مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
درمان راه حل محور
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مشاوره گروهی به شیوه راه حل محور بر کاهش استرس شغلی کارکنان زن بنیاد علمی آموزشی قلم چی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان زن بنیاد علمی آموزشی قلم چی در سال 1388 بود. حجم نمونه مورد مطالعه 24 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس شغلی فیلیپ ال رایس (1992) که دارای 57 سوال 5 گزینه ای در سه مولفه (روابط بین فردی، علایم جسمانی و علایق شغلی) می باشد، استفاده شد. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه مشاوره گروهی به شیوه راه حل محور شرکت نمودند. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t گروه های مستقل، آزمون t گروه های همبسته و آزمون تحلیل کوواریانس) استفاده گردید. نتایج نشان داد که مشاوره گروهی به شیوه راه حل محور به میزان متوسطی استرس شغلی کارکنان (زن) را کاهش داده است، همچنین مشاوره گروهی به شیوه راه حل محور بر کاهش استرس روابط بین فردی، علایم جسمانی استرس شغلی و استرس علایق شغلی موثر بوده است و در نهایت مشاوره گروهی به شیوه راه حل محور بر کاهش استرس شغلی کارکنان (زن) در طول زمان از پایداری مناسبی نیز برخوردار می باشد.
مقایسه اثربخشی سه رویکرد راه حل مدار، شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال 1395 بود که جهت درمان افسردگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 48 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند و پس از انجام مصاحبه روانشناختی، تشخیص افسردگی گرفته بودند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در 4 گروه درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) بود و داده ها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی نسبت به درمان راه حل محور و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج به دست آمده درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور می توانند باعث کاهش نشانه های افسردگی و بهبودکیفیت زندگی زنان مطلقه شوند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور بر نظم جویی هیجان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
509-514
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده اند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش انعطاف پذیری روان شناختی می شود و درمان راه حل محور نگرش و نحوه بیان مراجع را از صحبت کردن درباره مشکل به صحبت کردن درباره راه حل تغییرمی دهند(باکوم 2008 ). هدف : هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و راه حل محور بر نظم جویی هیجان زوجین شهر تهران بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 45 نفر زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره پرهام بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و برای گروه دوم درمان راه حل محور و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. پژوهش با کمک پرسشنامه نظم جویی هیجان ERQ گراس و جان (2003) انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج بیانگر تأثیر آموزش بر نظم جویی هیجان(0/001 p< ) زوجین گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بود. یافته ها نشان می دهند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و راه حل محور بر نظم جویی هیجان زوجین تأثیر گذار بوده است و از مشکلات آنها می کاهد.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد انجام شد. روش: طرح این پروهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سرآمد پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد آنها 611 نفر برآورد شد. پس از ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در آزمون آزمون سرسختی روان شناختی، نمره پایین تر از بقیه کسب کردند، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و در دو گروه یکسان 15نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند . گ روه آزم ایش، در 8 جلس ه 90 دقیق ه ای هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند؛ گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریاف ت نکردن د. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و سرسختی روان شناختی کوباسا و همکاران، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمره های پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای راهبردهای مقابله ای هیجان مدار، مسئله مدار و سرسختی روان شناختی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش راهبرد مقابله ای هیجان مدار و افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد تأثیر دارد.
اثربخشی درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۵۴-۳۳۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان بدسرپرست مراجعه کننده به مرکز بهزیستی استان تهران در سال 1399 تشکیل دادند. برای غربال کردن زنان بدسرپرست دارای آمادگی اعتیاد، از پرسش نامه ی آمادگی اعتیاد زرگر استفاده شد و از 200 زن بدسرپرستی که این پرسش نامه را تکمیل کرده بودند، 30 نفر با بالاترین نمره انتخاب (نقطه برش= نمرات بالاتر از 54) و به صورت تصادفی در گروه آزمایش ( 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی راه حل محور را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد تاثیر داشت. زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد در گروه آزمایش نسبت به زنان بدسرپرست در گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری خودکنترلی شناختی کمتر و بهزیستی ذهنی بیشتری داشتند. نتیجه گیری: بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخله راه حل محور روشی مناسب برای بهبود خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست است.
اثربخشی آموزش درمان راه حل محور بر هیجان های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
160-149
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش درمان راه حل محور به شیوه آنلاین بر هیجان های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه دوّم شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 40 دانش آموز با پیشرفت تحصیلی پایین انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و در انتظار درمان (20 نفر) جایگزین شدند و به پرسشنامه ی هیجان تحصیلی ( AEQ ) پکران و همکاران (2005) و سرزندگی تحصیلی ( AVC ) دهقانی زاده و حسین چاری (1391) پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 10 جلسه برنامه ی درمانی راه حل محور گرانت (2011) را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش درمان راه حل محور بر هیجان های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین، مورد تائید قرارگرفته است (05/0 > P ) و دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین گروه در انتظار درمان در پس آزمون، به طور معناداری، هیجان های مثبت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی بیشتر و هیجان های منفی تحصیلی کمتری داشتند (05/0 > P ) . بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش درمان راه حل محور در افزایش هیجان های تحصیلی مثبت و سرزندگی تحصیلی و کاهش هیجان های تحصیلی منفی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین اثربخش است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 20
حوزه های تخصصی:
نوجوانی دوره حساسی از زندگی می باشد و نوجوانان بزهکار در معرض آسیب های روان شناختی بسیاری هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان بزهکار 18- 14 ساله کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال بود که از بین آنان تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) جایگزین شدند از پرسش نامه های سلامت روان، سازگاری اجتماعی و سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته تحت مشاوره گروهی با رویکرد راه حل محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار تأثیر معنا دار دارد. نتایج پژوهش حاضر قابلیت این را دارد که مورداستفاده نظری و کاربردی مشاوران، روان شناسان و سازمان های ذی ربط قرار بگیرد.
مقایسه ی اثربخشی آموزش روانی فرندز، مشاوره ی کوتاه مدت راه حل محور و ورزش های هوازی بر میزان مهارت های ارتباطی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روان شناختی فرندز، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرین هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش تمامی نوجوانان 13 تا 15 ساله مقطع متوسطه اول ناحیه آموزش و پرورش کهریزک در سال تحصیلی 98-98 بودند که از بین آن ها تعداد 40 نفر با استفاده از نرم افزار G*POWER به عنوان نمونه با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای (در هفته دوبار) تحت آموزش برنامه ی فرندز، گروه آزمایش دوم به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای (در هفته یکبار) تحت آموزش درمان کوتاه مدت راه حل محور، گروهسوم به مدت 12جلسه (در هفته سه بار) تحت آموزش برنامه ورزشی فیتنس گرام قرار گرفتند؛ و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت ارتباطی بارتون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله پیش آزمون-پس آزمون درمان راه حل محور، آموزش روانی فرندز، و ورزش های هوازی به طور معناداری منجر به ارتقاء مهارتهای ارتباطی برای خرده مقیاس بازخورد (0.009p< )، کلامی (0.006 p<)، و شنیداری (0.001p< ) معنادار بوده است. همچنین در پس آزمون–پیگیری خرده مقیاس های بازخورد (0.008 p<)، و شنیداری (0.002 p<)، معنادار بوده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مداخلات آموزش روان شناختی، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرینات هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان مؤثر است و می توان این دوره های آموزشی روان شناختی را برای بهبود مهارت های ارتباطی استفاده کرد.
تأثیر درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: توجه به سلامت روانی و جسمی دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دوره ابتدایی به عنوان آینده سازان و نیروی انسانی فردای کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان فولادشهر بود که به روش در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفرِ آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 8 جلسه پروتکل درمان راه حل محور را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های خودمهارگری (اشنایدر، 2005) و پرسشنامه تنظیم عاطفی بین فردی (هافمن و همکاران، 2016) بود. در پایان تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه توسط نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که تفاوت گروه آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون در متغیرهای خودمهارگری، تنظیم عاطفی بین فردی و مؤلفه های عاطفه مثبت، توجه مثبت به عواطف دیگران، آرامش دهی عاطفی، و توجه به عواطف اجتماعی معنادار است (0/05P<)؛ بنابراین می توان گفت تفاوت معناداری بین اثربخشی درمان راه حل محور در متغیرهای خودمهارگری و تنظیم عاطفی بین فردی وجود دارد (0/05P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، روش درمان راه حل محور از اندوخته ها و توانایی های کودکان در فرایند تغییر الگوهای ارتباطی استفاده می کند که تصویری از امید را در مراجعان ایجاد کرد؛ در نتیجه درمان راه حل محور، حس خودمهارگری و مدیریت روابط و مهارگری عواطف را در مراجعان تقویت می کند.
معرفی کتاب: درمان کوتاه مدت راه حل محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
367 - 367
حوزه های تخصصی:
مولفان: هاروی رانتر، ایوان جورج، کریس ایوسون - مترجم: دکتر یاسر مدنی - انتشارات دانشگاه تهران
تأثیر درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان کنکوری در نیمه اول سال ۱۴۰۲ در شهر سمنان تشکیل دادند. مواد و روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. برای غربال کردن نوجوانان از مقیاس اضطراب بک و مصاحبه بالینی بر مبنای DSM 5 استفاده شد و از میان افرادی که بالاترین نمره در افسردگی را کسب کرده بودند جهت شرکت در این آزمایش دعوت به عمل آمد.تعداد ۶۳ نفر از کسانی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودن انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش یعنی مبتلایان به اضطراب فراگیر و گروه کنترل به صورت ۲ گروه ، گروه 15 نفره آزمایش و گروه 15 نفره کنترل قرار گرفتند .پس از جایگزینی آزمودنی های پژوهش در گروه های مداخله و شاهد، گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه یک ساعته و به شیوه گروهی درمان راه حل محور کوتاه مدت را دریافت کردند اما گروه کنترل تا پایان فرایند پژوهش درمانی این درمان را دریافت ننمودند در لیست انتظار برای دوره های درمانی بعدی قرار گرفتند بعد از پایان جلسات درمانی، گروه آزمایش و گروه کنترل پرسشنامه اضطراب بک را مجدداً پر نمودند. یافته ها: نخستین یافته پژوهش این نکته بود که درمان راه حل محور کوتاه مدت به شیوه انجام شده بر کاهش نشانگان اضطراب تأثیر چشم گیری دارد؛ و یافته دیگر این نکته بود که فاصله ناچیز بین نمرات گروه کنترل و گروه آزمایش، به جهت مداخله درمانی در گروه آزمایش و هم چنین بالاتر رفتن نمره افسردگی گروه کنترل اینک به فاصله ی چشمگیری تبدیل شده بود. بحث و نتیجه گیری: درمان راه حل محور کوتاه مدت بر کاهش نشانگان اضطراب دانش آموزان کنکوری مؤثر است.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دختر دارای اختلال هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1129 - 1150
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلالات که تأثیر منفی بر تمام ابعاد زندگی مبتلایان دارد،هراساجتماعی است.در دهه های اخیر، گرایش به سمت بررسی اثربخشی رویکردهای درمانی جدید در کاهش اختلال هراس اجتماعی نوجوانان افزایش یافته است و پروتکل های درمانی چون تمرینات استقامتی، درمان فراشناختی و درمان راه حل محور مورد بررسی قرار گرفته است که اثربخشی هر یک از این درمان ها در مطالعات مختلفی به اثبات رسیده است. اما خلاء پژوهشی که وجود دارد، این است که مطالعه ای به بررسی تفاوت های این درمان ها نپرداخته است.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دختر دارای اختلال هراس اجتماعی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. از بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 15 نفری (سه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های هراس اجتماعی (کانور، 2000) و باورهای خودکارآمدی عمومی (شرر، 1982) بود. داده ها با نرم افزار SPSS23 و آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد هر سه درمان موجب افزایش باورهای خودکارآمدی دانش آموزان دارای هراس اجتماعی شد (0/05 >P) و بین سه گروه مداخله درمان فراشناخت، راه حل محور و تمرینات استقامتی از لحاظ اثربخشی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <P).
نتیجه گیری: با توجه به این که درمان فراشناخت، راه حل محور و تمرینات استقامتی بر باورهای خودکارآمدی مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر بوده است، پیشنهاد می شود که از این دو شیوه جهت کاهش علائم اضطراب اجتماعی این افراد در راستای زندگی بهینه و رضایت از زندگی و مشکلات دیگر در مراکز مشاوره خصوصی استفاده گردد