فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دعا به مثابه عهد باطنی انسان و خداوند متعال و حلقه اتصال قلبی او با مبدأ پیدایش خویش، امری مشترک در میان ادیان ابراهیمی است، به گونه ای که هر موحدی به خوبی حس می کند بدون دعا نمی توان طعم شیرین ایمان به غیب را درک نمود. به سبب جایگاه خاص دعا، این مقاله به دنبال مقایسه تطبیقی ارکان دعا در قرآن کریم و عهدین برآمده است. این تحقیق ازیک سو در دعاپژوهی و از سوی دیگر، در مباحث بین الادیان کاربرد دارد. روش نویسندگان مقایسه و تبیین مشترکات به سبکی جامع است تا گامی در مسیر تقریب مذاهب باشد. بدین روی، در سه بخش، جوانب گوناگون مربوط به ارکان دعا بررسی شده است: ارکان دعا در عهد عتیق، ارکان دعا در عهد جدید و ارکان دعا در قرآن. سپس مقایسه و ارزیابی صورت گرفته است. در مسیر تحقیق، اشتراکاتی به دست آمد که نشان دهنده وحدت ادیان آسمانی در جریان از سرچشمه قادر متعال برای حرکت به سوی تمدنی جامع و نوین است.
بررسی تحلیلی نسبت نظریه «تکامل» با خداباوری و الحاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح نظریه «تکامل» توسط چارلز داروین در سال 1859 موجب پدیدار شدن مسئله مهم تلازم منطقی تکامل با الحاد شد. چهار نگاه عمده در مواجهه با این مسئله به وجود آمد. عده ای این نظریه را نسبت به الحاد و دین داری بی طرف دانسته اند. عده ای لازمه منطقی آن را الحاد معرفی کرده اند. از سوی دیگر، گروهی آن را سازگار و همسو با آموزه های دینی تلقی نموده اند و عده دیگری احتمال صدق معرفت شناختی تکامل را تنها با پیش فرض خداباوری ممکن دانسته اند. این اختلاف در غرب به تمام اشکال آن و در عالم اسلام در برخی اشکال آن جریان دارد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی با طرح نگاه های مختلف در این زمینه، لازمه منطقی این نظریه را تحلیل و بیان کرده است. به نظر می رسد اگر نظریه تکامل را با تمام اجزا و شرایط آن در نظر بگیریم، منطقاً و در ادعا، نسبت به اصل وجود خدا ساکت است، اگرچه قطعاً با نوع خداباوری غایتمند و هدفمند در نظام هستی ناسازگار است؛ یعنی اگرچه اصل وجود خدا در خود نظریه «تکامل» نفیاً و اثباتاً موردبحث قرار نگرفته است و منطقاً این مسئله ربطی به تکامل ندارد، ولی قیودی در نظریه «تکامل» مشهور گنجانده شده است که با هدایتگری و هدفمندی و غایتمندی خلقت و وجود خدای حکیم و غایتمند در عالم هستی قطعاً سازگاری ندارد. از سوی دیگر، این ادعا که این قیود را می توان از تکامل جدا کرد و نظریه «تکامل» را حفظ نمود، به نظر می رسد ادعایی ناصواب است.
مقایسه برهان «هوای طلق» ابن سینا و برهان «شک» دکارت بر تجرد نفس و جواب اشکال فلاسفه ذهن به این برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براهین زیادی برای تجرد نفس در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ذکر شده است. برهان «شک» دکارت یکی از براهینی است که در فلسفه غرب برای تجرد نفس مطرح گردیده است. می توان اشکالاتی را از منظر فلسفه اسلامی به برهان دکارت وارد کرد، اما این برهان به وسیله برهان «هوای طلق» ابن سینا قابل تصحیح است. به خاطر شباهت های دو برهان، دو اشکال مهم از «فلسفه ذهن» بر این دو وارد شده است: اشکال اول در این باره است که این برهان مبتنی بر قانون لایب نیتس است و قانون مزبور در خصوص امور دارای حیث التفاتی کارایی ندارد. اشکال دوم می گوید: نحوه ارائه شدن تجربه آگاهانه ما به خودمان، به قدر کافی ماهیتمان را نشان نمی دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی به هر دو اشکال جواب داده و در آخر با کمک علم حضوری و بساطت نفس اثبات کرده که نه تنها نفس غیر بدن است، بلکه موجودی مجرد از بدن به شمار می آید.
فرایند ارزیابی روایات تفسیری با قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
249 - 270
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از جمله معیارهای اصلی ارزیابی متون روایی به ویژه روایات تفسیری است. محققان در این محور، بیشتر بر ضرورت عرضه به قرآن کریم تاکید داشته اند اما درباره چگونگی عرضه بر قرآن کمتر پرداخته شده و در این باره الگوی جامع، به ویژه در عرضه روایات تفسیری بر قرآن کریم ارائه نشده است. در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، الگوی جامعی برای ارزیابی روایات تفسیری با قرآن ارائه می شود. الگوی پیشنهاد ی در این پژوهش عبارت اند از: 1. به دست آوردن مفاد؛ 2. پرهیز از پیش داوری؛ 3. روشن ساختن مفردات آیه؛ 4. بررسی سیاق آیات هم جوار؛ 5. فرازبندی آیه مشخص نمودن نقاط روشن و مجمل؛ 6. شرح آیه به کمک دیگر آیات؛ 7. دسته بندی روایات و به دست آوردن مفاد؛ 8. استنباط نسبت روایات با آیه؛ 9. عرضه روایات به قرآن عرضه.
نرم افزار «جامع منابع تاریخ»؛ محتوای علمی و قابلیت های پژوهشی
حوزههای تخصصی:
اهتمام به مقوله تاریخ یا دانشِ شناخت وقایع مهم گذشته انسانی و تبیین و بررسی آن، برای تمام اقوامی که به لزوم حفظ و ثبت و نقل تاریخ خود باور دارند، امری بدیهی می نماید. مسلمانان، به ویژه ایرانیان، به عنوان بخش مهمی از جهان اسلام که تأثیر بسزایی در شکوفایی و رشد فرهنگ و تاریخ و تمدّن اسلام داشته اند، در توجّه به تاریخ، از انگیزه های بسیاری چون: پیشینه بلند تاریخ نگاری، اهتمام قرآن کریم و بزرگان دین به عبرت آموزی از اخبار گذشتگان، ضرورت ثبت سیره و روش زندگی پیامبر خاتم (ص) که از ناحیه قرآن مجید «اسوه حسنه» خوانده شده، به عنوان انگیزه شروع تاریخ نگاری در جهان اسلام و توجّه به آن، برخوردار بودند.در همین راستا، گروه تاریخ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) با توجّه به اهمّیّت برنامه های کتابخانه ای و دانشنامه ای، با اولویت منابع و متون اصلی علوم انسانی و اسلامی، تولید دانشنامه «جامع منابع تاریخ» را پیشنهاد داد که مشتمل بر منابع اصلی و پژوهشی تاریخ اسلام و علوم مرتبط به آن است و از جامعیت نسبی نیز بهره مند می باشد. این نرم افزار، گستره وسیع عرصه تاریخ پژوهی را شامل می شود و فقدان جامعیت را در نرم افزارهایی که تنها بخشی از شاخه های این دانش را پوشش می دهد، رفع می نماید و جز آن، نیاز پژوهشگران گرایش های مختلف تاریخی و نیز محقّقان علوم بین رشته ای را تأمین می کند. علاوه بر این، پژوهشگران را از مراجعه به نرم افزارهای مختلفِ تولیدشده در زمینه تاریخ که گاه موجب سردرگمی و اتلاف وقت آنان می شود، بی نیاز می گرداند. به علاوه، این توانایی را به کاربر می بخشد که از دامنه جست وجوی خود و شمول آن، اطمینان حاصل کند.با توجّه به جایگاه نسخه سوم نرم افزار نورالسیره، تحت عنوان «جامع منابع تاریخ» در پژوهش های تاریخی، بر آن شدیم که یکی از نوشتارهای ویژه نامه حاضر را به معرّفی محتوای علمی و امکانات پژوهشی این برنامه ارزشمند اختصاص دهیم.
مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
1 - 26
حوزههای تخصصی:
مسأله ضرورت از مهم ترین مباحث منطق و فلسفه است که تبیین صحیح مفهوم آن نقش بسزایی در حل بسیاری از مسائل فلسفی دارد. در فلسفه تحلیلی و پس از انقلاب کپرنیکی کانت، ضرورت عمدتاً به مفهومی زبان شناختی مرتبط با گزاره ها تحویل می شد که ورای زبان، جایگاهی برای آن وجود نداشت. کریپکی با نقد نظریات سنتی در باب مفهوم ضرورت، و ارائه نظریات جدید در این خصوص معتقد شد که برخی از انحاء ضرورت (مانند ضرورت متافیزیکی) اموری فرازبانی و فراذهنی هستند. در این مقاله مفهوم ضرورت از دیدگاه کریپکی با آرای علامه طباطبایی در این خصوص مقایسه و تطبیق داده خواهد شد. کریپکی و علامه طباطبایی هر دو، مفهوم ضرورت را مفهومی متافیزیکی و فلسفی می دانند و معتقد به بدیهی بودن مفهوم ضرورت می باشند، اما در تعیین مصادیق و انواع ضرورت متافیزیکی آرای متفاوتی دارند. کریپکی ضرورت متافیزیکی را تنها در موارد محدودی مانند ضرورت موجود در گزاره های این همان و گزاره های مشتمل بر اوصاف ذاتی صادق می داند، اما دایره شمول ضرورت متافیزیکی در آرای جناب علامه طباطبایی تمام موجودات عالم را در بر می گیرد.
مقایسه ی رابطه ی عقل جزوی و کلّی از دیدگاه مولانا با تفکّر اوّلیه و ثانویه از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
49 - 72
حوزههای تخصصی:
توجه به انواع و مراتب عقل، به عنوان ابزار شناخت در فلسفه و عرفان از قرن ها پیش مطرح بوده است. در این میان مولانا نیز بر جایگاه و اهمّیت عقل و تمایز انواع آن تأکید داشته است. با دقت در مثنوی می توان دریافت که عقل جزوی و کلّی، شباهت های قابل تأمّلی با تفکّر اوّلیه و ثانویه ،که گابریل مارسل، فیلسوف فرانسوی مطرح کرده است، دارند. مارسل دو سنخ تفکّر را از هم متمایز می کند؛ یکی تفکّر اوّلیه که ناظر به مسائل است و دیگری تفکّر ثانویه که ناظر به رازهاست. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی-مقایسه ای انجام شده و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مولانا و مارسل از دو دریچه متفاوت یعنی اولی عرفانی و دومی فلسفی، دریافته اند که حقایق ماورائی را از طریق تجربه و شهود واز طریق مواجهه می توان دریافت که در نهایت با معرفتی حیرت زا کشف می شوند. همچنین تقسیمات دو سنخی برای معرفت، آثار و نتایج اخلاقی دارد که البته هدف مارسل،کارکردهای اخلاقی و معنوی آنها مورد نظر بوده، ولی هدف مولانا رسیدن و پیوستن به حقیقت و اصل وجود است و عمل اخلاقی در مسیر معرفت به امور ماورائی، وسیله ای برای نیل به این حقیقت است. مولانا و مارسل در این تقسیم بندی ها، فلاسفه را به جهت استفاده از ابزار مادی درفهم امور ماورائی، مورد نقد قرار داده اند؛ با این حال در مورد امور ماورائی مولانا معتقد است، مسیر طریقت باید به مدد یک پیر واصل طی شود اما چنین مسئله ای در تفکر مارسل که فیلسوف است، مشاهده نمی شود.
تبیین مدل رفتاری انسان در راستای خط مشی رفتاری بر اساس اندیشه های علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
99 - 120
حوزههای تخصصی:
خط مشی گذاری جهت تغییر رفتار انسان ها در حوزه های مختلف بهداشت، آموزش، محیط زیست، اقتصادی، فرهنگی و... از دغدغه های اصلی خط مشی گذاران در سطح جامعه است. از این رو به طور کلی سه رویکرد جهت نیل به این امر پیش گرفته می شود؛ رویکردهای قانونی، آموزشی و رفتاری. در این بین عمدتاً دو رویکرد قانونی و آموزشی به کار گرفته می شود و رویکرد رفتاری در امر سیاست گذاری مغفول است. در این راستا مدل های رفتاری گوناگونی توسط اندیشمندان غربی و اسلامی جهت تبیین رفتار انسان ارائه شده است. در این مقاله مدل رفتاری انسان از منظر حکمت اسلامی و براساس اندیشه های علامه طباطبایی تبیین شده است. به عبارت دیگر، سعی شده با مرور اندیشه های علامه طباطبایی فهرستی از عوامل مؤثر بر رفتار انسان تهیه شود و بر اساس آنها مدلی ارائه شود. مسئله اصلی این پژوهش، پرسش از عوامل مؤثر بر رفتار انسان در قالب یک مدل مفهومی از منظر علامه طباطبایی است. مطابق مدل نهایی عوامل بیرونیِ محیطی (معماری و جغرافیا) و اجتماعی (عادات و هنجارهای اجتماعی) در کنار عوامل درونی مانند ملکات نفس، مزاج، قوای نفس، وراثت بر ادراکات انسان اثرگذار است و تمام ادراکات و عوامل آن نیز ذیل سیطره توجه نفس، منجر به اراده و صدور فعل می شوند. در پایان مقاله به عنوان نمونه به برخی از دلالت های آن در تبیین رفتار عموم افراد و خط مشی گذاری عمومی اشاره شده است.
مبانی و شاخصه های سیاسی انتظار راهبردی در مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
277 - 322
حوزههای تخصصی:
عملکرد سردار سرافراز، شهید حاج قاسم سلیمانی، نشأت گرفته از ایدئولوژی و مکتب انسان سازی است که از آن به مکتب شهید سلیمانی یاد شده و مقوله «انتظار راهبری» یکی از مهم ترین مؤلفه های این مکتب شمرده می شود. انتظار راهبردی در مکتب شهید سلیمانی از ابعاد مختلفی قابل بررسی است که پرداختن به بعد سیاسی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق به دنبال تبیین مبانی و شاخصه های سیاسی انتظار راهبردی در مکتب شهید سلیمانی است. با نگاهی به سیره، رفتار و گفتار سردار شهید سلیمانی می توان مواردی نظیر توحید و حاکمیت الهی، امامت و ولایت، تحقق عدالت، عقلانیت، اقدام و عمل گرایی، تکلیف محوری و وظیفه گرایی و اعتقاد، ایمان و توکل را از مبانی انتظار راهبردی در مکتب شهید سلیمانی دانست که بر پایه آن، شاخصه های سیاسی انتظار راهبردی نیز در مواردی مانند ولایت مداری، جهانی اندیشیدن، تمدن سازی اسلامی، امیدآفرینی، بصیرت، عزت، استقلال، وحدت و همبستگی، جهاد همه جانبه و همیشگی، ظلم ستیزی، حق طلبی، ایثار و شهادت طلبی، مقاومت و استقامت، و در نهایت، تقویت درونی و آمادگی، قابل تصور است. نوع گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانه ای بوده و با روش توصیفی _ تحلیلی به پاسخگویی به سؤال تحقیق، پرداخته است.
قاعده دیه شکستگی: بازتاب فاصله ای میان مشهور و مأثور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
733 - 752
حوزههای تخصصی:
فقیهان امامیه با استناد به نصوص شرعی همانند فرازهای مختلفی از روایت ظریف بن ناصح، قاعده ای اصطیاد کرده اند که بر مبنای آن شکستگی استخوان عضوِ دارای دیه مقدر، در صورت عدم بهبود یک پنجم دیه آن عضو را داراست و در صورت بهبود کامل، چهار بیست وپنجم دیه آن عضو. این قاعده در ماده 569 قانون مجازات اسلامی نیز منعکس شده است. با وجود این، در خصوص گستره این قاعده و نیز مستندات شرعی و فقهی آن تأملاتی وجود دارد که پایبندی به آن را با مانع جدی روبه رو می سازد. تأمل در مستندات قاعده دیه شکستگی به تقریری که از سوی فقیهان امامیه ارائه شده است، نشان می دهد استخراج این قاعده از روایت ظریف با توجه به فرازهای مختلف این روایت، با چالش جدی مواجه است. اما در عین حال، در این نوشتار اثبات شده است که اگر به هر دلیلی همچون برخی الزامات تقنینی، بنا باشد قاعده ای در خصوص دیه شکستگی ارائه شود، می توان از برخی فرازهای دیگر روایت ظریف قاعده ای اصطیاد کرد که بر مبنای آن شکستگی استخوان عضوِ دارای دیه مقدر، اگر بدون عیب بهبود یابد، موجب یک پنجم دیه آن عضو است. در صورت عدم بهبود یا بهبود ناقص شکستگی نیز به علت فقدان تقدیر شرعی، ارش ثابت خواهد بود.
تخطئه، تصویب یا تلورانس؟ تأملاتی در مبانی نظری شکیبایی دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
61 - 88
حوزههای تخصصی:
بحث تخطئه و تصویب از مسائل مترقی علم کلام و اصول فقه است. هرچند موضوع شکیبایی دینی گفتمان دوره مدرن است، متکلمان مسلمان در قرن دوم هجری با این نظریه مبانی نظری شکیبایی مذهبی را در علم کلام و اصول فقه تبیین کرده بودند. متکلمان مسلمان با درانداختن بحث تخطئه و تصویب به این نتیجه رسیدند که می توان به رغم اعتقاد به باطل بودن یک عقیده ، صاحب آن را مأجور یا معذور دانست. در این صورت، همزیستی پیروان ادیان مختلف بر مبانی معرفتی استوار می شود. با این حال، رواج تفسیری سطحی از این نظریه در دهه های اخیر سبب گسترش خشونت ورزی در جهان اسلام شده است. این مقاله با روش تحلیل تاریخی و بازخوانی مبانی کلامی و اصولی مسئله نشان می دهد که متکلمان مسلمان موضوع شکیبایی دینی را بر مبانی معرفتی در علم کلام استوار ساخته بودند. نویسنده نتیجه می گیرد بازخوانی نظریه تخطئه می تواند نقش مهمی در مقابله با خشونت های فزاینده ای ایفا کند که در دهه های اخیر در بخش های مختلف جهان اسلام گسترش یافته است.
تحلیل تاثیر طرحواره نیرو در مفهوم سازی شیطان در قرآن کریم: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه استعاره مفهومی، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم تجربه پذیر درک می شوند. در قرآن کریم نیز شواهد گسترده ای از این گونه مفهوم سازی، وجود دارد. در پژوهش حاضر، پیکره ای شامل 129 آیه مرتبط با مفاهیم شیطان/ابلیس، با هدف تحلیل الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره نیرو مطالعه شده است. بررسی ها نشان داد که در قرآن انواع هفتگانه طرح واره نیرو در مفهوم سازی شیطان به کار رفته و علاوه بر آن نیروی مسلط جهت مند نیز معرفی شده است. طرح واره نیرو، شیطان را از دو منظر مفهوم سازی کرده است: 1- درحالی که شیطان تصویری قدرتمند و غالب از خود ارائه می دهد، خداوند او را به صورت منبع نیرویی بی اثر به تصویر می کشد. 2- درحالی که شیطان با زیبا جلوه دادن پیامدهای کفر، انسان را به تبعیت از خود سوق می دهد، قرآن با تکیه بر تجربیات نامطلوب انسان از مفاهیمی هم چون گم شدن، برخورد با مانع، از دست دادن تعادل و مانع در مسیر، شیطان را عامل پیامدهایی مشابه، معرفی و به این ترتیب تصویری منفی و نامطلوب در ذهن فرد/جامعه از تبعیت از شیطان ایجاد می کند که مانع از گرایش به سمت شیطان خواهد شد.
کارکرد گیاه انگاری در عینی سازی مفهوم "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن و نهج البلاغه استعاره های مفهومی متعددی برای معرفی زندگی به کار رفته است؛ از جمله استعاره گیاه انگاری که به شکل متنوع برای ترسیم ابعاد زندگی مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، تلاش شده است با استفاده از اصول استعاره مفهومی، فرافکنی حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه بررسی قرار شود تا مشخص گردد که در متن قرآن و نهج البلاغه چه مفاهیمی از حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" فرافکنی شده است؟ مهمترین نگاشت های حاصل از این فرافکنی چه می باشند؟ استفاده از استعاره مفهومی "زندگی زراعت است" چه تأثیری در تبیین دیدگاه اسلامی نسبت به زندگی دارد؟ نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد در متن قرآن و نهج البلاغه از طریق گیاه انگاری، تناظری بین زندگی و گیاهان و اصطلاحات مربوط به آن ایجاد شده است که مربوط به سیر حرکت انسان از تولد تا مرگ و رسیدن به مقصد نهایی زندگی است. استعاره های رویشی و گیاه انگاری در متن قرآن و نهج البلاغه در نهایت تأییدکننده این عقیده هستند که دنیا مزرعه آخرت است و هر چه درآن انجام دهی در آخرت نتیجه اش را خواهی دید.
آسیب شناسی مؤلفه های دین گریزی اومانیسم در تفکر دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
149 - 175
حوزههای تخصصی:
«اومانیسم» نگرشی است غربی که انسان را در مرکز تاملات خود قرار داده و اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می دهد. در مواجه با دین، این نگرش به سه صورت انسان گرایی مسیحی، انسان گرایی دین ستیز (الحادی) و انسان-گرایی دین گریز یا سکولار پدید آمد و در دوران معاصر نهایتا انسان گرایی سکولار وجهه غالب و حاکم تمدن غربی گردید. انسان گرایی دوران معاصر بیشتر جنبه ی دین گریزی (سکولاریسم) داشته و با ادیان توحیدی ناسازگار است. در بررسی، واکاوی و نقد اومانیسم، آسیب شناسی این اندیشه از منظر دین مبین اسلام، امری ضروری است. یکی از شاخصه های اومانیسم، جنبه دین گریزی آن است که در این نوشته تلاش گردیده ضمن تبیین مولفه های دین گریزی اومانیسم، اشکالات مطرح در خصوص آن از دیدگاه منابع دینی بیان گردد. لذا این تحقیق، به دنبال آسیب شناسی مولفه های دین گریزی اومانیسم بوده و با روش توصیفی-تحلیلی، این مولفه ها را استخراج و با تحلیل آنها بر اساس منابع دبنی به تبیین اشکالات مطرح در خصوص این مولفه ها می پردازد.
تحلیل و نقد دیدگاه فاطمه مرنیسی درمورد حجاب با تأکید بر آیه 53 سوره احزاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر، حجاب از جمله مهمترین احکامی بوده که در حوزه زنان مورد توجه جریانهایی موسوم به نواندیشان دینی و فمینیسم اسالمی قرارگرفته است و آنها با نگرشی عرفی سعی در قرائتی نو از آیات حجاب بر مبنای رعایت حقوق زنان داشتهاند. فاطمه مرنیسی از جمله این افراد است که در یکی از آثار خود به نام »زنان پردهنشین، نخبگان جوشنپوش« با بررسی آیه 35 سوره احزاب، برخالف نظر مفسران و فقها قائل است مفهوم حجاب در آیه مورد نظر به معنای حائل بین دو مرد است. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع معتبر تفسیری و دینی، به تحلیل و نقد دیدگاه و ادله این محقق درمورد مسئله حجاب میپردازد. براساس بررسیهای انجام شده، دیدگاه مرنیسی به دلیل محدودیت و عدم اتقان منابع و استفاده گزینشی از آنها، خَلط بین پردهنشینی و پوشش زنان، عدول از ظاهر آیه 35 سوره احزاب و سیاق آیات مجاور، عدم توجه به نسبیت معنایی و عدم توجه به آیاتی که به صراحت حکم حجاب را برای زنان مسلمان تشریع کردهاند و به حاشیه راندن اصل فرازمانی و فرامکانی بودن قرآن، نادرست است.
واکاوی معنا شناختی "وفاداری" به مثابه یک فضیلت اخلاقی با مطالعه موردی در زندگانی ام المومنین خدیجه کبری علیها سلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
177 - 207
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی پژوهش حاضر درنگی در فضیلت اخلاقی وفاداری و تحلیل معناشناختی و بیان اقسام آن است و کوشش شده مصادیق آن در زندگی همسر پیامبر خاتم، حضرت خدیجه کبری ارزیابی شود و دلایل شاخص بودن ایشان بدین وصف واکاوی گردد. روش تحقیق این نوشتار تحلیلی _ کتابخانه ای است . نتایج و یافته های پژوهش که با تامل در میان منابع تاریخی ، روایی و اخلاقی بدست آمده است، حکایت از دو کاربرد و معنای کلان وفاداری دارد؛ یکی ماهیتی حقوقی و اجتماعی داشته و آن تعهد و سرسپردگی نسبت به پیمان، عهد و میثاق است. معنای دوم ثبات در محبت و ارادت و اتمام مودت و شفقت نسبت به محبوب است و البته اطلاق دوم از نتایج و توابع اطلاق اول است و هر دو معنا فضیلتی اخلاقی هستند . شخصیت حضرت خدیجه کبری، نمونه عالی وفاداری است در تمام معانی و مختصات آن ، از تقدیم سرمایه و گذشتن از مناسبات طایفه ای گرفته تا پشتیبانی و همراهی جسمی و روحی خالصانه و فروتنانه ، نسبت به دین و رسول خدا را در بر می گیرد.
بررسی فقهی قرارداد جعاله موازی و وکالتی در تعمیر خانه و احداث راه و ساختمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
127 - 157
حوزههای تخصصی:
یکی از قراردادهای بانکی جعاله موازی و وکالتی است که عبارت است از تسهیلاتی که بانک برای انجام کاری مانند تعمیر منزل در اختیار مشتری می گذارد. آنچه در این بین اتفاق می افتد، دو قرارداد جعاله به دنبال هم و گاهی به ضمیمه عقد وکالت است که به اولی جعاله موازی و به دومی جعاله وکالتی گفته می شود. مسئله اصلی در این قراردادها اشکالاتی است که از نظر فقهی متوجه آنها است؛ هم از حیث انطباق با قواعد مشهور فقهی مانند عدم تحقق قصد مشتری، گرفتن اجرت پیش از عمل و دریافت جریمه تأخیرِ پرداخت اقساط و هم از حیث عدم تناسب با روح حاکم بر نظام اقتصادی اسلام. راه حل این معضلات آن است که بانک در قرارداد اولی، کاری که در عرف عمل محسوب می شود انجام دهد؛ در این صورت سپردن کار به عامل دوم هرچند با دادن وکالت به جاعل اول مانعی ندارد. همچنین توجیه مشتری درباره مفادِ قرارداد موجب تحقق قصد می شود. نسبت به مابه التفاوت جعل دریافتی هم، ارزش عمل را میزان تعیین جعل قرار دهد و بعضی قوانین مانند جریمه تأخیر تأدیه را حذف نماید. این تحقیق از قبیل فقه کاربردی است و روش آن کتابخانه ای و تحلیلی اجتهادی است که در ضمن بیان معضل به نقد و تحلیل آن می پردازد.
مطالعه و بررسی مغالطه مصادره به مطلوب و ساختار استدلالی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
147 - 172
حوزههای تخصصی:
در ارغنون ، نام مغالطه مصادره به مطلوب برای اولین بار در فصل پنجم تبکیت های مغالطی آورده می شود و در آنجا ارسطو بیان می کند این مغالطه تنها زمانی سبب فریب می شود که نتوان امور مشابه را از امور متفاوت تشخیص داد. این تعریف، مصادره به مطلوب را به شکل استدلالی دوری نشان می دهد که نتیجه دقیقاً یکی از مقدمات باشد. چنین برداشتی در آثار منطق دانان اسلامی هم دیده می شود و اکثر مثال ها شامل مواردی است که نتیجه و مقدمات تنها در ظاهر با هم تفاوت دارند. اما در منطق کلاسیک تکرار مقدمات در نتیجه سبب عدم اعتبار استدلال نمی شود. در پژوهش حاضر که با روش تحلیلی_قیاسی انجام گرفته است، پیشنهاد ما برای ساختار این مغالطه چنین است که در اینجا با یک دور ساده و قرار گرفتن نتیجه در جایگاه مقدمه استدلال روبه رو نیستیم، بلکه با این ادعا مواجه هستیم که رفت و برگشت دوری بین مقدمات و نتیجه، معیار صدق گزاره معینی می شود. در واقع ساختار صوری این مغالطه این گونه است (P→P)├ P. این پیشنهاد ما می تواند با توجه به درستی یا نادرستی یک گزاره در ذهن مخاطب توضیح دهد که چرا برخی دورها از نظر معرفتی برای مخاطب گمراه کننده هستند و برخی نیستند و همچنین نه به صورت نحوی و نه به صورت معنایی استدلال "اگر الف پس الف" را نامعتبر حساب نمی کند.
تجزیه و تحلیل اسناد تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
57 - 100
حوزههای تخصصی:
تفسیر امام حسن عسکری R از جهات مختلفی همچون «تاریخ تألیف»، «انتساب به مؤلف»، «اسناد کتاب» و از همه مهم تر، «محتوای کتاب»، مناقشه آمیز است و مورد نقد برخی اندیشمندان قرار گرفته است. با توجه به این مناقشات، به ویژه مشکوک بودن انتساب تفسیر به امام حسن عسکری R ، لازم می نماید این تفسیر از ابعاد گوناگونی بررسی شود، که یکی از آن ها اسناد تفسیر است تا دانسته شود کل اسناد تفسیر چگونه اند؟ آیا اسناد متعدد تفسیر یکسان اند؟ نسبت اسناد تفسیر به اصالت انتساب چگونه است؟ پژوهش حاضر با روشن تحقیق کتابخانه ای در منابع چاپی و نسخ خطی، ضمن گزارش شکلی اسناد تفسیر، به بررسی آن ها پرداخته است؛ تا وضعیت کل اسناد تفسیر را برای پژوهشگران، در دسترس و قابل تحلیل نماید. تفسیر عسکری چند دسته اسناد دارد که با تجزیه و تحلیل تمامی آن ها مشخص شد که نام «حسن بن علی» در تفسیر عسکری و نیز روایات منقول از آن، ناصر اطروش است؛ یعنی اسناد این تفسیر، طی قرون گذشته و در مراحل مختلف نسخه برداری و نقل ، تغییراتی کرده است به طوری که از یک شخصیت مذهبی تاریخی زیدی مذهب، یعنی حسن بن علی عسکری اطروش، به یک شخصیت امامی مذهبی، یعنی امام یازدهم شیعیان R بدل شده اند. نتیجه اینکه کتاب تفسیر عسکری کنونی، از ناصر کبیر اطروش است.
نقاط اشتراک و افتراق شش الگوی ساختارشناسانه در بررسی انسجام متن قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات انسجام و پیوستگی متن قرآن بر مبنای الگوهای ساختارشناسانه از رویکردهای نوین در مطالعات علوم قرآنی است؛ گرچه توجه به نظم القرآن و تناسب آیات و سوره ها در مطالعات اسلامی پیشینه ای دیرینه دارد و به قرون اولیّه ظهور اسلام باز می گردد. در میان الگو های ساختار شناسانه شش الگو از اقبال بیشتری برخوردار بوده که به نام طراحان آن نام گذاری شده است. غالب این الگو ها به ویژه برای کشف تناسب کلام الهی در قرآن طراحی شده اند و از میان آنها تنها الگوی هالیدی و حسن عمومیّت دارد و انطباق پذیر بر متون دیگر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و معرفی نقاط اشتراک و افتراق این الگوها از سه جنبه مبانی فکری، روش کشف انسجام و مؤلفه های درخور توجه است. برای نیل به این هدف، از روش مقایسه الگو های یاد شده و رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بیشترین نمود اختلاف الگوها در مؤلفه های مدّ نظر است که بسیاری از آنها در گذشته های دور محل توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. بیشترین نمودِ اشتراک الگو ها در سیاق بندی سوره، توجه به عناصر شکلی به همراه عناصر محتوایی و در نظر گرفتن نظریه پیوستگی به همراه نظریه انسجام و همچنین، پیش فرض آنها نسبت به انسجام و هماهنگی سور مکّی قرآن است؛ البته نتیجه تلاش های ساختارشناسانه همه الگوها، نمایش تناسب کلام الهی است.