مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
دگرسازی
حوزه های تخصصی:
"این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاه های متاخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ می پردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا می انجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاه ها و برهان ها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه می شود: 1- تمایز میان نگرش های مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان، در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو 2- تمایز میان نگرش همسازی ـ فراگشتی، در مقابل نگرش دگرسازی زبان 3- تمایز میان نگرش انگیختگی اجتماعی ـ ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی ـ ژنتیکی. فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینه گرا به ویژه آنچه از سال 2000، به این سو ارائه کرده است، امکان تاثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تاثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم ـ نحو شناخته می شود، در عین مفروض دانستن شالوده زیستی ـ ژنتیکی میسر است. از این منظر، کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر، بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانه های شناختی و اجتماعی- فرهنگی به یکدیگر است.
"
واکاوی آورد علمای عصر مشروطیت در چهارچوب کلام جدید (روش شناسی علمای عصر مشروطیت در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه زمینه ساز تحولاتی ژرف در پهنه گوناگون زیست اجتماعی ایرانیان گردید. این انقلاب که خود دارای زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ویژه و متأثر از برخورد نخبگان و جامعه ایران با فرهنگ و تمدن غربی بود، مبانی انضمامی و اندیشگی جامعه ایرانی را دچار دگرگونی فراوان کرد. از برجسته ترین مواردی که در جریان انقلاب مشروطیت نمود می یابد، دگرگونی و تحول روش شناختی ای است که این انقلاب، در میان نخبگان به ویژه علمای آن دوران پدید آورده است. بر پایه فرضیه جستار پیش رو، در طی این تحول و شدن، علمای عصر مشروطیت کانون و نقطه مرکزی گفتمان و رویکرد روش شناختی خویش را از فقه به سوی علم کلام گرایش دادند. دل مشغولی علمای این هنگام، نگه داشت و پاسداشت ارکان شرع منور در برابر مخالفان، با بهره گیری از روش شناسی علم کلام و آنچه «کلام جدید» نامیده می شود، بوده است. علم کلام بهترین بستر برای واکاوی رویارویی های علمای این عصر است. این پژوهش با بهره گیری از رسایل و نوشته های عصر مشروطه، نشان می دهد که چگونه علمای آن زمان درگیر نبردی کلامی برای پیراستن ساحت دین از افزودنی ها و امور ناصواب بوده اند و این امر را مایه خیر و ثواب دنیا و آخرت خود و جامعه اسلامی می دانسته اند.
تحلیل گفتمان مناظره ها و مجادله های حضرت رضا (ع) با دگرهای گفتمانی (مبانی قرآنی کلامی ساخت بندی هویت اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۴
75-96
حوزه های تخصصی:
عصر حضرت رضا(ع) صحنه برآمدن جریان ها و گفتمان های بسیاری در جهان اسلام است. این گفتمان ها در دو سطح درون گفتمانی و برون گفتمانی قابل تشخیص هستند. امام هشتم(ع) به واسطه مواجهه با موج گسترده این فرقه ها و (خرده)گفتمان ها و لزوم روشن کردن افکار مسلمانان، به انجام مناظرات و مقابله های فراوانی مبادرت کردند. این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن تحلیل گفتمان مناظرات و کیفیت مجادله ایشان با گفتمان های رقیب، اصول حاکم بر خوشه نشانگان هویت سازانه- دگرسازانه ایشان را فراچنگ آورد و نسبت میان آن با مبانی رهیافت قرآنی را بررسی کند. جستار پیش رو بر آن است تا منطق روش شناختی حاکم بر گفتمان مناظرات و مباحثات امام رضا (ع) در حوزه تعیین مرزهای هویتی را مورد واکاوی و پرسش قرار دهد. برپایه فرضیه مقدماتی، رویکرد گفتمان حضرت مبتنی بر اصول کلامی و استوار بر منطق، مولفه ها و ابزارهای نظری و عملی مندرج در قرآن و سنت نبوی مانند احترام و اخلاق گرایی، جدال احسن (متضاد با مراء)، مؤلفه القلوب، حکمت و موعظه حسنه، مدارا، اجاره و امان دادن، اصالت برهان، ارجاع به فطرت و سرشت پاک بشری، توسل به ادله و مبادی مشترک، احسان و کرامت و... است. در این نوشتار کوشیده می شود با کاربست چارچوب روش شناختی نظریه تحلیل گفتمان، مبانی و سامانه نشانگانی گفتمان رضوی در مناظره و مقابله با گفتمان های رقیب ارائه و از رهگذر آن مبانی هویتی- دگرسازانه در اندیشه ایشان به دست داده شود.
محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل و دگرهای هویتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
130 - 148
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با اشاره ضمنی به مفروضاتی درباره ویژگی های درون گفتمانی سازنده اسرائیل، مبتنی بر عناصر سازنده هویتی و چگونگی ایجاد دگر های هویتی در این جامعه، با استفاده از نظریه سازه انگاری و همچنین نگاه به ارتباط این عناصر با سرزمین موعود، نقش محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل را با توجه به شرایط خاص تاریخی و جغرافیایی این واحد سیاسی بر تشدید دگر سازی در اسرائیل و گفتمان هویتی حاکم برآن مورد بررسی قرار داده و در این راستا به پردازش اجمالی دگر های اسرائیل در منطقه و سیاست امنیتی این رژیم پرداخته، و تأثیر آن بر سیاست خارجی این رژیم را مورد بررسی قرار داده است. با توجه به خاص بودن و بسته بودن جامعه اسرائیل که تحت سیطره گفتمان ایدئولوژیک جدا سازنده و غیریت ساز یهودیت افراطی قرار دارد، سؤال اصلی این نوشتار این است: محیط امنیتی اسرائیل چگونه در غیریت سازی هویتی آن تأثیر گذاشته؟ و این تأثیر به چه صورتی بوده است؟ فرضیه مقاله هم این است که محیط خاص امنیتی پیرامون اسرائیل اگر چه نقش اصلی را در تصمیمات و رفتارهای دگر سازانه اسرائیل بازی نکرده، لیکن در تقویت این رفتار دگرسازانه بسیار مؤثر بوده و رفتار خاص اسرائیل در محیط خارجی و اتخاذ تصمیمات سیاست خارجی خاص را رقم زده است. اگرچه چارچوب نظری این مقاله نظریه سازه انگاری است، لیکن از رهنمود های واقع گرایانه نیز استفاده شده است. روش به گار گرفته شده در این مقاله نیز تحلیلی-تاریخی است.
تبارشناسی دگرستیزی گروه های افراطی-تکفیری : گذار از دیگر دگرسازی به خود دگرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
161 - 184
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی در مراحل اولیه تکامل خود ضمن مرزبندی هویتی با کفار به عنوان دگر بیرونی، نگاهی توام با تساهل و مدارا نسبت به اهل کتاب، اقلیت های دینی و قومی داشته است. اما به موازات زوال تمدن اسلامی و دورشدن از اسلام اصیل و مواجهه با غیریت های بیرونی و مهاجمی مانند مغولان و صلیبیون و همچنین استیلای ترکان بر دستگاه خلافت و متعاقب آن، رواج رویکرد های قشری و متصلب از دین، نگرش های تکفیریِ دگرستیز گسترش یافت. این رویکرد در ابتدا با هدف قراردادن دگر بیرونی، سخت ترین برخوردها را نسبت به آن از خود به نمایش گذاشت؛ اما در گذر زمان با تشدید اختلافات داخلی جهان اسلام، از دگرهای بیرون از دنیای اسلام به میان مذاهب اسلامی تغییر جهت یافت. در دوره معاصر نیز بنیادگرایانی مانند القاعده، طالبان، داعش و... با بهره گیری از این ابزار، سخت گیرانه ترین و خشونت بارترین احکام را نسبت به مسلمانان، بویژه شیعیان صادر نموده اند. دستاورد نوشتار پیش رو آن است که تکفیر، تباری تاریخی در جهان اسلام دارد. در ابتدا، دامنه آن بسیار تنگ و محدود به کفار حربی بود اما با رشد اندیشه های سلفی و بهره گیری عامل خارجی از آن، نه تنها گسترش یافت بلکه به ابزاری در جهت حذف هویت های رقیب تبدیل شد.