فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۴۱ تا ۵٬۶۶۰ مورد از کل ۳۲٬۰۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدیریت و مقابله با اقدامات افراط گرایانه قومی و مذهبی، نیازمند شناخت دقیق و جامع مژلفه های گرایش عناصر عضو این گروه هاست. در نگاه اولیه، تصورات بر محرومیت این عناصر در جریان زندگی عادی و سپس پیوستن به گروهک های افراط گرای قومی و مذهبی مانند داعش اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به سوال «مؤلفه های محرومیت نسبی چه تأثیری در گرایش برخی ساکنان غرب کشور به داعش دارند؟» تدوین شده است. در ابتدا با درنظر داشت سوابق و مدل های مفهومی موجود برای تشریح عوامل گرایش به گروهک های افراط گرای قومی و مذهبی، مدل مفهومی بدیعی با کاربست نظریه محرومیت نسبی طراحی و توسط 80 نفر از محکومان امنیتی دارای سابقه عضویت در گروه داعش مورد بررسی قرار گرفته است. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزارهایSPSS وSMART PLS و آزمون های رگرسیون و فریدمن تحلیل شده اند. در پایان، اثرگذاری هرکدام از متغیرها از حیث وجودی و میزان شدت مورد بحث و تحلیل قرار گرفتند.
تعامل عرفان و سیاست از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی با تأکید بر آرا بنیانگذار جمهوری اسلامی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
347 - 375
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش تحلیلی- تاریخی، به بررسی تعامل بین عرفان و سیاست در بین دو انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی با تأکید بر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی(ره) می پردازد.با شکل گیری رویه جدید سیاسی نهاد روحانیت شیعه در دهه40 شمسی و حضور امام خمینی در صحنه سیاسی، عرفان ماهیت دیگری به خود گرفت. از نظر امام خمینی(ره)، هم چنان که از دیدگاه تعالیم اسلام یک عارف باید به مسایل سیاسی و حکومتی و آن چه در اجتماعی می گذرد، نظر کند و آگاهی و بصیرت کسب نماید. یک سیاست مدار نیز باید به مسایل عرفانی و اخلاقی اسلام نظر کند و به کسب دانش و بینش های لازم بپردازد و به میزان قابل توجهی راه خودسازی و سیر و سلوک الی الله را طی نماید تا در مجموع، خود را شخصیتی جامع بیابد، بر اساس این پژوهش، ارتباط بین عرفان وسیاست در اندیشه امام خمینی، بدین گونه است که سیاست در نگاه عرفانی امام یک واقعیت یا عین یکدیگرند. یعنی سیاست همان راه بردن انسان در مسیر کمال است. دانش سیاست نیز همان دانش هدایت، کمال جویی، حذف موانع برای رسیدن انسان به معبود واقعی و در نتیجه خداگونه شدن است. بدین ترتیب، عرفان و سیاست در نگرش عرفانی امام (ره) نه رابطه نهادی که رابطه ماهوی پیدا می کنند.
ترکیه، بحران سوریه و سیاست مقابله با ظهور کردستان (2020- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیزش های عربی در سوریه منجر به سرنگونی حکومت بشار اسد نگردیده بلکه به جنگ داخلی میان گروه های سوری و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب نفوذ بیشتر منتهی شده است. پیآمد چنین وضعیتی کنترل کردستان سوریه توسط حزب اتحاد دمکراتیک که از آن به عنوان شاخه سوری پ.ک.ک. یاد می شود، بوده است. سئوال این است که استراتژی ترکیه در مواجه با تهدیدات ناشی از ظهور منطقه خود مختار کرد از دل بحران سوریه و در امتداد مرزهای جنوبی ترکیه چیست؟ در تشریح جوانب مختلف این مساله در ابتدا ماهیت بحران سوریه و چگونگی کنترل کردستان سوریه توسط پ.ی.د. به روشی توصیفی-تحلیلی و با ارجاع به منابع کتابخانه ای بررسی شده است. فرضیه مقاله بر پایه یافته های پژوهش این است که ترکیه در ابتدا با پیگیری سیاست صبر و انفعال در قبال داعش و استفاده از اهرم بارزانی تلاش نمود مانع پیدایش کردستان سوریه و یا کنترل آن توسط پ.ی.د. شود. با ظهور کردستان سوریه که بیشتر ناشی از عقب نشینی استراتژیک اسد از شمال سوریه و حمایت غرب از پ.ی.د. بود، آنکارا با حضور نظامی در سوریه و چرخش به سوی محور ایران وروسیه از یک سو و امتیاز گیری از آمریکا سعی در مهار تهدیدات پ.ی.د. نموده است.
دولت و بیماری کروناویروس (کووید-19): دلالتهای بازگشت به وضع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیم اری کووی د-۱۹ ب ه مثاب ه ام ر زیس تی، ب ه وس یله وی روس کرون ا در م دت کوتاه ی توانس ته ب ه لحاظ ش دت ش یوع و ش مار افراد مبت الء به مثاب ه ام ری عالم گیر تلقی ش ود و س بب ش کل گیری وضعیت ی بحران ی در درون دولت ه ا و اجتم اع مدن ی ش ده اس ت. این وض ع خ ود را در براب ر وضعیت ی قرار می دهد که قبل از ش یوع و گس ترش بیم اری کرونا در دولت ه ا حاک م ب وده اس ت. مقاله حاضر، به ش یوه فلس فی بر این مدعاس ت: امر زیس تی در تخال ف ب ا امر سیاس ی نیس ت و نس بتی متخ ارج می ان آنها برق رار نیس ت. یعنی وضع ماقب ل از وق وع کرون ارا نبای د به عن وان وض ع طبیعی هاب زی قلمداد ک رد، بلکه بای د آن را ب ه مثاب ه وضعی دانس ت ک ه در درون دول ت جری ان دارد و آن، ب ه معنای ام ری متعارف و ع ادی می باش د. از ای ن رو، لف ظ وض ع طبیع ی واج د س ه داللت اس ت: داللت سیاس ی اش اره ب ه سیاس ت عادی س ازی و عادی زدایی دول ت دارد که هنگام ش یوع کرون ا و پیدایش وضعی ت بحران ی در کش ور به کار بس ته ش د. در عادی س ازی ترس زدایی و تطبیق س ازی و در عادی زدای ی بی تفاوت ی و بی توجه ی مدن ی از موازی ن بهداش تی مرتبط با کرون ا مد نظر ب وده اس ت. دالل ت علمی اش اره ب ه سیاس ت بهنجارس ازی دارد ول ی به دلیل مش کالتی همچ ون ش ناخت ناپذیری، ع دم قطعیت و ع دم پیش بینی پذیری حاصل از بیم اری کرونا، چنی ن ام ری محق ق نش ده اس ت. دالل ت اجتماع ی تاکی د ب ر زندگ ی روزم ره، عادت ها و روتین ش دن، و ارزش زدای ی ی ا عادی ش دن دارد. در ای ن دالل ت سیاس ت عادی س ازی مبتن ی ب ر تحدی د رفت ار و تغیی ر س بک زندگی اجتماعی ب وده اس ت. بنابرای ن، داللت های س ه گانه ناف ی معن ای س لبی از مفه وم وض ع و نیز نش ان دهنده پیوس ت میان امر زیس تی و امر سیاس ی می باش د.
تعارض جهان بینی و عمل در حکمرانی آرمانی ژانوس در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
705 - 724
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی روایتی صادقانه از سیاست در ایران باستان و جهان بینی حاکم بر آن به شمارمی آید. اگرچه نمی توان شاهنامه را منحصراً متنی سیاسی دانست، روایت های آن بازگوکننده بخش هایی از زندگی سیاسی و سیاست ورزی ایرانیان است، بر این اساس می توان برخی از ویژگی های سیاست ورزی ایرانیان را در شاهنامه بازیابی کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل تعارض میان جهان بینی و عمل سیاسی و به تعبیری آشکارسازی ویژگی بنیادین ژانوسی بودن سیاست عملی حتی در حکومت های آرمانی در شاهنامه است. در این پژوهش مفروض اصلی این است که جهان بینی دوگانه انگار تأثیری بر عمل سیاسی ندارد. بنابراین پرسش مقاله این است که در شاهنامه فردوسی تعارض میان جهان بینی و عمل شاهان آرمانی و دوچهرگی سیاست چگونه مطرح شده است؟ فرضیه ما این است که چهره ژانوسی سیاست در شاهنامه با برداشتی روان شناسانه، به شخصیت حکمران نسبت داده می شود که نوعی بلاتکلیفی در قضاوت نهایی در خصوص پایبندی حکمران آرمانی به جهان بینی به وجود آورده است. برای آزمون این فرضیه، از روش تفسیری استفاده شده است.
Iranian Exceptionalism and Iran-US Relations: From 1979 to 2021(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Iranian exceptionalism has been a major factor in preventing rapprochement between the US and Iran. There are two major factions within the foreign policy establishment of the Islamic Republic representing “reconciliation discourse” and “resistance discourse”. These two can be seen as sub-discourses within the Islamic Revolution discourse engaged in a struggle over its “correct” interpretation. The “reconciliation discourse” seeks development as the main goal of Iran’s foreign policy, and, hence, considers reconciliation with the US to be a precondition to that goal. Its arguments imply that Iran is not an exceptional country. The resistance discourse, on the other hand, is deeply exceptionalist and deems resistance against the US and maximalist independence to be the main objectives of Iran’s foreign policy. This discourse strongly opposes mending ties with the US because such a move would be understood as a threat to Iran’s exceptionalism.
روزآمدسازی عواید موقوفات در اندیشه ی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
758 - 771
حوزههای تخصصی:
سنت وقف از پیشینه تاریخی عمیقی در ایران برخوردار است و در طول سال های متمادی علی الخصوص پس از اسلام منشا اثرات بسیار ارزشمندی در عرصه اجتماع بوده است، امروزه با نابسامانی هایی همچون عدم هماهنگی با اقتصاد توسعه یافته امروز ، حاکمیت مدیریت سنتی و در نتیجه عدم اثربخشی و کارائی موقوفات روبروست. انجام این مهم مستلزم اموری همچون بازنگری در تعریف وقف وبهره گیری مناسب از عواید آن و افزایش حوزه اموال و نیز جواز وقف پول و استفاده از ابزار اوراق مشارکت برای احیای موقوفات و ایجاد ضمانت اجراهای موثر برای قوانین موجود و رفع خلاهای قانونی می باشد تا بتوان از عواید وقف بهره کافی برد. در خصوص نظر امام خمینی(ره) در نظارت بر موقوفات عام(نظارت استطلاعی)بر خلاف محقق اصفهانی ،ایشان معتقند است که چون وقف عام یکی از مصالح مسلمین است لذا حاکم باید از مصالح مسلمین حمایت کند ولی در موقوفات خاص با رعایت غبطه /(صغار و مجانین) در صورت تلف یا حیف ومیل اموال این گروه، دخالت حکومت الزامی ندارد.اینکه چگونه و در چه مسیری میتوان از عواید وقف در مسیر درست آن بهره برد، نیازمند کار کارشناسی و صرف عواید آن در جایگاه مناسب وقف است در غیر اینصورت از وقف در زمان ومکان مناسب آن بی بهره خواهیم ماند. حال این سوال مطرح می شود،چگونه می توان عواید موقافات را روز آمدی سازی کرد؟ این پژوهش به دنبال ارائه راهکارهایی برای حل این مشکل و برخورد ریشه ای با این مسئله بوده است.
نقش سیاست های قومی مذهبی در بروز اختلافات اقوام و مذاهب در سوریه (1920- 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ داخلی سوریه محصول مجموعه ای پیچیده از عوامل داخلی و خارجی است. در این پژوهش، علل داخلی بروز بحران سوریه از زاویه روند تحول مناسبات قومی و مذهبی در این کشور بررسی می شود. پرسش پژوهش آن است که سیاست های قومی–مذهبی دولت های سوریه چه تأثیری بر مناسبات اقوام و مذاهب در این کشور و نهایتاً بروز بحران کنونی داشته اند. این پژوهش بازه زمانی فروپاشی امپراتوری عثمانی تا 2018 را دربرمی گیرد. روش تحقیق تاریخی بوده و چارچوب نظری آن «الگوهای سیاست قومی» ارائه شده توسط مارتین مارجر است. طبق یافته های این پژوهش، سیاست قومی مذهبی حکومت سوریه در دوره قیمومیت فرانسه، الگوی تکثرگرایی نابرابر با هدف برجسته کردن هر چه بیشتر تمایزات میان اقلیت های قومی مذهبی و اکثریت عرب سنی سوریه به منظور متحد کردن آن ها علیه جریان استقلال طلبی سوریه برپایه ناسیونالیسم عرب سنی بوده است. سیاست های قومی – مذهبی حکومت های دوره استقلال نیز مبتنی بر الگوی همانند سازی فرهنگی و ساختاری در مورد اکثریت عرب سنی و اقلیت ها بوده است. این سیاست در مورد کردها متضمن تکثرگرایی نابرابر شدید به صورت تلاش برای اخراج و نابودسازی فیزیکی و فرهنگی آن ها نیز بود. فرضیه پژوهش آن است که سیاست تکثرگرایی نابرابر دولت قیم فرانسوی حاکم بر سوریه و سیاست همانندسازی دولت های دوران استقلال، علی رغم اهداف متضاد، در یک جهت حرکت کرده و موجب بروز حس سوءظن، بی اعتمادی و احساس خطر دائمی هم در حکومت ها و هم در گروه های قومی مذهبی و نهایتاً تداوم و تشدید منازعات اقوام و مذاهب در این کشور شده است.
تأمّلاتی در خصوص «مراحل تمدن اسلامی»؛ رهیافتی برای تمدن نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دغدغه تمدن نوین اسلامی، ذهن نویسندگان زیادی را به خودمشغول داشته و هر کسی می کوشد ذیل آن،الگویی برای زندگی متعالی/ مطلوب برای ایرانیان و در سطح کلان تر، جهان اسلام شناسایی کند، اما واقعیت آن است که ارائه الگویی قابل دفاع و گفتگوپذیر زمانی میسر می شود که از تجربه زیسته و پیشینه تاریخی تمدن اسلامی آگاهی روشنی ارائه شود. نشان دادن چنین تصویری البته مبتنی بر هستی شناسی تمدن از یک سو و چگونگی حضور آن در حیات اجتماعی از سوی دیگر است. دسته ای از نویسندگان آگاهانه یا ناهوشیارانه به ذات انگاری و حیاتمندی تمدن (نگاه آنتولوژیک)روی کرده و برای آن مراحلی چون تکون و پیدایی، رشد و بالندگی، گسترش و شکوفایی، و افول و انحطاط را تصور کرده و بر پایه آن خوش بینانه به شکوفایی و رشد دوباره آن و حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی دل بسته اند. مقاله حاضر با رویکردی انتقادی و به روش توصیفی مقایسه ای می کوشد تا به این پرسش کانونی پاسخ دهد که آیا تمدن اسلامی - به مثابه وصف- در مسیر تاریخی خود دارای مراحل قابل شناسایی بوده یا نه و در هر صورت چگونه می توان به سوی تمدن نوین اسلامی گام برداشت؟ فرضیه اصلی نوشتار آن است که تمدن اسلامی به مثابه نوع زیست اجتماعی و فرایندی در مسیر شدن، مراحل مشخصی را طی نکرده و رسیدن به بهترین نوع آن/ تمدن نوین اسلامی نیز امری محتوم و از پیش تضمین شده نیست، بلکه در سایه اصلاح جامعه و ارتقای فضیلت و معرفت در آن، تحقق پذیر است.
انتقال به شرق: مسیر بقای داعش به مثابه سازمانی تروریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شکست های پیاپی داعش، کشته شدن رهبران رده اول و میانی این گروه و بهبود وضعیت امنیتی دولت های هدف داعش در منطقه خاورمیانه، احتمال فروپاشی و نابودی این گروه بیش از گذشته مطرح شده است. در این شرایط، رهبران و فرماندهان داعش نیز دست از فعالیت نکشیده و برای بقای این گروه چاره اندیشی کرده اند. به نظر می رسد که سه رویکرد برجسته در میان سران داعش مطرح بوده است: 1. برخی بر تداوم مقاومت در عراق و سوریه تأکید دارند که به ویژه با توجه به آشوب های جدید در این کشورها درخور توجه است؛ 2. گروه دوم بر مدیریت عملیات های پراکنده در سراسر جهان دست گذاشته اند؛ 3. گروه سوم به دنبال تصرف مناطق جدیدی برای مرکزیت داعش هستند. در چارچوب این رویکرد، به دست آوردن پایگاه های جدید برای داعش اهمیت زیادی دارد. هدف این نوشتار این است که اهمیت شرق را به عنوان پایگاه بالقوه داعش و ابزار بقای آن نشان دهد. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که شرق چه نقشی در تداوم بقای داعش ایفا کرده است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که شرق از دیدگاه علی، تاکتیکی و کارکردی به بقای داعش کمک کرده است. روش پژوهش در این نوشتار، روش تبیینی کارکردی است که نقش عامل های تأثیرگذار در بقای داعش را نشان می دهد. فرضیه را در این سه گام بررسی می کنیم: دلیل های ذهنی و علت های عینی گسترش داعش به شرق، تاکتیک های انتقال و هدف های انتقال داعش در شرق.
نقش و جایگاه دیپلماسی فرهنگی در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
۱۵۵-۱۷۶
حوزههای تخصصی:
فرهنگ یکی از پایدارترین مؤلفه های قدرت ملی و عامل کاتالیزور در مناسبات جهانی قلمداد شده و سران کشورها با استفاده از دیپلماسی فرهنگی و راهبرد «حمایت گرایی مثبت»، بودجه بسیاری را جهت هدایت افکار عمومی جهان با هدف تأمین منافع بدون کاربرد زور صرف می نمایند؛ اما در سال های اخیر انتقاداتی نسبت به بودجه و کارایی مراکز مشابه در ایران مطرح می شود. این مقاله درصدد بررسی آن است که جامعه المصطفی| العالمیه، چه نقش و جایگاهی در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از طریق دیپلماسی فرهنگی دارد؟ این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بر آن باور است که این مرکز فعال در عرصه دیپلماسی فرهنگی، از طرق مختلف به ارائه تصویر مثبت از اسلام، ایران و تشیع در میان اقشار فرهیخته کشورها و همچنین خنثی سازی جلوه های منفی در افکار عمومی منطقه و جهان می پردازد.
اهداف راهبردی نظام نخبگانی در اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۴
131-162
حوزههای تخصصی:
نخبگان، سرمایه های انسانی عظیم هر کشوری محسوب می شوند. مدیریت امور نخبگان نیازمند انسجام و همکاری تمامی دستگاه های اجرایی مرتبط با امور نخبگان تحت عنوان «نظام نخبگانی» است. در حال حاضر یکی از مسائل نظام نخبگانی کشور، عدم برنامه ریزیِ جامع و فقدان مدیریت راهبردی در امور نخبگان است که منجر به ایجادِ چالش های متعددی درزمینه مدیریت امور نخبگان شده است. نخستین گام در برنامه ریزی راهبردی امور نخبگان، ترسیم و تدوین اهداف راهبردی نظام نخبگانی است. از این روی هدف مقاله حاضر عبارت است از بررسی اهداف راهبردی نظام نخبگانی کشور در اندیشه مقام معظم رهبری. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. واحد تحلیل عبارت است از متون کلیه بیانات معظم له طی سال های 1381 تا 1397 در دیدار با نخبگان. از کدگذاری و تحلیل بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با موضوع تحقیق، 6 مضمون فراگیر، 11 مضمون سازمان دهنده و 36 مضمون پایه به عنوان اهداف راهبردی نظام نخبگانی کشور استخراج گردید. در مجموع می توان گفت اهداف راهبردی نظام نخبگانی کشور در اندیشه مقام معظم رهبری عبارتند از: تقویت اثرگذاری نخبگان در عرصه های ملی، بین المللی، فرهنگی و اجتماعی، اصلاح و ارتقای انگیزه نخبگان، الگوسازی و تکریم از نخبگان، شناسایی به موقع و صحیح نخبگان همراه با توجه به مخاطرات شناسایی این گروه، پرورش نخبگان از سنین پایین (مرحله بروز استعداد) تا مرحله نخبگی و پشتیبانی فرصت آفرین از آن ها. نظام نخبگانی در کنار اهداف راهبردی مذکور، ماموریت تعالی سازمانی نیز دارد یعنی موظف به رشد و ارتقای خود در تمامی ابعاد و سطوح از جمله درزمینه مدیریتی و ایفای نقش راهبری در جهت دستیابی به تمام اهداف ذکر شده است.
پاندمی کرونا و تحلیل پلی هیوریستیکی سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
119 - 146
حوزههای تخصصی:
واکنش رهبران سیاسی به دنیاگیری ویروس کووید 19، آزمونی جدید در عرصه بین الملل به شمار می رود و نحوه تصمیم گیری سیاستمداران در شرایط گسترش این بیماری، می تواند موجب تغییراتی در سیاست خارجی کشورها و سیاست بین الملل باشد. در همین حال در مطالعه بحران های جهانی، که مستلزم واکنش سریع و مستقیم رهبران است از آن حیث که مطابق نظریات تصمیم گیری، رفتار اشخاص، افراد یا گروه هایی که در کادر تصمیم گیری و تدبیر بحران فعالیت می کنند بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، می توان دستاوردهای نظری و عملی بیشتری را برای تحلیل روابط بین الملل ارائه داد. از دیدگاه نظریه «پلی هیوریستیک» که به سازوکارهای شناختی مورد استفاده تصمیم گیرندگان در هنگام اخذ تصمیمات پیچیده سیاست خارجی اشاره دارد، رهبران و تصمیم سازان، دستاوردها و خسارات را به صورت سیاسی و نه اقتصادی می سنجند. مطابق این نظریه، تصمیم گیران در زمان تصمیم گیری، از سویی به رد بدیل هایی که برای آنان از منظر بقای سیاسی غیرقابل پذیرش است می پردازند و از سوی دیگر، بدیل های خود را از زیرمجموعه بدیل های باقیمانده با ملاحظه افزایش منافع و کاهش خطرات انتخاب می کنند. این مقاله با بهره گیری از آموزه های نظریه پلی هیوریستیک و با روش تحلیل روند و تحلیل پسارویدادی، نشان داده است که تصمیم سازان جمهوری اسلامی ایران در بحران کرونا، چگونه می کوشند تا خود را از انزوا و دیگر پیامدهای حاصل از تحریم های آمریکا خارج کنند و این تصمیم گیری ها در شرایط کرونا چه تضمن ها و پیامدهایی در آینده سیاست خارجی ایران دارد.
بازخوانی توماس هابز در روابط بین الملل: واقع گرا یا خردگرا؟
حوزههای تخصصی:
عموما در دیرینه شناسی نظریه یا مکتب رئالیسم،به هابز، ماکیاول یا در متون کلاسیک به کاتیلیای هندی،مکتب شون دزو در چین و در آراء اسلامی به ابن مقفع استناد می شود.ضرورت طرح چنین آرائ و اندیشه هایی را می توان در ضروریات دهه 1930 و 1940 در پی وقوع دو جنگ بزرگ جهانی جستجو کرد.آن زمان که درپی، ناکامی اندیشه های آرمانگرایانه در جلوگیری از جنگ ه ا ومنازعات، نیاز محافل آکادمیک به دیدگاهی نوین و مبتنی بر واقعیت ها احساس میشد.این مقاله در تلاش است تا با بازخوانی آثار متعدد توماس هابز،تفاسیر واقع گرایانه از توماس هابز را اصلاح کند. این بدان معنی است که هابز به آن اندازه که غالبا تصور میشود به درک واقع گرایانه از روابط بین الملل، نزدیک نیست. با توجه به تصور هابز از انسان و وضعیت طبیعی، شکل گیری لویاتان و قانون طبیعت، می توان استدلال نمود که درک هابز از روابط بین الملل همیشه هم تعارض آمیز نبوده و امکان تنظیم منافع متناقض وجود دارد؛تفسیری که منجر به امکان اتحاد و همکاری در روابط بین الملل می شود.انگاره این نوشتار آن است که برایند نوشتارهای هابز حاکی از آن است که هابز نه صرفا رئالیست،که خردگرا نیز می باشد.روش این نوشتار مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل متن می باشد.
چگونگی تاثیر فرهنگ راهبردی نخبگان سیاسی بر رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تکوین نقش دولت رسالت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از هنجارهای داخلی موثر بر سیاست خارجی کشورها، فرهنگ راهبردی است که به نقش هر بازیگر در عرصه روابط بین الملل شکل می دهد. لذا نخبگان سیاسی با فرهنگ های راهبردی متفاوت، در موقعیت های مشابه در عرصه بین المللی، رفتار سیاست خارجی متفاوتی را اجرا می کنند. در واقع، هنجارهای متفاوت در فرهنگ راهبردی دولت ها موجب می شود تا ادراک متفاوتی از واقعیت های مشابه داشته باشند. بر این اساس، هنجارهای شکل دهنده به فرهنگ راهبردی نخبگان سیاسی ج.ا.ایران بر رفتار سیاست خارجی آن موثرند. لکن مسئله این است که رفتار سیاست خارجی ج.ا.ا چگونه از فرهنگ راهبردی متاثر می شود. پرسش اصلی این است که فرهنگ راهبردی نخبگان سیاسی چگونه بر رفتار سیاست خارجی ج.ا.ایران اثرگذار بوده است؟ چارچوب نظری مقاله، تلفیقی از نظریه سازه انگاری و رویکرد فرهنگ راهبردی است و برای فهم فرهنگ راهبردی نخبگان سیاسی ج.ا.ا، از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی بهره گرفته شده است. فرضیه محققان که پس از بررسی مورد تائید قرار گرفت این است که هنجارهای فرهنگ راهبردی نخبگان سیاسی موجب تکوین نقش ملی دولت رسالت محور برای ج.ا.ا گردیده و متناسب با آن، رویکرد های رفتاری استقلال طلبی، فراملی گرایی و تجدیدنظرطلبی را در سیاست خارجی ج.ا.ایران به دنبال داشته است.
تحلیل میزان احساس خوشبختی و توسعه یافتگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مفهوم توسعه بسیار گسترش یافته و در کنار ابعاد اقتصادی، ابعاد متنوّع دیگری را در بر می گیرد که یکی از مهم ترین آن ها احساس خوشبختی است. این مقاله در پی آن است که بر اساس تازه ترین یافته های منتشرشده توسّط مؤسسه گالوپ جایگاه ایران را از نظر احساس خوشبختی در میان سایر کشورها مشخّص کند و به تحلیل آن بپردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که وضعیّت احساس خوشبختی در ایران بحرانی است، حال آن که ایران از نظر شاخص های دیگر توسعه بر اساس یافته های گالوپ و بانک جهانی، جایگاه بهتری در رتبه بندی جهانی دارد. برای درک فاصله موجود میان احساس خوشبختی و شاخص های دیگر توسعه شامل: تولید ناخالص داخلی سرانه، ضریب جینی، میزان حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی انتخاب روش زندگی، بخشندگی و تصوّر فساد، سه تحلیل پیشنهاد شده است که عبارت اند از تحلیل فرهنگی تاریخی، تحلیل بر مبنای گفتمان سیاسی حاکم و تحلیل بر اساس جوّ رسانه ای. نتیجه این مطالعه اینست که برای فائق آمدن بر بحران عدم احساس خوشبختی در ایران، لازم است در سیاست های فرهنگی بازنگری شود، گفتمان سیاسی کشور به سمت یک گفتمان ملایم و همدلانه با فضای باز برای رقابت سالم سیاسی سوق داده شود و انحصار رسانه ای برداشته شود تا گروه های مختلف نخبگان ایرانی بتوانند فضای رسانه ای حرفه ای را در جهت منافع ملّی برای اقناع افکار عمومی به کار گیرند.
کارکردها و مالکیت تلویزیون در کشورهای توسعه یافته؛ با تمرکز بر کشورهای کانادا و نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
1910 - 1936
حوزههای تخصصی:
تلویزیون به عنوان برودکست خدمات عمومی شناخته شده و اگر چه با ظهور فناوری های نوین در حوزه رسانه و پدیدارشدن رسانه ها و شبکه های اجتماعی، برخی معتقدند عصر اوفول آن طی دو دهه ی اخیر، آغاز شده است، اما کماکان شاهد جایگاه ویژه تلویزیون نزد عامه مردم و نقش موثر آن در تسهیل فرایند توسعه هستیم. هدف این مطالعه، بررسی کارکردها و مالکیت تلویزیون در کشورهای توسعه یافته با تمرکز بر کشورهای کانادا و نروژ است که در زمره 10 کشور برتر جهان طی دهه های اخیر پیوسته موفق به احراز رتبه شاخص کامیابی گردیده اند. هدف غایی که این پژوهش بررسی رویکردهای این رسانه در جوامع توسعه یافته و ایجاد بینشی در راستای بهبود کارکردهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه است تا بتواند الگویی برای رشد و پیشرفت قلمداد گردد. برای انجام این پژوهش محقق اقدام به مصاحبه با 14 تن از اساتید کانادایی و نروژی با تخصص های مرتبط با رسانه نموده و از روش تحلیل محتوای کیفی برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بهره جسته است؛ در راستای دسته بندی مقولات از تکنیک کدگذاری استفاده گردیده و کدهای برخوردار از قرابت معنایی، شناسایی و در قالب 66 کد محوری در دو بخش کانادا و نروژ دسته-بندی شده اند. در راستای طراحی چارچوب توسعه رسانه از مقولات مشترکی شامل حاکمیت رسانه ای دولتی خصوصی، محیط رقابتی رسانه ای، دموکراسی رسانه ای ، مخاطب محوری در تولید، ایجاد توسعه اجتماعی ، کارکرد خبری، کارکرد راهنمایی، کارکرد آموزشی، و کارکرد سرگرمی بهر برداری شده است.
تغییر ساختار و مولفه های قدرت پس از همه گیری کرونا؛ آینده پژوهی تاریخ اکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا تغییرات زیادی را بر جوامع انسانی تحمیل کرد. فراگیری این بیماری موجب شد ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنیای معاصر به چالش کشیده شود و به دنبال آن ایده های جدیدی در مورد آینده جوامع بشری ارائه شود. از جمله در سطح قدرت سیاسی ایده سقوط قدرت های پیشین، ظهور تمدن های جدید و گذار جوامع انسانی به سوی جنگ های بیولوژیک پدیدار شده است که در آن به نقش فناوری های پیچیده زیستی و تسلط آن ها بر زندگی بشر تاکید می شود. بر اساس این ایده انسان معاصر در مواجهه با شرایط جدید مجبور است از آزادی های خود چشم بپوشد و تن به تسلط فناوری های نوین دهد و حتی روابط اجتماعی خود را از طریق این فناوری ها سامان دهد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که انسان معاصر در مواجهه با تهدیدهای بیولوژیک چگونه از فناوری کمک خواهد گرفت و این امر چه تاثیری در مولفه های قدرت باقی خواهد گذاشت. بر اساس آینده پژوهی تاریخ اکنون و رویکرد دانش قدرت فوکو به نظر می رسد جهشی در استفاده از فناوری های نوین در زندگی انسان معاصر روی خواهد داد و این فناوری ها نظام قدرت فعلی را تغییر خواهد داد به گونه ای که تعریف جدیدی از مفهوم امنیت و قدرت سیاسی بر اساس مشارکت بیشتر مردم شکل خواهد گرفت. واکسیناسیون نیز از مولفه های مهم شکل دهنده قدرت دولت ها محسوب خواهد شد.
کرونا؛ چالشِ سکولاریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اپیدمی کرونا، آنچه که جهانی شد، نه جهانی شدنِ مناسبات دنیوی شده مادی غربی یا الگوی مواجهه اخلاقی و انسانی غرب با بیماری مخصوصاً در سایه بیم و هراس فراگیر آن در اوان داستان، بلکه «همه جهان گیرشدنِ» یک ویروس برای پرده برداشتن از مناسبات تخیلی پایان یافتگی تاریخ و فسون خوانده شدن آن بود. در زمینه و بستری که برای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چالش فراخوانده شده در عصر پساکرونایی فراهم آمده است، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که: اپیدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم» به عنوان ایده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است؟ در بستر مطالعات انتقادی کنونی و با کاربست نظریه «معرفت دینی» و درونداشت های پشتیبان از آن، و طی مطالعه ای اسنادی به دست آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیاتی و به استضعاف کشیده شده ی «خداپایه» و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمده اند. در ساحت زندگی بشر امروزی و در چارچوب معناجویی انسانِ به تنگ آمده و مستأصل شده و بهت زده از شرایط پساکرونایی، تأملات نظری در سطوح معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاق شناختی و جامعه شناسی جدی تر از پیش و با نوعی هنجارگرایی همراه شده است. تأمل در بستر آنها در شرایط پساکرونا، «سکولاریسم» را نیز با چالش ها و پرسش هایی مواجه کرده است، پرسش ها و چالش هایی که به بنیان «معرفت شناختی» قابل ارجاع هستند و دست کم اعتبارِ استدلال ها و استیلای سکولاریسم و فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب مبتنی بر آن را مخدوش و قابل نقد و جرح نشان می دهند و از سوی دیگر، قوت و اعتبار استدلال های معرفتی، جهان شناختی، اخلاقی و اجتماعی -سیاسی رقیب یا معارض آن از جمله اصحاب معرفت و سیاست دینی را آشکار می سازند.
درک تهدید و آثار آن بر رویکرد محیط شناسی اندیشکده های روسیه؛ با تأکید بر محیط آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طرح ریزی دکترین های امنیتی، همواره برای مؤلفه تهدید نقش ویژه ای در نظر گرفته می شود. اگر تهدید را معادل ترکیبی از احتمال یک رویداد و پیامدهای منفی آن بدانیم، گزاره تهدید در الگوی ذهنی تحلیل گران روسی به مجموعه وضعیت هایی گفته می شود که به نحوی منافع، ارزش ها و اولویت های ملی کوتاه مدت و بلندمدت کشور روسیه را به خطر انداخته، به آنها آسیب زده و یا نابودی آنها را نشانه رفته است. این نوشتار با اولویت دادن به تحولات امنیتی و توجه به تهدیدهای محوری در این محیط، سؤال اصلی خود را این گونه مطرح می کند که اندیشکده های دولتی و غیردولتی روسیه چه تعریف، دیدگاه، ابعاد و مؤلفه هایی پیرامون دو مفهوم تهدید و محیط در آسیای مرکزی و قفقاز دارند؟ فرضیه اصلی مقاله عبارت است از آن که اندیشکده های دولتی و غیردولتی در روسیه بر پایه تجربیات تاریخی، جغرافیای ملی، هویت طبیعی و فرهنگی، منافع و اولویت های مادی خود به تعریف و بسط مفاهیم تهدید و محیط در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز پرداخته اند این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تبیین ادراکات روسی از تهدید و تأثیر آن بر مفهوم محیط به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز می پردازد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است.