فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۶۱ تا ۶٬۷۸۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع اجرای حدود در زمان غیبت را در دو سطح حکم اولی و حکم ثانوی می توان بررسی کرد. براساس حکم اولی باید به جواز بلکه وجوب اجرای حدود در زمان غیبت قائل شد، ولی براساس حکم ثانوی، می توان طبق مصالحی که حاکم شرع تشخیص می دهد، به جایز نبودن اجرای برخی حدود که در زمان و مکان خاصی ممکن است باعث وهن اسلام شوند، عقیده داشت.
حیات برزخی از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدن ابزاری برای نفس مجرد انسانی است که به وسیله آن می تواند استعدادهای نهفته خود را متبلور و شکوفا سازد. نفس، پس از قطع علاقه از بدن، در وعایی دیگر به نام عالم «برزخ» یا عالم «مثال»، با تعلق گرفتن به «قالب مثالی» یا «جسم برزخی»، به حیات خود ادامه می دهد؛ حیاتی که همراه لذایذ یا رنج های ویژه ای است که نتیجه افکار، عقاید، اعمال، صفات و ملکات راسخ در نفوس در طول حیات دنیوی خواهد بود. این نوشتار، ابتدا به اثبات برزخ، از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت می پردازد، سپس به برخی ویژگی های برزخ و برزخیان اشاره می کند، و آن گاه دیدگاه برخی از فلاسفه را که معتقدند در برزخ، «تکاملی برای افراد وجود ندارد» به نقد کشیده است. نویسنده معتقد است فلسفه، هرگز نمی تواند مدعی شود که برای برزخیان ارتقای درجه و تکامل یا سقوط بیشتر امکان ندارد، به علاوه بر این دیدگاه نه تنها مخالف بسیاری از روایات وارده در مورد عالم برزخ است، که با ظاهر برخی از آیات شریفه قرآنی نیز سازگاری ندارد.
شرط پرداخت مهریه توسط ثالث در نکاح دائم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عقد نکاح، مرد مکلف است تا مالی را تحت عنوان مهریه به زن تملیک کند، یا آن را به مثابه یک تعهد مالی برعهده گیرد. از نظر فقهی، دلیل متقنی بر اینکه مهر لزوماً باید از دارایی زوج باشد وجود ندارد. بنابراین، شخص ثالث غیر از زوج می تواند، مال خود را به عنوان مهریه قرار دهد، یا به پرداخت مهریه متعهد گردد. این تعهد ممکن است در قالب شرط در عقد نکاح متبلور شود. از منظر فقه و حقوق مدنی، چنین شرطی صحیح است و آثار و احکام شروط صحیح برآن مترتب است. شرط مذکور می تواند در قالب شرط بنایی، ابتدایی و شرط به فعل شخص ثالث، ضمن عقد نکاح ظهور پیدا کند.
تبیین قاعده لا مهر لبغی در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام حقوقی ایران مواردی وجود دارد که متضمن نفی استحقاق زن بر دریافت مهرالمثل است. موارد مزبور منوط است به این که زن عالم به حرمت رابطه جنسی مربوط باشد. عمده نویسندگان مبنای فقهی چنین حکمی را قاعده «لا مهر لبغی» دانسته اند؛ با این حال، در خصوص این قاعده و مفاد آن پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. سؤال اصلی این است که آیا اساساً می توان حکم مزبور را یک قاعده فقهی دانست؟ در این صورت، مفردات قاعده یعنی «مهر» و «بغی» به چه معناست و موارد نفوذ آن در نظام حقوقی ایران کدام است؟ مقاله حاضر به بررسی سوالات مزبور پرداخته و در نهایت به این نتیجه رسیده است که با توجه به اوصاف قواعد فقهی از جمله کلی بودن و شرعی بودن، حکم «لا مهر لبغی» را می توان قاعده ای فقهی دانست که مستند به روایات متعدد، تسالم اصحاب و اجماع می باشد. همچنین مصادیق نفوذ این قاعده در نظام حقوقی ایران از جمله بحث تعلق مهرالمثل و ارش البکاره به زانیه، مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است.
عقلانیت معرفت؛ نگاهی گذرا به پی آمد رویکرد قدما در معرفت شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ اندیشة فلسفی، رویکردهای گوناگونی را در معرفتشناسی میتوان شناسایی کرد که مهمترین آنها عبارتند از: 1. رویکرد قدما؛ 2.رویکرد مدرن که بر فلسفه عقلگرای مدرن اروپایی مبتنی است؛ 3. رویکردی بر پایه فلسفةتحلیلی معاصر یا فلسفةکشورهای انگلیسی زبان. 4. رویکرد مبتنی بر فلسفههای اروپایی همچون هرمنوتیک فلسفی، پستمدرنیسم و... که بیشتر از آموزههای کانتی اثرپذیرفتهاند. امروزه گرایشهای گوناگونی در معرفتشناسی دیده میشود که هر یک بر نگرش فلسفی ویژهای مبتنی است. هر یک از گرایشها و رویکردهای یاد شده طرفداران بسیاری در برخی محافل دانشگاهی دارد.در این نوشتار، میکوشیم تا رویکرد قدما و ویژگیهای آن را شرح دهیم. سپس گرایش اندیشمندان مسلمان را که از این رویکرد اثرپذیرفته و نقشی را که آنها در رشد این رویکرد ایفا کردندهاند بررسی میکنیم؛ به ویژه با توجه به مسئله عقلانیت معرفت و عقلانی نبودن شکاکیت و نسبیتگرایی مطلق این مسئله را میکاویم.
نکته هایی چند دربارة کمال الدین حسین واعظ کاشفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال الدین حسین واعظ کاشفی، یکی از برجسته ترین فرهنگ مردان سدة نهم ق / پانزدهم م و از نمایندگان جریانهای فکری- فرهنگی عصر خود به شمار می آید. بررسی شخصیت و زندگی او مخصوصاً از چند جهت اهمیت دارد. او که در هرات سنی نشین زندگی می کرد، دارای گرایشهای شیعی بسیار پررنگ بود و از پرکارترین نویسندگان روزگار خود به شمار می آمد و از شناخته ترین واعظان زمان خود بود. او به عنوان عالمی مفسّر، منجم و ریاضی دان نیز شناخته می شد. با وجود این، زندگی اش چندان مورد توجه مورخان قرار نگرفته است. این نوشتار کوتاه می شد تا درباره آگاهیهای پراکندة موجود از زندگی او پرسشهایی را مطرح کند و در حدّ توان بر این آگاهیها بیفزاید.
اختیار و علیت از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا علیت ضروری را با اختیار سازگار می داند. اما اختیاری که او مطرح می کند عین اجبار و اضطرار است. در واقع ملاصدرا مختار را به معنای مرید تفسیر می کند و معتقد است انسان دارای اراده است. اما اراده او معلول شوق و شوق معلول علم و علم معلول عوامل خارجی و این عوامل در نهایت معلول خداست. این نوع علیت نیز علیتی ضروری است. بنابراین با وجود علت، تحقق اراده انسان ضروری است و انسان نمی تواند اراده نکند. به دیگر سخن، اختیار به معنای توانایی انسان بر اراده کردن و اراده نکردن و در نتیجه توانایی بر فعل و ترک بر اساس علیت ضروری محال و غیر قابل قبول است. بنابراین اختیار به این معنا با علیت ضروری قابل جمع نیست، هر چند اراده با علیت ضروری قابل جمع است.
اما اسپینوزا تصریح می کند که اختیار با علیت ضروری قابل جمع نیست، و چون علیت ضروری امری بدیهی است، انسان دارای اختیار نیست. اسپینوزا هم اختیار به معنای توانایی بر اراده کردن و اراده نکردن را از انسان سلب می کند. و هم اختیار به معنای خاص خود، یعنی انجام فعل به اقتضای فاعل را. اسپینوزا هم مانند ملاصدرا، انسان را مرید می داند اما مانند ملاصدرا مختار را به معنای مرید تفسیر نمی کند. در نتیجه تصریح می کند که انسان دارای اختیار نیست
تقریری از برهان صدیقین صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
برای برهان صدیقین صدرالمتألهین، در اسفار، تقریرهای گوناگونی هست که شارحان و تعلیقه نویسان اسفار به آنها پرداختهاند. در تقریری که در پیش رو داریم، تلاش شده است نشان داده شود که یگانه تصویر معقول واقعیتها سلسلهای تشکیکی از وجودهاست که سرآمد آنها وجود بینهایت، یعنی خداوند است. پس یا واقعیتی نیست یا اگر هست در سلسلهای واقع است که در رأس آن خداوند وجود دارد.
توضیح این تقریر، مستلزم تبیین دقیق تشکیک وجود است که بحثی به نسبت دقیق و طولانی است و توصیف دقیق این برهان به درازا میکشد. از این رو، برای احاطه اجمالی خواننده بر این برهان و از دست ندادن رشته کلام، در آغاز شکل تحلیلی مختصر برهان، سپس شکل توصیفی و در پایان، تحلیل تفصیلی آن را میآوریم. برای آشنایان با فلسفه، مراجعه به یکی از این سه شکل کافی است.
جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعدة «الشیء ما لم یجب لم یوجد» در کلام حکما مطرح و با دلایلی اثبات شده است. مفاد آن که به عنوان قاعده ای مسلم تلقی میشود، این است که با تمام شدن علت، وجود معلول پیش از تحققش ضرورت مییابد، این قضیه به جبر فلسفی معروف است. در مقابل، متکلمان اسلامی مطلقاً آن را نفی نموده، «اولویت» را جایگزین ضرورت میکنند. در این میان برخی از اصولیین شیعه با تفصیل بین فاعل مختار و موجب، قاعده را به فاعل موجَب اختصاص میدهند. دیدگاه برگزیده این مقاله تفصیل مورد نظر اصولیین است. در این مقاله ضمن اثبات این نظریه، دلایل حکما و اشکالات متکلمان مطرح و تحلیل میشود.
استقلال قرآن از امور انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۲
حوزههای تخصصی:
هر چند خدای متعال قرآن کریم را برای هدایت انسانها نازل کرده است و لذا فیالجمله، برخی امور انسانی در این زمینه مورد عنایت بوده است، اما قرآن کریم مستقل از امور انسانی بوده و هیچ امر انسانی در آن تأثیر نداشته و هیچ مطلب یا فرهنگ غلطی از زمان نزول، در آن منعکس نشده است؛ زیرا وجود مطالب غیر واقع در قرآن با هدف اصلی آن یعنی هدایت مردم منافات دارد. البته چون خداوند قرآن را برای هدایت فرو فرستاده، به برخی از امور انسانی عنایت داشته و از آنها استفاده و بهگزینی کرده است. قرآن به زبان قوم است و از مثالها، تعبیرات، استعارات، کنایات و لغات دخیلِ رایج در بین مردم بهره جسته و مصلحت مخاطبان را رعایت نموده است. استقلال قرآن کریم از امور انسانی یکی از مبانی تفسیر به شمار میآید.
اشعار عربی خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی زن و نوآوری
«عرفان و رهبانیت در مسیحیت»
حوزههای تخصصی:
پارسایی و زهد یکی از مهم ترین ویژگی های ادیان مختلف بوده است و بسیاری را به دوری از دنیا و رهبانیت کشانده است. این مطلب در دین مسیحیت عمومیت بیشتری داشته و در دین اسلام با دستور صریح پیامبر اسلام (ص) از گسترش رهبانیت جلوگیری شده است. زهد و رهبانیت یکی از زمینه های مناسب برای پیدایش آموزه های عرفانی بوده و در این مقاله کوشش گردیده که مقدمه ای برای شناسایی جنبه های مختلف رهبانیت و عرفان در دین مسیحیت مطالعه گردد و نشان داده شده که این رهبانیت اگرچه از جنبه فردی برخی را به خودسازی و پارسایی کشانیده اما از نظر اجتماعی و سیاسی و دینی چه آثار زیانباری را به دنبال داشته است.
اندیشه های عرفانی در اعتقادات مانوی
حوزههای تخصصی:
پیشینه اندیشه های عرفانی در اعتقادات ایرانیان هم پای حضور زرتشت در جامعه ایرانی است. مانی که در عهد ساسانی برای اصلاح جامعه زرتشتی قیام کرد، متاثر از گنوسیسم پیش از خود و دارای اندیشه های عرفانی قوی بود. آیین وی تلفیقی از همبستگی های مسیحیت و اعتقادات ایرانی بر اساس نگرش های باستانی بین النهرین بود که به صورت اعتقادات عرفانی تعمیدی شکل گرفته بود. وی در این راستا تلاش نمود تا نحله های عرفانی پیش از خود را به شکل دینی گسترده در آورد. آمیختگی دین و دانش به گونه ای عرفانی در اندیشه مانی نشان می دهد که وی اساس تعالیم خود را بر تاثیر از اندیشه گنوسی بنا نهاد. اخلاق و عرفان به عنوان مبنای تعالیم مانوی تاثیر خود را در میان عارفان و صوفیان بعد از خود حفظ نمود . زهد و رهبانیتی که در تعالیم وی وجود دارد تبلوری از نگرش گنوسی است که با ظهور اسلام اندیشه های عرفانی مانی در برخی از نگرشهای صوفیانه تاثیر خود را بر جای گذاشت، چنانکه برخی از اندیشه های آنان با اندیشه های مانوی و مخصوصاً گنوسی همانندی هایی دارد.
چیستی عالم امر در آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مفس ِرّان در ذیل پاره ای از آیات قرآن که در آنها واژه «امر» بکار رفته است، از نظام معینی با عنوان «عالَم امر» سخن گفته اند که بکلّی از «عالم خلق» متمایز است. آیا می توان در عرض عالم خلق به وجود چنین عالَمی اذعان نمود؟
در صورتی که پاسخ مثبت باشد، ویژگی های آن عالَم چیست؟ و قرآن کریم برای شناخت آن چه اطلاعاتی را بر آدمیان عرضه کرده است؟ این نوشتار درصدد است با مراجعه به آیات وحی پاسخ های مستندی برای سئوالات مذکور ارایه نماید. براساس این تحقیق می توان اذعان نمود که در نگاه قرآن کریم در عرض نظام خلق که بر اسباب و مسببّات مادی استوار است نظام دیگری وجود دارد که بکلّی از مختصات جهان ماده برکنار و صرفاً مبتنی بر اراده خداوند می باشد؛ برخی از پدیده ها، فرایندها و حوادث پیرامون ما متعلقّ به آن جهان است که با قواعد مادی و مأنوس آدمیان قابل شناخت نمی باشد. این جهان بخشی از عالَم غیب است که قرآن کریم به کراّت از آن سخن گفته و آدمیان را به ایمان به آن فراخوانده است.
تأملی در تفسیر آیه شریفه «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیاتی از قرآن ازجمله آیات: بقره / 75، نساء / 46 و مائده / 13 و 41 واژه تحریف به صراحت آمده است. این اصطلاح قرآنی که در رابطه با اهل کتاب به کار رفته، غالباً از سوی مفسران با تحریف عهدین پیوند داده شده است. گرچه آیات تحریف، جزئیات چگونگی و نوع این تحریف را بیان نکرده است، اما با توجه به آنچه از بررسی روایات مربوطه به دست می آید، می توان نتیجه گرفت که اصطلاح قرآنی تحریف در فضای مطالعات تفسیری اندکی توسعه معنایی یافته است. بازکاوی مفهوم تحریف، این اصطلاح قرآنی را بر شاخصه هایی چون ماهیت فرانوشتاری و تمرکز بر یک مصداق خاص استوار می داند.
نقد آراى کدیور در باره ادله شرعى ارتداد
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
آقاى کدیور درباره ادله شرعى ارتداد اشکالاتى را مطرح کرده است; از جمله اشکال به مستند روایى و قرآنى ارتداد و نیز اشکال بر اصل اجراى حدود در عصر غیبت . نویسنده با استفاده از آیات، روایات و دیدگاههاى فقها به نقد آن پرداخته است . در قسمت پایانى مقاله به دیدگاه فقهاى نامدار شیعه درباره مشروعیت اجراى حدود در عصر غیبت پرداخته، از جمله دیدگاه فقیه نام آور شیعه صاحب کتاب گرانسنگ «جواهر الکلام» مرحوم محقق نجفى که با قاطعیت تمام از این مشروعیت دفاع کرده و مىفرماید مساله ولایت عام فقیه جامع الشرایط و از جمله اختیار اجراى حدود در عصر غیبتبه اندازهاى آشکار است که نیازى به استدلال ندارد و شگفتآور است که برخى در این مساله وسوسه مىکنند، گویا این دسته، حتى اندکى هم طعم فقه را نچشیدهاند .
فلسفه و اهداف حکومت اسلامى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتى و سلطهگرى فردى یا گروهى نیست؛ بلکه تبلور آرمان سیاسى ملّتى همکیش و همفکر است که به خود سازمان مىدهد تا در روند تحوّل فکرى و عقیدتى، راه خود را به سوى هدف نهایى (حرکت به سوى الله) بگشاید. ملت ما در جریان تکامل انقلابى خود از غبارها و زنگارهاى طاغوتى زدوده شد و از آمیزههاى فکرى بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکرى و جهانبینى اصیل اسلامى بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامى و قرآنى، جامعه نمونه (اُسوه) خود را بنا کند. بر چنین پایهاى، رسالت محققان و پژوهشگران این است که زمینههاى تحقق این حکومت را عینیّت بخشند و شرایطى را به وجود آورند که در آن، انسان با ارزشهاى والا و جهانشمول قرآنى پرورش یابد.
نگارنده کوشید با توجّه به محتواى اسلامى انقلاب ایران، که حرکتى براى پیروزى تمامى مستضعفان بر متکبران است و زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور بویژه در گسترش روابط بینالملل، با دیگر جنبشهاى اسلامى و مردمى فراهم مىکند را در سایه آیات قرآنى، براى تشکیل امّت واحده جهانى بیان کند. (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ) تا استمرار مبارزه در نجات ملتهاى محروم و تحت ستم در تمامى جهان قوام یابد.
با توجّه به ماهیّت این تحقیق، خط سیر مقاله، تضمینگر نفى هرگونه استبداد فکرى و اجتماعى و انحصار اقتصادى است و در خط گسستن از سیستم استبدادى و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان، تلاش مىکند. (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَْغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ).
تعامل و تقابل اعضای شورای شش نفرة عمر با خلفای راشدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اقدامات عمر تعیین افرادی از صحابة قریش به منظور خلافت بود. وی شش تن از مهاجران را در شورای خلافت قرار داد و اعلام کرد که فقط این افراد شایستگی خلافت رسول الله (ص) را دارند. نکتة درخور توجه و تأمل این است که این افراد، به جز علی (ع)، هم در دوران خلافت عثمان و هم در عهد خلافت علی (ع) تابع خلیفة وقت نبودند و دردسرهای بزرگی برای جانشین رسول خدا (ص) ایجاد می کردند. در این مقاله با روش تحلیلی برآنیم تا دلایل مخالفت های اعضای شورای شش نفره با عثمان و امام علی (ع) را ریشه یابی کنیم. در واقع اقدام خلیفة دوم باعث شد این افراد محبوبیت زیادی در بین عامة مسلمانان پیدا کنند (به واسطة فتوح، غنائم و گسترش قلمرو اسلام در عهد عمر و شکست بیزانسیان و ساسانیان از مسلمانان). به همین دلایل اعضای شورا، به استثنای امام علی (ع)، دچار غرور زیادی شده بودند و تابعیت شان از خلیفة سوم و چهارم، نسبت به خلیفة اول و دوم، کم تر شده بود. اعضای شورا، برخلاف عهد شیخین، حتی یک لحظه هم در عهد عثمان و علی (ع) مطاع این دو خلیفه نبودند و خلیفة مسلمین را هم سطح خویش می دانستند. یکی از جدی ترین مشکلات خلیفة سوم و چهارم زیاده خواهی ها و غرور عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحه و زبیر بود. آن ها در عهد خلیفة سوم فقط به حقوق بالا راضی نبودند و مناصب پراهمیتی می خواستند و در عهد علی (ع) خواهان مستمری بالا و مناصب کلان بودند ولی هر دو را ازدست رفته می دیدند؛ از این رو برای وی مشکل تراشی می کردند