فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۸۰٬۵۵۱ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
129 - 146
حوزههای تخصصی:
نگاه به کلیدواژه های قرآنی از منظر تربیتی، رویکردی است که می تواند باب فهم و استنباط دلالت های تربیتی برای تعلیم وتربیت را فراهم نماید. تبیین الگوهای نظری و مفهومی کلیدواژه های قرآنی می تواند در راستای فهم مسائل تربیتی در بعد کلان و ارائه راهکارهای کاربردی برای تعلیم وتربیت و وظایف معلمی در بعد خرد، راهگشا باشد. آنچه در این بین اهمیّت ویژه دارد این موضوع است که دلالت های تربیتی برای حرفه معلمی در فرایندی معتبر مورد استخراج و سنجش قرار گیرد. به عبارتی اگر قرار است برای فرایندهای تربیتی، مبانی خاصّی وجود داشته باشد یقیناً این امر بایستی براساس معیارهایی صورت گیرد که جنبه همه جانبه نگری در آن با توجّه به ویژگی های انسان و خلقت او قابل تعریف باشد. حتی، در کاربرد الگوهای روزآمد علمی و کاربرد نظریات رقیب، محک مبانی قرآنی می تواند به عنوان ابزاری برای صحّت سنجی این مطالب و فیلتری مناسب برای کاربرد نظریات علمی مورد استفاده قرار گیرد. واژگان غفلت و فراموشی به عنوان یکی از کلیدواژگان پرتکرار که با خلقت انسان و دوران تربیت و تکامل او گره خورده است، از جمله الگوهایی است که نه تنها فهم ابعاد آن برای معلّمان مفید و سودمند بلکه استخراج این ابعاد در قالب الگوی مفهومی و نظری می تواند برای مباحث تربیتی دارای راهکارهای عینی و عملیاتی باشد. تلاشی که محقّقان پژوهش حاضر سعی نمودند در خور وسع خود به بخشی از آن بپردازند. در همین راستا، پژوهش حاضر قصد دارد در راستای استنباط دلالت های تربیتی فوق، به واژه فراموشی در قرآن، نظری ساختارشناسانه بیندازد.ابتدا یک سؤال پژوهشی با این مضمون طرح شد که:«واژگان غفلت و فراموشی در قرآن چگونه بکار گرفته شده است؟»نمونه گیری هدفمند که تا اشباع نظری مقولات ادامه داشته و در طرح تحقیقی حاضر سبب خوانش کل آیات قرآن در رابطه با کلیدواژه حیات گردید.در مرحله ی سوم، جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و با مراجعه به متن قرآن انجام گرفت.در مرحله ی چهارم، داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار MAXQDAY نسخه 3-12PORO مورد تحلیل قرار گرفت. در مرحله آخر، مطالعه تطبیقی کدهای محوری و باز به استخراج دلالت های تربیتی به روش تحلیل محتوای کیفی به شیوه ی استقرایی انجام شد.نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوی نظری واژگان غفلت و فراموشی در قالب شش دسته گروه های غافل و فراموشکار، موارد در معرض غفلت و فراموشی، عوامل ایجاد و پرهیز از غفلت و فراموشی، نتایج و شیوه های برخورد با غفلت و فراموشی قابل تقسیم است. همچنین پنج دلالت تربیتی از این الگوی نظری و مفهومی برای معلمان قابل استخراج است که شامل موارد زیر می باشد: ارتباط شناخت و ادراک با غفلت و فراموشی، اعتبار تذکّر در کنار تعلّم، لزوم تبیین ابعاد غفلت و فراموشی، توجّه به متضادهای غفلت و فراموشی، توجّه به مراتب غفلت و فراموشی. هر یک از این دلالت ها خود شامل اجزای دیگری بوده که به شرح زیر می باشد: ارتباط شناخت و ادراک با غفلت و فراموشی از دلالت های مبنایی و ریشه ای است که شامل این موارد خواهد بود: توجّه به ایجاد شناخت، توجّه به شناخت صحیح، توجّه به شناخت عمیق. اعتبار تذکّر در کنار تعلّم از جمله دلالت های فرایندی و زمینه ای است که توجّه به لزوم تذکر دائمی و توجّه به شیوه های تذکر را شامل می شود. تبیین ابعاد غفلت و فراموشی از جمله دلالت های ساختاری است که مصادیق، ریشه ها و نتایج غفلت و فراموشی را شامل می شود. توجّه به متضادهای غفلت و فراموشی ازجمله دلالت های عملکردی است که کلیدواژه های دنیا - آخرت، مرگ - زندگی و حس گرایی و معناگرایی را شامل می شود. درنهایت توجّه به مراتب غفلت و فراموشی از جمله دلالت های نتیجه ای است که شامل گزاره های تکرار و تعمد در غفلت و فراموشی است.درنهایت باید اذعان داشت که دین برای تربیت انسان آمده است و نگاه به محتوای دینی برای استنباط دلالت های تربیتی می تواند گامی در همین راستا باشد. به صورت جزئی تر این امر می تواند از طریق تحلیل کلیدواژه های قرآنی جهت استنباط این دلالت ها برای حرفه معلمی و کلاس درس او صورت گیرد. لذا چنین تحلیلی اساساً هدف و مقصود دینی و تربیتی دارد. سودمندی این امر در اتقان تکیه گاه نظری است که برای تربیت فراهم می نماید و معلم می تواند در عمل از راهکارهایی در کار خود بهره مند گردد که اعتبار مبنایی آن براساس الگوی وحیانی پایه ریزی شده است. برهمین اساس و به منظور غنی بخشی به تحقیق حاضر، پیشنهاد می شود در ادامه تحقیقات نظری به این سبک، دیگر کلیدواژه های مرتبط با مفهوم غفلت و فراموشی مورد بررسی قرار گرفته و با تبیین الگوی نظری و مفهومی کامل تر، نکات کلان در مباحث تربیتی استخراج گردد. همچنین پیشنهاد می شود دیگر کلیدواژه های قرآنی براساس این الگو مورد تبیین و بررسی قرار گیرند. اساساً تربیت کارآمد منوط به رعایت ابعاد جزئی و کلی مؤلفه های تربیتی است. معلمان کارآمد در قدم اوّل باید با تمسک به منابع معتبر تربیتی، جای پای قدم های حرفه ای خود را مستحکم نمایند. در گام بعدی لزوم شناخت درست مبانی و اصول و دلالت های تربیتی از منابع معتبر مطرح می گردد. این فرایند را محقّقان تربیتی برای شناخت و دسترسی معلمان، تسهیل و تسریع می نمایند. در گام سوّم و در بخش وظیفه اصلی معلم، کاربست این نتایج در محیط تربیتی، حائز اهمیت بوده که این بخش از رسالت های حرفه ای معلمی خواهد بود. در همین راستا در تحقیق حاضر، گام اوّل و دوّم به عنوان گام های پیش زمینه و در راستای کمک به حرفه تربیتی معلم برداشته شد تا از این رهگذر کیفیت عملکردهای معلمی بهبود و گسترش یابد.
تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و اریک دونالد هرش (مطالعه موردی: دلالت وضعی معنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت متن و کشسانی آن بین مؤلف و خواننده، قصدگرایی متن به خواننده و مفسر کمک می کند تا او به فهمی بهتر از قصدگرایی متن در آرای طباطبایی و هرش و تأثیر آن بر عینیت بخشی معنا در متون بشری و متن قرآن دست یابد. این پژوهش با هدف بررسی تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و هرش انجام شده است. در این نوشتار، از روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی - تحلیلی استفاده شده است تا پس از گردآوری اطلاعات درباره قصدی بودن معنا، به این مفهوم برسیم که طباطبایی متأثر از مفسران اسلامی و اصولی، قائل به قصدگرایی متن است. در کنار ایشان، هرش برخلاف برخی از هرمنوتیست ها که خواننده را محور فهم متن و تفسیر می دانند، قصدگرایی معنا را با این پیش فرض پذیرفته است که حتی واژه ها و لغات نیز تابع قصد و نیت ماتن هستند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با استناد به معنای سمانتیک، می توان لغت را یکی از منابع تفسیری طباطبایی در تفسیر متن قرآن دانست؛ اما هرش، برخلاف طباطبایی، از آنجا که به معنای عرفی الفاظ در متن توجه ندارد و معنای لغات را برگرفته از نیت صِرف مؤلف می داند، از تبیین و توجیه زبان شناختی واژگان عاجز است؛ در نتیجه، بین معنای زبان شناختیِ متن و معنای مدنظر مؤلف ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد که در یک حرکت رفت و برگشتی می تواند مفسر را به معنای اصلی و مدنظر متن قرآن راهنمایی کند و ذیل آن، جامعه تفسیری را از تشتت تفسیری به اجماع تفسیری سوق دهد.
بررسی دوگانگی حقوق و اخلاق در دسترسی کودکان به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، گسترش حضور در فضای مجازی، چالش های حقوقی و اخلاقی مهمی را درخصوص دسترسی کودکان به این پدیده به وجود آورده است. نگرانی والدین بابت دسترسی کودکان به محتواهای نامناسب، ارتباط کودکان با افراد غیرمعمول، سوءاستفاده های جنسی و مالی و همچنین آسیب دیدن ارزش های اخلاقی باعث شده است والدین محدویت هایی اساسی را در دسترسی کودکان به فضای مجازی ایجاد کنند؛ حال آنکه درواقع، این مسئله، مغایر با حقوق مصرَّح کودکان در حقوق بین الملل و ازجمله کنوانسیون حقوق کودک و حقوق داخلی است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و گردآوری داده ها به روش اسنادی، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که چگونه می توان دوگانگی حقوق و اخلاق در دسترسی کودکان به فضای مجازی را مرتفع کرد. نتایج پژوهش نشان می دهد حل این دوگانگی حقوقی و اخلاقی در بستر آموزش دهی به کودکان و فراهم کردن زمینه های توسعه فکری و مخصوصاً آموزش دادن سواد رسانه ای به آنان امکان پذیر است. آموزش دادن سواد رسانه ای به صورت عمومی به کودکان از سنین کم در مدارس، ضمن برطرف کردن نگرانی والدین، یکی از عوامل محافظت از حقوق کودکان در دسترسی به فضای مجازی است که درعین حال، زمینه را برای رشد و توسعه فکری آنان فراهم می کند.
شرط توافق زوجین در انتخاب مسکن و ضمانت اجرای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب مسکن مناسب برای زندگی مشترک از حقوق و تکالیف زوج به شمار می رود؛ لکن ممکن است در ضمن عقد یا قراردادی مستقل، انتخاب مسکن به زوجه تفویض شود، یا شرط شود که با توافق و همکاری زوجین انتخاب شود. درصورت اشتراط تراضی بین زوجین بر انتخاب مسکن، ضمانت اجرای عدم حصول این تراضی روشن نیست که آیا این شرط زائل می شود و درنتیجه ریاست شوهر در انتخاب یک جانبه مسکن برمی گردد یا مانند هر قرارداد الزام آور دیگری برای اجرای آن می توان از دادگاه استمداد کرد؟ دراین خصوص آرای قضایی متضادی نیز صادر شده است و برخی از قضات قائل به زوال شرط و بازگشت ریاست شوهر در انتخاب مسکن شده اند و برخی قائل به استمرار شرط. ازسوی دیگر پس از توافق و انتخاب مسکن توسط زوجین، از ماهیت توافق، احکام و آثار آن نیز بحث نشده است. این مقاله با توصیف دقیق روابط حقوقی ایجادشده میان زوجین در هر یک از فروض مختلف و با استفاده از منابع مختلف فقهی و حقوقی و تحلیل آراء و اندیشه ها و تطبیق آن بر مسائل موجود، به این نتایج رهنمون شد که قرارداد یا شرطی که انتخاب مسکن را منوط به توافق زوجین می کند، شرط یا قراردادی لازم الوفاء به شمار می آید که همانند دیگر قراردادها باید به مورد اجرا گذارده شود و ضمانت اجراهای خاص خود را می طلبد و ازسوی دیگر، تراضی و انتخاب مسکن نیز یک قرارداد الزام آور است و تغییر مسکن انتخابی، نیازمند فسخ یا اقاله آن عقد از جانب زوجین است.
Some of non-Aristotelian elements in philosophy of Avicenna(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 143
حوزههای تخصصی:
Avicenna (Ibn Sinā) is the inheritor of Peripatetic Philosophy. Peripatetic Philosophy is the same as Philosophy of Aristotle, and Avicenna always praised Aristotle for that he reformed and reorganized philosophy in a logical and intellectual framework so that One can deliberate its truth and false according to reason. However, Avicenna in his Philosophizes was extending new approaches, and under several decisive elements he produced a new collection and presented his special philosophy. Four decisive elements in presentation of special philosophy of Avicenna are (1) Greek philosophy, (2) religion of Islam, (3) mysterious aptitude, and (4) intellectual genius. These factors drove Avicenna to a conclusion that by avoiding some Aristotelian elements and approaching to some non - Aristotelian elements, attain his special philosophy, a philosophy that, in spite of being Peripatetic, is in accordance with Religion and compatible with spirit and principles of Islamic culture.In this article, in proper order and brief manner, I will present a description and explanation of the three elements that are non-Aristotelian and have a great impression on Avicenna's philosophy, and finally detect same agreement of opinions in their works. The elements that we will speak of them are as follows: (1) on the doctrine of emanation and proceeding world from First Principle. (2) on the reason and soul and body. (3) on the matter and form
اخلاق نقلی وحیانی؛ به مثابه «میزان» برای اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
373 - 395
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی ها و امتیازات روی کرد «اخلاق وحیانی نقلی» در مقابل «اخلاق عرفانی» میزان بودنِ اخلاق نقلی برای اخلاق عرفانی است. پژوهش پیشِ رو جوانب این مسأله را به روش تحلیلی اسنادی مورد بررسی قرار داده است. مکتب اخلاق وحیانی، موازین خود را در دو قالب «تئوری» یعنی «آموزه های اخلاقی» و «عملی» یعنی «شخص انسان کامل» ارائه داده است. در یک نگاه کلان، کلّیتِ مکتب اخلاق عرفانی با موازین اخلاق وحیانی، هم سویی داشته و نگاه کسانی که در این ساحت، دچار افراط و یا تفریط شده و جنبه ظاهریِ دین را نادیده گرفته و یا در مقابل، بُعد باطنی شریعت و مقامات عرفانی را انکار کرده اند قابل پذیرش نیست. و اما در یک نگاهِ جزئی و تفصیلی، برخی مسائل مطرح در اخلاق عرفانی هماهنگی با موازین اخلاق وحیانی ندارد که این موارد همیشه از سوی عارفان راستین مورد نقد و انکار بوده است. به دور بودن رویه اباحی گری و یا شاهدبازی از میزان شریعت، کاملا روشن است. افراط در روش ملامی گری نیز به خروج از میزان شریعت می انجامد. برخی گرایشات رهبانیت گرایانه همچون ترک ازدواج، فاصله-گرفتن از اجتماع، افراط در عبادت های طاقت فرسا و یا زیاده روی در خلوت گزینی و یا در گرسنگی-کشیدن از دیگر رفتارهای به دور از میزان شریعت است که اگر چه از سوی برخی مطرح شده اما در عرفان اصیل اسلامی، همیشه مورد انتقاد بوده است.
حکم تکلیفی تولید زیاد پسماند از منظر فقه امامیه
منبع:
پژوهش های فقه اجتماعی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
89 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی حکم تکلیفی تولید زیاد پسماند از منظر فقه امامیه است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد، تولید زیاد پسماند چنانچه ناشی از بهره وری ناصحیح از کالا یا دور ریختن اشیائی باشد که هنوز بهره بردن از آن امکان دارد، مصداق اسراف تلقی شده و از طرفی، اگر امکان تولید کمتر پسماند باشد، با توجه به آسیب های مخرّب آن به محیط زیست و ایجاد بیماری های گوناگون تولید زیاد پسماند، مصداقی از «اضرار به نفس» و «اضرار به غیر» است. علاوه بر ادلّه ناهی از مطلق اسراف، روایاتی که از «القاء النوی» به اسراف تعبیر کرده اند نیز بر حرمت این عمل به جهت اسراف بودن آن دلالت دارند. فقهاء هرچند از این مسأله نامی نبرده اند، امّا عبارات ایشان در برخی از مباحث همچون دور ریختن متنجسات یا دور ریختن آب قلیل را می توان بر این مسأله تطبیق داد. از آنجا که عمده دلیل فقهاء برای حکم به حرمت «اضرار به نفس» و حرمت «اضرار به غیر»، عقل و روایات -به خصوص حدیث «لاضرر»- است، آن آسیبی که عقل و عقلاء، آن را ظلم شمرده و قبیح باشد، یا آن چیزی که عرف آن را ضرر بداند، موضوع این دو حکم است و تولید زیاد پسماند مصداقی برای هر دو این احکام است.
بررسی نقض تعهدات عقود مشارکتی بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
101 - 116
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم بازپرداخت تسهیلات ناشی از عقود بانکی مشارکتی از معضلات پیش روی نام بانکی است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر، بررسی نقض تعهدات عقود مشارکتی بانکی است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد ضمانت اجراهای کنونی نقض عقود مشارکتی بانکی، از کارآیی لازم برخودار نیستند. نظام حقوقی ایران در خصوص ضمانت های اجرایی قرارداد دچار نوعی افراط و تفریط است زیرا درصورتی که متعهد به تعهدات قراردادی خود عمل ننماید (ولو آن تعهد، جنبه اساسی و اصلی داشته باشد)، متعهدله حق فسخ نداشته و تنها می تواند الزام متعهد به اجرای عین تعهد را درخواست نماید و حق فسخ اصولاً آخرین راه است. نتیجه: نظام ضمانت اجراهای نقض تعهدات قراردادی با چهار ایراد عمده مواجه است: 1- عدم کارآیی و باز دارندگی، 2- عدم تناسب میان درجه تخلف و ضمانت اجرای آن، 3- عدم پوشش تمام زیان های زیان دیده و نادیده گرفته شدن قاعده لاضرر و اصل جبران کامل خسارت، 4- عدم پیش بینی برخی راه حل ها، جهت کاهش آثار زیان بار اقتصادی نقض قرارداد نظیر اعطای حق فسخ تا تعلیق در نقض قابل پیش بینی یا انجام معامله جایگزین از سوی زیان دیده؛ در واقع ضمانت اجراهای قراردادی، کمتر مورد تحلیل اقتصادی قرار گرفته است.
نقش سیاست گذاری عمومی در تحقق عدالت توزیعی از منظر حقوق عمومی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از چالش های مهم در جامعه شناسی اقتصادی، مسئله عدالت اقتصادی است. امروزه مفهوم عدالت اقتصادی با مسئله نابرابری درآمدی و توزیع ثروت همراه شده است. رابطه عدالت اقتصادی و سیاست گذاری های عمومی در مطالعات پیشرفته و گسترده به سه رویکرد مهم یعنی نابرابری اقتصادی، توزیع نابرابر درآمد و اجرای سیاست گذاری های متناسب تأکید کرده است. از این رو در این پژوهش با هدف تحلیل دغدغه نظریه پردازان سیاسی پیرامون مفهوم عدالت و تلاقی آن با تساوی و آزادی، به بررسی نابرابری های اقتصادی موجود به صورت کلی می پردازد. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که نابرابری درآمد، ناشی از توزیع نابرابر درآمدهای ناشی از کار و سرمایه، در تمام کشورها و طی دوره های زمانی مختلف به یک قاعده تبدیل شده است. توزیع درآمدهای ناشی از سرمایه، که اکثراً به صورت متمرکز و ناعادلانه صورت می پذیرد، به نحو مؤثری بر تمرکز ثروت و انباشت آن در جوامع کنونی و تاریخی تأثیر گذاشته است. نتیجه: پژوهش بر این نکته تأکید دارد که رشد طبقه متوسط و حقوق موروثی در کشورهای توسعه یافته به تغییرات بنیادین در توزیع ثروت در طول قرن بیستم منجر گردیده است. دولت ها با تدوین و اجرای سیاست گذاری های متناسب می توانند نقش مهمی در تحقق عدالت اقتصادی داشته باشند.
Dependency of Justice in Ta'zir Punishment on The Fundamentals of Crime Commitment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۲, Issue ۴۱, Winter ۲۰۲۵
23 - 38
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: ‘Idālah (justice) in executing punishment against offenders must correspond with the circumstances of the crime and the offender at the time of commitment. Simultaneously with the determination and operationalization of punishments for various crimes, it is essential to consider all aspects of the criminals’ situation. Given that Islam seeks to uphold justice in all affairs, this study's primary objective is to propose solutions for implementing justice for offenders.METHOD & FINDING: Using an analytical-descriptive method, this study found that punishing all offenders solely based on a general law, without considering external factors of the crime and the criminal, including the individual's personality and social-psychological factors, is considered a crime itself, constituting another form of injustice.CONCLUSION: Rather than finding what the punishment for a specific crime is, we should inquire who the offenders are, what their level of education is, where they were raised, and the quality of their biological, neurological, and psychological conditions simultaneously at the time of committing the crime. Examining all aspects of the crimes and offenders, a just decree will be issued.
گیاهان دارویی نام برده در قرآن و سنت و تطبیق آنها با پزشکی نوین
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، به عنوان کتاب هدایت، نه تنها به مسائل دینی و اخلاقی پرداخته، بلکه اشاراتی نیز به دنیای طبیعت و گیاهان داشته است. که هم جنبه ی تذکر و عبرت دارند و هم به اهمیت گیاهان در زندگی انسان اشاره می کنند. قرآن کریم گیاهان را به عنوان بخشی مهم از آفرینش الهی، منبع رزق و تغذیه، زینت زمین و مثال هایی برای عبرت آموزی معرفی می کند که نشان دهنده ی جایگاه ویژه ی گیاهان در نظام فکری و ارزشی اسلام است. در طول تاریخ، گیاهان دارویی به عنوان منابع ارزشمند درمان و پیشگیری از بیماری ها در جوامع انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند. قرآن کریم و احادیث نبوی به عنوان دو منبع معتبر دینی نه تنها به اصول اخلاقی و اجتماعی، بلکه به موضوعات مربوط به سلامت و درمان نیز پرداخته اند. در این متون، گیاهان دارویی مختلفی همچون زیتون، خرما، سیر، عسل و سیاه دانه به عنوان ابزارهایی با خواص درمانی ویژه ذکر شده اند که نیازمند بررسی دقیق و علمی می باشند. این پژوهش با روش کتابخانه ای (اسنادی) و با هدف دستیابی به اهدافی از جمله ،شناسایی جامع گیاهان دارویی ذکر شده در قرآن و سنت،بررسی و تحلیل روایات و آیات مرتبط با این حیطه ،شناسایی پتانسیل های درمانی و کاربردهای جدید و تطبیق این نتایج با یافته های علمی مدرن است. این پژوهش به بررسی جایگاه گیاهان دارویی در متون اسلامی و تطبیق آن با یافته های علمی معاصر می پردازد.
دراسة وتحليل أساليب التدريس النشط والعوامل الداعمة في تحسين المهارات اللغوية مع الترکيز على دروس اللغة العربية
حوزههای تخصصی:
تعدّ أسالیب التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه وسیله لتسهیل اکتساب الطلاب الکفایات اللازمه لتعلم هذه اللغه. ویعتمد التدریس النشط على اتجاه دمج أربع مهارات التحدث، ومهارات الاستماع، ومهارات الکتابه، ومهارات القراءه. وتهدف الدراسه الحالیه بالاعتماد على منهج البحث النوعی إلى تقدیم عشر طرق التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه وعملیه تفعیلها وتنفیذها. وقد جُمعت بیانات البحث من خلال تلقی تجارب معلمی اللغه العربیه وإجراء المقابلات وتحلیل الوثائق المتعلقه بهذه اللغه. وبناءً على نتائج البحث، تتضمن أسالیب التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه ثلاث مراحل، وهی التخطیط لمراحل التعلم، والتخطیط للتنفیذ، والتقییم من قبل المعلم؛ ولذلک فإن ترکیز التدریس على عملیه تعلم اللغه العربیه یشمل أنشطه الطلاب وإبداعهم فی اکتساب المعرفه والمهارات والقیم والاتجاهات أثناء تعلم اللغه العربیه. کما ویقوم المعلم فی موضوع التقییم بدراسه التغیرات السلوکیه للطلاب بشکل فعال ویستخدمها کمعیار للتخطیط وتطویر التعلم، والغرض من هذه المرحله هو تقییم الجوانب المعرفیه والعاطفیه والنفسیه والحرکیه حتى یتمکن معلمو اللغه العربیه من الاستخدام النشط لطرق تدریس هذه اللغه لإبراز الإمکانات الاستیعابیه وتحسین نتائج التعلم لدى التلامیذ.
مقایسه علم حضوری از منظر علامه طباطبایی و شهود از دیدگاه نل نادینگز و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
«نگاه به درون» آغازی دوباره بر فرآیند تعلیم و تربیت است. علم حضوری از دیدگاه علامه طباطبایی و شهود از دیدگاه نل نادینگز هر دو در حد وسط نگاه به درون بیشترین قرابت مفهومی را دارند. علم حضوری، گونه ای از رؤیت و مشاهده بدون استفاده از ابزارهای حسی است. در این نوع از علم، شیء بدون واسطه نزد ما حاضر است. علامه معتقد است انسان موجودی خالی و تهی نیست، بلکه پُر از ظرفیت های نهفته است که هستی تجلی گاه آن است. از این رو، علامه اصالت را به علم حضوری می دهد و دانش را از طریق علم حضوری محقق می داند. شهود نیز راهی برای شناخت است که در آن نفس ما با ابژه تماس مستقیم برقرار می کند. شهود، مانند دیدن بدون واسطه، واقعیت را مقابل ما به تصویر می کشد. اگر نگاه هستی شناسانه علامه به علم حضوری و نگاه ابزاری نادینگز به شهود در فرآیند تعلیم و تربیت به کار بسته شود، نقطه شروع آموختن، خود فراگیر خواهد بود. در این نوشتار، دیدگاه های دو اندیشمند در حوزه تعلیم و تربیت، با روش تطبیقی-تحلیلی، استخراج و توصیف شد. سپس با بررسی تطبیقی این دیدگاه ها، الگوی منسجم با تأکید بر «نگاه به درون» ساخته شد. هر دو اندیشمند درصدد بودند که انسان را متوجه درون کنند و فرآیند تربیت و آموزش را از درون آغاز کنند. این در حالی است که امروزه تعلیم و تربیت صرفاً در تحمیل انبوهی از داده ها خلاصه شده است. ابزار شناخت بودن، تسهیل گری مربی، کاشفیت و نفس محور بودن ازجمله دلالت های تربیتی علم حضوری و شهود است. این دلالت ها نظام تعلیم و تربیت را از حالت وضع، جعل و تحمیلی بودن خارج می کند و کاربست آن فرآیند علم آموزی و تربیت را برای فراگیر تسهیل می کند.
چگونگی بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین هستی و استلزامات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
ادیان مختلفی در سراسر جهان اعم از الهی و غیرالهی به مقوله رنج پرداخته اند. مواجهه با این مسئله دارای جوانب مختلفی است که از منظرهای گوناگون به آن اشاره شده است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین هستی و استلزامات آن می پردازد. در این مقاله رویکردهای مختلف آیین بودا در بهره برداری از ظرفیت رنج برای تبیین و توصیف جهان مطرح می شود؛ همچنین در ادامه با اشاره به استلزامات آن بیان می شود که رنج جزئی از زندگی است و برای رسیدن به آرامش و خلاصی از آن باید آن را پذیرفت، درک کرد و با آن کنار آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج، به مثابه یک ابزار مؤثر در تبیین هستی است؛ دیگر اینکه این آیین اعتقاد دارد که رنج جزء حتمی زندگی بوده و امری نسبی است. در این راستا، آیین بودا به واقعیت و ماهیت رنج می پردازد و راهکار غلبه بر رنج را شناخت عمیق از آن معرفی می کند؛ همچنین نگاه مثبت به رنج دارد و آن را مستقل از وجود انسان می داند. البته عدم پیوستگی و رابطه منطقی بین گزاره های منقول از بودا و بوداییان و همچنین تناقض، به وضوح قابل مشاهده است.
A Critique of the Exegesis of Verse 24 of Surah al-Nisāʼ by Translators and Commentators: Permissibility of Marriage with Married Captive Women of Disbelievers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۰
89 - 114
حوزههای تخصصی:
The phrase "Illā mā Malakat Aymānukum (Except those your right hands possess)" in verse 24 of Surah al-Nisāʼ has been interpreted as permitting marriage with married captive women of disbelievers, as an exception to the prohibition of marriage with married women. The fundamental question is whether this translation, exegesis, and understanding of the mentioned verse has Quranic and historical support. The present study, using documentary and descriptive-analytical methods, aims to examine and clarifies the answer to this question in the verses of the Quran and historical reports, and arrives at the following findings: 1) The text and context of the Quranic verses regarding war and combat do not support such an interpretation; 2) There is no indication that "Except those your right hands possess" refers to prisoners of war; 3) Historical reports do not support the narratives cited by commentators; 4) Explicit rules regarding the treatment of prisoners of war in the Quran do not support this interpretation; 5) Considering the efforts of the Prophet of Islam (PBUH) towards the liberation of existing slaves in society, enslaving prisoners is contrary to this ethical practice of the Prophet (PBUH). The history of the Prophet's (PBUH) era can create a fundamental change in the understanding of the verse that forms the basis of its interpretation. These types of translations and interpretations may have a post-analytical basis and be influenced by the era of Islamic conquests
تصویر فرهنگ "دیگری" در سفرنامه " اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" شفیق جبری
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
48 - 64
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی به عنوان یکی از شاخه های مهم ادبیات تطبیقی، نقش بسزایی در شناخت ملل و اقوام از یکدیگر ایفا می کند و از طریق بررسی تصویر دیگری در متون، به درک بهتر از فرهنگ ها کمک می کند. دیگری پنهان در متن، از طریق تحلیل لایه های زیرین تصاویری که نویسنده توصیف می کند، به تدریج روشن می شود. فرهنگ به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در شناخت ملل دیگر، به ویژه در سفرنامه های فرهنگی و گردشی که به طور مستقیم شاهد آداب و رسوم، اخلاقیات و عادات مردم هستند، اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین مفاهیم فرهنگی برای شناخت غرب در سفرنامه "اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" مورد بررسی قرار گرفته است. این سفرنامه از نظر نویسنده به لحاظ فرهنگی حائز اهمیت بوده و شامل ارائه نمونه هایی از متن سفرنامه است که به تحلیل آن مفاهیم می پردازد. علاوه بر این، نوع ارتباط و دیدگاه نویسنده در مواجهه با این فرهنگ ها بررسی و بیان شده است تا نشان دهد چطور تجربیات و مشاهدات او از سفر به غرب منجر به شکل گیری نگرشی خاص نسبت به فرهنگ های دیگر گردیده است. شفیق جبری، در مواجهه با فرهنگ غرب و دیگری، با تفاوت های فرهنگی عمیقی روبه رو می شود که بیشترین واکنش او احساس ترس، تنهایی و تعجب است. هرچند در برخی مواقع احساس شعف و تمایل به فرهنگ غربی نیز به او دست می دهد، اما این احساس به طرز قابل توجهی ناپایدار است و به سرعت جای خود را به نوعی غربت و تنهایی می دهد. او معتقد است که هرگز من شرقی اش قادر به ارتباط و الفت با فرهنگ دیگر غرب نخواهد بود. به همین دلیل، غرب را سراسر راز و رمز می داند و این نوع نگاهی که در او شکل گرفته، به روشنی بیان گر تعلق خاطر عمیق او به هویت شرقی اش است. احساسات متناقض او در رابطه با فرهنگ غرب، نه تنها نشان دهنده چالش های او در درک و پذیرش این فرهنگ است، بلکه تأکیدی بر ارزش ها و باورهای ریشه داری است که در فرهنگ شرقی اش نهفته است و به او احساس هویت و آرامش می بخشد.
مفهوم جنون و کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن در کتاب "عقلاء المجانین"
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
82 - 95
حوزههای تخصصی:
"عقلاء المجانین" یا خردمندان دیوانه نما بر خلاف رفتارهای عجیب خویش، دارای شخصیت و نبوغی شگفت انگیز هستند که بیان کننده عمق نگرش ایشان به انسان و جهان است. کتاب عقلاء المجانین نوشته محمد بن حبیب نیشابوری(؟-406ه) احوال اشخاص به ظاهر دیوانه، اما خردمند را جمع آوری نموده است. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده است، سعی شده تا با تحلیل محتوای حکایت های کتاب عقلاء المجانین، به کارکرد اجتماعی-سیاسی جنون در این کتاب پرداخته شود. بررسی ها نشان می دهد کارکردهای سیاسی نظیر اعتراض به رفتارهای خلیفه، پرهیز دادن اصحاب قدرت از ظلم و بی عدالتی، هشدار به حاکمان نسبت به عواقب امور، تعصب ورزیدن نسبت به گروه یا مذهبی خاص و کارکردهای اجتماعی مانند حضور فعال در اجتماع و گفت و گوی رو در رو با اشخاص مختلف، تلاش برای اصلاح اخلاق مردم، مبارزه با عقاید غلط رایج و حتی گره گشایی برای مردم با دعا برای خشکسالی از موضوعاتی است که این حکیمان و عارفان دیوانه نما در پس نقاب جنون در پی تحقق آن بوده اند. حکایت های این کتاب نشان می دهد که تظاهر به جنون برای حکیمان، رسیدن به ساحتی از آزادی بوده که کنشگری سیاسی و اجتماعی را در فضای خفقان آلود آن دوران تسهیل می کرده است.
خلقت آدم (ع) در قرآن: تفسیر تطبیقی طباطبایی و رشیدرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رازآلودترین داستان های قرآنی داستان خلقت آدم (ع) است. یکی از نقاط کلیدی در این داستان، که رمزگشایی دقیق آن می تواند تأثیر شگرفی در جهت گیری اصلاحات اجتماعی داشته باشد، جمع میان مرتبه تعلیم اسماء و سجده فرشتگان و مرتبه فراموشی عهد و هبوط آدم (ع) به حیات زمینی است. نتایج حاصل از این پژوهش، که با مطالعه تطبیقی تفسیر آیات مربوط در تفاسیر المنار و المیزان سامان یافته، بیانگر آن است که تحلیل رشید رضا از مواطن اصلی داستان آدم (ع) به یک نگاه جامعه شناختی از انسان منجر نمی شود، حال آنکه طباطبایی تفسیری کل نگر و همگرا از انسان در همه عوالم وجودی ارائه می نماید. رشید رضا دنیایی بودن جنت را می پذیرد، غافل از آنکه این رأی نیز محظوراتی دارد که او قادر به رفع آن ها نیست. طباطبایی، اما، جنت برزخی را می پذیرد که با مرتبه فراموشی عهد نیز سازگار است. در تحلیل حقیقت دو هبوط نیز رشید رضا به این پرسش پاسخ نمی دهد که جایگاه هبوط دوم در فرایند خلقت انسان چیست؟ حال آنکه طباطبایی هبوط اول را تنزل از مرتبه الهی و هبوط دوم را مقدمه رسیدن به کمال نهایی می داند.
مقایسه حقوق شهروندی در اسلام و حقوق بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
17 - 34
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حقوق شهروندی یکی از مفاهیم مهم در تنظیم مناسبات شهروندان و دولت محسوب می گردد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین و مقایسه مفهوم مزبور در چهارچوب اسلام و نظام حقوق بشر بین المللی می باشد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.
یافته ها: علی رغم وجود برخی اختلافات میان اسلام و حقوق بشر در شناسایی مصادیق حقوق شهروندی و برخی آثار خاص آن، اوصاف و ویژگی های اساسی حقوق شهروندی (مانند تعلیق ناپذیر بودن مصادیق اساسی) در اسلام و نظام حقوق بشر مشابه می باشد.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
نتیجه : مساوات و برابری، امنیت، آزادی های اساسی، حق دادخواهی، حق آموزش و پرورش و حق برخورداری از تأمین اجتماعی از جمله اصول شهروندی اسلامی و بین المللی می باشند. تعالیم اسلامی در مورد حقوق شهروندی بسیار کامل و جامع است، و همخوانی گسترده ای بین اسناد حقوق بشر و مبانی دین اسلام وجود دارد.
اللّامركزيّة في قصص الأطفال (قصة «أرشيفيا» لأمل ناصر أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه «أرشیفیا» لأمل ناصر، الکاتبه والقاصه اللبنانیه الشابه المعاصره هی قصه مشوّقه زاخره بأحداث تمزج ما بین الفانتازیا والواقع، وتساهم فی تعوید الطفل علی تحلیل العمیق للمواقف والأحداث وابتعاده عن السطحیه والتدرب على التفکیر المنطقی لتحقیق النتیجه المرجوه. تعد اللّامرکزیّه إحدى التقنیات الأکثر استخداماً من قِبَلِ کُتّاب أدب الأطفال لإقامه علاقه إبداعیه مع جمهورهم. یهدف هذا البحث النوعی إلى کشف البنى العمیقه للّامرکزیّه فی قصه «أرشیفیا» لأمل ناصر وکیفیه استخدام هذه التقنیات کعناصر سردیه ضروریه وإبداعیه فی هذه القصه ونقاط القوه فی استخدام تقنیات اللّامرکزیّه التی تساعد على تطور العلاقه بین المتلقِّی الطفل والکاتبه باستخدام أسلوب تحلیل المحتوى، لقد وظّفنا فی بحثنا هذا المنهج التفسیری - التجریدی للإجابه عن الأسئله. تُظهر نتائج هذا البحث أنّ تأثیر استراتیجیات اللّامرکزیّه على الجمهور یختلف أحیاناً ویتوسع أحیاناً. تعمل بعض هذه التقنیات على تشتیت ترکیز الجمهور من خلال نوع من الحرکه فی عملیه السرد. وأخرى تخلق توقعات للقارئ أثناء قراءه القصه، وینتظر القارئ حتى تتحقق توقعاته، وهذه التقنیات تفاجئ الجمهور بحضورها. کما أظهر هذا البحث أنّ أمل ناصر تستخدم تقنیات اللّامرکزیّه ذات الصله وتقدم المسار السردی للقصه بطریقه مغامره ومتداخله ومثیره، وتربط التقنیات المختلفه تباعاً فی نقطه واحده ولذلک فإنّ الترکیز الذهنی للجمهور یتأرجح دائماً بین المرکزیّه واللّامرکزیّه. وتوصّل هذا البحث إلى أنّ الکاتبه تخلق حاله من الغموض المعقد من خلال استخدام أسالیب مختلفه مثل التحوّل وتدخلات الراوی وتکرار الأسئله. هذا الغموض لم یؤدِ إلى حیره المتلقی بل یثیر فضوله ویشجعه على التفاعل مع النص ومن خلال کسر توقعات المتلقِّی من السرد الخطی التقلیدی والمرکّز یُحوّله من مجرد قارئ إلى مشارک نشط. کما أنّ توظیفها لتغییر وجهه نظر الراوی وإبراز أحداث متزامنه خلف الکوالیس تتیح إظهار الواقع من زوایا مختلفه ویثری تجربه القراءه ویعزز دلالات النص ویعطی المزید من الوضوح والقیمه لمعانی النص.