تأثیر تفکر راهبردی بر نوآوری و تغییر سازمانی در مدیران ادارات ورزش و جوانان خراسان جنوبی: نقش میانجی گر هوش راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۹)
239 - 223
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تفکر راهبردی بر نوآوری و تغییر سازمانی با نقش میانجی هوش راهبردی انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان جنوبی به تعداد 287 نفر بود که با استفاده از روش سرشماری 274 نفر واجد شرایط به عنوان نمونه آماری شناخته شدند. این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی و از منظر هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه استاندارد تفکر راهبردی گلدمن (2005)، نوآوری سازمانی ونگ و احمد (2004)، تغییر سازمانی میل (2003) و هوش راهبردی مکوبی (2007) استفاده شد. پایایی این پرسشنامه ها در این پژوهش به ترتیب 85/0، 94/0، 84/0 و 90/0 برآورد شده و روایی صوری آنها نیز با توجه به استاندارد بودن به تائید کارشناسان و متخصصان تربیت بدنی رسیده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر کل تفکر راهبردی بر نوآوری سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار و بر تغییر سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار است. به علاوه اثر کل تفکر راهبردی بر نوآوری سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و معنادار بود و اثر کل تفکر راهبردی بر تغییر سازمانی از طریق هوش راهبردی مثبت و غیر معنادار است. نتیجه گیری: به طور کلی باید گفت تفکر راهبردی مدیران را به سوی یادگیری سریع از محیط کسب وکار و به کارگیری خلاقیت برای خلق ارزش های جدید فرامی خواند. ازاین رو این شیوه تفکر، چشم اندازهایی متمایز از رقبا را به همراه دارد.