فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۰۰۱ تا ۲۳٬۰۲۰ مورد از کل ۳۱٬۳۸۷ مورد.
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
41 - 62
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن بارزترین وجه دوران پس از دولت ملی است. جهانی شدن در معنا و مفهوم نوین پدیده ای جدید است که تصمیم دارد جهان را دگرگون کند و همه را تحت یک قانون به صورتی یکپارچه در آورد؛ سلطه خود را بر جهان حاکم و حاکمیت دولت ها را محدود نماید. جهانی شدن از مباحث روز دنیا است و کشورهای مختلف هر کدام بر اساس جهان بینی و رویکرد فرهنگی خود به گونه ای متفاوت این مقوله ها را تفسیر و تبیین می کنند. جهانی شدن به دنبال محدود کردن قدرت دولت ها و تضعیف مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی است ، در این مقاله عواملی که در راستای جهانی شدن به تضعیف حاکمیت ملی می پردازد از جمله مداخله در حاکمیت دولت ها به بهانه انسانی و بشر دوستانه و یا دخالت به بهانه ارزش های اخلاقی و مواردی از این قبیل مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی؛ مبتنی بر مؤلفه های کنش گر، مانع و غایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با رویکردی تحلیلی و با اتخاذ تعریف تعدیل یافته مک کالوم از آزادی به عنوان چارچوب نظری به مقایسه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی پرداخته و مسیر متفاوت ساخته شدن این مفاهیم را نظاره کرد. بر این اساس در ذیل مؤلفه «کنشگر انسانی»، به مقایسه مباحث انسان شناسانه دو اندیشمند پرداخته، در ذیل مؤلفه «مانع» به موانع ایجابی- سلبی آزادی که کنشگر از آن ها آزاد است- نیست پرداخته و در پایان در ذیل مؤلفه «غایت»؛ به مقایسه اهداف و غایاتی که هر یک از این دو اندیشمند از آزادی دارند پرداخته شد. در نگاه برلین ازآنجاکه انسان موجودی نامتعین است و می بایست خود، به وجود خویش تعین بخشد؛ آزادی، ارزشی ابزاری به حساب نیامده و خود غایت است. آزادی اولویت دارترین ارزش محسوب می شود، زیرا قرار است فرد با استفاده از آن وجوه ناقص و ناکامل و نامتعین خویش را بنا به میل و اراده خود تحقق بخشد. اما در نگاه مرتضی مطهری ازآنجاکه انسان موجودی فطرت مند است که سرشتی بالقوه متعین داشته و لذا دارای غایاتی مشخص است، آزادی اعتبار می شود تا فرد بتواند در مسیر رشد و تکامل خود گام بردارد. یعنی آزادی ابزاری است که انسان صرفاً با استفاده از آن می تواند به غایات والای خود دست یابد.
تبیین رابطه ساخت سیاسی و توسعه سیاسی در دوران پهلوی اول براساس مدل برنارد کریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
179 - 214
حوزههای تخصصی:
توسعه سیاسی در معنای گسترش مشارکت و رقابت ایدئولوژیک در عرصه زندگی سیاسی، دست کم در سطح نخبگان، نیازمند تشکیلات، سازمان ها و وقوع تحولاتی در ساختار جامعه سنتی است. برنامه های نوسازی در دوره پهلوی اول زمینه تحولات سیاسی اجتماعی را فراهم آورد و تا اندازه ای شرایط برای رقابت سیاسی و مشارکت فراهم شد. اما پیدایش ساخت دولت مطلقه، مانع عمده ای بر سر راه گسترش مشارکت و رقابت ایجاد کرد و موجب بازتولید اقتدارگرایی گردید. این نوشتار می کوشد با تکیه بر متن مذاکرات مجالس ششم تا دوازدهم شورای ملی و با مبنا قرار دادن این امر که نوع دولت و نظام سیاسی ارتباط مستقیمی با تحقق یا عدم تحقق توسعه سیاسی دارد، مفهوم توسعه سیاسی را در دوره پهلوی اول (1320-1304) مورد بررسی قرار دهد. نگارند گان با گزینش مدل «برنارد کریک»، به بازنمایی مفهوم توسعه سیاسی در متن مذاکرات مجالس شورای ملی این دوره و در پرتو توصیف بافتار تاریخی، پرداخته اند. بازخوانی متن مذاکرات براساس مدل کریک حکایت از آن دارد که ساخت دولت در کنار حضور مجلس فرمایشی که در موارد یازده گانه مدل مورد بررسی، بر مطلقه بودن ساخت دولت صحه می گذارد، می تواند به عنوان یکی از دلایل اصلی ناکامی توسعه سیاسی مورد توجه قرار گیرد.
جایگاه کرامت انسانی در جامعه آرمانی قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهرها ذاتاً مبتنی بر ارزش ها هستند و هیچ نظریه آرمانی بدون توجه به امور اخلاقی و ارزشی نمی تواند در سطح نظریه آرمان شهری مطرح شود. در میان ارزش ها و اخلاقیات، کرامت ذاتی انسان در صدر قرار دارد و در نتیجه مقدم بر دیگر ارزش هاست. این ادعایی است که قرآن کریم نیز بدان پرداخته است. ایده اصلی نوشتار حاضر این است که قرآن کریم به عنوان مهمترین منبع معرفتی اسلام، حاوی الگویی از نظام آرمان شهری است که طبعاً کرامت انسان، روح آن را تشکیل می دهد. شاید بتوان با الگوهای نظری متفاوتی کرامت ذاتی و اکتسابی انسان را در نظام آرمانی قرآن کریم مورد بررسی قرار داد، اما این نوشتار در چارچوب نظریه «آرمان نامحدود» محمدباقر حکیم که برگرفته از قرآن کریم است، سامان داده شده است. یافته ها نشان می دهد که در تمامی مراحل و اصول پنجگانه این نظریه؛ یعنی «پرستش خداوند»، «حرکت آگاهانه»، «حرکت مشقت آمیز»، «تغییر کیفی» و «تغییر کمی» هر دو گونه کرامت ذاتی و اکتسابی حضور روشن و برجسته ای دارد و شواهد بسیاری برای آن از آیات قرآن می توان ارائه نمود. مطالعه کرامت انسانی در چارچوب نظریه آرمان نامحدود، تنها شمه ای از ظرفیت های آرمان شهر قرآنی را نشان می دهد.
تاثیر فدرالیسم بر منازعات قومی: مطالعه موردی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱ (پیاپی ۵۱)
175 - 196
حوزههای تخصصی:
به دلیل تنوع قومی، زبانی و فرهنگی، ظرفیت بالقوه وقوع اختلافات و تنش های قومی در عمده جوامع وجود دارد، اما ظهور و بروز منازعات قومی به رویکرد دولت ها در مدیریت و یا سرکوب تنوعات قومی، زبانی، فرهنگی و عواملی همچون ماهیت دولت ها و تجارب تاریخی بستگی دارد. از مهمترین مکانیسم هایی که دولت ها برای مدیریت تنوع قومی، زبانی و فرهنگی استفاده می کنند، فدرالیسم است. فدرالیسم به مفهوم تمرکززدایی و اعطای اداره امور به مناطق برحسب تقسیم بندی جغرافیایی، فرهنگی و یا قومی است. اما کارکرد فدرالیسم در کاهش منازعات قومی، الزاما ایجابی و در جهت کاهش این منازعات نیست و در برخی از موارد منجر به تشدید منازعات قومی شده است. بر همین اساس، مسئله محوریِ پژوهش، بررسی تاثیر فدرالیسم بر منازعات قومی با تاکید بر منازعات قومی در عراق است. فرضیه پژوهش این است که فدرالیسم از طریق ایجاد ساختارهای بوروکراتیک، توسعه احزاب سیاسی، شناسایی و پذیرش اشتراکات فرهنگی و زبانی موجب محدودسازی و کاهش خشونت ها و منازعات قومی می شود. روش پژوهش، توضیحی تبیینی با استراتژی قیاسی است و شیوه جمع آوری اطلاعات مراجعه به داده ها و اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی و بررسی روند منازعات قومی در عراق دوره صدام حسین و بعد از آن است.
کشف و فهم الزامات و بایسته های نظام سازی قرآنی در جامعه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حکمرانی اسلامی در عصر حاضر و در مقام پاسخگویی به اندیشه های رقیب و جهت احتراز از سعی و خطا و آزمون های محتمل البطلان، چاره ای جز نظام سازی مبتنی بر معارف وحیانی ندارد. اگر این مهم انجام نگیرد، کارآمدی نظام اسلامیِ متکی بر فقه شیعی و تئوری ولایت فقیه به خطر خواهد افتاد. در معارف وحیانی نیز محوریت با قرآن است، لذا نظام سازی قرآنی، ضرورتی است که در این زمان بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. این تحقیق به دنبال نیل به فهم صحیح از نظام سازی قرآنی، متکی بر رویکردهایی است که تا به امروز از ناحیه خبرگان این حوزه اتخاذ شده است. مدعای نگارندگان آن است که چنانچه گفتمان صائب از نظام سازی در میان نخبگان علمی فراگیر نشود، انتظار از تحقق نظام سازی قرآنی غیر واقعی خواهد بود. این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، ابتدا متکفل جمع آوری داده های ناظر به رویکردهای مختلف نظام سازی شد. سپس بر مبنای رویکرد کیفی و برگزاری مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته از خبرگان حوزه نظام سازی، داده های اولیه را تکمیل و فضا را مهیا نموده تا بر اساس نظریه داده بنیاد و مبتنی بر رهیافت «استراوس» و «کوربین»، چارچوب مفهومی نظام سازی قرآنی استخراج شود. در مرحله بعد و به منظور اولویت بندی مؤلفه های الگوی مذکور متکی بر رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک TOPSIS و نظرات مجدد خبرگان، اولویت بندی و اصلاح شد. در نهایت عرصه های مختلف نظام سازی به نظام پژوهی (نظام شناسی ناظر به تکوینیات، نظام یابی ناظر به تشریعیات و نظام سازی ناظر به اعتباریات) و نظام گزاری (ناظر به عرصه اجرا) تفکیک شده است.
مقایسه اندیشه سیاسی شهید مطهری و دکتر شریعتی درباره روحانیت
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
28 - 50
حوزههای تخصصی:
ین مقاله با بررسی اندیشه سیاسی شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی به عنوان دو متفکر اسالمی در حوزه روحانیت، بر این فرض استوار است که آنها علیرغم وجود اختالفهایی در حوزه روحانیت، در نقطه مقابل یکدیگر نیستند. در این تحقیق، درصدد پاسخگویی به این سؤال هستیم که چه تفاوتها و شباهتهایی بین اندیشه سیاسی این دو اندیشمند در حوزه روحانیت وجود دارد. نتایج تحقیق، این نکته را آشکار میکند که اندیشه سیاسی شهید مطهری و دکتر شریعتی در حوزه روحانیت در مقابل یکدیگر نبوده و منشأ اختالف آنها بیشتر به این سبب است که هر یک از دریچه تخصص خود به موضوع مورد بحث نگاه میکردند؛ هر چند که دکتر شریعتی به دلیل مطالعه سطحی در زمینه معارف دینی، نگاه عمیق و جامعی به حوزه روحانیت نداشت و همین مسأله نیز مورد انتقاد استاد مطهری قرار گرفته بود.
سیاست خارجی دولت موقت؛ تحلیلی از چشم انداز اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی دولت موقت بازرگان مقطع تغییر اساسی سیاست خارجی ایران از اتحاد و ائتلاف با غرب به سیاست خارجی مبتنی بر عدم تعهد است. این دوره همچنین تفاوت های بنیادی و اساسی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه 1360، دارد. از این رو، درک دلایل و عوامل ظهور آن اهمیت اساسی دارد. این مقاله با هدف تبیین شکل گیری سیاست خارجی دولت موقت و نشان دادن دلایل و عوامل این تغییر و تحول از رهیافت اقتصاد سیاسی بهره می گیرد. اقتصاد سیاسی از رهیافت های موجود فراتر رفته و با تأکید بر عوامل و عناصر داخلی و بین المللی و تعامل پویای اقتصاد، سیاست و جامعه تبیینی از شکل گیری سیاست خارجی در این دوره به دست می دهد. این تبیین مبتنی است بر چگونگی عمل نیروهای اجتماعی و ماهیت آن ها در این مقطع، ایدئولوژی و ساخت سیاسی مسلط و شرایط و نیروهای اقتصادی که در فضای تعامل و تأثیرگذار متقابل با هم و اقتصاد سیاسی بین الملل سیاست خارجی این دوره را شکل می دهند. اکنون برای رسیدن به این هدف این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان شکل گیری جهت گیری سیاست خارجی دولت موقت و عوامل و عناصر آن را از منظر اقتصاد سیاسی بین الملل تبیین نمود؟ یافته های تحقیق نشان می دهد شکل گیری سیاست خارجی دولت موقت در پرتو فهم ماهیت دولت متشکل از عناصر و عوامل سیاسی و ایدئولوژیک ساخت قدرت، نیروهای اجتماعی ماهیت و رابطه آن ها با قدرت و ساخت و نهادهای اقتصادی و از منظر اقتصاد سیاسی در این مقطع قابل تبیین است.
مطالعه پوشش خبری رسانه ها و دموکراسی در بنگلادش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه چگونگی تضعیف دموکراسی با وجود افزایش تعداد رسانه های دولتی و خصوصی در بنگلادش است. برای رسیدن به این هدف، با توصیف وضعیت رسانه های بنگلادش و با استفاده از مدل پروپاگاندای هرمن و چامسکی، پوشش خبری رسانه ها در مورد برخی موضوعات مهم و رابطه آن با وضعیت دموکراسی در بنگلادش را تحلیل کرده ایم. نتیجه گیری این مقاله این است که پوشش خبری رسانه ها در دوره زمانی سه ماهه به نفع گروه های غالب سیاسی و اقتصادی بوده است. با وجود تفاوت زیاد در زمینه های اقتصادی، سیاسی، دینی و فرهنگی با آمریکا، مدل پروپاگاندا با اصلاح یک فیلتر، در مورد بنگلادش هم تعمیم پذیر است. افزون بر این، پوشش خبری رسانه های بنگلادش با هم تفاوت زیادی ندارند و به گسترش و تحکیم دموکراسی در این کشور کمک چندانی نمی کنند.
کنکاشی بر مناسبات نهاد دانش و قدرت در دوره صفوی با تأکید بر روابط علما و پادشاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
631 - 650
حوزههای تخصصی:
گفتمان مجموعه ای از احکام و گزاره هاست که شرایط را برای عاملان اجتماعی معنادار می کند. در رویکردهای گفتمانی، برخی از مفاهیم و موضوع ها کنارگذاشته می شوند؛ زیرا نظام گفتمانی بنا به ماهیتی که دارد برخی از موضوع ها و مفاهیم را برجسته می کند و برخی دیگر را به کنار می نهد. در نظام گفتمانی برخی از دانش ها بر اساس مطلوب های نظام قدرت برجسته می شوند؛ زیرا آن دانش ها بنا به ماهیتی که دارند به آن نظام سیاسی مشروعیت می بخشند. در دوره صفویه که نقطه عطفی در تاریخ تشیع محسوب می شود، دانش فقه به نهاد قدرت مشروعیت می بخشید؛ زیرا در این دوره بسیاری از کردارهای پادشاهان بر مبنای تعالیم و آموزه های تشیع شکل گرفته بود. در این زمان بسیاری از علما از سایر شهرهای اسلامی به ایران می آمدند و تحت تأثیر فضای مساعدی که پادشاهان صفوی ایجاد کرده بودند، آموزه های شیعی را ترویج می کردند. ماهیت روابط علما و پادشاهان صفوی از آ نجا اهمیت دارد که بسیاری از علمای شیعی در مشروعیت بخشی و تحکیم موقعیت حاکمان صفوی نقش ارزنده ای را ایفا کرده اند؛ اما برخی از این علما در قالب همان ساختار دانشی که به پادشاهان مشروعیت می داد، از نزدیک شدن به پادشاهان صفوی خودداری می کردند و با رویکردی انتقادی، بسیاری از رفتارهای آنان را تأیید نمی کردند. پرسش این پژوهش آن است که عالمان دینی در دوره صفویه در ارتباط با پادشاهان به تولید چه دانشی اقدام کردند؟ این نوشتار برآن است تا با تکیه بر روش گفتمان دانش قدرت میشل فوکو، نوع رویکردهای موافق و مخالف علما در نهاد تولید دانش فقه را نسبت به ساختار قدرت صفوی بررسی و کنکاش کند.
ژئواکونومی و نظم منطقه ای (نوردیک، شرق آسیا، و خاورمیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو سده گذشته، به واسطه تفوق حوزه ژئوپولتیک، مسائل ژئواکونومیک نیز متأثر از آن و به عنوان یکی از زیرشاخه های آن شناخته شده است و خصوصاً در ایران و از جانب جغرافی دانان سیاسی به عنوان یکی از زیرسیستم های سیاست جغرافیایی قلمداد شده است. این درحالی است که ژئواکونومی یکی از حوزه های مجزا با ژئوپولتیک محسوب می شود و در مفاهیم و روش شناسی دو مسیر متفاوت از یک دیگر را طی می کنند. این موضوع وقتی با ملاحظات مربوط به نظم منطقه ای نیز مرتبط می شود با آسیب پذیری ژئوپولتیک و ناتوانی آن در تحلیل بسیاری از موقعیت های هم گرایانه و واگرایانه هم راه می شود، به نحوی که بسیاری از کسانی که در بستر ژئواکونومی به مطالعات و تحقیقاتی دست زده اند معتقدند که نظم ژئواکونومیک با نظم ژئوپولتیک متفاوت است (اگر متباین نباشد). این موضوع را می توان با مطالعه مقایسه ای بین سه منطقه «خاورمیانه»، «جنوب شرق آسیا»، و «نوردیک» مشاهده کرد. سؤال این است که چگونه ژئواکونومی وضعیت اخیر نظم منطقه ای در سه حوزه منطقه ای نوردیک، جنوب شرق آسیا، و خاورمیانه را صورت بندی می کند؟ فرضیه ای که در این جا می توان به آن اشاره کرد این است که باتوجه به متغیرهای الگویی کانتوری و اشپیگل، حوزه ژئواکونومیک منطقه نوردیک (کشورهای سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، و ایسلند) واحد منطقه ای ژئواکونومیک، منطقه جنوب شرق آسیا به سمت تکامل هم گرایی با تکیه بر هویت جاذب و منطقه خاورمیانه منطقه ژئواکونومیک واگرایانه را تجربه می کند. این مقاله ضمن بررسی ابعاد مفهومی و نظری به سراغ بررسی جایگاه ژئواکونومی بعد از فروپاشی نظم دوقطبی خواهد رفت و مؤلفه های تعیین کننده و تأثیرگذار ژئواکونومی را در شکل دهی به نظم منطقه ای، باتوجه به نظرات دو اندیشمند روابط بین الملل، یعنی کانتوری و اشپیگل، درخصوص هم گرایی و واگرایی بررسی خواهد کرد و تأثیر تعیین کننده اقتصاد بر شکل دهی به امنیت و تغییر پارادایمی از ژئوپولتیک به ژئواکونومی را در قوام و دوام نظم منطقه ای در سه منطقه نوردیک، جنوب شرق آسیا، و خاورمیانه واکاوی می کند.
تحلیل فقهی فتوای رهبری مبنی بر حرمت استفاده از سلاح هسته ای در پرتو نظریه تابعیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پس از ارائه و انتشار فتوای رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیهالله خامنه ای، پیرامون حرمت بکارگیری سلاح هسته ای، چرایی ممنوعیت استفاده از این سلاح از منظر شرع و فقه اسلامی در بُعدی فراتر از ابعاد سیاسی و امنیتی، مطمح نظر قرار گرفت. فتوای مزبور در برخی محافل سیاست گذار و تصمیم ساز غربی با تردید در کارآیی عملی و در مقابل، در پاره ای از محافل فقهی داخلی با تردید در مبانی شرعی مواجه گشت. بر این اساس، محافل مغرب زمین، فتوای مزبور را حکمی تقیه ای و اضطراری پنداشته و از این حیث آن را فاقد ضمانت اجرای لازم برآورد نمودند و برخی محافل داخلی، فتوای مزبور را سازگار با ادله شرعی ندانسته و اصالت فقهی آن را رد کردند. ارزیابی هر دو پندار فوق منوط به تشخیص نظریه مبنایی نظام حقوقی اسلام پیرامون ضوابط استفاده از سلاح ها و عملیات جنگی می باشد. نظریه مزبور، در مقاله پیش رو با عنوان نظریه تابعیت معرفی و ادله شرعی و بنیان های فقهی آن مورد واکاوی قرار می گیرد. با تبیین این نظریه، سازگاری کامل فتوای رهبری با مبانی فقهی و نظام اندیشگی اسلام روشن شده و ضعف هر دو پندار فوق به منصه ظهور خواهد رسید.
تعلیق مشروطیت/ برتری استثناء برآمدنِ دولت مطلقه ی پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
131 - 164
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس شورای ملی، گمان می شد که دولت و حکومت در ایران «کنستیتوسیونل» گردد؛ ولی، دشواره ی بنیادین سیاست ایران معاصر یعنی مشروطه سازی قدرت همچنان لاینحل باقی ماند و باتوجه به بقای درون مایه های اندیشگی، به سمت وضعیت استثناء و تعلیق مشروطیت سوق پیدا کرد؛ تا جایی که گروهی از متفکران و سیاست مداران اعلام کردند که جهت رسیدن به اهداف مختلف و وضعیت های استثنایی ایجادشده، چاره ای جز پذیرش حکومت «استبداد منور» و مشت آهنین و دولت مطلقه ی مرکزی، نیست. درواقع، سازوکار های دموکراتیک، با حاکم شدن «وضعیت استثناء» به حاشیه رفت و دچار «تعلیق» شد. بنابراین امکان و یا امتناع مشروطه سازی در تاریخ معاصر ایران به یک پرسمان اساسی تبدیل شد. پژوهشگران برای پژوهشِ پرسمان، از دستگاه مفهومی «وضعیت استثنا» به منظور واکاوی دشواره ی «تعلیقِ مشروطیت» در تاریخ اندیشه سیاسی ایران بهره گرفته و قصد دارند به این پرسش بنیادین پاسخ دهند که چه مؤلّفه های اندیشه ای، سبب ساز تعلیق مشروطیت و چیرگی وضعیت استثناء، در دوران پایانِ قاجار و عصر سلطنت پهلوی اول گردید. در پاسخ به سوال پژوهش، این فرضیه مطرح است که در سال های مذکور، حضور درون مایه های اندیشگانی اعم از اندیشه ی شاهی آرمانی، سلطنت گرایی، حکومت یک نفره، استبداد شاهی، جهان بینی خیمه ای/مسقف، رابطه ی اطاعت بین رعیت و فرمانروا، مشروطه سازیِ قدرت سیاسی را به تعلیق کشاند و استثناء را بر قاعده چیرگی بخشید.
کالبدشکافی تهاجم عربستان به یمن: ژئوپلیتیک، محیط بحران زای داخلی و سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
817 - 838
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش درک علل و عوامل تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن در سال 2015م است. بحث اساسی نویسندگان بر این مبناست که بر خلاف برداشت رایج پژوهشگران و ناظران مسائل خاورمیانه، روابط میان یمن و عربستان سعودی نه دوستانه بلکه همواره تنش آمیز بوده و این خود زمینه ساز دشمنی های بیشتر در سال های اخیر شده است. فرضیه اساسی پژوهش حول این محور است که ترکیبی از متغیر های سه گانه ژئوپلیتیک، بستر بحران زای داخلی و سیاست های منطقه ای و بین المللی می تواند علل تهاجم عربستان به یمن را در مارس 2015 تبیین کند. در همین زمینه، نویسندگان در آغاز تنش های تاریخی میان یمن و عربستان و در واقع دیدگاه ها و سیاست های خصمانه سعودی ها درباره یمن را بررسی می کنند و سپس به تشریح متغیر های سه گانه برای تبیین تهاجم عربستان و متحدان آن به یمن در مارس 2015 می پردازند.
عوامل موثر بر مناسبات ایران و امریکا
حوزههای تخصصی:
یکی از دیرپاترین بحران های خاورمیانه سیاست منازعه در مناسبات ایران و امریکا طی چهار دهه گذشته است. در طول تاریخ روابط دو کشور عوامل گوناگونی بر چگونگی این روابط تاثیر گذار بوده و متاثر از شرایط داخلی، خارجی و بین المللی شکل گرفته اند. جهت دستیابی به نقشه راه مطلوب در روابط دو کشور بررسی ابعاد مختلف این عوامل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین سوال اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل موثر بر مناسبات ایران و امریکا است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پرسش نامه ای و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای می باشد. براساس یافته های پژوهش تاثیر عوامل تاریخی به عنوان یکی از عوامل موثر شناسایی و مورد بررسی قرار می گیرد. در حوزه عوامل جغرافیایی به مباحث مرتبط با اهمیت و جایگاه جغرافیایی ایران و نقش ایران در حل و فصل منازعات منطقه ای پرداخته شده است. سومین حوزه مورد بررسی نقش عوامل نظری است که در این بخش به نقش موضوع تروریسم، حقوق بشر و تضادهای ایدئولوژیک در شکل دهی به روابط دو کشور اشاره می شود. در حوزه عوامل بین المللی نقش تعاملات ایران با سایر کشورها در قالب آینده نظام بین الملل و نقش کشورهای مزاحم قرار گرفته اند و در نقطه مقابل نهادهای رسمی و غیررسمی داخلی دو کشور نیز در شکل دهی به سیاست خارجی موثر هستند. نقش عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دو حوزه دیگر مورد بررسی هستند و در پایان به حوزه توانمندی هسته ای و برنامه موشکی ایران پرداخته شده است.
دیدگاه متمایز مدودیف و پوتین به دموکراسی و حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
ناامنی دغدغه عصر مشروطه و اثر آن بر حاشیه ای شدن دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
403 - 421
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی موضوع ناامنی در عصر مشروطه می پردازد. پرسش اساسی این است که نسبت بین ناامنی و دموکراسی خواهی را در دوران مشروطه، چگونه می توان تبیین کرد؟ فرضیه اصلی این است که گسترش ناامنی و دغدغه مشروطه خواهان برای تأمین امنیت موجب به حاشیه رفتن دموکراسی و اولویت یافتن برقراری امنیت از طریق یک دولت مقتدر شد. اساساً ناامنی در عصر مشروطه نه تنها دموکراسی خواهی را در اولویت درجه دو قرار داد، بلکه گاه از فحوای اسناد و دیدگاه برخی چهره های سرشناس، مشروطه خواهی به عنوان راهی برای تقویت مجدد ایران دیده شد. بنابراین آرمان احیای ایران قدرتمند در تلاقی ناامنی های عصر قاجار که در دوره مشروطه تشدید شد، موجب شد تا مشروطه خواهان به ایده دولت مقتدر به عنوان تنها چاره برای رفع خطر بحران فروپاشی بیندیشند. به این سبب بود که گاه مشروطه خواهی در نزد برخی از آنان معادل با احیای ایران و دولت مقتدر گرفته شد. ازاین رو این تحقیق ابتدا به خوانش مفاهیمی از مشروطه از منظر ایده دولت قوی و سپس از طریق گزارش های مردمی به سنجش ناامنی و عملکرد حکومت مشروطه از منظر گفتمان دموکراسی پرداخته است. در پایان نیز با بررسی تئوریک دلایل کودتا در تأسیس دولت مقتدر و نیز مؤلفه های اصلی دولت در عصر رضاشاه نشان داده شده است که چرا گفتمان دموکراسی که از دوران مشروطه به تدریج به حاشیه رانده شد، در عصر رضاشاه نیز این سیر تدریجی حاشیه رفتن، تعمیق یافت.
دگرگونی و تداوم در سیاست خاورمیانه ای روسیه: رانه ها، دستاوردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری مجموعه ای از عوامل در سال های بعد از فروپاشی، زمینه ی شکل گیری اصول بنیادین و چارچوب رفتاری روسیه در خاورمیانه شد. با توجه به نقش فزاینده ی روسیه در خاورمیانه و فرصت ها و تهدیدهای آن، هدف این پژوهش مفصل بندی متغیرهای شکل دهنده به سیاست خاورمیانه ای روسیه و شناسایی الگوی بنیادین رفتاری روسیه در منطقه است. در این نوشتار تلاش شده نمای فراگیری از متغیرهای تداوم بخش یا تحول آفرین در سیاست خاورمیانه ای روسیه در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی ارائه شود؛ بنابراین پرسش بنیادین این است که «عوامل و رانه های تحول یا تداوم در سیاست خاورمیانه ای روسیه چیست»؟ فرضیه ی نویسندگان این است که تحول و تداوم سیاست خاورمیانه ای روسیه، برآیند تحول در نگرش حاکم بر کرملین، مسائل سیاسی-امنیتی-اقتصادی «خارج نزدیک» و چگونگی موازنه سازی ژئوپلیتیک روسیه در برابر غرب است. با واکاوی این رانه ها در سه سطح یادشده، می توان به اصول پایدار و شکل بندی عمومی رفتار سیاست خارجی خاورمیانه ای روسیه دست یافت. نتیجه این که نوع سیاست ورزی روسی در منطقه، دستاوردها و چالش های مشخصی را برای این کشور به ارمغان آورده است. اصول سیاست ورزی روس ها الگویی برای اصلاحات سیاست خارجی از آرمان گرا به واقع گرا است؛ امری که ضرورت درک آن را در همسایگی کشور ما نشان می دهد. پایان بخش این نوشتار، بررسی دستاوردها و چالش های روسیه در پیشبرد اهداف خاورمیانه ای آن است. روش پژوهش نویسندگان توصیفی-تبیینی-تحلیلی است.
تبارشناسی دگرستیزی گروه های افراطی-تکفیری : گذار از دیگر دگرسازی به خود دگرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
161 - 184
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی در مراحل اولیه تکامل خود ضمن مرزبندی هویتی با کفار به عنوان دگر بیرونی، نگاهی توام با تساهل و مدارا نسبت به اهل کتاب، اقلیت های دینی و قومی داشته است. اما به موازات زوال تمدن اسلامی و دورشدن از اسلام اصیل و مواجهه با غیریت های بیرونی و مهاجمی مانند مغولان و صلیبیون و همچنین استیلای ترکان بر دستگاه خلافت و متعاقب آن، رواج رویکرد های قشری و متصلب از دین، نگرش های تکفیریِ دگرستیز گسترش یافت. این رویکرد در ابتدا با هدف قراردادن دگر بیرونی، سخت ترین برخوردها را نسبت به آن از خود به نمایش گذاشت؛ اما در گذر زمان با تشدید اختلافات داخلی جهان اسلام، از دگرهای بیرون از دنیای اسلام به میان مذاهب اسلامی تغییر جهت یافت. در دوره معاصر نیز بنیادگرایانی مانند القاعده، طالبان، داعش و... با بهره گیری از این ابزار، سخت گیرانه ترین و خشونت بارترین احکام را نسبت به مسلمانان، بویژه شیعیان صادر نموده اند. دستاورد نوشتار پیش رو آن است که تکفیر، تباری تاریخی در جهان اسلام دارد. در ابتدا، دامنه آن بسیار تنگ و محدود به کفار حربی بود اما با رشد اندیشه های سلفی و بهره گیری عامل خارجی از آن، نه تنها گسترش یافت بلکه به ابزاری در جهت حذف هویت های رقیب تبدیل شد.