مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
فقه تمدنی
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار درباره رابطه فقه و تمدن سازی به تفصیل بحث شده است. فرضیه تحقیق این است که «فقه حکومتی»، تمدن ساز است و ولایت فقیه در عصر غیبت با محقق ساختن آن به تمدن سازی و طراحی مدینه انتظار می پردازد. طراحی فقه مضاف ناظر به نظامات اجتماعی از الزامات تحقق فقه حکومتی است و با اثبات این نکته، فرضیات رقیب نقد می شوند؛ چرا که فرضیات رقیب _ که مدعی است فقه و تمدن از یکدیگر بیگانه اند یا حداکثر نقشی که فقه در رویارویی با تمدن ایفا می کند، نقش نظارتی است _ ناظر به فقه فردی و بیگانه از فقه حکومتی است. روش تحقیق نیز توصیفی _ تحلیلی است و یافته پژوهش این است که رسالت جامعه شیعه در عصر غیبت، کفر به طاغوت و تولّی اجتماعی به ولایت نایبان حضرت مهدی(عج) است؛ چنان که رسالت نایبان آن حضرت، ایجاد مدینه انتظار با تحقق فقه حکومتی و تمدن ساز است که مقدمه مدینه ظهور خواهد شد.
بررسی و تبیین اصول و قواعد شهرسازی از منظر فقه اسلامی
حوزه های تخصصی:
دولت ها بیشترین سعی خود را مبذول می دارند تا با تکیه بر اصول و مبانی مهندسی شهرهایی زیبا را به نمایش بگذارند. برخی دولت ها خود را ملزم به رعایت هنجارها، ارزش ها و اصول دینی می دانند و معتقدند در حوزه شهرسازی باید این اصول مد نظر قرار گیرد. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز سعی بر آن دارد تا در حوزه شهرسازی، اصول و ارزش های اسلامی را مد نظر قرار دهد، از این روی تبیین اصول و هنجارهای شهرسازی از دیدگاه اسلام ضروری می نماید. «فقه شهرسازی» که یکی از زیر شاخه های «فقه تمدنی» است، این رسالت را بر عهده دارد تا با روش اجتهادی اصول مد نظر اسلام را در حوزه شهرسازی از منابع معتبر اسلامی استخراج و در اختیار مجریان امر قرار دهد. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش آن است که «اصول و قواعد شهرسازی از منظر فقه اسلامی چیست؟» فرضیه پژوهش آن است که از منظر فقه اسلامی اصول و قواعدی همچون: لزوم عمران و آبادی زمین، مصلحت، عدم اضرار به انسان ها و محیط زیست، حرمت اتلاف و...بر مقوله شهرسازی حکم فرما است. برای بررس این فرضیه با روش اجتهادی به بررسی منابع اصیل اسلامی می پردازیم.
فقه حکومتی؛ چیستی، چرایی و چگونگی. (مبتنی بر نظریه اجتهاد سیستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی در مقاله چیستی فقه حکومتی و بررسی «ابزارهای اصلی برای فهم گزاره های دینی در فقه حکومتی» است. بر اساس نظریه نگرش سیستمی به دین در این دستگاهِ معرفتی، «اجتهاد» عبارتست از «کشف الحکم عن مدرکه» و «حکم» عبارتست از: «الاعتبار الشرعی المتعلق بأفعال العباد» داعیه تمدن سازیِ اسلام سبب شده است تا تلاش برای استخراج دیدگاه اسلام در مقیاس جمعی و با رویکرد استخراج «فرآیندها»، مورد توجه جدی قرار بگیرد. ضرورت «حجت بودن» برای استناد به دین، سبب تمرکز بر روش شناسیِ چنین تلاشی شده است. و نتیجه آن اتخاذ راهبردهای 1- دین محوری منابع اطلاعات 2- دین استراتژیک 3-نگاه شبکه ای به هستی 4- پارادایم محوری بر اساس پارادایم شبکه ای دین 5- موضوع شناسی و مساله شناسی در تمام لایه های هرم نیازها 6- تعیین مرزهای سیستم بر اساس شبکه اهداف دین 7- منطق اجتهاد جواهری 8- گسترش هویت «حکم» 9- گسترش هویت «وضع» 10- منطق فقه تفریعی در تطبیق 11 - استفاده منطق سیستم ها در جمع دلالی در مراحل عملیاتی زیر میباشد: 1- تولید شبکه مسائل و موضوعات زندگی 2- تولید فرآیندهای پایه سیستم 3- تولید ماتریس کلیدواژه ها 4- عملیات تحلیل گزاره ها 5- ترجمه گزاره دین به زبان فرضیه علمی 6- موقعیت یابی فرضیه در الگوی پیشرفت و نقشه تمدنی
ضرورت و چیستی فلسفه شدن در مهندسی تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی در عصری محقق شد که دنیای مغرب زمین با ادعای تمدن پایان تاریخ در پی ساماندهی و مدیریت همه شئون اجتماعی و تمدنی بشر امروز می باشد و شکل گیری تمدن را تنها یک پروسه نمی داند بلکه با تعریف پروژهای مختلف در حوزه های مختلف تمدنی به دنبال مهندسی و مدیریت شکل دهی تمدن خاص خود ( مدیریت شدن ) با تمام لوازم تمدنی آن مبتنی بر مبانی ، اهداف و آموزه های مکتب فکری خود می باشد . جامعه پردازی و تمدن سازی در عصر حاضر با نگاهی جامع و کل نگر صورت می گیرد و توسعه هماهنگ تمامی شئون حیات اجتماعی تمدنی اصل اساسی در مهندسی تمدن می باشد و بالاتر از آن مهندسی تمدن تنها با نگاه ایستائی ( استاتیک ) صورت نمی گیرد بلکه تمدن به عنوان یک کل متغییر و به شکل پویائی ( دینامیک) مد نظر قرار می گیرد.بر همین اساس مسئله شبکه علوم دنیای امروز به عنوان زیرساخت تمدن مادی ، ارائه مدل تغییر تمامی پدیده های عالَم اجتماعی و عالَم طبیعی و هماهنگی تمامی این مدل های تغییر ذیل مدل تغییر عام می باشد که از آن می توان به فلسفه شدن تعبیر نمود. حال در مقابل کفر پیچیده دنیای امروز و برای ساخت تمدن نوین اسلامی با تمامی لوازم تمدنی آن و احراز جریان حجیت در تمامی ارکان تمدن اسلامی تنها نمی توان از طریق مبدا و معاد این تمدن ( ارائه مبانی تمدن اسلامی ) به هدایت و مهندسی تمدن اسلامی پرداخت بلکه برای استنباط فقه تمدنی اجتماعی و برای تولید شبکه علوم اسلامی و برای ارائه نظام الگوی ایرانی اسلامی نیازمند شکل گیری عقلانیتی می باشیم که بتواند تمدن اسلامی را به عنوان یک کل متغییرمورد شناسی قرار دهد و در ساحت تولید روش تحقیق در « فقه حکومتی ، علوم اسلامی و الگوی پیشرفت » و هماهنگی این سه حوزه از دانش های مورد نیاز در مهندسی تمدن اسلامی نقش آفرینی کند . این ظرفیت از عقلانیت که از آن به فلسفه شدن تعبیر می شود ضرورتی اجتناب ناپذیر در مهندسی تمدن اسلامی می باشد.
اجتهاد تمدنی؛ منطق فهم دین در مقیاس تمدن سازانه (چیستی، امکان و چگونگی)(مقاله پژوهشی حوزه)
هدف نگارنده در این مقاله، دستیابی به روشی استنباطی مبتنی بر مکتب اجتهاد جواهری، برای اکتشاف نظر شارع درباره ساختارها و فرایندهای لازم در تحقق یک تمدن است. در این مقاله، پس از مفهوم شناسی «تمدن» و «اجتهاد»، به چیستی اجتهاد تمدنی پرداخته شده است که دال مرکزی آن «استنباط فرایندها» از ادله است و تمایز آن با عناوین مشابهی مانند فقه حکومتی و فقه نظام ارائه شده است. سپس با استفاده از تعمیم متعلَّق حکم از «فعل جوارحی مکلف فردی» به «کلیه فعل و انفعالات و تغییرات حاصل از ساختارها و فرایندها» و تعمیم کارکرد «حجیت» از «مُعذّریّت و مُنجّزیت» به «مَدرکیت»، اثبات شده است که اجتهاد به فقه موجود اختصاص ندارد و می تواند فهم از گزاره های توصیفی و اخلاقی را هم در مقیاس خرد و هم مقیاس کلان مدیریت کند. در انتهای مقاله نیز به چگونگی اجتهاد تمدنی، با استفاده از ابزار «وضع الفاظ برای ارواح معانی» و ابزار «منطق سیستم ها» در جمع میان ادله پرداخته شده و نمونه ای از این عملیات نیز ارائه شده است.
مبانی جامعه شناختی فقه تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تمدن، بزرگ ترین مقیاس حیات اجتماعی است که تمامی ابعاد زندگی انسان ها را تحت تدبیر و تأثیر خویش قرار می دهد؛ بنابراین رسیدن به تمدن اسلامی، می تواند بالاترین آرمان جوامع و دولت های اسلامی باشد. تمدن اسلامی، تمدنی است که از پایگاه شریعت اسلامی و از معبر استنباط فقهی سیاست گذاری شده باشد. بنابراین توجه حداکثری به فقه تمدنی، از ضرورت های حوزه های علمیه در دوران کنونی است. متن پیش رو با روش تحلیلی کتابخانه ای، درپی پاسخ به این پرسش است که «مبانی جامعه شناختی فقه تمدنی چیست»؟ به نظر می رسد برای پاسخ به این پرسش، حداقل پنج شاخصه اصلی که می توانند در روش اجتهاد مؤثر باشند، باید مورد مطالعه و توجه قرار گیرند: نظام وارگی، تحمیلگری، جهت دار بودن، موقعیت مندی و مشکک بودن. این مقاله، از سویی با ترسیم تمدن به عنوان پدیده ای شامل در زندگی بشر، از رویکردهای حداقلی فقه پرهیز دارد و از سوی دیگر، با ترسیم تمدن به عنوان پدیده ای سیّال و موقعیت مند، تفاوت خود را با رویکردهایی که سعی دارند فارغ از مواجهه با واقعیت های اجتماعی، به طراحی تفصیلی ساختارهای تمدنی بپردازند، برجسته می کند. فقهی که امکان و بستر تمدن اسلامی را فراهم می کند، با تکیه بر نظریه های فقهی، ساختارهای اجتماعی را در تناسب با موقعیت های سیاسی و نیازها و اقتضائات اجتماعی شکل می دهد.
نقشه راه فقه تمدنی و تدوین توضیح المسائل تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی در این مقاله بررسی «چگونگی حرکت به سمت فقه تمدنی و تدوین توضیح المسائل تمدنی» است. این بحث در پارادایم کلام شیعی و فقه و اصول فقه جواهری است. در این دستگاهِ معرفتی، «اجتهاد» عبارت است از: «کشف الحکم عن مدرکه» و «حکم» عبارت است از: «الاعتبار الشرعی المتعلق بأفعال العباد» و به علت قیدِ «افعال العباد» در تعریف حکم، روی کرد رفتاری فردی به خود گرفته است. داعیه تمدن سازیِ اسلام و مواجهه با نیازها در مقیاس اجتماعی و بین المللی، سبب شده است تا تلاش برای استخراج دیدگاه اسلام در مقیاس جمعی و با روی کرد استخراج «فرآیندها»، مورد توجه جدی قرار بگیرد. با نظر به تعریف «فقه تمدنی» که «العلم بالاحکام الشرعیه المتعلقه بالتفاعلات و التعاملات فی الهیاکل و المُنظَّمات لحصول العدل و التحسینات» است، فعال سازیِ این دانش نیاز به شناخت از «مقیاس کلان»، «روابط و فرآیندها» در «ساختارها و سازمان ها»، برای اکتشاف راهبردها از ادله نقلی دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا الزامات شناختی و عملیاتی برای تحقق دانش فوق ارائه گردد و بر اساس ایده «فقه تمدنی»، شبیه سازیِ یک «توضیح المسائل تمدنی» نیز صورت گیرد.
نقدی بر نظریه علامه طهرانی مبنی بر حرمت تقویم هجری شمسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های فقهی تا اجتهاد سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹
113 - 126
حوزه های تخصصی:
مشروعیت تقویم هجری قمری از ضروریات فقهی است؛ اما نسبت به تقویم هجری شمسی چنان ضرورتی مطرح نیست و مسأله قابل بحث است. به نظر علامه طهرانی، این تقویم اساساً فاقد موازین بوده و از جهات متعددی غیر مشروع است. از نظر ایشان مهم ترین عناوین حرام منطبق بر موضوع عبارتند از: نسیء، بدعت، تفرقه میان مسلمانان و لزوم جدایی دین از سیاست؛ عناوینی که نه تنها تطبیق آنها بر تقویم هجری شمسی صحیح نیست، که القا کننده نوعی تقابل بین تدین و تمدن - که تقویم شمسی از مظاهر آن است- نیز هست. مقاله حاضر به مناسبت حلول طلیعه قرن 14 هجری شمسی، به بررسی و نقد این تطبیقات و ادله آن می پردازد.
مهندسی تمدن اسلامی از نگاه حکیم تمدن (آیت الله خامنه ای)
حوزه های تخصصی:
افق حرکت انقلاب اسلامی، رسیدن به تمدن نوین اسلامی است و در سخنان رهبر معظم انقلاب به زیبایی ابعاد گوناگون این افق تاریخی و فرایند دستیابی به آن ترسیم شده است و با اندک مقایسه این بیانات با دیگر سخنان اندیشمندان در حوزه تمدن شناسی به حق می توان از ورای حجاب معاصرت، نام «حکیم تمدن» را بر رهبر معظم انقلابa نهاد. این نوشتار بر این هدف است که با روش تحلیل محتوا، تحلیلی جامع و عمیق از فرمایش های رهبر معظم انقلاب در حوزه مهندسی تمدن نوین اسلامی ارائه دهد. در نگاه آیت الله خامنه ای، مهندسی تمدن اسلامی در دو حوزه زیرساختی و سبک زندگی باید دنبال شود. زیرساخت نرم افزاری مهندسی این تمدن، اعم از نرم افزار های دینی (فقه تمدنی، کلام و فلسفه کاربردی و اخلاق اجتماعی)، نرم افزارهای علمی (علوم انسانی، علوم پایه و تجربی) و نرم افزار های عینی اداره (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مهندسی فرهنگی و پیوست فرهنگی) در هماهنگی باهم باید به صورت کارآمد و عینی بستر تحقق سبک زندگی در ساحت های فردی، خانوادگی و اجتماعی را فراهم آورند. مهم ترین چالش تمدن سازی در عصر انقلاب اسلامی، عبور هوشمندانه از تمدن مادی دنیای امروز (غرب) است. استفاده از وجوه مثبت تمدن غربی و انحلال آن در تمدن اسلامی، وجه جمع دو دسته از فرمایش های آیت الله خامنه ای در باب نحوه تعامل با مدرنیته و تمدن غربی است که این نگاه با نگاه غرب گرایی، غرب گریزی و غرب گزینی تفاوت دارد؛ هرچند تمدن مادی امروز، تمدنی روبه افول است و بشر تشنه امروز در پیچ تاریخی نیاز به نسخه ای جدید در زیست اجتماعی خود دارد و «تمدن نوین اسلامی» نسخه درمان بشر امروز است.
نقد انگاره اسلام رحمانی به مثابه ی چالش فقه تمدنی با تأکید بر آرای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
پیشینه ی انگاره اسلام رحمانی به دو دهه ی گذشته بازمی گردد؛ ضرورت بحث از این انگاره ازآن رو است که این انگاره نگرشی تک بعدی و گزینشی از اسلام ارائه می دهد به گونه ای که اسلام را از درون مایه های اصیل آن چون جهاد، امربه معروف و نهی از منکر و... تهی می سازد؛ از سوی دیگر، فقه تمدنی، رویکردی کلان به همه ی ابواب فقه است که مجموعه ی احکام اسلامی را در بُعد تمدنی در برمی گیرد؛ فقه تمدنی، از فقه حکومتی و فقه نظام سازی جدا نیست بلکه اگر بتوان برای فقه حکومتی نامی دیگر برگزید، قطعاً فقه تمدنی و فقه نظام سازی خواهد بود. پرسش اصلی در این مقاله آن است که نقد انگاره اسلام رحمانی به مثابه ی چالش فقه تمدنی با تأکید بر آرای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) چیست؟ این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی- استدلالی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و واکاوی چالش های اسلام رحمانی نسبت به فقه تمدنی می پردازد. یافته ی مقاله آن است که فقه تمدنی، فقهی جامع و کلان نگر است و هنگام صدور قانون و احکام شرعی، ابعاد کلان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی را ملاک نظر قرار می دهد. همچنین ولایت رکن فقه تمدنی اسلام است و وحدت، راهکار مقابله با اسلام آمریکایی و یا به تعبیر امروزی اسلام رحمانی است که برای حفظ کیان اسلام، امری اساسی است.
تحلیل مؤلفه ها و مصادیق فقه تمدن ساز در منظومه ی فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با توسعه ارتباطات و شیوع رسانه های ارتباط جمعی و ظهور مکاتب گوناگون فکری، بحث از تفوق تمدنی و گفتمان برتر فکری از حیثیت ویژه ای برخوردار شده است. در این میان از نظر بسیاری از دانشمندان مسلمان، تعالیم مترقی شریعت، به مثابه تئوری اداره انسان از بدو حیات تا لحظه ممات، نیکوترین راهبرد و استوارترین شیوه برای عینیت بخشیدن به تمدن برتر محسوب شده و یگانه راهکار مورد وثوق در برابر استیلای تمدنی غرب، برکشیدن و شناسایی و تبیین مؤلفه های تمدنی شریعت و ازجمله فقه اسلامی می باشد. نوشتار حاضر با عنایت به ضرورت بحث و نیز خلأ پژوهشی موجود، در جستاری مسئله محور و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، با هدف پاسخ به این پرسش شکل گرفته است که مؤلفه های گفتمان فقه تمدنی در بیانات و آثار مقام معظم رهبری شامل چه مواردی می شود. نیک پیداست که موضع ایشان در باب مؤلفه های فقه تمدنی ازاین جهت حائز اهمیت شایان است که معظم له در طول سالیان از رهگذر مدیریت جامعه، تجارب ارزشمندی کسب نموده و با تأسی به آموزه های دینی، پیاده سازی تعالیم راهبردی شریعت را مدنظر قرار داده اند؛ لذا تبیین رویکرد ایشان می تواند به مثابه الگویی درخشان فراروی مدیران جامعه در جهت پیشبرد راهبردهای کلان نظام اسلامی قرار گیرد. نوشتار حاضر پس از استقصا در آرای مقام معظم رهبری، گفتمان فقه تمدنی را در پنج محور در آرای ایشان بازشناسی و معرفی کرده است: 1. حقوق شهروندان غیرمسلمان 2. حقوق اقلیت های مذهبی 3. اهتمام به عنصر زمان و مکان 4. ضرورت ایجاد فقه های مضاف 5. بهره گیری از پتانسیل های فقه حکومتی.
پژوهشی در مبانی فقهی بیانیه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در گام دوم انقلاب اسلامی با رویکرد فقه تمدنی در بخش علم و پژوهش
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
77 - 94
حوزه های تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب از عالی ترین مضامینی می باشد که مطالعه آن برای شناخت انقلاب اسلامی ضروری است. این بیانیه به گذشته چهل ساله انقلاب پرداخته، نقاط قوت و ضعف آن را تفسیر کرده و به آینده انقلاب نیز توجه نموده و گام های اساسی آن در چله دوم انقلاب را بیان کرده است. معرفی ماهیت انقلاب اسلامی و حفظ آن در ضمن طراحی گام های بعدی از مهم ترین مسئولیتی است که رهبر فرزانه انقلاب بر دوش خود احساس کرده و به انجام آن قیام نموده است. نکته قابل توجه در این بیانیه، وجود رویکرد تمدنی در توصیه های آن است. نظر به اهمیت آینده انقلاب و ضرورت بررسی این بیانیه، پژوهش حاضر می کوشد مبانی فقهی بیانیه را استخراج کرده و رویکرد تمدنی آن را آشکار سازد و بنا به اهمیت مقوله علم و پژوهش از میان توصیه های هفت گانه بیانیه، به تبیین آن بپردازد. نتایج ارزیابی در این پژوهش نشان می دهد که اولاً، رویکرد تمدنی به صورت واضح در روح بیانیه نقش ایفا نموده است؛ ثانیاً، از منظر فقه تمدنی، علم و پژوهش واجب می باشد؛ ثالثاً، وجوب علم و پژوهش از آیه شصت سوره مبارکه انفال با چهار روش اطلاق، تلازم، غرض شارع و مناسبت حکم و موضوع استنباط می شود.