مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
آموزش متوسطه
حوزه های تخصصی:
بررسی نگرش دبیران، مدیران و کارشناسان آموزش متوسطه درباره تاثیر شرایط اقلیمی، آموزشی و اجتماعی - اقتصادی بر روز شمار تحصیلی مدارس متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"زمان یکی از منابع محدود، تحدید نشدنی و بسیار با ارزشی است که نحوه برنامه ریزی و تخصیص بهینه آن ازجمله مباحث با اهمیت هر نظام آموزشی محسوب می شود. برنامه ریزی و ارائه الگوی زمان بندی متناسب برای تحصیل جز از طریق شناسایی، تحلیل و کاربرد عوامل موثر بر زمان بندی امکان پذیر نخواهد بود. به همین منظور پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که شرایط اقلیمی، آموزشی و اقتصادی- اجتماعی چه تاثیری بر روز شمار تحصیلی مدارس متوسطه نظری دارد.
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری آن سه گروه دبیران، مدیران و کارشناسان دوره آموزشی متوسطه شهرهای اصفهان و یزد بوده اند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای متناسب با حجم جامعه، 180 دبیر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده و 35مدیر از جامعه تحقیق انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های کمی ازنمونه مدیران و دبیران از پرسشنامه استفاده شده است. ازمصاحبه نیمه سازمان یافته نیز برای جمع آوری داده های کیفی از نمونه های کارشناسان (16نفر) استفاده شد. داده های کمی پژوهش با نرم افزار SPSS دردو سطح آمار توصیفی و استنباطی و داده های کیفی با روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته های حاصل از پژوهش نشان داده که شرایط اقلیمی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادی از جمله مولفه های اساسی هستند که برای تنظیم زمان آموزش و تهیه روز شمار تحصیلی باید مورد توجه تصمیم گیران قرار گیرند. شدت و میزان تاثیر هر کدام از شرایط در مناطق مختلف کشور متفاوت است که نیازمند پژوهش های گسترده دیگری است."
ارزشیابی برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری،
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف کلی ارزشیابی برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری با تاکید بر مدل روبیتایل انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت و جامعه ی آماری آن دربرگیرنده ی تمامی دبیران مرد و زن درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری در استان گیلان به تعداد 272 نفر بود. حجم نمونه ی پژوهش 165 نفر بوده که به روش تصادفی خوشه ای گزینش شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ی 29 گویه ای بوده است . در زمینه ی روایی پرسشنامه، تأکید پژوهشگران بیش تر بر روایی محتوایی بوده که قضاوت و تأیید متخصصین و همچنین مشورت با جمعی از دبیران این امر را ممکن نمود. پایایی پرسشنامه براساس آزمون آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه گردید. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی که دربرگیرنده ی فراوانی، درصد و میانگین بود و همچنین از روش آمار استنباطی آزمون خی دو استفاده شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری؛ 1- با هدف های نظام آموزشی متناسب است. 2- شرایط و امکانات متناسب را به میزان کمی در اختیار دانش آموزان گذارده است. 3- به میزان کمی به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه دارد. 4- به موفقیت تحصیلی دانش آموزان توجه دارد. 5- به میزان کمی اثربخشی لازم را داشته و نیازمند فعالیت های جبرانی است.
تدوین اهداف برنامه درسی در دوره متوسطه با تاکید بر تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف تدوین اهداف برنامه درسی در دوره متوسطه با تاکید بر تربیت شهروندی انجام پذیرفت. در این پژوهش از روش پژوهش کیفی از نوع فنومنولوژی استفاده گردیده است. جامعه پژوهش شامل صاحب نظران امر تعلیم و تربیت در آموزش متوسطه شهر اصفهان و قم بوده اند. شرکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری موارد مطلوب انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و ضبط بوسیله دستگاه MP3 انجام شد و با روش7 مرحله ای کلایزی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از این پژوهش بعد از استخراج کدهای مفهومی و حذف کدهای مشترک، شامل ""اهداف برنامه درسی در دوره ی متوسطه با تاکید بر تربیت شهروندی"" بود، که در2 مولفه اصلی و 5 زیر مولفه دسته بندی شد که عبارت بودند از""شهروندی دموکراتیک"" و ""ارتباط چند لایه در مفهوم شهروندی؛ هر کدام از این 5 زیر مولفه، خود زیر مولفه های دیگری بودند که در مجموع می توان به 102 مولفه اشاره کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که متاسفانه رویکرد تربیت شهروندی غالب در نظام آموزش متوسطه فعلی، رویکرد منفعل بوده و در عمل به تمام مولفه های تربیت شهروندی دانش آموزان متوسطه، توجه همه جانبه و لازم نشده و در دیدگاه مسئولین نظام آموزشی کشور و برنامه ریزان درسی و در نتیجه محتوای کتب درسی، توازنی منطقی و توامان بین حقوق شهروندی و تکالیف شهروندی وجود ندارد.
رهیافتی ترکیبی در ارزشیابی کیفیت بروندادها و پیامدهای مدارس مجری برنامه تعالی مدیریت مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 119
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی پیامدها، مهمترین مولفه ای است که می تواند کیفیت هر نظام، برنامه یا عملکرد را نمایان سازد. پژوهش حاضر با هدف، ارزشیابی کیفیت بروندادها و پیامدهای اجرای "برنامه تعالی مدیریت مدرسه" در مدارس دخترانه دوره دوم متوسطه ناحیه 4 کرج انجام شد. مطالعه در دو بخش کیفی و کمّی انجام گردید. در بخش کیفی به منظور شناسایی و طبقه بندی نشانگرها، ملاک ها و معیارهای قضاوت، از سه منبع الف) دیدگاه متخصصان حوزه آموزش متوسطه و ارزشیابی آموزشی، ب) اسناد و مدارک فرادستی سازمان آموزش و پرورش و ج) متون پژوهشی موجود و مرتبط، استفاده گردید و در مجموع 34 نشانگر، 7 ملاک و 12 معیار قضاوت مبتنی بر آراء متخصصان، شناسایی و طبقه بندی گردید. در بخش کمّی، داده ها با استفاده از سه پرسشنامه محقق ساخته «دانش آموزان»، «دبیران»، و «مدیران و معاونین» گردآوری گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ها با استفاده از نظرات استادان حوزه ارزشیابی بررسی و تایید شد. به منظور برآورد پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شدکه در هر سه پرسشنامه از میزان قابل قبولی برخوردار بود. به علت محدود بودن زیرجامعه مدیران و معاونین، تمامی مدیران و معاونین جامعه هدف (33نفر)، مورد مطالعه قرار گرفت در زیرجامعه دبیران و هنرجویان نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب 46 دبیر و 636 دانش آموز از بین مدارس برخوردار ، نیمه برخوردار و کم برخوردار انتخاب شد. نتایج حاکی از آن است که کیفیت برونداد و پیامدهای مدارس مجری برنامه تعالی مدیریت مدرسه، در سطح نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. به منظور زمینه سازی برای بهبود، پیشنهادهایی متناسب با ساختار، امکانات و شرایط فعلی آموزش و پرورش ارائه گردید.
شناسایی چالش های برنامه ریزی نظام آموزش متوسطه ایران (سالهای 85 1375)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله ای که از نظر می گذرد با هدف و ضرورت شناسائی چالش های برنامه ریزی نظام آموزش متوسطه ی ایران ( سال های 1385 – 1375 ) که پیش نیاز تعلیمات عالی و فراهم ساز وظیفه ی توسعه و پیشرفت میراث علمی – فرهنگی جامعه دانشگاهی است حول دو گروه : الف) فرضیه های مربوط به متغیرهای عوامل انسانی شامل : بی ثباتی مدیریت – کمبود متخصص برنامه ریزی آموزشی – افزایش تقاضای اجتماعی آموزش – ناهماهنگی اداری و اجرائی – سیاست گذاری های متمرکز دولت – عدم ارزشیابی مستمر علمی اهداف – عدم دسترسی برنامه ریزان به اطلاعات مورد نیاز. ب) فرضیه های مربوط به متغیرهای عوامل غیر انسانی شامل : زمانبندی نامناسب برنامه ها – بودجه بندی نامناسب برنامه ها – فضا و امکانات نامناسب آموزشی انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است که از لحاظ هدف تحقیقی کاربردی است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی رؤسا – برنامه ریزان و دبیران وزارت آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه های کشور ( با درجه دکتری ) ترجیحاً با رشته ی علوم تربیتی و با حداقل 20 سال سابقه ی کار به تعداد تقریبی 12800 نفر تشکیل می دهند که تعداد 90 نفر به میزان 7/0 درصد کل جامعه آماری با 30 نفر در هر گروه تشکیل داده اند. نمونه گیری در این پژوهش به روش دلفی " Method – Delphi " و به طور غیر تصادفی از استان های تهران – مازندران – گلستان – خراسان شمالی و رضوی انتخاب گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرانباخ بررسی و به مقدار 96/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار S. P. S. S و روش های آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئیر و احتمال معنی داری Value – P تجزیه تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مجموع متغیرهای مستقل با متغیر وابسته همبستگی معنی داری وجود دارد.
نقش آموزش متوسطه در ارتقاء مهارت های زیبایی شناختی دانشجویان معماری نمونه های مورد بررسی: آموزش های گسسته در شاخه نظری و آموزش های پیوسته در هنرستان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
5-20
حوزه های تخصصی:
ارتقاء مهارت های زیبایی شناسانه و افزایش درک هنری از موضوعات مهم و راهبردی در معماری محسوب می شود. استادان و مراکز آموزش معماری روش های متنوعی را با هدف آموزش مهارت های نامبرده به کار می گیرند که هریک تا اندازه ای در این مسیر موفق عمل بوده اند. اما آنچه که در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته است، نقش راهبردی و زیربنایی آموزش و پرورش کشور به ویژه در دوره متوسطه، در زمینه افزایش مهارت های لازم برای این شاخه از هنر است. تدوین برنامه و چهارچوبی هدفمند برای افزایش شناخت و توانمندی های لازم در زمینه معماری، قدمی است راهبردی که می تواند در شکل گیری تجربه های زیبای یشناسی، شکل گیری ذهنی معمارانه و ارتقاء مهارت ها به ویژه در سال های مهم اولیه یادگیری مؤثر واقع شود. از این رو، نوشتار حاضر، به مطالعه شیوه های آموزش هنر پرداخته و بیان می کند که آیا آموزش متوسطه و دروسی که در آن ارائه می شود، می تواند در ارتقاء مهارت های زیبای یشناسانه مؤثر باشد یا خیر؟ در حالی که رویکردی کاملاً کیفی به موضوع دارد.
تبیین «افت تحصیلی» براساس مستندات و دیدگاه اعضای شوراهای دبیران شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
87 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین «افت تحصیلی» براساس مستندات و دیدگاه اعضای شوراهای دبیران شهرستان ایذه است. با توجه به اینکه افت تحصیلی، سالانه هزینه های کلانی بر نظام آموزشی کشور تحمیل می کند، داشتن نظری جامع در این زمینه برای ارائه به کارگزاران ضروری به نظر می رسد. جامعه آماری پژوهش صورت جلسات شوراهای دبیران کلیه 56 واحد دبیرستان ها و هنرستان های دخترانه و پسرانه شهرستان ایذه است. برای گردآوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 25 فقره از صورت جلسات به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. هم چنین با 6 نفر دبیر، مدیر و معاون به عنوان آگاهان کلیدی مصاحبه به عمل آمد. پس از بررسی نوزده صورت جلسه از صورت جلسات مذکور اشباع نظری حاصل شد. اما به منظور حصول اطمینان، تمام صورت جلسات جامعه آماری مورد بررسی اجمالی قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از 30 مقوله بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی؛ زمینه ای؛ مداخله ای؛ راهبردی و پیامدهاست که دیدگاه شورای معلمان پیرامون پدیده افت تحصیلی را منعکس می سازد.
ویژگی های محتوای درسی مطلوب تاریخ ادبیات در دوره دوم متوسطه، رشته ادبیات و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
77 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف این بررسی، ترسیم وضعیت مطلوب، یا ارائه الگوی پیشنهادی مطلوب، برای محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه، رشته ادبیات و علوم انسانی با توجه به دو مؤلفه «ساختار» و «جامعیت» بود. مطالعه از نوع الگوی «مبتنی بر نظر خبرگان» بود. درعین حال، برای دست یابی به اعتبار بیشتر و تکمیل داده های به دست آمده، از نظرات دبیران و دانش آموزان به عنوان کاربران و مخاطبان اصلی اثر نیز استفاده گردید. جمعیت آماری این پژوهش شامل متخصصان تاریخ ادبیات ایران و جهان، دبیران کتاب های تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه سراسر کشور، و نیز دانش آموزان پایه های دوم و سوم رشته علوم انسانی در سال تحصیلی 94 - 1393 بود و حجم نمونه پژوهش در مجموع به 1454 نفر رسید. برای اجرای پژوهش در سطح مدارس، 4 استان از طریق روش تحلیل خوشه ای چندمرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات ایران، فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات جهان، پرسش نامه دبیران، و پرسش نامه دانش آموزان بود. روایی ابزارها بر اساس روایی محتوایی و با دریافت نظرات متخصصان درباره آن ها به دست آمد. یافته های این پژوهش نشان داد که محتوای درسی مطلوب تاریخ ادبیات، باید از سویی دارای نظم تاریخی باشد؛ تا تأثیر و تأثرهای ادبی را نشان دهد و از دیگر سو، به روش ژانری تألیف گردد.
مقایسه طرح مبحث «گویش» در کتاب های نظام متوسطه قدیم و جدید و بررسی ریخت شناسی اسم و ضمیر در گویش های مرکزی ایران
حوزه های تخصصی:
گویش های ایرانی با فراوانی بسیار، در پهنه جغرافیایی وسیعی گسترده اند و در طول زمان، همچون زبان فارسی تحول بسیار داشته اند. بررسی این گویش ها، علاوه بر شناخت پیوندهای فرهنگی جوامع زبانی ایران ، برای درک ناشناخته های زبانی نیز، راهگشایند. این مقاله به دو بخش تقسیم می گردد. هدف از بخش نخست، مقایسه شیوه تقسیم بندی موضوعات زبانشناسی، در سه کتاب زبان فارسی متوسطه قدیم، با کتاب های نگارش متوسطه دوره اول و دوم نظام جدید است. در این تحلیل توصیفی نشان داده شد که حذف مباحث زبانشناسی ساختگرا، از جمله تعریف علمی زبان، گونه ها و گویش های آن، در کتب جدید و انتقال دروس صرف و نحو به کتاب فارسی، نشان از بازگشت به دستور سنتی دارد. همچنین، وارد کردن دروس آزاد زبان و ادب محلی به کتاب های فارسی دوره اول و دوم جدید، لزوم نگرش علمی به مبحث گویش و ادبیات محلی را می طلبد؛ بدین خاطر، در بخش دوم، گویش های مرکزی ایران برای نمونه انتخاب و زیرشاخه های آن از نظر ریخت شناسی بررسی شدند. هدف، نشان دادن پیوند این گویش ها با پیشینه زبان فارسی بود. این تحلیل توصیفی نشان داد که در زیر شاخه شمال شرقی و بیشتر گویش های زیرشاخه تفرش، ویژگی جنس دستوری برای اسم، هنوز وجود دارد. همچنین صرف غیرفاعلی اسم و ضمیر در گویش ابیانه ای، از زیر شاخه شمال شرقی و در بیشتر گویش های زیرشاخه تفرشی ، مشاهده گردید. در این تحلیل، روند شکل گیری «نقش نمای اضافه» در فارسی معیار نیز روشن شد.
هنجاریابی مقیاس ذهن آگاهی لانگر برای معلمان زن
حوزه های تخصصی:
ذهن آگاهیْ راهبردی است که با پذیرش و پراکندگی بالا به عنوان وسیله ای برای ارتقای بهزیستی دانش آموزان و معلمان سرتاسر دنیا به کار می رود. پرسشنامه ذهن آگاهی شامل مقیاس هایی برای سنجش آگاهی از پیرامون، تازه جویی، انعطاف پذیری، و خلق تازه ها است که لانگر (2004) آن را ساخته است. در مرحله اول، متخصصان ترجمه پرسشنامه 21ماده ای را تأیید کردند، سپس داده ها با روش تحلیل عامل تأییدی تحلیل شدند، سپس با چرخش واریماکس نهایتاً چهار عامل استخراج شد. اگرچه تعداد ماده ها کاهش یافت، تعداد سازه ها همانند نسخه اصلی 4 سازه بود، آن گاه این پرسشنامه روی 385 معلم زن دبیرستان های دخترانه تهران که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند اجرا شد. ضریب اعتبار برای عامل ها بین 510/0 و 751/0 به دست آمد. پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی ابزار سنجش ذهن آگاهی در معلمان زن صورت گرفته است و درنهایت، پرسشنامه با 14 ماده و 4 سازه استخراج گردید که می تواند 07/40 درصد واریانس را توجیه کند.
فرآیند شکل گیری سواد تحلیلی در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
102 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرآیند شکل گیری سواد تحلیلی در دانش آموزان متوسطه به انجام رسید. مطالعه حاضر با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد به ارائه الگویی جهت آموزش سواد تحلیلی در ایران پرداخت. این پژوهش از حیث پارادایم های غالب پژوهش، در گروه تفسیری قرار می گیرد. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. مصاحبه شوندگان این پژوهش را متخصصین و اساتید علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی تشکیل دادند. داده های پژوهش به روش کدگذاری باز که مختص رویکرد زمینه ای است مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقولات مفهومی، اصلی و کلان استخراج و در نهایت الگوی آموزش سواد تحلیلی شامل عوامل علی، ساختاری، مداخله گر و همچنین راهبردها جهت آموزش سواد تحلیلی و پیامدهای پیاده سازی سیستم صحیح آموزش سواد تحلیلی ارائه گردید. با توجه به نتایج پژوهش مقوله اصلی شامل آموزش سرفصل های کلی، آموزش (درک مطلب، ابزارها و تکنیک های آموزشی)، مدیریت مطالعه (بودجه بندی کتاب، مدیریت زمان مطالعه) می باشد که جهت طرح، تدوین و اجرای برنامه آموزش سواد تحلیلی در ایران می توان از آن بهره برد. در زمینه عوامل علی (برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی خانواده، رسیدن به حد سواد مطلوب، استفاده از اینترنت اشیا، ظهور آموزش از راه دور، بهره مندی از فرصت های زندگی، اجتناب از مواجهه با پیامدهای آموزش تک قطبی) در زمینه عوامل ساختاری (خرده فرهنگ کشور_استان_شهر، سیستم آموزشی کشور، فرهنگ خانواده)، در زمینه عوامل مداخله گر (پیچیدگی مولفه های تحلیلی، ویژگی های ارثی از قبیل هوش، شرایط اقتصادی خانوار) شناسایی گردیدند.
ارزیابی میزان شکاف دیجیتالی بین دانش آموزان و معلمان دوره متوسطه اول شهر تبریز در شرایط ویروس کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شکاف دیجیتالی بین دانش آموزان و معلمان دوره متوسطه اول شهر تبریز در شرایط ویروس کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان و معلمان مدارس دخترانه دوره متوسطه اول (پایه نهم) شهر تبریز در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آنها 352 دانش آموز و 102 معلم از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و داده های لازم از مناطق پنج گانه آموزشی شهر تبریز از طریق اجرای پرسشنامه های الکترونیکی گردآوری شد. برای گردآوری داده ها در ارتباط با متغیر «میزان دسترسی به فاوا» از پرسشنامه حسینی و همکاران (2013) و برای متغیرهای «میزان استفاده از فاوا»، «نگرش به فاوا» و «مهارت در استفاده از فاوا» از پرسشنامه گریگ (2016) استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ها را متخصصان تأیید کردند و پایایی پرسشنامه اول با استفاده از آلفای کرونباخ برای معلمان 796/0 و برای دانش آموزان 773/0 و برای پرسشنامه دوم مقدار 86/0 محاسبه شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون T به طور مستقل تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان و معلمان مدارس دخترانه متوسطه اول شهر تبریز در همه ابعاد شکاف دیجیتالی به غیر از مهارت استفاده از فاوا نابرابری هست و معلمان در این ابعاد در بسیاری از مناطق آموزشی وضعیت بهتری دارند.
یک سیستم مدیریت دانش مبتنی بر فرآیند برای مدارس: یک مطالعه موردی در استان گلستان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
217 - 233
حوزه های تخصصی:
سیستم های مدیریت دانش یا KMS ها به طور گسترده در سازمان های تجاری پذیرفته شده اند، با این حال تحقیقات کمی در مورد ادغام واقعی مدل مدیریت دانش و کاربرد KMS ها در مدارس متوسطه وجود دارد. در پژوهش حاضر، مشکلات و محدودیت های رایج در پیاده سازی مدیریت دانش در فرهنگ های سازمانی مدارس بررسی و بحث می شود. علاوه بر این، نظریه های مرتبط مدل های مدیریت دانش خلاصه می شوند و مدلی از مدیریت دانش مبتنی بر فرآیند مناسب برای مدارس ارائه می شود. پیشنهاد شده. بر اساس مدل پیشنهادی، این مطالعه یک چارچوب توسعه نرم افزار منبع باز و کم هزینه را برای ایجاد یک سیستم مدیریت دانش مبتنی بر فرآیند برای مدارس یا PKMSS اعمال کرد. ما یک مشاهده و بررسی تجربی 30 روزه را در یک مدرسه متوسطه در استان گلستان انجام دادیم. این مطالعه موردی از روش هایی از جمله نظرسنجی رضایت، تحلیل محتوای کیفی بحث دانش، و مصاحبه های بدون ساختار برای بررسی پیشرفت، عملکرد و محدودیت های پیاده سازی PKMSS استفاده کرد. مشخص شد که PKMSS ارزشی در ارتقای مدیریت دانش مدارس دارد. این نه تنها برونی سازی و ترکیب دانش را تسهیل می کند و به طور مؤثر اهداف اشتراک دانش را در کانون توجه قرار می دهد، بلکه تعاملات بین اعضا را نیز ارتقا می دهد. با این حال، این مطالعه نیز محدودیت های خاصی از نظر طبقه بندی محتوای دانش و عملکردهای سیستم پیدا کرد. با توجه به یافته های فوق، پیشنهادات مربوطه را به عنوان مرجع برای ارزیابی و معرفی یک KMS در سازمان های آموزشی پیشنهاد می کنیم.
بازاندیشی در رفتارهای آموزشی معماری بر پایه آسیب شناسی آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر دست آورد پژوهشی میدانی در ارزیابی کیفی تاثیر فضای آموزش متوسطه بر دانشجویان معماری است و سعی دارد تا با شناسایی ویژگی ها و خصوصیت های آموزش دوره متوسطه علت بروز ناهنجاری های موجود در آموزش دانشجویان سال های اول معماری را ریشه یابی نماید. انگیزه پژوهش آشنایی با پیشینه ذهنی - روانی دانشجویان جهت تبیین و تدوین راه کارهای پرورشی و رفتاری در کارگاه معماری است. تحلیل و ارزیابی کیفی آموزش متوسطه از طریق انجام یک تمرین در میان جمعی متشکل از 35 دانشجوی مقدماتی معماری به شکلی نا محسوس انجام شده است. پرسش تحقیق در قالب درخواست طراحی یک «موزه تحصیلات متوسطه» از طریق طراحی و ترسیم لحظه به لحظه فضاهای موزه در برابر دانشجویان قرار گرفت. هدف پنهان این تمرین انشاء خاطرات، بیان احساسات و دریافت موضع دانشجویان نسبت به دوران تحصیلات متوسطه بود. برون داد تمرین، بیان نگرش دانشجویان از این دوران بود. با طراحی «موزه تحصیلات متوسطه» و تحلیل تصاویر ارایه شده توسط دانشجویان برخی از واقعیت های آموزش متوسطه در ایران و پاره ای از دلایل خستگی و افسردگی دانشجویان، هنگام ورود به دانشگاه آشکار گردید. این پژوهش در نهایت با تفسیر و آسیب شناسی گوشه هایی از آموزش دوره متوسطه، به ارایه راه کارهایی در آموزش معماری برای تخفیف آسیب ها و ترمیم فضای ذهنی و رفتاری دانشجویان می پردازد.
واکاوی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری سواد تحلیلی نوجوانان
زمینه و هدف: گفتمان استدلالی در ارتباطات مردمی و فکری نقش مرکزی را ایفا می کند و افراد نیاز دارند در خواندن و تحلیل مباحث توانا شوند لذا هدف اصلی پژوهش، شناسایی مؤلفه های شکل گیری سواد تحلیلی در نوجوانان و ارائه ی مدل بود. روش پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف، جزء پژوهش های کاربردی است وروش پژوهش کیفیاز نوع، گراند تئوری (نظریه زمینه ای) است. در این پژوهش به مطالعه و اکتشاف نظریات خبرگان پرداخته شده است. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی اساتید و دبیران آموزش متوسطه در سال 1399 بودند که 30 نفر از آنها که دارای حداقل 15 سال سابقه تدریس و مدرک دکتری در زمینه علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی و مدیریت آموزشی بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری مصاحبه ها و سپس کمی سازی و استفاده از معادلات ساختاری توسط نرم افزار Smart PLS انجام شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که در زمینه عوامل علی(برنامه ریزی و مدیریت، هوشمند سازی مدارس، اجتناب از مواجهه با پیامدهای آموزش تک قطبی)، عوامل زمینه ای (زیرساختهای ارتقاء سواد تحلیلی، ابزارها و تکنیک های مطالعه)، عوامل مداخله گر (مدیریت سواد دانش آموزان، مدیریت زمان)، راهبردها و اقدامات(آموزش تفکر انتقادی، ایجاد محیط یادگیرنده و مشارکت فراگیران در ساختار آموزشی، چاپ کتاب) پیامدها(توسعه شایستگی، سواد تحلیلی، تقویت قدرت تحلیل) شناسایی گردیدند. نتیجه گیری: سواد تحلیلی چه به تنهایی و چه به عنوان سوادی لازم برای اثربخشی سایر انواع سوادها (ازجمله سواد رسانه ای، اینترنتی و انتقادی) در هزاره سوم اهمیت مضاعفی می تواند داشته باشد.
نقش ادراک از عدالت سازمانی بر رضایت شغلی و سلامت اجتماعی معلمان شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پزوهش حاضر در پی بررسی نقش ادراک از عدالت سازمانی بر رضایت شغلی و سلامت اجتماعی معلمان مدارس متوسطه شهر بهبهان بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان دوره متوسطه شهر بهبهان که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تدریس بودند (360 N=). به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای حجم نمونه از میان جامعه مورد نظرمورد نظر انتخاب شدند(130 n=). ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بودند از پرسشنامه های ادراک از عدالت سازمانی، رضایت شغلی و سلامت اجتماعی. یافته ها نشان دادند که بین ادراک از عدالت سازمانی و رضایت شغلی (380/0 = r، 01/0p <) و بین ادراک از عدالت سازمانی و سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار (490/0 = r، 01/0p <) وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های ادراک از عدالت سازمانی حدود 20 درصد از تغییرات رضایت شغلی و 29 درصد از تغییرات سلامت اجتماعی را تبیین کردند. در بین مؤلفه های عدالت سازمانی عدالت تعاملی و سپس عدالت رویه ای بیشترین همبستگی را با سلامت اجتماعی معلمان داشته اند. در مجموع یافته ها نشان دادند که سلامت اجتماعی معلمان از عدالت سازمانی و مؤلفه های آن متاثر می شوند.
بررسی جایگاه مولفه های «فضای مجازی» در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی متوسطه ی اول
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی محتوای درسی کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه اول نسبت به فضای مجازی و مؤلفه های آن می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق کتب مطالعات اجتماعی دوره ی اول متوسطه و روش نمونه گیری به شیوه تمام شمار بود. در این تحقیق از روش تحلیل محتوا استفاده شد. واحد تحلیل در قسمت متن، پرسش و فعالیت ها، به صورت جملات موجود در متن کتاب درسی در نظر گرفته شده است و در قسمت تصاویر براساس شاخص هایی که در آن مورد اشاره قرار گرفته به واحدهایی تقسیم شده و مورد شمارش قرار می گیرد و به منظور پردازش داده های جمع آوری شده آنتروپی شانون استفاده شد بر اساس این روش که به مدل جبرانی مشهور است. نتایج نشان داد در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره متوسطه اول، به ترتیب به مؤلفه های «مفید بودن» با ضریب اهمیت 258/0، «قصد استفاده شده» با ضریب اهمیت 227/0، «سازگاری» با ضریب اهمیت 215/0 و «سهولت استفاده شده» با ضریب اهمیت 183/0 بیشترین توجه و به مؤلفه های نگرش با ضریب اهمیت 062/0 و لذت درک شده با ضریب اهمیت 053/0 کمترین توجه مبذول شده است.
مدل رهبری دین مدار برای مدارس متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل بسیاری بر ارتقای کیفیت نظام آموزشی و بهبود فرایند یاددهی و یادگیری تأثیر دارد، از جمله رهبری آموزشی که جریان تعلیم و تربیت را تسهیل و تسریع می نماید. در این میان، رویکرد دینی رهبران آموزشی و بهره گیری از معارف اسلامی در مدیریت مدرسه می تواند نقش ممتاز و برجسته آنان را دوچندان نماید. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل رهبری دین مدار برای مدارس متوسطه ایران بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای بوده و رویکردی کیفی داشته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از خبرگان، جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی مدل با استفاده از روش داده بنیاد و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام پذیرفت. متغیرهای علّی پژوهش در سه بخش عوامل فردی، سازمانی و حاکمیتی مشخص شدند. همچنین عوامل سازمانی، شامل مهارت های رهبران اثربخش و ویژگی های رهبران اثربخش به عنوان متغیرهای زمینه ای شناسایی شدند و ماهیت تعلیم و تربیت، عوامل حقوقی قانونی، عوامل تکنولوژیکی، عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی فرهنگی نیز به عنوان متغیرهای مداخله گر تعیین گردید و راهبردهای رهبری دین مدار در دو بخش راهبردهای حاکمیتی و سازمانی تعریف شد. نتایج پژوهش نشان داد که رهبری دین مدار، پیامدهایی همچون افزایش اثربخشی در انجام مسؤولیت ها، به روزآوری مدارس، تکریم ذینفعان، کمک به پیشرفت همه جانبه افراد و مدیریت اثربخش روابط با افراد را به همراه خواهد داشت.