فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۶۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است برای بررسی چگونگی برساخت معانی، درک و تفاسیر کنش گران از تحقیر اجتماعی با رویکردی جنسیتی. برای تحلیل این مسئله از روش کیفی نظریة زمینه ای استفاده شده است و با تعداد 40 نفر از شهروندان ساکن تهران مصاحبة نیمه ساخت یافته انجام شده است. در خلال تحلیل داده ها، سه مقولة عمدة کیفیت مقایسة اجتماعی، بازنگری در نقش های جنسیتی، و آگاهی از جنسیت نهادینه شده از بطن مفاهیم استخراج شده که در نهایت، به تولید مقولة هسته محور مبادرت شد. یافته ها حاکی از فضای گفتمانی جنسیتی است که روابط را زیر سیطرة خود قرار داده و عاملی در راستای تحقیر درون گروهی و بین گروهی است. برخلاف تصور رایج، مردان نیز مانند زنان، اما نه مشابه یک دیگر، چالش هایی را از قِبل جنسیت خود متحمل می شوند که زمینه ساز تحقیر آنان می شود؛ اما جنسیت در زنان، به دلیل کارکرد ایدئولوژیک گفتمان مردسالاری، تهدید بالقوه ای برای تحقیرشدگی آنان است که نحوة مواجهه با تحقیر را برای آنان دشوار می کند.
بررسی اثربخشی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر کاهش باورهای غیرمنطقی زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی هر فرد در زندگی روزمره شکلی از فشار روانی را تجربه می کند. تقریباً هیچ فردی از فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای محیطی و شخصی گریزی ندارد. هر کس به ناچار سعی می کند با اتخاذ شیوه های مختص به خود به آن عوامل پاسخ دهد. ضرورت بسیار مهم و جدی در برخورد با افرادی که تفکر غیرمنطقی دارند، تغییر دادن افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد آنان می باشد. از آنجا که فرض می شود، درمان مبتنی بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیرمنطقی موثر است، لذا در این پژوهش، درمان رویکرد تحلیل رفتار متقابل جهت تغییر باورهای غیرمنطقی در بین زنان متأهل مورد بررسی قرار می گیرد.
پژوهش حاضر تلاش می کند تا با به کارگیری روش های درمانی رویکرد تحلیل رفتار متقابل و با بهره مندی از تکنیک ها و راهبردهای مداخله ای آنها امکان اثربخشی هر یک از روش ها را بر تغییر باورهای غیرمنطقی مورد بررسی قرار دهد. لزوم ضرورت تغییر باورهای غیرمنطقی، آگاهی افراد از باورهای غیرمنطقی و نحوه تغییر آنها در موقعیت های مختلف است. که با استفاده از فنون و راهبردهای رویکرد تحلیل رفتار متقابل، می توان در یک چارچوب درمانی مناسب، به افراد دارای مشکلات مرتبط با باورهای غیرمنطقی پیشنهاد داد که به تغییر باورهای غیرمنطقی بپردازند. به همین دلیل در سرتاسر فرایند درمان بر روی باورها و انتظارات خاص هر یک از اعضاء کار می شود و شیوه اصلاح آن به ایشان آموزش داده می شود. بر این اساس، سوال این پژوهش بر این مبنا قرار دارد که درمان براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل تا چه اندازه می تواند باورهای غیرمنطقی را تغییر دهد.
نقش عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان بود. این یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 2500 نفر از دانش آموزان دخترانه دبیرستانی دوره دوم متوسطه منطقه ده شهرتهران بودکه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تعداد 250 نفر در نظر گرفته شدند و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بین آنها توزیع گردید. سپس مادرانشان پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI)، و پرسشنامه ابزار سنجش خانواده (FAD) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشانداد که بین عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر با اضطراب فرزندان نوجوان رابطه وجود دارد (01/0>P) و هر یک به ترتیب 33 درصد و 34 درصد واریانس اضطراب فرزندان را تبیین می کنند. نتایج حاکی از ارتباط معنی دار بین مؤلفه های عملکرد خانواده (حل مسئله، روابط، نقش ها، پاسخ گویی اثربخش، درگیری اثربخش، کنترل رفتار و کارکرد کلی) با اضطراب فرزندان نوجوان می باشد. بین مؤلفه های تمایز یافتگی با اضطراب فرزندان نوجوان به جز خرده مقیاس جایگاه من رابطه معکوس دیده شد. در پایان با عنایت به نتایج پژوهش چنین بر می آید که عملکرد خانواده و تمایز یافتگی مادر به جز درمورد خرده مقیاس جایگاه من یکی از عوامل تاثیرگذار در پیش بینی اضطراب دختران نوجوان می باشد (01/0>P).
تأثیر سرمایه اجتماعی و سرمایة فرهنگی در مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله کنکاشی تجربی است دربارة تأثیرات مجزا و توأمان سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در مواجهه زنان و دختران دانشجو با رفتارهای غیراخلاقی. فرضیه اصلی این است که برخورداری هرچه بیش تر از هر دو نوع سرمایه اجتماعی و فرهنگی، احتمال مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی را کاهش می دهد. جامعة آماری این پژوهش را کلیة دانشجویان دختر پنج گروه علمی عام در دانشگاه رودهن و تهران تشکیل می دهند که در هنگام جمع آوری داده های این پژوهش، دست کم دو ترم تحصیلی را در این دانشگاه ها گذرانده بودند. برای آزمون فرضیه مذکور، حدود 420 دانشجوی دانشگاه های تهران و رودهن با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نامتناسب با حج م انتخاب ش دند. ابزار اندازه گیری پرسش نامة ساخت یافت ه محقق ساخته ای است که از طریق آن اظهارات دانشجویان دربارة میزان مواجهه با جرایم اخلاقی و میزان برخورداری از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در یک مقطع زمانی گردآوری شد. نتیجه آزمون فرضیه مذکور نشان داد که به رغم وجود رابطه مستقیم میان برخورداری از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی، میان سرمایه فرهنگی و مواجهه با رفتارهای غیراخلاقی رابطه ای معماگونه برقرار است؛ به طوری که برخورداری بیش تر از سرمایه اجتماعی بازدارنده مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی و برخورداری بیش تر از سرمایه فرهنگی تسهیل کننده مواجهه زنان و دختران دانشجو با رفتارهای غیراخلاقی است.
تحلیل اجتماعی عوامل مؤثر بر میزان مورد مزاحمت خیابانی قرار گرفتن زنان و دختران (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مزاحمت های خیابانی به عنوان آزارهایی مبتنی بر جنسیت، از مشکلات اساسی زنان برای حضور در فضاهای عمومی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل اجتماعی عوامل مؤثر بر میزان مورد مزاحمت خیابانی قرار گرفتن زنان و دختران، ضمن بررسی میزان و انواع مزاحمت های خیابانی می باشد. بدین منظور از میان تمامی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران شاغل به تحصیل در پردیس این دانشگاه، نمونه ای با حجم 362 نفر با استفاده از فرمول کوکران به دست آمد. نمونه گیری در این پژوهش، به شیوه تصادفی طبقه بندی شده متناسب انجام گرفته است و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه بوده است. چهارچوب به کار رفته در این پژوهش نظریه های فمنیستی، جامعه پذیری جنسیتی و یادگیری اجتماعی بوده است. یافته های این تحقیق حاکی از این است که تنها 2.6 درصد پاسخگویان، در یک سال گذشته، هیچ وقت مورد مزاحمت قرار نگرفته اند؛ و در مجموع 70.6 درصد پاسخگویان از روزی چندین بار تا ماهی یک بار مورد این مزاحمت ها قرار گرفته اند. نتایج تحلیلی این پژوهش نیز نشان می دهد که پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی بر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن تأثیر منفی دارد، اما پذیرش ارزش های مردسالاری و یادگیری اجتماعی، هیچ یک بر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن مؤثر نیستند. همچنین سطح دینداری بر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی و پذیرش ارزش های مردسالاری مؤثر است.
تبیین جامعه شناختی تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق در بین زوجین مراجعه کننده به مراکز بهزیستی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سبک زندگی ابزار ارزشمندی جهت فهم ارزش ها و معنای همبسته با آن می باشد زیرا سبک زندگی به عنوان یکی از ارکان هویت ساز در جامعه مدرن، حوزه وسیعی اعم از الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف و لباس تا نگرش ها، ارزش ها و جهان بینی فردی و گروهی را در برگرفته و می تواند بر نگرش افراد نسبت به بسیاری از پدیده ها ازجمله طلاق، اثرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک زندگی در ارتباط بین سرمایه فرهنگی - اقتصادی با نگرش به طلاق است. چارچوب نظری پژوهش ترکیبی از نظریه وبر، زیمل، چانی، گیدنز و بوردیو می باشد. روش پژوهش پیمایشی از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 282 نفر از زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز بهزیستی گیلان می باشند که به کمک شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های نگرش به طلاق، سرمایه فرهنگی و اقتصادی و سبک زندگی پاسخ دادند. ارزیابی مدل مفهومی پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر با نرم افزار آموس 18 انجام شد. شاخص های مطلق و نسبی به دست آمده مدل را تأیید می کنند. به این صورت که تأثیر سرمایه فرهنگی و اقتصادی با واسطه گری سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنی دار است. تأثیر سرمایه فرهنگی بر سبک زندگی معنی دار اما بر نگرش به طلاق معنی دار نیست. در سرمایه اقتصادی این تأثیر برای سبک زندگی معنی دار نیست اما نگرش به طلاق را به صورت معنی داری تغییر می دهد. همچنین تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنی دار است.
بررسی عوامل گرایش به بدحجابی و راه کارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجاب و پوشش یکی از بایدها و هنجارهای فرهنگ دینی و بومی ما و از سوی دیگر، یکی از مهم ترین جنبه های جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی است. مسئلة بدحجابی بدون شک یکی از پیامدهای تهاجم فرهنگی است و نگرش سطحی و مقطعی به این مسئله، شناخت لازم و درک صحیح برای برنامه ریزی های فرهنگی کارا و اثربخش را ممکن نمی سازد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل گرایش به بدحجابی و راه کارهای مقابله با آن است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی است که به صورت میدانی و همراه با آن از مطالعات کتابخانه ای به منظور تدوین مبانی نظری نیز استفاده شده است. در این پژوهش، محققان با استفاده از پرسشنامة محقق ساخته که اعتباریابی و روایی سنجی شد، به گردآوری داده ها پرداختند. سپس داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در چارچوب مفهومی این پژوهش، با تفکر سیستمی به موضوع حجاب پرداخته شد و از این رو حجاب به عنوان یک سیستم اجتماعی در نظر گرفته شد و عناطر اصلی آن در چهار بخش: ورودی ها، فراگرد، پیامدها و بازخورد مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با طلاق عاطفی (مطالعه ی موردی متأهلین شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین آسی بهای اجتماعی طلاق است. طلاق عاطفی را اولین مرحله ی فرایند طلاق می دانند که بیانگر رابطه ی زناشویی رو به زوال است؛ رابطه ای که در آن احساس تلخ بیگانگی جایگزین صمیمت و یگانگی شده است. مقاله ی حاضر عوامل اجتماعی مرتبط با طلاق عاطفی در بین متأهلین شهر شیراز را بررسی کرده است. به منظور مطالعه ی این موضوع از روش کمی و پیمایشی استفاده شده و اطلاعات لازم با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است. نمونه ی مورد مطالعه 384 نفر بود که به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 392 نفر افزایش داده شد. برای انتخاب این تعداد نمونه، از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. شایان ذکر است که متغیر طلاق عاطفی به عنوان متغیر ملاک، شامل صمیمیت، تعهد و شور و اشتیاق بوده و متغیر تبیین نیز با متغیرهای سبک زندگی و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی نوین سنجیده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میزان طلاق عاطفی در حد زیاد (53/8 درصد) است و متغیرهای سبک زندگی مدرن و بهره مندی از شبکه های اجتماعی نیز ارتباط معنادار و منفی داشتند. همچنین، یافته های مستخرج از مدل رگرسیون چندگانه نشان داد که چهار متغیر سبک زندگی سنتی، سبک زندگی مدرن، کامپیوتر و سبک زندگی تظاهری توانستند متغیر ملاک (طلاق عاطفی) را تبیین کنند.
واکاوی کیفیِ پیامد های اشتغال زنان متأهل و بسترهای تعدیل کننده آن (مورد مطالعه معلمان آموزش و پرورش شهر دلوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل زنانِ شاغلِ متأهل که کمتر با روش کیفی مورد واکاوی قرار گرفته پیامدهای ایفای همزمان دو نقش خانه داری و شغلی و تأثیر زمینه های مرتبط با آن بوده است. مقاله حاضر با روش نظریه زمینه ای آثار اشتغال زنان متأهل مادر، بسترهای مرتبط با آن و استراتژی های کنشی/ واکنشی آنها را در بین معلمان اداره آموزش و پرورش شهر دلوار تحلیل کرده است. روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند با حداکثر تنوع بوده و ابزار دستیابی به داده ها، مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته فردی و گروه مرکز بوده است. بر اساس تحلیل مصاحبه ها، اشتغال همزمان دستاوردها و آسیب هایی برای این زنان به همراه داشته و تجربهآنان بسته به کیفیت بسترهای اجتماعی محلی – جهانی و توانایی های فردی شان متفاوت بوده است. مقوله هسته توصیف گر وضعیت این زنان "" وضعیت متناقض اما مدیریت پذیر زنان شاغل متأهل و بسترهای تعدیل کننده آن"" انتخاب شد. بدین معنی که اشتغال این زنان چهره ای دو سویه داشته و دستاوردها/ هزینه هایی برای آنها داشته؛ پیامدهای اشتغال بسته به کیفیت بسترهای خانوادگی، سازمانی و جهانی متفاوت بوده است؛ و همه این زنان بسته به تواناییها و امکانات مادی، شناختی و عاطفی شان توانسته اند به شیوه های متفاوتی وضعیت خاص خود را مدیریت نمایند.
شبکه اجتماعی فیس بوک و هویت شخصی مدرن دختران و زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، با ورود چشمگیر زنان و دختران به فضای مجازی شبکه های اجتماعی، این شبکه ها تأثیرات فراوانی بر روی آنها گذاشته اند. یکی از جنبه های مهمی که از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر می پذیرد، هویت شخصی است. به همین دلیل، هدف از مقاله حاضر، مطالعه تأثیر شبکه اجتماعی فیس بوک بر هویت شخصی مدرن دختران و زنان جوان بوده است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس و با بهره گیری از پرسشنامه اینترنتی و تکیه بر نظریه های کاشت، استفاده و رضایت مندی و همچنین ساخت یابی گیدنز صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را دختران و زنان جوان کاربر فیس بوک شهر تهران در سال 1394 تشکیل می دهند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین مدت زمان عضویت در فیس بوک، میزان استفاده از فیس بوک، نوع انگیزه و هدف کاربران در استفاده (هدفمند و غیرهدفمند) از فیس بوک، میزان مشارکت و فعال بودن کاربران فیس بوک و واقعی تلقی کردن محتوای مطالب فیس بوک، با هویت شخصی مدرن رابطه معنادار مثبتی وجود دارد.
مقایسه تنظیم شناختی هیجان، منبع کنترل و معناجویی در زنان وابسته به مواد و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تنظیم شناختی هیجان، منبع کنترل و معناجویی در زنان وابسته به مواد و عادی بوده است. روش پژوهش از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد زیرنظر بهزیستی شهر تبریز در زمستان 1394 تشکیل می دادند که از سه مرکز درمان و بازتوانی ترک اعتیاد امید، نور و خانه سبز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، یک مرکز انتخاب و 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند؛ و جهت مقایسه از بین زنان عادی مراجعه کننده به مراکز خانه سلامت 50 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ها ی تنظیم شناختی هیجان گرنفسکی و همکاران، منبع کنترل راتر و معنا در زندگی استیگر و همکاران، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مانوا استفاده شد. نتایج تحلیل نشان می دهند که زنان وابسته به مواد بیش تر از راهبردهای هیجانی منفی (ملامت خویش، نشخوار ذهنی، فاجعه آمیزی و ملامت دیگران) استفاده می کنند (001/0). هم چنین، نتایج نشان می دهند که میانگین نمره های کنترل درونی به گونه ای معنادار در زنان عادی از زنان وابسته به مواد بیش تر است؛ زنان وابسته به مواد بیش تر از کنترل بیرونی استفاده می کنند (001/0) و معنا در زندگی زنان عادی بیش تر از زنان وابسته به مواد است (001/0)؛ بنابراین، می توان گفت آموزش های لازم برای بکارگیری راهبردهای مثبت تنظیم هیجان، تغییر منبع کنترل از بیرونی به درونی و یافتن معنا در زندگی جهت پیشگیری از بروز جرایم در بین زنان ضروری بنظر می رسد.
عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر در مدیریت بدن در میان زنان شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار در مدیریت بدن زنان شهر کاشان انجام شده است. از این رو، با بهره گیری از نظریات صاحب نظرانی همچون بوردیو، گافمن و فدرستون، فرضیات پژوهش را تدوین کرده و با روش پیمایشی و ابزار پرس شنامه 320 نفر از زنان را بررسی کرده است. یافته های حاصل از آزمون فرضیات درباره ی رابطه ی بین متغیرها نشانگر آن است که به موازاتِ افزایش میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی، باورهای مذهبی و پذیرش اجتماعی، توجه زنان به مدیریت بدن افزایش پیدا می کند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است که متغیرهای باورهای مذهبی، رسانه های ارتباط جمعی و پذیرش اجتماعی توانسته اند حدود 49 درصد از تغ ییرات مدیریت بدن در بین زنان را تبیین کنند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که متغیرهای باورهای مذهبی و استفاده از رسانه ها بیشترین تأثیرِ مستقیمِ مثبت را در توجه زنان به مدیریت بدن داشته اند. بر این اساس ملاحظه می شود که زنان شهر کاشان، گذشته از گرایش فکری و مذهبیِ خود، به سمت مدیریت بدن گرایش پیدا کرده اند. در این زمینه، تأثیر افزایش ارتباطات جهانی و دسترسی به مجاری نوین ارتباطی و اطلاعاتی نیز موجب تغ ییرات فرهنگی وسیعی در گروه ها و اقشار مختلف جوامع به ویژه در میان زنان، شده است.
بررسی عوامل مرتبط با احساس ناامنی اجتماعی زنان در فضاهای شهری (با تاکید بر ویژگیهای کالبدی شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
احساس ناامنی در فضاهای عمومی شهری از نگرانی های مهم شهروندان است. برنامه ریزان و طراحان فضاهای شهری در تلاش هستند تا با شناسایی عوامل مرتبط با احساس ناامنی بویژه در فضاهای شهری، امنیت را برای استفاده کنندگان از آن فضاها فراهم کنند. بخش عمده ای از شهروندان را زنان تشکیل می دهند که حضور آنان در محیط های کار و فعالیت های اجتماعی شهری روند رو به رشدی دارد و این باعث می شود تا در طراحی و ساخت کالبد شهر حضور آنان مورد توجه قرار گیرد. آنان نیازمند تسهیلات خاصی از فضا هستند تا موجب افزایش اطمینان خاطر آنان از حضور امن در فضاهای شهری شود. در این مطالعه تلاش شده است تا زمینه های احساس ناامنی اجتماعی در بین زنان بررسی شود و عوامل مؤثر بر نگرانی ها و ترس های زنان در فضاهای عمومی و محیط شهری با تاکید بر ویژگیهای کالبد شهری شناسایی گردد.
بررسی روانشناختی تجاوز جنسی زناشویی با نگاهی بر جنبه فقهی و حقوقی موضوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجاوز جنسی زناشویی از جمله مواردی است که سازمان ملل، مبارزه با آن را در قالب اعلامیه حذف خشونت علیه زنان منتشر کرده است. که با توجه به رشد تعداد کشورهایی که تجاوز جنسی زناشویی را جرم انگاری کرده اند، این مسأله به مرز تبدیل شدن به یک الزام بین المللی رسیده است. نیاز به شناسایی این پدیده و شناخت ابعاد روانشناختی آن در جامعه ما و نحوه برخورد قانونگذار با این پدیده امری ضروری می نماید. این پژوهش درصدد است ضمن شناخت پدیده تجاوز جنسی زناشویی پاسخی مناسب در خصوص سؤال اصلی پژوهش مبنی بر اینکه تجاوز جنسی زناشویی موجود در دیدگاه روانشناختی به چه نحوی در فقه و حقوق اسلامی قابل طرح است؟ را بیابد. علاوه بر بررسی این پدیده به شیوه کتابخانه ای، از روش تحقیق ترکیبی یا آمیخته و شیوه تحلیل داده اکتشافی استفاده شده است. ابتدا از طریق مصاحبه عمیق با 4 تن از قربانیان مقولات محوری استخراج شده اند. سپس از مقولات جهت تدوین پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که قانونگذار به صورت غیر منسجم به برخی از مقولات پرداخته است. از سوی دیگر مقوله عشق در دیدگاه فقهی با عمق بیشتری نسبت به دو مؤلفه حقوق و روانشناختی ارائه و تببین شده است.
تجربه احساس ناامنی زنان در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی بسترها، دلایل و پیامدهای احساس ناامنی زنان در فضاهای شهری به مدد تحلیل کیفی است. میدان مطالعه پژوهش، فضاهای همگانی شهر سنندج است که موضوع ها و ابعاد فضایی و تعاملی آن با استفاده از تکنیک های مصاحبه عمیقِ فردی، مشاهده مستقیم و مشاهده مشارکتی مطالعه شده و داده های این مطالعه در قالب روش نظریه پردازی داده بنیاد تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس ناامنی زنان در فضاهای شهری سنندج محصول یک سری عوامل اثرگذار همچون «تنش های ساختاری» و «جامعه هراسی» و نیز برخی شرایط تسهیل کننده، مثل «مکان های پربرخورد» و «بازنمایی خود» است. زنان مورد مطالعه همچنین بر این باورند که احساس ناامنیِ آنها را دلایل و انگیزهای خاصی که در کردار و گفتار و حرکات مردان قابل رؤیت است، تقویت می کند. احساس ناامنی زنان پیامدهایی فردی و جمعی دارد. به سبب این احساس، زنان در سطح زندگی فردی به «تمهیدات پیشگیرانه» روی می آورند، پیامد این احساس ناامنی در سطح جامعه نیز به شیوع و تشدید «زوال اعتماد اجتماعی» می انجامد.
تحلیلی بر موانع مشارکت اقتصادی زنان در ایران (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های مهم برای سنجش توسعه هر کشور صنعت زنان و نوع مشارکت آنان است. زنان به عنوان بخشی از سرمایه های انسانی هر جامعه، با مشارکت خود می توانند نقش تعیین کننده ای در توسعه کشور داشته باشند. با وجود این، موانع مختلفی برای مشارکت اقتصادی زنان وجود دارد که با شناخت دقیق آن ها می توان به برطرف کردن این موانع پرداخت. بنابراین این تحقیق در پی دستیابی به موانع مشارکت اقتصادی زنان در کلان شهر تبریز می باشد. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و پیمایشی و جامعه آماری جمعیت زنان فعال اقتصادی بر اساس سرشماری سال 1390 (437184 نفر) بوده که حجم نمونه بر اساس مدل کوکران 384 نفر بدست آمده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است مهم ترین موانع برای مشارکت اقتصادی زنان شاخص های فرهنگی جامعه است که امتیاز محاسبه شده با استفاده از آزمون RMS، برای این شاخص 0.721 می باشد. همچنین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز در رتبه های بعدی قرار دارند که میزان تأثیر آن ها به ترتیب 0.645، 0.632 و 0.567 می باشد. در بین متغیرهای مورد مطالعه نیز مهم ترین موانع مشارکت اقتصادی زنان تبعیض و تفاوت در فرآیند اجتماعی شدن زن و مرد در جامعه، طرز تلقی و نگرش جامعه به وظایف زنان، صاحب سرمایه نبودن زنان و عدم وجود نهادهای سیاسی مشارکتی بوده که میانگین محاسبه شده با استفاده از آزمون t تک نمونه ای برای هرکدام به ترتیب 4.12، 4.21، 4.09 و 3.83 می باشد.
بررسی مقایسه ای ازدواجهای پایدار رضایتمند و ازدواجهای در حال جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند با عمری بیش از 20 سال و عوامل مؤثر در طلاق زوجین انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ها ادامه یافت و داده های دو گروه مبتنی بر روش نظریه زمینه ای، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج دو گروه نشانگر این است که سفری به سوی بالندگی یا از هم پاشی ازدواج مقوله مرکزی الگوی یافته های پژوهش است. مقوله شکل گیری مناسب ازدواج جزء شرایط علّی برای ازدواج پایدار رضایتمند است؛ عوامل درون شخصی (نگرشهای مؤثر و ویژگیهای شخصیتی مناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی کارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) از جمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواج پایدار است. پیامد نهایی، رضایتمندی (از خود، همسر، فرزندان) و پایداری ازدواج بود. هم چنین نتایج ازدواجهای در حال جدایی حکایت دارد که مقوله شکل گیری نامناسب ازدواج جزء شرایط علّی ازهم پاشیدن ازدواج است و عوامل درون شخصی (نگرشهای ناکارامد، ویژگیهای شخصیتی نامناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی ناکارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) ازجمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواجهای در حال جدایی است. شرایط زمینه ای در زوجین متقاضی طلاق شامل رواج طلاق در خانواده اصلی، سابقه اعتیاد و دوستی با افراد با ازدواجهای ناموفق بود.
بررسی رابطه رضایت از زندگی و فرسودگی شغلی با توجه به نقش تعدیل گر رهبری تحول آفرین و اعتیاد به کار ( مورد مطالعه: زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش منطقه 3 شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر رضایت از زندگی بر بروز فرسودگی شغلی صورت گرفت. هم چنین، نقش رهبری تحول آفرین و اعتیاد به کار به عنوان متغیرهای تعدیل گر بر رابطه بین رضایت از زندگی و فرسودگی شغلی نیز بررسی شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان شاغل فرهنگی در آموزش و پرورش منطقه 3 شهر شیراز و روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری در دسترس و تعداد اعضای نمونه آماری 122 نفر هست. بمنظور گرد آوری داده ها، از ابزار پرسش نامه استفاده شد که شامل چهار پرسش نامه رضایت از زندگی، فرسودگی شغلی، رهبری تحول آفرین و اعتیاد به کار بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادله های ساختاری استفاده شد که تجزیه و تحلیل ها به وسیله نرم افزار SMARTPLS انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رضایت از زندگی بر فرسودگی شغلی دارای تأثیر منفی است. هم چنین، مشخص شد که متغیر رهبری تحول آفرین بر رابطه رضایت از زندگی و فرسودگی شغلی تأثیر منفی و معنادار دارد و متغیر اعتیاد به کار بر رابطه رضایت از زندگی و فرسودگی شغلی دارای تأثیر مثبت و معنادار است.
تدوین مدل بومی کارکرد خانواده بر اساس مولفه های امید، صمیمیت و تعارض های زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش تدوین مدل بومی کارکرد خانواده بر اساس مولفه های امید، صمیمیت و تعارض های زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه می باشد. این مطالعه توصیفی (غیر آزمایشی)، همبستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه می باشد. از بین جامعه مورد نظر تعداد250 نفر زن به عنوان نمونه آماری انتخاب و افراد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گرد آوری داده های پژوهش از چهار پرسش نامه زیر استفاده شد که عبارتند از: مقیاس کارکرد خانواده (FAD)، مقیاس امید اسنایدر، پرسش نامه صمیمیت و پرسش نامه تعارض های زناشویی. جهت تحلیل داده های این پژوهش از آمار استنباطی (روش تحلیل مسیر) و از نرم افزار لیزررل استفاده شد. نتایج نشان دادند که: مدل ارایه شده از برازشی مناسب برخوردار است، تعارض های زناشویی، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی با میانجی گری صمیمیت و امید، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی امید در افراد را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی صمیمیت افراد را پیش بینی می کند، صمیمیت، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، امید، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند.