مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
دوره نوسنگی
حوزههای تخصصی:
از جمله موضوعات مورد بحث انسان شناسان و باستان شناسان، توجه به فرآیند تطوری در زمینه روی آوری انسان به سکونت بوده است. تاکنون، کاوش های باستان شناختی که در محوطه های نوسنگی زاگرس مرکزی به انجام رسیده؛ توالی لایه نگاری شده ای را با تاریخی از حدود اواسط هزاره هشتم تا اواسط هزاره ششم پ.م آشکار کرده است. توالی و ترتیبی از سازه ها با پلان های مشخص بیانگر مراحل آغازین تمایل به یکجانشینی و استفاده از مواد مختلف و نحوه بهره برداری از آن ها است. در این پژوهش دو موضوع مورد بررسی قرار گرفته است؛ 1. بررسی روند و الگوی سکونت در دوره نوسنگی و مراحل استقراری طی شده از سکونت فصلی به دایم در منطقه. و 2. بررسی ارتباط سازه ها و عناصر موجود با نوع روش معیشتی. در این خصوص بر اساس مطالعات اخیر میدانی باستان مردم شناختی که در منطقه مذکور به انجام رسیده؛ رفتارهای سکونتی دامداران کوچنده بختیاری، بررسی، و سه نوع الگوی استقراری، از کوچندگی تا روستانشینی شناسایی شده است؛ که در این مقاله به آن پرداخته می شود، به نظر می رسد چنین حرکاتی خود به عنوان تبیین کننده اولین تلاش ها به سوی ساخت و استفاده از خانه در مراحل مختلف دوره نوسنگی نیز مطرح می باشد.
ارزیابی توالی فرهنگی دوره نوسنگی فارس بر اساس گاهنگاری مطلق محوطه هُرمَنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته کاوش های متعددی در محوطه های نوسنگی فارس صورت گرفته که نتایج حاصل از این پژوهش ها منجر به ارائه گاهنگاری ها و نظرات مختلفی شده است. بیشتر پژوهش های صورت گرفته متمرکز بر حوضه رود کر بوده و با توجه به ویژگی های زیست محیطی متفاوت فارس، این زیست بوم بر شکل گیری فرهنگ ها در طول دوران مختلف تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین جهت درک بهتر فرهنگ های پیش ازتاریخی نیاز است تا دشت ها و دره ها موردبررسی و مطالعه قرار گیرند تا بتوان تحلیلی جامع تر ارائه نمود. ازاین رو با توجه به وجود برخی سؤالات و ابهامات موجود در شناخت فرهنگ های نوسنگی باسفال فارس، محوطه هرمنگان واقع در حوضه رودخانه بوانات مورد کاوش قرار گرفت. طی کاوش صورت گرفته دو فاز استقراری شناسایی شد که به طور نسبی مواد فرهنگی آن قابل مقایسه با تل موشکی، جری ب، بشی، کوشک هزار و تپه رحمت آباد است. در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به گاهنگاری نسبی و مطلق این محوطه پرداخته شود و سپس با توجه به گاهنگاری مطلق این محوطه و دیگر محوطه های نوسنگی نیمه شمالی فارس و همچنین مقایسه مواد فرهنگی و شناخت شاخصه های فرهنگی، ارزیابی توالی فرهنگی دوره نوسنگی در این منطقه صورت گیرد. جهت تاریخ گذاری محوطه هرمنگان 8 نمونه زغال و استخوان حیوانی به آزمایشگاه دانشگاه توکیو ارسال شد که نتایج نشان می دهد این محوطه در حدود 6373 ق.م مورد استقرار قرار گرفته و تا حدود 5950 ق.م ادامه داشته است. با توجه به شباهت مواد فرهنگی بشی با محوطه هرمنگان، رحمت آباد و موشکی و گاهنگاری های مطلق این محوطه ها در نظر گرفتن فاز بشی چندان منطقی به نظر نمی رسد، بنابراین با مقایسه مواد فرهنگی و گاهنگاری های مطلق صورت گرفته در دیگر محوطه ها می توان توالی گاهنگاری شامل رحمت آباد (7500-7000 ق.م)، شکل گیری موشکی (7000-6400 ق.م)، موشکی (6400- 6000 ق.م)، جری (6000-5600 ق.م) و شمس آباد (5600-5200؟) برای دوره نوسنگی فارس ارائه نمود.
تحلیل دوران نوسنگی شرق دریاچه ارومیه برمبنای مطالعات باستانشناختی شهرستان هوراند
حوزههای تخصصی:
دوره نوسنگی را میتوان رویداد مهم و نقطه عطف در تاریخ و زندگی بشر دانست. مطالعات باستانشناختی نشان میدهد که چندینناحیه در خاورنزدیک، نوسنگیشدن را تجربه کردهاند و آذربایجان جزء نواحی حاشیهای بوده و نوسنگی اینناحیه بازتاب کانونهای نوسنگی بوده است، بدینگونهکه در مرحله واپسین نوسنگی، گروههای غیربومی نخستینبار دشتهای پیرامون دریاچه ارومیه را بهعنوان مرکز ناحیه مورد استقرار قرار دادند و سپس همین مرکز درگذر زمان، کانون اشاعه به حومه گردید. باوجود پژوهشهای گستردهای که در بخشهای مختلف شمالغرب ایران انجام گرفته، شواهدی اندک و پراکنده از دوره نوسنگی در نیمه شرقی آذربایجان بهدست آمده و سکونتگاههای دوره نوسنگی جدید در بخش شرقی آذربایجان بهمراتب ناشناخته باقی مانده است. پرسشهای اساسی در ارتباط با وضعیت باستانشناسی، گاهنگاری، ماهیت فرهنگ و تعاملات منطقهای و فرامنطقهای در بخشهای شرقی دریاچه ارومیه در اینبازه زمانی وجود دارد. از آنجاییکه این ناحیه بهعنوان پل ارتباطی منتهیالیه شرقی و منتهیالیه غربی در شمالغرب ایران محسوب میشود، میتواند نقش مهمی را در تعریف فرهنگهای هزاره ششم ق.م. ایفا کند. امروزه شواهد باستانشناختی جدیدی دال بر وجود سکونتگاههای دوره نوسنگی جدید در آذربایجان مشاهده میشود که همافق با حاجیفیروز هستند. در مقاله حاضر تلاش بر این است که با روش توصیفی- تحلیلی برمبنای یافتههای باستانشناختی بهدستآمده از شهرستان هوراند درمقایسه با آثار حاجیفیروز و همچنین با بازنگری مطالعات پیشین، تفسیری جدید از دوره نوسنگی جدید در ناحیه آذربایجان ارائه شود..
تحلیل رابطه میان شکل گیری و تداوم استقرار محوطه های دوره نوسنگی با بستر محیطی آن ها در دشت سرفیروزآباد کرمانشاه، غرب زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط جغرافیایی، به ویژه بستر طبیعی آن، پهنه همه کنش ها و واکنش های حاصل از پدیده های مستقر در سطح زمین است. محیط طبیعی مهم ترین عامل در جهت شکل گیری سکونتگاه های انسانی خصوصاً در ادوار مختلف است. عواملی همچون ارتفاع از سطح دریا، شیب، ساختار زمین شناسی، گسل، منابع آب، خاک، پوشش گیاهی، و کاربری اراضی هر کدام بسترهای طبیعی اند که در پراکنش استقرارهای انسانی نقش مؤثری دارند. هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل محیطی و میزان تأثیر آن ها در مکان گزینی سکونتگاه های نوسنگی دشت سرفیروزآباد است. به منظور دست یابی به اهداف پژوهش، یازده معیار طبیعی به عنوان عوامل محیطی یا متغیر مستقل و مساحت محوطه های باستانی به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شد. به منظور بررسی این عوامل، از نرم افزار ArcGis و SPSS و روش های تحلیل کمّی از نوع آمار استنباطی با روش همبستگی پیرسون استفاده شد. علاوه برآن، برای بررسی میزان تأثیر چند متغیر مستقل در متغیر وابسته از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان می دهد که محوطه های دوره نوسنگی با عوامل طبیعی از جمله شاخه های فرعی رودخانه ها یا مسیل های فصلی، مسیرهای فرعی یا خاکی، و درجه شب رابطه مستقیمی دارند و تعدادی از دیگر عوامل محیطی نیز رابطه اندکی با محوطه های باستانی دارند.
نقش رنگ در پیکرک های انسانی دوره ی نوسنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۴۷
25 - 31
حوزههای تخصصی:
پیشینه ی کاربرد رنگ در مجسمه سازی قدمتی بس طولانی دارد. از نخستین تندیس های الهه های مزین به سنگ های قیمتی و رنگین و نقوش درون غارها با رنگ های طبیعی تا مجسمه های معاصر. پیکرک های مادینه و غالبآ در حالت نشسته، بیشترین پیکرک های دوره ی نوسنگی را تشکیل می دهند که در مواردی نه چندان زیاد به صورت رنگی دیده شده اند. در ایران این پیکرک های رنگی بیشتر در مناطقی چون تپه ی حاجی فیروز، یانیک تپه و شهر سوخته پیدا شده اند که گاه وجوه مشترکی با پیکرک های رنگی دیگر مناطق باستانی دنیا چون چتل هویوک در ترکیه دارند. رنگ در این پیکرک ها در قالب نقوش مختلفی چون خطوط زیگزاگی، جناغی و مواج و یا نقوش شناخته شده ای که بیشتر نمادین هستند استفاده شده است. استفاده از رنگ و نقوش تزئینی نه تنها به هر چه زیباتر شدن اشیا و ظروف منجر می شد بلکه بستر مناسبی را برای انتقال مفاهیم فراهم می نمود. رنگ در پیکرک های دوران نوسنگی نیز زبانی نمادین به شمار می آید که مفاهیم، باورها و عقاید خاص هر فرهنگ را نمایش می دهد. جایگاه مهم رنگ در زندگی، عقاید و باورها و نهایتاً در هنر انسان دوره ی نوسنگی که بیشتر از خصوصیتی نمادین برخوردار است، محتوای اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد.
بررسی استقرارهای دوره نوسنگی دشت سرفیروزآباد، غرب زاگرس مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت های فراوانی در مطالعات باستان شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش های باستان شناسی، منطقه ای ناشناخته و تاریک محسوب می گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیت های زیست محیطی اجرای برنامه های منظم باستان شناختی را در سرفیروزآباد ضروری می نمود؛ به همین منظور طی یک فصل فعالیت میدانی در سال ۱۳۸۸ منطقه سرفیروزآباد توسط هیأتی از دانشگاه تهران مورد بررسی پیمایشی فشرده قرار گرفت. این بررسی نتایج پرباری را ارائه کرد و اطلاعات فراوانی به دانش اندک ما از وضعیت منطقه به ویژه در دوره پیش از تاریخ و تاریخی افزود. از میان یافته های بررسی، ۱۷ محوطه دارای بقایایی قابل انتصاب به دوره نوسنگی هستند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که در سرفیروزآباد آغاز استقرار به دوره نوسنگی قدیم باز می گردد که از آن دوره ۳ محوطه در بخش های مختلف منطقه شناسایی شده است. از دوره نوسنگی میانی و جدید نیز ۱۵ مکان با بقایای استقرار و سفال های این دوره شناسایی گردید. مطالعه الگوهای زیستگاهی استقرارهای دوره نوسنگی نشان دهنده وابستگی فراوان به منابع طبیعی، به ویژه آب و منابع سنگ چخماق است. با آغاز سفالگری در منطقه تغییرات قابل توجهی در الگوی مکان گزینی استقرار روی داده است. مقاله حاضر به مطالعه این محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره نوسنگی منطقه پرداخته است.
نگاهی دیگر به باستان شناسی پیش از تاریخ دشت تهران در پهنه فلات مرکزی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
31 - 56
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف مطالعاتی در باستان شناسی مطالعه تغییرات فرهنگی است. تفسیر دلایل تغییرات فرهنگی در یک جامعه یا منطقه در دوران پیش از تاریخ نیازمند درک درست روابط بین مواد فرهنگی است. داشتن دیدگاه یا رویکرد نظری خاص به موضوع تغییرات فرهنگی نیز سمت و سوی جهت گیری محقق را نشان می دهد. یکی از مناطق فرهنگی ایران که بحث های فراوانی پیرامون تغییرات فرهنگی آن در پیش از تاریخ مطرح است فلات مرکزی ایران است. بیشتر نظریات ارائه شده در باره تغییرات فرهنگی این منطقه مبتنی بر رویکرد تاریخی- فرهنگی بوده است. در این مقاله ضمن بازنگری و نقد نظریات پیشین با تعریف مفاهیم نظری و ارائه زمینه نظری موضوع با رویکردی تازه به تحلیل این تغییرات در دشت تهران پرداخته و ساختار فرهنگی جوامع پیش از تاریخی این منطقه را بر اساس داده های باستان شناختی مورد بحث و بررسی قرار داده ام.
بررسی فناوری ساخت سفال های نوسنگی محوطۀ هرمنگان استان فارس
حوزههای تخصصی:
سفال از فراوان ترین یافته های باستان شناسی است که از دوران نوسنگی به بعد در اکثر محوطه ها باستانی یافت می شود. شناخت این محصول به درک بهتر جامعه تولیدکننده آن و هم چنین سطح فناوری و پیچیدگی های اجتماعی مردمان آن زمان کمک می کند. محوطه هرمنگان، استقرارگاه نوسنگی در شمال شرق استان فارس است که با کاوش در آن، سفال هایی هم زمان با دوره موشکی و سازه ای حرارت دیده که احتمالاً مربوط به پخت سفال ها بوده است، به دست آمد. مطالعات آزمایشگاهی برروی سفال های این محوطه با هدف پاسخ گویی به پرسش هایی هم چون: نحوه تولید سفال های دوره موشکی، شناخت و دسته بندی خاک رس به کاررفته، مواد خام پرکننده خاک رس، سطح پیشرفت و آگاهی سفال گر از تولید محصول نهایی و هم چنین تعیین محل تولید، انجام شد. پس از دسته بندی سفال ها براساس ویژگی های ظاهری، تعداد ۳۶ قطعه برای انجام مطالعات پتروگرافی و ۱۸ قطعه از آن ها برای آنالیز مرحله XRD و آنالیز عنصری XRF انتخاب شدند. درنتیجه این آزمایش ها مشخص شد که سفالگران این محوطه از سه نوع خاک رس برای ساخت سفال ها استفاده می کردند. احتمالاً فقط از کاه به عنوان آمیزه استفاده شده و دمای پخت سفال ها اکثراً زیر 800 درجه سانتی گراد بوده است. با توجه به فناوری ابتدایی کوره که جزو کوره های اولیه روباز محسوب می شود، دمای آن قابل کنترل نبوده و پخت تحت شرایط اکسیداسیون انجام می گرفته است؛ هم چنین با توجه به مطالعات زمین شناسی و مقایسه سفال ها با یک دیگر چنین به نظر می رسد که سفال های مزبور محلی باشند؛ از این رو با این که برای ساخت سفال ها از سه نوع خاک متفاوت استفاده شده است، محصول نهایی تولیدشده شبیه به هم است و تفاوت بارزی در ظاهر این سفال ها دیده نمی شود.
مطالعات کانی شناسی روی سنگ های مادر فشنگیِ دوره نوسنگی در محوطه چیاسبزِ شرقی در سیمره لرستان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
83 - 88
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چیاسبز در حاشیه رودخانه سیمره و در بخش مرکزی رشته کوه زاگرس واقع شده است. این محوطه از معدود مجموعه های عصر نوسنگی بی سفال اواخر هزاره هشتم پیش از میلاد در زاگرس است که طی کاوش های نجات بخشی سد سیمره مورد بررسی قرار گرفت. طی حفاری باستان شناسی این محوطه، تعداد زیادی سنگ مادر فشنگی متعلق به دوره نوسنگی به دست آمد که بخشی از آن ها با روش پراش پرتو ایکس مطالعه شدند. بر اساس این مطالعات اغلب سنگ های به کارگرفته شده دارای ترکیب کانی شناسی مشابه و همگنی هستند. برای تأمین ماده خام مورد نیاز در تولید این سنگ مادرها نیز از منابع محلی استفاده شده است. در این مورد به نظر می رسد قلوه های سیلیسیِ سازندِ امیران که در بستر رودخانه و آبراهه های منطقه نیز یافت می شوند، منبع اصلی ماده خام مورد نیاز بوده اند.