مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
بی اشتهایی روانی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش شناسایی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان بود. نمونه این پژوهش شامل 53 نفر از دختران نوجوان و والدین آن ها بودند که از طریق نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری باوم ریند و پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتا بوده است. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین سبک فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان رابطه منفی معنادار و بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در این آزمودنی ها رابطه مثبت معنادار وجود داشت. هم چنین رابطه معناداری بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه با بروز علائم بی اشتهایی روانی مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت که سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در بروز یا عدم بروز علائم اختلال بی اشتهایی روانی و سایر زیرمقیاس های آن داشته است. هم چنین به نظر می رسد که دو سبک قاطع و اطمینان بخش و مستبدانه در قیاس با سبک سهل گیرانه نقش مهم تری در پیش بینی بروز یا عدم بروز علائم این اختلال دارند. نتایج بدست آمده بر مبنای نظریه ها مورد تبیین قرار گرفته است.
بررسی ویژگیی های روانسنجی پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتا در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف هنجارگزینی و بررسی اعتبار وقابلیت اعتماد پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتاMEBS)،ون رانسون و همکاران، 2005) در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان اجرا شد. این پرسشنامه یکی از ابزارهای خود گزارش دهی است که به منظور ارزیابی علائم بی اشتهایی روانی به کار رفته است. شرکت کنندگان در پژوهش 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. این آزمودنی ها پرسشنامه MEBS را تکمیل کردند. و نتایج حاصل با نرم افزار SPSS و نرم افزار LISREL تجزیه و تحلیل شد. تحلیل عاملی به روش تحلیل مؤلّفه های اصلی با چرخش واریماکس، 3 عامل را برای پرسشنامه MEBS استخراج کرد که در حدود 83/56 درصد از واریانس کلی را تبیین کردند. تحلیل عاملی تأییدی درستی عامل های استخراج شده را تأیید کرد. همچنین تحلیل داده ها قابلیت اعتماد خوبی را نشان دادند (آلفای کرونباخ7/0 به دست آمد). ضریب همبستگی میان نمره های آزمون و باز آزمون نیز 93/0 به دست آمد که حاکی از قابلیت اعتماد بالا به روش آزمون- بازآزمون بود. به منظور تعیین دامنه برش نیز از روش نمره هایT استفاده شد و نمره 19 به عنوان دامنه تشخیص بهنجار از نابهنجار مشخص شد. بنابراین، با توجه به نتایج فوق می توان گفت پرسشنامه MEBS به عنوان یک ابزار معتبر و پایا قابلیت استفاده در موقعیت های پژوهشی و بالینی را در تشخیص علائم اختلال بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان شهر اصفهان داشت.
نقش جنسیت در ساختار عاملی نگرش های اختلال خوردن در جمعیت دانشجویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با وجود پذیرش تفاوت های جنسیتی در شیوع و نشانه شناسی اختلالات خوردن تحقیقات اندکی وجود دارند که ساختار عاملی اختلالات خوردن را بین دو جنس مقایسه کرده باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی نگرش های اختلال خوردن در دو گروه از دانشجویان مؤنث و مذکر بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود. نمونه ای به حجم 1008 نفر از بین دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسش نامه نگرش های خوردن پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل عاملی و آزمون t برای گروه های مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: در مردان و زنان سه عامل رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی به ترتیب بیشترین واریانس نگرش های اختلال خوردن را تبیین می کنند (95/35 و 63/34 درصد واریانس کل). همسانی درونی عامل ها در زنان بیشتر از مردان است. هم چنین زنان در نگرش های اختلال خوردن نمرات بیشتری کسب می کنند (001/0 < P، 02/2= t).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مطالعه حاضر ساختار عاملی مشابهی را در نگرش های اختلال خوردن برای زنان و مردان پیشنهاد می کند.
بررسی روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان عوامل پیش بینی کننده اختلال بی اشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
95-113
حوزه های تخصصی:
هدف : اختلال بی اشتهایی روانی یکی از اختلال های نسبتاً شایع روانی است که در دهه های اخیر شیوع یافته و تعداد زیادی افراد، به ویژه دختران جوان را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش به منظور پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی به عنوان متغیر ملاک و روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان متغیرهای پیش بین انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. نمونه ٔ این مطالعه شامل ۱۰۹ نفر از زنان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. بی اشتهایی روانی با استفاده از پرسشنامه ٔ گارنر و گرفینکل (۱۹۷۹)، روابط خانوادگی با استفاده از پرسشنامه ٔ پیوند خانوادگی پارکر و همکاران (۱۹۷۹)، خودکنترلی با استفاده از مقیاس خودکنترلی گراسمیک (۱۹۹۳) و ناگویی خلقی با به کارگیری مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (۱۹۸۶) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که شتاب زدگی به عنوان یکی از زیر مقیاس های خودکنترلی (۰۵/۰ , p< ۲۴/۰- β = ) و حمایت افراطی از زیر مقیاس های روابط خانوادگی (۰۵/۰ , p< ۲۳/۰ β = )، اختلال بی اشتهایی روانی را پیش بینی کردند. این در حالی است که ناگویی خلقی قادر به پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی نبود. نتیجه گیری : پژوهش نشان داد که تلاش برای تنظیم شتاب زدگی و کاهش حمایت افراطی در روابط خانوادگی در پیش گیری از ابتلا به بی اشتهایی روانی می تواند مؤثر باشد.
بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و اینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی ،اضافه وزن و وزن عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 16
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع اختلال خوردن در بین نوجوانان، مشخص کردن فاکتورهای قابل تعدیل که سبب ایجاد رفتار سالم خوردن می گردد، می تواند مسئله ای مهم باشد. هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و آینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی، اضافه وزن و وزن عادی بود. طرحپژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر 13-18 ساله مقطع متوسطه شهر شیراز بود که با روش خوشه ای یک ناحیه به طور تصادفی انتخاب شد سپس با انتخاب 4 دبیرستان و از هر مقطع یک کلاس در مرحله بعدی، نمونه ای به تعداد 50 نفر که وضعیت نامطلوبی (نمرات بالا و پایین) در پرسشنامه نگرش به تغذیه داشتند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر اسمیت و همکاران (۲۰۰۰) و پرسشنامه استاندارد نگرش به تغذیه کارنر و همکاران (1979) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بهره گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SPSS20و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی تفاوت میانگین ها بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد میانگین عملکرد حافظه گذشته نگر در گروه عادی اختلاف معنی داری با گروه اضافه وزن و بی اشتهایی روانی دارد(P<./001). همچنین بین گروه ها در عملکرد حافظه آینده نگر و بی نظمی هیجانی اختلاف معنی داری دیده شد(P<./001). در مجموع گروه های اضافه وزن و بی اشتهایی روانی در شاخص های عملکرد حافظه آینده نگر، گذشته نگر و بی نظمی هیجانی نسبت به گروه عادی تفاوت معناداری داشتند از این میان گروه اضافه وزن در کلیه متغیرها وضعیت بدتری داشتند (P<./001). بنابراین توجه به این مسائل در آسیب شناسی اختلالات خوردن، می تواند نقش بسزای داشته باشد.
سنجش میزان اختلالات خوردن و ارتباط آن با هوش هیجانی (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
237 - 252
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر، اختلالات خوردن یکی از نگرانی های سازمان بهداشت جهانی است، زیرا این اختلالات بیشترین میزان مرگ ومیر را در بین بیماری های روانی به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، مطالعه حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در دختران دانشجو با هدف مشخص کردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی، که به منزله یک متغیر روانشناسی اجتماعی شناخته می شود، تعیین کند. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بسته پاسخ است. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1391 1392 به تعداد 4514 نفر است که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی و ابعاد آن با اختلالات خوردن و ابعاد آن رابطه منفی و معنادار دارد؛ به این معنی که هر اندازه خودآگاهی، خودکنترلی، هشیاری اجتماعی، مهارت های اجتماعی، و در کل هوش هیجانی آزمودنی ها افزایش یابد، اختلالات خوردن در آن ها کاهش می یابد و برعکس. براساس تجزیه و تحلیل رگرسیونی از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیر هشیاری اجتماعی با 24 / 1 beta= - مهم ترین عامل پیش بینی کننده تغییرات در اختلالات خوردن است.