مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
خودپنداره یکی از مفاهیم کلیدی در روان شناسی محسوب می شود و مجموعه ای از باورهای مثبت یا منفی است که شخص نسبت به خود دارد. با توجه به نگرانی ها و دغدغه های یک تبعه ی خارجی در حال تحصیل در ایران، مطالعه و بررسی خودپنداره ی شکل گرفته دارای اهمیت به نظر می آید؛ براین اساس هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین خودپنداره با دو متغیر کیفیت زندگی و مهارت های اجتماعی دانشجویان افغانستانی دانشگاه بیرجند است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی مورد بررسی شامل دانشجویان افغانستانی مشغول به تحصیل در دانشگاه بیرجند به تعداد470 نفر بوده است که از این تعداد 212 دانشجو به روش دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش به کمک آزمون خودپنداره ی تنسی با ضریب پایایی 92/0، پرسش نامه ی کیفیت زندگی 26 آیتمی (WHOQOL-BREF) با ضریب پایایی 82/0 و پرسش نامه ی مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و فوستر با ضریب پایایی 84/0 گردآوری و با آزمون رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد خودپنداره با مجموعه مؤلفه های کیفیت زندگی در سطح 05/0P< و با مجموعه مؤلفه های مهارت های اجتماعی در سطح 05/0P< رابطه ی معناداری دارد. همچنین خودپنداره به صورت هم زمان با مؤلفه های دو متغیر کیفیت زندگی و مهارت های اجتماعی رابطه ی معناداری در سطح 05/0P< دارد. پس می توان، با بهبود کیفیت زندگی و افزایش مهارت های اجتماعی این گروه از دانشجویان، خودپنداره ی آنان را تحت تأثیر قرار داد. پیشنهاد می شود پژوهشگران علاقه مند به بررسی خودپنداره و عوامل مؤثر بر آن در میان دانشجویان افغانستانی به روش عمیق تر کیفی بپردازند.
تحلیل تغییرپذیری شاخص فصلی مجزا و الگوهای رژیم بارندگی، موردکاوی: ایستگاه سینوپتیک خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل تغییرپذیری شاخص فصلی (SI) و الگوهای رژیم بارندگی ایستگاه سینوپتیک خرم آباد است. در این راستا، داده های بارندگی ماهانه 70 سال، طی (2020-1951) از ایستگاه هواشناسی خرم آباد انتخاب شده است. به منظور شناسایی تغییرپذیری الگوهای فصلی بارش، دوره آماری مورد مطالعه به دو نیمه و نیز به 7 دهه تقسیم شد. نخست، مشخصات عمومی بارش ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از شگردهای ترسیمی واکاوی شد. سپس شاخص تراکم بارندگی (PCI) و شاخص فصلی مجزا (SIi) برای هر سال برآورد شد و وجود روند این شاخص ها بررسی شده است. طول دوره ماه های با بیشینه بارندگی و نیز دامنه تغییرپذیری شاخص فصلی مجزا (SIi)، با استفاده از نسبت بین میانگین شاخص فصلی (S̅I̅) با میانگین شاخص فصلی مجزا (S̅I̅i) برای هر دهه بررسی شد. نتایج نشان داد رژیم بارندگی خرم آباد زمستانی (نیمه سرد سال) است و میانگین شاخص فصلی (S̅I̅) گویای حاکمیت رژیم فصلی بارندگی (یک دوره خشک و یک دوره بارانی) در محل است. تجزیه و تحلیل رگرسیون شاخص فصلی مجزا (SIi) با مجموع بارش سالانه بیانگر یک همبستگی خطی معکوس آماری است. روند سری زمانی (SIi) نشان داد که هیچ تغییر چشمگیری در رژیم فصلی بارندگی رخ نداده است. به هر روی، تغییرات بین سالانه شاخص فصلی مجزا (SIi)، موجب بروز چهار الگوی فصلی متفاوت در رژیم بارشی خرم آباد شده است و در مجموع الگوهای رژیم فصلی خرم آباد دارای رفتار نوسانی است که به تناوب موجب کاهش یا افزایش دوره بارانی می شود.
تبیین نقش اشتراک گذاری تجربیات به یاد ماندنی گردشگری در شبکه های اجتماعی بر قصد بازدید از مقصدهای روستایی (مطالعه موردی: روستای تاریخی ابیانه)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
477 - 494
حوزههای تخصصی:
اینترنت و به طور خاص شبکه های اجتماعی تجربه گردشگری را به اشکال مختلف تغییر داده است به این صورت که برنامه ریزی سفر را به شدت متاثر و شیوه به خاطر آوردن تجربیات را به کلی دگرگون ساخته است. تحقیقات اخیر نشان می دهد که تجربیات به یاد ماندنی گردشگری یکی از بهترین پیش بینی کننده های رفتارهای آتی گردشگران است. در این راستا، روستای ابیانه جزو آثار ملی کشورمان است و به دلیل ساختار خاص معماری آن و طرز قرارگیری بناها پدیده جالب و ارزشمندی است و هر ساله گردشگران بی شماری از این روستا بازدید می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که ارتباط میان اشتراک گذاری تجربیات به یاد ماندنی گردشگری در شبکه های اجتماعی و تمایل به بازدید از مقصدهای گردشگری روستایی تاریخی را در این روستا مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و جزو تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگرانی است که از روستای ابیانه بازدید کرده اند. ابزار تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزار معادلات ساختاری Smart-PLS است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چشم اندازها تاثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای وابسته پژوهش یعنی (اشتراک گذاری تجربیات در شبکه های اجتماعی و تمایل به بازدید از روستاهای گردشگری تاریخی دیگر) دارد. اما سایر متغیرهای مستقل مانند تعامل با جامعه محلی و جذابیت های محلی تاثیر معنادار و مثبتی بر متغیرهای وابسته ندارند.
جغرافیای تاریخی اردبیل (از ورود اسلام تا تأسیس حکومت صفویه)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
560 - 573
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل جایگاه ویژه ای در تحولات ایالت آذربایجان و کشور ایران داشته است. اردبیل در سده های اولیه هجری مرکز ایالت آذربایجان بود، به همین خاطر موردتوجه جغرافی دانان جهان اسلام قرارگرفته و آن ها به جنبه های مختلف جغرافیای تاریخی این شهر اشاره کرده اند. مقاله حاضر بر آن است تا جغرافیای تاریخی اردبیل را با استفاده از متون جغرافیایی بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای بررسی و تبیین کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که شهر اردبیل یکی از قدیمی ترین شهرهای آذربایجان است و نه تنها در دورهای پیش از اسلام، بلکه در دوره های بعد از اسلام نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین و مهم ترین شهرهای منطقه آذربایجان به حساب می آمده و نقش مرکزیت را در این منطقه ایفا می کرده است. همچنین با بررسی شرایط طبیعی حاکم بر اردبیل ازجمله آب وهوا، مشخص گردید که نوع آب وهوای غالب در اردبیل که آب وهوایی سرد و خشک بوده و این منطقه را به یکی از سردترین نقاط ایران تبدیل کرده بود در کنار موقعیت جغرافیایی بر جنبه های مختلف زندگی در این شهر تأثیر گذاشته و نقش مهمی در حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر داشت.
بررسی آثارICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیرساختی جوامع روستایی (مورد پژوهی؛ روستای محمودآباد – شهرستان خدابنده)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
630 - 648
حوزههای تخصصی:
فن آوری های اطلاعات و ارتباطات(ICT) جنبه جدایی ناپذیر توسعه و تمدن مدرن، به طور مداوم به فناوری های همیشه در حال تغییری که بر اساس آن ساخته شده است، وابسته است. صنعت ICT برای دستیابی به توسعه پایدار ضروری است، به طوری که مشاغل فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیر بسیار مثبت بر جنبه های اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و... جامعه دارد. این فناوری فرصت های کم هزینه ای را برای جوامع محلی فراهم می آورد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی جوامع روستایی در روستای محمودآباد از توابع بخش مرکزی شهرستان خدابنده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و گرد آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. برای تعیین اعتبار پرسش نامه 100 پرسش نامه به صورت تصادفی در رابطه با موضوع تحقیق به توجه به شاخص های مربوط بین آنها توزیع گردید، برای تجزیه و تحلیل پرسش نامه از نرم افزار SPSS و Excel 2016 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیر ساختی این روستا از دیدگاه روستائیان و مدیران محلی تاثیر گذاشته است. و با توجه به سطخ معنا داری آزمون فرضیه کمتر از 05/0 می باشد، می توان گفت که فرض پژوهشگر بر تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطلات بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی پذیرفته می شود.
تحلیلی بر اثرات گردشگری کشاورزی بر تنوع درآمدی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دورود و سلین- شهرستان سروآباد)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
667 - 704
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گردشگری کشاورزی بر تنوع درآمدی در دو روستای سلین و دورود از شهرستان سروآباد انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است و داده ها با بهره گیری از روش های ترکیبی اسنادی و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل 270 خانوار کشاورز یا مرتبط با گردشگری محصول محور بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 350 خانوار به روش تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته با سه بخش اصلی بود که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با آلفای کرونباخ ۰.۸۶ تأیید شد. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS و Excel و استفاده از آزمون های آماری متنوع انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد گردشگری کشاورزی تأثیر مثبت و معناداری بر افزایش اشتغال، تنوع درآمدی، ارتقای کیفیت زندگی و توانمندسازی گروه های اجتماعی به ویژه زنان و جوانان دارد. همچنین، تفاوت معناداری در میزان بهره مندی از مزایای گردشگری بین دو روستای مورد مطالعه وجود دارد؛ به گونه ای که روستای سلین به دلیل موقعیت جغرافیایی و زیرساخت های بهتر، عملکرد موفق تری نسبت به دورود داشته است. یافته ها تأکید می کنند که گردشگری کشاورزی با ایجاد تنوع معیشتی و افزایش فروش مستقیم محصولات، می تواند به عنوان راهکاری مؤثر برای توسعه پایدار روستایی مورد توجه قرار گیرد. با این حال، چالش هایی مانند ضعف زیرساخت ها، فسادپذیری محصولات و کمبود خدمات گردشگری نیز شناسایی شده که رفع آن ها نیازمند سیاست گذاری هدفمند و تقویت ظرفیت های محلی است. در نهایت، پژوهش بر ضرورت برنامه ریزی کل نگر، آموزش و توانمندسازی جوامع محلی برای بهره برداری بهینه از ظرفیت های گردشگری کشاورزی تأکید دارد.
مدل سازی بارش- رواناب حوزه آبخیز چالوس رود با استفاده از HEC-HMS تحت سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
125 - 142
حوزههای تخصصی:
مدل های هیدرولوژیکی متفاوتی در حوضه های رودخانه های مختلف برای شبیه سازی داده های رواناب بارش های در دسترس، کاربری اراضی و ویژگی های خاک استفاده می شوند. هدف از این مطالعه، استفاده از مدل HEC-HMS برای شبیه سازی بارش- رواناب حوزه آبخیز چالوس رود به عنوان یک ابزار مفید برای پیشگیری و کاهش خطرات سیلابی باشد. پس از تهیه نقشه کاربری و خاک (تحت نرم افزار HWSD-Viewer فائو) و استفاده از نسخه توسعه یافته مدل (تحت GIS الحاقی)، اطلاعات مکانی منطقه مورد مطالعه و پارامترهای هیدرولوژیکی، مستقیماً در نرم افزار HEC-HMS محاسبه شدند. پس از تهیه نقشه های خاک، شیب، داده های بارش و دبی روزانه (ورودی های مدل) طی سال های 2017- 1981 برای شبیه سازی رواناب، مدل واسنجی و صحت سنجی شد. در منطقه مورد مطالعه، روش های شماره منحنی (CN)، روندیابی ماسکینگام و هیدروگراف واحد برای مدل تنظیم شد. در ارزیابی مدل نیز از آماره های ضرایب تبیین (R2) و نش- ساتکلیف (NSE) استفاده شد. مقادیر R2 (71/0 و 64/0) و NSE (67/0 و 72/0) دوره های واسنجی و صحت سنجی نشان دهنده تطابق خوب بین جریان های مشاهده ای و شبیه سازی شده بود. همبستگی بین مقادیر شبیه سازی و مشاهده ای خوب بود، اما حجم کل ذخیره دبی برای این سال ها کمی بیش ازحد برآورد شد. بر این اساس، مدل به خوبی جریان دبی روزانه را شبیه سازی نمود. نتایج به دست آمده توسط مدل HEC-HMS به عنوان یک مدل جایگزین برای مدل های دیگر در پیش بینی رواناب، رضایت بخش و قابل قبول است. به طوری که، هیدروگراف خروجی این مدل در تلفیق با روش های دیگر مدل های هیدرولوژیکی (HEC-RAS و SWAT) می تواند در زمینه های مختلف مطالعاتی و مدیریتی برای رویدادهای حدی مورداستفاده قرار گیرد.
پیش بینی وقوع طوفان های گرد و غبار با استفاده از ارزیابی دقت شبکه های عصبی مصنوعی در ایستگاه های منتخب نیمه غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
21 - 39
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده گرد و غبار در شمار مهم ترین مخاطرات طبیعی قرار گرفته و اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان، کشاورزی و محیط زیست برجای گذاشته است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی فراوانی طوفان های گرد و غبار در ۱۷ ایستگاه منتخب نیمه غربی ایران است. بدین منظور، برای محاسبه فراوانی از کدهای گرد و غبار و دید افقی کمتر از ۱ کیلومتر دوره آماری ۲۰۲۳-۱۹۸۷ استفاده شد. سپس شبکه های عصبی توابع پایه شعاعی (RBF)، پرسپترون چندلایه (MLP)، سیستم استنتاج عصبی -فازی (ANFIS) و رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) جهت پیش بینی گرد و غبار انتخاب شد. داده های رطوبت، دما، بارش، سرعت و جهت باد به عنوان داده های ورودی و داده روزهای توأم با گرد و غبار به عنوان هدف، در مدل سازی ها به کار گرفته شد. داده ها به دو گروه تقسیم شدند. از ۸۰ درصد داده ها برای آموزش و از ۲۰ درصد دیگر برای آزمون شبکه استفاده شد. نتایج مقایسه مدل های مورد استفاده نشان داد که بر اساس نتایج حاصل از مدل RBF، بیشترین مقدار ضریب همبستگی در ایستگاه های کرمانشاه، رامهرمز و اسلام آبادغرب به ترتیب برابر با ۹۹/۰، ۹۷/۰ و ۹۵/۰ بوده است. در مجموع، این مدل به دلیل خطای کمتر و همبستگی بیشتر در ایستگاه ها بهترین عملکرد را ارائه نموده است؛ بنابراین به دلیل داشتن توانایی بالا، می تواند یک راهکار سریع در پیش بینی مقدار گرد و غبار و پراکنش آن باشد. نتایج خروجی مدل RBF برای پیش بینی گرد و غبار در آینده (۲۰۴۰-۲۰۲۴) نشان داد احتمال رخداد طوفان های گرد و غبار در آبادان و اهواز بیشتر بوده و همانند دوره مشاهداتی، الیگودرز را می توان جزو ایستگاه کم باد منطقه به حساب آورد.
بررسی چگونگی تاثیر عوامل موثر در حضورپذیری در فضاهای بینابینی همچون بازار (نمونه موردی: بازار سنتی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد اصلی فضاهای عمومی همچون بازار، بستری برای حضور مردم است، لذا از دست دادن عرصه های جمعی یا فضاهای عمومی در شهر ها منجر به پیامد های مهم اجتماعی خواهد شد که از جمله میتوان به حرکت رو به پایین و تنزل حضور پذیری و به تبع آن روابط اجتماعی شهری را ذکر کرد. به نظر میرسد آنچه موجب ارتقا، کیفیت حضور پذیری کاربران میشود، ایجاد شبکه های ارتباطی فضاست که این امر با ایجاد فضاهای بینابینی میسر میگردد. مولفه های مورد بررسی در این حوزه در دو حوزه متغیرهای کالبدی و معنایی معرفی و در جامعه آماری ،افراد بازدید کننده از بازار شیراز و فضاهای بینابینی آن و با حجم کلی نمونه در این پژوهش برابر با 768 نفر بوده که 384 نفر در راسته بازار شیراز و 384 نفر دیگر نیز در کاروانسرها و سراها می باشند. تحلیل در نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های آماری به اهمیت و ارتباط مولفه ها با یکدیگر پرداخته است ، نتیجه تحقیق نشان میدهد که تعادل بین دو مولفه محیطی و معنایی می تواند مخاطب را در انتخاب مسیر یاری نماید. در این پژوهش ، مولفه های محیطی و کالبدی، شامل : نشانه- راه- لبه- گره- محرک نور-توالی فضایی-فرم-رنگ-آسایش اقلیمی و مولفه های معنایی شامل : دسترسی پذیری- امنیت و نظارت-پیاده مداری-خوانایی-سرزندگی اجتماعی-هویت تاریخی و میراث مشترک میباشند . همچنین نتایج پژوهش طراحان را برای ایجاد یک چارچوب، بر اساس عوامل موثر یاری مینماید تا در طراحی فضاهای عمومی همون بازار، از آن بهره ببرند .
فراتحلیل موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
54 - 71
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف فراتحلیل موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران انجام شده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی تحلیلی است. با توجه به هدف پژوهش، از روش فراتحلیل استفاده شده است. بدین منظور، 21 مقاله از پایگاه های آی اس سی، اسکوپوس، وب آو ساینس و گوگل اسکالر استخراج و درنهایت 17 مقاله منتخب برای تحلیل وارد نرم افزار CMA شد. در این میان، 12 عامل در مطالعات متعدد شناسایی شد و اندازه اثر هریک در ارتباط با توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران به دست آمد. این عوامل عبارت اند اند از ضعف های نظام اداری، تحریم ها و چالش های بین المللی، تعدد مراکز تصمیم گیر، ضعف همکاری بخش خصوصی و دولتی، ضعف نظام آماری و اطلاعات، ضعف قوانین و نظارت و پایش، ضعف فرایند ارائه خدمت در زنجیره خدمات گردشگری پزشکی، فعالیت غیررسمی و زیرزمینی در زنجیره ارائه خدمات گردشگری پزشکی، ضعف رقابت پذیری خدمات گردشگری پزشکی ایران در بازارهای بین المللی، موانع سرمایه گذاری، موانع بازاریابی و تبلیغات، و موانع فرهنگی. مطالعات منتخب به روش پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در جوامع آماری متفاوت انجام گرفت. در گام نخست ارزیابی، همگنی و ناهمگنی و سوگیری انتشار بررسی شد، که یافته ها نشان از عدم سوگیری انتشار و ناهمگنی مطالعات داشت. در مرحله بعد، ضریب اندازه اثر مستقل و ترکیبی متغیرهای هدف در نرم افزار CMA نشان داد که سطح معناداری برای سه متغیر «ضعف نظام آماری و اطلاعات» (654/0)، «فعالیت غیررسمی و زیرزمینی در زنجیره ارائه خدمات گردشگری پزشکی» (478/0) و «ضعف رقابت پذیری خدمات گردشگری پزشکی ایران در بازارهای بین المللی» (103/0) بیشتر از سطح معناداری استاندارد (05/0) است، که به معنای غیرقابل قبول بودن اندازه اثر این متغیرها است. به بیان دیگر، سه متغیر یادشده تأثیر معناداری در توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران ندارند. از سوی دیگر، سطح معناداری سایر متغیرها از سطح معنادار استاندارد کمتر است؛ بنابراین، اندازه اثر آن ها معنادار است و تأثیر آن ها در توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران تأیید می شود. شدت تأثیر سه متغیر «ضعف فرایند ارائه خدمت در زنجیره خدمات گردشگری پزشکی»، «موانع سرمایه گذاری» و «موانع بازاریابی و تبلیغات» زیاد و بیش از بقیه متغیرها است. در جهت نیل به توسعه گردشگری پزشکی در ایران،
تبیین رابطه توانمندسازی روان شناختی پیرامون تاب آوری روستاییان در مقابل کووید 19(مطالعه موردی: روستاهای کنویست شهرستان مشهد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توانمندسازی جامعه روستایی یک امری بسیار راهبردی برای ایجاد توسعه همه پتانسیل های موجود در جامعه است تا افراد به صورت فردی و گروهی توانمند شوند و برای رسیدن به این بخش از مهارت حفظ تاب آوری ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لذا این تحقیق بر اساس ارتباط بین توانمندسازی روان شناختی پیرامون تاب آوری روستاییان در برابرکرونا انجام شده است. منطقه موردمطالعه روستاهای دهستان کنویست شهرستان مشهد است. روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توص یفی می باشد. جامعه موردمطالعه شامل افراد موجود در 11 روستای کنویست شهرستان مشهد به تعداد 4712 نفر و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 302 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. روش تحقیق بر اساس پرسشنامه محقق ساخته تنظیم شده است. روایی پرسشنامه توسط اساتید دانشگاه مورد تأیید می باشد؛ و همچنین ضریب پایایی ترکیبی (CR) ) برای تمامی متغیرها بیش از 7/0 می باشد که نشان دهنده ثبات و همبستگی درونی مطلوب بین آیتم هاست. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار پی ال اس (PLS) و نرم افزار(SPSS) استفاده گردیده است. یافته ها و نتایج: نتایج حاکی از آن است که رابطه بین خود تعینی با تاب آوری با ضریب مسیر (476/0) و عدد معنی دار 857/2 و بین سطح معنی داری با تاب آوری با ضریب مسیر (319/0) و عدد معنی دار 964/3، بین اثرگذاری با تاب آوری با ضریب مسیر (521/0) و عدد معنی دار 371/2 رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین عزت نفس، اعتماد و شایستگی با تاب آوری رابطه مثبت و معنی داری وجود نداشت. درنهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
تبیین علّی موانع و چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
41 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش "تبیین علّی موانع و چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای و تعیین عامل کلیدی این چالش ها در مدیریت یکپارچه فضایی است". این پژوهش اکتشافی به منظور یافتن فرایندها و عامل کلیدی است. از روش گرندد تئوری برای کشف عامل کلیدی چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه و از پنل تخصصی 15 نفره برای این منظور استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است اقتصاد سیاسی رانتی به عنوان عامل کلیدی شکل دهنده به موانع و چالش های متعدد استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در ایران به شمار می آید. کاربست ره آورد اقتصاد سیاسی رانتی موجب غلبه ساختار ملی مدیریت بر ساختار منطقه ای می شود، و نتوانسته رویکردهای مشارکتی که در آن کلیه بخش ها و نهادهای حکومتی، عمومی، خصوصی و مردم نهاد با همدیگر مشارکت دارند را نهادینه سازد. نتایج این پژوهش گویای این موضوعات است که حکمروایی منطقه ای به مثابه بستر نهادی شایسته برای تجلی قدرت متکثر تلقی شده و در رابطه با موانع و چالش های استقرار، این بستر نهادی قدرتمند بر اساس دو مفهوم کلیدی اقتصاد سیاسی و نهادگرایی تبیین شده است. مدیریت فضایی با طراحی مکانیسم های نهادی-قانونی، اقتصادی، زیست محیطی، اصلاح سیستم آموزش و اصلاح فرهنگ منجر به استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای می گردد. لیکن این استقرار در متن و زمینه اقتصاد سیاسی نهادگرا با ساختار منعطف، باز و یکپارچه روی خواهد داد. زمانی مدیریت فضایی به عنوان طبقه محوری به ظهور می رسد که اقتصاد سیاسی به آن اعتقاد داشته باشد زیرا فرایند استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در طول اعتقاد اقتصاد سیاسی به ایجاد مدیریت فضایی قرار دارد.
ارزیابی نقش پارامترهای ساختاری در شناسایی منابع آب کارستی؛ مطالعه موردی: پهنه ساختاری کپه داغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
16 - 1
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمین شناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپه داغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومی سازی نقشه های زمین شناسی گسل های اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازند های آهکی، طول، تعداد و تراکم گسل ها و شکستگی ها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگی های بسیار در محدوده و پیچیدگی تحلیل آن ها، روش آنالیز بعد فرکتالی برای تهیه نقشه تراکم شکستگی ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تعداد چشمه ها و فاصله از گسل ها ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد، به گونه ای که بیش ترین تعداد چشمه های مورد بررسی در مجاورت خطوط گسلی قرار دارند، اما میزان آبدهی چشمه ارتباطی با فاصله با گسل ندارد و بیش تر به سازندهای زمین شناسی ارتباط دارد. بخش هایی از پهنه ساختاری مورد مطالعه که دارای بیش ترین تراکم گسل ها و شکستگی ها در سازندهای کربناته ضخیم لایه هستند، بیش ترین پتانسیل آب های زیرزمینی کارستی در منطقه را دارند. در پهنه ساختاری کپه داغ حوضه های مزدوران و تیرگان بیش ترین ذخیره آب های زیر زمینی را دارند و پس از آن به ترتیب حوضه های آبریز دره گز، قوچان، کارده و قوزقان چای بیش ترین ذخیره را دارند. لذا این مطالعه می تواند مقدمه ای برای دستیابی به منابع آبی جدید در منطقه باشد.
پیشینه و سرچشمه: تکامل و گسترش جنگ شتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره های «جنگ شتر» در هنر صخره ای بازتابی از مراسم آئینی بوده است که می توان آن را به اواخر دوره پارینه سنگی تاریخ گذاری کرد؛ اعتقاد بر این است که سرچشمه آن به شمال غربی قزاقستان امروزی بازمی گردد. با وجود این و به گمانی، نگاره های رایج جنگ شتر در آثار هنری منقول می تواند ریشه از نواحی «کاراتائو و بایکونور» قزاقستان از دوران مفرغ سرچشمه گرفته باشد.به دلیل نزدیکی و موقعیت جغرافیایی، آئین جنگ شتر در اوایل به «سرماتی ها» در استپ های اورال معرفی شد؛ سپس از طریق سرماتی ها به «شیونگنو» در شمال و قوم «شی ایمو» در «سین کیانگ» چین و سپس به «کانگجو» گسترش یافت. جنگ شتر که در سنگ نگاره های «سولائک» در حوضه «مینوسینسک» نگاریده شده، باید ملهم از سبک هنری قرقیزها و سرچشمه آن نیز می تواند شیونگنو باشد. نگاره های جنگ شتران در گورگاه های «لولان» به گمانی از شی ایمو یا از شیونگنو سرچشمه گرفته باشند. با وجود این، نگاره های جنگ شتر در مینیاتورهای ایرانی از زمان تیموریان آغاز شد و نوعی سرگرمی برای درباریان سلطنتی بود. با آمدن تیمور، به اوایل دودمان «یوان»، با پیدایی نوعی جنگ شتر، به عنوان سرگرمی درباری، روبه رو می شویم. این موضوع نشان می دهد که نه تنها آئین جنگ شتر با آمدن مغولان گسترش یافت که نگاره های جنگ شتر در مینیاتور ایرانی نیز با آمدن مغولان به ایران درهم تنیده است.
شناسایی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک مؤثر در تناسب و تعارض زناشویی: یک مطالعه موردی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس نظریه های روانکاوی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک منبع اصلی جذابیت، تناسب زناشویی و همین طور منشأ تعارضات زوجی هستند. بااین وجود مطالعات انجام شده بر روی این مفاهیم محدود است درحالی که با شناسایی و تحلیل این مکانیسم های ناخودآگاه، زوج درمانگران می توانند به زوجین کمک کنند تا ریشه های تعارضات خود را درک کرده و به سمت روابط سالم تری حرکت کنند. هدف: این پژوهش با هدف شناسایی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک مؤثر در تناسب و تعارض زناشویی در قالب یک مطالعه پدیدار شناختی انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. جامعه ی مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل تمام زوج های دارای تعارض زناشویی بود که در طول سال 1403 به مراکز مشاوره و روانشناسی تبریز مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش یک زوج بود که به روش هدفمند انتخاب شد. اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بر اساس اصل اشباع جمع آوری شد. داده ها از طریق تحلیل تفسیری پدیدار شناختی (IPA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: فانتزی های ناخودآگاه مشترک زوج در پنج نوع اختصاصی: ترس و اجتناب، قدرت و کنترل، تأیید و پذیرش، محرومیت و ناکامی و سرزنش و ناارزنده سازی خود در مقابل سرزنش و ناارزنده سازی همسر و دفاع های ناخودآگاه مشترک زوج در سه نوع همانندسازی فرافکنانه مکمل، متقابل و همخوان شناسایی شد. همچنین اجتناب از صمیمیت مهم ترین دفاع زوج مورد مطالعه، تشخیص داده شد که به تداوم تعارشان دامن می زد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه زوج منجر به تناسب ناخودآگاه و همین طور ایجاد چرخه معیوب تعارضات در ارتباط آن ها شده بود. این یافته می تواند دریچه ای برای فهم بهتر پیچیدگی های روابط زوجی و غنای زوج درمانی باشد.
نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی: مروری بر ادبیات و پژوهش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش های چندگانه، به عنوان یکی از نظریه های شناخته شده در روانشناسی، نقش مهمی در تصمیم گیری های مختلف از جمله مسیر شغلی ایفا می کنند. با وجود پژوهش ها متعدد در این حوزه، شکاف های علمی قابل توجهی در بررسی نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف هوش بر تصمیم گیری شغلی مشاهده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مرور پژوهش های موجود پیرامون نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی و تحلیل های انتقادی منتشرشده در بازه زمانی 2000 الی 2024 در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: یافته های مرور نشان می دهد که هر یک از انواع هوش های چندگانه، از جمله هوش منطقی-ریاضی، هوش میان فردی، و هوش درون فردی، تأثیرات متفاوتی بر تصمیم گیری مسیر شغلی دارند. به ویژه، هوش میان فردی در انتخاب مشاغل مرتبط با تعامل اجتماعی و هوش منطقی-ریاضی در مشاغل فنی و تحلیلی تأثیرگذارتر بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از نظریه هوش های چندگانه می تواند به درک بهتری از فرآیند تصمیم گیری مسیر شغلی کمک کند و به مشاوران شغلی و برنامه ریزان منابع انسانی در ارائه راهبردهای متناسب با قابلیت های فردی یاری رساند.
Cross-cultural adaptation and psychometric properties of the Persian version of the revised scale of prolonged grief disorder (PG-13-R)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Grief is a natural and universal response to the loss of a loved one. The grief experience is not a state but a process. Most individuals recover adequately within a year after the loss; however, when individuals experience an extension of the standard grieving process, they are said to be experiencing prolonged grief disorder, thought to result from failure to transition from acute to integrated grief. Therefore, validating tools related to grief in different cultures can provide the ground for measuring its concept by the culture to understand the cultural differences of this structure. Aims: This study aimed to investigate the psychometric properties, reliability, and validity of PG-13-R. Methods: Data were collected from two independent samples of 285 (exploratory factor analysis) and 241 (confirmatory factor analysis) mourning adults to determine whether the findings explored in one sample can be verified in another. Face and content validity were measured quantitatively and qualitatively. Concurrent validity was measured using correlation coefficient calculation with the Posttraumatic Stress Disorder Checklist (PCL-5), the Generalized Anxiety Disorder scale (GAD-7), and the Beck Depression Inventory-II (BDI-II). The collected data were analyzed using SPSS.27 and AMOS.26 software. Exploratory factor analysis was performed using principal components and the Varimax method. Confirmatory factor analysis was performed using AMOS.26 software. Results: The exploratory and confirmatory factor analyses supported the two-factor structure with emergent distress, detachment, and meaninglessness factors. These factors had acceptable internal consistency. PG-13-R factors had good convergence validity with depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, and bereavement experience (P< 0.05). Cronbach's alpha coefficient (α) was 0.78 for Distress and 0.79 for Detachment and Meaning factor, and 0.87 for the whole scale, indicating good internal consistency Conclusion: PG-13-R is a useful and reliable tool for measuring PGD symptoms in the Iranian population. It is suggested that future studies examine this scale in people who have been bereaved for various reasons, including (death by suicide, sudden death, and death by accident).
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی گر مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۷۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت عملکرد تحصیلی کودکان استثنایی در شرایط حاکم بر نظام آموزشی ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنبه های روان شناختی مختلفی بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر است. در ادبیات موجود در این زمینه ارتقای عملکرد تحصیلی مورد توجه بوده ولی متغیرهای تأثیرگذاری مانند مهارت های ارتباطی–کلامی و مهارت های فراشناخت مورد غفلت واقع شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی دوره دوم دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از دانش آموزان 10 تا 12 مبتلا به اختلال ریاضی شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های عملکرد تحصیلی (فام وتیلور، 1999)، مهارت های ارتباطی – کلامی (بارتون جی ای، 1990) و پرسشنامه مهارت فراشناخت (والترز، 1993) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS23 و AMOS. 23 صورت گرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین مهارت های ارتباطی – کلامی با عملکرد تحصیلی و مهارت های فراشناخت را به وجود دارد (05/0 <P). بین مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی نیز رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی-کلامی از طریق مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی رابطه دارد (05/0 <P). نتیجه گیری: استفاده از مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناخت موجب رشد معنادار یادگیری در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی می شود بنابراین می توان با تقویت مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناختی ضمن تقویت عملکرد تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، زمینه شناخت دقیق ظرفیت ها، توانایی ها و کاستی ها به دست خودشان فراهم شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۹۶-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماران تحت دیالیز با چالش های جسمی و روانی متعددی روبرو هستند که می تواند امید به زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، مداخلات روان درمانی مانند گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش های مؤثر برای بهبود سلامت روان شناخته شده اند. با این حال، مقایسه اثربخشی این دو روش بر افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان خاتم الانبیا در شهرستان شاهرود در سال 1402 به تعداد 211 نفر بودند. از بین افراد جامعه آماری، 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر، 1991) بود. پروتکل درمان شناختی-رفتاری (والساراج و همکاران، 2021) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2023) برای گروه هیا آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی در پس آزمون اثر معنی دار داشت (001/0 >P). بین نمرات امید به زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرف نظر از نوع مداخله، تفاوت وجود داشت. از بین دو روش مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی مؤثرتر بود (001/0 >P) نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که استفاده از مداخلات روان درمانی، به ویژه شناختی رفتاری، می تواند به عنوان یک راهکار کاربردی در بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامت روان بیماران تحت دیالیز مورد توجه قرار گیرد
نقش گردشگری در ارتقاء سلامت روان و رفاه: مروری بر شواهد و سازوکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: گردشگری با کارکردهای فردی (تفریح و تجربه)، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، جایگاهی چندبعدی در توسعه جوامع دارد و همواره مورد توجه سیاست گذاران و پژوهشگران بوده است. در سال های اخیر، نقش گردشگری به ویژه در قالب طبیعت گردی و تعاملات فرهنگی، فراتر از منافع سنتی، به عنوان مداخله ای مؤثر در ارتقاء سلامت روان و بهزیستی فردی و اجتماعی شناخته شده و به یکی از دغدغه های اصلی حوزه توسعه پایدار تبدیل شده است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مرور سیستماتیک نقش گردشگری در ارتقاء سلامت و بهزیستی روانشناختی بود. روش: در این مطالعه مرور سیستماتیک بدین صورت که یافته های پژوهشی از سال های میلادی 2020 تا 2025 در پایگاه های اطلاعاتی SID،Magiran، Springer، Scopus، Pubmed، Science direct و Google Scholar با جستجوی کلمات کلیدی گردشگری، سفر، تعطیلات، اوقات فراغت، گردشگر، مسافر، گردش، سلامت روان، بهزیستی روانشناختی، بهزیستی، کیفیت زندگی، استرس، اضطراب، افسردگی، خلق و خو، شادی، رضایت از زندگی، اثرات روانشناختی، فواید روانشناختی مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود و خروج 30 مقاله وارد پژوهش و با استفاده از نرم افزار اکسل نتایج طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. یافته ها: یافته های این مرور نظام مند نشان می دهد گردشگری، به ویژه گردشگری مبتنی بر طبیعت و تجارب معنادار، نقش مؤثری در ارتقاء سلامت روان، کاهش افسردگی، اضطراب و استرس، و افزایش شادی، رضایت از زندگی و کیفیت روابط اجتماعی دارد. این اثرات در گروه های مختلف شامل دانشجویان، سالمندان، گردشگران و ساکنان محلی مشاهده شده و در مطالعات مختلف تأیید شده است. همچنین، گردشگری می تواند خطر ابتلا به اختلالات شناختی در سالمندان را کاهش دهد و به عنوان یک مداخله پیشگیرانه و غیردارویی برای بهبود سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی توصیه می شود. بر اساس شواهد، استمرار و تکرار فعالیت های گردشگری و توجه به طراحی تجارب معنادار، در کنار سیاست گذاری مبتنی بر شواهد و حمایت از گروه های آسیب پذیر، برای ارتقاء سلامت روان و توسعه پایدار اهمیت ویژه ای دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گردشگری به عنوان یک مداخله غیر دارویی و فراگیر، ظرفیت قابل توجهی در ارتقاء سلامت روان و بهزیستی فردی و اجتماعی دارد و می تواند به طور مؤثری در کاهش علائم منفی روانشناختی و افزایش کیفیت زندگی گروه های مختلف جمعیتی نقش آفرینی کند. شواهد به دست آمده بر ضرورت توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه سلامت و گردشگری به توسعه راهبردهای مبتنی بر شواهد، ایجاد فرصت های دسترسی همگانی به تجارب گردشگری و طراحی برنامه هایی با رویکرد چندبعدی برای ارتقاء بهزیستی جسمانی، روانشناختی و اجتماعی تأکید می کند.