مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اخلاق نقلی
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
99-114
حوزه های تخصصی:
پاره ای از بیانات اخلاقی در قرآن و روایات مشتمل بر تعلیل صریح است. گاهی مراد جدی متکلم در این تعلیل ها مبهم است؛ این ابهام به کلیت یا عدم کلیت تعلیل بازگشت دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای به یافته های زیر درباره تعلیل های مصرح در گزاره های اخلاقی دینی دست یافته است: 1. تعلیل های منصوص در توصیه های اخلاقی گرچه قابل تعمیم هستند ولی مفهوم ندارند یعنی عدم آن بر عدم توصیه اخلاقی دلالت ندارد. 2. ظاهر تعلیل در گزاره اخلاقی برخلاف گزاره های فقهی علت تام است نه حکمت. 3. تعلیل هایی که قابل آزمون و ارزیابی نیستند؛ به صورت تعبدی پذیرفته می شوند و بحث از مفهوم در آنها بی مورد است. 4. گاهی برای گزاره اخلاقی به حقایق و معرفت های متناسب توحیدی، فطری یا تکوینی تعلیل می شود. 5. بیان تعلیل در توصیه های اخلاقی دینی علاوه بر ایجاد یک نگرش کلی اخلاقی به اقناع روانی مخاطب نیز کمک می کند.
اصول سازگاری اخلاقی در قلمروهای وجودی انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
63-82
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به استنتاج و بررسی اصول سازگاری در اخلاق از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است. سازگاری، شرط لازم و به زعم برخی شرط لازم و کافیِ صدق و موجه بودن دیدگاه های اخلاقی است و احراز آن در درون ساحت های وجودی و نیز در نسبت هر یک از آنها با یکدیگر، نخستین ملاک و سنجه ارزشیابی درباره عقلانیت آنها می باشد. در نهج البلاغه برخی از این اصول به صراحت و برخی دیگر به اشاره مورد استدلال قرار گرفته است. تبیین و تحلیل این اصول در نهج البلاغه از سویی صدق، موجه بودن و انسجام درونی دیدگاه امام × را روشن می سازد و از سوی دیگر راه را برای تربیت و انسان سازی هموار می نماید، زیرا بدون بررسی سازگاری حالات درونی و بیرونی آدمی، تشخیص نقاط ضعف و نیز بیماری ها و تعارضات اخلاقی و پیشنهاد درمان مناسب برای آنها، دشوار و بلکه غیرممکن خواهد بود.
مروری بر گسترش و بالندگی رویکرد اخلاق نقلی در بستر حوزه علمیّه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
273 - 301
اخلاق نقلی (مأثور) از رویکردهای اصیل در دانش اخلاق اسلامی بشمار می آید که در صد ساله اخیر در بستر حوزه ی علمیه قم گسترش و بالندگی درخور توجهی داشته است. در این مقاله سعی شده گزارشی جامع از انواع تألیفات جدید در این حوزه و بالندگی این رویکرد از جهت غنای مباحث، روش مندی و تنوع زیرشاخه ای ارائه شود. به اختصار می توان بیان کرد اخلاق نقلی در بستر حوزه علمیه قم به سه زیر شاخه ی «مزیّن به نقل»، «نقل محور» و «نقل بنیاد» توسعه پیدا کرده است. همچنین نویسندگان اخلاق نقلی علاوه بر پرداختن به حیطه اخلاق عملی کاربردی، در این دوره به فلسفه اخلاق مبتنی بر نقل پرداختند. همچنین آثار اخلاق نقلی تا پیش از این، شامل جمع آوری و دسته بندی احادیث بوده و در این دوره نویسندگان به بحث از روش فهم احادیث اخلاقی و نظام اخلاق اسلامی مبتنی برنقل پرداخته اند. همچنین آثار درخور توجهی در حوزه اخلاق نقلی به صورت دانشنامه، جوامع حدیثی، اخلاق وعظی و اخلاق کاربردی انتشار یافته است. مجموع این حرکت ها، افق های خرسندکننده ای را برای این رویکرد اخلاقی در سال های آینده نشان می دهد.
اخلاق دینی- عرفانی در احیاء علوم الدین و المحجه البیضاء فیض کاشانی (با نگاهی به نسبت دین و اخلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
152 - 173
حوزه های تخصصی:
این مقاله به اخلاق دینی- عرفانی امام محمد غزالی و فیض کاشانی در احیاء علوم الدین و المحجه البیضاء به صورت تحلیلی و تطبیقی و به روش کتابخانه ای و اسنادی پرداخته، ضمن روشن نمودن مفهوم «دین» و «اخلاق» نزد فیض و غزالی، چهار نوع وابستگی دین و اخلاق را که عبارت انداز: وابستگی «معرف شناسانه»، «زبان شناسانه»، «وجودشناسانه» و «روان شناسانه» در این دو اثر استنباط و استخراج و تبیین کرده است و سرانجام رویکردهای اخلاقی حاکم بر این دو متن را ذیل سه عنوان «اخلاق فلسفی»، «اخلاق نقلی» و «اخلاق عرفانی» به بحث گذاشته و اشتراک و تمایز فیض و غزالی در اخلاق فضیلت گرای عرفانی و نیز شیوه تهذیب احیاء علوم الدین را روشن ساخته است. آخرت اندیشی و باطن بینی افعال انسانی از آموزه های مهم فیض و غزالی در اخلاق عرفانی است.
اخلاق نقلی وحیانی به مثابه «میزان» برای اخلاق فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی ها و امتیازات رویکرد «اخلاق وحیانی نقلی» در مقابل «اخلاق فلسفی عقلی» میزان بودنِ اخلاق نقلی برای حکمت عملی است. پژوهش پیشِ رو جوانب این مسئله را به روش تحلیلی اسنادی بررسی کرده است. مکتب اخلاق وحیانی، موازین خود را در دو قالب «آموزه های اخلاقی» و «پیشوایان معصوم» ارائه داده است. در یک نگاه کلان، کلّیت مکتب اخلاق فلسفی با موازین اخلاق وحیانی، همسویی دارد و نگاه کسانی که در این ساحت دچار افراط یا تفریط شده اند، پذیرفته نیست. در یک نگاه جزئی و تفصیلی، برخی مسائل مطرح در اخلاق فلسفی از موازین اخلاق وحیانی فاصله دارد و به همین دلیل، در حکمت عملی اسلامی به آن توجه نمی شود. آداب شراب خوردن و نگاه درجه دوم به بردگان و همچنین به جنس زن در نظام اخلاقی افلاطون و ارسطو و نیز نظریه اشتراک زنان، فرزندان و اموال یا نظریه اختصاص فضیلت اخلاقی به طبقات مرفّه جامعه، برخی از مصادیقی است که در نسخه یونانی از حکمت عملی مطرح بوده است؛ اما به دلیل مطابقت نداشتن با موازین اخلاق نقلی، در حکمت عملی اسلامی دنبال نشده اند. همچنین، باید توجه داشت «نسبتِ توزینی» که اخلاق برخاسته از آموزه های وحیانی با مکتب اخلاق فلسفی برقرار می کند، به ضمیمه اندیشه همسویی وحی و عقل در اخلاق، در شکل گیری رویکرد اخلاق تلفیقی در کنار دو رویکرد اخلاق فلسفی و اخلاق نقلی مؤثر بوده است.
گونه های بیان اولویت اخلاقی در روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
58 - 80
حوزه های تخصصی:
اعمال و رفتار به لحاظ اخلاقی در یک سطح نیستند و فهم اولویت آنها در مواردی چون تعارض های اخلاقی اهمیت ویژه ای دارد؛ برای دستیابی به این اولویت ، بیانات دینی با ذکر «خاستگاه ها» ، «کلیدها» ، «قلّه ها» و «رأس» در ترسیم ارزش های برتر به ما کمک کرده اند؛ ، اما بررسی مصادیق هریک از آنها ما را با این پرسش مواجه می کند که چگونه بین این تعابیر به ظاهر ناسازگار در هریک از موارد ذکر شده، انسجام برقرار کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش ، از روش توصیفی۔تحلیلی بهره گرفته ایم و پس از بیان مصادیق هریک از این گونه ها در روایات ، بین این مصادیق به ظاهر ناهمگون با استفاده از توضیحات خود این روایات ، روایات دیگر و تحلیل عقلی، ارتباط برقرار کرده ایم؛ در کلیدها ، نمونه های ذکر شده هر یک از جهتی برای تعقل و حرکت اهمیت دارند ، مصادیق ذکر شده برای خاستگاه ها نیز هر یک از منظری ریشه دیگر گزاره های اخلاقی به حساب می آیند ، همچنین در «قلّه ها» و «رأس» نیز برای نفی ناسازگاری ظاهری ، می توان از حیثیت ها و جهت های مختلف استفاده کرد و در مجموع بررسی داده های هر یک از بیانات ذکر شده ، نشان دهنده آن است که می توان با تبیین جهت و مراد روایات از اولویت ، بین این مصادیقِ به ظاهرْ ناهمگونْ انسجام برقرار کرد .