مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رضایتمندی زناشویی
حوزه های تخصصی:
"هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش برنامه غنی سازی برافزایش میزان رضایتمندی زناشویی زوج ها بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل والدین دانش آموزان دخترمقطع دبستان شهر اصفهان بود. نمونه شامل تعداد 30 زوج بود که به طریق تصادفی خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 زوج در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه کنترل) توزیع شدند. داده ها با استفاده از آزمون رضایت زناشویی محقق ساخته، جمع آوری و از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه غنی سازی برافزایش رضایتمندی زناشویی زوج ها در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است (05/0 P ). اثر جنسیت در آموزش برنامه غنی سازی در پس آزمون و پیگیری تایید نشد (05/0 (P?. نتایج درباره زیر مقیاس های رضایتمندی زناشویی زوج ها نشان داد که آموزش برنامه غنی سازی در ابعاد جنسی، حل تعارضات، ارتباط با خانواده اصلی، فعالیت های مذهبی، فعالیت های اجتماعی ـ تفریحی و ارتباط زوج ها مؤثر بوده(05/0 P )، ولی در بعد مدیریت منزل مؤثر نبوده است (05/0 (P?.
"
سبکهای مختلف دلبستگی و رضایتمندی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
در این پژوهش رابطه بین سبکهای دلبستگی با رضایتمندی زناشویی بررسی شد. بدین منظور 159 (81 زن و 78 مرد) دبیر متأهل مقاطع راهنمـایی و متوسطه شهر تایبـاد انتخاب شدنـد. آزمودنیها، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه دلبستگی به مادر (رجایی و دیگران، 1385) و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی (السون و دیگران، 1987؛ بازنگری سلیمانیان، 1994) را تکمیل کردند. یافتهها بین رضایتمندی زناشویی و سبک دلبستگی ایمن یک همبستگی مثبت معنادار (53/0 = r)، نشان دادند اما با سبکهای دلبستگی اجتنابی و دو سوگرا همبستگی منفی (به ترتیب 28/0- = r و 38/0- = r) وجود داشت. همچنین سبکهای دلبستگی بزرگسالان 52% و سبکهای دلبستگی به مادر 29% واریانس رضایتمندی زناشویی را تبیین کردند. زنان و مردان از نظر رضایتمندی زناشویی تفاوت معنادار نداشتند.
"
" پیش بینی رضایت زناشویی و تفکر قطعی نگر در زوجین "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به رغم انجام پژوهشهای متعدد در قلمرو رابطه انواع تحریفهای شناختی با رضایت زناشویی، نقش تفکر قطعی نگر کمتر مورد توجه قرار گرفته اسـت. این بررسی با هدف پیش بینی رضایت زناشویی از طـریق تفکر قطعی نگر در 300 زوج تهرانی (با میانگین سنی 36 سال و مدت ازدواج 11 سال) انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکر قطعی نگر (یونسی و میرافضل، 2007) و فرم کـوتاه فارسی مقیاس رضایت زناشویی انریچ (عسگری، بهمنی، 1385) بود. نتایج، رابطه منفی بین تفکر قطعی نگر و رضایت زناشویی را نشان دادند. چهار زیرمقیاس پرسشنامه تفکر قطعی ـ نگر: تعامل با دیگران، تفکر مطلق نگر، پیش بینی آینده و حوادث منفی توانستـند در حدود 14 درصد واریانس رضایت زناشویی را پیش بیـنی کنند. نتایج این پژوهش می توانند دلالتهای مفیدی برای زوج درمانگری مبتنی بر کاهش تفکر قطعی نگر و مشاوره قبل از ازدواج را در اختیار قرار دهند.
"
بررسی رابطه سازگاری کلی والدین و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف بررسی روابط و نگرش های درون خانواده و تاثیر آن بر آینده فرزندان پرداخته است. جامعه آماری در این تحقیق کلیه دختران متاهل، فراگیر زبان، موسسه زبان کیش در شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای به حجم 160 نفر (دختران متاهل) از جامعه فوق الذکر انتخاب گردیده اند. در این تحقیق 6 فرضیه در مورد رابطه و همبستگی سازگاری کلی والدین و مولفه های آن (توافق دونفری، همبستگی دو نفری، ابراز محبت، رضایت زناشویی) و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران مطرح شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون سازگاری زن و شوهر، نگرش مذهبی و رضایتمندی زناشویی انریچ استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معناداری آن و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود همبستگی معنادار و مثبتی بین سازگاری کلی والدین و مولفه های آن و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران می باشد. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سازگاری کلی والدین بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی تغییرات رضایت زناشویی فرزندان را دارد و مولفه ابراز محبت دارای کمترین قدرت پیش بینی کنندگی است.
اثربخشی رویکرد تصویرسازی ارتباطی (Image Relationship Therapy) بر رضایتمندی زناشویی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش رویکرد تصویرسازی ارتباطی بر افزایش رضایتمندی زناشویی انجام شده است. به این منظور 29 زن از میان 34 زن داوطلب متاهل انتخاب شده در دانشکده روان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی به شیوه جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گروه کنترل، قرار گرفتند. آموزش فنون رویکرد تصویرسازی ارتباطی بر روی گروه آزمایش انجام شد اما گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. طرح پژوهشی مورد استفاده در این تحقیق، طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. میزان رضایت زناشویی آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه 47سوالی انریچ ENRICH)) اندازه گیری شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از اثربخشی آموزش فنون تصویرسازی ارتباطی در افزایش رضایت زناشویی زنان بود. فرضیه های اول ، دوم و سوم تحقیق در مؤلفه های آموزش فنون تصویرسازی ارتباطی بر رضایت زناشویی، ارتباط و حل تعارض با 05/0P< اطمینان مورد تایید قرار گرفتند. اما فرضیه چهارم یعنی مؤلفه رضایت جنسی در این پژوهش مورد تایید قرار نگرفت.
بررسی رابطه بین رضایتمندی زناشویی و مدت زمان ازدواج در میان دانش پژوهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رضایت مندی زناشویی و مدت زمان ازدواج (سنوات تأهل) انجام شده است. در این پژوهش 260 نفر از دانش پژوهان مرد که در دامنة 20 تا40 سالگی بودند، به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسش نامة شاخص رضایت زناشوییهادسون پاسخ دادند. با توجه به توصیفی بودن این پژوهش برای آزمون فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین به منظور مقایسه و تعیین متغیرهای پیش بین در بین گروه های سنی، تحصیلی، مدت زمان ازدواج و سن ازدواج از ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون t استفاده شد. وجود رابطه بین افزایش رضایتمندی زناشویی و افزایش مدت زمان ازدواج و وجود تفاوت بین میانگین های مدت ازدواج در طبقات سنی با نمره رضایت زناشویی بین مدت زمان زندگی2/6 سال و به عکس و 3/6 سال و به عکس از نتایج این پژوهش بود.
بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی ازدواج و میزان رضایتمندی زناشوئی زوجین شاغل در دانشگاه اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سه الگوی ارتباطی سازنده متقابل، توقع/کناره گیری و اجتنابی متقابل با رضایتمندی زناشویی در شهر اصفهان است. نمونه شامل40 زوج از کارکنان شاغل در دانشگاه اصفهان است. نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده انجام گرفته است. ابزارهای به کار رفته عبارتند از: پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) و پـرسشنامه رضایتمنـدی ENRICH. هـر دو ابزار از روایی و پایایی بالایی برخوردارند. لیکن پرسشنامه ها به صورت زوجی توسط هر دو زوج کامل شد. یافته نشان می دهد که: بیشترین میزان همبستگی بین رابطه سازنده متقابل و رضایتمندی زناشویی در گروه زنان است. در همین گروه الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری تقریباً رابطه ای با رضایتمندی زناشویی نشان نداد و بالاخره همبستگی بین رضایتمندی زناشویی و ارتباط اجتنابی متقابل منفی بدست آمد. نتایج بدست آمده در گروه مردان نیز کاملاً شبیه زنان است. در این گروه نیز بیشترین همبستگی، بین ارتباط سازنده متقابل و رضایتمندی زناشویی است. بین الگوی توقع/کناره گیری و رضایتمندی زناشویی رابطه نزدیک به صفر است و بالاخره بین رابطه الگوی اجتنابی متقابل و رضایتمندی زناشویی رابطه منفی وجود دارد.
بررسی عامل های اقتصادی - اجتماعی مرتبط با رضایتمندی زناشویی مهاجرین در مناطق نفت خیز جنوب : مطالعه ی موردی : شهرستان جم (شهرک توحید)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان رضایتمندی زناشویی مهاجرین مناطق نفت خیز و عامل های اقتصادی_اجتماعی مؤثر بر آن است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شده است. نمونه ی مورد مطالعه شامل زوج های مهاجر ساکن شهرک توحید در شهرستان جم می باشد که تعداد 300 نفر از آنها به گونه ی تصادفی انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش تر خانواده های مهاجر را زوج های جوان تشکیل می دهند. میانگین فاصله ی سنی زوجین 7 سال است و درصد شایان توجهی از آنان (40 درصد) با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. همچنین از بین استان های مهاجر فرست، استان بوشهر بالاترین تعداد مهاجر را به این منطقه دارد. مهم ترین مشکل این خانواده ها کمبود امکانات، بویژه امکانات رفاهی و آموزشی می باشد. همچنین مهم ترین امتیاز منطقه از دید ساکنان، وجود امنیت و آرامش و نیز بودن اعضای خانواده در کنار یکدیگر است. سایر یافته ها نیز نشان می دهد که میزان رضایتمندی در بین افراد بومی، زنان خانه دار، افراد سالم، زوجینی که با هم نسبت فامیلی دارند و مهاجرین اختیاری، بیش تر از سایرین می باشد. نتایج معادله ی رگرسیون نیز حاکی از این است که عامل های: دخالت خانواده، جنسیت، امکان تفریح مشترک، سطح تحصیلات، سلامت روان، رابطه با خانواده، سن و گروههای دوستی، به ترتیب دارای اثرات تعیین کنندگی بر میزان رضایتمندی زناشویی هستند و این عامل ها روی هم رفته حدود 47 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.
مقایسه میزان رضایتمندی از زندگی مشترک بین دانشجویانی که ازدواج دانشجویی داشته اند با دانشجویانی که ازدواج غیردانشجوی داشته اند
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی و مقایسه میزان رضایتمندی از زندگی مشترک بین دانشجویانی که ازدواج دانشجویی داشته اند با دانشجویانی که ازدواج غیردانشجویی داشته اند، انجام شده است. کلیه دانشجویان متاهل در حال تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان جامعه آماری در این پژوهش مورد نظر قرار گرفته اند. در این پژوهش 107 نفر دانشجوی متاهل اعم از زن و مرد بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ضمن آنکه روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه رضایتمندی زناشویی (MSI) بوده است که اعتبار آن 77.47 توسط صالحی (1370) گزارش شده است. در این تحقیق چهار مقوله جاذبه، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاری در زوجین مورد بررسی قرار گرفته است. داده های پژوهش هم در آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو گروه در پاسخگویی به دو مقوله جاذبه و سرمایه گذاری تفاوتی به چشم نمی خود در حالیکه در ارتباط با دو مقوله تفاهم و طرز تلقی، سطح تفاوت بین دو گروه معنادار می باشد و رضایتمندی کلی متاثر از این مقوله است. از دیگر نتایج آنکه بین رضایتمندی زناشویی دانشجویانی که ازدواج دانشجویی داشته اند با گروهی که ازدواج غیردانشجویی داشته اند تفاوت معناداری وجود دارد و مرد و زنانی که ازدواج دانشجویی داشته اند میزان رضایتمندی زناشویی بیشتری را گزارش کرده اند.
بررسی تأثیر بهزیستی روانی بر رضایتمندی زناشویی زنان: مورد مطالعه زنان متأهل نجف آباد و فولادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اساسی این پژوهش، بررسی رابطه بهزیستی روانی و رضایتمندی زناشویی در بین زنان متأهل دو شهر نجف آباد و فولادشهر است. این مطالعه مقطعی بر روی ۷۵۷ نفر زن متأهل (۳۸۱ نفر ساکن نجف آباد و ۳۷۶ نفر ساکن فولادشهر) این دو شهر در استان اصفهان که حداقل ۳ سال از مدت ازدواجشان می گذشت، انجام شده است. یافته ها نشان داد که بین سن و طول مدت ازدواج زنان با میزان رضایتمندی زناشویی آنان در شهر محل سکونت آنها رابطه معناداری وجود دارد. همچنین میزان رضایتمندی زناشویی زنان فولادشهری به طور کلی بالاتر بود. در هر دو شهر بین بهزیستی روانی و رضایتمندی زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت؛ به این معنا که با افزایش بهزیستی روانی میزان رضایتمندی زناشویی زنان متأهل افزایش مییابد. همچنین، با افزایش طول مدت ازدواج و تعداد فرزندان از میزان رضایتمندی زناشویی زنان کاسته می شود. نتایج حاصل از رگرسیون چند گانه نیز حاکی ازآن بود که از یک طرف عواملی چون تعداد فرزندان و میزان بهزیستی روانی توانستند ۳۵ درصد (35/0 R2= ) از تغییرات متغیر وابسته در نجف آباد را پیش بینی کنند. از طرف دیگر، متغیرهای سن زن و میزان بهزیستی روانی۴۳ درصد (43/0 R2= ) رضایتمندی زناشویی در میان زنان فولادشهری را تبیین نمودند. نتایج تعاملی نشان داد که متغیرهایی چون تعداد فرزندان و بهزیستی روانی در این دو شهر با هم تعاملی نداشتند. همچنین، نتایج نشان داد که متغیرهای سن و طول مدت ازدواج در این دو شهر متفاوت به لحاظ بافت قدیم و جدید دارای کارکردهای متفاوتی هستند. نتایج مدل تحلیل مسیر نیز حاکی از این است که عوامل سن زن، تحصیلات زن، تعداد فرزندان و بهزیستی روانی توانسته اند ۴۲ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
بررسی رابطه سلامت عمومی و رضایتمندی زناشویی در کارمندان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تغییرات چند دهه اخیر در الگوهای زندگی زناشویی، چالش هایی در روابط زوج ها پدید آورده است که احساس امنیت روانی و دلبستگی زوجین به همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و عامل مهمی برای تولید اضطراب و افسردگی و در نتیجه ضعیف شدن یا از بین رفتن رضایتمندی زناشویی شده است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط سلامت عمومی زوجین با رضایتمندی زناشویی آنان بود.
روش پژوهش: در این پژوهش توصیفی که از نوع همبستگی است و به منظور بررسی رابطه سلامت عمومی و رضایتمندی زناشویی انجام شده است، صد نفر از کارمندان مرد دانشگاه فردوسی مشهد که در محدوده سنی 45-25 سال و دارای تحصیلات دیپلم تا لیسانس بودند، در سال 1388 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های سلامت عمومی (28GHQ- یا 28General health questionnaire-) و رضایتمندی زناشویی به آنان داده شد. سپس داده ها با استفاده از مدل رگرسیون سلسله مراتبی و همچنین همبستگی بین خرده مقیاس های پرسش نامه ها، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: به منظور پیش بینی میزان جاذبه از روی سلامت روان پس از کنترل سن، جنس و سابقه خدمت، نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که افزایش در میزان افسردگی با کاهش میزان کلی خرده مقیاس جاذبه رضایتمندی زناشویی همراه است. همچنین برای پیش بینی میزان خرده مقیاس تفاهم بر اساس عوامل سلامت روان پس از کنترل سن، جنس و سابقه خدمت، عامل معنی دار افسردگی بود، به این معنی که افزایش در میزان افسردگی با کاهش میزان کلی خرده مقیاس تفاهم همراه است. همچنین نتایج نشان دهنده معنی داری عوامل اضطراب و افسردگی بود، بدین صورت که افزایش اضطراب و افسردگی با کاهش در خرده مقیاس طرز تلقی همراه است. در رابطه با خرده مقیاس سرمایه گذاری، نتایج نمایانگر معنی داری عوامل جسمانی، اضطراب و افسردگی بود، به این صورت که با افزایش نمره کلی عامل جسمانی، نمره خرده مقیاس سرمایه گذاری نیز افزایش یافت و افزایش میزان عوامل اضطراب و افسردگی با کاهش عامل سرمایه گذاری همراه است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین خرده مقیاس های جاذبه، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاری رضایتمندی زناشویی و اضطراب و افسردگی با علایم جسمانی، افسردگی و اضطراب سلامت روانی رابطه وجود دارد و ما از طریق عوامل سلامت روانی می توانیم رضایتمندی زناشویی افراد را پیش بینی کنیم.
بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و رضایتمندی زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی با رضایتمندی زناشویی زنان متاهل (مطالعه موردی: نجف آباد و فولادشهر) انجام گرفته است. در این مطالعه از دیدگاه چرخه زندگی خانوادگی به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. این تحقیق با تکنیک پیمایشی انجام شد و حجم نمونه شامل 757 نفر(381 نفر در نجف آباد و 376 نفر در فولادشهر) بود. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب خانواده های ساکن نجف آباد و فولادشهر را زنان جوان تشکیل می دهند. اکثریت زنان متاهل این دو شهر دارای مدرک راهنمایی و دیپلم هستند. یافته ها نشان داد که بین سرمایه اجتماعی، سن، تحصیلات و طول مدت ازدواج زنان با میزان رضایتمندی زناشویی آنان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین زنان فولادشهری در کل از میزان رضایتمندی زناشویی بیشتری برخوردار بودند. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نیزحاکی ازآن بود که از یک طرف عواملی چون سن، تحصیلات، طول مدت ازدواج زنان ومیزان سرمایه اجتماعی توانستند9 درصد( 9/0 R2= )از تغییرات متغیر وابسته در نجف آباد را پیش بینی کنند. از طرف دیگر همین متغیرها 12 درصد(12/0 R2=) رضایتمندی زناشویی در میان زنان فولادشهری را تبیین نمودند.
مقایسه بهزیستی روانشناختی و رضامندی زناشویی در گروهی از زنان بارور و نابارور شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مشکل ناباروری به عنوان حادثه ای استرس زا با مشکلات روانشناختی متعددی همراه است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان بهزیستی روانشناختی و رضایت از زندگی زناشویی در زنان نابارور و مقایسه آن با زنان بارور بوده است.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای بود که مبتنی بر هدف پژوهشی، تعداد 40 زن نابارور، بهطور تصادفی از بین کسانی که به مرکز درمانی الزهرا شهر تبریز مراجعه کرده بودند، انتخاب و با 40 زن بارور مورد مقایسه قرار گرفتند. اطلاعات از طریق دو پرسشنامه مقیاس بهزیستی روانشناختی و شاخص رضایت زناشویی جمعآوری شد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد که زنان بارور در بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن چون پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، تسلط بر محیط و رشد شخصی، بالاتر از زنان نابارور بوده اند. با این حال، بین دو گروه، در مورد رضامندی زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتایج: زنان بارور اغلب درویژگی های روانی بالاترند دارند بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن چون پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، تسلط بر محیط و رشد شخصی، بالاتر از زنان نابارور بوده ا
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، حاکی از پایین بودن وضعیت بهزیستی روانشناختی زنان نابارور است، لذا توجه به نیازهای روانی افراد نابارور، مؤلفهای ضروری در موفقیت درمان ناباروری است.
مقایسه میزان فشار روانی و رضایتمندی زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان فشار روانی و رضایتمندی زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و کودکان عادی انجام شد. روش پژوهش علی- مقایسه ای است. نمونه های پژوهش شامل دو گروه 50 نفری از والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی می باشد که به روش خوشه ای برای گروه والدین کودکان عادی و تمام شماری برای گروه والدین کودکان کم توان ذهنی صورت گرفت. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه های فشارروانی فرزند پروری، رضایتمندی زناشویی انریچ، رضایتمندی زوجیت افروز و حمایت اجتماعی ادراک شده اجرا گردید. نتایج با استفاده از آزمون های آماری t مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش رابطه بین فشارروانی و رضایتمندی زناشویی والدین کودکان عادی و کم توان ذهنی را تایید نمود. والدین کودکان کم توان ذهنی فشارروانی بیشتری را نسبت به والدین کودکان عادی تحمل می کنند. در عین حال والدین کودکان کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی پایین تری برخوردارند، ولی از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده تفاوت، معنادار نبوده است. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی بین متغیر فشارروانی و رضایتمندی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی منفی است و در والدین کودکان عادی، همبستگی حمایت اجتماعی ادراک شده و رضایتمندی زناشویی معنادار است، ولی در کودکان کم توان ذهنی رابطه معنادار نبوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که اثر فشارروانی و سطح تحصیلات بررضایتمندی زناشویی معنادار است. نتایج این پژوهش مبین این نکته است که افزایش فشارروانی والدین، تحت تاثیر حضور کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر، منجر به کاهش رضایت زناشویی در آنان شده است. به عبارتی رضایتمندی زناشویی را می توان تابعی از وجود کودک کم توان ذهنی در خانواده تلقی نمود. لذا با برگزاری جلسات آموزش و مشاوره جهت والدین کودکان آموزش پذیر، می توان راه های کاهش استرس را به آنان آموزش داد.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سلامت عمومی با رضایتمندی زناشویی در کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سلامت عمومی با رضایتمندی زناشویی در کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است.طرح پژوهش از نوع پس رویدادی بوده که ضمن آن گروه نمونه را، 110 زن متاهل از بین کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس که به روش انتخاب تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل داده اند که ابزار پژوهش، پرسشنامه های مقیاس زوجی اینریچ، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS) و سلامت عمومی (GHQ) از گلدبرگ و هیلر را تکمیل کردند. داده های خام به دست آمده از نمره گذاری پرسشنامه ها، مورد تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی قرار گرفت.نتایج نشان داد، کسانی که دارای سبک دلبستگی نزدیکی به بیشترین میزان و کسانی که دارای سبک دلبستگی اضطراب هستند به کمترین میزان از رضایتمندی زناشویی کلی برخوردار می باشند. همچنین بین سلامت عمومی کارکنان زن با رضایتمندی زناشویی آنها رابطه معنی داری وجود داشت.
اثربخشی توانمندسازی کارکردی زوجین مبتنی بر رویکرد اسلامی بر رضایتمندی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی توانمندسازی کارکردی همسران به صورت گروهی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایتمندی زناشویی زوجین است. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی در قالب پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. برای اجرای این پژوهش با روش تصادفی چندمرحله ای، 100 نفر زنان طلاب حوزه علمیه شهر قم انتخاب شدند. ابزار پژوهش «مقیاس سنجش رضایتمندی زناشویی اسلامی جدیری» بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد و در بخش استنباطی از آزمونهای لامبدای ویلکز، شاپیرو ویلک و تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها نشان داد که توانمندسازی کارکردی زوجین مبتنی بر رویکرد اسلامی موجب بهبود و ارتقای رضایتمندی زناشویی زنان می شود. تفاوت نمره گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود (05/0p<). با توجه به نتایج، مداخله اسلامی روانشناختی در افزایش رضایتمندی زناشویی زنان تأثیر داشته است و از نتایج این پژوهش می توان در کاهش نقاط ضعف و قوت زندگی زناشویی زوجین بهره برد و برای پربارسازی روابط آنها، برنامه های درمانی ارائه کرد.
رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان پستان در طی دوره درمانهای تکمیلی پزشکی:یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهم ترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب می شود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت.
روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسه ای، پنجاه زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) و پنجاه زن از جمعیت عادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (١٩٧۶) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-19 برای محاسبه آزمون tمستقل پردازش شدند.
یافته ها: یافته ها حاکی از معنادار بودن تفاوت میانگین های دو گروه (٠٠١./=sig ) و پایین تر بودن رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش و با در نظر گرفتن نتایج سایر مطالعات مرتبط به نظر می رسد که پرداختن به رضایتمندی زناشویی زنان در طی مراحل اولیه تشخیص و درمان سرطان سینه یک ضرورت بهداشت روان محسوب می شود.
مقایسه ی اثر بخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد هیجان- مدار و واقعیت درمانی بر رضایت مندی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی شاخص مناسبی برای سنجش موفقیت در ازدواج است. افزایش این مولفه می تواند ثبات یک زندگی را به همراه داشته باشد. این پژوهش با هدف مقایسه ی اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بررویکرد هیجان مدار با واقعیت درمانی بر تغییر سطح رضایت مندی زناشویی زوجین شهر مشهد انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین شهر مشهد بود که در سال 1391 در فرهنگسرای کودک و آینده ثبت نام کرده بودند. از این جامعه 24 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به شیوه ی تصادفی در سه گروه 8 نفری گماشته شدند. داده ها توسط مقیاس رضایت مندی زناشویی انریچ جمع آوری شد. مداخلات از طریق دو رویکرد هیجان مدار به میزان 9 جلسه ی 2 ساعتی هفتگی و واقعیت درمانی به میزان 8 جلسه ی 2 ساعتی هفتگی اجرا شد. گروه کنترل در لیست انتظار بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین و انحراف معیار در سطح توصیفی و آزمون تحلیل کورایانس و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیر رضایتمندی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین افراد دو گروه آزمایش هیجان- مدار و واقعیت درمانی از لحاظ نمره ی رضایتمندی زناشویی تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد به هم پیوسته بودن اجزای روانی انسان (هیجان، شناخت، و رفتار) در یکسان بودن تأثیر این دو رویکرد بر رضایتمندی زناشویی تأثیر داشته است.
تعیین رابطة بین سبک های دل بستگی و رضایتمندی زناشویی با شاخص عملکرد جنسی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطة بین سبک های دل بستگی و رضایتمندی زناشویی با شاخص عملکرد جنسی در زنان می پردازد. روش پژوهش از نوع هم بستگی است و 200 نمونة آماری به روش تصادفی خوشه ای از میان کلیة زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر تهران در سال 1393-1394 در این پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سبک های دل بستگی (AAI)، پرسش نامة رضایتمندی زناشویی (ENRICH)، و پرسش نامة شاخص عملکرد جنسی روزن (FSFI) استفاده شد. داده ها به روش ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد بین سبک دل بستگی ایمن و رضایت مندی زناشویی با عملکرد جنسی در زنان رابطة مثبت معناداری وجود دارد (r = /245)، و بین سبک های دل بستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا با عملکرد جنسی در زنان رابطة معکوس و معناداری وجود دارد (r = -285, r = -287). هم چنین رضایت زناشویی با شاخص عملکرد جنسی رابطة مستقیم معناداری دارد (r = /222). بر این اساس، سبک دل بستگی ایمن و دوسوگرا بیش ترین قدرت پیش بینی شاخص عملکرد جنسی را دارند، اما زنان با سبک دل بستگی ایمن و احساس رضایت مندی زناشویی بالا بیش از سایرین از عملکرد جنسی مناسب در روابط با همسران برخوردارند
بررسی مقایسه ای ازدواجهای پایدار رضایتمند و ازدواجهای در حال جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند با عمری بیش از 20 سال و عوامل مؤثر در طلاق زوجین انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ها ادامه یافت و داده های دو گروه مبتنی بر روش نظریه زمینه ای، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج دو گروه نشانگر این است که سفری به سوی بالندگی یا از هم پاشی ازدواج مقوله مرکزی الگوی یافته های پژوهش است. مقوله شکل گیری مناسب ازدواج جزء شرایط علّی برای ازدواج پایدار رضایتمند است؛ عوامل درون شخصی (نگرشهای مؤثر و ویژگیهای شخصیتی مناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی کارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) از جمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواج پایدار است. پیامد نهایی، رضایتمندی (از خود، همسر، فرزندان) و پایداری ازدواج بود. هم چنین نتایج ازدواجهای در حال جدایی حکایت دارد که مقوله شکل گیری نامناسب ازدواج جزء شرایط علّی ازهم پاشیدن ازدواج است و عوامل درون شخصی (نگرشهای ناکارامد، ویژگیهای شخصیتی نامناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی ناکارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) ازجمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواجهای در حال جدایی است. شرایط زمینه ای در زوجین متقاضی طلاق شامل رواج طلاق در خانواده اصلی، سابقه اعتیاد و دوستی با افراد با ازدواجهای ناموفق بود.