فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۷۵٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیوستگی متن قرآن همواره محل مناقشه قرآن پژوهان غربی بوده است. نیل رابینسون از پژوهشگران غربی نخستین کسی است که با تکیه بر دانش های ادبی و زبانی جدید توانست پیوستگی آیات قرآن را به اثبات برساند. رابینسون برای اثبات پیوستگی متن قرآن، بعضی از سور مدنی را بررسی کرد. برای تبیین درستی نظریه رابینسون و فراگیر بودن طرح او در کل قرآن، سوره «اعراف» که از سور مکی است، انتخاب شده، سپس بخشی از آیات این سوره (65 72) به منزله بخش محوری در نظر گرفته شده، با پردازش نزولی و نظم متقارن، پیوستگی اجزای درونی سوره براساس سیاق آیات مربوط به داستان حضرت هود(ع)، با شیوه تحلیلی ترکیبی به اثبات رسیده است. ابتدا با الگوی رابینسون ساختار کلی سوره تقسیم شده و انسجام درونی و لفظی آیات بر مبنای تکرار الفاظ با الگو ارائه گردیده است. سپس با تکمیل الگوی رابینسون و افزودن معیار بخش بندی سیاقی و ارتباط معنایی، مناسبت آیات محوری و رابطه با غرض سوره درباره پیوستگی رسالت با توحید و تکذیب آیات با تکبر و شرک در اثبات پیوستگی ساختاری سوره «اعراف» و تأیید طرح رابینسون به دست آمده است.
نقش نظریه صدرالمتألهین درباره تکامل نفس در تبیین کنش های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
43-52
حوزههای تخصصی:
سیر تکاملی انسان از بحث های غامض و مهم صدرالمتألهین است او برخلاف پیشینیان، راهی جدید در اثبات تکامل انسان در پیش گرفت. تأثیرات تلقی صدرا از حرکت جوهری امتدادی نفس در تبیین کنش های انسان، هدف این مقاله است. تبیین کنش های انسانی را یکی از رسالت های علوم انسانی تعریف می کنند که جایگاه برجسته تری نسبت به دیگر کارکردهای علوم انسانی دارد. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که تحلیل صدرالمتألهین از تکامل نفس چیست و اینکه آیا تلقی ما از حرکت جوهری اشتدادی نفس می تواند در علت کاوی کنش های بشری اثرگذار باشد یا خیر؟ اگر تأثیرگذار است، چه کاربست هایی را در حوزه تبیین کنش ها به دنبال دارد؟ با روش توصیفی تحلیلی و استنباطی، نشان داده خواهد شد که توجه به دیدگاه خاص صدرا، کاربست های متمایزی در تبیین خواهد داشت. گزاف بودن دگماتیسم روشی و منبعی، نادرستی یکسان انگاری تبیین کنش در انواع انسانی، نادرستی عُقبی گریزی علمی، عدم تساوی میان کنش های یک فرد و عدم کفایت علوم انسانی مصطلح در تبیین کنش را می توان از جمله دستاوردهای پژوهش پیش رو به شمار آورد.
راز فراخوان های متفاوت قرآن به انفاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله که به هدف بررسی راز فراخوان های متفاوت قرآن به انفاق با روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی تدوین شده، بر آن است که سه مرتبه فراخوان به انفاق در قرآن وجود دارد. مرتبه ابتدایی دعوت به انفاق با مخاطب قرار دادن کفار به صورت غیرمستقیم و گویا با ترسیم مثلث سه ضلعی (خدای رازق، رزق الهی و شخص انفاقگر) آغاز می گردد. سپس در مرتبه میانی فراخوان قرآن به انفاق، تخاطب به صورت مستقیم بین خدای سبحان و عموم بندگان مؤمنش شکل می گیرد، البته با ترسیم همان مثلث سه ضلعی. مرتبه نهایی راقی ترین فراخوان قرآن به انفاق، در قالب خطاب مستقیم خدای سبحان بخصوص مؤمنانِ به آخرین پیامبرش با القای نگاه جانشینی مؤمن انفاقگر از خدای سبحان در مقام اراده و فعل خداپسند انفاق به سایر بندگان خداست. در این عالی ترین فراخوان قرآن به انفاق، دیگر نشانی از مثلث سه ضعلی مزبور نیست، بلکه با القای بینش توحیدی جانشینی خدا در مقام افعال الهی، استقلال مؤمن انفاقگر و رزق انفاق شونده در ارتباط با مالک اصلی شان (یعنی خدای سبحان) نادیده گرفته شده و «انفاق استخلافی» نه فقط انفاق رزق الهی مطرح گشته است. اثر انفاق استخلافی در قرآن، پیوستن به مؤمنان صدیق الهی بیان شده است.
مفهوم و ادلۀ کلامی مؤلفه های «اقامه دین»و «حاکمیت دین» در دین شناسی آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله ما این است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی متکی به اسناد کتابخانه ای، مفهوم دو مؤلفه «اقامه دین» و «حاکمیت دین» در دین شناسی آیت الله خامنه ای و ادله کلامی ایشان برای اثبات «اقامه دین» و «حاکمیت دین» به عنوان اجزای دین اسلام را تحقیق و تبیین کنیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که «اقامه دین» به معنای عمل به آن در همه شئون زندگی، یکی از اجزای اسلام است. مجموع «معارف و احکام» و «تحقق خارجی» آنها دین اسلام را شکل می دهد و اسلام بر اقامه همه اجزای دین و عدم اکتفا به تحقق بعضی از آنها اصرار دارد. «حاکمیت دین» نیز یکی از اجزای دین اسلام است. اسلام هم دارای «حاکمیت عام حُکمی» است که به معنای شمول احکام نظام بخش آن بر همه شئون حیات انسان است و هم دارای «حاکمیت عام عینی» بر جامعه است که مظهر آن، حاکمیت سیاسی اجتماعی اسلام است.
نسبت «امام شناسی» و «نفس شناسی» در اندیشه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
5 - 26
حوزههای تخصصی:
هانری کربن فیلسوف و پژوهشگر غربی، در پی معنویتی است که بتواند گشودگی به ساحت عالم قدس را در همه زمان ها و مکان ها حفظ کند.تعقیب این دغدغه سبب آشنایی او با معنویت و اندیشه شیعه می شود. یکی از مزیت های فکر شیعی برای کربن اهمیت امام شناسی در بحث «نفس شناسی» است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل و بررسی این مسئله است که از نظر هانری کرین چه نسبتی بین «نفس شناسی» و «امام شناسی» وجود دارد. به این منظور ابتدا چرایی ضرورت شناخت امام برای شناخت حقیقت نفس مطرح و سپس چگونگی این نسبت را بررسی شده است؛ کربن معتقد است که نفس دارای دو بعد زمینی و آسمانی است و برای اتصال این دو بعد به یکدیگر نیازمند یک راهنماست. او این راهنما را معادل امام در اندیشه شیعی می داند و تأکید می کند که صورت ظاهری و حضور جسمانی امام برای کسب معرفت و معنویت موضوعیت ندارد، بلکه آنچه مهم است شناخت حقیقت و باطن امام به مثابه مظهر و صورت راهنمای باطنی در مسیر نفس شناسی است. کربن ضرورت امام و تلاش برای شناخت باطن و حقیقت امام را از این جهت می داند که سبب شناخت مراتب وجودی و باطن نفس سالک می شود.
بازخوانی و بررسی تطبیقی آیات جاهلیت از منظر علامه طباطبایی و سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۶۰-۴۱
حوزههای تخصصی:
جاهلیت اصطلاحی قرآنی است و بیانگر ویژگی های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی مردم حجاز در دوره تاریخی پیش از اسلام می باشد. سید قطب پس از تقسیم جاهلیت به قدیم و مدرن و تفکیک جوامع به جاهلی و اسلامی، در تبیین اصطلاح جاهلیت، جهل و کفر را مقابل یکدیگر قرار می دهد و در نتیجه جامعه جاهلی را جامعه ای کافر می داند. اما از نظر علامه طباطبایی کفر و ایمان دارای درجات و مراتب اند و هر جهلی کفر نیست از نظر ایشان طبق آیات قرآن کریم کفر و بت پرستی یکی از آثار و نتایج جهل است نه عین آن. بر این اساس کافر دانستن جامعه جاهلی و باورمندی به تکفیر آنان مورد قبول علامه طباطبایی نیست. نظریه مختار این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است مؤید نظریه علامه طباطبایی است. از نظر مقاله پیش رو خطای سید قطب در خلط معنایی بین قانون و حاکمیت در آیه «أ فحکم الجاهلیه یبغون» است.
بررسی جایگاه سیاسی غریبان در حکومت نظام شاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
۸۲-۶۱
حوزههای تخصصی:
غریبان یا آفاقیان مهاجرانی عمدتاً شیعه بودند که از نقاط مختلف، به ویژه ایران به هند رفتند و در دوره نظام شاهیان در دکن نقش مهمی ایفا کردند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، درصدد یافتن پاسخ برای این پرسش است که: این گروه از مهاجران از چه جایگاه سیاسی در دوره نظام شاهیان برخوردار بودند و چه علل یا عواملی در تحکیم یا تضعیف موقعیت سیاسی و اجتماعی آنان دخالت داشت؟ یافته های پژوهش حکایت از این دارد که در نیمه اول حکومت این سلسله، غریبان از موقعیت عالی برخودار بودند و موفق شدند منشأ خدمات مهم سیاسی و فرهنگی در جامعه میزبان باشند، اما پس از ضعف هیئت حاکمه و افزایش رقابت غریبان با دکنیان، موقعیت آنها متزلزل شد و شمار زیادی از غریبان به سرزمین های مجاور مهاجرت کردند. گرچه با بهبود شرایط سیاسی، تعدادی از آنها دوباره به احمدنگر بازگشتند، اما دیگر هرگز نتوانستند به موقعیت پیشین خود دست یابند.
نقد لوازم هستی – خدا شناختی نظریه «صدور»با رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
153 - 176
حوزههای تخصصی:
نظریه صدور مبتنی بر «صُنع مِن شَئ» در لوازم خود با صمدیت الهی «صُنع لا مِن شَئ» تعارض هایی دارد که دقت و توجه دانشمندان در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی را می طلبد. نوشتار حاضر، لوازم هستی خداشناختی نظریه «صدور» را تحلیل و بر اساس رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی» آن را نقد کرده است. رویکرد صمدیت، هرگونه «تولد» و «صدور» را از خداوند نفی و او را با عبارات «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» و «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ» معرفی می کند؛ در حالی که شاکله نظریه صدور، بر ولادت در ذات خداوند بنیان نهاده شده است. در رویکرد تفسیری به صمدیت الهی، اراده خداوند، صفت فعل درنظر گرفته می شود؛ اما در نظریه صدور، اراده، صفت ذاتی خداوند محسوب شده است. در معنای مدنظر از «صمدیت»، خداوند بر اساس اراده و لازمه این معنا یعنی کن فیکون (فاعل بالمشیه) دست به آفرینش می زند؛ در حالی که در نظریه فیض، صدور خلق از ذات حق، ضرورت داشته و هر گونه امکان عدم صدور، منتفی و بدین جهت، اراده و قدرت خداوند با محدودیت مواجه است. در نظریه «صدور» و تعبیر پربسامد دیگر آن یعنی «فیض»، بین علت و معلول، «سنخیت» برقرار است؛ ولی در صمدیت الهی، بین خالق و مخلوق سنخیت ضرورت نداشته و پیدایش موجودات متباین و متکثر توسط خداوند با ایجاد و انشاء و بدون نیاز به واسطه ممکن است.
الهیات فمینیستی مسیحی؛ انواع و اصول نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
97 - 122
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی الهیاتی انتقادی است که به دنبال ایجاد آگاهی فمینیستی از مردانه بودن الهیات است و با استفاده از ابزار تحلیلی جنسیت به بررسی و فهم متون، سنت ها، مناسک و اساساً سیاق دینی می پردازد تا به پیشنهادهایی دست یابد که برای تبیین سهم کامل زنان در الهیات مفید باشد. رویکرد متکلمان فمینیست به این پرسش که آیا مسیحیت موجود می تواند تأمین کننده دغدغه های زنان و رهایی بخش برای آنان باشد یا خیر، دارای سه طیف انقلابی، اصللاحی و بازسازی گرایانه است. گونه های الهیات فمینیستی را نیز می توان در چهار قسم تصویر نمود: الهیات فمینیستی به مثابه فلسفه دین؛ به مثابه الهیات پساسنتی؛ به مثابه هرمنوتیک کتاب مقدس؛ به مثابه الهیات ادیان. در این تنوع منظر، رشدی سه مرحله ای قابل مشاهده است که شامل پیش فرض سازی انسانیت برای زنان، جایابی نقادانه زنان در الهیات موجود و اصلاح اجتماع می گردد. نقاط محوری الهیات فمینیستی مسیحی عبارت اند از: الهیات زندگی و شور؛ پدر به مثابه امر الهیِ مرتبط با زندگی؛ تأکید بر ساخت استعاری و اسطوره ای آموزه های دینی؛ پذیرش تکثر به عنوان منبع گسترش معرفتی؛ بازخوانی هنجار اخلاقی؛ طراحی سیاست هویتی؛ بسط آگاهی انتقادی؛ ضرورت تمرین فردی و کنش اجتماعی. به نظر می رسد این امور در تناظر با الهیات اسلامی نیز معنادارند و تحقیق در تراث و گفت وگو با اندیشمندان و صاحب نظران در این حوزه می تواند ابعاد عالمانه و درخشنده الهیات اسلام را بارز نماید.
راهکاری تلفیقی در کاهش اضطراب مرگ بر اساس مقایسه راهکارهای یالوم و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله مرگ یکی از مهمترین دغدغه های وجودی انسان است. انسان از بدو تولد تا زمان مرگ، همیشه اضطراب مرگ را با خود به همراه دارد. متفکران بسیاری برای کاهش اضطراب مرگ راهکار ارائه داده اند. یالوم و ملاصدرا نیز هر کدام بر اساس مبانی خویش به چیستی مرگ پرداخته و راهکارهایی را ارائه کرده اند؛ از جمله راهکارهای مهم یالوم در درمان اضطراب مرگ، موج آفرینی است. با تحلیل مبانی فلسفی ملاصدرا نیز، راهکار نگرش تحولی به مرگ و جزئی از فرایند تکاملی هستی انسان دانستن آن، از فلسفه اش استنباط می شود. نویسندگان در این تحقیق در صددند تا با به کارگیری معیارهای مختلف علمی، به مقایسه و داوری دیدگاههای دو متفکر بپردازند. مسأله اصلی مقاله حاضر آن است که، چه راهکار تلفیقی ای را می توان با مقایسه دیدگاههای یالوم و ملاصدرا در کاهش اضطراب مرگ، ارائه داد؟ روش این تحقیق تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. داده های این تحقیق نشان می دهد که راهکارهای یالوم و ملاصدرا هر کدام، کاستی های خاصی دارند؛ اما با در کنار هم قرار دادن آنها می توان راهکاری تلفیقی و جامع در کاهش اضطراب مرگ ارائه داد. نتیجه تحقیق، ارائه «حیات مبتنی بر اندیشیدن و عمل کردن» به عنوان راهکاری تلفیقی در کنترل و کاهش اضطراب مرگ، است.
مقایسه ادبی و بلاغی ترجمه هایی از فولادوند و خرمشاهی بر اساس الگوی تفسیری کشاف در جزء های 29 و 30(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ترجمه قرآن و حدیث دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
172 - 195
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتابی آسمانی است که به زبان عربی نازل شده است، بنابراین، ارائه ترجمه ای شیوا از آن تنها راه دستیابی غیر عرب زبانان از محتوای آن می باشد و از آنجایی که ترجمه کامل قرآن به دلیل اوج فصاحت و بلاغت آن امکان پذیر نمی باشد، برای دست یابی به ترجمه صحیح آن باید به بررسی و تحلیل ترجمه های قرآنی پرداخت تا به نقاط قوت و ضعف آن ها پی برد. برای این منظور در این مقال سعی شده تا با تحلیل زبان شناختی ترجمه های معاصر قرآن از فولادوند و خرمشاهی، بررسی روش ها و اسلوب های ترجمه های مذکور، تحلیل و مقایسه تطبیقی شیوه برگردان آرایه های ادبی و بلاغی و ویژگی ها سبکی آن ها بر اساس الگوی تفسیری کشاف به بهترین شیوه و اسلوب در بین این ترجمه ها دست یافت. بر این اساس ترجمه های مذکور توصیف و تحلیل شده و از منظر معناشناسی و در سطح زبان شناختی بررسی و تشریح شده اند که با توجه به بررسی های صورت پذیرفته می توان گفت مترجمان مذکور در ترجمه آرایه های ادبی و بلاغی آیات قرآن سبک خاص و یکنواختی را دنبال نکرده اند و در اکثر موارد با ترجمه لفظی و تحت اللفظی آیات نتوانسته اند تصویری روشن از مفهوم آن ها را برای خواننده زبان مقصد ترسیم نمایند و تنها در برخی موارد توانسته اند آیات قرآنی را بر اساس الگوی تفسیری کشاف ترجمه کنند.
بررسی علقه زوجیت پس از وفات مرد، جهت تلقیح مصنوعی به زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
251 - 263
حوزههای تخصصی:
ثابت شده که تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر با رعایت موازین شرعی آن هم در زمان حیات هر دو جایز است. اما آیا تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر متوفایش نیز جایز است؟ پاسخ به این پرسش مبتنی بر تعیین گستره زوجیّت است؛ به این معنا که آیا دامنه و گستره زوجیّت مختصّ به زمان حیات زوجین است و با مرگ یکی پیوند زوجیّت منقطع می شود یا بعد از مرگ هم ادامه دارد؟ اگر منقطع شود، تلقیح جایز نیست و اگر باقی باشد، جایز. این بحث به صورت مستقل در کتب فقهی مطرح نشده. اما می توان از روایاتی که در ابوابی مانند تغسیل و تکفین زوجه وارد شده حکم مسئله را استنباط کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اجتهادی ادله و نقد اقوال موجود پرداخته و به این نتیجه دست یافته که دلالت ادلّه دالّ بر بقای پیوند زوجیّت، پس از مرگ یکی از زوجین، قوی تر است. از این رو تلقیح مصنوعی زوجه با اسپرم شوهر متوفّایش اشکالی ندارد. مگر آنکه به اقتضای ادله لزوم احتیاط در فروج و أعراض به پرهیز از تعمیم جواز حکم شود؛ ضمن آنکه اقتضای اصل در فرض یادشده نیز عدم رابطه زوجیت است و استصحاب بقای زوجیت هم مخدوش است.
نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در شرح اوصاف متقابل خداوند (با تکیه بر شرح اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در تفسیر اوصاف متقابل خداوند که در اصول کافی مرحوم کلینی (کتاب التوحید) ذکرشده است (اوصافی نظیر «اول و آخر بودن» و یا «ظاهر و باطن بودن») می پردازد و تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا همچون «اصالت وجود» و انشعابات آن نظیر «تشکیک»، «وجود ربطی» و «وحدت وجود» را بر تفسیر این اوصاف بررسی می کند. مطابق یافته های این پژوهش اصل اصالت وجود و فروعات آن، به نحوی معانی اوصاف موردنظر را رقم می زند که نه تنها تقابل حقیقی بین اوصاف به ظاهر متقابل، برطرف می گردد، بلکه معنای هر یک از اوصافِ به ظاهر متقابل، مکمل معنای صفت مقابلش می شود. همچنین اثبات می شود که آراء صدرا در اینجا هیچ نوع ناسازگاری با سایر آراء وی در حوزه خداشناسی ندارد. به نظر می رسد تعریف و تبیین ارائه شده از سوی ملاصدرا علاوه بر این که تقابل اوصاف و ناسازگاری با توحید را برطرف می سازد، تأکیدی بر مراتب توحید و فهم عقلانی متون دینی نیز محسوب می گردد.
نقد و تحلیل آراء مفسران درباره «أَوْهَنَ الْبُیُوت» ذیل آیه 41 سوره عنکبوت و تطبیق آن با علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۳۶-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برای تربیت انسان، دارای تشبیهات گوناگونی است؛ در آیه 41 سوره عنکبوت، ولایت پذیری غیر خدا را به سستی خانه عنکبوت تشبیه شده است؛ امروزه از تارعنکبوت جلیقه ضدگلوله ساخته می شود که حاکی از استحکام این رشته ظریف است. درباره چرایی تعبیر «أَوْهَنَ البُیُوت» عده ای سستی را به خانواده عنکبوت و برخی به تارعنکبوت نسبت داده اند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی دیدگاه مفسران به روش تحلیلی توصیفی سامان یافته است. نتیجه اینکه: أولاً فعل «إتخذت» ناظر به عنکبوت مؤنث است که خانه را می سازد و «بیت» ناظر به جفت اوست که با هم خانواده تشکیل می دهند؛ اما مؤنث پس از بارداری جفت خود را می خورد و خانواده از بین می رود. از این رو «أَوْهَنَ» وصف خانواده است نه وصف تار؛ چراکه تار نمی تواند نقش خانه را ایفا نماید. این مفهوم درباره انتخاب غیرِخداوند به عنوان ولیّ است که با از بین رفتن منافعشان جمع شان از بین می رود. ثانیاً علم تجربی تار عنکبوت را جزء محکم ترین سازه ها می داند. گونه ای از عنکبوت تار نمی تند پس تار، خانه عنکبوت نیست بلکه از آن برای مصارفی مثل تسخیر، شکار، ساخت اتاقک های جلداندازی استفاده می کند و برای آسایش و خواب زمستانه و تولید مثل مخفیگاهی مانند تونل می سازد. ثالثاً مشرک، ماسوی الله را که در جایگاه خداوند قرار می دهد، اما نمی تواند نقشی حداقلی بپذیرد. پس مسئله ماهیت شیء یعنی تار عنکبوت نیست! بلکه مشعر به نقش آن هست!
تقابل ایمان و کفر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
5-7
حوزههای تخصصی:
بحث ما درباره ملاک ارزش های اخلاقی از نظر اسلام و سایر مکاتب اخلاقی بود و اینکه این ارزش ها در چه شرایطی ثابت می شود. ارزش های اخلاقی می توانند مطلوب، نامطلوب، مثبت یا منفی باشند و دارای مراتب اند و اسلام برای آنها حد نصابی قائل است که همه موظفند آن را شناخته، با توجه به آن، برنامه های خود را تنظیم کنند. حد نصاب ارزش ها مؤیدات و مقدمات ارزش های اصلی محسوب می شوند. بعضی از مراتب نیز مخصوص انبیا و اولیای خاص خداست که امثال ما از درک آنها عاجزیم، اما بسیاری از مراتب ارزش ها را می توان درک و تعریف کرد و لوازم آن را برشمرد. روح همه ارزش هایی که مورد قبول اسلام است، ایمان به خداست. به میزان دخالت ایمان در هرکاری، ارزش آن کار معین می شود. البته ایمان با علم (دانستن) تفاوتی ظریف دارد؛ زیرا علم با کشف واقعیت برای انسان هرچند بی اختیار و بدون تلاش حاصل می شود، اما در ایمان عنصر اختیار وجود دارد؛ یعنی بعد از علم، انسان باید آن را بپذیرد و به لوازم آن ملتزم باشد. ازاین رو ممکن است با وجود علم، ایمان وجود نداشته باشد. همچنان که فرعون می دانست حضرت موسی(ع) پیامبر است، اما می گفت: «مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی» (قصص: 38) یا «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی» (نازعات: 24).
ارزیابی میزان تعارضات بدوی روایات تفسیری ائمه (ع) در نورالثقلین و حل آن (مطالعه موردی: ۱۵ جزء ابتدایی قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
205-226
حوزههای تخصصی:
تفسیر نورالثقلین از تفاسیر روایی جامع و معروف شیعی است که در آن به تناسب موضوع، ذیل برخی از آیات قرآن، روایات منقول از اهل بیت ( آمده است. درعین حال در برخی موارد روایاتی دیده می شود که متعارض هستند. حویزی نیز خود این مطلب را ذکر کرده و ارزیابی این مهم را به عهده خواننده قرار داده است. بر این اساس، در این پژوهش با به کارگیری روش کتابخانه ای، تجزیه و تحلیل داده ها ضمن استخراج روایات تفسیری متعارض، به ارزیابی و تحلیل این روایات پرداخته و به این نتیجه دست یافته ایم که از حدود 6418 روایت منقول از ائمه(ع) در 15 جزء ابتدایی قرآن در این تفسیر، تنها 19(ع) (حدود 1200 روایت که شامل 261 موضوع یا مورد می شود) مشمول موارد متعارض بوده که اکثر آن یعنی حدود 188 مورد آن شامل تعارض بدوی و ظاهری است که با روش هایی همچون تخصیص عام، تقیید مطلق، تبیین مجمل، تعیین مبهم و غیره حل می گردد.
الگوی پنج ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئله شناخت، بویژه منابع آن، نظریه پردازی کرده اند که دیدگاهشان به الگوی پنج ضلعی یی که معرفت شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون نگری مبتنی بر شهود است که پایان بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون نگری، تولیدکننده معرفت، گواهی انتقال دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود.
روایت پژوهی پیامدهای تربیتی حضور در اجتماعات مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
33 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل پیامدهای تربیتی حضور در اجتماعات مذهبی بود. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و با استفاده از روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش شامل افرادی بودند که به صورت مستمر در اجتماعات و هیئت های مذهبی شرکت می کردند. که به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری داده ها با 15 نفر از این شرکت کنندگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. بعد از انجام مصاحبه حضوری و ضبط مکالمات، مصاحبه ها به متن تبدیل شد؛ سپس داده ها با روش تحلیل مضمون از نوع تشکیل شبکه مضامین و با کمک نرم افزار(MAXQDA)، تحلیل شد. به منظور اعتبار بخشی به داده ها، از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافته ها از روش بازنگری به دست متخصصان استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان دهنده 28 مضمون پایه و 4 مضمون سازمان دهنده شامل اخلاق بندگی، اخلاق اجتماعی، اخلاق زیست محیطی و اخلاق فردی بود. برخی از مضامین پایه نیز شامل تقویت ارتباط با خدا، انجام اعمال عبادی، رعایت حقوق دیگران، تنظیم روابط خانوادگی، مشورت، کار گروهی، حسن خلق، نوع دوستی، توجه به حیوانات، گیاهان و طبیعت، امیدواری، مسئولیت پذیری، صبر و مراقبه بود. همچنین یافته ها نشان داد که حضور افراد به طورِ مستمر در هیئت ها و اجتماعات مذهبی می تواند منجر به تقویت ارتباط با خداوند، اولویت یافتن کسب رضایت الهی، بهبود روابط با اعضای خانواده، خویشاوندان، همسایگان و دیگر افراد جامعه، احترام گذاردن به نظرات دیگران، تقویت روحیه مشارکت جویی و مسئولیت پذیری، تکریم و مواجه مسئولانه با مخلوقات هستی، عدم دلبستگی به لذایذ دنیوی و افزایش صبر و تحمل در برابر مشکلات گردد.
واکاوی تسهیل گرهای مشارکت خانواده در سیاست گذاری های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
125 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی تسهیل گرهای مشارکت خانواده در سیاست گذاری های تربیتی بود. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان خبره حوزه خانواده و آشنا به حوزه تعلیم و تربیت بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس ملاک های تألیف اثر علمی، داشتن تجربه کاری در حوزه سیاست گذاری تربیتی، عضویت در انجمن اولیاء و مربیان و تأهل، به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که چارچوب آن براساس تحلیل محتوای ادبیات پژوهش، تدوین و براساس نظر خواهی از سه متخصص موردِ تأیید قرار گرفت. پس از انجام مصاحبه، داده های حاصله با استفاده از روش دلفی، تحلیل شد. یافته های پژوهش بیان گر استخراج 27 تسهیل گر در 5 گروه حاکمیتی (5 تسهیل گر)، اجتماعی (9 تسهیل گر)، قانونی (3 تسهیل گر)، ساختاری (7 تسهیل گر) و آموزشی (4 تسهیل گر) بود. نتایج پژوهش حاضر بیان گر این بود که مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی نیازمند مهیا نمودن چهار وجه تربیتی است. این وجوه چهارگانه شامل باور سیاست گذاران تربیتی به ضرورت حضور خانواده در تعیین سیاست های تربیتی، ارائه آموزش های لازم به خانواده در این زمینه، تقویت شفافیت اطلاعات در زمینه عملکرد نظام آموزشی و فرایند سیاست گذاری تربیتی و در نهایت، افزایش اعتماد و باور به ضرورت هم افزایی میان دو نهاد خانواده و تعلیم وتربیت است. ظهور و بروز این چهار وجه در تعامل با یکدیگر، تسهیل گر مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی است.
بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی از چالش های نظام دُوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
117 - 140
حوزههای تخصصی:
همگام با تغییرات صورت گرفته در نظام آموزشی کشورمان، پس از تدوین سند تحویل بنیادین آموزش وپرورش، در آموزش دوره ابتدایی نیز تغییراتی ایجاد شد که چالش هایی را درپی داشت. در همین راستا، هدف اصلی از تحقیق حاضر، بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستاییِ استان قم درخصوص چالش های نظام دوری بوده است. این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده و جامعه آماری آن، شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی بوده است که به طور مداوم، بیش از سه سال پیاپی منتهی به سال تحصیلی ۱۴۰1-۱۴۰2 به دانش آموزان چندین پایه در یک مدرسه آموزش داده اند. نمونه گیری نیز با استفاده از شیوه هدف مند ملاک محور با رعایت اصل اشباع نظری ازطریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شده است و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. برای اعتباربخشی به داده ها از دو راهبرد بازبینی اعضا و تحلیل همگنان استفاده شده و برای بررسی پایایی، نوشته ها واکاوی و سعی شده است طی فرایند رمزگذاری، معنای رمزها تغییر نکند. یافته ها نشان می دهند تجربه معلمان روستایی در نظام دوری، در سه مضمون کلی، شامل چالش های حرفه ای، چالش های سازمانی و چالش های رابطه ای مشخص شده است و این سه مضمون کلی به استخراج شانزده مضمون فرعی انجامیده اند. عرضه آموزش های ضمن خدمت تخصصی آموزش در نظام دوری، ایجاد بسترهای لازم، و ارتقابخشیدن سطح آگاهی والدین درخصوص تقویت رابطه خانه و مدرسه از توصیه های این پژوهش است.