مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
«مبانی نظری تحول بنیادین» به دلیل اهمیت و جایگاه بلندی که در تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ازهمین رو به سبب نقش مؤثری که در سامان دادن و اصلاح نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران دارد، لازم است پیوسته مورد بررسی و نقد و بازخوانی قرار گیرد. این مقاله تعریف و اهداف تربیت را که در این سند تحت عنوان چیستی تربیت و چرایی تربیت مطرح شده اند، بررسی کرده و برخی کاستی های نیازمند بازخوانی و اصلاح را یادآور شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نقد درونی و بیرونی است. مهم ترین کاستی ها در بخش چیستی تربیت عبارت اند از: ابهام و اشکال در روش شناسی؛ ابهام و تداخل در مفاهیم کلیدی؛ و ابهام در مفهوم هویت؛ و در بخش چرایی تربیت، مهم ترین کاستی ها عبارت اند از: انتخاب عنوان های نامناسب؛ ابهام در هدف غایی؛ روشن نبودن هدف کلی؛ ضابطه مند نبودن بیان اهداف واسطی؛ بیان نشدن مستندها و ادله اهداف واسطی؛ روشن نبودن رابطه اهداف میانی با هدف کلی؛ و عدم جامعیت اهداف میانی.
نقش سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری (BIS/BAS) در رفتارهای تکانشگری با نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجانی در نوجوانان دختر هنرستانی دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۳۷-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: سیستم بازداری و فعال سازی رفتاری که اساساً زیربنای احساسات و رفتارها هستند، با اختلال شخصیت مرزی مرتبط هستند. با این حال، دلایل این ارتباط ها در نوجوانان نیاز به بررسی بیشتر دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری در رفتارهای تکانشگری با نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجانی در نوجوانان دختر هنرستانی دارای اختلال شخصیت مرزی بود. روش: روش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر هنرستان های کار و دانش و فنی حرفه ای دارای اختلال شخصیت مرزی در منطقه پنج تهران بود. به همین منظور تعداد 176 نفر از دانش آموزان دختر هنرستان های کار و دانش و فنی حرفه ای به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی جکسون و کلاریج (1991)، پرسشنامه سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری وایت و کارور (1994)، پرسشنامه تکانشگری بارت و همکاران (2004) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و روئمر (2004) بود. داده های حاصله بوسیله روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت PLS با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، میزان اثر غیرمستقیم سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری بر تکانشگری با نقش واسطه ی دشواری در تنظیم هیجانی 523/0 و در سطح 05/0 معنادار است (05/0 >p). میزان اثر مستقیم سیستم های مغزی بر دشواری در تنظیم هیجانی 436/0 و در سطح 05/0 معنادار است (05/0 >p). میزان اثر مستقیم سیستم های مغزی بر تکانشگری 463/0 و در سطح 05/0 معنادار است (05/0 >p). میزان اثر مستقیم دشواری در تنظیم هیجانی بر تکانشگری 524/0 و در سطح 05/0 معنادار است (05/0 >p). نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد، بین حساسیت سیستم های مغزی در دشواری در تنظیم هیجانی و بدنبال آن رفتارهای تکانشگری رابطه معناداری می باشد. در این راستا پیشنهاد می گردد به شناسایی نوجوانان و دانش آموزان مستعد رفتارهای تکانشگری پرداخت تا برای این گروه از افراد، مداخله های پیشگیرانه (مانند ارائه راهبردهای مقابله ای و تقویت عوامل محافظتی نظیر حمایت های فردی، اجتماعی و خانوادگی) تدارک دید.
بازتاب تغییرات معیشتی نوسنگی بر صنایع سنگی: مطالعه موردی محوطه هُرمنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
3 - 29
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم هزاره هفتم پیش ازمیلاد در جوامع نوسنگی فارس تغییرات معیشتی صورت گرفته که نمود آن را می توان براساس بقایای جانوری و گیاهی محوطه های نوسنگی هرمنگان، رحمت آباد و موشکی بازشناخت. طی کاوش محوطه هرمنگان تعداد زیادی دست ساخته سنگی به دست آمد که تغییر الگوی معیشتی در این بازه زمانی به طور محسوسی بر صنایع سنگی تأثیر گذاشته است. بررسی صنایع سنگی به شناخت شاخصه های دست ساخته های سنگی این محوطه منجر شده و با شناخت این ویژگی ها می توان از دست ساخته های سنگی نیز جهت تاریخ گذاری نسبی سایر محوطه های نوسنگی فارس بهره جست. در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به گونه شناسی و تحلیل دست ساخته های سنگی محوطه هرمنگان پرداخته شود و سپس در بافت منطقه ای و فرامنطقه ای سنجیده شود. نتایج نشان می دهد که دست ساخته های سنگی هرمنگان کاملاً تیغه گرا بوده و با فن فشاری تولید شده اند، ریزابزارهای هندسی در بین مجموعه به طور چشمگیری وجود دارند که وجود این دست ساخته ها، تمایز دست ساخته های این دوره را با دوره های پیش و پس از خود نشان می دهد. نتایج تحلیل مواد فرهنگی هرمنگان نشان می دهد که اقتصاد معیشتی کاملاً متکی بر شکار بوده است که شباهت زیادی با الگوی معیشتی ساکنان تل موشکی در دشت مرودشت دارد.
نقش پناهندگان در مناقشه های مرزی میان ایران و روم و پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
59 - 80
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در کنار روم دو قدرت مطرح دنیای باستان بودند که بیشترین مناسبات دوستانه و یا خصمانه را با یکدیگر داشتند. در این بین گاه شاهد مهاجرت و حضور دائمی و یا موقتی برخی افراد در سرزمین های مزبور بودیم که البته همواره این آمدوشد، قانونی و از روی میل و اختیار نبود؛ بلکه افرادی بنابر مسائل گوناگون به دنبال مکانی امن برای حفظ جان و یا مال خود و یا یافتن موقعیت ازدست رفته به سرزمین های بیگانه پناهنده می شدند و قدرت ها نیز بنا به دلایل گوناگون و با توجه به مزایایی که این پناهندگان برای آن ها داشتند، آنها را پذیرا می گشتند. در این پژوهش سعی بر آن است که با مطالعه و بررسی و استفاده از منابع دست اول موجود و همچنین بهره بری از پژوهش های متأخر و با روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی با توصیف جایگاه و موقعیت پناهجویان به شرح تأثیراتی که این پناهندگان در روابط خارجی دولت های مزبور و به ویژه پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و برخوردهای نظامی ساسانیان به منظور سلطه بر مناطق مورد مناقشه داشتند، بپردازیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیش از هرچیز آنچه در پذیرش پناهندگان و نگرش مطلوب بدان ها از سوی دولت ساسانی و رومی مورد نظر بوده؛ نقشی است که این پناهجویان به عنوان اقلیت های دینی ساکن در مناطقِ مورد مناقشه، شخصیت های برجسته نظامی و حتی افراد منتسب به خانواده سلطنتی و حکمرانان در سهولت تسلط بر مناطق مرزی و پیروزی در نبردها داشتند. به نحوی که به سبب جایگاهی که این افراد در بین هم میهنان خویش و یا نیروی نظامی کشور خود داشتند و البته به دلیل بهره مندی از مهارت ها و آگاهی نظامی، در مواقعی می توانستند سبب جلب نیروهای دشمن شده و دولت های میزبان و به ویژه ساسانیان از شهرت و آگاهی آنها در برخوردهای نظامی و نفوذ در مناطق مورد نظر بهره جویند.
تطبيق نظرية عوالم النص في قصة ثلج آخر الليل لزكريا تامر نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ نظریه عوالم النص، إحدی أدوات اللسانیات المعرفیه التی توفّر للقارئ القدره على دراسه مکونات وبنیه النص والخطاب بدقه، کما تُعد أداه مناسبه للتحلیل الأدبی الحدیث. تمکّن هذه النظریه القارئ من ایجاد إطار دقیق وعلمی للشرح المنهجی وللتفادی من الأوصاف الشخصیه الذوقیه والمتناثره. هذه النظریه عباره عن حدث لغوی، یتضمن مشارکین اثنین على الأقل، بالإضافه إلی تمثیلٍ یتضمن سیاقاً للجمع بین النص والسیاق. هذه الفکره هی إطار لتحلیل الأدب فی ثلاثه عوالم مختلفه ومترابطه. تطرح فی تلک العوالم، ثلاث مستویات: فالأول هو عالم الخطاب الذی یتناول المشارکین فی الخطاب والعوامل المؤثره فیه؛ والعالم الثانی هو عالم النص، یشتمل على عناصر بناء العالم، والتی تتضمن فی حد ذاتها مکونات الزمان، والمکان، والشخصیه، والأشیاء، ومقترحات توسیع الأدوار؛ والعالم الأخیر، تحت عنوان العوالم الفرعیه، یشمل العالم المرجعی، والعالم الموقفی، والعالم المعرفی. ونوقش البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی، بالطریقه المعرفیه، ومن منظور فیرث بشأن نظریه عوالم النص، مبیناً هذه العوالم الثلاثه فی قصه ثلج آخر اللیل القصیره من مجموعه ربیع فی الرماد، للکاتب السوری، زکریا تامر، وتوصل إلى استنتاج، مفاده أنّه فی سیاق عالم الخطاب، تمّ تشکیل هذا العالم، بناءً على معتقدات، وقناعات، ومشاعر الشخصیات الأربعه فی القصه، وهم یوسف، وأبوه، وأخته، وأمه. والمستوی الثانی، هو عالم النص، تمّ إنشاؤه بناءً على عناصر بناء العالم ومفترحات توسیع الأدوار التی تکون فی الغالب بصیغه الماضی ولتوسیع الحبکه. والمستوی الأخیر، أی العوالم الفرعیه، فقد لوحظ أنّ ترداد العوالم الموقفیه للرغبه وعوالم الأهداف مرتفع، وقد تمّ استیعابها وتضمینها فی عالم النص الرئیس.
السلاسل المعجمية الدلالية للخطبة رقم 190 و210 من نهج البلاغة على أساس نظرية ساكسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
علم الدلاله فرع من فروع علم اللغه، یهتم بدراسه المعنى من خلال العلامات اللغویه وغیر اللغویه. ومن أهمّ فروعها هو الدلاله الإحصائیه. ومن أهمّ وأحدث مجالاتها هی السلسله المعجمیه. وهی تشتمل على مجموعه من الکلمات فی علاقه تماسک معجمی بعضها مع البعض، وبدورها تساعد فی تحدید النصّ، وتمثیل موضوعه، ومحتواه. تهدف هذه الدراسه إلى محاسبه السلاسل المعجمیه المختلفه للخطبه رقم 190 و210 من نهج البلاغه، وفقاً لنظریه ساکسنا لحساب أهمیه السلاسل المعجمیه، وفائدتها حسب العلاقات الدلالیه بین المفردات؛ ومن ثمّ، ندرس کیفیه دلاله أهمّها على الغرض الأصلی من إیراد الخطبتین المختارتین من قبل الإمام علی (8)، وذلک خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّین من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ هناک 65 سلسله معجمیه للخطبه رقم 190، وأن علاقه الترادف (40%)، والاشتمال (34%) هما أکثر استخداماً فیها؛ وأن هناک 34 سلسله معجمیه للخطبه رقم 210، وأن علاقه الترادف (35%)، والتضاد (35%)، والاشتمال (24%) هی أکثر استخداماً فی هذه الخطبه. مضافاً إلى ذلک، 4.6% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 190، و5.9% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 210 هی السلاسل المعجمیه القویه. واستخدام المفردات الدالّه على العلم والمعلّم فی الخطبه رقم 210، یتلاءم مع موضوع ذکر لها محمد دشتی، وهو علمی؛ لکن البیانات والمفردات التی لها أهمّ دور فی تحدید المضامین الأصلیه للخطبه رقم 190، والتی تدلّ على الخوف من عذاب اللّٰه، وکذلک شدّه نار جهنم، وکیفیه حرقها، إلى جانب جزاء الأعمال الصالحه فی الجنه، وقرب یوم القیامه، کلها تدلّ على أنّ موضوع الخطبه اعتقادی، أخلاقی، خلافاً لما ذکر دشتی فی کتابه، وقام بتحدید موضوع اعتقادی، أخلاقی، عسکری لها.
Applying Classical Test Theory to Test Critical Period Hypothesis: The Case of Iranian EFL Learners' Grammatical Performance in a Subject-Verb Test on Agreement
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
237 - 269
حوزههای تخصصی:
The current paper pursues two aims: to employ Classical Test Theory (CTT) to develop and refine a test, and to determine the impact of the age factor on L2 grammar among Iranian EFL learners, providing evidence for the claim that CTT best evaluates the consistency of measurements in age-related studies. The study examines the performance of adults or teenagers as pre- and post-puberty learners, in the grammar test devised through CTT, to conclude whether younger learners or older ones perform better on subject-verb agreement. Based on random sampling, twenty-three male participants, including 12 adults and 11 adolescents, upper-intermediate native speakers of Persian, took part in the study. They were tested on a 60-item test of grammar (on subject-verb agreement), which has been developed using the CTT model, as it fits small sample sizes and can be used for understanding complex issues (e.g., age-related issues). Other than devising a test on agreement using CTT as a model, the results revealed that post-puberty learners scored better than their younger counterparts, partly because they are cognitively more mature. However, age is not the one and only factor in second language learning, and other factors like individual differences, contextual factors, and methodological rigor should be taken into account.
بازتاب جلوه های عرفان و تصوف در رمان الأطلسی التائه اثر مصطفی لغتیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
155 - 172
حوزههای تخصصی:
گروه های صوفیه و فرقه های متصوف در جهان اسلام، نقش مهمی در تحولات اجتماعی داشته اند و آموزه های آنان در ادبیات نیز انعکاس گسترده ای داشته و ازاین رو در این حوزه، آثار گران سنگ فراوانی در مسیر تاریخ فرهنگ و ادب عربی پدید آمده است. مصطفی لِغْتِیری، نویسنده تأثیرگذار معاصر مراکشی، ازجمله کسانی است که عرفان و تصوف در فکر و زبان او بازتاب شگرفی داشته و اساس فکر این نویسنده در محیطی عرفانی پایه گذاری شده است. او در رمان معروفش به نام «الاطلسی التائه»، با استفاده از قالب داستانی، به سیره نگاری ابویعزی، از بزرگان صوفیه مراکش در قرن ششم هجری پرداخته است و به خوبی توانسته مؤلفه های عرفانی را در آن به تصویر بکشد. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه عرفان و تصوف در رمان مذکور بازتاب یافته است. در این جستار، روش تحلیلی-توصیفی به کار گرفته شده و نتایج حاصل از بررسی رمان مذکور، حاکی از آن است که نویسنده در این رمان با بیانی ساده ازطریق شخصیت های رمان و صحنه پردازی ظریف و ارائه تصاویر جزئی، به مضامین عرفانی پرداخته است. مؤلفه های امساک و سکوت، تجلی انوار الهی، خواب و رؤیا، موسیقی، رقص و سماع و عزلت گزینی، نمودهای عرفان و تصوف را در این رمان تشکیل می دهند که همگی به گونه ای هنری مطرح شده و در روایت ماجراهای داستان و جذابیت آن، نقش مؤثری ایفا کرده اند.
طبقه بندی و تحلیل موضوعی پژوهش های مرتبط با هزار و یک شب (بر اساس پژوهش های چاپی فارسی تا پایان1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
1 - 25
زمینه/هدف: هر اثری که در طول دوره ها با استقبال بیشتری مواجه شده و مدت زمان بیشتری در ذهن و زبان مردم ساری و جاری باشد؛ به تبع آن بستری مناسب برای انجام مطالعات و پژوهش های گسترده و متنوع خواهد بود. همین مقوله تنوع و گستردگی، اغلب سردرگمی پژوهشگران متأخر را به دنبال دارد. هزارویک شب از جمله آثار بسیار مهم و مورد توجه در سراسر جهان است که از زمان پیدایش همواره مورد توجه و تتبع بوده است و از حیث تأثیرگذاری در آثار بعد از خود منحصربه فرد است.روش/رویکرد: در این پژوهش تلاش شده تا با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از تحقیقات کتابخانه ای، پژوهش های معتبر علمی مرتبط، ابتدا احصا و سپس براساس موضوع دسته بندی و نقد و تحلیل شوند. طبقه بندی پژوهش ها با درنظرگرفتن سیر تاریخی و با توجه به حوزه های مرتبط و بینا رشته ای، با محوریت زبان فارسی انجام گرفته است و در تلاش است تصویر روشنی از خط سیر مطالعاتی و پژوهشی را در این موضوع، برای استفاده پژوهشگران ارائه دهد.یافته ها/نتایج: در این جستار یک صد اثر علمی –پژوهشی منتخب بررسی شده در پنج کلان دسته، طبقه بندی شده اند که عبارت اند از: پژوهش های مادر، ساختاری - روایی، محتوایی، بینارشته ای و تطبیقی. پژوهش های مادر نقش زیربنایی و مرجع دارند و پژوهش های دیگر در بخش های اصلی، وامدار آن ها محسوب می شوند. بازه زمانی مورد بررسی، یک صد سال اخیر تا پایان 1400 است. پژوهش های مرتبط با تحلیل های تطبیقی، ساختاری - روایی و محتوایی و بینارشته ای به ترتیب از بیشترین تا کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند و هرکدام به زیر مجموعه هایی تقسیم می شوند. همچنین پژوهش های حوزه تطبیقی جذاب ترین و زیرگروه بینارشته ای جدیدترین و کاربردی ترین پژوهش ها را تشکیل می دهند.
چارچوب برآورد نرخ تنزیل قراردادهای بیمه ای براساس استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره 17(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
25 - 52
حوزههای تخصصی:
هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری در می ۲۰۱۷ استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره ۱۷ (ابگم 17) را با عنوان قراردادهای بیمه منتشر کرد. ابگم ۱۷ اصول شناخت، اندازه گیری، ارائه و افشای قراردادهای بیمه صادره، قراردادهای بیمه اتکایی واگذاری و قراردادهای سرمایه گذاری دارای ویژگی های مشارکت اختیاری را تعیین کرده است. پیاده سازی سازی ابگم ۱۷ می تواند تأثیر به سزایی بر چارچوب مدیریت مالی، سود، حقوق صاحبان سهام، اندوخته ها، فرایندهای گزارشگری مالی و مدل های اکچوئری داشته باشد. ابگم ۱۷، رویکرد جدیدی را برای تعیین نرخ تنزیل تعهدات بیمه معرفی می کند. نرخ تنزیل جزئی کلیدی در محاسبه ارزش فعلی جریان های نقدی آتی مرتبط با قراردادهای بیمه است. هدف اصلی این پژوهش، تدوین چارچوبی برای برآورد نرخ تنزیل قرارداد بیمه طبق ابگم ۱۷ در ایران است. این پژوهش، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مدیران مالی، اکچوئران، حسابرسان داخلی و مدیران ریسک است. در مجموع ۸۵ پرسش نامه معتبر دریافت شد. از آزمون مقایسه میانگین یک جامعه و تحلیل واریانس برای سنجش نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص هدف پژوهش استفاده شده است. نتایج آزمون مقایسه میانگین یک جامعه نشان داد که به جز گزاره های انتخاب نرخ اوراق بدهی دولتی به عنوان نرخ بازار و انتخاب پرتفوی مرجع طبق دارایی های نظری، لحاظ شدن ویژگی های نقدشوندگی در قراردادهای بیمه ایرانی، وجود قیمت های قابل های مشاهده در ابزارهای مالی، استفاده از ورودی های مبتنی بر بازار برای تعیین نرخ تنزیل، استفاده از رویکرد بالا و پائین در تعیین نرخ تنزیل در ایران، تعیین سالانه نرخ تنزیل برای قراردادهای بیمه در ایران، حساس بودن نتایج ارزیابی تعهدات بیمه ای به نرخ تنزیل، منعکس کننده بودن ویژگی های قراردادهای بیمه ایرانی با ابگم 17، تعیین نرخ تنزیل توسط هیئت مدیره، سایر گزاره ها معنادار بوده است. همچنین نتایج پژوهش آزمون تحلیل واریانس و توکی نشان داد که بین نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص گزاره های نقد شوندگی بیمه درمان، بیمه اموال و مسئولیت، استفاده از پرتفوی سفارشی به عنوان پرتفوی مرجع، سازگاری بین زمان سررسید دارایی های واقعی موجود در پرتفوی مرجع و تعهدات قراردادهای بیمه و استفاده از نرخ سود فنی یا نرخ علی الحساب برای محاسبه حق بیمه در بیمه های زندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
تضمین اصول بنیادین در پرتو تدابیر دادرسی کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
281 - 306
حوزههای تخصصی:
کنکاش در هر نظام حقوقی نشان می دهد اصول بنیادین در آن نظام حقوقی، زیرساخت ها و پایه های آن نظام را می سازند. اصول بنیادین دادرسی، به مثابه اصول کلی و دائمی، ریشه در حقوق اساسی داشته که وجود آنها باعث پایندگی و دوام و نبود آنها موجب ازهم گسیختگی حیات دادرسی و مشروعیت آن می گردد. این اصول منشأ خود را در ارزش ها و باورهای هر نظام، دستاوردها و آموزه های حقوق بشری، حقوق داخلی و اسناد بین المللی می یابند و به همین علت، در قلمرو آیین دادرسی کیفری، اهمیت بیشتری پیدا می کنند؛ بنابراین، تأمین و تضمین آنها از طریق شناخت رابطه این اصول با تدابیر دادرسی و تعیین ضمانت اجرای متناسب در مقابل هرگونه عدول یا نقض این اصول امکان پذیر خواهد بود. رابطه بین اصول دادرسی که در برخی موارد قاعده ساز و در برخی موارد راهبردی هستند، با تدابیر کیفری را گاه می توان در درون فرایند دادرسی کیفری و گاه در بیرون از فرایند دادرسی کیفری یافت. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است تا با شناخت نوع اصل و نوع رابطه بین اصول قاعده ساز یا راهبردی و تدابیر دادرسی، از یک سو درجه اهمیت و جایگاه آن اصل مورد توجه قرار گیرد و از سوی دیگر، ضمانت اجرای مناسب در پاسخ به نقض آن اصل، تعیین و تبیین گردد.
ماهیت و ارزش اثباتی اقرار و امکان سنجی تعارض آن با یکدیگر در حقوق افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
515 - 542
حوزههای تخصصی:
اقرار یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا می باشد و عبارت است از «اعتراف شخص به حقی، به ضرر خود و به نفع دیگری». این مقاله ماهیت، قدرت و ارزش اثباتی اقرار را مورد بررسی قرار داده و نیز امکان یا عدم امکان تحقق تعارض میان اقاریر را ارزیابی نموده است. بدین جهت ابتدا شرایط تحقق تعارض را مورد بررسی قرار داده و نتیجه می گیرد که برای تحقق تعارض چهار شرط: وجود حداقل دو دلیل، ناسازگاری مدلول دو دلیل، وحدت موضوع و قدرت اثباتی ادله به طور هم زمان ضروری است. سپس امکان یا عدم امکان تحقق تعارض میان اقاریر را بر مبنای شرایط چهارگانه فوق ارزیابی نموده و به این نتیجه می رسد که به دلیل فقدان سومین شرط تحقق تعارض (وحدت موضوع) بین اقرار خواهان و خوانده امکان تحقق تعارض وجود ندارد. در خصوص تعارض اقرارهای دو یا چند خوانده، برخی راهکار رفع تعارض را در تساقط دانسته اند، برخی راهکار «قرعه» و برخی دیگر هم راهکار تحمل نصف مسئولیت را برای هر یک از اقرارکنند گان پیشنهاد نموده اند که راهکار تقسیم مساوی مسئولیت، موجه تر به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی درمان مثبت نگر و مدل الگوی توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خود مراقبتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مثبت نگر و مدل الگوی توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خودمراقبتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش شناسی: در یک مطالعه نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون، 45زن مبتلا به دیابت نوع دو که از خرداد تا تیر ماه 1403 مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان شهید دکتر لبافی نژاد شهر تهران بودند با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمودنیها به طور تصادفی و از طریق نرم افزار اکسل آفیس در دو گروه آزمایش(گروه آزمایش اول تحت درمان درمان مثبت نگر (n=15)؛ گروه آزمایش دوم تحت درمان مدل الگوی توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود (n=15) و یک گروه کنترل (n=15) تحت درمان های روتین بیمارستان قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی مقیاس خودمراقبتی دیابت و هموگلوبین گلیکوزیله در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 وارد و با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مرحله پیش آزمون بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت که حاکی از همگن بودن سه گروه و مقایسه پس آزمون ها در سه گروه حاکی از وجود تفاوت معنی دار است که این مساله نشان دهنده اثربخشی گروه درمان مثبت نگر و گروه توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت بوده است. همچنین مقایسه پیگیری در سه گروه آزمایش نیز حاکی از وجود تفاوت معنی دار است که این مساله نشان دهنده پایداری اثربخشی در دو گروه آزمایش می باشد. جهت بررسی اثربخشی درمان مثبت نگر بر ابعاد خودمراقبتی و هموگلوبین گیلکوزیله از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری استفاده شد (001/0 < P). همچنین مشخص شد که بین دو گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری نیز تفاوت معنی داری وجود دارد و مقایسه میانگین ها حاکی از اثربخشی گروه توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود در برابر درمان مثبت نگر بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مدل الگوی توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود می تواند در بهبود خود مراقبتی و هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت نوع II موثر باشد.
فراترکیب قابلیت های پویا و رشد شرکت با استفاده از مرور سیستماتیک ادبیات مبتنی بر چارچوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
414 - 453
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییرات و تلاطمات دائمی عوامل محیطی موجود در اکوسیستم کسب وکار، بقا و رشد شرکت ها را با مخاطره مواجه می سازد. قابلیت های پویا اشاره دارد به توانایی کسب وکار در انطباق با تغییرات مداوم بازار، پیشرفت های جدید در فناوری و تغییرات در دیگر عوامل اکوسیستم در طول زمان، از طریق حس کردن فرصت ها و تهدیدها، قبضه کردن فرصت های شناسایی شده و پیکربندی مجدد و متحول کردن کسب وکار. این قابلیت ها کسب وکارها را قادر می سازد که به یادگیری، نوآوری و تحول مستمر در خود، برای سازگاری با محیط و گسترش فعالیت و عملیات یا همان رشد شرکت، به اشکال ارگانیک یا غیر ارگانیک بپردازند. با این همه، تعاریف و دسته بندی های گوناگون و متفاوت ارائه شده از قابلیت های پویا، بهره گیری از این مفاهیم را دشوار می سازد. ازاین رو، هدف اصلی این پژوهش شناسایی پیشران ها، فرایندها، سطوح و سلسله مراتب قابلیت های پویا و پیامدهای کاربست آن ها با تأکید بر رشد شرکت و ارائه مدلی مفهومی از این چارچوب است.
روش: این پژوهش از نوع فراترکیب مطالعات کیفی و به طور مشخص، بر اساس گام های رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات مبتنی بر چارچوب انجام شده است. مدل به کاررفته دربرگیرنده شش گام اصلی و چهارده پرسش فرعی زیرمجموعه گام هاست. این مدل در قالب پاسخ به پرسش پژوهش، به طور عملی پیاده سازی شد. دو پایگاه داده وب آو ساینس و اسکپوس، طی دوره ۱۹۹۷ تا ۲۰۲۳ با محوریت دیدگاه قابلیت های پویا برای شناسایی پیشران ها، فرایندها و پیامدهای کاربست آن بررسی و در نهایت ۹۰ مقاله به روش کیفی در تحلیل و ترکیب نهایی استفاده شد.
یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش و کدگذاری با روش تحلیل محتوای کیفی، به شناسایی ۱۰۱۱ کد اولیه و دسته بندی ها آن ها در ۱۵ مقوله و ۸ مضمون منجر شد. با توجه به چارچوب به کاررفته در مرور سیستماتیک (APO) مضامین به پیشران ها، فرایندها و پیامدها دسته بندی شدند و با استفاده از داده های به دست آمده، پورتفولیوی قابلیت های شرکت، دربرگیرنده یک سطح قابلیت های عملیاتی و سه سطح قابلیت های پویا شناسایی و سلسله مراتب قابلیت های پویا در سطح کلان ترسیم شد.
نتیجه گیری: تحلیل ادبیات به شناسایی دو دسته پیشران منجر شد: ۱. پیشران درونی در سطح فردی و سازمانی؛ ۲. پیشران های محیطی شامل عوامل موجود در اکوسیستم کسب وکار. پورتفولیوی قابلیت های سازمانی نیز، شامل قابلیت های عملیاتی و سه سطح از قابلیت های پویاست که ریزبنیان ها یا سازوکارهای چارچوب قابلیت های پویا را تشکیل می دهند. قابلیت های عملیاتی قابلیت هایی هستند که شرکت را قادر می سازند تا در شرایط کنونی درآمد کسب کند و حیات خود را ادامه دهد. سلسله مراتب قابلیت های پویا، شامل قابلیت های پویای مرتبه نخست، قابلیت های مرتبه دوم یا یادگیری سازمانی، ظرفیت جذب کنندگی و فرایندهای مدیریت دانش و نیز، قابلیت های پویای مرتبه بالاتر، شامل حس کردن فرصت ها و تهدیدها، قبضه کردن فرصت های شناسایی شده و متحول کردن و پیکربندی مجدد منابع سازمانی است. قابلیت های پویا، قابلیت هایی هستند که شیوه فعالیت شرکت را برای انطباق با تغییرات اکوسیستم تغییر می دهند. به علاوه، پیامدهای درونی و بیرونی کاربست قابلیت های پویا، شامل بقای ناشی از عملکرد برتر یا مزیت رقابتی و همچنین رشد شرکت شناسایی شدند.
ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس: یک نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
108 - 133
حوزههای تخصصی:
ارتباط، موضوعی کلیدی در کلاس درس است. ارتباط غیرکلامی نیز از مسایل با اهمیت در زمینه روان شناسی تربیتی است. بنابراین بررسی فرآیند و عوامل تشکیل دهنده و اثر گذار و پیامدهای ارتباط غیرکلامی معلمان موضوع با اهمیتی است. هدف این مقاله بررسی فرآیند و ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه دوم شهر مشهد که در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰3 مشغول به فعالیت بودند را تشکیل می داد که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران برای دستیابی به کثرت مفاهیم به تجزیه و تحلیل پیشینه نیز پرداختند. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و گزینشی، انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل اثرگذار، الگوهای ارتباط غیرکلامی، اشکال ارتباط غیرکلامی، کارکرد ارتباط غیرکلامی، میزان مداخله در ارتباط غیرکلامی، عدم آگاهی معلمان و نحوه مداخله معلمان در گفتار دانش آموزان می باشد. راهبرد، لزوم برگزاری دوره آموزش رفتارهای غیرکلامی است. پیامدهای ارتباط غیرکلامی از نظر معلمان و هم از نظر دانش آموزان مدنظر است. شرایط مداخله گر، شخصیت شناسی معلمان و مخاطب شناسی دانش آموزان و شرایط زمینه ای، اهمیت بحث، دو بعد رفتارهای غیرکلامی و روش های آموزش رفتارهای غیرکلامی است. نتایج این پژوهش، می تواند در تدوین ابزارهای شناسایی رفتارهای غیرکلامی و تدوین پروتکل های مداخله ای به منظور بهبود این پیامدها مفید باشد.
برنامه ریزی سیستم های حمل ونقل یکپارچه با رویکرد الگوریتم جستجوی گرانشی توسعه یافته مبتنی برکنترلر فازی جهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
151 - 180
حوزههای تخصصی:
الگوریتم جستجوی گرانشی یک الگوریتم فراابتکاری تازه ظهوری است در این الگوریتم به دو روش میتوان نیروی گرانشی میان پاسخ ها را محاسبه کرد. در روش اول یک پاسخ از فضای همسایگی محلی پاسخ جاری انتخاب شده و نیروی گرانشی بین این دو پاسخ محاسبه می شود. در روش دوم، نیروی گرانشی بین تمام پاسخ های همسایه در فضای همسایگی پاسخ جاری محاسبه می شود و به یک پاسخ همسایه محدود نمی شود. این الگوریتم در برخی از مسائل بهینه سازی دچار همگرایی زودرس شده و در بهینه محلی گیر می کند و پیشرفتی برای پیدا کردن جواب بهینه ندارد که این مشکل جزء معایب این الگوریتم محسوب میشود. در مقاله این مشکل را در مرحله اول با مقایسه دو روش نامبرده تحت آزمون قرار گرفت که نتیجه آن بدینگونه می باشد: روش اول برتری نسبی از نظر پارامتر سرعت رسیدن به جواب و جواب برتر دارد و سپس با تعریف یک تابع جهش ابتکاری، که از کنترلر فازی جهت کنترل کردن میزان جهش استفاده می کند، برطرف میکند. روش پیشنهاد شده بر روی توابع محک استاندارد که شامل توابع تک مدی و چند مدی است ارزیابی شده است و نتایج حاصل از ارزیابی این دو روش با الگوریتم جستجوی گرانشی استاندارد (GSA) و الگوریتم جمعیت ذرات گرانشی (GPS)، الگوریتم بهینه ساز جمعیت ذرات (PSO) و الگوریتم وراثتی حقیقی (RGA) مقایسه شده است.آزمایشات مشاهده شده، نشان دهنده این است که این روش ارائه شده نتایج بهتری نسبت به دیگر الگوریتم های مقایسه شده دارد.
بررسی تاثیر هوش راهبردی بر کیفیت حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعات گسترده ای به بررسی شناسایی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی، هم در سطح حرفه ای و سازمانی و هم در سطح ویژگی های فردی پرداخته اند. با این حال، هوش راهبردی به عنوان یک مولفه اساسی در تصمیم گیری های افراد تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش هوش راهبردی و ابعاد آن (شامل آینده نگری، تدوین چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزه) در ارتقا و بهبود کیفیت حسابرسی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از توزیع پرسشنامه در بین شرکا، مدیران و حسابداران رسمی استخدام در موسسه های حسابرسی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری نشان می دهد که هوش استراتژیک و ابعاد تدوین چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزه آن تاثیر مستقیم و معناداری بر کیفیت حسابرسی دارند. بنابراین، می توان بیان نمود هر چه هوش راهبردی و ابعاد چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزش آن در بین حسابرسان بیشتر باشد، کیفیت حسابرسی نیز بهبود خواهد یافت. به عبارتی دیگر، هر چه سطح کاربرد مفاهیم ابعاد هوش راهبردی بهتر باشد، منجر به ارتقای کیفیت حسابرسی خواهد شد.
اثر تعدیل کنندگی معاملات با اشخاص وابسته بر رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موقع بودن صورت های مالی یکی از ویژگی هایی است که مربوط بودن آن را به صورت قابل توجهی تحت تاثیر قرار می دهد و اهمیت زیادی برای سرمایه گذاران و دیگر استفاده کنندگان دارد. این مشخصه ارتباط نزدیکی با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل دارد. بنابراین تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل می تواند بر محتوای اطلاعاتی صورت های مالی اثرگذار باشد. عوامل متعددی بر تاخیر گزارش حسابرسی مستقل اثر دارد. در این تحقیق رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل و نیز اثر تعدیل کنندگی معاملات با اشخاص وابسته بر رابطه مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران طی سال های 1390 تا 1400 می باشد. فرضیه های این تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل رابطه منفی معنی داری وجود دارد. همچنین معاملات با اشخاص وابسته رابطه منفی بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل را تضعیف می کند.
The psychological state of elite athletes during the COVID-19 pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: The study of the psychological effects of this viral disease on the mental health of individuals at different levels of society, especially elite athletes, is of great importance.Aim: Present study aimed to investigate the psychological status of elite athletes during the COVID-19 pandemic.Materials and Methods: The statistical population of this study included 87 Iranian elite and national athletes in various sports. The statistical population of this study included 87 elite and national athletes in various sports. Data were collected using the stress, anxiety, depression inventory (DASS-14), perceived stress inventory (PSS-14), the revised event impact inventory (IES-R), and the Graz Emotional Disorders Questionnaire.Results: There is no significant difference between the components of depression, anxiety, event impact, and emotional disorders (P≥0.05). There is a significant difference between the mean scores obtained by elite athletes and the mean scores of the stress component (P=0.01). The mean scores obtained by elite athletes were lower than the mean scores in the perceived stress component (P=0.001).Conclusion: The elite Iranian athletes in the Corona pandemic are in a relatively good psychological state.
سنجش اثر تولید صنعت ورزش بر رشد اقتصادی استان های ایران به روش GMM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف توسعه منطقه ای، تخصیص بهینه منابع مح دود سرمایه فیزیکی و انسانی در جهت دست یابی به رشد اقتصادی است. صنعت ورزش به عنوان یک صنعت نوپدید شامل کلیه فعالیت های مرتبط با تولید و توزیع محصولات ورزشی است که در بازار قیمت گذاری می شود. هدف اصلی این پژوهش برآورد سهم تولید ناخالص داخلی ورزش (GDSP) در رشد اقتصادی استان های ایران در دوره 1390-1400 است. به این منظور پس از محاسبه GDSP به تفکیک استان های ایران، این متغیر به عنوان یک نهاده در تابع تولید کاب-داگلاس به دو عامل دیگر تولید شامل نیروی کار و سرمایه افزوده شد. همچنین امکان تعامل بین دو نهاده اصلی تولید یعنی نیروی انسانی و سرمایه با تولید ناخالص ورزش نیز در مدل برآورد شده لحاظ شد. روش مدل سازی مبتنی برداده های تابلویی، شامل دو روش مدل رگرسیون با اثرات تصادفی و مدل رگرسیون پویا با برآوردگر GMM است. نتایج برآوردها شواهد آماری مبنی بر اثرات مثبت تولید ناخالص ورزش بر رشد اقتصادی ارائه می دهد. 1) اثر تولید ناخالص ورزش بر رشد اقتصادی مثبت و معناداراست بطوریکه هر یک درصد افزایش در GDSP به قیمت واقعی تا 17/0درصد رشد اقتصادی به قیمت واقعی را افزایش داده است. 2) آثار تعاملی دو نهاده نیروی کار و سرمایه با GDSP اگرچه کوچک بوده، به ترتیب به میزان 05/0 و 07/0 درصد، اما مثبت و معنادار بوده و رشد اقتصادی را افزایش داده است. مهم ترین رهیافت این پژوهش ضرورت برنامه ریزی در جهت گسترش سرمایه گذاری در زیرساخت ها و فعالیت های ورزشی با هدف بهره برداری از ظرفیت این صنعت در رشد اقتصادی استان های ایران است.