صحیح محسوب می شود. دلالت این حدیث توسط احادیث مشابه فراوانی قابل تائید است و برداشت سلفیه از متن روایت با آموزه های قرآنی، حدیثی و اجماع علمای اهل سنت ناسازگار است.
دلالت های جمعیت شناختی باور به رزاقیت الهی با تکیه بر آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
63 - 80
حوزه های تخصصی:
باورها به عنوان سطوح بنیادین فرهنگ، در تعین بخشی به کنش های انسانی نقشی مهم ایفا می کنند. این نقش پذیری بستری مناسب برای پیشگیری و حل چالش ها و مسائل اجتماعی است. امروزه کاهش فرزندآوری به عنوان یک چالش یا مسئله برای خانواده ایرانی مورد تأکید کارشناسان جمعیت قرار گرفته است. یکی از راه های حل این چالش ها، اصلاح و تقویت باورها، به ویژه باورهای معطوف به خدا و صفات اوست. در این میان باور به رزاقیت خدا به عنوان یکی از نمودهای باور به توحید افعالی، نقشی برجسته در حل مسئله فرزندآوری دارد. در این نوشتار تلاش شده است تا با تکیه بر آموزه های دینی به واکاوی دلالت های جمعیت شناختی باورها با تأکید بر رزاقیت الهی پرداخته شود. در جمع آوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای و در پردازش داده ها از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که دلالت های جمعیت شناختی باور به رزاقیت الهی را در مؤلفه هایی چون انحصار رزاقیت به خدا، حتمی بودن رزق، عدم غفلت خدا از روزی دهندگی، نکوهش کشتن فرزندان، روزی دهندگی خدا به همه هستی، وسعت رزق در صورت تشکیل خانواده، مشروط بودن روزی به کار و تلاش، به روشنی می توان دریافت.
تمایز اولیات با داده های هوش مصنوعی با تکیه بر مبانی فلسفی علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
After adopting a fundamental approach in epistemology, one important issue is to explain why basic and self-evident propositions are true. From among self-evident propositions, the first (analytical) theorems are of special importance. Referring to many problems and contrary to the approach attributed to the early philosophers, Allameh Misbah Yazdi does not embrace the possibility that first theorems should imitate the external instances and instead seeks for their referents in the relations between concepts in the mind.
Despite mind's intuitive dominance over relations between the concepts in the first theorems and the fact that its explanation for the criterion of the truth of first theorems is provided through reference to the present knowledge, this theory still faces an important question. Assuming that first theorems indicate the relation between the concepts in the mind, how can these mental correlations be considered as a criterion for the identity of instances outside? How can we leave out mind's structure and intervention in the process of establishing such relations? How can we be sure that if our mind were created otherwise or if a different structure was defined for it like the artificial intelligence, it would not consider other propositions as first theorems? It goes without saying that the lack of a proper answer to the above question leads to relativism in the foundations of human knowledge and then to relativism in all sciences.
In their article and through a descriptive method, the authors intend to first explain the foundation of Allameh Misbah Yazdi on how concepts express something and then their difference from how artificial intelligence data signify things. They then provide an appropriate answer to the aforementioned question through the analytical method.
تبیین ملزومات معرفت شناختی عدالت از دیدگاه فارابی به منظور استخراج دلالتهای آن در عرصه عدالت تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نویسندگان این پژوهش درصدد تبیین و تحلیل ملزومات معرفت شناختی عدالت بر اساس اندیشه های ابونصر فارابی و استنتاج دلالت های آن در عرصه عدالت تربیتی برای نظام آموزش و پرورش کشور بودند. روش: در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی و استنتاج قیاسی استفاده شده است. یافته ها: تحلیل معرفت شناسانه عدالت از منظر فارابی، دلالت های قابل توجهی مانند عدالت طلبی فطری انسان، توجه به شایستگی ها، حکمت، بالطبع نبودن عدالت و دگردوستی را برای تحقق عدالت تربیتی در نظام آموزش و پرورش فراهم آورد. برخی از اهداف و اصول استنتاج شده عبارتند از: رسیدن به جامعه عادله، رسیدن به کمال انسانی، دستیابی به فضایل اخلاقی و توجه به استعدادها و شایستگی های فردی، توزیع عادلانه و فرصت های برابر و نداشتن نگاه سلیقه ای. نتیجه گیری: تحلیل معرفت شناختی عدالت از دیدگاه فارابی می تواند برای تحقق تعلیم و تربیت اسلامی و اجرای عدالت تربیتی یاری رسان باشد.
تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
213 - 243
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با عنوان «تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ»، شعری انتخابی با مطلع «یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده در این جستار با بهره گیری از روش تحلیل درون متنی و با استفاده از منابع دست اول کتابخانه ای به پرسش های تحقیقاتی مقاله پاسخ داده است. کشف، ارائه و تحلیل هسته مرکزی رمزگان و کدهای تقویت کننده این کانون، تحلیل روابط دال و مدلول ها و تبیین دلالت هر یک، بررسی عوامل ایجاد انگیختگی دال ها مانند، نشستن در جایگاه موصوف در ترکیب وصفی، نشستن در جایگاه مضاف در ترکیب اضافی، نشستن در جایگاه مشبه به در تشبیه اضافی، نشستن در جایگاه وجه شبه در اضافه استعاری، نشستن روی محور همنشینی و بهره گیری از جادوی مجاورت، وجود دلالت های صریح در بیت، پس یا پیش از دال مورد نظر و... تأکید بر تأثیر درهم تنیدگی نشانه ها و تصاویر چند بُعدی در لایه ای شدن معنا و ایجاد سطوح معنایی تازه، باز کردن نقش عناصر رمزگان در ایجاد تخیل شاعرانه و آفرینش کلام هنری و کاربرد زنجیره های متعدد معنایی (مراعات النظیر و تناسب) به عنوان وجه غالب این عناصر نیز به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد تصاویر سه یا چند بُعدی در محور عمودی هر غزل، موضوعات اساسی پژوهش بوده که ضمن استخراج و ارائه یافته ها در راستای هر یک از این محورها در پایان به تفسیری منسجم و کلی از غزل نیز دست یافته است.