فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۵۱۵ مورد.
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
87-97
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازشناسی مفهوم مد و طراحی لباس اسلامی در پوشش زنان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مجموعه های طراحی لباس می باشد. نمونه پژوهش لباس و پوشش اسلامی زنان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. گرد آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، چهار اصطلاح پوشش مختلف به نام های حجاب، مد عفیفانه، لباس های قومی-محلی و لباس های غیر اسلامی با نقوش اسلامی در بین طراحی هایی که با مد اسلامی ارتباط دارند شناسایی شدند. طراحان فعلی لباس هنوز موفق به ساختن یک «مد اسلامی جهانی» که متمایز از مد غربی باشد و حتی مستقیماً با آن مخالفت کند نشده اند. تصویر ذهنی طراحان از مد اسلامی، بیشتر بر شاخصه های زیبایی شناختی مد استوار است تا رعایت شرعی حجاب و همچنین مد اسلامی هنوز تابعی از سیستم غربی پنداشته می شود و نتوانسته هویت مستقل خویش را بیابد. مداسلامی دارای ماهیتی واقعی است و برای مؤثر بودن، نیازمند بازتعریف و تدوین چارچوب های مشخص طراحی است. می توان چنین تحلیل کرد که سبک مد اسلامی موجود، هنوز هویت کاملاً مستقل به عنوان مد جهانی را نیافته است. مصرف کنندگان مسلمان خود نیز قابل جمع در یک دسته بندی واحدنیستند. سبک های خاص لباس ازنظر زیبایی شناسی فرهنگی، اقتصاد، الگوهای تجاری، آرمان ها و نحوه نمایش یا بیان ایمان، شکل گرفته است. درنتیجه می توان گفت که به تعداد شکل های حجاب، پوشش های متفاوتی از طراحی لباس اسلامی وجود دارد. مد اسلامی دارای سبک طراحی خاصی است و دارای ماهیت واقعی است، اما لازم است در طراحی و سایر فرآیندهای این صنعت تغییراتی ایجاد شود و تعاریف آن به روزرسانی و اجرا گردد.
مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلا به ملال جنسی و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوال انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران بود. تمامی افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد مبتلا و 50 نفر از افراد عادی به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه در نگرانی از تصویر بدنی (46/90=F و 01/0>P)، نشخوار فکری (01/115=F و 01/0>P) و اضطراب اجتماعی (95/87=F و 01/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به ملال جنسیتی نسبت به افراد غیرمبتلا تصویر بدنی کمتر و نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی بالاتری دارند. تغییر باورهای فرهنگی و افزایش پذیرش اجتماعی می تواند نقش مهمی در بهبود تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی داشته باشد.
تأثیر مقتضیات زمان و مکان بر مفهوم تمکین و نشوز موثر در نفقه از دیدگاه فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمکین به معنای خاص از جمله حقوق جنسی زوج است و تمکین به معنای عام علاوه بر حقوق جنسی، از لوازم ریاست شوهر بر خانواده به شمار می اید و نشوز زوجه در ادبیات فقیهان، معرف عدم تمکین است. با عنایت به تغییر سبک زندگی و تحولات در مناسبات زوجین این سوال مطرح می شود که آیا تمکین و نشوز از نظر مفهوم و مصداق دچار تحول شده است؟ بدون تردید تمکین از جمله حقوق امضایی است و مانند مجعول تاسیسی نیازمند به جعل اعتبار از ناحیه شارع می باشد. شارع ضمن شناسایی تمکین متعارف و امضای آن، مناسبات زوجین و نهاد خانواده را با سازو کار حقوقی مناسب تحکیم بخشیده است. پایداری زوجیت و نهاد خانواده از مولفه های متعددی تاثیر می پذیرد و تمکین از جمله آن مولفه هاست. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی بر این نکته تاکید شده است که تمکین به معنای عام، متناسب با مقتضیات زمان متحول شده است. از این رو علیرغم فعالیت اجتماعی و اشتغال زوجه در بیرون از خانه، زوج ملزم به انفاق می باشد.
مطالعه جامعه شناختی خشونت خانگی علیه زنان (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
529 - 556
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی در تمامی جوامع، در تمامی گروه ها و طبقات اجتماعی مشاهده می شود و گزارش های متعددی بر مسئله بودن آن در ایران صحه گذاشته اند. هدف این پژوهش، شناخت نحوه درک زنان از شرایط، زمینه ها و پیامدهای خشونت خانگی در زندگی آنان است. این پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای است. پاسخگویان از طریق روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی شهر ایلام انتخاب شده اند. از معیار مقبولیت برای اعتباریابی و برای اطمینان پذیری از روش ممیزی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 زن متأهل خشونت دیده، گردآوری شده و کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار Nvivo12 انجام شده است. یافته ها حاکی از نقش عوامل خانوادگی همچون برهم کنش تنش آلود و ناهمترازی پایگاهی، عوامل اجتماعی نظیر مواجهه شبه کارناوالی با ازدواج و عوامل فرهنگی مانند تصورات مردسالارانه است. واکنش های زنان عمدتاً انفعالی است و عادی انگاری نقش قربانی منفعل برای زنان، پیامد آن است. از برآیند مقوله ها، مقوله هسته «خشونت خانگی علیه زنان محصول هم آیندی درماندگی تجربه شده زنان و تصورات مردسالارانه» حاصل شد که حاصل مدیریت خانواده در بستر حفظ کارکردهای سنت مردسالارانه در کنار انتقال ساختاری خشونت در سازوکاری فرهنگی و مبتنی بر جامعه پذیری جنسیتی است.
فرایند شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه؛ پژوهشی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
127 - 146
حوزههای تخصصی:
ازدواج مقدمه ورود به نهاد با قدمت و دیرپای خانواده و میزبان زوجین در طی حیات تأهلی آنان است. داوطلبان ورود به این نهاد دیدگاه های متفاوتی دارند که تصور خاصی از ازدواج به عنوان مقدمه و از زندگی خانوادگی به عنوان حیات تأهلی در ذهن آنان ایجاد می کند. از جمله عوامل تاثیرگذار بر تصور از خانواده تحرکات نسلی است. وقوع تغییرات بنیادین در نحوه ورود، مدیریت محتوا و خروج از نهاد خانواده بیانگر تفاوت نگاه به ازدواج و خانواده در میان نسل میانه و نسل حاضراست. این پژوهش با هدف دریافت فرایند شکل گیری معنای ازدواج در"نسل میانه" انجام شده است.مشارکت کنندگان این پژوهش کیفی به شیوه نظریه داده بنیاد و با رویکرد سیستماتیک، زنان و مردان تهرانی با تجربه تأهل و طول ازدواج حداقل سی سال هستند. تعداد این افراد تا زمان تحقق اشباع نظری 21نفر است. نتایج بیانگر مقوله محوری معنابخش امن سنت و دو زیر مقوله مقدس اعتباربخش و رویه روشن زندگی است. مطابق این مقولات زندگی خانوادگی از منظر این نسل تصویری روشن است که در آن تنها لازم است فرد در جایگاه نقشی خود قرارگرفته و ادامه دهنده مسیر از پیش موجود باشد. در این مسیر نیازی به کنشگری فعال جهت ارائه داستان فردی خاص نیست و افراد با ادامه مسیر زندگی از پیش موجود تعهدات خود را انجام می دهند. این یافته بیانگر بنای زندگی خانوادگی نسل میانه بر مبنای تصویر روشن از پیش موجود است که امکان مقایسه تحولات معنایی زندگی خانوادگی از منظر نسل جدید(در مطالعات آتی) را فراهم می سازد.
بررسی رابطه خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در دختران با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
21 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترکیب مطالعات انجام شده در حوزه اثربخشی خودکارآمدی بر عملکرد تحصیلی دختران انجام شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش فراتحلیل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مطالعات در دسترس بود که در بین سال های 1382 تا 1400 و 2002 تا 2021 منتشر شده بود. به منظور جمع آوری اطلاعات از چک لیست مشخصات طرح های پژوهشی مصرآبادی (1389) استفاده شد. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 127 اندازه اثر از 99 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های ثابت و تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از CMA استفاده شد. یافته ها: تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی پژوهش های مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت 422/0 و برای مدل اثرات تصادفی 437/0 است. با توجه به ناهمگونی اندازه های اثر، نوع نمونه مورد استفاده در پژوهش ها به عنوان متغیرهای تعدیل کننده بررسی شد. نتایج نشان داد که اندازه اثر رابطه خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی دختران در پژوهش هایی که از دانش آموزان راهنمایی به عنوان نمونه استفاده شده، نسبت به سایر پژوهش ها بیشتر است. همچنین نتایج نشان دادند که از میان انواع خودکارآمدی، خودکارآمدی اجتماعی بیشترین ارتباط را با عملکرد تحصیلی دختران دارد. نتیجه گیری: بر پایه اندازه اثرهای به دست آمده می توان دریافت که بین خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دختران رابطه وجود دارد.
بررسی نقش التزام عملی به آموزه های دینی مادران بر بهزیستی روان شناختی فرزندان
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
13 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش التزام عملی به آموزه های دینی مادران بر بهزیستی روان شناختی فرزندان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون آموزه های دینی می باشد. نمونه پژوهش آموزه های دینی مادران در مورد بهزیستی روان شناختی بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات و متون و منابع مرتبط با موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: رفتارها و اعمال مذهبی از قبیل اقامه نماز، روزه، توکل ودعا، اخلاق و تقوا، عفت و حیا، خودسازی، همسازی، احکام، شرکت در محافل مذهبی، تغذیه و غیره می توانند با ایجاد امید و تشویق به نگرش مثبت، موجب بهزیستی روان شناختی در فرزندان شوند. خانواده، نگرش و اعتقادات خود را به طور مستقیم و غیر مستقیم به فرزندان انتقال می دهند و این تأثیر را از طریق مشاهده اعمال و رفتار والدین می پذیرند. درخانواده هایی با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان می شود. چنانچه مادر توانایی فکری و اعتقادی لازم برای آشنا نمودن فرزندان خود با اندیشه و اعتقادات اصیل دینی نداشته باشد، چنین فرزندانی در برخورد با اندیشه ها و افکار مهاجم بی دفاع و سلامت روان شناختی آن ها به خطر می افتد. حالات و صفات مادر، اصالت خانوادگی، ایمان قلبی، اخلاق و تغذیه مادر در دوران قبل از بارداری و بعد از بارداری، در تربیت و اثر پذیری کودک از آموزه های دینی می تواند بسیار موثر باشد. در آموزه های دینی بر تمرین عبادی فرزندان جهت سلامت و بهزیستی روانی آن ها تاکید بسیاری شده است که این مهم بر عهده والدین به خصوص مادر است.
بررسی رابطه بین دسترسی مالی با توانمندسازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
182 - 165
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی اقتصادی زنان با حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرتبط بوده و برای توسعه انسانی بسیار مهم است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد نشان داده است که توانمندسازی اقتصادی زنان نقش مهمی در از بین بردن تبعیض جنسیت و توسعه پایدار دارد همچنین افزایش توانمندی اقتصادی زنان از طریق دسترسی و کنترل منابع ارزشمند ، تأثیرات مثبتی بر رفاه زنان و نسل آینده دارد و از این رو ، توانمندسازی اقتصادی زنان به سرمایه انسانی و قابلیت های انسانی نیز کمک می کند. مطالعه حاضر باهدف تأثیر دسترسی مالی بر میزان توانمند سازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه با استفاده از داده های تابلویی طی سال های 2004 الی 2018 و روش گشتاور های تعمیم یافته (GMM) انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که توانمند سازی اقتصادی با بهبود دسترسی مالی افزایش می یابد به گونه ای که با افزایش 1 درصدی در تعداد شعب بانک های تجاری میزان توانمند سازی اقتصادی به اندازه 37/0 درصد افزایش می یابد همچنین متغیرهای امید به زندگی، تحصیلات و هزینه های زندگی رابطه مثبت و معنادار و متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه معنادار و منفی با توانمند سازی اقتصادی دارند لذا پیشنهاد می شود که دولت ها، سازمان ها و افراد سیاستگزار تدابیری را در جهت تسهیل و بهبود و افزایش اهدای وام های خود اشتغالی برای زنان در جهت فعال سازی آن ها در جامعه و بازار کار بیندیشند همچنین با ارائه برنامه هایی در جهت افزایش سطح سواد و دانش زنان جامعه و با اجرای طرح ها و برنامه های توسعه ای و در مجموع با ارائه خدمات جامع در جهت افزایش سلامت و طول عمر زنان، توانمندی اقتصادی زنان را بهبود بخشند.
سنخ شناسی برساخت هویت مذهبی زنان با تاکید بر پوشش در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی یک سنخ شناسی از برساخت هویت مذهبی با تاکید بر پوشش در بین زنان درشبکه مجازی اینستاگرام انجام شده است. منظور از برساخت هویت مذهبی، چگونگی ساخت و نمایش هویت مدهبی در بین کاربران زن دارای پوشش است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تکنیک نتنوگرافی صورت گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. در این پژوهش سعی شده تا با تحلیل محتوای پست های پربازدید ده صفحه با تعداد دنبال کننده بالا، به تحلیل پرداخته شود.، در ابتدا فهرستی از هشتگ های مرتبط تهیه و سپس با جستجو در شبکه مجازی اینستاگرام پست های پربازدید انتخاب شده اند، تعداد صفحات منتخب 12تا و بازه انتشار پست ها از ابتدای سال1398 تا اخر آبان 1398 می باشد، با توجه به تحلیل محتوای کیفی پست های انتخاب شده در صفحات مورد بررسی، می توان به سبک های پوشش « قاعده محور رسمی با زیر مقولات پوشش رسمی و رایج داخلی و پوشش کلاسیک و به سبک بین المللی؛ هویت مبتنی بر اسطوره های زیبایی؛ هویت مبتنی بر ذائقه کلاسیک پسند؛ پوشش کژوال و غیررسمی بازیر مقولات پوشش کژوال مطابق با معیارهای ایران ترندی و بر اساس مد و درنهایت فعالیت مدلینگ» اشاره کرد.
بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و اینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی ،اضافه وزن و وزن عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع اختلال خوردن در بین نوجوانان، مشخص کردن فاکتورهای قابل تعدیل که سبب ایجاد رفتار سالم خوردن می گردد، می تواند مسئله ای مهم باشد. هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و آینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی، اضافه وزن و وزن عادی بود. طرحپژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر 13-18 ساله مقطع متوسطه شهر شیراز بود که با روش خوشه ای یک ناحیه به طور تصادفی انتخاب شد سپس با انتخاب 4 دبیرستان و از هر مقطع یک کلاس در مرحله بعدی، نمونه ای به تعداد 50 نفر که وضعیت نامطلوبی (نمرات بالا و پایین) در پرسشنامه نگرش به تغذیه داشتند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر اسمیت و همکاران (۲۰۰۰) و پرسشنامه استاندارد نگرش به تغذیه کارنر و همکاران (1979) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بهره گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SPSS20و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی تفاوت میانگین ها بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد میانگین عملکرد حافظه گذشته نگر در گروه عادی اختلاف معنی داری با گروه اضافه وزن و بی اشتهایی روانی دارد(P<./001). همچنین بین گروه ها در عملکرد حافظه آینده نگر و بی نظمی هیجانی اختلاف معنی داری دیده شد(P<./001). در مجموع گروه های اضافه وزن و بی اشتهایی روانی در شاخص های عملکرد حافظه آینده نگر، گذشته نگر و بی نظمی هیجانی نسبت به گروه عادی تفاوت معناداری داشتند از این میان گروه اضافه وزن در کلیه متغیرها وضعیت بدتری داشتند (P<./001). بنابراین توجه به این مسائل در آسیب شناسی اختلالات خوردن، می تواند نقش بسزای داشته باشد.
تحلیل گفتمان انتقادی در رمان نگران نباش مهسا محب علی از منظر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
371 - 396
حوزههای تخصصی:
ادبیات بازآفرینی هنرمندانه سویه پنهان واقعیت های جامعه است. زوایای مخفی جامعه معمولاً در روایات رسمی، کتب تاریخی و فرهنگی و ... مورد غفلت واقع می شوند یا مجال بروز و ظهور نمی یابند؛ در حالی که در ادبیات، به خصوص ادبیات داستانی، بستری مناسب برای بیان این موضوعات فراهم است و زنان سهمی از این گونه روایات بر عهده دارند، زیرا در طول تاریخ به اشکال متفاوت به حاشیه رانده شده اند. گریز از ساختارهای متصلب مردانه در تطور تاریخ برای زنان با فراز و فرودهایی همراه بوده و همپای تحولات جامعه وضعیت زنان نیز در هر دهه دستخوش تغییر و تحول شده و بنا به شرایط، هر نویسنده ای موضعی خاص در این خصوص اتخاذ کرده است؛ برخی از نویسندگان زن به بازتولید ایدئولوژی های جنسیتی و... پرداخته اند، برخی موضع انتقادی به آن دارند و برخی نیز به دنبال بنیان طرحی نو هستند. مهسا محب علی از نویسندگان دهه 1380 است با وجود آنکه به ایدئولوژی های جنسیتی معترض است، متن داستان گویای این موضوع نیست و گاهی در آن گریز از زنانگی و تقلید رفتارهای مردانه دیده می شود که موجب تحلیل هایی بعضاً اشتباه شده است. متن محور بودن رویکرد فرکلاف این نظریه را برای بررسی داستان نگران نباش مناسب کرده است. از طرفی، به گفته پژوهش گران، رویکرد فرکلاف در حوزه تحلیل گفتمان جامع ترین و منسجم ترین مباحث را در این حوزه داراست. بنابراین، این مقاله با استفاده از روش توصیفی و منابع کتابخانه ای در پی پاسخ گویی به این سؤال است که نگران نباش نسبت به مقوله جنسیت چه موضعی را برگزیده است؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد رفتارها و گفتارهای راوی در اعتراض به جامعه مرد سالاری و پدرسالاری حاکم است. درواقع نویسنده در قالب این داستان به ستیز با کلیشه های جنسیتی بدیهی انگاشته شده در جامعه می پردازد. برای بررسی این موضوع متن داستان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استناد به متن نتایج ارائه شده است.
بررسی تأثیر سرمایه های کارآفرینی بر عملکرد کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی، ساکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی زنان به عنوان پدیده ای مرتبط با ارکان توسعه پایدار، برای رشد اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی یک جمعیت، حائز اهمیت است. به دلیل شرایط جمعیتی زنان دانش آموخته غیرشاغل و نیازهای تحقیقاتی مرتبط با آن، شناخت دقیق تر این موضوع ضرورت دارد. لذا پیش از این، پژوهشی کیفی با 52 مشارکت کننده، روش نظریه داده بنیاد و ابزار «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس پژوهش پیمایشی حاضر به منظور سنجش یافته های آن انجام گرفت. یافته ها حاکی از تأثیر مستقیم و غیر مستقیم سرمایه های کارآفرینی بر عملکرد کارآفرینی است. جامعه آماری شامل زنان کارآفرین ودانش آموخته ساکن تهران است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته وروش نمونه گیری «اتفاقی- برخط» است. پرسشنامه ها توسط 150 پاسخگو تکمیل و داده های آن با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون شد. ساختار مدل نیز به وسیله نرم افزار لیزرل بررسی گردید. نتایج حاکی از این است که سرمایه های کارآفرینی دارای رابطه مثبت و معنادار با عملکرد کارآفرینی هستند. و درمیان سرمایه های کارآفرینی، «سرمایه تعهدی» از بیشترین تأثیر مستقیم بر عملکرد کارآفرینی و مرکزیت در مدل ساختاری برخوردار است. پس از آن به ترتیب سرمایه های اقدامی و اعتباری- اقتصادی قراردارند. به لحاظ تأثیرکل، سرمایه های اقدامی دارای اولین رتبه، سپس به ترتیب سرمایه های تعهدی، اعتباری- اقتصادی و عملیاتی قرار گرفته اند. تحلیل مسیر نشان می دهد که سرمایه تعهدی تنها به طور مستقیم، سرمایه اقدامی و سرمایه اعتباری- اقتصادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و سرمایه عملیاتی تنها به صورت غیرمستقیم بر عملکرد کارآفرینی مؤثرند. در مجموع نتایج تایید کننده فرضیات است و قابلیت انتقال و تعمیم به سایر جوامع آماری را دارد.
اثربخشی آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی بر خودپنداره جنسی، بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی زنان دچار درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی بر خودپنداره جنسی، بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی زنان دچار درد مزمن انجام شد. طرح تحقیق حاضر، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه گواه بود. 30 نفر از زنان دچار دردهای مزمن که در سال 1400 به بیمارستان فیروزگر شهر تهران مراجعه کردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه الگوهای تعاملی کریستنسن و سالاوی (1984) بودند و گروه آزمایش تحت آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی لیهی (2015) در طی 10 جلسه 2 ساعته، هر هفته یک جلسه قرار گرفتند و در این مدت افراد گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی بر بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی در زنان دچار درد مزمن تأثیر معنادار دارد (01/0>P). اما بر تغییرات خودپنداره جنسی تأثیر معنادار ندارد (05/0<P). برحسب نتایج حاصل از این پژوهش آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی با تمرکز بر چالش ها و شناخت ها و با ایجاد تغییرات مثبت و مناسب می تواند در تغییرات بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی بین زوجین در زنان دچار درد مزمن مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل روایت زنان ازمسئولیت پذیری اجتماعی در تعاونی ها با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مورد مطالعه؛ تعاونی های زنان در شهرستان دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی زنان در تعاونی ها عاملی اساسی در پیوند اعضاء می باشد که براساس آن جایگاه و نقش آنها را در توسعه و ارزیابی عملکردهای تعاونی ها را نشان می دهدسوال اساسی در این رابطه، چنین بوده است که سرمایه ی اجتماعی به چه شیوه هایی نمایگر مسئولیت اجتماعی زنان در تعاونی ها می باشد و زنان نقش آن را چطور ارزیابی می کنند؟ روش: برای پاسخ به این سوال، از روش تحلیل روایت استفاده نمودیم. با استفاده از راهبرد مصاحبه ی نیمه ساخت یافته که با ۳۰ نفر از اعضای تعاونی به اشباع نظری رسید به ۱۲ مقولات اولیه رسیدیم. یافته ها: از تحلیل آنها به ۴ مقوله ی ثانویه تعامل پایدار، ارزش های مشترک، برآورده شدن نیازها و انگیزه برای کار خلاقانه و کارآفرینانه رسیدیم. تحلیل این مقولات حاکی از آن است که در تعاونی ها مشارکت همه جانبه ای در کارها وجود دارد که اعضا سعی دارند با تعامل و رفتار سازگرانه، اعتماد سایر اعضاء را بدست آورند و در نتیجه یک تعامل پایدار و ارزش های مشترک زنانه در بین آنها شکل بگیرد. این موارد همچنین سبب شده است که نیازهای اساسی زنان از جمله نیازهای مالی و عاطفی آنها برآورده شود و به موازات آن دست به کار خلاقانه بزنند. نتیجه گیری :تحلیل این مقولات نشان داد که سرمایه ی اجتماعی زنان سبب ایجاد بستر و زمینه ی مسئولیت پذیری اجتماعی بالای آنها در تعاونی شده است و این امر به حفظ و توسعه تعاونی ها کمک کرده است.
تفسیرهای قضایی از «عسر و حرج» در پرونده های خشونت جنسی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شایعترین خشونتها علیه زنان، خشونتهای جنسی ارتکابی از سوی شوهر است. قانون، بزهدیدگی جنسی را بعنوان یکی از موجبات درخواست طلاق از سوی زوجه مورد شناسایی قرار نداده است، لذا بزهدیدگان، دادخواست خود را تحت عنوان «عسر و حرج»، تقدیم دادگاه مینمایند. از آنجا که قانونگذار، تعیین مصادیق عسر و حرج را به تفسیرهای قضایی واگذار کرده است، درباره شمول عنوان عسر و حرج بر خشونتهای جنسی میان قضات اتفاق نظر وجود ندارد. پرسش پژوهش آن است که در پرونده های طلاق به علت خشونت جنسی، قضات چه تفسیری از «عسر و حرج» دارند؟ روش پژوهش، کیفی است و بمنظور جمع آوری داده های مورد نیاز برای پاسخ به پرسش، از روش مصاحبه عمیق با 10 قاضی، 10 وکیل و 30 بزهدیده، تحلیل محتوای 20 دادنامه و مشاهده غیرمشارکتی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهند تفسیرهای قضایی تحت تأثیر عواملی نظیر کلیشه های قضایی، سیاستهای کاهش طلاق، فضای مردانه محاکم خانواده و اکراه زنان در بذل مهریه، از به رسمیت شناختن خشونتهای جنسی زناشویی بعنوان مصداقی از عسر و حرج طفره میروند. حمایت از بزهدیدگان، علاوه بر بازنگری در قوانین مربوط به موجبات طلاق، نیازمند حضور پررنگ تر قضات مشاور زن در محاکم خانواده می باشد.
تجربه زیسته زنان مبتلا به اعتیاد در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
145 - 185
حوزههای تخصصی:
درواقع این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که زنان درگیر در فرایند اعتیاد چه درک و تفسیری از فرایند اعتیاددارند. به همین خاطر از روش تحقیق کیفی و به طور خاص از نظریه زمینه ای برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در این پژوهش 15 نفر از زنان معتاد مستقر در کمپ های ترک اعتیاد استان با مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از تکنیک های تقلیل و کدگذاری مصاحبه ها در تئوری زمینه ای داده ها تفسیر و تحلیل شدند. مصاحبه شوندگان در وهله اول با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند چراکه محققان سعی در مراجعه به زنانی داشته اند که مبتلابه اعتیاد بودند و در کمپ های ترک اعتیاد مستقر بودند و در مرحله دوم با استفاده از نمونه گیری نظری با زنان مصاحبه گردید تا اینکه تحقیق به اشباع رسید. یافتههای به دست آمده در قالب مدل زمینهای مورد تحلیل و تفسیر قرارگرفته و درنهایت این مدل در قالب یک مدل نهایی زمینه ای در 15 مقوله ارائه شده است. انتشار نسبی- سببی، دوقطبی سبک های فرزند پروری مستبدان سهلانگارانه، شرایط ایجابی، کنش متقابل بزهکارانه، کمبودهای روانشناختی، فقدان آگاهی و شناخت از مواد مخدر، کنش/ پیامداجتماعی، واکنش های درون خانوادگی جهت ترک، ناهنجاری رفتاری، اهرم های تجدید همنوایی، هزینه های اعتیاد، پیامدهای نگرشی- کنشی، عملکرد شبه ویروس، احساس نیاز به حمایت اجتماعی و بی تعهدی ناخواسته.
تحلیل کیفی خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی شهر و پیامدهای آن (مورد مطالعه: زنان 20-50 ساله شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
187 - 210
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی شهری به روش نظریه مبنایی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه زنان 50-20 ساله شهر بندرعباس و نمونه ها هدفمند تا مرحله اشباع نظری به تعداد 24 نمونه انتخاب شده اند و روش گردآوری داده ها نیز مصاحبه عمیق بوده است. بر اساس کدگذاری داده ها پدیده «خشونت جنسی علیه زنان» به عنوان پدیده محوری در نظر گرفته شده است. شرایط علّی بروز این پدیده عبارتند از: 1)کلیشه های جنسیتی، 2)امنیت کالبدی و اجتماعی فضاهای عمومی، 3)نوع پوشش و رفتار زنان و 4)شبکه ارتباطی زنان. راهبردهای که زنان در مقابل این پدیده اتخاذ نموده اند عبارتند از: 1)اجتناب اجتماعی(منفعل)، 2)بی تفاوتی اجتماعی(منفعل) و 3)مقابله اجتماعی(فعال). این راهبردها از دو گروه عوامل تأثیر پذیرفته اند؛ بستر حاکم عبارتند از: 1)متغیرهای زمینه ای(سن، تأهل، تحصیلات، شغل، و...)، 2)پایگاه اقتصادی-اجتماعی و3)اندازه شهر(وسعت، جمعیت). و شرایط مداخله گر عبارتند از: 1)توانمندسازی زنان در حفاظت شخصی و 2)نظارت و حمایت اجتماعی. پیامدهای حاصل از راهبردهای مذکور نیز عبارتند از: 1)تهدید روانی، 2)تهدید اجتماعی و3)توانمندی.
نشانه شناسی درون فرهنگی نقشمایه ترکیبی پرنده_با_سر_زن در انگشتری های فلزی سپهرنشانه ای سلجوقیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
519 - 543
حوزههای تخصصی:
نقش مایه های ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایه تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورت های مختلف به کار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتاب دهنده خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومت های مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومت هایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانه ای آنان، نقش مایه پرنده با سر زن در انگشتری ها هویتی قابل اعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درون فرهنگی سپهر نشانه ای سلجوقیان، پدیداری نقش مایه پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانه ای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریه سپهر نشانه ای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانه ای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفت وگوی درون فرهنگی موجب پدیداری نقشینه پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقش مایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیک خواهی اشاره دارد که ارتباط این گونه انگشتری را با خاستگاه های زنانه قوت می بخشد. ارتباطات درهم تنیده اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشه های ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.
واکاوی مستندات وجوب پاسخِ مثبت به خواستگاری مؤمن در فقه امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
123 - 144
حوزههای تخصصی:
نکاح به عنوان یکی از عقود اسلامی، نقطه آغاز یک خانواده است. درباره این عقد و مراحل قبل و بعد از آن، احکام متنوعی مطرح شده است. یکی از احکام مرتبط با خواستگاری، که بسیاری از فقها بر آن تأکید و بر آن ادعای اجماع کرده اند، حکم وجوب پاسخ مثبت به خواستگاری مؤمن است. آنچه این نوشتار در پی آن است یافتن و دسته بندی اقوال موجود فقهای امامیه در این زمینه و نقد و بررسی ادله قائلان به وجوب اجابت است. در این راستا، با روش توصیفی- تحلیلی، میراث مکتوب فقهای امامیه مورد کندوکاو قرار گرفته است. آنچه به عنوان نتیجه این بحث قابل طرح است اینکه حکم وجوب پاسخ به خواستگاری مؤمن، پشتوانه ای در ادله فقهی ندارد و با اصل برائت می توان این وجوب را منتفی دانست. علاوه بر این اصل، ادله دیگری مانند سیره معصومان(ع) در زندگی شخصی، عدم وجوب اصل نکاح و همچنین توالی فاسد بر قائل شدن به وجوب، دلالت بر عدم وجوب دارد. آنچه ادله قائلان به وجوب، توان اثبات آن را دارد، وجوب اجابت پدر به خواستگار در صورت هم کفوبودن و تمایل دختر به خواستگار است.
بررسی تحلیلی آراء قرآن پژوهان فریقین درباره عبارات چالش برانگیز آیه سوم سوره نساء و ارزیابی برخی ترجمه های فارسی معاصر از آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
273 - 296
حوزههای تخصصی:
یکی از آیاتی که از سوی مفسران و به دنبال آنها، مترجمان فارسی معاصر، معرکه آراء مختلف و بعضاً متعارضی واقع شده، آیه سوم سوره نساء است که در زمینه «چگونگی ارتباط دهی بین جمله و جزای شرط، معادل «ما طابَ» و معنای «مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» قابل مشاهده است. مقاله حاضر، با هدف ارائه تفسیر صحیح از این موارد و دست یابی به ترجمه ای صحیح از آنها و استمداد از روش کتابخانه ای در گردآوری مطالب و شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش تحلیلی - توصیفیِ در ارزیابی داده ها، درصدد برآمده است تا ابتدا این عبارات چالش برانگیز را با استفاده از مصادر لغوی و تفسیری مشهور، بررسی و تحلیل نموده و سپس با ابتناء بر دستاورد موجود، برخی ترجمه های فارسی معاصر قرآن (خرمشاهی، صفارزاده، صفوی، حداد عادل، فولادوند، مشکینی، مکارم شیرازی و یزدی) را نیز ارزیابی کند. برآیند پژوهش حاضر در بررسی بخشی از آیه، این شد که هفت نظر مطرح شده درباره ارتباط بین جمله و جواب شرط، به ویژه تقدیر «سرپرستی» و تفسیر «مِنَ النِّساءِ» به بیوه زنان، نادرست هستند و تنها تقدیر «نکاح»، مناسب ترین نظر محسوب می شود. افزون بر اینکه، یزدی در معنایابی موارد فوق، نسبت به دیگر مترجمان، مناسب تر عمل کرده است.