مقالات
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان روایی با رویکردی کل گرایانه یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است. روایت از جمله عناصر مهم و اصلی در نقل داستان یا بیان حادثه به شمار می رود. در این میان ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان مطرح است. این پژوهش سعی دارد محتوای رمان «باب الطباشیر» اثر احمد سعداوی رمان نویس عراقی را در قالبی ساختار محور و با تأکید بر مهمترین مباحث گفتمان روایی مورد اشاره ژنت مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. هدف اصلی در این جستار، بررسی سه عنصر زمان، وجه و لحن به عنوان تکنیک های روایی است و همچنین کارکرد آن ها در به تصویرکشیدن بی هویتی علی ناجی، سختی ها و مشکلات لیلا حمید و دنیای مردم کنونی عراق و ظهور علی ناجی به عنوان منجی در برابر مردم عراق با تکیه بر طلسم های سومری هفتگانه در قالب یک داستان سورئالیستی - تخیّلی است تا علاوه بر کشف تکنیک های روایی آن، خواننده را با تفکر نویسنده در باب هویتِ علی ناجی، مشکلات لیلا حمید و مردم عراق و موضع گیری آن ها در برابر محدودیت های زندگی شخصی و اجتماعی آشنا سازد. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و با تمرکز بر کتاب ژنت سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که گفتمان روایی تا چه میزان توانسته است در انعکاس درگیری های ذهنی نویسنده در باب هویتِ اصلیِ علی، مشکلات لیلا و مردم عراق و منجی گری علی ناجی موفق عمل کند؟ زمان پریشی، ایجاد پرش ها و وقفه های داستانی،کانونی سازی دوگانه، پررنگ یا کم رنگ ساختن نقشِ علی ناجی در مواضع مختلف رمان، و حرکت زمانی برای رسیدن به نوعی همزمانی بین رمان و فعل روایت از مهمترین تکنیک های روایی است که در این رمان مورد استفاده قرارگرفته اند.
هنجارگریزی ترکیبی در سوره های مبارکه زخرف و دخان
حوزههای تخصصی:
ساختار زبان معیار به گونه ای است که الگو و قواعد دستوری خاصی دارد و خروج نابجا از آن، ایجاد اختلال در زبان معیار را به دنبال دارد، اما چنانچه این خروج هدفمند صورت گیرد، ضمن برجسته شدن کلام، توجه مخاطب به معنای مقصود جلب می شود. اینجاست که کارکرد زبان ادبی بروز می یابد؛ بدینگونه که در اثر تغییر الگوها و صورت ها، فرآیند برقراری ارتباط بین کلام و دریافت کننده، اندکی دشوار شده و لذا ادراک پیام با تأخیر صورت می گیرد، ولی پس از کشف معنا و برقراری فرآیند ارتباطی، مخاطب به وجد آمده و از الگوی نوین کلام، شگفت زده می شود. قرآن کریم با مؤلفه های ارزشمندش در راستای القای معانی ویژه ، از الگوهای متعددی نظیر هنجارگریزی ترکیبی، در زمینه برجسته سازی کلام برخوردار است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، برخی از این اسلوب ها را که مربوط به حوزه هنجارگریزی ترکیبی است، در دو سوره مبارکه زخرف و دخان مورد بررسی قرار داده است. نتایج بیانگر آن است که با توجه به ساختار زبانی خاص دو سوره و استفاده از اسلوب هایی چون حذف، تقدیم و تأخیر و یا دیگر شیوه های بیانی، ضمن جلب توجه مخاطب به الگوی کلام، مفاهیم ارزشمندی همچون: تأکید، تعظیم، تهویل، اختصار، اختصاص و ..، از آن استنباط می گردد.
واکاوی هوش معنوی در داستان «خلیل کافر» جبران خلیل جبران بر پایه دیدگاه رابرت ایمونز
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی به مهارت ها، توانایی ها و رفتارهای لازم برای توسعه و حفظ ارتباط با منشأ غایی همه موجودات، کامیابی در جستجوی اهداف زندگی و یافتن مسیر اخلاقی درست که به رستگاری ما در زندگی کمک می کنند، اشاره دارد. این هوش که مبتنی بر ارزش ها، باورها و عملکردهای انسان است، این توانمندی را به او می دهد که در شرایط گوناگون، رشد و تعالی را در واقعیت های زندگی جستجو کند. رابرت ایمونز (Emmons Robert) (زاده 1958) استاد دانشگاه کالیفرنیا و پژوهشگر روانشناسی شخصیت، روانشناسی عاطفه و روانشناسی دین در زمره نخستین کسانی قرار دارد که به کشف هوش معنوی دست یافته است. از آنجا که جبران خلیل جبران، نویسنده لبنانی (1883-1931) در برخی از آثار خود از آموزه های قرآن کریم و تصوف اسلامی بهره گرفته است، می توان منظومه فکری او را در آثارش مرتبط با هوش معنوی دانست. لذا کارکردها و مؤلفه های این هوش در داستان «خلیل کافر»، موضوع این پژوهشِ مبتنی بر رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که گرچه جبران خلیل جبران در داستان «خلیل کافر» مستقیماً به هوش معنوی اشاره نکرده است؛ اما از آنجا که رویکرد آثارش به ابعاد هوش معنوی اعم از بُعد عقیدتی و شناختی، بُعد احساسی و عاطفی و بُعد ارادی بسیار متمایل است؛ بنابراین، این فرضیه را که جبران به طور غیر ارادی در آثارش از تصاویر و مبانی این هوش بهره برده است، قوت می بخشد. با مطالعه داستان «خلیل کافر»، می توان دریافت که وی به طور ناخودآگاه از هوش معنوی در جهت رشد و تعالی انسان های فرودست جامعه و ارتباطشان با خداوند و دیگران بهره گرفته است.
تصویر فرهنگ "دیگری" در سفرنامه " اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" شفیق جبری
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی به عنوان یکی از شاخه های مهم ادبیات تطبیقی، نقش بسزایی در شناخت ملل و اقوام از یکدیگر ایفا می کند و از طریق بررسی تصویر دیگری در متون، به درک بهتر از فرهنگ ها کمک می کند. دیگری پنهان در متن، از طریق تحلیل لایه های زیرین تصاویری که نویسنده توصیف می کند، به تدریج روشن می شود. فرهنگ به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در شناخت ملل دیگر، به ویژه در سفرنامه های فرهنگی و گردشی که به طور مستقیم شاهد آداب و رسوم، اخلاقیات و عادات مردم هستند، اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین مفاهیم فرهنگی برای شناخت غرب در سفرنامه "اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" مورد بررسی قرار گرفته است. این سفرنامه از نظر نویسنده به لحاظ فرهنگی حائز اهمیت بوده و شامل ارائه نمونه هایی از متن سفرنامه است که به تحلیل آن مفاهیم می پردازد. علاوه بر این، نوع ارتباط و دیدگاه نویسنده در مواجهه با این فرهنگ ها بررسی و بیان شده است تا نشان دهد چطور تجربیات و مشاهدات او از سفر به غرب منجر به شکل گیری نگرشی خاص نسبت به فرهنگ های دیگر گردیده است. شفیق جبری، در مواجهه با فرهنگ غرب و دیگری، با تفاوت های فرهنگی عمیقی روبه رو می شود که بیشترین واکنش او احساس ترس، تنهایی و تعجب است. هرچند در برخی مواقع احساس شعف و تمایل به فرهنگ غربی نیز به او دست می دهد، اما این احساس به طرز قابل توجهی ناپایدار است و به سرعت جای خود را به نوعی غربت و تنهایی می دهد. او معتقد است که هرگز من شرقی اش قادر به ارتباط و الفت با فرهنگ دیگر غرب نخواهد بود. به همین دلیل، غرب را سراسر راز و رمز می داند و این نوع نگاهی که در او شکل گرفته، به روشنی بیان گر تعلق خاطر عمیق او به هویت شرقی اش است. احساسات متناقض او در رابطه با فرهنگ غرب، نه تنها نشان دهنده چالش های او در درک و پذیرش این فرهنگ است، بلکه تأکیدی بر ارزش ها و باورهای ریشه داری است که در فرهنگ شرقی اش نهفته است و به او احساس هویت و آرامش می بخشد.
خوانش ساختار زمانمندی در رمان «الجنّیه» غازی قصیبی (بر اساس نظریه زمان ژرار ژنت)
حوزههای تخصصی:
زمان در روایت یکی از مؤلفه های اساسی و جدایی ناپذیر است که خط سیر روایت بر اساس آن پیش می رود. با تجسّم زمان در داستان، می توان به درک بهتری از ساختار زمان و اهمیت آن در روایت های داستانی دست یافت. در دهه های اخیر، این مقوله توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، که از جمله آنها می توان به ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی، اشاره کرد. او میان زمان متن و زمان داستان تمایز قائل شده و آن را به سه جزء تقسیم می کند: نظم، تداوم و بسامد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی، به نقد و بررسی مؤلفه های زمان مندی روایی در رمان «الجنّیه» غازی قصیبی بر مبنای نظریه ژرار ژنت می پردازد. از مهم ترین یافته های این جستار می توان به این نکته اشاره کرد که غازی قصیبی با قرار دادن طرح روایت در ساختاری غیرخطی و به کارگیری تکنیک هایی چون ترتیب، تداوم و بسامد، توانسته است داستانی چندلایه با مضامینی بی سابقه خلق کند. این تکنیک ها نقش های کلیدی در شکل گیری ساختار رمان ایفا کرده اند. زمان پریشی با دو حالت گذشته نگر و آینده نگر اهمیت بالایی در معرفی شخصیت های جدید، آشنایی با پیشینه آنان، کشف ماهیت تعاملات شخصیت ها و حرکت بخشی به سیر حوادث داستان ایفا کرده و خواننده را برای پیگیری تحولات آتی تحریک می کند. مقوله تداوم زمان نیز با شکل های گوناگون از جمله درنگ، حذف، خلاصه و صحنه نمایشی، در تسریع یا کندی سرعت حوادث و به تصویر کشیدن ایدئولوژی شخصیت ها مؤثر بوده است. همچنین، بسامد تک محور در مقایسه با دیگر انواع بسامد، در این رمان از گسترش بالایی برخوردار است و این امر نشان دهنده تنوع روایتی و عمق معنایی اثر است.
مفهوم جنون و کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن در کتاب "عقلاء المجانین"
حوزههای تخصصی:
"عقلاء المجانین" یا خردمندان دیوانه نما بر خلاف رفتارهای عجیب خویش، دارای شخصیت و نبوغی شگفت انگیز هستند که بیان کننده عمق نگرش ایشان به انسان و جهان است. کتاب عقلاء المجانین نوشته محمد بن حبیب نیشابوری(؟-406ه) احوال اشخاص به ظاهر دیوانه، اما خردمند را جمع آوری نموده است. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده است، سعی شده تا با تحلیل محتوای حکایت های کتاب عقلاء المجانین، به کارکرد اجتماعی-سیاسی جنون در این کتاب پرداخته شود. بررسی ها نشان می دهد کارکردهای سیاسی نظیر اعتراض به رفتارهای خلیفه، پرهیز دادن اصحاب قدرت از ظلم و بی عدالتی، هشدار به حاکمان نسبت به عواقب امور، تعصب ورزیدن نسبت به گروه یا مذهبی خاص و کارکردهای اجتماعی مانند حضور فعال در اجتماع و گفت و گوی رو در رو با اشخاص مختلف، تلاش برای اصلاح اخلاق مردم، مبارزه با عقاید غلط رایج و حتی گره گشایی برای مردم با دعا برای خشکسالی از موضوعاتی است که این حکیمان و عارفان دیوانه نما در پس نقاب جنون در پی تحقق آن بوده اند. حکایت های این کتاب نشان می دهد که تظاهر به جنون برای حکیمان، رسیدن به ساحتی از آزادی بوده که کنشگری سیاسی و اجتماعی را در فضای خفقان آلود آن دوران تسهیل می کرده است.