مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مادران شاغل
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه خصوصیات شخصیتی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان با مادران شاغل و غیر شاغل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در شهرستان سرپل ذهاب بود. نمونه شامل 200 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی (خوشه ای چند مرحله ای) انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتیچند وجهی مینه سوتا (MMPI) و پرونده تحصیلی و مشاوره دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میان دانش آموزان با مادران شاغل و غیر شاغل در مؤلّفه های افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و هیستری تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<). دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل است، افسردگی بیش تری را تجربه می کنند و رفتارهای ضداجتماعی بیش تری از خود نشان می دهند؛ در حالی که دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل نیست، رفتارهای هیستری گونه بیش تری از خود نشان می دهند.
بررسی تاثیر تضاد کار- خانواده مادران شاغل بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر برخی نگرش های شغلی؛ شامل بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی با محوریت مادران شاغل می باشد و در این میان نقش متغیرهای تعدیل گر همچون حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی را نیز مد نظر قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش را مادران شاغل در بخش اداری دانشگاه تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش نمونه گیری طبقه بندی است و سپس نمونه گیری احتمالی در هر طبقه انجام شده است. بر این اساس، 182 نفر از آنان برای پاسخ به پرسشنامه ها انتخاب شده اند. برای بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی کارکنان با تعدیل گری حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی از روش معادلات ساختاری و رگرسیون چند متغیره و نرم افزار های LISEREL و SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داده است که میان تعارض کار - خانواده و بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد و انگیزه کاری درونی و حمایت سازمانی ادراک شده نیز رابطه میان این متغیر ها را تعدیل می کند.
اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تنیدگی حرفه ای و تنیدگی زندگی مادران شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
427-451
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تنیدگی حرفه ای و زندگی مادران شاغل بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و جامعه آماری حدود 1000 مادر پرستار بیمارستان های دولتی رازی، الزهرا، پورسینا، امیرالمومنین، حشمت، 17 شهریور و شفا در شهر رشت در سال 93-1394 بود. از این جامعه 150 مادر که دارای فرزند 6 ساله بودند به روش نمونه گیری در دسترس و از بین آن ها ابتدا 30 مادر و درنهایت 24 مادر که واجد شرایط و ملاک های این پژوهش بودند انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنیدگی شغلی فیلیپ ال. رایس 1992 و تنیدگی والدینی ابیدین (1990) و برنامه آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین 1992 بود که طی دو ماه هفته ای 1 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایشی اجرا شد. پرسشنامه ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در مورد دو گروه اجرا و داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش میزان تنیدگی حرفه ای (328/40=F و 001/0=P) و تنیدگی زندگی (94/49= F و 001/0=P) مادران پرستار مؤثر و هم چنین اثربخشی آن در دوره پیگیری یک ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان این روش درمانی را به عنوان شیوه ای کارآمد و موثر با قابلیت کاربرد وسیع در پیشگیری و کاهش علائم تنیدگی زندگی و شغلی مادران پرستار و مادران شاغل در سایر موسسه های و سازمان های پراسترس به کار برد.
مقایسه تجربه فرسودگی والدینی و نگرش به نقش های جنسیتی در مادران شاغل و غیرشاغل ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش به نقش های جنسیتی و فرسودگی مادران شاغل و غیرشاغل از وظایف و مسئولیت های فرزندپروری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع پس رویدادی است. نمونه پژوهش 195 مادر (76 شاغل و 119 غیرشاغل) بودند که به شیوه دردسترس و داوطلبانه از پنج نقطه شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز شهر تهران در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس سنجش فرسودگی والدینی (شامل: خستگی از نقش والدینی، تقابل با خود والدینی گذشته، احساس بیزاری از نقش والدینی و فاصله عاطفی گرفتن از نقش والدینی) و مقیاس نگرش به نقش های جنسیتی (شامل: نقش سنتی، نقش ویژه جنس و نقش های دوگانه جنسیتی) بود. نتایج حاصل از آزمون tگروه های مستقل نشان داد هر دو گروه مادران شاغل و غیرشاغل در نگرش به نقش ویژه هر جنس و ویژگی های دوگانه جنسیتی با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند (02/0p=)، اما در فرسودگی والدینی و ابعاد آن با یکدیگر تفاوت آماری معناداری نشان ندادند. نتایج همچنین نشان داد زنان شاغل اگرچه نگرش های برابری خواهانه ای در ایفای نقش های جنسیتی زنانه-مردانه داشته و در عین حال، فشار نقشِ بیش تری را نسبت به مادران غیرشاغل تجربه می کنند، نسبت به مادران غیرشاغل که به نگرش های ویژه جنس اعتقاد بیش تری داشتند، فرسودگی والدینی پایین تری را گزارش کردند. توجه به اضافه بار نقش در مادران شاغل و نحوه گذران فراغت مادران غیرشاغل با فرزندان با توجه به نگرش های جنسیتی آن ها در خور مطالعه است.
ارائه مدل یکپارچگی کار زندگی با تأکید بر کار انعطاف پذیر مادران شاغل در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
199 - 236
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری شغلی، به عنوان یکی از روشهای انگیزشی و اثربخش در انجام سریع امور و باصرفه برای شاغل و سازمان یاد می شود. این مهم به ویژ ه در شرایط فراگیری بیماری کرونا در ایران و جهان بیش ازپیش مورد توجه اندیشمندان و مدیران کلان دولتی قرار گرفته است. توجه روزافزاون به سلامت کارکنان و تأکید بر امور خانواده و لزوم به کارگیری کارکنان توانمند در مشاغل منعطف، دورکاری را به یک امر ضروری و غیرقابل اجتناب تبدیل کرده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل یکپارچگی کار زندگی با تأکید بر کار انعطاف پذیر مادران شاغل بوده است. برای انجام پژوهش از رویکرد کیفی از نوع گرانددتئوری استفاده شد. جامعه پژوهش، کلیه مادران شاغل در اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان تهران بودند که تجربه انجام کار منعطف را در طول دوران خدمت خود داشتند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند مبتنی بر گلوله برفی با 32 نفر از آنها مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل یافته های کیفی از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. برای اعتباربخشی به داده ها از روش بازخورد مشارکت کننده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد"انسجام خانواده" به عنوان مقوله محوری، "تعهد به کار و زندگی، توازن در کار و زندگی، انعطاف پذیری و تیم های کاری" به عنوان شرایط علی، "آموزش های خانوادگی، ساختار سازمان، تقویت جانشین پروری، تناسب شغل و شخصیت و سرمایه اجتماعی" به عنوان راهبردها، مقوله های "بودجه سازمان، توسعه منابع انسانی، شرایط خانوادگی و فرهنگ سازمان" به عنوان بستر و زمنیه و "محدودیت های اجتماعی نقص های قانونی، موانع زیست محیطی، ضعف ساختار نرم افزاری و استرس های شغلی"به عنوان شرایط مداخله گر مطرح شدند و یکپارچگی کار زندگی با تأکید بر کار انعطاف پذیرمادران شاغل می تواند پیامدهای "تقویت بنیان خانواده، کاهش ترک خدمت و سلامت جسمی و روانی" داشته باشد. استفاده از نتایج این پژوهش می تواند در بهبود وضعیت انعطاف پذیری، رضایت و شرایط کاری مادران شاغل مؤثر واقع شود.
چالش های پیش روی مادران شاغل در حیطه نگهداری از فرزند خردسال: یک مطالعه ی کیفی پدیدار شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۹۴-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی چالش های پیش روی مادران شاغل در حیطه ی نگهداری از فرزندان خردسال بود. پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه ی پژوهش، مادران شاغل دارای فرزند خردسال در کادر درمان بیمارستان علی اکبر مشهد در سال 1400 بودند. مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شده و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و با مصاحبه با 9 شرکت کننده تکمیل شد. داده ها با مصاحبه های بدون ساختار و عمیق به دست آمد و با روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها در 5 مضمون اصلی «مشکلات مربوط به شیوه های مختلف نگهداری، مشکلات مربوط به بیماری فرزندان، احساس گناه، ضرورت وجود فرد حامی و مشکلات شغلی» طبقه بندی شدند. با توجه به یافته های پژوهش، زنان شاغل، پس از فرزندآوری در حیطه ی نگهداری از فرزندانشان با مشکلات و چالش های متعددی رو به رو بودند. از آنجایی که بخش مهمی از جامعه ی ما را زنان و مادران تشکیل می دهند، برطرف نکردن مشکلات و دغدغه های آن ها، می تواند جامعه را در به کارگیری این سرمایه های انسانی ارزشمند به ویژه در مشاغل مهم و حساسی مانند کادر درمانی محروم نماید؛ بنابراین جهت ارتقای کیفیت شغلی و مادری آن ها، نیاز به توجه بیشتر و فراهم آوردن اقداماتی جهت کاهش این دغدغه ها می باشد.
مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تجربه مادران شاغل از مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی است. افراد مورد مطالعه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، سمت، قرارداد و بخش شغلی انتخاب و براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه ی گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است. مقوله هسته «ارتباط نسبتاً متناقض مرخصی زایمان با باروری» است که برخواسته از دو مضمون اصلی «فرزندآوری به هنگام» و «ظرفیت افزایش محدود و مشروط باروری» است. براساس یافته ها اجرای مرخصی زایمان و افزایش مدت آن توانسته فرصتی برای فرزندآوری در زمان مناسب و جلوگیری از تاخیر طولانی فراهم کند، لیکن به دلیل زنجیره علی فرزندآوری و موانع نهادی متعدد، برای تحقق ایده آل ها و بالابردن تعداد فرزندان قصد شده کافی نیست. مرخصی زایمان به تنهایی و به صورت مجزا نمی تواند باعث افزایش تعداد فرزندان شود و لازم است ضمن تامین شرایط اقتصادی- اجتماعی مناسب برای فرزندآوری، مجموعه ای از برنامه ها و سیاست های حمایتی، بویژه در جهت دسترسی گسترده به خدمات عمومی مراقبت از کودک و انعطاف پذیری بازار کار اتخاذ گردد.
تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
34 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه گردآوری داده ها مصاحبه عمیق به صورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است که به سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. از فرایند تحلیل داده ها مقوله هسته «دوگانگی در تجربه مرخصی زایمان» حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربه دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامه های اجرایی» است. براساس یافته ها «مهارت های مدیریت بدن»، «ارتقای سلامت زیستی کودک»، «ایفای باکیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار-خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان به مثابه فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، اما تردید در تصمیم گیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربه مادران به شمار می رود. درک مادران شاغل از نحوه اجرای برنامه نیز بیانگر متناقض بودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانون گذاری»، «تن ندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شده است. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
تجارب مادران شاغل از سیاست های مراقبت از کودک در ایران: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 145
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هسته مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و به ویژه بحث سیاست گذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئله مندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گسترده ای در دیدگاه ها، مواضع و راهبردهای سیاستی به شمار می رود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاست های مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهه مادران شاغل با این سیاست ها به عنوان اصلی ترین گروه مرتبط با آن هاست. این پژوهش با شیوه پدیدارشناختی مبتنی بر جمع آوری داده ها از نمونه مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاه های شهر اصفهان انتخاب شده اند، قصد درک معنا و تجربه مادران شاغل از سیاست های ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل داده ها مبتنی بر رویکرد هفت مرحله ای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاست ها»، «ارزیابی نحوه اجرای سیاست ها»، «متغیرهای واسطه ای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربه زیسته گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، به ویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آن ها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویه های جنسیتی و حمایت گرانه در زمینه های فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، داده ها نشان داد که متغیرهای واسطه ای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهه آن ها با سیاست های مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغال اند.
تجارب زیسته تغییرات سبک زندگی مادران شاغل در دوران همه گیری ویروس کووید--19 به روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته مادران شاغل از تغییرات سبک زندگی خود در مواجهه با همه گیری ویروس کووید-19 انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شد. جامعه آماری مادران شاغل در حوزه های گوناگون آموزشی(هنری، فرهنگی، علمی) در سال 1401-1400 شهر تهران بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و پس از تعداد 20 نفر به نقطه اشباع رسید. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش پدیدارشناسی اسمیت تحلیل شدند. یافته ها: در این پژوهش 8 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی بدست آمد که مضامین اصلی عبارتند از: عادات جسمانی، آسیب پذیری روانی، مشکلات شغلی، تغییر الگوی هزینه-درآمد، تعارضات زوجین، تعارضات مادر-فرزندی ، حضور اجباری در خانه و دشواری مسئولیت های مراقبتی. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دهنده ضرورت توجه همه جانبه به مسائل و چالش های مادران شاغل در مواجهه با پدیده چندبعدی و پیچیده همه گیری ویروس کووید-19 و پیامدهای متعدد مثبت و منفی آن در عرصه سبک زندگی آنان است. نتایج این پژوهش برای برنامه ریزان فرهنگی وعرصه سلامت روان حائز اهمیت است.
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 126
حوزههای تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.